سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«هاشمی 2005» تا«هاشمی 20013» ا

دریا ، دریاست ! (یادداشت روز)

برای نگارنده نیز اشاره به نکته ای که در این یادداشت خواهد آمد، تلخ و ناگوار است و اگر پای مصالح شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی در میان نبود، ناگفتن آن بایسته تر بود، چرا...؟! شاید تعجب آور باشد ولی واقعیت دارد که برخی از مواضع این روزهای جناب هاشمی نه فقط آسیب و زیان چندانی به نظام اسلامی و حرکت پویا و پرشتاب آن نمی رساند، بلکه گواه دیگری بر حقانیت حرکت و مواضع نظام در مقابل کینه توزی دشمنان بیرونی و داخلی نیز هست و حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران در مسیری که امام راحل(ره) ترسیم فرموده و رهبر معظم انقلاب پرچمداری می کند، تمامی موانع پیش روی را پشت سر می گذارد، حتی اگر این موانع در پوشش سوءاستفاده از شخصیتی نظیر آیت الله هاشمی رفسنجانی تدارک شده باشد. شخصیتی که بیشترین سال های عمر خود را از جوانی تا دوران کهنسالی در خدمت اسلام و انقلاب گذرانده و مخصوصا در بزنگاه های تعیین کننده و در عبور از عقبه های سخت و نفس گیر در تراز یکی از استوانه های انقلاب ظاهر شده و به شایستگی نقش آفرینی کرده باشد، چرا که در انقلاب اسلامی برخلاف سایر انقلاب ها نظیر انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر 1917 شوروی سابق، نسخه انقلاب فقط در اختیار انقلابیون و شخصیت های انقلابی نیست تا به میل و سلیقه خود- حتی بدون آن که متوجه باشند و یا نظر سوئی داشته باشند- در آن دستکاری کنند. مبانی انقلاب اسلامی، یعنی اسلام ناب محمدی(ص) در باورهای عمیق مردم جای دارد و نسخه کاربردی آن به همت حضرت امام(ره) نه فقط در ساختار نظام- قانون اساسی- نهادینه شده بلکه اجزاء آن نیز با رهنمودهای امام راحل(ره) و خلف حاضر او، برای مردم خالی از ابهام است بنابراین، بدیهی است که شخصیت های انقلابی، حتی اگر از استوانه ها نیز باشند با این نسخه تثبیت شده ارزیابی می شوند و به قول حضرت امیر علیه السلام؛ افراد را با حق می سنجند و نه حق را با افراد. و اما، از سوی دیگر، امروزه و در جریان پیدایش و دوام انقلاب اسلامی، برخلاف صدر اسلام، نگاه مردم به خواص نیست که اگر خدای نخواسته یکی از خواص دچار لغزش شود، شماری از مردم را با خود بلغزاند. مردم در انقلاب اسلامی بارها نشان داده اند که نگاهشان به رهبری و نسخه انقلاب است، بنابراین، خواص و استوانه ها مادام که در بستر شناخته شده انقلاب حرکت می کنند از اقبال و اعتماد مردم برخوردارند و چنانچه - به هر علت- از این بستر فاصله بگیرند، به همان اندازه که فاصله گرفته اند از اعتماد و اقبال مردم به آنان کاسته می شود و به بیان دیگر، امروزه اگر یکی از خواص بلغزد، دیگران در پی او نمی لغزند، بلکه خود او رفوزه شده و خدای نخواسته سقوط می کند. کاربرد این فرمول را فقط با نگاهی گذرا به تاریخ 34 ساله و پرماجرای انقلاب اسلامی، به وضوح و بدون کمترین ابهام می توان دید. آنچه همگان در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 شاهد بوده اند، یکی از گویاترین نمونه های آن است.
