سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیاز جدی تبدیل جنبش به سازمان (یادداشت روز)

بسمه تعالی

نیاز جدی تبدیل جنبش به سازمان (یادداشت روز) 

رسانه های غربی و یا مرتبط با غرب تلاش کردند تا «وجه سلبی» اجلاس عدم تعهد در تهران برجسته دیده شود و وجه ایجابی آن تحت الشعاع قرار گیرد. در این میان خبرگزاری رویترز دو روز پیش نوشت: «ایران با برگزاری این نشست به جنگ سیاست انزوا رفته است» و شبکه الجزیره گفت: «میزبانی ایران، هجمه تبلیغاتی منزوی شدن ایران را درهم شکسته است.» خبرگزاری آسوشیتدپرس هم نوشت: «این اجلاس، ویترین مناسبات جهانی ایران است» و شبکه فاکس نیوز هم گفت: «ایران ریاست بزرگترین بلوک رأی دهنده سازمان ملل را در اختیار می گیرد.»
بدون تردید یکی از جنبه های اجلاس عدم تعهد در تهران، جنبه سلبی آن است ولی اگر نگاه به اجلاس تهران و توقع از آن محدود به وجه سلبی آن باشد، از واقعیتی که طی روزهای 5 تا 10 شهریور و نیز در سه سال دوره ریاست ایران بر این جنبش رخ می دهد، غفلت شده است در این میان قاعدتاً به نفع آمریکایی هاست که اجلاس تهران صرفاً یک اجلاس تدافعی و سلبی باشد و عجیب نیست که رسانه های آنان روی وجه سلبی تمرکز کرده اند کمااینکه غرب بسیار مایل است که اساساً جنبش عدم تعهد یک جنبش صرفاً سلبی و تدافعی باشد چرا که یک جنبش صرفاً سلبی نمی تواند «آینده ساز» باشد.
ایران سه سال، ریاست بر این جنبش را بعهده دارد و این یک فرصت مهم برای جنبش و ایران به حساب می آید. باتوجه به اینکه بدست آوردن ریاست جنبش نیازمند کسب اکثریت آراء سران جنبش (118 نفر) می باشد بنابراین نباید تردید کرد که پذیرش ریاست ایران بر این جنبش توام با پذیرش نگرش های ایران در عرصه سیاست خارجی بوده است و این خود ضمن آنکه یک علامت روشن از تحول خواهی اکثریت اعضا می باشد در عین حال به معنای پشتیبانی اکثریت از نگرش های ایرانی در این عرصه می باشد با این وصف ایران در این برهه حساس ضمن آنکه مسئولیت سنگینی را بر دوش دارد، فرصت طلایی هم برای پیشبرد سیاست خارجی استقلال طلبانه و آرمان گرایانه خود در اختیار دارد. باید به این نکته اضافه کرد که باتوجه به آنکه ریاست بعدی جنبش را متحد استراتژیک ایران در آمریکای لاتین- ونزوئلا- برعهده دارد، در واقع ایران می تواند روی یک دوره پیوسته 6ساله حساب باز کند و این فرصتی بسیار بزرگ و کافی برای پیگیری تحول در اهداف، اصول و کارکردهای جنبش و ارتقاء آن به سمت یک سازمان کارآمد جهانی می باشد.
جنبش عدم تعهد در اوج جنگ سرد (1334 تا 1340) به وجود آمد و هدف اصلی آن حفظ و کمک به استقلال کشورها در برابر دو ابرقدرت جهانی بود و برای رسیدن به این هدف مهم باید به «سازمان» تبدیل می شد. سازمانی که بازوهای اجرایی لازم- شامل بازوهای حقوقی، امنیتی، مالی، انسانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تکنولوژیکی و علمی- را در اختیار داشته باشد. چرا که بدون در اختیار گرفتن این بازوها قادر به حفظ استقلال کشورها در مقابل مداخلات ابرقدرت ها نبود به تجربه هم دیدیم که به همین دلیل، ابرقدرت ها هیچگاه جنبش عدم تعهد را جدی نگرفتند. نقیصه حرکت از جنبش (movement) به سازمان (organization) باید در اجلاس تهران بطور جدی طرح شده و حرکت جنبش به سمت سازمان آغاز شده و در دوره سه ساله ریاست ایران به نتیجه برسد و در دوره ریاست ونزوئلا سازمانهای جانبی آن که ایفاگر نقش های حقوقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و... هستند، به وجود آیند.
