سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تصاویر: دیوارنویسیهای انقلابیون بحرین


ایابرای ریختن خون شهدا مسابقه گذاشتید






Bookmark and Share


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/1/24ساعــت 7:49 عصر تــوسط عباس | نظر
زوم پرهیز از اشرافیگری در مجلس

زوم پرهیز از اشرافیگری در مجلس
یک ایرانی از خانه ملت، 22 فروردین 91
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 10:36
در شرایطی که در میانه انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم توجه به یک نکته در مورد وضعیت مجلس مفید است. هرکس گذرش به ساختمان پارلمان افتاده و مجبور شده باشد در موقع نهار از غذای رستوران مجلس استفاده کند تصدیق خواهد کرد سفره ناهار نمایندگان مجلس و نمایندگان دولتی مهمان مجلس سفره رنگینی است. چند نوع غذا و دسر سرو می‌شود که به جرأت می‌توان گفت این سفره بسیار رنگین‌تر از سفره میلیونها ایرانی طبقه متوسط و حتی افراد با وضع مالی نسبتاً خوب است. چندین سال پی در پی نشستن سر چنین سفره‌های رنگینی قطعاً زاهدترین انسانها را از وضع مردم عادی بی‌خبر خواهد کرد. اسفناک‌تر اینکه رستوان کارمندان عادی مجلس از رستوران نمایندگان جداست. اگر چه این جدایی شاید به لحاظ مسائل امنیتی ( مثلاً) موضوعیت داشته باشد ولی تبعیض در غذاهای ارائه شده هرگز توجهی ندارد، جز القای دو طبقه دیدن افراد، طبقه اشراف یعنی نمایندگان و معاونان و مدیران دولتی و طبقه فرودستان یعنی کارمندان عادی مجلس. البته هستند نمایندگانی که در اعتراض به این تبعیض زشت، غذای خود را در رستوران کارمندان عادی صرف می‌کنند ولی تعداد آنان در مجلسی که پر است از استادان اخلاق و مدعیان مردمداری و ... به قدری ناچیز است که صدای اینگونه نمایندگان شنیده نمی شود.

فارغ از این که رئیس و اعضاء هیأت رئیسه دوره آتی مجلس چه کسی یا چه کسانی باشند یکی در کارهایی که باید در آن صورت گیرد اصلاح این وضع نامناسب است تا تلاشی باشد جهت تحقق فرموده رهبرانقلاب که ‹‹پیوند حقیقی با مردم، مستلزم حضور در میان آنان و دورنشدن از سطح متوسط زندگی آنان است. ساده‌زیستی و پرهیز از اسراف و ... شرط لازم حفظ این پیوند است. ترویج فرهنگ اشرافیگری و تجمل و .... دور از شأن نمایندگی و عامل گسیخته شدن پیوند نماینده با مردم است.››[1]


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/1/24ساعــت 7:36 عصر تــوسط عباس | نظر
یک شورشی سوری:فقط چهار نفر را ذبح کردم

بسمه تعالی

یک شورشی سوری:

فقط چهار نفر را ذبح کردم 


فجایعی که گروهک های شورشی سلفی و وهابی مخالف نظام سوریه در این کشور در حال ارتکاب آن هستند به حدی رسیده است که برخی از اعضای این گروهک ها که مسؤول ذبح ربوده شدگان بوده اند، از ادامه جنایات خود ابراز ناتوانی می کنند.
به گزارش گروه بین الملل مشرق، هفته نامه اشپیگل آلمان در مقاله ای به جنایات شبه نظامیان مخالف دولت سوریه در این کشور اشاره کرده که در آن افراد مسلح با افتخار اعمال پلید خود را در راستای اجرای دستورالعمل های غربی و منطقه ای و عربی به اجرا می گذارند و می خواهند سوریه و ملت آن را هدف قرار دهند.

اشپیگل در این راستا در گزارشی به نقل از خبرنگار خود از بیروت چهره واقعی کسانی که ادعای انقلاب صلح آمیز دارند را نشان داده و تأکید می کند که چهره جنایت های فجیعی که این جریان ها در سوریه رقم زده اند، ماهیت واقعی آنها را مشخص می کند.

این نشریه آلمانی با یکی از این جنایتکاران که به طرابلس فرار کرده، گفت وگو کرده است. وی نام مستعار بر خود گذاشته و تصریح می کند که کشتن شهروندان و نظامیانی که به اسارت گرفته می شدند، مأموریت اصلی وی بوده است. وی همچنین عضوی از "یگان دفن" بوده است. مأموریت این یگان پس از یگان "بازجویی از ربوده شده ها" آغاز می شود که بر این اساس، آنها باید افراد ربوده شده را پس از شکنجه های شدید و بازجویی های طولانی از بین ببرند.

وی در این گفت وگو تأکید می کند که شخصاً چهار نفر را با قمه سر بریده است اما از عمل خود در این زمینه راضی نیست. او همچنین اعتراف کرده که مسؤول استفاده از مسلسل های از نوع "پی کی سی" بوده و تعدادی را نیز به این ترتیب کشته است، اما کسانی که با قمه به دست وی کشته شده اند چهار نفر هستند.

این هفته نامه همچنین به نقل از "ابو رامی" از رفقای این عضو فراری شورشیان سوریه می نویسد که "یگان دفن" از تابستان گذشته تاکنون بیش از 150 نفر را کشته و این تعداد از زمان آغاز حوادث و ناآرامی های سوریه به عدد 200 تا 250 نفر می رسد.

این هفته نامه همچنین به نقل از این گروه های تروریستی می نویسد که اقدامات تروریستی آنها از آگوست سال گذشته میلادی آغاز شده و یگان های آنها که به دنبال کشتار و ایجاد هرج و مرج در شهرهای سوریه هستند، با حمایت های تسلیحاتی و مالی کشورهای عربی و غربی با هدف ریختن خون ملت سوریه افزایش پیدا کرده است.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 91/1/23ساعــت 9:13 صبح تــوسط عباس | نظر
برای پیروزی شیعیان بحرین دعا کنید.جوانان بحرینی با بمب دست ساز 7

