سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشعار آیة الله کمپانی (ره) :سینه‏اى کز معرفت گنجینه أسرار بود/ ک

مرحوم آیة الله اصفهانی کمپانی (ره) اشعار زیبایی را در رابطه با حضرت زهرا بیان کردند که من به یک بیت از آن که زیاد جانسوز است اشاره می کنم


وَ لَستُ ادرِی خَبَرَ المِسماری سَل صَدرَها خَزِینة الاَسراری


ترجمه: من نمی دانم میخ در با سینه ی زهرا چه کرد اگه می خواهی بدانی از سینه فاطمه بپرس که به تحقیق سینه فاطمه محل اسرار است


چه کردند با مادر سادات؟؟؟!!!!


السلام علیک یا فاطمه الزهراء ، السلام علیک یا بنت رسول الله، السلام علیک یا ام الحسنین...


 


 


تا در بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت /کعبه ویران شد، حریم از سوز صاحبخانه سوخت‏

شمع بزم آفرینش با هزاران اشگ و آه /شد چنان، کز دودِ اهش سینه کاشانه سوخت‏


آتشى در بیت معمورِ ولایت شعله زد /تا أبد زان شعله، هر معمور و هر ویرانه سوخت‏


آه از آن پیمان شکن کز کینه خمّ غدیر /آتشى افروخت تا هم خمّ و هم پیمانه سوخت‏


لیلى حسن قِدَم،چون سوخت ازسرتا قدم /همچو مجنون، عقلِ رهبررادل دیوانه سوخت‏


گلشن فرّخ فر توحید، آن دم شد تباه /کز سُمُومِ شرک، آن شاخ گل فرزانه سوخت‏


گنج علم و معرفت شد طمعه أفعى صفت /تا که از بیداد دونان گوهر یکدانه سوخت‏


حاصل باغ نبوّت، رفت بر باد فنا /خرمنى در آرزوى خامِ آب و دانه سوخت‏


کرْکَسِ دون، پنجه زد بر روى طاوس أزل /عالمى از حسرت آن جلوه مستانه سوخت‏


آتشى آتش‏پرستى در جهان أفروخته‏

خرمن إسلام و دین را تا قیامت سوخته‏


سینه‏اى کز معرفت گنجینه أسرار بود/
کى سزاوار فشارِ آن در و دیوار بود


+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/2/5ساعــت 10:1 صبح تــوسط عباس | نظر
نشست هم اندیشی طلاب و روحانیون جبهه پایداری مورخه 3/2/91


بسمه تعالی
 نشست هم اندیشی طلاب و روحانیون جبهه پایداری انقلاب اسلامی با حضور حجت الاسلام والمسلمین حسینیان و دکتر زارعی برگزار می شود
تاریخ  :  1391/02/02
 جلسه هم اندیشی طلاب و روحانیون با حضور حجت الاسلام و المسلمین روح اله حسینیان و دکتر علی اصغر زارعی از اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی، در روز یکشنبه مورخ سوم اردیبهشت برگزار می شود.

 


 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری انقلاب اسلامی؛ پس از برگزاری نشست هم اندیشی جبهه پایداری انقلاب اسلامی که یکشنبه هفته گذشته با حضور گرمابخش؛ حضرت آیت الله خوشوقت، در حسینیه شهدای دوکوهه برگزار شد؛ این بار نشست هم اندیشی طلاب و روحانیون جبهه پایداری انقلاب اسلامی با حضور کمیته طلاب و روحانیون این جبهه؛ در روز یکشنبه؛ مورخه 3/2/91 از ساعت پنج بعدازظهر در محل ستاد مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی؛ واقع در میدان شهدا، خیابان مجاهدین اسلام، پلاک 158 طبقه چهارم؛ برگزار می گردد.


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/2/3ساعــت 11:14 صبح تــوسط عباس | نظر
دانستنیها درباره غذاهای چربیسوز

بسمه تعالی

دانستنی‌ها درباره غذاهای چربی‌سوز

 

 

چاقی معضل بزرگی است که بسیاری از مردم جهان از عوارض آن رنج می‌برند. لاغر شدن نه تنها برای یافتن اندام متناسب بلکه به منظور پیشگیری از بسیاری از بیماری‌ها، توجه عده کثیری را به خود جلب کرده است.

جام جم : امروزه همه جا سخن از تبلیغات متعدد لاغری است، انواع ابزار و ژل‌های لاغری به بازار عرضه شده‌اند و بسیاری از افراد ادعا می‌کنند با داروهای خاص می‌توانند شما را لاغر کنند؛ ولی تا چه حد می‌توان اعتماد داشت که این مواد عارضه‌ای در بر ندارند؟

آنچه مسلم است بدن همه ما از طبیعت منشا گرفته و دردی وجود ندارد که داروی آن در طبیعت یافت نشود. چاقی نیز ام‌الامراض بوده و از این قاعده مستثنا نیست.

در طبیعت خوراکی‌های بسیاری وجود دارد که می‌تواند به تعدیل میزان چربی بدن ما کمک و از این طریق ما را لاغر کند.

برخی از میوه‌ها هم چربی‌های انباشته‌شده در نقاط مختلف بدن ما را سوزانده و ترکیب بدن را متناسب می‌سازد.

خوردن، لذتی انکارناپذیر

خوردن به عنوان یکی از لذت‌های انکارناپذیر زندگی است، ولی متاسفانه یکی از دلایل اصلی چاقی نیز محسوب می‌شود. نگران نباشید، براى لاغر شدن لازم نیست کاملا و به طور جدی دست از غذا خوردن بکشید.

در اصل فقط از پرخوری دوری کنید. بعلاوه خواص خوراکی‌ها را در بالا بردن سوخت و ساز بدن بیشتر بدانید و از آن سود ببرید.

نیازی نیست خود را از لذت خوردن محروم سازید، بلکه باید آن را به طور هدفمند به کار گیرید. شما مى توانید با مصرف متعادل خوراکی‌های مناسب، متابولیسم بدن خود را بالا ببرید و حتی کالری بسوزانید.

آنچه در تغذیه بسیار مهم است، حفظ تعادل میان مصرف و سوزاندن کالری بدن است، اگر کالری بیشتر مصرف شود و میزان سوزاندن آن نیز به همان مقدار افزایش یابد، نباید نگران چاق شدن باشید.

مصرف کالری به اندازه و ورزش متعادل و منظم موجب رسیدن به وزن دلخواه و نگهداری آن وزن می‌شود. در کنار این موارد مسلما استفاده از مواد غذایی چربی‌سوز مفید بوده و به سوزاندن بیشتر چربی‌ها کمک می‌کند. ما به آن دسته از مواد غذایى، چربى‌سوز می‌گوییم که موجب کارکرد بهتر متابولیسم بدن می‌شود و با مصرف مداوم آنها سوخت و ساز در بدن بالا می‌رود.

موادی که کالری منفی دارند

در طبیعت دو نوع ماده غذایی وجود دارد. یک دسته موادی است که در بدن براحتی هضم و جذب می‌شود و قسمت اعظم آنها تبدیل به کالری شده و در بدن ذخیره می‌شود. این دسته از مواد غذایی به اصطلاح کالری مثبت داشته و بسرعت باعث چاقی فرد می‌شود.

دسته دیگری نیز وجود دارد که به غذاهای با کالری منفی معروف است. این مواد غذایی نسبت به سایر مواد، انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارد، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می‌سوزاند و نمی‌تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند.

پس نه‌تنها این مواد منجر به سوخت چربی‌ها می‌شود، بلکه کمتر به صورت چربی ذخیره می‌شود و خطر چاقی کمتری را در پی خواهد داشت. معمولا غذاهایی با کالری منفی، غذاهای سرشار از ویتامین و املاح است که باعث مصرف انرژی حاصل از خود شده و انرژی اضافی موجود طی عمل هضم را مصرف می‌کند.

باید توجه داشته باشید مصرف این‌گونه مواد غذایی زمانی در کاهش وزن مؤثر است که همراه با غذاهای پُرکالری و فاقد مواد مغذی مثل چیپس مصرف نشود.

کدام یک از غذاها چربی‌سوز است؟

شاید از این‌که بسیاری از مواد در دسترس ما چربی‌سوز هستند، تعجب کنید. یکی از این مواد آب است. بر اساس تحقیقات دانشمندان، نوشیدن آب بخوبی می‌تواند به کاهش وزن منجر شود. سوخت و ساز بدن با نوشیدن 8 لیوان آب در روز به مقدار 30 درصد افزایش می‌یابد.

نوشیدن آب نه‌تنها اشتها را کم می‌کند، بلکه به رقیق شدن موادی مثل سدیم و سموم دیگر کمک کرده و عملکرد ارگان‌های حیاتی بدن را بهبود می‌بخشد. جالب است بدانید معمولا احساس تشنگی به اشتباه به گرسنگی تعبیر می‌شود. و از آنجا که با خوردن غذا معده اتساع می‌یابد، گاهی نیز این احساس تشنگی در پاسخ به این اتساع معده یا از طرق دیگر برطرف می‌شود.

پس بهترین کار این است که در صورت احساس گرسنگی یک لیوان آب بنوشید و اگر کمی بعد از آن هنوز احساس گرسنگی داشتید، غذا بخورید. آب بخوبی می‌تواند اشتها را کم کرده، باعث لاغری شود.

چاى سبز، ماده دیگری است که به دلیل وجود کافئین خود می‌تواند سرعت سوخت و ساز بدن را افزایش دهد. البته هر نوشیدنی‌ کافئین‌دار اگر زیاد مصرف شود، برای سلامت مضر خواهد بود.

یکی از غذاهایی که معمولا به عنوان پیش غذا یا میان وعده به افراد چاق توصیه می‌شود، سوپ است. سوپ اشتها را کاهش می‌دهد و احساس گرسنگی را برطرف می‌کند و برای بهبود متابولیسم بدن به کار می‌رود. خوردن سالاد نیز به عنوان پیش غذا، اشتها را کنترل می‌کند.

خوردن سالاد قبل از غذای اصلی باعث پر شدن معده می‌شود و نیاز به غذا را کاهش می‌دهد. مقدار فیبر موجود در سالاد زیاد بوده و این فیبر زیاد، باعث افزایش سرعت عبور مواد از روده‌ها شده و جذب را کاهش می‌دهد.

کلسیم یک ماده بسیار مفید در بدن است. در کنار تمام اثراتی که روی سیستم عصبی و اسکلت بدن دارد، جالب است بدانید این ماده نقش موثری نیز در رژیم لاغری دارد. ماست کم چربی دارای کلسیم فراوان است و براساس تحقیقات صورت گرفته موجب کاهش سطح کلسترول بدن هم می‌شود.

مصرف 200 گرم ماست کم چرب، کلسترول بد بدن را حدود 5 درصد کاهش می‌دهد، این خاصیت ماست به دلیل وجود باکتری‌های موجود در ماست است بنابراین برخلاف تصور خیلی‌ها، مصرف فرآورده‌های لبنى کم‌چرب در رژیم غذایی لاغری توصیه می‌شود.

ماست از آنجا که حاوی کلسیم و پروتئین فراوانی در خود است، غذای ایده‌آلی برای کاهش وزن به شمار می‌آید. این ماده با تقویت سیستم ایمنی بدن به سلامت کل بدن کمک می‌کند.

تخم‌مرغ منبع سالمی از پروتئین‌ها محسوب می‌شود. خوردن 2 تخم‌مرغ برای صبحانه بخوبی باعث کاهش وزن می‌شود.

غلات سبوس‌دار یکی از بهترین منابع برای تأمین فیبر روزانه مورد نیاز بدن است. این مواد در بسیاری از رژیم‌های لاغری موجود است و می‌تواند تعادل قند خون را حفظ کند.

غلات کامل از غلات بدون سبوس دیرتر هضم شده و این سرعت کم هضم غذا موجب تداوم بیشتر احساس سیری می‌شود.

جو از دسته کربوهیدرات‌ها یا قندهای مرکب است. جو علاوه بر تامین فیبر روزانه مورد نیاز بدن، احساس گرسنگى را برطرف می‌کند و انرژى‌زا و کم‌کالری است.

خوردن یک کاسه جو در صبح کمک خوبی برای سیری طولانی‌مدت شما طی روز خواهد بود. جو حاوی آهن و منیزیم فراوانی در خود است. این ماده غذایی سطح کلسترول بدن را کاسته و ضد نوعی سرطان عمل می‌کند.

