سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاد مرگ

یاد مرگ پیش گیرى از سقوط اخلاقى

 


همان طور که براى بهداشت فردى ـ اجتماعى اهمیّت زیاد قائل هستیم تا خود و جامعه مان بیمار نشود. و توصیه ها و پیش گیرى هاى بهداشتى را نصب العین قرار مى دهیم تا خانواده و جامعه اى شاداب و با طراوت داشته باشیم; براى پیش گیرى از سقوط اخلاقى نیز خداوند نعماتى قرار داده که یکى از نعمت هاى الهى وجود مرگ است، که حیات فناپذیر دنیوى را تبدیل به حیات جاویدان مى کند. و اگر عقلا به زوایاى عدم مرگ و یا عدم فناپذیرى حیات انسان بنگریم و این عدم را به اثبات برسانیم که مرگ نیست و حیات انسان در دنیا پایان نمى یابد. واقعاً چه دنیایى خواهیم داشت؟ جالب این که عالم قبل از مرگ یعنى دنیایى که هم اکنون در آن زندگى مى کنیم با عالم بعد از مرگ یعنى جهانى که با مردن به آن جا مى رویم، دو عالم جدا و متغایر از هم است. تا در دار دنیا هستیم از عالم بعد از مرگ بى خبریم و چون به عالم بعد از مرگ انتقال یافتیم از دنیا منقطع مى شویم. جالب تر از آن این که انتقال از این عالم به آن عالم با سرعت و در مدت کوتاه انجام مى پذیرد و ظرف یک یا چند لحظه حیات دنیاى گذران را ترک مى گویم و به عالم ناشناخته وارد مى شویم. و این نعمت الهى از آن جهت داراى اهمیت است که به انسان بر اثر غفلت از مرگ به افراط کارى نگراید. و در امور مادّى و دنیوى اسراف و زیاده روى نکند و در مسیر کسب تعالى اخلاق که سرشت انسان است در سقوط فساد و تباهى قرار نگیرد. و طورى پرورش یابد که هر چند گاه مرگ را یاد کند و ذکر زبان اش قرار گیرد. و از گذشتگان درس عبرت بیاموزد و از این سرنوشت اجتناب ناپذیر پند و اندرز گیرد. و بدین وسیله خویشتن را از گناه و تجاوز به حقوق دیگران مصون دارد. و در این مسیر اولیاى الهى سفارش کرده اند که بسیار به یاد مرگ باشید و خاطرنشان ساخته اند که یاد مرگ مى تواند در افراد آگاه و با ایمان اثر مفید و سودبخش بگذارد; اخلاق شان را اصلاح کنند، آنان را از گناه و ناپاکى بر حذر دارد، موجبات رستگارى و سعادت باشد و در اصلاح جامعه خود بکوشند. در این راستا امام صادق (علیه السلام) مى فرماید:

 

یاد  مرگ،  شهوات  غیر  مشروع  را  در  ضمیر  انسان  مى میراند.  ریشه هاى  غفلت  و ناآگاهى  را  مى کند،  دل را به وعده هاى الهى تقویت مى کند. به طبیعت آدمى نرمى و رقّت مى بخشد نشانه هاى هواپرستى را درهم مى شکند، آتش حرص را فرو مى نشاند و دنیا را در نظر آدمى کوچک و حقیر مى سازد. (3)

 

و ابى بصیر تفسیر آیه: « فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الحُلْقُومَ ... إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِـینَ * تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِـینَ »(4) از امام صادق (علیه السلام) سؤال مى کند. امام فرمود:

 

موقعى که جان مؤمن در گلو هست و هنوز فروغ حیات اش پایان نیافته و چراغ زندگى اش به کلى خاموش نشده است. منزلى را که در بهشت دارد به وى ارائه مى شود، از دیدن آن به هیجان مى آید و مى گوید: مرا به دنیا باز گردانید تا خانواده ام را به آنچه مشاهده مى کنم


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار ،ج 32، ص 354، روایت 337; آمدى، عبدالواحد، فهرست غررالحکم .