در عین حال تبدیل شدن جنبش به سازمان، نباید به معنای مقابله این نهاد با سازمان ملل باشد چرا که بدون شک اکثر اعضای جنبش عدم تعهد با تضعیف نقش و جایگاه سازمان ملل مخالفند هر چند اکثریت اعضای جنبش بر لزوم اصلاح سازمان تأکید دارند کمااینکه بیانیه های پایانی اجلاس های عدم تعهد از 1993 (1372) یعنی از اولین اجلاس پس از فروپاشی نظام دو بلوکی، بر لزوم اصلاح ساختار سازمان ملل و بویژه اصلاح ساختار و کارکرد شورای امنیت سازمان ملل، تأکید کرده اند. جنبش عدم تعهد باید به سازمان تبدیل شده و بازوهای اجرایی خود را پیدا کند نه برای اینکه به یک سازمان ملل تبدیل شود کمااینکه در دنیا بعد از به وجود آمدن سازمان ملل، سازمان ها و پیمان هایی به ابتکار کشورهای اروپایی و یا آسیایی به وجود آمدند که بدون آنکه کار سازمان ملل را انجام بدهند به سازمانی با ضمانت های قوی اجرایی تبدیل گردیدند، اتحادیه اروپا، ناتو و آسه آن سه نمونه از این سازمان های دارای کارکردهای الزامی هستند.
بعنوان مثال کشورهای عضو جنبش عدم تعهد می توانند یک منشور حقوق بشر داشته باشند و براساس فرهنگ های بومی منشوری تهیه کرده و رعایت مواد آن را پس از تصویب در مجمع عمومی الزام آور نمایند و برای کشور یا دولتی که در عین عضویت در جنبش، به مفاد این منشور حقوق بشر عمل نمی کنند، مجازات هایی را در نظر بگیرند مگر همین الان اتحادیه اروپا منشور فرهنگی حقوقی جداگانه ای ندارد و براساس آن کشورهای عضو را وادار به اصلاحات قوانین داخلی خود نمی کند؟ نکته دیگر این است که 118 عضو سازمان ملل، بزرگترین گروه اعضاء سازمان را به خود اختصاص داده اند اما آیا واقعاً این 118 عضو به اندازه یکی از چند کشور خاص (نظیر فرانسه) قادر به اثرگذاری خاص در مناسبات بین المللی هست؟ پاسخ قطعاً منفی است ولی این یک وضع غیرطبیعی است چرا که در مجموعه جنبش، تعداد زیادی کشور وجود دارد که از فرانسه قوی تر و پیشرفته ترند. بدون تردید هند به تنهایی از مجموع اعضای اتحادیه اروپا ازنظر میزان تولید ناخالص ملی (EDP) برتری دارد اما در این اتحادیه دو عضو هستند که هر کدام به تنهایی بیش از مجموعه 118عضو جنبش عدم تعهد در معادلات بین المللی اثرگذار هستند. جنبش با تبدیل شدن به سازمان می تواند این روند ناعادلانه و تبعیض آمیز را دگرگون کند که رفع این بی عدالتی خود اولین گام در راه اصلاح سازمان ملل و شورای امنیت نیز می باشد به عبارت دیگر اصلاح جنبش عدم تعهد شرط لازم اصلاح سازمان ملل است اگر از این منظر به اصلاح جنبش و تبدیل آن به سازمانی با اجزاء اجرایی نگریسته شود، آن وقت گسترش نقش و تأثیر عدم تعهد به معنای کاسته شدن از نقش و تأثیر سازمان ملل نخواهد بود بلکه به معنای تقویت آن نیز هست.