فلفل تند می‌تواند سوخت و ساز بدن را افزایش دهد و موجب کاهش اشتها ‌شود. ماده خاص موجود در فلفل هورمون‌هاى بدن را تحریک مى‌کند و از این طریق متابولیسم و سوخت و ساز را در بدن بالا مى‌برد.

طبق تحقیقات صورت گرفته مصرف تنها یک قاشق غذاخوری فلفل تند می‌تواند کارکرد متابولیسم بدن را 23 درصد افزایش دهد.

بعلاوه خوردن فلفل باعث احساس تشنگی می‌شود و نوشیدن آب با کاهش اشتها و دفع سموم بدن مساوی است.

یکی از بهترین مواد غذایی که وزن شما را براحتی کم می‌کند، خوردن روغن نارگیل است. نارگیل حاوی چربی‌های مفید است که شما را متناسب و قوی نگه‌ می‌‌دارد.

با خوردن روغن نارگیل سرعت متابولیسم افزایش یافته و در نتیجه چربی‌های شما سریع‌‌تر سوزانده می‌شود و انرژی‌تان افزایش می‌یابد.

سبزیجات و میوه‌های چربی‌سوز کدامند؟

میوه و سبزی تازه، کالری پایینی دارد و حجیم بوده و بسرعت باعث سیری می‌شود. بعلاوه سبزیجات سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند.

مصرف زیاد سبزی در مقایسه با سایر مواد غذایی بسیار کمتر موجب افزایش وزن می‌شود. سبزیجات حاوی فیبر فراوان بوده و کارایی دستگاه گوارش را بهتر می‌کند. همچنین سبزیجات سوخت و ساز بدن را افزایش می‌دهد.

میوه‌ها معمولا شیرین هستند و قند آنها در بیشتر موارد به چاقی منجر می‌شود.

ولی در این میان، میوه‌های بسیاری وجود دارند که نه تنها باعث چاقی نمی‌شوند بلکه با سوزاندن چربی‌های بدن به لاغر شدن نیز کمک می‌کنند. یکی از این میوه‌ها گریپ‌فروت است.

حفظ ‌تعادل میان مصرف و سوزاندن کالری بدن مهم است اگر کالری بیشتر مصرف شود و میزان سوزاندن آن نیز به همان مقدار افزایش یابد نباید نگران چاق شدن باشیدگریپ‌فروت سرشار از ویتامین C است و سطح انسولین را در خون پایین می‌آورد و یکی از محرک‌های احساس گرسنگی و پایین آوردن قند خون است.

انسولین قند خون را پایین می‌آورد، پس وقتی مقدارش در خون کم باشد، قند خون بالاتر خواهد بود.

البته توجه داشته باشید اگر تحت درمان بیماری خاصی هستید، در مورد مصرف گریپ فروت با دکتر خود مشورت کنید چون مصرف این میوه با بعضی از داروها تداخل دارد.

جوانه‌ها سرشار از ویتامین‌ها و مواد معدنی است و با داشتن مواد مغذی و مقوی، معده را برای مدت زیادی متسع و پرنگه می‌‌دارد. جوانه‌ها را می‌توانید خودتان پرورش داده و در کنار غذا و همراه سالاد مصرف کنید.

کرفس یکی از موادی است که اثر آن بر لاغری بکرات اثبات شده است. معمولا آب کرفس صبح‌ها به این منظور استفاده می‌شود. کرفس کالری کمی دارد و سوخت و ساز بدن را افزایش می‌دهد.

گوجه‌‌فرنگی دارای پتانسیل زیادی برای کاهش وزن است. این ماده غذایی ترکیباتی دارد که سطح و مقدار هورمون اشتها را تغییر می‌‌دهد. مصرف گوجه‌‌فرنگی برای مدت طولانی شما را سیر نگه می‌دارد.

مطمئنا شما هم خواص کلم بروکلی را به وفور شنیده‌اید. کلم بروکلی سرشار از کلسیم، ویتامین C، ویتامین A و فیبر است.

این سبزى مفید بخوبی با چربى‌ها مقابله کرده و حاوى موادى است که سیستم ایمنى بدن را تقویت و بدن را در برابر بیمارى‌ها محافظت مى‌کند. بروکلی موجب سوخت و ساز بهتر بدن می‌شود و در نتیجه بدن کالرى بیشترى مى‌سوزاند.

سیر نیز از موادی است که در درمان بسیاری از بیماری‌ها به کار می رود. سیر فشار خون را کاهش می‌دهد و سیستم ایمنی بدن را قوی می‌سازد. بعلاوه مصرف مداوم سیر می‌تواند متابولیسم بدن را بهبود بخشیده و در نتیجه چربی‌ها را سریع‌تر می‌سوزاند.

اگر به دنبال راهی سالم برای سوزاندن چربی‌های بدنتان هستید، سیب گزینه خوبی است. کالری موجود در سیب پایین بوده و این میوه سرشار از فیبر است. اگر سیب را قبل از غذا میل کنید، بدن شما در طول خوردن غذا، کالری کمتری دریافت خواهد کرد.

سیب در هضم غذا کمک موثری می‌کند و مصرف حداقل روزی یک سیب در روش‌های مختلف طب سنتی توصیه شده است. سیب لاغر‌کننده، جاذب آب و ضدعفونی کننده بدن است. خام آن ضد اسهال و پخته‌اش مسهل ضعیف است.

سیب برای رفع سموم بدن توصیه شده است. اگر سه روز به طور مرتب سیب خام با پوست و دانه‌هایش خورده شود، پس از آن احساس سبکی به انسان دست می‌دهد.

برای کاهش وزن خود موز بخورید. این میوه حاوی آب فراوان و مملو از فیبر است. موز انرژی‌زا بوده و سرشار از الکترولیت‌هاست. این ماده غذایی با داشتن نشاسته ـ که یک کربوهیدرات مرکب است ـ سطح انرژی بدن را افزایش می‌دهد.

کدو نیز یکی از مواد بسیار مشهور در کاهش وزن است. کدو فیبر فراوانی دارد و بسیار ملین است. کدو با این‌که بسیار کم‌کالری است، دارای مقادیر قابل توجهی از املاح معدنی است بنابراین در رژیم لاغری بسیار مفید است. گاهی افراد آن را در ماست کم‌چرب رنده نموده و این ترکیب را در کنار غذای خود میل می‌کنند.

اسفناج یکی از مواد غذایی طبیعی برای کاهش وزن است. این ماده غذایی با داشتن مقدار فراوانی فیبر و آهن در خود، سلامت شما را به مدت طولانی تضمین می‌کند.

انگور یک میوه بسیار مفید است. این میوه شامل ویتامین‌هایA ،B و C است. همچنین مقادیر زیادی منیزیم، کلسیم، آهن، فسفر، پتاسیم و آلبومین دارد.

از آنجا که کالری این میوه کم بوده و دارای آب فراوانی در خود است، ماده غذایی موثری برای کاهش وزن محسوب می‌شود.

امروزه در درمان‌های طبیعی از رژیم‌های مختلف انگور استفاده می‌کنند. این میوه برای درمان بیماری‌های مختلف مثل یبوست، روماتیسم، کم‌خونی و حتی پیشگیری از سرطان سودمند است البته بسته به نوع مصرف انگور می‌تواند لاغرکننده یا چاق‌کننده باشد اگر انگور به تنهایی مصرف شود، معمولا باعث لاغری می‌شود ولی در صورت استفاده آن با غذا می‌تواند منجر به چاقی شود.

انگور، قند خون را نیز تنظیم می‌کند. البته افرادی که معمولا قند خون پایین دارند، می‌توانند از انگور بهره زیادی ببرند. بعلاوه انگور پتاسیم زیادی دارد که به جبران ضعف بدن کمک می‌کند.

انگور به علت داشتن املاح و مواد سلولزی، ملین و مدر نیز بوده و به افزایش سرعت عبور مواد غذایی از دستگاه گوارش و کاهش جذب کمک زیادی می‌کند. غوره نیز برای افراد مبتلا به چربی خون بسیار مفید بوده و اگر با سالاد میل شود، برای لاغر کردن سودمند است.


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/2/3ساعــت 11:1 صبح تــوسط عباس | نظر
اقای فالیباف همچنان در خط لیبرال غربی می تازد

لیبرالهای ریشو، شهرداری تهران بنیان گذار جمهوری لیبرالی ایران
طرفداران آیت الله خامنه‌ای و طرفداران احمدی‌نژاد یک فرق اساسی با هم دارند، طرفداران آیت الله خامنه‌ای اصلن اهل دختر بازی نیستند ولی طرفداران احمدی‌نژاد هنوز مانده‌اند دختربازی بکنند یا نه؟ برای هم‌این از احمدی‌نژاد به خالیباف رسیدند. قالیباف بهترین جا برای حزب الله‌ برندپوش است. حزب‌اللهی‌های روشنفکر، حزب‌اللهی‌های لیبرال. 


آقای قالیباف لاله اسکندری کجای اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است؟

چقدر بد کسی جمهوری اسلامی قبول نداشته باشند ولی به خاطر پول حاضر باشند در سازمان‌های وابسته به جمهوری اسلامی کار بکند، در حال حاضر خیلی از کسانی که در شهرداری تهران، موسسه همشهری و گروه مجلات همشهری در حال کار هستند هیچ وابستگی نه به اسلام دارند و نه علاقه‌ای به انقلاب اسلامی و نه جمهوری اسلامی. 

چرا این افراد ضد انقلاب باید در موسسه‌ای کار بکنند که زیر مجموعه جمهوری اسلامی است؟ سردار لیبرال چرا شما دارید جای پای کرباسچی می‌گذارید؟ شهرداری تهران و سازمان‌ها و موسسات زیر مجموعه‌اش یک نهاد وابسته به نظام جمهوری اسلامی است و قانونن فعالیت‌های آن باید متناسب با اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی باشد. 

مدتی است که سازمان زیباسازی شهرداری تهران اقدام به پاکسازی تصاویر شهدا در سطح شهر کرده است، و به جای آن طرح‌های شاد! لاله اسکندری به پیمانکاری شهرداری تهران را جایگزین کرده است، آقای قالیباف لاله اسکندری کجای اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است؟

این روزها از بزرگراه شهید همت تقاطع بزرگراه شهید ستاری رد شده‌اید؟ برادر لاله اسکندری و مدیرعامل شرکت اجراکننده طرح‌های شادسازی در این باره 
می‌گوید: این طرح‌ها از اغتشاش بصری جلوگیری می‌کند و می‌تواند به شهروندان آرامش بدهد. به نظرم شهرداری در این دو سه سال اخیر در این حوزه خیلی خوب فعالیت کرده است.

لطفن از خانم لاله اسکندری و شرکای خانوادگی‌‌شان بخواهید یک سری هم به جنوب تهران بزنند و چند طرح نیز با حمایت شهرداری لیبرال تهران در انجا کار کنند چون شهرداری قالیباف اینا فقط به فکر بالاشهری‌ها است و توجهی به جردن جنوبی ندارد. کجاست غیرتی تا ببینید که شهرداری چه جفایی به مردم پایین شهر می‌کند حتا یک لامپ موشی مگر چقدر هزینه دارد که کوچه‌های جنوب شهر از داشتن آن در ابر شهری چون تهران از آن بی‌نصیب هستند و برای راه رفتن در شب باید مردم دستشان را به دیوار بگیرند تا زمین نخورند؟

آقای قالیباف دارید چه کسانی را به استخدام شهرداری تهران در آورده‌اید؟ یکی دیگر از این نقاشی‌های دیواری، تصاویر مربوط به شهدای عملیات شهادت‌طلبانه رزمندگان سپاه در خلیج فارس بود که شهرداری تهران اقدام به بازسازی این نقاشی دیواری واقع در سه راه افسریه کرد. 

هرچند تصویر اولیه این نقاشی نیز چندان چنگی به دل نمی‌زد و معلوم بود با کمترین انگیزه کار شده‌اند، اما اقدام به بازسازی آن توسط شهرداری تهران عجیب‌تر بود، چراکه پس از انجام این کار دیدیم که تصاویر کمترین شباهتی با شهدای مربوطه نداشتند. البته اقدام به پاک‌ کردن تصاویر شهدا از روی دیوارهای شهر تهران و جایگزینی تصاویری از طبیعت و یا نمادهای مختلف در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده است. 