اکنون و بعد از مقدمه فوق- که ضروری به نظر می رسید- باید خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت؛ نیم نگاهی به آنچه این روزها، افراد و جریانات به ظاهر حامی حضرتعالی و رسانه های تابلودار دشمنان بیرونی درباره جایگاه شما و چرایی رویکرد خود به جنابعالی بر زبان و قلم و قدم دارند، بیندازید! آنها به صراحت و بدون پرده پوشی اعلام می کنند که حضرتعالی جایگاه قبلی خود در میان مردم را از دست داده اید و نقش موثر و تعیین کننده ای در معادلات سیاسی نظام ندارید. ممکن است بپرسید- و کاش بپرسید- که اگر چنین باوری دارند چرا اطراف شما پرسه می زنند و هر از چند گاه جماعتی اندک و کم شمار و غالبا، ورشکسته و بدنام را به ملاقات حضرتعالی می آورند و از شما با تعریف و تمجیدهای سالوسانه، اظهاراتی چندپهلو می گیرند و بلافاصله با شیپور رسانه های تابلودار بیگانه در آن می دمند؟! پاسخ این سؤال را باید از زبان خود آنان شنید. آنها با صراحت- و نه دوپهلو و مبهم- اعلام می کنند که قصد دارند از حضرتعالی به عنوان «پرچم» برای فتنه انگیزی استفاده- سوءاستفاده- کنند. آنها از یکسو تاکید می کنند که حضرتعالی نمی توانید در معادلات سیاسی نظام نقش موثری داشته باشید چرا که پایگاه قبلی خود را در میان مردم از دست داده اید و از سوی دیگر حمایت آشکار از شما را برای فضاسازی علیه انقلاب و نظام ضروری ارزیابی می کنند و به صراحت می گویند، از آنجا که نظام روی آقای هاشمی ملاحظات ویژه ای دارد، می توان زیر پرچم ایشان قرار گرفته و برای زیر سؤال بردن انتخابات پیش روی زمینه سازی کرد.
برخی از کسانی که این روزهابه دیدار آقای هاشمی می روند و از ایشان به عنوان یک شخصیت برجسته و اثرگذار در چرخه حرکت نظام یاد می کنند، در سایت ها و رسانه های خود با صراحت می نویسند «هاشمی از قدرت افتاده و توان تاثیرگذاری خویش را از دست داده است ولی باید از فضایی که می سازد استفاده کنیم»! و در جای دیگر درباره علت تظاهر به حمایت از آقای هاشمی می نویسند «ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا هنوز هم می توان روی هاشمی حساب باز کرد؟ در پاسخ می گوئیم؛ بستگی به شرایط دارد و این که ما چه چیز را می خواهیم؟... برای وحدت های استراتژیک- توجه شود یعنی با آقای هاشمی هیچ وحدت استراتژیکی نداریم- باید به وفاداری افراد توجه کرد، اما برای استفاده از فضا نیازی به این نیست. کما این که هاشمی هم نمی آید با دموکراسی خواه ها جبهه تشکیل دهد. ممکن است که قطار همسو شود و ایستگاه های مشترکی داشته باشد. همان طور که سخنان وی در خطبه های نماز جمعه 88 با استقبال مواجه شد.»!
با عرض پوزش از جناب آقای هاشمی رفسنجانی باید گفت؛ برخلاف آنچه جماعت یاد شده به سالوس و تظاهر در پی القای آن به شما هستند، حضرتعالی نمی توانید در مسیر حرکت نظام تغییری متناسب با خواست آنها پدید آورید و این نکته را کسانی که این روزها اطراف شما پرسه می زنند نیز به خوبی می دانند چرا که هویت و شخصیت حضرتعالی با انقلاب و نظام اسلامی گره خورده است و فقط در همین بستر و چارچوب قابل تعریف است و نه در هیچ بستر و چارچوب دیگر.
کاش آیت الله هاشمی رفسنجانی می پرسید شعار «هاشمی 2005» که در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم شکل گرفت و بلافاصله روی تراکت ها، ساق پای برخی از هواداران آنچنانی و خروجی خبرگزاری ها نشست، از کجا آمده بود و چرا دشمن، آنهمه روی تبلیغ و ترویج آن اصرار داشت؟! «هاشمی 2005» یعنی جدا کردن آیت الله هاشمی رفسنجانی از شخصیت انقلابی ایشان که در جریان مبارزه و مجاهدت های چندده ساله شکل گرفته بود و... دشمن فقط در پی بهره گیری از شماست و به آسیب بیشتر و خطرناکتری که متوجه حضرتعالی است نه تنها توجهی ندارد بلکه از آن استقبال نیز می کند!
در خاتمه اگرچه گفتنی های دیگری نیز هست ولی تنها به این نکته بسنده می کنیم که آیت الله هاشمی رفسنجانی مانند گذشته فقط در همراهی با مردم، آیت الله هاشمی رفسنجانی موثر و اثرگذار است و...
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او، قطره و دریا دریاست

حسین شریعتمداری


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/11/12ساعــت 7:46 صبح تــوسط عباس | نظر