همان طور که در اهداف اولیه جنبش- بیانیه ده ماده ای 29کشور در اندونزی 1955- با صراحت آمده است، استفاده از زور برای حل و فصل منازعات میان کشورها و مداخله در امور داخلی و تجاوز به اراضی دیگران ممنوع است اگر جنبش با ایجاد سازمان های لازم برای تحقق منع زور و حل و فصل عادلانه مناقشات میان اعضا گام برداشته بود، هیچگاه نوبت به مداخله خارجی نمی رسید. جنگهای بالکان، جنگ ایران و عراق، درگیری های شدید قومی در سومالی، درگیری های منجر به دو پارچه شدن سودان، درگیری های داخلی لبنان، درگیری های کنونی سوریه، اشغال عراق، اشغال افغانستان، جنگ 33روزه، جنگ 22روزه، اتفاق نمی افتادند و یا به سرعت برطرف می شدند رفع و رجوع این مشکلات که همه به اعضای جنبش عدم تعهد مربوط می شود به هیچ وجه با چارچوب های حقوقی و... سازمان ملل منافات نداشت و می توانست با ساز و کار جنبش عدم تعهد- درصورتی که به سازمان تبدیل شده بود و بازوهای اجرایی خود را داشت- حل و فصل شود. حالا هم ضرورت تبدیل جنبش به سازمان برای مقابله با بحران های تحمیل شده به اعضا و یا بحران های ناشی از اختلافات ارضی و مرزی و تاریخی به قوت خود باقی است. باید توجه داشت که شورای امنیت و سازمان های مرتبط با آن تنها زمانی در بحران های تحمیل و یا حادث شده در جغرافیای بزرگ عدم تعهد ورود می کنند که از قبل منافع اعضای متنفذ این شورا تأمین شده باشد و یا امکان تبدیل آن به وضعیتی به نفع سیطره غرب، وجود داشته باشد. در غیر این صورت بحران های ملی یا فراملی اعضا جنبش به درازا می کشد و مشکلات جدیدی هم به وجود می آورند.
سازمان ملل براساس شرایط نظام دو قطبی و با ابتکار کشورهای گروه متفقین به وجود آمد و علی رغم وقوع تحولات عمده بین المللی درحد فاصل سال تأسیس این سازمان- 1327- تاکنون، هیچ تحولی را نپذیرفته است و این درحالی است که متفقین و متحدین آن روزگار در طول 60سال گذشته یکی شده اند و لذا تقسیم معادلات 60ساله براساس اتفاقات 5-6ساله- حدفاصل 1939 تا 1944- به هیچ وجه منطقی نیست و حداقل 60سال با واقعیت فاصله دارد. جنبش عدم تعهد به عنوان بزرگترین گروه عضو سازمان ملل می تواند اصلاح ساختار سازمان ملل را بطور جدی دنبال کند و در صورت عدم تمکین متفقین و متحدین جنگ جهانی دوم، عدم تبعیت خود از قطعنامه ها و احکام شورای امنیت و نهادهای تابع آن را رسماً اعلام نماید که در این صورت قطعاً اقلیت کنونی حاکم بر سازمان ملل چاره ای جز تن دادن به اصلاح نخواهند داشت.
ریاست ایران براین جنبش یک فرصت مهم و تاریخی و تا حد زیادی تکرارناپذیر به حساب می آید. از قضا دوره ریاست ایران با شروع تحولات عمده در عرصه های بین المللی و منطقه ای همراه گردیده است. ایران باید با تجمیع ظرفیت های خود در دولت، مجلس، قوه قضائیه، و سازمان های فراقوه ای خود نظیر صداوسیما، سپاه و بسیج و... از این فرصت زودگذر برای ارتقاء جنبش و تأمین حداکثر منافع ملی استفاده کند. مبادا این فرصت مثل فرصت ریاست ایران بر سازمان کنفرانس- همکاری های- اسلامی از بین برود و همت مسئولان امر تنها معطوف به 5روز اجلاس شانزدهم عدم تعهد شود و یا خدای نکرده برگزارکنندگان با تنگ نظری از به کارگیری ظرفیت های سایر دستگاه های کشور امتناع ورزیده و این فرصت تاریخی را به حوزه های تنگ جناحی سوق بدهند.
فرصت سه ساله ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد نیاز به برنامه ریزی سه ساله و ستادهای خاص برای به نتیجه رساندن تحول و ارتقاء موقعیت جنبش دارد در این میان دانشگاه ها و سایر محافل نخبگی کشور می توانند ظرفیت های خود را برای تحقق هدف بزرگ تغییر ساختار بین المللی مطابق با منافع ملی ایران و منافع سایر ملت ها به میدان بیاورند و نقش تاریخی خود را ایفا نمایند. 
سعدالله زارعی



+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/6/7ساعــت 9:1 صبح تــوسط عباس | نظر