برای مثال می‌توان به تصویر دیواری چند تن از زنان شهادت طلب فلسطینی واقع در خیابان شهید بهشتی اشاره کرد که در‌‌ همان موقع بسیار مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. اما مدتی بعد در حالی که این تصاویر (که به صورت بنر و نه نقاشی بودند)، بر اثر گذشت زمان نیازمند بازسازی جدی شدند ولی باز شهرداری تهران تصمیم گرفت تا با انجام عملیات پاکسازی، تصاویری مینیاتوری از طبیعت را جایگزین آن‌ها کند. 

اقدام به بازسازی در دیگر نقاشی‌های دیواری نیز هرجا که عکس شهیدی بوده با بی‌سلیقگی تمام و هرکجا که عکس طبیعت و دار و درخت بوده با زیبایی هرچه تمام‌تر صورت گرفته است. سازمان زیباسازی (که باید برای زیباسازی سطح پایتخت ام‌القرای اسلام تلاش کند)، در جدید‌ترین اقدام خود به سراغ یکی از زیبا‌ترین نقاشی‌های دیواری شهر در خیابان انقلاب رفته است. 

نقاشی‌ای که در آن پرتره زیبایی از شهید حسین فهمیده به همراه امام خمینی (ره) دیده می‌شود. هرچند ممکن است در حالت خوش‌بینانه، سازمان زیباسازی شهرداری تهران بخواهد اقدام به بازسازی و نه پاکسازی آن نماید، اما این ترس نیز وجود دارد این بازسازی به بد‌ترین شکل صورت بگیرد و مانند موارد مشابه (مثلن در مورد تصویر شهید فتحی شقاقی در خیابان فلسطین و یا تصویر شهید بهشتی و قدوسی در خیابان سمیه) طراحان بسیار زبده سازمان زیباسازی!! خلاقیت‌های بدیع خود را!! به کار بگیرند و پس از اجرای آن، به جای حسین فهمیده شاهد عکسی باشیم که برای ما کاملن غریب است. 

به هر حال زمان زیادی تا اجرای عملیات بازسازی یا جایگزین‌سازی نقاشی شهید حسین فهمیده در خیابان انقلاب باقی نمانده است و ما از این بابت احساس خطر جدی کرده و داد می‌زنیم که جماعت! به داد این نقاشی برسید. قبلن هم داد زدیم که به داد طرح برجسته واقع در وسط میدان انقلاب برسید که البته این فریاد به جایی نرسید و به بهانه ایجاد نورگیر برای ایستگاه مترو، تنها نماد انقلابی شهر تهران برای همیشه حذف شد و صدای هیچ‌کس هم درنیامد. 

به این ترتیب این ماموریت مهم که سال‌ها، حضرات دوم خردادی در پی اجرای آن بودند، در زمان حاکمیت یک فرمانده لشکر سابق سپاه بر شهرداری تهران به سرانجام رسید. چشم سردار قالیباف روشن، البته هنوز یادمان نرفته است که چندی پیش نیز طرح یکسان‌سازی قبور شهدا در بهشت زهرا از سوی شهرداری تهران در دست اقدام بود که با اعتراض خانواده معظم شهدا، این طرح مشعشع و خارق‌العاده متوقف شد.

چرا بین شمال تهران و جنوب تهران فرق می‌گذارید؟ تا حالا اتوبوس‌های شوش سوار شده‌اید؟ چرا به تمیزی اتوبوس‌های بالای پارک وی نیست؟ 250 گرم عشق ته قلبم بود که آن هم وارد بطن چپ شد و به سیاهرگ راه یافت، وزن کم کرده‌ام، کاش ترازوی زندگی دیجیتالی بود تا مجبور نشویم عقل را در کفه‌ای و احساس را در کفه‌ی دیگر قرار دهیم، هر کدام وزن خودش هرکدام جای خودش، اینجا صد‌ها سال پیش است و ترازو‌ها دو کفه دارند.

سردار سابق سایت ضد انقلابی دیگربان عکس‌های شما را در زمان مهار رودخانه کن پوشش داده است، و از شما به عنوان رییس حمهوری بعدی ایران نام برده است، برادر از سیلاب طبیعی تا سیلاب بی‌تقوایی و سیاسی کاری راهی نیست، نگاه نکنید آنها دارند برای شما کف و سوت می‌زنند، آنها سالهاست در کف سرنگونی جمهوری اسلامی مانده‌اند. 

آقای قالیباف سال هشتاد و چهار زنان بالای شهر تهران بیشترین رای را به شما دادند، بالاخره کت، شلوار و کلاه خلبانی، عینک ری‌بن، ایستادن کنار هواپیما کار خودش را کرد، ولی برادر این همه‌ی حقیقت نیست، هنوز که هنوز است وقت خواندن سخنان شورانگیز سردار قاسمی در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) سال هشتاد و هشت می‌خوانم دلم پر می‌کشد به دهه سخت شصت. 

"اعتراضات کسانی که در مناطق بالای پارک‌وی می‌نشینند، چندان مهم نیست، ولی اگر روزی دیدیم که اهالی شوش و... هم پشت سر ما نبودند باید فرار کنیم." آقای قالیباف رای و حمایت کسانی که در مناطق بالای پارک‌وی می‌نشینند، چندان مهم نیست، ولی اگر روزی دیدیم که اهالی شوش و... هم پشت سر ما نبودند باید فرار کنیم.


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/2/3ساعــت 10:47 صبح تــوسط عباس | نظر
اقای باهنر به میخ هم بزنید

در حاشیه اظهارات اخیر باهنر

بسمه تعالی
نپرسیدند که به چه کسی رای داده‌اید!؟ / آقای باهنر! پاسخگوی مواضعتان در ایام پس از انتخابات باشید

 

گروه سیاسی: "در مورد اینکه گفته می‌شود من در انتخابات سال 88 به موسوی رای دادم باید گفت با توجه به اینکه من در سال 64 نماینده مجلس بودم در مواضع اقتصادی با مهندس موسوی درگیری‌های جدی داشتم، بنابراین حتی پیش از بحث فتنه 88 نیز اعتقادی نداشتم که موسوی می‌تواند کشور را اداره کند."این‌ها بخشی از اظهارات آقای باهنر است که در آخرین نشست خبری خود در جمع خبرنگاران مطرح کرده است.

به گزارش رجانیوز، قریب به 7 ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس نهم و دقیقا زمانی که زمزمه‌هایی اولیه پیرامون ترکیب لیست جبهه متحد اصولگرایان در رسانه‌ها به گوش رسید، مطرح شدن نام محمد رضا باهنر، علی عباسپور، علی مطهری، اسدلله بادامچیان و حمیدرضا کاتوزیان به عنوان گزینه‌های این جبهه برای کاندیداتوری مجلس، بیش از دیگر نام‌ها بحث برانگیز شد. در این میان اگرچه عباسپور، کاتوزیان و مطهری در دقیقه 90 از حضور در لیست جبهه متحد جا ماندند، اما آنچنان که پیش بینی می شد محمد رضا باهنر و اسدالله بادامچیان در لیست نهایی جبهه متحد اصولگرایان باقی ماندند و به ترتیب با کسب عنوان 25 و 38 راهی دور دوم انتخابات تهران شدند.

 این در حالی بود که واگذاری رتبه هفتم تهران در انتخابات مجلس هشتم به رتبه 25 تهران در انتخابات نهم از سوی باهنر، بیشتر به دلیل انتقاداتی بود که از همان ابتدا پیرامون آقای باهنر و مواضع و عملکرد ایشان در فتنه 88 به چشم می‎خورد و به نظر می‌رسد اظهارات اخیر وی در آخرین نشست خبری‎اش را نیز می توان به نوعی واکنش به انتقاداتی از این قبیل تفسیر کرد.

 آقای باهنر صراحتا اعلام کرده است که هیچ گاه به موسوی رای نداده و حتی اگر فتنه بعد از انتخابات نیز بوجود نمی آمد، اعتقادی به اداره کشور توسط وی نداشته است اما به نظر می رسد این اظهارات اساسا به معنای پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن بخش عمده ای از انتقادات بدنه نیروهای اصولگرا و متعهد به ایشان است چرا که هیچ گاه کسی از مواضع ایشان پیش از انتخابات انتقاد نکرده و مدعی رای دادن آقای باهنر به موسوی نشده بلکه انتقادات اصلی به مواضع و عملکرد ایشان پس از برگزاری انتخابات، طی مجلس هشتم و بویژه فتنه بعد از انتخابات است.

 لذا در این زمینه به نظر می رسد بار دیگر باید بخشی از مواضع و عملکرد نایب رییس مجلس هشتم طی این مدت را مرور کرد تا انتقادات جدی و گفتمانی بدنه اصولگرای کشور "فقط به رای دادن یا ندادن" ایشان به میرحسین موسوی تقلیل نیابد:

 مهندس موسوی را نمی توان بیرون از خانواده اصولگرایی ترجمه کرد

 آقای باهنر  روز دوم خرداد 88 و درست همان برهه ای که انحراف‌های موسوی روشن‌تر و حتی خبر دیدارهای وی با نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و دیگر گروهک‎های تندرو منتشر شده بود، همچنان بر اصولگرا بودن موسوی اصرار داشت تا آنجا که در گفتگو با ایسنا  اعلام کرد: "ما در هر صورت مهندس موسوی را بیرون از خانواده اصولگرایی ترجمه نمی‌کنیم و من خود براین عقیده هستم که مهندس موسوی را نمی‌توان از خانواده اصولگرایی ترجمه جدایی کرد."

 حضور معنادار در نماز جمعه هاشمی رفسنجانی

 اما حضور آقای باهنر در نماز جمعه 26 تیر ماه به امامت جمعه هاشمی رفسنجانی نیز بسیار معنادار بود. نماز جمعه ای که بسیاری از بزرگان و دلسوزان انقلاب به علت رفتارهای غیر قابل قبول هاشمی رفسنجانی در آن شرکت نکردند اما باهنر به همراه حسن روحانی، مجید انصاری، محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و ... در آن شرکت کرد.

 از تشکیل جبهه سیاسی توسط موسوی استقبال کرده و به او کمک می کنیم

 در حالی که قریب به 40 روز از 22 خرداد 88 می گذشت و طی این مدت آقای باهنر موضع گیری صریحی درباره بسیاری از وقایع بعد از انتخابات نداشت، وی باز هم ترجیح داد در سخنان خود علیه جریان فتنه و شخص موسوی موضع گیری قاطعی نداشته باشد تا آنجا که در 29 تیر ماه 88 و در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا که بصورت ویژه به پوشش اخبار جریان حامی فتنه می‌پردازد گفت: "در دیداری که اخیرا با آقای موسوی داشتیم از ایشان خواستیم تا از همه امکانات قانونی موجود از جمله برخورداری از سایت شخصی، روزنامه و حزب استفاده کنند."

 وی در پاسخ به اینکه پاسخ موسوی به پیشنهاد آنها چه بوده است، گفت: "ایشان همچنان اعتراضاتی نسبت به مسایل به وجود آمده در انتخابات داشتند که ما تاکید کردیم بهتر است این اعتراضات را در چارچوب قانون پیگیری کنند."

 باهنر تشکیل جبهه سیاسی از سوی موسوی را در راستای فعالیت های وی در چارچوب قانون دانست و با استقبال از آن گفت که "در دیدارمان با آقای موسوی گفته بودیم که چنانچه در چارچوب قانون فعالیت کنند، از اقدامات ایشان حمایت کرده و نهایت کمک را به ایشان خواهیم کرد."

 سی روز پس از نامه کروبی: ازسوابق و تجربیات کروبی بعید بود!

 سیر مواضع دو پهلوی نایب رییس مجلس هشتم در ماجرای نامه کروبی نیز ادامه یافت. آقای باهنر در 19 شهریور ماه 88 در حالی که یک ماه از نگارش نامه سرگشاده سراسر کذب مهدی کروبی پیرامون تجاوز جنسی در زندان ها می گذشت، سرانجام تصمیم به موضع گیری گرفت و در نشست خبری خود با حضور خبرنگاران، با تاخیر 30 روزه و ادبیاتی تقریبا خنثی تنها به گفتن همین چند جمله اکتفا کرد:

 " آقای کروبی طی نامه‌ای اظهاراتی را مطرح کرده‌اند که متأسفانه پس از گذشت چند ماه هنوز مستندات آن را ارائه نکرده است تا مشخص شود این اتهامات مستند است و یا اینکه صحت ندارد. بعد از مدت زمانی که قرار بود آقای کروبی مستندات خود را ارائه کند در اقدامی عجیب دیدیم که چند نفر در یک‌جا جمع شده و اقدام به طراحی یک سی‌دی کرده بودند که نمی‌شود با استناد به این اینگونه موارد، نظام را زیرسؤال برد. از سوابق و تجربیات آقای کروبی بعید بود که وی اقدام به نوشتن چنین نامه‌ای کند، در حالی که این نامه اتهاماتی را علیه نظام مطرح می‌کند اما مستندات آن موجود نیست."

