سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جان کری گفتهi«ما در ژنو هیچ صحبتی درباره برچیدن ساختار تحریمها ع

.

مذاکرات ایران و 1+5 در نیویورک آغاز شد

دور سوم - و به یک اعتبار پنجم - مذاکرات ژنو فردا با حضور نمایندگان ایران و 6 کشور برگزار می‌شود. هر چند 10 روز پیش خبرها از نزدیک شدن به توافق حکایت می‌کرد و اکنون نیز خبرها دلالت بر این موضوع دارد اما به نظر می‌رسد یک جای اصلی کار می‌لنگد و صرف‌نظر از توافق ظاهری یا عدم توافق در مذاکرات پیش‌رو، خشت‌های ناموزون این بنا تاب ماندگاری ندارد. سوءتفاهم بزرگی پیش آمده که احتمالا به زودی حباب متورم آن خواهد ترکید و واقعیت رخ خواهد نمود. در حقیقت با دوگانه‌ای متناقض از حقیقت و مجاز، و واقعیت و خیال مواجهیم که به سمت نفی یکی از نقیضین پیش‌ می‌رود.
وزیر محترم امور خارجه پریروز در دیدار اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس گفته است «حدود 90 درصد مباحث در مذاکرات ژنو مورد توافق قرار گرفت و درباره 10 درصد اختلاف‌نظر وجود دارد که در دور سوم مذاکرات درباره آن صحبت خواهیم کرد». دکتر ظریف همان روز در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا می‌گوید «ما حق غنی‌سازی را نه تنها غیرقابل مذاکره می‌دانیم بلکه هیچ ضرورتی برای شناسایی آن به عنوان یک حق نمی‌بینیم... ما در مذاکرات با 1+5 نشنیدیم که کسی خواهان توقف غنی‌سازی باشد. این موضوع در مرحله اول [!] به صورت کلی درخواست هیچ طرفی نیست». مقارن این اظهارات جان کری گفت «ما در ژنو هیچ صحبتی درباره برچیدن ساختار تحریم‌ها علیه ایران نکردیم و این مسیر را به سوی برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران ادامه می‌دهیم... ماپیشنهاد کرده‌ایم بخش ناچیزی از حدود 45 میلیارد دلار سپرده‌های ایران در حساب‌های بانکی سراسر جهان [احتمالا 3-4 میلیارد دلار] آزاد شود اما 95 درصد یا بیشتر تحریم‌های اساسی باقی خواهد ماند تا آنها (ایرانی‌ها) بگویند ما برنامه هسته‌ای را در وضعیت فعلی متوقف می‌کنیم و در واقع آن را به عقب برمی‌گردانیم». منابع رسانه‌ای می‌گویند حتی در صورت امکان دسترسی ایران به منابع مالی مورد اشاره خود، به خاطر تحریم‌های بانکی و مالی نمی‌تواند قدرت مانور خاصی داشته باشد و به تعبیر آسوشیتدپرس «تخفیف‌های جزئی آمریکا حتی به عنوان مسکّن هم در برابر فشار تحریم‌ها عمل نخواهد کرد».
معما این است که آن 90 درصد مورد نظر دکتر ظریف را با این 95 درصد اعلامی و اعمالی وزیر خارجه آمریکا چگونه می‌توان جمع کرد؟ یا چگونه می‌توان با عنایت به این گزاره متناقض که «غنی‌سازی حق غیرقابل چشم‌پوشی ایران است» (دکتر ظریف) و «مسیر را برای برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران ادامه می‌دهیم» (جان کری) جمع نمود و تصور کرد 90 درصد مسیر توافق در ژنو طی شده و فقط 10 درصد مسائل باقی مانده است؟! اکنون چند ماه است که رئیس‌جمهور، وزیر و معاون وزیر خارجه آمریکا، سخنگویان دولتی و مشاور کاخ‌سفید با ادبیات مشابه اعلام می‌کنند ایران حق ندارد غنی‌سازی کند و هدف‌ نهایی مذاکرات نیز همین است که با حفظ فشارهای موجود، ایران به شکل پلکانی به تعطیلی غنی‌سازی تن دهد. بنابراین به احترام اهل خرد باید برای این پرسش، پاسخ منطقی پیدا کرد که براساس کدام صغرا و کبرای منطقی می‌توان از دل انبوه اظهارات یک شکل مقامات ارشد آمریکا این گزاره را استنتاج کرد که «آمریکا مخالف غنی‌سازی در ایران نیست»؟! نگرانی بزرگ‌تر درست همین جا بروز می‌کند.