2. فیض الاسلام، على نقى، نهج البلاغه ، کلمات قصار.


3. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار ، ج3، ص 135.


4. واقعه (56) آیات 83 ـ 87.

 


 
 
 

--------------------------------------------------------------------------------

 
 

صفحه 126 
 

--------------------------------------------------------------------------------

 


آگاه سازم. در پاسخ اش مى گویند: این کار ناشدنى است و راهى براى برگشت به دنیا ندارى. (1)

 

آرى! در تعالیم اسلام و در مکتب پرفیض شیعه به ما آموخته شده که دنیاى گذرا براى انسان هاى با معرفت خانه خودسازى و انجام وظایف الهى و اداى تکالیف الهى و انسانى است. و عالم آخرت براى آنان خانه حساب و کتاب، پاداش و کیفر بارى تعالى است و این مطلب در بیانات حضرت على (علیه السلام) چنین آمده است:

 

وَاِنَّ الّیَوْمَ عَمَلٌ وَلاحِسابَ وَغَداً حِسابٌ وَلاعَمَلَ ;(2)

 

امروز روز عمل است نه روز حساب و فردا روز حساب است نه روز عمل.

 

و از قول شاگردان حضرت آیة الله بروجردى (قدس سره) که در آن لحظات آخر عمر، شاگردان آقا دورش حلقه زده بودند و چشم هاى اشگ گین آقا را مشاهده مى کردند، خدمات آقا را نسبت به اسلام و مذهب به حق شیعه یادآور مى شدند، آقا اشاره به یک حدیث نبوى که مى فرمایند: « خلّص العمل لِلّه فانّ الناقده بصیرٌ بصیر ; عمل براى خداوند باید خالص محض باشد، زیرا نقّاد و نقد کننده عمل بسیار بینا و ظریف بین است.» یادآور مى شوند که این عمل صالح و مخلصانه است که به فریاد انسان مى رسد نه خدمات گسترده.

 

حضرت سیّدالسّاجدین امام سجاد (علیه السلام) در یاد مرگ، چنین مى فرماید:

 

اى خداوند بزرگ! ما را از فریب زندگى و خطرهاى این فریب بر کناردار. و همواره هراس مرگ را در برابرمان به جلوه [ و مسرور] انداز، تا در آن لحظه که چنگ بر گریبان ما اندازد از وى هراسناک نباشیم. و مردن را حادثه اى دور از ترغیب و انتظار نپنداریم. چنان کن که در فروغ نیکى ها و حسنات، جمال مرگ را زیبا و خواستنى بیابیم. و به اشتیاق مرغ قفس که همواره بال و پر مى آراید تا از قفس آزاد شود بال و پر بیاراییم.

 

از دام طبایع بدر آییم و به سوى تو پرواز کنیم. چنان کن که مرگ محبوب ما و مطلوب ما و عزیزترین یار ما باشد. و هر چه زودتر ما را به تو اى منبع لایزال وجود! باز گرداند. و هستى ناچیزمان را در هستى مطلق و بى منتهاى تو محو کند.

 

اى پروردگار من! میان ما و مرگ ما الفتى برقراردار، که بر او لبخند زنیم و سایه اش را براى خویش پناهگاهى مطمئن و مأنوس بشماریم; تا وقتى که به روى ما آغوش مى گشاید مشتاقانه به آغوشش در افتیم و مشتاقانه در سایه اش بیاساییم. و مقدم مرگ را در بستر ما مسعود و مبارک گردان و میهمانى او را بر ما خجسته و فرخنده بدار، تا ضیافت مرگ براى ما ضیافتى شقاوت آمیز نباشد و در دیدارش خسته و شرمسار نمانیم.

 

اى پروردگار من! مقدّر فرماى که دست مرگ بر روى ما به مغفرت و مرحمت گشوده شود و کلید مرگ


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 87/2/25ساعــت 8:42 صبح تــوسط عباس | نظر