 موسوی و کروبی دست از تندروی بردارند تا وحدت کنیم!

 روز قدس سال 88 نیز سپری شد و در این میان روزه خواری های علنی فتنه‌گران در خیابان های تهران و ادامه حمایت های سران فتنه از اوباش حامی خود نیز موجب نشد تا آقای باهنر علیه آنان موضع گیری قاطعی اظهار کند. وی 12 مهر 88 در حالی که دو هفته از روز قدس 88 می گذشت، در حاشیه مراسم افتتاح نمایشگاه "بسم‌الله‌الرحمن الرحیم" در خانه مجلس در جمع خبرنگاران حاضر شد و بدون یادآوری افتضاحات روز قدس جریان فتنه، از لزوم پاکسازی تندروها سخن گفته و اعلام کرد: "در همه جناح‌ها و گروه‌های سیاسی برخی افراد دارای تفکرات تندروانه هستند که کار را مشکل می‌سازند و باید جناح‌های سیاسی درون نظام در جهت متعادل کردن فضا تلاش کنند محور کار از دست تندروها خارج شده و در حاشیه قرار گیرد."

 وی با یادآوری مذاکراتی که با طرف‌های مختلف برای ایجاد وحدت در کشور صورت می‌گیرد، در عین حال گفت که مذاکره‌ای با افرادی چون مهدی کروبی و میرحسین موسوی نداشته است ولی پیشنهاداتی برای رسیدن به وحدت ارائه داده که می‌تواند مورد توجه افراد مذکور هم باشد.

 باهنر با تاکید بر اینکه شرط اول این است که افرادی چون کروبی و موسوی دست از تندروی‌ها و ساختارشکنی‌ها بردارند، گفت: "آنها نه تنها تلاشی در این جهات نکرده‌اند بلکه تندروی‌ها و ساختارشکنی‌ها را ادامه داند و در مقابل رفتارهای تندروانه و ساختارشکنانه دیگران سکوت کردند."

 برخی مواضع هاشمی مورد نقد است اما تلاش هایش برای ایجاد وحدت افتخارآمیز است!

 به موازات اوج گرفتن عملکرد فتنه گران در 13 آبان و 16 آذر 88، سرانجام 26 آذر ماه و در حالی که بیش از 40 روز از وقایع 13 آبان و 10 روز از اتفاقات  16 آذر و افتضاحات سران فتنه می گذشت، آقای باهنر ضمن مرزبندی با موسوی و کروبی و محکومیت جریان فتنه، این بار از آقای هاشمی رفسنجانی اینگونه دفاع کرد: "بالاخره مواضع آقای هاشمی در طول این پنج  یا شش سال گذشته به خصوص از اول دوره دولت نهم زیر و بم‌های زیادی داشته است و بعضی جاها کاملا قابل نقد است و خیلی جاها هم که تلاش‌هایی برای ایجاد وحدت داشته‌اند، قابل تمجید و افتخارآمیز است."

 آقای باهنر! چرا یکی به نعل و یکی به میخ می زنید؟

 دوازده دی ماه 88 خبرگزاری ایلنا به نقل از  نایب رییس مجلس هشتم خبری جنجالی را منتشر ساخت. باهنر در نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین گفت: "ما دیدارهایی با آقای هاشمی داشتیم و نامه‌هایی به ایشان نوشتیم، ما این تحلیل را که آقای هاشمی باید محاکمه شود، قبول نداریم البته به برخی مواضع ایشان نقد جدی داریم. باید مواضع افراطی را کنار بگذاریم باید به سمتی برویم که هزینه‌هایی را که به نظام تحمیل می‌شود، به حداقل برسانیم."

 باهنر در مورد این پرسش که آیا زمان محاکمه موسوی نرسیده است، گفت: "ضرورت ندارد که فکر کنیم نظام به دنبال فشارهای ماست تا بخواهد این مساله را حل کند. نظام جمهوری اسلامی آن‌قدر تسلط بر اوضاع دارد که بخواهد خود تشخیص دهد آیا زمان محاکمه آقای موسوی رسیده است یا خیر. اگر زمانی دیدند که این به نفع نظام است حتما این کار را انجام خواهند داد ولی اینکه ما بخواهیم شعار اعدام باید گردد را سر دهیم ضرورتی ندارد."

 در ادامه این نشست یکی از اعضا خطاب به باهنر گفت که "چرا در اظهار نظرهایتان یکی به نعل و یکی به میخ می زنید؟"

 خاتمی با موسوی و کروبی فرق دارد و نباید علیه او شعار داد!

 اما روند مواضع خاص آقای باهنر حتی تا آخرین روزهای سال 89 نیز ادامه داشت، تا آنجا که وی در هفته آخر اسفندماه، در گفتگو با هفته نامه مثلث ابراز داشت: "اینکه ما بگوییم کار خاتمی مثل کروبی و موسوی تمام شده است درست نیست. تا این نقطه ای که امروز در آن قرار داریم بنده اعتقادی به این ندارم که ما به عنوان سر فتنه علیه خاتمی شعار بدهیم. اما رفتار خاتمی بایستی خیلی شفاف تر و روشن تر باشد و آنجایی که مرز رفتار ضدانقلابی و جریان سبز و کروبی روشن می شود، خاتمی باید موضع بگیرد، یعنی خاتمی اگر فکر کند که می تواند همینطور در سکوت به کار خود ادامه دهد، این قابل قبول نیست ... ایشان صد درصد از جریان سبز حمایت می کند اما من این تحلیل را ندارم ایشان بسیار محافظه کارانه برخورد می کند."

 و این اظهارات در حالی بود که خاتمی به عنوان یکی از سران فتنه 88 نه تنها هیچ گاه حاضر به اعلام برائت از جریان موسوم به سبز نشده بود بلکه در عمل با رفتارهای خود؛ یکی از پشتوانه های معنوی فتنه گران محسوب می شد تا آنجا که علاوه بر راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن 88 که مورد اعتراضات جدی مردم تهران قرار گرفته بود، در راهپیمایی 9 دی نیز یکی از شعارهای جمعیت میلیونی مردم علیه خاتمی بود.

 فکر می کنند با ساکتین فتنه خواندن دیگران می توانند فضا را به نفع خود کنند!

 اما پیش از این نشست خبری نیز آقای باهنر در چند نوبت به انتقادات علیه خودش پاسخ داده بود. به عنوان نمونه وی در اول اسفند 90 و چند روز قبل از انتخابات مجلس نهم در گفتگو با خبرآنلاین اعلام کرده بود:

 "ما نمیتوانستیم راهپیمایی «9 دی» را «25 خرداد» راه بیاندازیم. «9 دی» بعد از حوادث «13 آبان» و «16 آذر» و هنجار شکنی‌های عاشورا شکل گرفت. معلوم است که در 25 خرداد، تعداد طرفدارهای معترض موسوی بیشتر بودند ولی به تدریج مرزبندی‌ها بیشتر شد تا به 9 دی رسید. اما متاسفانه برخی فکر می‌کنند با این تند وتیزی‎ها و رادیکالبازی‎ها و ساکتین فتنه خواندن‎ها، فضا را میتوانند به نفع خود تغییر بدهند."

 و این اظهارات در حالی بیان می شد که آقای باهنر توضیح نداد اگر سکوت و مواضع دوپهلوی بسیاری از خواص در ماه های پس از انتخابات و حتی استقبال آنها از تشکیل حزب توسط سران فتنه نبود، اساسا آیا فتنه 8 ماه به درازا می انجامید؟

 در مجموع به نظر می رسد افت قابل توجه آرای آقای باهنر در دور نخست انتخابات مجلس نهم که قریب به 40% بوده بسیار معنادر است چرا که در این بین بسیاری از کاندیداها یا با افزایش میزان آرا مواجه بوده اند و یا با حفظ تقریبی میزان آرای خود، جواز حضور در دور دوم انتخابات را کسب کرده اند اما در این میان کاهش معنادار آرای آقای باهنر نسبت به دوره قبل که از عنوان 7 به 25 نزول پیدا کرده است به خوبی گویای قضاوت مردم پایتخت پیرامون عملکرد و مواضع ایشان طی سالهای گذشته است؛ و این در حالی است که به نظر می‎رسد ادامه این روند در مرحله دوم انتخابات مجلس نهم باعث نگرانی برخی جریانات و سیاستمداران شده باشد که مجلس نهم را همانند مجالس اول و ششم، بدون حضور محمد رضا باهنر نمی‏خواهند.


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/2/3ساعــت 9:50 صبح تــوسط عباس | نظر
امیرالمومنین(ع) این عالم را با دستان خودشان سیراب کردند

بسمه تعالی

امیرالمومنین(ع) این عالم را با دستان خودشان سیرابش کردند


مرحوم حجت الاسلام دکتر هادی امینی فرزند علامه امینی می گوید:

«مادر بزرگم (مادر علامه امینی) یک روز آمده بودند منزل ما در نجف. من مطالبی درباره زندگی علامه از ایشان پرسیدم. مادر بزرگم به یکی از نکات عجیبی که اشاره کردند، این بود که می گفت: من بعد از اینکه ایشان متولد شد تا دو سال تمام هیچ وقت بدون وضو به ایشان شیر نمی دادم و هر وقت موقع شیر دادن ایشان می شد، مثل اینکه به من القا می شد و من می رفتم وضو می گرفتم و بعد به ایشان شیر می دادم، به یاد ندارم بدون وضو به ایشان شیر داده باشم و برکات زیادی در این وضو گرفتن و شیر دادن نصیبم شد.

*

از قول فرزند علامه امینی قدس سره نقل می کنند: وقتی پدرم را دفن کردیم، یکی از بزرگان آمد و به من تسلیت گفت و فرمود: من در این فکر بودم ببینم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امینی می‌کنند.

در عالم خواب دیدم حوضی است و آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بر لب آن ایستاده اند. افراد می آیند و مولا از آن حوض، به آنها آب می دهند. گفتند: این حوض کوثر است. در این حال آقای امینی به نزدیک حوض رسید حضرت ظرف را گذاشتند، آستین‌ها را بالا زده و دستان مبارک‌شان را پر از آب کردند و به علامه آب خورانیدند و خطاب به او فرمودند: بیض الله وجهک کما بیضت وجهی (پروردگار رو سفید کند تو را کما اینکه مرا رو سفید کرد)

شاید این مطلب بالاتفسیر فرازی ازدعای ندبه باشد، آنجا که می خوانیم :واسقنا من حوض جده صلی الله علیه واله بکاسه وبیده ریا رویا:یعنی خدایا مارا به کاسه ای یا مشتی از اب حوض کوثر امیرالمومنین سیراب کن .در اینجا حضرت مو منین رابا کاسه ازحوض کوثر سیراب مینماید ولی وقتی به علامه امینی می رسد به جهت اخترام بیشتر به ایشان با دست مبارک ایشانرا سیراب میکند

علامه نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام بسیار ادب داشت. وقتی وارد حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام می شد، از پایین به بالای سر نمی رفت. روبروی حضرت می ایستاد و گریه شدیدی می‌کرد.

خود ایشان به من فرمودند: «از آن وقتی که در نجف هستم از سمت بالای سر حرم نرفته ام». از پایین وارده شده و از همان سمت خارج می شدند.

*

مرحوم حجت الاسلام دکتر امینی چنین می نویسد:

«پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 1394 هجری قمری، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم. او را شاداب و خرسند یافتم.

جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم: پدر جان! در آنجا چه علمی باعث سعادت و نجات شما شد؟

گفتند: چه می گویی؟ مجدداً عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟

کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟ پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر و روشن تر بگو! گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما شد، از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟

مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی کردند. سپس فرمودند: فقط زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام.

عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته، چه کنم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود، شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند. سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.