درست است که غنی‌سازی طبق معاهده ان‌پی‌تی حق مسلم ماست و مشروعیت آن از آمریکا و غرب صادر نمی‌شود اما واقعیت این است که طرف مذاکره تصریح دارد همین حق مشروع را با زور و فشار از ما دریغ کند و بنابراین کف مذاکراتی که برای رفع سوءتفاهمات و رسیدن به توافق جهت حل چالش - ناحق - موجود برگزار می‌شود باید تصریح طرف مقابل بر این حق و تعهد به عدم انکار آن در 6 ماه بعد باشد. اگر نه در این بازی مار و پله مجددا گزیده خواهیم شد و برمی‌گردیم به خانه‌ای که 10 سال قبل آنجا بودیم و به شکل یکطرفه اعتمادسازی کردیم. آن زمان تعلیق‌های داوطلبانه را فراتر از تعهدات ان‌پی‌تی پذیرفتیم اما وعده 3 تا 6 ماهه به دو سال و نیم تعطیلی فعالیت‌های هسته‌ای ایران تبدیل شد و بالاخره وقتی پرسیدیم کی این تعلیق‌های داوطلبانه‌ به سر می‌رسد، تازه آنجا گفتند بهترین تضمین عینی، همین تعلیق (تعطیل) دایمی است! آنجا تازه فهمیدیم که بلد نبوده‌ایم مدالیته و چارچوب تدوین کنیم و لااقل ته این کیسه اعتمادسازی را ببندیم تا هر چه رفتار اعتمادساز داخل آن می‌ریزیم از چاه ویل سر در نیاورد. آخر سر هم که نخواستیم به رفتار داوطلبانه ادامه دهیم، بدهکار شدیم و به گونه‌ای جنجال کردند که گویا جنایت جنگی مرتکب شده‌ایم و ما بوده‌ایم که مثلا بمب‌اتمی را در هیروشیما منفجر کرده‌ایم یا به سیاق تبلیغات فاشیستی صهیونیست‌ها، گویا ایران در حال حمله اتمی و تدارک جنگ جهانی سوم است!
رهبر معظم انقلاب روز 13 آبان با اشاره به تجربه تعلیق در سال‌های 82 و 83 فرمودند «خب ما دو سال عقب افتادیم لکن به نفع ما شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی‌سازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقا وجود ندارد... آن تعلیق، این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقب‌نشینی، با تعلیق غنی‌سازی، یا عقب افتادن کار، یا تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمی‌شود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است... این توصیه قبلی خودمان را باز هم تکرار می‌کنم: به دشمنی که لبخند می‌زند، اعتماد نکنید؛ این را ما به مسئولین‌مان، به بچه‌های خودمان، فرزندان خودمان - اینهایی که در مسئله دیپلماسی مشغول کار هستند، بچه‌های‌مایند، جوان‌های خود مایند - [توصیه می‌کنیم.] توصیه ما به اینها این است؛ مراقب باشید لبخند فریب‌گرانه، شما را دچار اشتباه نکند، دچار خطا نکند؛ ریزه کاری‌های دشمن را ببینید». در این کلمات حکیمانه، حمایت و دلسوزی و نقد و نگرانی با ظرافت تمام در هم تنیده‌اند. رهبر معظم انقلاب، مسئولان امر را نه به تاریخ‌های دور بلکه به تجارب همین دهه اخیر ارجاع می‌دهند تا بی‌صداقتی، بدعهدی و خود برتربینی دشمن فراموش نشود.
اگر نتوان ماجرای 10 سال پیش را با جزئیات به خاطر آورد، هنوز جزئیات اتفاقات سفر نیویورک و مذاکرات 10 روز پیش ژنو کاملا تازه است. همان رژیم مستکبری که با گدایی و لطایف‌الحیل، هیئت ایرانی را به انجام برخی رفتارهای «نا‌به‌جا» در نیویورک آلود، بلافاصله به هنگام گزارش کار ماوقع - از جمله مکالمه تلفنی اوباما با رئیس‌جمهور کشورمان - با بی‌صداقتی تمام مدعی شدند هیئت ایرانی درخواست این مکالمه را کرد! در مذاکرات اخیر ژنو نیز تمام گزارش‌های رسانه‌ای مبنی بر اینکه باج‌طلبی و زیاده‌خواهی جان کری از یک سو و خودنمایی لوران فابیوس موجب بر همه خوردن توافق شد، مانع از آن نگردید که وزیر خارجه شیطان صفت آمریکا با گستاخی ادعا کند‌«ایران آماده توافق نبود و مانع از توافق شد»! صداقت یک دولت را چند بار باید بسنجید؟ مگر همین دولت نبود که حقارت خود را در پشت پا زدن به توافق به دولت‌های ترکیه و برزیل- بر سر مبادله اورانیوم 5/3 درصد با سوخت 20 درصد - نشان داد و همین حالا نیز ماهی چند بار وزیر خارجه خود را به آستان‌بوسی صهیونیست‌ها می‌فرستد تا اعلان کند از فشارها علیه ایران کم نخواهیم کرد تا زمانی که عقب بنشینند.