بسمه تعالی

جوانان بحرینی با بمب دست ساز 7 پلیس را به شدت مجروح کردند

سرویس خارجی- 
انقلابیون بحرین با برگزاری تظاهرات خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند و تأکید کردند، تا زمانی که رژیم آل خلیفه از قدرت کناره گیری نکند به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
تظاهرکنندگان بحرینی همزمان با افزایش سرکوب های رژیم آل خلیفه با سلاح های دست ساز در مقابل نیروهای رژیم آل خلیفه مقاومت کردند.
جوانان بحرینی تقریباً توانستند نیروهای امنیتی و خودروهای زرهی رژیم آل خلیفه را وادار به عقب نشینی از مناطق مسکونی کنند.
تظاهرکنندگان تأکید کردند که تنها راه حل بحران این کشور کناره گیری آل خلیفه از قدرت است.
این در حالی است که سخنگوی پلیس بحرین اعلام کرد که در جریان این تظاهرات که برای آزادی عبدالهادی الخواجه برگزار شده بود یک بمب در منامه منفجر شد که در جریان آن هفت نیروی پلیس زخمی شدند.
این سخنگو افزود که حال سه نیروی پلیس وخیم است.
سخنگوی پلیس بحرین همچنین گفت که معترضان برای جلوگیری از ورود نیروهای پلیس به روستای «العکر» در نزدیکی پایتخت به سمت نیروهای پلیس، بمب های آتش زا پرتاب کردند.
بحرین این روزها شاهد تظاهرات روزانه برای آزادی «عبدالهادی الخواجه» فعال سیاسی شیعی است که به اتهام توطئه برای براندازی نظام حاکم محکوم به حبس ابد شده است. الخواجه جمعه گذشته به دنبال وخامت حالش به بیمارستانی نظامی منتقل شد.
از طرف دیگر، دولت بحرین با انتقال عبدالهادی الخواجه به دانمارک به رغم درخواست این کشور مخالفت کرده است.
دانمارک خواستار انتقال عبدالهادی به این کشور به علت داشتن ملیت دانمارکی شده بود.
بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نیز از حکومت بحرین خواست تا عبدالهادی الخواجه را برای درمان به دانمارک تحویل بدهد.
این درحالی است که وزارت کشور بحرین مدعی شد که حال الخواجه خوب است.
موضوع بازداشت الخواجه و اعتصاب دوماهه اش سبب گسترش تظاهرات در سراسر بحرین شده است. در روزهای گذشته تظاهرکنندگان با تجمع در برابر بیمارستان نظامی خواستار آزادی فوری وی شده اند. این در حالی است که تحرکاتی در همبستگی با عبدالهادی الخواجه در خارج از کشور از جمله در برابر سفارت بحرین در قاهره برگزار شد.
فعالان بحرینی همچنین با تجمع مقابل ساختمان سازمان ملل در بیروت با عبدالهادی الخواجه اعلام همبستگی کردند.
فعالان بحرینی تأکید کردند که آمریکا و انگلیس و عربستان همدست و شریک جرم مقامات بحرین هستند.
از سوی دیگر وکیل عبدالهادی الخواجه که از جان باختن وی در زندان های آل خلیفه ابراز نگرانی کرده است اظهار داشت: رژیم بحرین همچنان به سرکوب و بازداشت مخالفان ادامه می دهد در حالی که هر قدر دامنه خشونت ها افزایش یابد مردم بر ادامه انقلاب مصمم تر خواهند شد.
در همین رابطه خانواده الخواجه که در زندان بحرین دست به اعتصاب غذا زده بیش از یک هفته است که او را ندیده اند و به شدت نگران حال وی هستند.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 91/1/23ساعــت 7:48 صبح تــوسط عباس | نظر
اقای اردغان چرامردم ترکیه را خوار میسازید؟

 

چرا ترکیه را خوار می‌سازید؟

 

بسمه تعالی

لیحیدر رحیم‌پور

پژوهش‌گری می‌نویسد نمی‌دانم چرا بداندیشان اینهمه برای نشر باطل، پشتکار وهماهنگی دارند و نیک‌خواهان اینهمه سکوت و رفتار پریشان و برخورد امروز این دو گروه با نهضت‌های جهانی و به خصوص با قیام امت مسلمان، درستی این نظریه را گواهی می‌دهد.زیرا با اینکه همه مردم پنج قاره می‌بینند که امت مسلمان در برابر همه پادشاهان دست نشانده استکبار به پا خاسته‌اند و با اینکه استکبار جهانی به سرپرستی صهیونیست‌های در سایه، به سرکوبشان می‌پردازند، استقامت می‌کند و تنها کشور عربی که مردمش جان فدای رئیس جمهور خود می‌باشند سوریه‌ای است که هفتاد سال اینچنین درخط اول حمله صهیونیزم جهانی پایداری می‌کند، از شگفتی دهانت باز می‌ماند که چرا ترکیه‌ای که دیروز با یک جهش اسلامی، لائیک‌ها را با همه پشتیبانان جهانی‌شان شکست داد و در لحظه به بالاترین جایگاه اسلام‌خواهان و عدالت‌خواهان پرید، ناگهان اینچنین زشت در برابرامت و آزادی‌خواهان می‌ایستد؟! و ناگهان آقای اردوغان در صف آن گروه از اعرابی قرار می‌گیرد که قرآن آنان را اشد کفر و نفاق می‌شناساند. 
 
صهیونیست‌های مسلمان‌نمایی که انگلستان سده پیش با ابزارگیری محمد بن عبدالوهاب و آل‌سعود و مذهب نوظهور وهابیت بر مسلمانان مسلط ساخت و به یاری آنان حجاز را قطعه‌قطعه و بر هر قطعه، صهیونیست مسلمان‌نمایی را گماشت و زمینه تسلط صهیونیست‌های یهودی‌نما و مسیحی‌نما را بر فلسطین آماده ساختند و چرا با سوریه‌ای در افتاده است که هفتاد سال است در صف اول حملات صهیونیزم جهانی قرار دارد و پایداری می‌کند با این که دیده و می‌بیند اعراب برده آمریکا در همه این هفتاد سال حتی یک گلوله به سوی اسرائیل پرتاب نکردند و در همه مدت سوخت کشتار فلسطینیان را به رایگان تقدیم کرده‌اند و از این سو هر لحظه به مسلمان‌کشی که از روز تهاجمشان به مسلمانان آغاز کرده‌اند به شکلی ادامه می‌دهند ولی اکنون که با نهضت کشورهای اسلامی،اسرائیل در خطر افتاده است حمله را بر سوریه؛ خط اول دفاع مسلمانان آغاز کرده‌اند و دردناک‌تر این که هم‌اندیشان آقای اردوغان هم، جان و مال و آبروی مردم ترکیه را نثار حفظ اسرائیل می‌کنندبا اینکه نجات اسرائیل با توجه به تنفر همه آزادی‌خواهان جهان از اومحال به نظر می‌رسد.
 