+ نوشته شـــده در شنبه 91/2/2ساعــت 10:54 صبح تــوسط عباس | نظر
منتظری این گونه قائم مقام شد (فصل پنجم)

بسمه تعالی

منتظری این گونه قائم مقام شد (فصل پنجم)

مرتضی صفار هرندی
امام، گله های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه... ! و اضافه فرمود: «احمد هم از او دفاع می کند! از منزل سید مهدی هاشمی، دست نویس های او را آورده اند من دیدم نامه های آقای منتظری از نوشته های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم.»
سخن امام که به اینجا رسید، من گفتم: «بله! آقای سید عباس و سیدجعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.» 
امام فرمود: «او این طور است!» 
عرض کردم: «بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود.» 
امام قدری فکر کرد و فرمود: «احمد نیست ، می شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید من بعد از ظهر ایشان را ببینم ؟»
عرض کردم: «بله؛ اما به آقای هاشمی نگویید من آمدم (و این جریان را خدمت شما گفتم). به هیچ کس نگویید. می ترسم مرا هم شمس آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند!»
این را که گفتم، امام ـ اعلی الله مقامه ـ سه بار خندید و فرمود: «خاطرت جمع باشد». 
از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح خدمت امام رسیدم. کاری داشتم فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم... 
شب، بعد از نماز مغرب و عشا خانم حاج احمد زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: «آنچه ما امروز صحبت کردیم مبادا از شما تجاوز کند.»
گفتم: «همین طور است.»
فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد !!
آقای محمدی گیلانی اضافه کردکه:
پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: «موضوع قائم مقامی آقای منتظری را مطرح نکن.» گفتم: «چرا؟ ما در اجلاسیه قبل به آقایان گفته ایم که ایشان را به عنوان قائم مقام مطرح کنیم.»
فرمود: «نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته... 
گفتم: «ما اعلام کرده ایم. نمی شود!!!»1
نکته عجیب در این میان بی اطلاعی نزدیک ترین افراد به حضرت امام مثل مرحوم حاج سیداحمد خمینی، از نظر آن راحل عظیم الشان در اولین مراحل است. این نکته را در ابراز نگرانی آن مرحوم نسبت به مخالفت جامعه مدرسین با قائم مقامی آقای منتظری در زمستان سال 1360 می توان دید.2 اگر چه در سال 1360 هنوز مسائل مهدی هاشمی برملا نشده بود، اما هشدار امام به فرماندهان سپاه درباره مهدی هاشمی به عنوان یکی از نزدیک ترین افراد به آقای منتظری، مربوط به همین مقطع است. علت نگرانی دوستان دیرینه آقای منتظری در جامعه مدرسین در نامه مرحوم آیت الله مشکینی دبیر این جامعه به وی در اول مهرماه 1364 قابل مشاهده است: 
نظر اغلب دوستان برای روز مبادا شمایید. لکن با یک نگرانی از ناحیه بیت و بعضی حواشی آن جانب که متاسفانه به قول آن مرحوم، مراجع قبلی پس از مرجعیت گرفتار می شوند و شما قبل از آن. من در این باره لامتثال امر کلی می گویم پیوسته از دوستان صمیمی تان اظهار ناراحتی می شنوم.3
این موضوع به همان اندازه که نگرانی بزرگانی مثل آیت الله مشکینی را برانگیخته بود، ضد انقلابیونی را که امکان رصد کردن واقعی مسائل داخل کشور را داشتند، امیدوار می کرد. 
در شرایط یأس مفرط ضد انقلابیون فراری، احمد انواری، مدیر نشریه جبهه ملّیون ایران (ارگان جمعی از اعضای جبهه ملی) درست پنج ماه پس از انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی رهبری، نوید یک اتفاق مثبت را به ضد انقلاب داد. او در شماره آذر ماه 1364نشریه اش که در انگلیس منتشر می شد، چنین نوشت:
دلایل این انتخاب هر چه باشد باید دید که اثر آن در جامعه چگونه است و برای رویارویی با آن به چه شیوه ای متوسل شد. نباید از این نکته غافل شد که آقای منتظری به ایجاد تفاهم بین گروه ها تمایل فراوان داشت و این واقعیت بر همگان روشن شده است که آقای منتظری از چند سال پیش به این طرف، ارائه دهنده اندیشه آشتی و مبلغ اتحاد جامعه است.4
انواری در استدلال برای نظر مثبت خود درباره آقای منتظری در همین مقاله می افزاید:
اکنون که جنگ مسلحانه را کارساز نمی دانیم و ناگزیر از توسل به مبارزات سیاسی هستیم، اگر ناگزیر شده ایم که به استحاله درونی رژیم گردن بگذاریم باید... به منظور ایجاد محیط مساعد برای مبارزه سیاسی، از مقابله با هر جریان مسالمت جوی داخلی احتراز نماییم.5
وی سپس می نویسد:
ما به این رژیم در شکل و شمایل موجود اعتقاد نداریم اما چون راه براندازی را مفید و کارساز ندیده ایم، چاره ای نداریم که با داخل کشور هماهنگ شویم و به یک مبارزه طولانی دست بزنیم.6
احمد انواری کسی بود که به اذعان ضد انقلابیون سلطنت طلب، از کمک های شاهپور بختیار ـ که از اشرف پهلوی و اسدالله رشیدیان عامل مشهور سازمان سیا دریافت می کرد ـ برخوردار بود و همچنین احمد مدنی دیگر عضو حقوق بگیر سیا در خارج از کشور مبالغ زیادی به او و نشریه اش کمک می کرد.7
واقعاً تعجب آور بود که آقای منتظری پس از شهادت فرزند خویش مسئولیت بیت خود را در اختیار کسی بگذارد که در دوران زندان در همراهی کامل با منافقین و مبارزه با عالمان مجاهد حتی در روزهای ماه مبارک رمضان و در مقابل مبارزان مسلمان روزه دار به پذیرایی از کمونیست ها می پرداخت و به رغم کسوت روحانیت با تراشیدن محاسن خود حتی اعتراض آقای منتظری (پدر همسر خود) را برانگیخته بود. هادی هاشمی کسی بود که در جریان جدایی سفره علمای مبارز و دیگر افراد متدین از کمونیست ها در زندان رژیم شاه حتی آقای منتظری را از توهین خود (تشبیه به چارپایان) بی نصیب نگذاشت.8 گاهی خود آقای منتظری به تأثیرپذیری از فشار داخل بیت اعتراف می کرد. در ابتدای دستگیری مهدی هاشمی و پس از مقاومت آقای منتظری در برابر دستگاه قضائی و اطلاعاتی در این مورد، وقتی آیت الله عبدالله جوادی آملی، آیت الله محمد یزدی و حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری به منظور متقاعد کردن او به همراهی با نظام در پی گیری این پرونده، با وی گفت وگو می کردند به صراحت گفته بود: 
آخر شما شرایط من را درک نمی کنید. من زیر فشار داخل خانه هستم.9
هر چه زمان می گذشت، نقاط ضعف پنهان شخصیت آقای منتظری از پشت حجاب سابقه درخشان در تحمل شداید دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی نمایان تر می شد. به عنوان مثال حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری در خاطرات خود به تلخی از مشاهده استفاده آقای منتظری از الفاظ اهانت آلود و تحقیرآمیز، در ملاقات و گفت وگوبا شهید آیت الله سید محمدباقر حکیم و در حضور گروهی از افسران ارتش یاد می کند:
آقای حکیم طبق معمول، در ابتدا عربی صحبت می کرد مگر این که به ایشان گفته می شد که فارسی صحبت کند. ایشان شروع کرد به عربی حرف زدن و یک دفعه آقای منتظری گفتند: «فارسی حرف بزن» البته این خیلی مهم نبود، بلکه گفتند: «مرحوم والدتو، فارسی بلد بود» و با این جمله ادامه داد: «الولد الچموش یشبه بالابوش.» ایشان جانشین فرمانده کل قوا بود و جلوی آن همه افسر، آقای حکیم را با چنین اعتبار و شخصیتی این گونه خطاب کرد. وقتی این جمله را گفت بسیار شرمنده شدم و با خود گفتم: «عجب قائم مقامی داریم، مملکت دست این بیفتد چه می شود.»10
به هر حال کار این فقیه برجسته، به جایی کشید که حاضر شد با اتکا بر مصونیت ناشی از عنوان قائم مقامی رهبری، حتی مسئولیت برخی از جرائم مهدی هاشمی را برعهده بگیرد و ملاقات با وزیر اطلاعات را به حضور متهم جنایتکاری مثل مهدی هاشمی در این ملاقات مشروط سازد. از این پس، رفتار آقای منتظری شکل حیرت آوری به خود گرفت. تا جایی که وقتی امام در نامه ای بسیار احترام آمیز خواستار «پاک کردن دامان او از ارتباط با مهدی هاشمی» و دادن اجازه پی گیری اتهامات او به عنوان فردی متهم به جنایات بسیار، از قبیل قتل شدند، آقای منتظری با احضار مهدی هاشمی خطاب به وی گفت:
امام با نامه خودشان خواب را از چشمان من گرفته اند. من هم نامه ای نوشتم که خواب را از امام بگیرد.11
منتظری در این نامه مهدی هاشمی را در عقل، تدبیر، مدیریت، تعهد و تقوا بهتر از وزیر اطلاعات و فرمانده سپاه دانست و ادامه داد که مهدی هاشمی «فقط بز اخفش نیست و حاضر نیست کورکورانه مهره کسی شود.» آنچه به عقیده آقای منتظری، خواب را از چشمان امام می گرفت، مطالبی بود که به تعبیر آقای ری شهری، وزیر وقت اطلاعات در کتاب خاطرات سیاسی «قلم از نقل آن شرم دارد.» حضرت امام فرموده بودند که « نامه ایشان [منتظری] به من کپی نامه مهدی هاشمی است به او.»12
آقای منتظری پس از بازداشت مهدی هاشمی با این تهدید که «اگر امام مرا تحت فشار بگذارد حسابم را از نظام جدا خواهم کرد»، ملاقات های خود را لغو کرد و در ملاقات با دوست نزدیک خود آقای سیدجلال الدین طاهری، امام جمعه وقت اصفهان، به رغم تقاضای ملتمسانه وی، بر موضع خود اصرار ورزید. حتی ملاقات حضرت امام با منتظری در منزل حاج احمد آقا و در حضور مسئولان عالی رتبه نظام ـ که با خاکساری بزرگ منشانه امام راحل و به کار بردن عباراتی همچون «از این مرید و مخلص خود قبول فرمایید و به کار خود مشغول شوید.» همراه بود ـ تنها تمسک خشم آلود او به کلام شریف «لایکلف الله نفسا الا وسعها» را به دنبال داشت؛ صحنه ای که به نوشته مرحوم حاج سیداحمد خمینی چشمان حضرت آیت الله خامنه ای را اشک آلود کرد.13 پیش از این مرحله وقتی حضرت امام، آقای سیدجلال الدین طاهری را به فاصله گرفتن از مهدی هاشمی و همراه ساختن آقای منتظری با این خواسته، امر فرموده بودند، آقای منتظری از مهدی هاشمی خواسته بود که به این مسئله اعتنا نکند.14 وی پس از مواجه شدن با قاطعیت امام در رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی خواستار عدم پی گیری جنایات مربوط به قبل از انقلاب او شد. وقتی هم که مهدی هاشمی از نتیجه بخشی تلاش قائم مقام رهبری ناامید شد و نتوانست به سکوتش در بازجویی ها ادامه دهد، این آقای منتظری بود که در برابر خواسته امام درباره لزوم پخش اعتراف های تکان دهنده مهدی هاشمی، خط و نشان می کشید.15
به طور خلاصه می توان گفت بی اعتنایی به نصیحت امام درباره «انتخاب اصحاب» از موضوع منتظری یک عبرت ماندگار و مثال زدنی درباره نتایج فاصله گرفتن از امر ولایت ساخت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محمد محمدی ری شهری، سنجه انصاف، قم، انتشارات دارالحدیث، 1386، صص 16و17. 
2 . نک: عبور از بحران، خاطرات هاشمی رفسنجانی، ص 348. 
3 . سید محسن صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون (جلد 2 ـ فعالیت ها) تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، زمستان 1385، صص 958 و 959. 
4 . نشریه جبهه ملیون، شماره 87، آذر 1364، چاپ خارج از کشور، به نقل از نیمه پنهان جلد 5، صص 133و134. 
5 . همان. 
6 . همان. 
7 . همان. 
8 . از جدایی تا رویارویی، اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، بهار 1377، صص 53و54. 
9 . مرتضی میردار، خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، جلد 2، ص 65. 
10 . همان، ص 64. 
11 . همان، صص 45 ـ 43. 
12 . همان، ص 48. 
13 . نک: از جدایی تا رویارویی، ص 195. 
14 . نک: محمد محمدی ری شهری، پیشین، ص 52. 
15 . همان، ص 57. 