آیا فهم این حقیقت دشوار است که طرف‌های غربی با جنگ زرگری و بازار گرمی، مایلند بندهای دام بزرگ را به پای طرف ایرانی سفت کنند و با کشاندن حریف به گوشه رینگ، قدرت مانور و تحرک را از او بگیرند؟! و آیا عقل اقتضاء می‌کند که قبل از مذاکرات و در حین مذاکرات بسیاری از برگ‌های برنده خود را بلوکه کنیم و در حالی که شفاف و مصداقی و روشن متعهد می‌شویم از بخشی از حقوق مسلم خود چشم ‌بپوشیم، مشتی عبارات در هم و بر هم و کلی و مبهم تحویل بگیریم و سر آخر نیز بدهکار باشیم؟ نفس این استدلال که طرف ایرانی برای مهار فشار تحریم‌ها پای میز مذاکره بر سر پرونده هسته‌ای می‌رود، خطاست اما بر فرض که هدفگذاری ما همین موضوع باشد، آیا بیان صریح و متواتر این تصمیم در اروپا و آمریکا که ساختار اصلی تحریم‌ها دست نخورده باقی خواهد ماند، سیلی به صورت کرخت و خواب رفته برخی از ماها نیست؟ چرا باید آن‌گونه که حریف می‌خواهد از پله سوم و چهارم شروع کنیم و به عنوان متهم تن به قضاوت بزرگترین جنایتکار هسته‌ای دنیا بسپاریم؟ اصلا شلوغ‌بازی‌های شیادانه میان آمریکا و اسرائیل و فرانسه چرا باید مبنای تحلیل‌های هرمنوتیکی! برخی مسئولان و رسانه‌های خاص شود که بله! باید محذوریت‌های دولت آمریکا را که تحت فشار کنگره و دولت اسرائیل و عمرو و زید است، درک کنیم! آیا نمی‌شنویم نخست‌وزیر حقیر اسرائیل می‌گوید «آمریکا و فرانسه متحدان نزدیک ما هستند و ما امیدواریم دوستان‌مان را متقاعد کنیم تا به توافق خیلی بهتری با ایران برسند. ادامه فشارها می‌تواند نتایج دیپلماتیک بهتری به همراه داشته باشد»؟
باید به غرب تفهیم کرد ملت ایران در برابر فشار تهدید، مقاوم‌تر و تسلیم‌ناپذیرتر می‌شود. این حقیقت را خبرگزاری فرانسه چند روز پیش از قول مقامات آمریکایی نوشت و همان است که در نظرسنجی چند هفته پیش موسسه گالوپ اعلام شد حاکی از اینکه با وجود فشار تحریم‌ها و اینکه 85 درصد مردم ایران می‌گویند تحریم‌ها به زندگی آنها ضربه زده، اما میزان حمایت از برنامه هسته‌ای از 63 درصد در نظرسنجی سال 91 همین موسسه به 67 درصد افزایش یافته است ( البته آمار و ارقام واقعی به مراتب بالاتر از این رقم است). اگر این فرهنگ انقلاب اسلامی و ملت ایران است - که هست و دوست و دشمن به آن اذعان دارند - پس چرا دشمنان به طمع افتاده‌اند؟ چرا دنیس راس دیپلمات ارشد آمریکایی که تا همین اواخر مشاور ارشد اوباما بود جرئت می‌کند در وبسایت موسسه «سیاستگذاری خاور نزدیک واشنگتن» لاف بزند «روحانی به خاطر هزینه بالای تحریم‌ها، رئیس‌جمهور است. با ایجاد این فضا که حتی در صورت حاصل نشدن توافق‌های بیشتر، تحریم‌ بیشتری در کار نخواهد بود، کمکی به دولت روحانی نمی‌کنیم». دنیس راس به روایت ویکی پدیا «از پدرنامعلوم و مادری یهودی متولد شده و پس از جنگ 6 روزه به دین یهود درآمد. او به همراه مارتین ایندیک لابی آمریکا و اسرائیل را بنیان نهاد و معاون ولفویتز در پنتاگون در دولت کارتر، از مدیران شورای امنیت ملی آمریکا در دوره ریگان، مسئول برنامه‌ریزی سیاست‌های وزارت خارجه در دوره بوش پدر، مشاور هیلاری کلینتون و دستیار ویژه اوباما در حوزه خاورمیانه و جنوب و غرب آسیا بوده است». آیا جا ندارد با اقتدا به علمدار کربلا به دهان این صهیونیست بی‌پدر و امثال او زد؟! برای گرفتن حقوق ملت ایران از جبهه استکبار، ابتدا باید همین سوءتفاهم‌ها و طمع‌ورزی‌های دشمن را برطرف کرد و این از رئیس‌جمهور و دیپلمات‌هایی که فرزند انقلابند، برمی‌آید؛ اگر که مزاحمت برخی عناصر آلوده کنار زده شود.

محمد ایمانی

 


+ نوشته شـــده در سه شنبه 92/8/28ساعــت 11:8 صبح تــوسط عباس | نظر