وای وای که اگر یک قدم منحرف شوی شیطان تا کجا تو را می‌کشاند. آقای اردوغان با اینکه می‌بیند مردم سوریه چه اندازه جان‌نثار بشار اسد می‌باشند تنها به خاطر هماهنگی با آل‌خلیفه و آل‌سعود در برابر دولت و ملت سوریه،سوریه به پا خاسته و در ارسال اسلحه و نیروهای تروریست و خرابکار به نام مردم سوریه همکاری می‌کند!و از سوی دیگر چشم در چشم  تلویزیون ایران با ملیون‌ها بیننده آزادی‌خواه، گستاخانه می‌فرماید در بحرین که اتفاقی نیافتاده است!! بزرگوارا اگر اتفاقی نیافتاده است چرا هم‌باده بوش بی‌شرمانه برای حفظ جان خلیفه لشکر سلم و تور را به بحرین فرستاده است؟
 
و چرا او که تا به امروز یک گلوله به سوی صهیونیست‌ها پرتاب نکرده است سلاح‌هایی را که با پول بیت‌المال مسلمانان خریده است برای سرکوب اصیل‌ترین و نجیب‌ترین قیام‌ها به بحرین و یمن فرستاده است. 
 
آه آه که اردوغان وهم‌اندیشانشان نمی‌دانند که با چنین رفتار و گفتاری چه قدر ملت غیرتمند ترک و مسلمان را تحقیر کرده‌اند؟ و اردوغان نمی‌داند با سخنرانی تلویزیونی خود در ایران چه تنفری را ایجاد کرده است. و تا چه اندازه از چشم امت مسلمان و آزادی‌خواه جهان افتاده است. آنهم در روزگاری که اتحادیه عرب 23 نفره در صف آنانی قرار دارد که به آخر راه رسیدند. صدامی که به دار کشیده شد و بن‌علی‌ای که آمریکا او را برای آموزش آزادی آینده‌ای که به زنان عربستان خواهد داد به حرمسرای پادشاه عرب فرستاده است و امت،حسنی مبارک را در قفس کرده و برای عبرت دیگر ملوک به نمایش گذاشته است و قذافی را به جرم خودسری‌ها خاک مالی و لگد مال کرده‌اند و ناصالح یمن به امید برگشت مدام در یمن آدم می‌کشد و تخریب می‌کند و نفاق می‌آفریند و چند روز دیگر که زمان مصرفش به پایان برسد سرنوشتی چون در گذشتگان را دارد و تخت پادشاهی دیگر بردگان استکبار چون کشتی طوفان‌زده‌ای سخت متلاطم و غرق شدن آن حتمی است. 
 
آقای اردوغان با اینکه این‌هاییکه  گزارش می‌دهم، از محسوسات عمومی است و با اینکه وال‌استریت، پایگاه زر و زور و تزویر جهان به محاصره مردم آزادی‌خواه جهان در آمده است چرا شما خودتان را در مسیل سیل انقلابی می‌افکنید که اگر کوهی هم در مقابلش قرار گیرد با خود خواهد برد. ذی مقاما،  به مردم ترکیه‌ایکه به خاطر لائیک بودن حکومت‌هایشان تحقیر شده‌اند، رحم فرمایید.و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.

+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/1/21ساعــت 9:18 صبح تــوسط عباس | نظر
در کنار فاطمه خاکم کنید

بسمه تعالی

مرهمی خرج دل چاکم کنید ... »

 

شب بود؛
یک شب سنگین و غمگین و تنها؛
ماه در آسمان می درخشید اما زمین تاریک تر از هر شب بود؛
قدری هم باران می بارید، این را می شد از چشمان آن کودک خورد سال چادر به سری که آخر از همه می آمد، فهمید؛
سرد نبود اما بدن ها می لرزید؛
شاید هم پا ها بود که تاب عظمت آن تابوت را نداشت؛
شاید هم دستانشان دیگر یارای حمل این امانت اللهی را نداشت؛
می شد قد و بالای دو پسر را هم دید که آستین های عربی را به دهان گرفته اند و باران آن شب بر چشمان ایشان نیز اثر گذاشته بود؛
نمی دانم چه خبر بود اما آسمان رنگ دیگری به خود داشت و زمین نیز هم؛
انگار او نیز درد داشت، دردی به عمق 75، یا شاید هم 95 روز؛
و بزرگمردی که می گفتند آن درب با آن عظمت را از جای کنده بود، اما اینک در برابر یک تابوت پاهایش می لرزد؛
تابوتی که حامل یک مادر بود، این را می شد از زمزمه های آن سه کودک فهمید که آرام با خود از خاطرات مادرشان می گفتند؛
پسر بزرگ تر از گوشواره ای سخن می گفت؛
پسر کوچتر از آن دعایی که قلبشان را آب کرد، همان اللهم عجل وفاتی را می گویم؛
و آن دختر کوچک آخر کاروان، از چادری مشکی که با خاک زینت یافته بود؛
همین چند روز پیش بود مادرشان با دستان خودش -بهتر بگویم با یکی از دستانش- موهایشان را شانه زده بود؛
حالش خوب بود، می خندید، بر خلاف روز های قبل که کارش شده بود گریه بر غربت همسرش، فراغ پدرش و انحراف امت؛
یاد می کردند از اُحد و شکوِه هایی که تنها شنونده آن عمویشان حمزه بود؛
و آن سایه بان که بابایشان درست کرده بود تا آفتاب بیش از این صورت بانویش را نسوزاند و بی رحمی آن اعراب که آن سایبان را نیز خراب کردند؛
و آن مرد ... و آن بزرگ مرد که اینک دستانش را در دستان تابوت گذارده بود تا او را به سمت فراغ بکشاند؛
فراغ از تنها یار و یاورش؛
تنها مونس و هم دمش؛
تنها کسی که می دانست، می گفت و فریاد می زد که علی حق است و از همه هستیش برای اثبات ولایت مداریش مایه گذاشت؛
یادش می آمد که هنوز آب غسل پیامبر خشک نشده بود که آمدند پشت درب خانه او و در آن هنگام تنها کسی که مردانه از او حمایت کرد همان بانوی داخل تابوت بود؛
یادش می آمد که آن بانو به او گفته بود علی جان وقتی آمدی برای ازدواج با من پدرم به تو گفت سپرت را بفروش و خرج ازدواج کن. منظور او این بود که از این پس سینه بانویت سپر توست؛
می گریید وقتی یادش می آمد حتی یک بار هم فاطمه اش از او چیزی طلب نکرده بود؛
می خواست فریاد بزند که مقابل چشمانش همسرش را، همه هستیش را با تازیانه می زدند و او نمی توانست، یعنی نباید، دم بر می آورد؛
می خواست فریاد بزند که زهرایش حتی به او نگفته بود که بازویش چه شده، سینه اش چه شده، ماجرای کوچه چه بوده؛
دلش آتش می گرفت که بانویش چندین روز از او روی می گرفت، تا روی نیلی شده او را نبیند؛
می سوخت که بهترین همراهش را در طاعت خدا از دست می داد، نعم العون الی طاعت الله؛
مردی که فریادش تن کفر را در خیبر و احزاب و ... به لرزه می انداخت اینک داشت می لرزید؛
نه از ترس، نه از خوف بلکه از شدت غم و مصیبتی که او، فرزندانش و همه جهان بدان مبتلا شده؛
همه شهر خواب بودند، نه فقط آن شب، مدتی بود که خوابی سنگین آن شهر را فرا گرفته بود؛
. . .
دیگر نزدیک شده بودند به مکانی که قرار بود از انسیه الحورایش جدا شود، همانی که آن ملعون درغگویش خوانده بود اما خدا شهادت می داد که او صدیقه است؛
تابوتی که آن بانو خودش دستور داده بود بسازندش تا پس از مرگ نیز برایش حجاب باشد را کنار قبری بر زمین نهاد و خودش برزمین افتاد، مانند کوهی که قرار بود در قیامت بر زمین افتد؛
شاید اینک همان قیامت موعود است که می گویند کودکی خورد سال در یک روز آن به پیری کهن سال تبدیل می شود؛
کودکان به گرد مادرشان جمع شدند و آخرین وداع را کردند و اینک علی بود که باید با دستان خودش بانویش را به دست خاک می سپرد؛
غم عالم در دلش نشسته بود و غربت کمرش را خم کرده بود؛
در فکر این بود که تنهایی چگونه بانویش را در دل این خانه جای دهد که دستانی از دل خاک بیرون آمد؛
چقدر این دستان آشنا بود!؛
انگار همان دستانی بود که روزی در همین مدینه دستان زهرا را در دستان او سپرده بود و به او گفت این یک امانت است؛
و اینک آمده بود تا امانتش را باز پس بگیرد؛
شرمنده بود؛
می خواست ناله بزند از این امانت داریش؛
اما نمی توانست، باید سکوت می کرد، سکوت!؛
سکوتی که کمر فاتح بدر و حنین را خم کرده بود؛
فاطمه را به دستان خاک سپرد و خودش لحد چید و خودش خاک ریخت؛
در حالی که تنها یک آروز داشت ...!
یک خواسته ...!
یک درخواست ... !


مرهمی خرج دل چاکم کنید
در کنـار فاطـمه خاکـم کنـیـد

در کنار فاطمه خاکم کنید
در کنار فاطمه خاکم کنید
در کنار فاطمه خاکم کنید


+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/1/21ساعــت 7:48 صبح تــوسط عباس | نظر
جواب امام(ره)به هاشمی:آنهایی که خواب آمریکا را می بینندخدابیدارش

بسمه تعالی

پاسخ خواندنی حضرت امام(ره) به هاشمی

اگر حضرت امام(ره) با دیدگاه هاشمی موافق بودند، حتماً طبق نظر ایشان، اقداماتی را برای گشودن باب مذاکره و رابطه با آمریکا به عمل می آوردند تا نظام اسلامی در آینده با مشکلات اساسی در این خصوص مواجه نشود.

> به گزارش مشرق ، اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که در روزهای پایانی سال 0931 در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی مطرح شده بود، پس از انتشار در هفته گذشته، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و خارجی داشت. موضوع مذاکره و رابطه با آمریکا اصلی ترین بخش از سخنان ایشان بود که با واکنش های منفی برخی از رسانه ها و شخصیت های داخلی مواجه شد.
آقای هاشمی در این دیدار می گوید: «من در سال های آخر حیات امام(ره) نامه ای را خدمت شان نوشتم، تایپ هم نکردم برای اینکه نمی خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را مطرح کردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حیات تان اینها را حل کنید. در غیر این صورت، ممکن است اینها به صورت معضلی، سد راه آینده کشور شود. گردنه هایی هست که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. یکی از این مسائل، رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
پس از انتشار این سخنان و طرح انتقادات جدی به آن در کشور، آقای هاشمی در واکنش به این انتقادات در یکی از دیدارهای نوروزی می گوید: «اگر بحث هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می دادند.»
اظهارات آقای هاشمی از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی است. یکی از زوایای قابل تأمل در پاسخ حضرت امام(ره) به این نوع دیدگاه است. ایشان در واکنش به انتقادات می گوید، اگر حرف هایم در مورد رابطه با آمریکا مورد ایراد بود حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ می دادند. آقای هاشمی طبق گفته خودشان این نامه را نه در روزها یا ماه های آخر حیات امام(ره)، بلکه در سال های پایانی حیات آن عزیز سفر کرده نوشته اند. در این صورت باید گفت، اگر حضرت امام(ره) با دیدگاه هاشمی موافق بودند، حتماً طبق نظر ایشان، اقداماتی را برای گشودن باب مذاکره و رابطه با آمریکا به عمل می آوردند تا نظام اسلامی در آینده با مشکلات اساسی در این خصوص مواجه نشود.
آقای هاشمی نمی تواند ادعا کند که حضرت امام(ره) برای این کار فرصت نداشتند، چون در سال های پایانی، یعنی حداقل در 2 یا 3 سال قبل از رحلت امام این نامه نوشته شده و حضرت امام(ره) اگر با دیدگاه هاشمی موافق بودند، به تجدیدنظر در مواضع خود در قبال آمریکا می پرداختند. بررسی سخنان و بیانیه های حضرت امام(ره) نشان می دهد که مواضع حضرت امام(ره) در قبال آمریکا از ابتدای شروع مبارزات تا آخرین لحظه حیات ایشان، ضمن اینکه هیچ تغییر اساسی نکرده، بلکه هر چه زمان می گذرد مواضع ایشان در قبال آمریکا برای مبارزه و مقابله تندتر و جدی تر شده است. بنابراین باید گفت: حضرت امام(ره) با تکرار مواضع پیشین خود در قبال آمریکا تا آخرین لحظه حیات، پاسخ آقای هاشمی را داده اند. پاسخ هایی از قبیل:
الف- هاشمی می گوید: آمریکا قدرت برتر دنیاست.
- حضرت امام خمینی(ره) پاسخ می دهند:
1- آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
2- آمریکا در مقابل مسلمین نمی تواند خودنمایی کند.
3- ما یقین داریم اگر دقیقاً به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم، فرزندان مان شهد پیروزی را خواهند چشید.
4- اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلت می کشاند.
5- قرن آینده، قرن اسلام است.
6- قرن بیست ویکم، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران است.
7- ما دنبال این نیستیم که آمریکا برای ما کار بکند، ما آمریکا را زیر پا می گذاریم.
8- مقصد یک مقصد است و آن شکست ابرقدرت ها است.
9- حق گرفتنی است؛ قیام کنید و ابرقدرت ها را از صحنه تاریخ و روزگار براندازید.
10- متحد شوید که در سایه اتحاد پیروزی تان در برابر قدرت ها حتمی است.
ب- هاشمی می گوید: چه فرقی بین اروپا، روسیه و چین با آمریکا هست؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟
- حضرت امام خمینی(ه) پاسخ می دهند:
1- ما آن قدر صدمه که از آمریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم.
2- آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستعضف جهان است.
3- سلطه آمریکا تمام بدبختی های ملل مستضعف را به دنبال دارد.
4- همه گرفتاری که ما داریم از دست آمریکا داریم.
5- همه مصیبت ما زیر سر آمریکا است.
6- آمریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده.
7- تمام گرفتاری ما از این آمریکا است.
8- رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما.
9- مهم ترین و دردآورترین مسئله ای که ملت های اسلامی و غیراسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع آمریکا است.
10- آمریکا شیطان بزرگ است.
ج- آقای هاشمی می گوید: سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست.
- حضرت امام خمینی(ره) پاسخ می دهند:
1- آنهایی که خواب آمریکا را می بینند خدا بیدارشان کند.
2- با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد.
3- روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با ظالم است، روابط یک غارت شده با غارتگر است.
4- مملکت اسلامی عار است که دستش را دراز کند طرف آمریکا.
5- اگر ما همه از بین برویم بهتر است از اینکه ذلیل باشیم زیردست صهیونیسم، و زیر دست آمریکا.
6- هر چه فریاد دارید سرآمریکا بکشید.
7- اسلحه های سرد و گرم، یعنی قلم و بیان و مسلسل را از نشانه گیری به روی یکدیگر منحرف و به سوی دشمنان انسانیت که در رأس آنها آمریکا است نشانه بروید.
8- ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبران را از بین خواهیم برد.
9- اگر ما را صد بار بکشند و زنده شویم دست از مبارزه با آمریکا برنمی داریم.
10- الآن در رأس همه مسائل اسلامی ما قضیه مواجهه با آمریکا است. امروز اگر قوای ما از هم منفصل شوند به نفع آمریکا است، الآن دشمن آمریکا است و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد.
آنچه در سه بخش از سخنان حضرت امام(ره) ذکر شد، نشان می دهد که حضرت امام خمینی(ره) در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نگاه خاص و ویژه ای را به آمریکا به دلیل خلق و خوی استکباری و شیطانی آن دارند.آقای هاشمی با بیان کردن و آشکار ساختن نامه ای که به حضرت امام(ره) نوشته اند، از یک طرف فاش ساختند که نگاهی متفاوت از حضرت امام(ره) به موضوع آمریکا دارند و از طرف دیگر تلاش کرده اند با ایجاد نگرانی در امام(ره) نسبت به آینده از طریق این نامه، حضرت امام(ره) را به تجدیدنظر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال آمریکا وادار سازند. حضرت امام(ره) نه تنها نگاه خود را تغییر ندادند، بلکه این نوع نگاه ها را ساده اندیشی ارزیابی کردند.
در پیام حضرت امام(ره) به تاریخ (3/12/1367) خطاب به مراجع اسلام، روحانیون و ... که از آن به عنوان استراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی یاد شد، این مطلب با صراحت مورد اشاره قرار گرفته است. این پیام کمتر از چهار ماه مانده به رحلت امام نگارش شده است. چرا آقای هاشمی خود را مخاطب این بخش از پیام امام بزرگوارمان نمی داند که می نویسند:
«آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر کنیم و ما خامی کردیم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می گذارند، این یک نمونه است که خدا می خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی خود نگذاریم.
منبع : هفته نامه صبح صادق


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/1/20ساعــت 2:35 عصر تــوسط عباس | نظر
گرانی سکه و ارز ماموریت آنهایی بود که میگفتند در شعب ابیطالب قرا

بسمه تعالی
گرانی سکه و ارز ماموریت آنهایی بود که می‌گفتند در شعب‌ ابیطالب قرار داریم
 
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در ستون "یادداشت روز" این نشریه، گرانی سکه و ارز را ماموریت کسانی دانست که می‌گفتند امروز در شعب ابی‌طالب قرار داریم و هدف از آن را تسلیم شدن در برابر فشارهای آمریکا خواند.
متن این یادداشت که امروز و با عنوان «چه کسانی تحریم را بزک می‌کنند ؟!» به چاپ رسیده به شرح زیر است: 

شاید با اولین نگاه به یادداشت پیش روی، کیهان را به «بدبینی»! متهم کنید ولی شواهد و قرائن موجود تردیدی باقی نمی گذارد - و یا، دستکم این احتمال را قوت می بخشد- که افزایش بی رویه و جهشی قیمت سکه و دلار طی چند هفته و مخصوصاً چند روز اخیر پروژه ای هماهنگ با تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا بوده است و جریانی همسو با اصحاب فتنه که چندان هم ناشناخته نیست با افزایش مصنوعی بهای سکه و دلار و نهایتاً افزایش پرشتاب قیمت سایر کالاها، در تلاش بوده است تا آثار تحریم نفتی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و سپس اتحادیه اروپا را سنگین و پرآسیب جلوه دهد! این در حالی است که نه فقط محاسبات سیاسی و اقتصادی از بی فایده بودن تحریم های یاد شده خبر می دهند بلکه شمار قابل توجهی از صاحبنظران و اقتصاددانان بلندآوازه غربی نیز برکم اثر بودن تحریم نفتی ایران و زیان متقابل و بیشتر آمریکا و اروپا از تحریم های اخیر تأکید می ورزند. و اما، جریان مرموز مورد اشاره با کلید زدن این پروژه چه مقصودی را دنبال می کند و کدام هدف نهایی را نشانه رفته است؟! بخوانید؛ 
1- روز 24 اسفند ماه سال 1363، هنگامی که خطیب جمعه تهران- رهبر معظم انقلاب- خطبه دوم نماز را آغاز کرده بود، بمب قوی و پرقدرتی که در یک زیرانداز جاسازی شده و به زمین چمن دانشگاه تهران راه یافته بود، با صدای مهیبی در میان جمعیت فشرده نمازگزار منفجر شد. در پی این انفجار 14 تن از نمازگزاران به شهادت رسیده و 88 تن دیگر مجروح شدند. بی اثر بودن این انفجار در حضرت آقا و جمعیت نمازگزار و ادامه خطبه دوم که حماسه ای ماندگار بود، حدیث دیگری است بیرون از محدوده این نوشته محدود. نگارنده در آن نماز جمعه توفیق حضور داشتم و تنها صدایی که بعد از انفجار در فضا طنین انداز شد، فریاد الله اکبر جمعیت بود. 
بعد از پایان خطبه ها و آغاز نماز و در حالی که امام جمعه به قنوت رکعت دوم مشغول بود - تقریباً نیم ساعت بعد از انفجار -هواپیماهای عراقی از راه رسیدند. شلیک پیاپی توپ های ضدهوایی با صدای انفجار بمب ها و راکت هایی که جنگنده های عراقی- مانند همیشه- بی هدف روی شهر فرو می ریختند، در هم آمیخته بود و جماعت بی آن که کمترین نشانه ای از وحشت و اضطراب در آنان دیده شود به ادامه نماز مشغول بودند. ماجرای نماز جمعه آن روز، همان شب با تقدیر جانانه امام راحل(ره) از صلابت حضرت آقا- امام جمعه و رئیس جمهور وقت- و شجاعت نمازگزاران روبرو شد. و اما، عاملان بمب گذاری پس از دستگیری اعتراف کردند که قرار بود بمب کارگذاری شده هنگامی منفجر شود که هواپیماهای عراقی برای بمباران تهران به فراز شهر رسیده باشند! یکی از افسران برجسته استخبارات ارتش بعثی- اطلاعات ارتش عراق- نیز بعد از اسارت توضیح داد که تهدیدهای پی درپی صدام درباره بمباران نماز جمعه تهران با ناکامی روبرو شده بود و برای جبران این ناکامی قرار بود بمب کارگذاری شده در نماز جمعه، همزمان با حضور هواپیماهای عراقی برفراز شهر تهران منفجر شود تا این انفجار به حساب بمباران هوایی نوشته شده و نشانه تأثیر عملی تهدیدهای صدام درباره بمباران نمازجمعه تهران باشد. 
2- تحریم های اقتصادی، سیاسی و به کارگیری اهرم های فشار علیه جمهوری اسلامی ایران، تازگی ندارد بلکه از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به طور بی وقفه و در مقیاس گسترده با آن روبرو بوده ایم اما به گواهی آنچه پشت سر نهاده ایم، تحریم های گسترده و فشارهای بی وقفه و پیوسته نه فقط ایران اسلامی را وادار به تسلیم در مقابل باج خواهی آمریکا و متحدانش نکرده است بلکه دستاوردهای عظیم و فراوان علمی و تکنولوژیک را نیز در پی داشته است که فناوری هسته ای، نانوتکنولوژی، ورود به باشگاه فضایی، دستاوردهای بزرگ در عرصه تولید تجهیزات پیشرفته نظامی و... تنها بخشی از نمونه های مثال زدنی و آشکار آن است. بنابراین به نوشته روزنامه آمریکایی «یو.اس.ای تودی»، گزارش سالانه «آمریکن اینترپرایز» و اعتراف بی پرده - بخوانید دردمندانه- مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- INSS- و دهها نمونه مشابه دیگر که شرح آن به درازا می کشد، «تهدیدی که پیوست عملیاتی نداشته باشد و یا طرف مقابل- ایران- قادر به مقابله با آن باشد، نه فقط «تهدید» نیست، بلکه برای جمهوری اسلامی ایران یک «فرصت» تلقی می شود.» 
در گزارش خبری امروز کیهان به نمونه هایی از اعترافات دشمنان بیرونی درباره ناکارآمدی تحریم نفتی اخیر اشاره شده است که از تکرار آن خودداری می ورزیم. و از دو بند فوق تنها به این نتیجه بسنده می کنیم که حریف از موثر بودن تحریم ها در مقیاس «آسیب جدی»! و یا به قول خانم هیلاری کلینتون «فلج کننده»! ناامید است و از سوی دیگر چنانکه اشاره خواهیم کرد، «تهدید» تنها گزینه ای است که پیش روی دارد. بنابراین وقتی «تهدید» تنها گزینه باشد و این گزینه، نیز آسیب جدی نداشته و قابل دور زدن و مقابله باشد، به آسانی می توان نتیجه گرفت دشمن به «حرکت» و «اقدامی» نیاز دارد که تحریم را جدی و اثرگذار جلوه دهد. 
3- نزدیک به 3 هفته قبل -14/10/90- در بخش پایانی یک یادداشت با عنوان «چه کسی فریاد زد؟!» آورده بودیم؛ 
«اوباما و تیم اقتصادی او با استناد به نظرات کارشناسی اقتصاددانان برجسته آمریکایی با امضای مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا برای تحریم بانک مرکزی ایران به شدت مخالف بودند و رئیس جمهور آمریکا بعد از فشارهای پی در پی لابی صهیونیست ها -آیپک- نهایتا قول داد که تصمیم نهایی درباره امضای این مصوبه را بعد از پایان تعطیلات سال نو مسیحی اتخاذ خواهد کرد ولی ناگهان در آخرین ساعات سال 2011 و قبل از شروع تعطیلات و در حالی که مشغول گذران تعطیلات در جزایر هاوایی بود، طرح یاد شده را امضاء کرد. پرسش این است که در این فاصله چه اتفاقی افتاده بود که اوباما را با عجله به امضای مصوبه تحریم بانک مرکزی ایران کشاند؟! نفرمائید که فشار نئومحافظه کاران، رقبای انتخاباتی و آیپک، علت عجله اوباما و امضای ناگهانی طرح مورد اشاره بوده است! چرا که این فشارها پیش از آن نیز وجود داشت. پس علت عجله اوباما را کجا می توان جستجو کرد؟! اگر کیهان را به بدبینی متهم نکنید به نظر می رسد که آمریکا به اقدامی از درون ایران چشم امید دوخته بود ولی در این فاصله، اتفاقی افتاده است که چشم طمع دشمن را کور کرده است. این اتفاق که از اقتدار و هوشیاری مثال زدنی ایران اسلامی حکایت می کند چه بوده است؟! و کدام آرزوی دشمن را دود کرده و به هوا فرستاده است؟!» 
و اکنون به سوالی که در یادداشت 14/10/90 بی پاسخ گذاشته بودیم پاسخ می دهیم که برخی از ساده انگاران در پی توهم پراکنی شماری از اطرافیان خویش، شرایط کنونی کشور را با دوران «شعب ابیطالب» مقایسه کرده و راه برون رفت از آن را، گشودن باب مذاکره با آمریکا دانسته بودند! بی آن که بدانند و قادر به درک این نکته بدیهی باشند که درگیری جمهوری اسلامی ایران با آمریکا یک درگیری ماهوی است و از ماهیت طرفین درگیر ریشه می گیرد. با این توضیح که تاکید ایران به اسلام ظلم ستیز، استقلال طلب و آزادی خواه در تقابل با ماهیت مستکبر، خون ریز و غارتگر آمریکاست و آمریکا که از تقابل و تخاصم سی و چند ساله خود با ایران اسلامی طرفی نبسته است و امروزه از الگو شدن انقلاب اسلامی برای ملت های مسلمان منطقه به شدت آسیب دیده است، مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد و در پی آن است که بلافاصله بعد از آغاز مذاکره، این رخداد را برای ملت های مسلمان منطقه فاکتور کرده و خطاب به آنان در شیپورهای تبلیغاتی خود بدمد که اگر ایران اسلامی را به عنوان «الگو» برگزیده اید و نسخه انقلاب اسلامی را پیش روی خود دارید، جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از سی و چند سال مقاومت، چاره ای جز رویکرد به آمریکا نداشته است! 
متاسفانه برخی از ساده اندیشان- درخوشبینانه ترین حالت- آمریکا را در فلان سریال تلویزیونی می بینند که در آن برای نجات یک گربه از درون چاه، 3 فروند هلی کوپتر امداد به کار گرفته شده است!! آمریکا را باید در افغانستان و عراق و غزه و گوانتانامو و ابوغریب و مصر و تونس و لیبی تا چند سال قبل و مخصوصا ایران قبل از انقلاب اسلامی دید و... و اما، در پی پاسخ قاطع و کوبنده حضرت آقا به اینگونه برداشت های گمراه کننده و پیشنهادهای برخی از افراد مرعوب و خودباخته، بود که رئیس جمهور آمریکا را با ناامیدی به امضای مصوبه مجلس نمایندگان این کشور برای تحریم بانک مرکزی ایران کشانید. مصوبه ای که ابتدا و تا قبل از پاسخ قاطع و قدرتمندانه حضرت آقا- حفظه الله تعالی- به شدت با آن مخالف بود. 
گفتنی است «درخواست مذاکره»، محور اصلی- بخوانید اصلی ترین محور- در پیام شفاهی اخیر اوباما به مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران بود و انصراف ایران از بستن تنگه هرمز، محور دیگری از آن پیام بود که نشاندهنده «پاشنه آشیل» آمریکا و متحدان اروپایی آن و صلابت باور شده ایران اسلامی است. 
4- اکنون به آسانی می توان حدس زد آمریکا و متحدانش بعد از ناکامی در پروژه یاد شده که شکستن الگوی ایران اسلامی و حذف آن از میدان دید و عمل ملت های مسلمان منطقه، اصلی ترین هدف آن بوده است، چه راه کاری را پیش روی داشته اند؟ 
الف: تحریم نفتی ایران؟! این پروژه که به اعتراف صریح آمریکایی ها و اروپایی ها ناممکن است و در صورت عملیاتی شدن، بیشترین و جدی ترین آسیب آن متوجه آمریکا و اتحادیه اروپا خواهد شد. کشورهای دوسوی اقیانوس اطلس که به گفته برژینسکی در شورای راهبردی آتلانتیک- 12 دسامبر 2011 در واشنگتن- بیرون از ضریب ایستادگی و آستانه تحمل آمریکا و اروپای بحران زده است. 
همین جا پرسشی در میان است و آن، این که چرا اتحادیه اروپا در مصوبه اخیر خود، زمان اجرا و عملیاتی شدن تحریم نفتی ایران را به 6 ماه بعد- ژوئیه 2012- موکول کرده است؟! چرا؟! پاسخ را از مجموعه آنچه مقامات و رسانه های آمریکایی و اروپایی طی چند روز گذشته بر زبان و قلم آورده اند بشنوید؛ 
اول:تحریم نفتی ایران، شوک بزرگی در پی دارد و اروپای بحران زده با شرایط سخت مالی و اقتصادی خود تحمل پذیرش این شوک بزرگ را ندارد. 
دوم: تحریم نفتی ایران، قیمت نفت را به گونه ای تصاعدی و جهشی افزایش خواهد داد و این افزایش قیمت منحصر به نفت ایران نخواهد بود. جهش قیمت نفت برای اقتصاد بحرانی اروپا یک کابوس وحشتناک و پدیده ای شکننده است. 
سوم: اگرچه عربستان تعهد کرده است با افزایش صادرات نفتی خود، پی آمد تحریم نفتی ایران را پر کند ولی این اعلام آمادگی در حد و اندازه یک بلوف قابل ارزیابی است. 
چهارم: تنها 17 تا 18 درصد از نفت ایران به اروپا و عمدتا 4 کشور اسپانیا، یونان، فرانسه و ایتالیا صادر می شود و این 4 کشور در شرایط اقتصادی شکننده ای قرار دارند. یونان با 1000 میلیارد یورو بدهی، ایتالیا با 1400 میلیارد بدهی، فرانسه با مشکل بزرگ طلب های غیرقابل وصول از یونان و اسپانیا با اقتصاد ورشکسته، کسری بودجه کلان و... روبرو هستند و از سوی دیگر، سایر کشورهای اروپایی نیز، در بحران شدید مالی به سر می برند و قادر به جبران خسارات فراوانی که در صورت تحریم نفتی ایران به4کشور یاد شده وارد می شود، نخواهند بود. 
پنجم: پالایشگاههای 4 کشور اسپانیا، فرانسه، یونان و ایتالیا، برای تبدیل نفت وارداتی به فرآورده های نفتی، نظیر بنزین، گازوئیل و... متناسب با «نفت ایران» ساخته شده است و جایگزین نفت ایران، مستلزم تغییر اساسی در ساختار پالایشگاهها است که در بحران مالی کنونی کشورهای یاد شده اگر ناممکن نباشد، با صرف هزینه های کلان همراه است. 
ششم: تحریم نفتی ایران می تواند بستن تنگه هرمز را در پی داشته باشد. گفتنی است که مطابق کنوانسیون های 1958 ژنو و 1982 جامائیکا، بستن تنگه هرمز، حق مسلم جمهوری اسلامی ایران است و حتی انجام ایست و بازرسی کشتی های عبوری می تواند، افزایش جهشی قیمت نفت، نرخ بیمه، اخلال در ارسال اسلحه و مهمات به کشورهای همپیمان آمریکا در منطقه و... را در پی داشته باشد. 
هفتم: یکی از اهداف اصلی تحریم نفتی ایران، آنگونه که خانم اشتون، روز یکشنبه هفته جاری اعتراف کرد، کشاندن جمهوری اسلامی ایران به پای میز مذاکره است و این اقدام می تواند مذاکرات هسته ای را متوقف کند و توقف مذاکرات در حالی که ایران به پیشبرد برنامه های هسته ای خود ادامه می دهد، امتیاز دیگری است که به الگوی ایران اسلامی برای ملت های منطقه افزوده می شود. 
هشتم: آمریکا و متحدانش می دانند که عملیاتی کردن تحریم نفتی برای ایران اسلامی، آسیب جدی در پی نخواهد داشت ولی با تعویق اجرای آن به 6 ماه بعد در پی آنند که به خیال خود از این «مشت بسته» به عنوان یک اهرم برای حمایت از عوامل خود در انتخابات مجلس نهم استفاده کرده و جمهوری اسلامی ایران را به تائید صلاحیت وطن فروشان مدعی اصلاحات ترغیب کنند! و... 
تمامی این شواهد و نمونه ها حکایت از آن دارند که تحریم نفتی ایران در عمل ناممکن است و جمهوری اسلامی دهها اهرم قدرتمند برای مقابله با آن را در اختیار دارد. 
5- از آنچه گذشت می توانیم به این نتیجه منطقی برسیم که اولا؛ تحریم نفتی ایران ناممکن و یا دستکم، بسیار کم اثر است. ثانیا؛ پی آمدهای آسیب رسان آن برای تحریم کنندگان به مراتب بیشتر از آسیب های احتمالی برای ایران است. ثالثا؛ آمریکا و متحدانش به تهدید نیاز دارند و رابعا؛ این تهدیدها زمینه ای برای پذیرش از سوی ایران ندارند. 
حالا به صدر یادداشت پیش روی باز می گردیم و این پرسش را مطرح می کنیم که آیا تنها راه پیش روی آمریکا و متحدانش برای موثرنشان دادن تحریم ها، این نیست که در داخل کشور به ایجاد یک «فضای کاذب» از افزایش قیمت ها دست بزنند و سپس ادعا کنند این افزایش جهشی قیمت ها پی آمد تحریم هاست؟! دقیقا و در مقیاسی بزرگتر از همان ماجرای انفجار بمب در نمازجمعه تهران؟! 
آیا افزایش غیرطبیعی و پرشتاب بهای سکه و دلار که افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات را از چند هفته قبل و مخصوصا طی چند روز گذشته در پی داشته است، همان ماموریت نیست؟ اگر هست - که هست- این ماموریت را چه کسانی و یا کدام جریانات برعهده گرفته و عملیاتی کرده اند؟! پاسخ این سوال چندان دشوار نیست. چه کسانی شرایط کنونی کشور را با دوران شعب ابیطالب مقایسه می کردند؟ و راه برون رفت را در گشودن باب مذاکره با آمریکا می دانستند؟!
که با خروش مقتدرانه حضرت آقا روبرو شدند. چه کسانی از یکسو به افزایش مصنوعی قیمت سکه و دلار دامن می زدند و از سوی دیگر به گونه ای حسابشده، این افزایش قیمت را به حساب ایستادگی مردم و نظام در مقابل زورگویی ها و باج خواهی های آمریکا و متحدانش معرفی می کردند و مثلا اینکه اگر سپاه از بستن تنگه هرمز سخن به میان نیاورده بود یا اگر دانشجویان انقلابی خشم مقدس خود را علیه آمریکا و انگلیس مهار کرده بودند و یا... قیمت سکه و دلار افزایش نمی یافت؟! 
و بگذریم از مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور که جای خالی آنها در این ماجرا محسوس است! 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/1/20ساعــت 11:19 صبح تــوسط عباس | نظر
زمین در جو این افلاک مینا چو خشخاشی بود بر روی دریا

بسمه تعالی

غرور بی جا

 

 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/1/20ساعــت 10:35 صبح تــوسط عباس | نظر
گزارشی از جلسه سه شنبه شب سران اصلاحات

بسمه تعالی
گزارشی از جلسه سه شنبه شب سران اصلاحات
حضور خاتمی در انتخابات بر اساس کدام سناریو بود؟
 
مرد خاکستری اصلاحات با اشاره به نظرسنجی هایی که بیانگر حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس نهم است تاکید می کند که برای جلوگیری از شکست و حذف کامل اصلاح طلبان،خاتمی باید با رای دادن،اصلاح طلبان را از سبزها جدا کند.
دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 16:42
در حالی که رسانه های جریان فتنه و اصلاح طلبان به صحنه طرح نظرات و بیان مطالبی در خصوص چرائی شرکت سید محمد خاتمی در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تبدیل شده ، اخبار بدست آمده حکایت از آن دارد که این حضور بر اساس یک سناریوی توافق شده در لایه بالادستی اصلاح طلبان طراحی و عملیاتی شده است. 
اصلاح طلبان و فتنه گران طی 28 ساعت گذشته تلاش کرده اند حضور خاتمی در انتخابات نهم را به مساله ای اصلی تبدیل کرده وبخشی از ظرفیت رسانه ای در داخل و خارج را به این مساله اختصاص داده ودامنه ای از «خیانت و شجاعت» خاتمی را در فضای سیاسی کشور تعریف و تفسیر کنند. 
در این میان اما اخبار بدست آمده حکایت از آن دارد که حضور خاتمی در انتخابات نهم محصول مشورت وی با لایه های بالادستی اصلاح طلبان به منظور خلق وضعیتی جدید و مناسب برای اصلاح طلبان بوده است. 
در همین زمینه شنیده شده که خاتمی سه شنبه شب گذشته جلسه ای با مرد خاکستری اصلاحات و یکی دیگر از عناصر تاثیر گذار این جریان نشسته و با آنان در زمینه حضور در انتخابات به بحث و رایزنی پرداخته است. 
در این جلسه حاضرین با تاکید بر شرکت خاتمی در انتخابات ،تصریح کرده اند که این حضور در بردارنده منافع قابل ملاحظه ای برای خاتمی و اصلاح طلبان خواهد بود. 
این افراد با بیان اینکه باتوجه به نظرسنجی ها اصلاح طلبان شکست دیگری را تجربه خواهند کرد ، گفته اند این شکست منجر به حدف اصلاح طلبان با توجه به تاکید آنان به تحریم انتخابات که مطرح می کردند،خواهد شد.لذا تصریح کرده اند که ما باید کمترین هزینه را برای بازگشت به نظام انتخاب کنیم. 
این افراد با بیان اینکه خاتمی تنها گزینه ممکن اصلاح طلبان برای بازگشت به درون نظام می باشد گفته اند ما باید برای نظام نسبت به خودمان تولید اعتماد کنیم و این اعتماد سازی از طریق حضور خاتمی در انتخابات میسر خواهد شد. 
حاضرین در جلسه همچنین با اشاره به نظرسنجی ها بدست آمده در خصوص میزان مشارکت مردم، سناریوی کاهش مشارکت عمومی برای پذیرفتن اصلاح طلبان را شکست خورده توصیف کرده و گفته اند با رای دادن خاتمی ، می توان بطور ظریف اصلاح طلبان را از سبزها جدا کرد. 
این افراد همچنین با خطاب قرار دادن خاتمی بر اتخاذ راهبرد تعادل به جای راهبرد رادیکال تاکید کرده و بر ضرورت داشتن حداقل حیات جریان اصلاحات تا انتخابات ریاست جمهوری اصرار کرده اند. 
در همین زمینه مردخاکستری اصلاحات خطاب به خاتمی گفته است بهتر است بروی جائی دور از تهران رای بدهی که هم رایت را داده باشی و هم سیستم نتواند از حضور ا استفاده تبلیغاتی بکند. 
گفتنی است با توجه به این جلسه بوده که خاتمی به خارج از تهران رفته و رای خود را به صندوق انداخته است. 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/1/20ساعــت 10:11 صبح تــوسط عباس | نظر
<      1   2   3   4      >