+ نوشته شـــده در شنبه 91/2/2ساعــت 8:36 صبح تــوسط عباس | نظر
اقدام بانک مرکزی برای جلوگیری ازکاهش قیمت سکه

بسمه تعالی

دلال (گفت و شنود)

گفت: بانک مرکزی به دارندگان حواله پیش فروش سکه پیشنهاد کرده است که سکه های خود را به بانک بفروشند!
گفتم: یعنی چی؟ برای چی؟
گفت: ظاهرا چون قیمت سکه کاهش پیدا کرده، بانک مرکزی نمی خواهد سکه های خریداری شده روی دست واسطه ها و دلال ها بماند و ضرر کنند!
گفتم: به جهنم که دلال ها ضرر می کنند! بانک مرکزی باید از منافع مردم حمایت کند نه واسطه ها و دلال ها.
گفت: باید از بانک مرکزی پرسید؛ اگر می خواستید این سکه ها را بخرید، چرا فروخته اید؟ و حالا که فروخته اید چرا می خواهید دوباره آن را بخرید؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی الاغش را برای فروش به دست یک دلال سپرد و دلال برای بازارگرمی فریاد می زد که این الاغ از قاطر قوی تر، از شتر پرطاقت تر و از اسب تیزتر و... ناگهان فروشنده جلو آمد و به دلال گفت؛ مرد حسابی! الاغ به این خوبی را چرا بفروشم؟! خودم آن را می خرم!


+ نوشته شـــده در شنبه 91/2/2ساعــت 8:6 صبح تــوسط عباس | نظر
متن سخنرانی حاج سعید قاسمی در همایش پرشور جبهه پایداری؛

بسمه تعالی
متن کامل سخنرانی حاج سعید قاسمی در همایش پرشور جوانان جبهه پایداری؛

به گزارش هم اندیشی؛ دیشب زنگ زدند گفتند توی اینها رفتی، فکر برگشتت هم باش!/ چرا با جبهه پایداری بیش از همه عناد دارند؟

 

چند روز به انتخابات مجلس نهم باقی مانده بود که پرشورترین همایش انتخاباتی در سالن سیدالشهدای تهران برگزار شد. حاج سعید قاسمی به همراه حجت الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان و حسن عباسی از سخنرانان این همایش بودند. گرچه در همان زمان بخش هایی از سخنرانی حاج سعید قاسمی منتشر شد اما شنیدن مشروح سخنان این سردار لطف دیگری دارد.

صوت این سخنان را می توانید از اینجا دریافت کنید:

 

 

 

اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، صلی‌الله علیک یا اباعبدالله. السلام علیک یا روح‌الله، ایها العبد الصالح، المطیع لله و رسوله، السلام علیک لجمیع شهدائک، الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ(ع) وَ لَئِنْ أَصَابَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ الله لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّهٌ یَا لَیتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.

 

ای کاش قسمت این گونه بود که با شما می‌بودیم و در صحنه‌های بسیار سختی که شما امتحان پس دادید، ما هم مثل شما قبول می‌شدیم، لکن چون منی، تجدیدی این میدان...؛ شاید خدا عنایتی کند و در صف و میدان و جبهه دیگری، گناهان ما بخشیده شود و به صف شما متصل بشویم.
تا به حال این جمعیت را این جور، بالای سن ندیده‌ بودم!
من تا به حال بیش از ده بار که به خاطر پاسداشت شهدا- از حاج همت گرفته تا عماد مغنیه- در سالن سیدالشهدا مراسم بوده و شرکت کرده‌ام، هیچ وقت این جمعیت را این جور، بالای سن ندیده‌ام! این اولین بار است که این اتفاق می‌افتد. هیچ اتفاقی هم که نیفتد و فقط این تصویر مخابره شود، برای دشمن گریه دارد که این همه دو مرتبه جمع شده‌اند و انگار می‌خواهند اوضاع را به هم بریزند! مثل این که قرار است دوباره اتفاقی بیفتد.
دیشب زنگ زدند گفتند: توی اینها رفتی، فکر برگشتت هم باش!
 
این دوستانی که در جبهه پایداری هستند، از من ناراحتند، به خاطر این که کاندیدا نشدم، از طرف دیگر هم خیلی‌ها زنگ زدند که حاجی! مهندس! خودت را خرج اینها نکن. توی اینها رفتی، فکر برگشتت هم باش! به من توصیه کردند، منتهی کسی که این توصیه را کرد، صلاحیت این توصیه را نداشت. چرا؟ نسبت به درجه‌اش و نسبت به فعالیت اجتماعی‌ای که کرده، خیلی هم بزرگ و عزیز است، ولی به دلیل بی‌بصیرتی در انتخابات تبدیل به شیپورچی موسوی شد و لذا صلاحیت ندارد که مرا نصیحت کند که خودم را خرج شماها که خاک پای شماها هم نمی‌شوم، نکنم! قطعاً یک اتفاق بزرگی افتاده که این جمعیت بالای سن نشسته.
می‏گفتند آقا خودش می‌آید و همه کارها را درست می‌کند!
فارغ از همه اینها خدا را شاکریم که عنان دست خودمان است و اگر قرار است که خوب یا بد، بهترین‌ها یا بدترین‌ها توی مجلس بروند، این در اثر یک تجربه تاریخی است که هزار و چند سال‌اش را یک بار پاس کردیم که بنا به دلایلی نتوانستیم حکومت تشکیل بدهیم. هر دفعه هم آمدیم، بنا به دلایلی، چه همجنس‌های خودمان، چه روحانیون، چه روشنفکرها ما را به سازش و به تسلیم توصیه کردند و گفتند تا ظهور حجت حق، شما هیچ تکلیفی ندارید و آقا خودش می‌آید و همه کارها را درست می‌کند. هر کس این کار را بکند، پرچمش زمین می‌خورد، روایت داریم، حدیث داریم و این حرف‌ها.
حضرت روح‌الله! روحت شاد! الان نسل سوم آن قنداقی‌ها پای کارند!
یکی آمد و گفت همه اینها را بزنید به دیوار. ما موظفیم حکومت تشکیل بدهیم، مجلس تشکیل بدهیم و راه را تا آنجا که می‌توانیم برای آمدن آقا باز کنیم. اگر هم نشد، تکلیف خود را انجام داده‌ایم و با مقوله، تکلیفی برخورد کرده‌ایم. موقعی هم این حرف را زد که نه عده داشت، نه یار داشت. همان موقع هم مسخره‌اش کردند و گفتند آقا! تو که سرباز نداری. گفت: سربازهایم در قنداق هستند، نگفت؟ آقا! الان نسل سوم آن قنداقی‌ها پای کارند. حضرت روح‌الله! روحت شاد باشد. سه دور این قنداقی‌ها آمدند و الان کف میدان هستند. اگر هر روز به خاطر این مقوله، شکر کنیم، باز هم کم شکر کرده‌ایم.
در این دوره یک اتفاق جدید افتاد
در دوره جدید یک اتفاق جدید افتاد. در دوره‌های قبل، این مدلی نداشتیم. می‌آمدند و می‌رفتند و هزار جور زور باید می‌زدی که آقا تکلیف است و بیا و از این حرف‌ها. نسل فعلی از طریق سعی و خطا و تجربه‌های گذشته‌ و بلاهائی که بخصوص در فتنه 88 به سرش آمد، باید تصمیمی مافوق تصمیمات گذشته‌، بگیرد. منظورم همین کسانی است که سن‌شان اقتضا نمی‌کند و اگر امشب از پدرشان بپرسند آیا شما هم جزو 11 میلیون نفری نبودی که به رئیس جمهور فراری رأی دادی؟ جواب درستی ندارد بدهد، مگر اینکه پدرش وجدان داشته باشد یا جزو آن چند درصد اندک بصیرهایی مثل شهید احمد متوسلیان و شهید دیالمه باشد که تا عمق وجود طرف را می‌خواند که این دارد دروغ می‌گوید. این بصیرت مال آدم‌های خیلی خاص است که تشخیص می‌دهند که این آدم مال این حرف‌ها نیست. اما به هر حال، این جماعتی که اینجا نشسته‌اند، 33 سال تجربه مجلس‌داری و حکومت‌داری دارند، هزار و چند سال هم بعد از غیبت آخرین امام بزرگوارشان، سردرگم و کلافه‌اند و لذا امروز مصرّند که در این لحظه‌های خطیر تاریخی و به تعبیر حضرت آقا پیچ تاریخ – که البته این را درباره انقلابات بین المللی گفتند و ما هم به هر حال مِن ضمن آن هستیم – تصمیم درستی بگیرد، بخصوص این که در این مقطع دید که 11 میلیون رأی قانونی به بنی‌صدر دادند و آن شد که شد.
در فتنه 88 هشت ماه نبرد کف خیابان اتفاق افتاد، مدل جدیدی که هیچ وقت باور نمی‌کردیم. باور نمی‌کردیم همجنس‌هایی که کف خیابان هستند، از ساکتینش در قم تا عاملینش در خیابان‌ها، اعم از سردار و آیت‌الله و شیخ، همه مدل و همه هم از جنس خودش، وارد چنین معرکه پیچیده‌ای شده باشند. این بچه، هشت ماه کف خیابان، نبرد کرد. از آن اول هم به او ‌گفتند پسرم! دعوا سر ریاست جمهوری نیست. قصه عمیق‌تر از این حرف‌هاست و جریانی پشت آن خوابیده. ماها به خاطر مقاطعی که آنها را پاس کرده بودیم، و نه به خاطر این که آدم‌های خوبی هستیم، بوی باروت را یک مقداری بهتر تشخیص می‌دادیم؛ می‏دانستیم که این شیخ که می‌خواهد چنج! کند، آلزایمر گرفته و قاتی کرده و یک اتفاقی برایش افتاده و نباید دنبالش برویم.
 
بر اساس این اتفاق، آن بچه که در دانشگاه می‌خواست جریان متعادل‌تری را رئیس جمهور کند، با آن جریان کذا رفت تا روز عاشورا. یک مرتبه شنید می‏گویند مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر اصل ولایت فقیه و دید که یارو رفته است زیر یک خم علم امام حسین(ع). اینجا بود که فهمید اینها با اصلش کار دارند. همه زیبایی 9 دی به خاطر این بود که آقا نیامد به شما جوان‌ها بگوید که عکس مرا پاره کردند، بریزید کف خیابان یا هر کسی مرا می‏خواهد، فردا بیاید توی خیابان. گذاشت که خودتان تصمیم بگیرید و ریختید کف خیابان و آن حماسه بزرگ را آفریدید.
9 دی؛ پسرکی با موهای ژل‏زده و پلاکارد...
 
زیباتر از همه آنها صحنه‌ای بود که من دیدم. کدام صحنه؟ روز 9 دی پسرکی را کف خیابان انقلاب دیدم با موهای ژل زده و سر و ریختی که هر جای دیگر می‌دیدیش، می‌گفتی هیچ سنخیتی با ما ندارد. پلاکاردی دست این بچه بود که عمق استراتژی جمهوری اسلامی را نشان می‌داد. چی بود؟ تلویزیون هم چند بار نشانش داد. روی پلاکارد نوشته بود: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ. ما خودمان این انقلاب را ایجاد کردیم، خودمان هم حافظ آن هستیم. باور کن اگر در شرایط عادی بود، می‌خواستم بروم دست و پای این بچه را ببوسم. به خاطر این که پسر! تو کی بودی و از کجا آمدی؟ بین این همه شعارهای کیلویی، این از کجا آمد دست تو؟
عادت کرده بودید بعد انتخابات تخت بخوابید، فهمیدید دیگر نباید خوابید!
این یعنی این که آن اتفاق بزرگ در نظام افتاده. چه شده؟ خواص- البته همه‌شان را نمی‌گویم، آن بخشی که به فرمایش آقا مردود شدند- به دلیل آشغا‌ل‌خوری آن ‌قدر سنگینی داشتند که هشت ماه نبرد کف خیابان و کلافگی برای این بچه را رقم زدند. این خواص به دلیل آشغال‌خوری، به‌دلیل سنگینی، به‌دلیل پیچش مواضع‌شان، به دلیل فاصله پیدا کردن با اصول، با امام، با آقا، حسادت به آقا، موقعیت‌خواهی و سهم‌خواهی بیشتر، سقوط کردند. ای همه کسانی که یک بار رأی دادید و عادت کرده بودید که بروید تخت بگیرید بخوابید و بگویید اینها هستند دیگر، اینها نماینده‌های مجلس ما هستند. یک رئیس‌جمهور هم گذاشتیم، برویم بگیریم تخت بخوابیم، فهمیدید که نباید بخوابید و دشمن هر لحظه در کمین است.
یکی از برکات فتنه همین است!
حضرت آقا گفتند در فتنه 88 خیلی اذیت شدیم و ریزش داشتیم، اما برکات زیادی هم داشتیم. من می‌گویم یکی از برکاتش این بود که اگر میلیاردها تومان خرج می‌کردیم، نمی‌توانستیم این جوان را برداریم و بیاوریم و روی این سن بنشانیم. این جوانی که استرس و اضطراب درونی دارد و می‌داند که اگر الان اینجا نباشد، خط از دست می‌رود. می‌داند که جبهه واقعی اینجاست و برای همین احساس کرده که باید اینجا باشد و خودی نشان بدهد.
از سروش تا گوگوش؛ از مسعود رجوی تا فائزه هاشمی
برکتش این است که «لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتّى یَعُودَ اَسْفَلُکُمْ اَعْلاکُمْ وَ اَعْلاکُمْ اَسْفَلَکُمْ»: گنده‌های‌تان زمین خوردند و سقوط کردند، به دلیل نداشتن بصیرت و نبود شناخت و به دلیل نداشتن ولایت‌پذیری محض، خودشان برای خودشان مفاتیح دارند، آیت‌الله هستند، دفتر دارند، کتاب دارند، دکترند، سردارند، ته‌دارند، برای خودشان کسی هستند، خودشان را بالا می‌دانند، جزو طبقه خاص و طبقه اشراف هستند؛ اما مسیر انقلاب را اشتباه گرفته‌اند. این از برکات و فضل خداست که اینها بنا به دلایلی در این قصه، مردود شدند. ای کاش همه این چیزها بودند، اما مسیر را درست می‌رفتند، اما این اتفاق بزرگ افتاد و دیدید که همه‌شان با همدیگر شدند یک خاکریز، از سروش تا گوگوش و ریگی، از مسعود رجوی تا فائزه هاشمی، از موسوی نخست‌وزیر امام، از سردار تا ته‌دار، همه یک‌دفعه پشت یک خاکریز رفتند...
می‏خواهند تو که جوان هستی کلافه بشوی و نفهمی کی به کی است!
شاید دست خودشان هم نبود، به دلیل این‌که آقا می‌گوید مواضع‌تان باید روشن و شفاف باشد و باید بدانید دارید کجا شمشیر می‌زنید و لذا همه با همدیگر رفتند پشت یک خاکریز. خاکریز که دو طرف، بیشتر ندارد. نگاه نکن که الحمدلله الان ده تا، سیزده تا، نمی‌دانم چند تا جبهه درست شده. [خنده حضار] یارو گفت آقا! جنگ کی تمام می‌شود یک جبهه‌ای هم برویم؟ [خنده حضار]. الان الحمدلله 13، 14 جبهه درست شده. یک علتش هم این است که تو که جوان هستی کلافه بشوی و نفهمی کی به کی و چی به چی است و هی بپرسی: آقا! می‌خواهیم برویم جبهه. کجا برویم؟ با چه کسی برویم؟ اینها کی هستند؟ فرماندهی و قرارگاهش کجاست؟ خط و خاکریزشان کجاست؟ عقبه‌شان به چه کسی وصل است؟ چه کسانی از نظر اینها دوست هستند؟ چه کسانی از نظر اینها دشمن هستند؟ الان بچه می‌خواهد تصمیم بگیرد.

ریشه اینها کنده نشده
این از برکات فتنه بود که همه آنهایی که زباله خورده بودند، بالا آوردند. به تعبیر حضرت آقا اگرچه به‌ظاهر، تهوع‌آور و بدبو و استفراغِ کف خیابان بود، ولی جامعه باید پالایش می‌شد. اگر چه همه شماها پشت‌بند این اتفاق به صحنه آمدید و دست و بازوی همه شما بوسیدنی است، ولی به دلیل این‌ که مراکز قدرت و ثروت دست شماها نیست، نتوانستید ریشه‌های فتنه را بزنید. به دلیل فشل بودن سیستم قضائی شما، به دلیل کند عمل کردن سیستم اطلاعاتی شما، و به دلیل این که اینها در عمق سیستم اجرایی شما نفوذ کرده‌اند، هنوز که هنوز است حضور دارند و با ما زندگی می‌کنند. از کمترین‌شان، یعنی استاد دانشگاه بچه من که در فتنه، نوار سبز می‌بست و به بچه‌ها می‌گفت کلاس تعطیل است، بروید بیرون و کار نظام را تمام کنید و برگردید. تا الان هم چرت و پرت می‌گوید و سر ماه هم می‌رود و حقوقش را هم می‌گیرد - هیچ نظامی در دنیا این شکلی نیست - تا الی‌ماشاءالله، پست‌های کلانی که اینها دارند و لذا این بچه حق دارد که امروز در اینجا به این سن بچسبد و بپرسد: آقا! بالاخره تکلیف من چیست؟ برای این‌که دیده ریشه اینها کنده نشده.

جای ماستمالی کردن و این حرف‏ها نیست!
به‌رغم این‌که دشمن می‌شنود، باید این حرف‌ها را شفاف بزنیم و جای ماستمالی کردن و این حرف‌ها نیست. باید تکلیف این بچه را که با عشق به اینجا آمده، خیلی شفاف روشن کرد. البته تکلیفش که مشخص است و اگر به اینجا آمده، فقط برای گرما‌بخشی به این قصه است، والا خوب می‌فهمد که باید در این عرصه حضور داشته باشد. برای شهادت هم آمده.
همه‌شان با هم‌دیگر رفتند زیر یک خم نظام تا صندلی و کرسی را از زیر پای حضرت آقا بکشند
نعوذاً بالله، دهنم را گِل می‌گیرم، به‌خدا اگر کوچک‌ترین اتفاقی پیش بیاید، می‌بینی که اکثرشان وضو گرفته و وصیت‌نامه نوشته‌اند و پای کار هستند. برکت فتنه این بود که کارگر، استاد دانشگاه، دانشجو، رفتگر و... شدند خواص و الان مصرّند در قبال اتفاقی که جدیداً می‌خواهد بیفتد، ادای تکلیف کنند، چون امام‌شان به آنها گفته: آقا! یک وقت وِل نکنی بروی. مجلس تو عصاره‌ی ملت است. خیلی زشت است که مثلاً طعنه بزنند و بگویند اینها بودند نماینده‌های شما؟! این نماینده شماست که دارد این حرف‌ها را می‌زند؟ اینها نمایندگان شما هستند که 110 نفرشان با هم در مجلس ششم نوشتند و امضا کردند که حضرت آقا! کرکره را بکش پایین. ما نمی‌توانیم با امریکا بجنگیم و نوشیدن جام زهر، مزید بر امتنان ملت خواهد شد؟ آقا! این کار را بکن؟! اینها مجلس دست‌شان بود، دولت و رئیس قوه مجریه دست‌شان بود. همه‌شان با همدیگر ـ ‌این را دارم می‌گویم که دلت گرم‌تر از اینها باشدـ همه‌شان با همدیگر رفتند زیر یک خم نظام تا صندلی و کرسی را از زیر پای حضرت آقا بکشند، چون بهزاد نبوی گفت: آن سری اشتباه کردیم و یک پایه از چهارپایه را از زیر پای رهبری کشیدیم، این سری باید هر چهار تا پایه را با هم بیرون بکشیم، نباید فرصت بدهیم، باید اصل ولایت را بزنیم. همه‌شان با همدیگر بودند و خواستند این اتفاق بیفتد، اما خدای شما که همان خدای کربلای 5 این روزهاست، که همان خدای والفجر 8 این روزهاست، که همان خدای والفجر مقدماتی است که در آن ابراهیم‌ هادی‌ها رفتند و هنوز که هنوز، 29 سال است که مادرش چشم‌انتظار فرزندش هست، آن خدا نخواست. شماها هم به پشتیبانی رهبر آمدید و نخواستید و نشد، والا فتنه 78 هم در جای خودش عمیق بود، آن هم با آن بی‌تجربگی آن روزهای ما. فتنه 88 به مراتب عمیق‌تر و پیچیده‌تر بود. حضرت آقا در قم فرمودند که بعدها تاریخ باید بنویسد و قلم‌ها و دست‌های آزاد باید بنویسند که ما از کجاها خوردیم و چه نسخه‌ای برای ما پیچیده‌ بودند.
نکند وِل کنیم برویم و دو مرتبه چنین اتفاقی بیفتد
خدا نخواست و دعای پدر و مادر شهدا نگذاشت، شما بسیجی‌ها هم با موتور آمدید و توی خیابان‌ها یک گازی دادید [خنده حضار] و آن هم مزید بر علت شد، وگرنه فکر نکنی که تو به عنوان بسیجی، قضیه را جمع کردی، قضیه خیلی عمیق‌تر از این حرف‌ها بود که نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات بتواند جمع کند. بعدها تاریخ باید بنویسد که چه خطر بزرگی از بیخ گوش‌مان رد شد و خدا به همه عنایت کرد، برای همین، این جمعیت دوباره جمع شد که آقا! نکند وِل کنیم برویم و دو مرتبه چنین اتفاقی بیفتد.
چرا عنادها بیشتر با جبهه پایداری است؟
بر این اساس مکلفیم که در این عرصه حضور داشته باشیم، اما چرا جبهه‌های دیگر نتوانستند این جمعیت را جمع کنند و اینها با فراخوان جبهه پایداری آمدند؟ من واقعاً فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفتد. قطعاً در هر شهرستان دیگری هم فراخوان بدهند، جمعیت همین‌جوری می‌آید. چرا عنادها بیشتر با این قصه است؟
 

ماشاءالله الان همه اینهایی که دارند می‌روند در مجلس، مدرک دکترا دارند. دکتر جاسبی به دلیل این‌که همین‌ طور فِرت و فِرت دکترا داد، الان دیگر داشتنِ دکترا، آن هم برای نماینده مجلس چیزی نیست، حداقل یکی‌ را که باید حتماً داشته باشد! خب! حالا این سئوال را باید پرسید که آقای دکتر! جنابعالی در فتنه 88 حال و هوایت چه‌جوری بود؟ این ملاک و مبناست، خط مرزی و به تعبیر مهندس‌ها (BENCH MARK) است، نقطه صفر مرزی است. آن طرف دشمن است، این طرف خودی‌ها، حد وسطی هم وجود ندارد که بگویی آقا! ما این وسط بودیم ببینیم چه می‌شود؟ التماس دعا، خداحافظ شما! همه عِرض و ناموس نظام را زیر سئوال بردند و آمدند کار را تمام کنند، کجا بودی تو؟ چرا صدایت را نمی‌شنیدیم؟ قُم! چرا صدایت رسا نیامد که این بچه، هفت، هشت ماه کلافه نباشد؟ خوب نبود، خوب نشد.
تا سه ردیف اول حال ندارند تکبیر بگویند، مچ‌شان نمی‌آید بالا!

پنج شش دقیقه وقت دارم و باید همه حرف‌هایم را کپسولی بگویم:
مسئله اول اینکه در فتنه 88 انتقام فقط از رهبر نبود، انتقام از همه شماها بود، برای اینکه به تعبیر آقایان، آن مسیر، نهادینه شده بود. شما آمدید و با انتخاب‌تان، اوضاع را به هم ریختید. مقصر اصلی شما هستید. باید این انتقام از شماها گرفته می‌شد. فائزه آمد و گفت این مردم، یک مشکل بزرگ دارند. اسطوره‌پرورهای اسطوره‌شکن هستند، یعنی رأی می‌دهند و آدم‌ها را می‏برند بالا و من می‌شوم نماینده زن اول مجلس، ولی یک‌دفعه این‌جوری آدم را له می‌کنند. شماها مقصرید. نمی‌گوید ما مقصریم. انگار مردم چک سفید امضا به اینها داده‌اند که تخته‌گاز بروند و هر غلطی دل‌شان خواست بکنند. در فتنه 88 و بعد از آن، مدل فکری‌شان معلوم شد که: آقا کیلویی چند است؟ بابای من، آقا را آقا کرد. برای چه این جار و جنجال‌ها را راه انداخته‌اید؟ ما باید تشخیص بدهیم که شماها به چه کسی رأی بدهید و چه کار کنید. ما زحمت کشیدیم و قصه را تا اینجا رساندیم. همه چیزهایی را که بابای من و بعد از او نهادینه کرده‌اند، می‌خواهید به هم بریزید؟ حق ندارید چنین کاری بکنید، لذا باید آن‌ قدر کف خیابان ادامه بدهیم تا صندلی را از زیر پای آقا بکشیم. این مطلبی بود که گفته شد.
داستان، فقط مجلس نیست؛ داستان، پافشاری بر مدل تفکراتی حضرت آقاست
 
این تغییر واقعی‌ای بود که اتفاق افتاد و باید مصرانه در حفظ آن پایداری کنید. این جماعت هم فهمیدند که شما می‌دانید قصه از چه قرار است. داستان هم فقط داستان مجلس نیست. یکی از علت‌هایی که با جبهه پایداری برخورد می‌شود، صِرف چهار تا نماینده مجلس نیست، بلکه برای این است که می‌دانند اگر این مدل و سماجت بر مدل تفکرات حضرت آقا ادامه پیدا کند، اوضاع‌شان بی‌ریخت می‌شود. می دانند که مردم در مباحث داخلی، در عدالت‌پروری، در سیاست خارجی مطالبات دارند و مطالبات‌شان موجب دردسر اینها می‌شود، چون اساساً با مدل ساختار فکری آنها فرق می‌کند. می‌گویند: ما به دنبال منفعت‌ و قدرت و ثروت هستیم و با این با ساده‌زیستی، عدالت‌محوری، چالش با این و آن، هر روز شاخ و شانه کشیدن برای امریکا، در مقابل تحریم‌ها ایستادن و این قصه‌ها جور در نمی‌آید. نمی‌شود که هر روز قصه‌ای داشته باشیم، پس کی زندگی کنیم؟ این‌جوری که نمی‌شود. با این مطالباتی که آقا گفته و اینها هم روی آنها اصرار دارند که نمی‌شود زندگی کرد. تازه می‌خواهند نماینده‌های‌شان هم این شکلی باشند! نمی‌شود و لذا باید مصلحت‌طلبی کرد!
 
محافظه‌کاری قتلگاه انقلاب است
 
این جمله حضرت آقا را باید با آب طلا نوشت: محافظه‌کاری قتلگاه انقلاب است. ولی او می‌آید می‌گوید نمی‌شود که همه مجلسی‌ها حزب‌اللهی و شمشیرکش باشند.

امروز حضور دارید که به مصلحت‌طلبی‌ها «نه» بگویید!
اما امروز همه شماها حضور دارید که به این مصلحت‌طلبی‌ها «نه» بگویید. حداقل این جمع بنا دارد نماینده شمشیرزن، انقلابی، با خطوط و موازین روشن و همان ویژگی‌هایی که از امام و آقا شنیده و یاد گرفته، به مجلس بفرستد.
هنوز نقش انقلابی خودمان را خوب بازی نکرده‌ایم
ما به دلیل این‌که در این دو سه دوره، مملکت دست هاشمی‌ها و خاتمی‌ها و امثال اینها بوده، از اصول انقلاب فاصله گرفتیم و مسیر را اشتباهی و انحرافی رفتیم. حضرت آقا هم گفت با اینکه آقای هاشمی رفیق بنده است، مدل فکری من به آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است. این را گفت یا نگفت؟ و اگر نبود اشتباه بزرگ استراتژیک احمدی‌نژاد- به‌رغم ارادتی که به او دارم و به‌رغم این‌که دوستش دارم و هنوز برایش نمره قبولی قائل هستم - اما اگر خطاهای استراتژیک را نکرده بود، امروز ضربات بزرگ‌تری را به فتنه و فتنه‌گرها زده بودیم، (1) نهج‌البلاغه، خطبه 15.


+ نوشته شـــده در جمعه 91/2/1ساعــت 8:31 صبح تــوسط عباس | نظر
کیهان انصاف داشته باشد

با این حرفت بی استعداد بودنت را اثبات کردی!
وبلاگ " محب وصی،ولایت وطرح ولایت " نوشت :

میگند ترک عادت مرضه! ما چون به این مثل عمل کرده باشیم هنوز که هنوز بعد از اینکه فهمیدیم روزنامه کیهان نسبت به جبهه پایداری اجحاف می کند و نسبت به جبهه متحد مهربانی و محبت فراوان معمولا این روزنامه را می خریم و می خوانیم.

 چند روز پیش بود که دو جبهه اسامی و لیست نامزدهایشان را برای دور دوم انتخابات مجلس نهم معرفی کردند. که البته باز شاهد بودم در این همین روزنامه وزین بی طرفی رعایت نشده و باز طرف متحدی ها گرفته شده. یعنی مثلا که می خواست متحد را معرفی کند به طور کامل اطلاعیه جبهه متحد و نظر دو عالم حامی آن را می زند ولی به جبهه پایداری که می رسد فقط اسامی نامزدها را می زند و می نویسد جبهه پایداری هم نامزدهایش را اینگونه اعلام کرد...

 امروز (یکشنبه 21فروردین91) هم که باز کیهان را می خواندم به خبر جالبی برخوردم با این تیتر:

در نشست اقتصاددانان مجلس مطرح شد

بازبینی جدی در سیاست های کلی اصل 44

 اما وقتی ادامه خبر را می خوانم متوجه می شوم نشستی نبوده است ظاهرا فقط اقای نادران و اقای توکلی در مسجد امام صادق (ع) حضور پیدا کرده و سخنرانی و به چند سوال هم جواب داده اند.

 به این قمست خبر توجه کنید

 «احمدتوکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس نیز در این نشست با اشاره به تفاوت میان تخریب و انتقاد گفت: ما قسم خوردیم که اگر جایی دولت درست کار کند به آنها کمک کنیم و اگر اشتباه کرد مقابل شان بایستیم.»

  انصافا شما کی یادتان می آید اقای توکلی از یکی از کارهای دولت حمایت کرده و دفاع کرده باشد...؟! یعنی دولت کار درست نداشته است؟! توجه می کنید می گوید مقابل شان بایستیم مثلا نمی آید بگوید جلو کار اشتباه شان را بگیریم لحن صحبت ایشان را می بینید«مقابل شان بایستیم»

 و در ادامه اینگونه می خوانیم:

 «توکلی در ادامه در پاسخ به سوال یکی از حاضران در خصوص راهبرد ایجاد تفاهم ملی در کشور گفت: معتقدم که کشور بایک دسته و گروه اداره نمی شود و هر کس اهل خدمت است باید سر جای خود به مردم خدمت کند، حضور یک اقلیت در مجلس لازم است چرا که مجلس بدون اقلیت و اکثریت امکان ندارد.»

 به نظرتان این شبیه حرف های اقای باهنر نیست که از اصلاح طلبان خواهش و تمنا می کرد که حتما در انتخابات شرکت کنید ...حضور اصلاح طلبان در انتخابات ضروری است...

  و در آخر این روزنامه که مثلا باید عمومی باشد از گروهی خاص از اصولگرایان خبر می زند، اینگونه خبرش را به پایان می رساند:

 «رئیس مرکز پژوهش های مجلس در پاسخ به این سوال که چرا قدرت مجلس نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده و دولت از مجلس تمکین نمی کند، گفت: به این موضوع اعتقاد دارم که قدرت مجلس کاهش پیدا کرده لذا اگر مردم در انتخابات با هوشیاری عمل نکنند و نیروهای با استعداد انتخاب نشوند مشکلات باقی می ماند، معتقدم رای به 25 نفر حاضر در لیست جبهه متحد می تواند مشکلات را کم کند.»

 کیهان طوری خبر را تنظیم کرده گویا دولت های گذشته همه از مجلس تمکین می کردند و فقط این دولت است که اینگونه رفتار می کند.؟!

 لحن صحبت را ببینید..اگر مردم با هوشیاری عمل نکنند...یعنی اگر به توکلی و نادران رای ندهند هوشیارانه عمل نکرده اند این مردم...!؟ انگار فقط این دو تا و دوستانشان استعدا دارند..؟!

 یک سوال جدی: مگر خود آقای نادران و توکلی و تعدادی دیگر از همین نامزدهای متحد در همین مجلس هشتم نبوده اند که الان توکلی دارد از آن انتقاد می کند و می گوید مشکلات باقی می ماند...خب این مشکلات در کدام مجلس بوده است؟!

آیا آنها در مجلس غیر از همین مجلسی که الان هستند بوده اند؟!

 آیا رای دادن به کسانی که در همین مجلس بوده اند و نتوانسته مشکلات را حل کنند عاقلانه است؟

 مثل این می ماند که رئیس جمهوری که خودش الان رئیس جمهور است بگوید اگر به من رای ندهید مشکلاتی که الان هست باقی می ماند. خب مردحسابی تو با این حرفت بی استعداد بودن خودت را اثبات کردی و اینکه توانایی نداشتی برای حل مشکلات!! چطور الان هم می گویی به تو رای دهیم تا مشکلات کم شود...

آیا توکلی و نادران از نیروهای بااستعداد هستند که در مجلس هشتم (با همان یاران متحدشان که آنها هم در مجلس بودند ) نتوانستند مشکلات مردم را کم کنند؟!

 آیا همین حرف ایشان کافی نیست بر رای ندادنمان به این دو(حداقل)...

چون این قسمت صحبت های نادران را کیهان نیاورده بود ولی جالب بود که بدانید آوردم:

 «وی در مورد تفاوت دیگر جبهه متحد اصولگرایان با جبهه پایداری گفت: جبهه متحد با استناد به جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز شکل گرفته و مجموعه‌ای از سیاست‌مدارانی که در حوزه اصولگرایی امتحان پس داده‌اند در این بجهه حضور دارند، اما در جبهه پایداری بخشی از افرادی که وجود دارند امروز با پشتیبانی فکری در موسسه امام خمینی(ره) حضور یافتند.»

توجه کنید می گوید «مجموعه ای از سیاست مدارانی که در حوزه اصولگرایی امتحان پس داده اند...»

  تکلیف نادران و توکلی که هم در این نوشته و حرف های کوچک زاده که در پایین همین مطلب لینکش را داده ام مشخص شدو اما دیگر سیاست مداران حتما باهنر را می گوید که شما می شناسید خود توکلی هم اعتراف کرده که وجود بعضی ها مثل باهنر باعث رای نیاوردن لیست متحد شد...شاید بادمچیان را می گوید که هنوز مردود شدن هاشمی و موثر بودن او را در فتنه قبول نکرده اند...

 و اقای نادران در ادامه می گوید جبهه پایداری پشتیبان فکری شان موسسه امام خمینی (ره) است» آیا به نظر نادزان موسسه امام خمینی کم جایی است.؟! به ایشان توصیه می کنم برود بیانات رهبری در باره این موسسه را بخواند و همچنین تمجیدهای که چندین با که تا حال حاضر هم از مدیر این موسسه یعنی علامه مصباح ادامه دارد، بخواند...

 تجلیل از فضل، اخلاص و تقوای آیت‌الله مصباح یزدی

در جریان سفر تاریخی مقام معظم رهبری به قم در سال 89 مدیر، مسئولان و اعضای هیئت‌های علمی مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با ابراز خرسندی فراوان از تلاش‌های عمیق مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی ابراز داشتند: «این مؤسسه خوب، جامع و کامل می‌تواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد.»ایشان با تجلیل از فضل، اخلاص و تقوای آیت‌الله مصباح یزدی، وجود این کمالات را در مدیریت یک موسسه موجب افزایش برکات الهی خواندند و افزودند: «خدمات و تلاش‌های این مؤسسه، به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.»(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری)



+ نوشته شـــده در جمعه 91/2/1ساعــت 7:44 صبح تــوسط عباس | نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >