سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی: صدا سیما چنددرصد در جهاد تبیین نقش دارد؟؟؟ بدترین
 
 
بدترین نوع برخورد با موضوع «جهاد تبیین» لوث کردن آن است. بازی کردن با کلمات و از معنا تهی کردن عبارات عمیق با تکرار کردن‌های سطحی، بدون ایده و برنامه‌ای واقعی و اجرایی. این نوع از برخورد را با موضوعات مختلف، متاسفانه بارها دیده‌ایم. عبارتی مدتی بر سر زبان‌ها می‌افتد و از هر تریبونی و از سوی هر کسی چیزکی درباره آن گفته می‌شود. موجی کوتاه و مقطعی، که می‌آید و می‌رود و چنان فراموش می‌شود که گویا هرگز نبوده است. 
حال آنکه این جهاد مربوط به دیروز و امروز نیست و تا تقابل جبهه حق و باطل وجود دارد، این جهاد نیز وجود خواهد داشت. اگر امروز رهبر انقلاب بارها از ضرورت و فوریت جهاد تبیین سخن می‌گویند و از متولیان این حوزه به نوعی ابراز گلایه همراه با مطالبه می‌کنند، ناشی از کم‌کاری و بی‌توجهی نسبت به این جبهه در سال‌های گذشته است. چاره این غفلت نیز قرارگاه ‌بازی نیست. 
رسانه‌ها ابزار و متولی اصلی این قضیه هستند. صدا و سیما به عنوان رسانه فراگیر و اصلی کشور بیشترین مسئولیت و نقش را در این میدان دارد. متاسفانه و منصفانه باید اذعان کرد تاکنون کارنامه این نهاد در این جهاد چندان قابل قبول نیست و با وضعیتی که در آن به سر می‌بریم و الزاماتش، تطابق ندارد. صداوسیما به جای عمق‌بخشی و حرکت رو به جلو، بیشتر به گسترش عرضی خود پرداخته و شبکه پشت شبکه ایجاد کرده است. شبکه‌های انبوه که برنامه‌های اثرگذار و هدفمند در آنها موردی دیده می‌شود و می‌توان گفت در بسیاری از موارد چیزی پخش می‌شود تا چیزی پخش شده باشد و صفحه تلویزیون برفکی نباشد. جای خالی یک مرکزیت فکور و منسجم که برای کل جریان تولید و پخش در این سازمان عریض و تطویل برنامه و هدف داشته باشد، به‌شدت محسوس است که امید است این نقیصه در دور جدید برطرف شود.
وقتی سخن از جهاد به میان می‌آید، به‌صورت طبیعی و منطقی مولفه‌ها و عناصر مختلفی به ذهن متبادر می‌شوند که اصلی‌ترین آنها رزمندگان یا همان نیروی انسانی این میدان است؛ از فرماندهان ارشد گرفته تا فرماندهان میدانی و رزمندگان صف. فرض کنید دشمن به گوشه‌ای از کشور تجاوز کند. آیا می‌توان به شیوه اداری و کارمندی با دشمن جنگید؟ عده‌ای ساعت 8 یا در بهترین حالت 7 صبح به جبهه بروند و تا ساعت 14 یا لطف کرده با اضافه‌کاری تا 16 و 17 بجنگند و بعد جبهه را ترک کنند؟! منظور از این ساده‌‌سازی و مقایسه آن است که بدانیم جهاد تبیین نیز میدانی لاینقطع است و از چندین و چند منظر نه تنها دشواری و الزامات کمتری از جهاد نظامی ندارد بلکه خطیرتر نیز هست. با روحیه کارمندی - به معنای متداول و نه لزوماً صحیح آن- نمی‌توان جهاد تبیین را پیش برد. به درستی گفته می‌شود که یکی از دلایل ناکارآمدی و ضعف شدید و مزمن صنعت خودرو‌سازی در کشور، مشکل نیروی انسانی مازادی است که بودن آنها نه تنها کمکی به این صنعت و تولید خودرو نمی‌کند بلکه یکی از عوامل افزایش هزینه تولید است که این هزینه سربار در نهایت از جیب مشتری برداشت می‌شود. این وضعیت در مورد صدا و سیما نیز صادق است. چند ده هزار کارمند و حقوق‌بگیر که این نهاد را از یک سازمان رسانه‌ای چابک و منعطف تبدیل به اداره‌ای بزرگ و بوروکراتیک کرده که به طرز عجیب و در عین حال قابل تاملی، بخش قابل توجهی از تولیدات خود را به‌صورت قرارداد برون‌سپاری کرده است. البته که سفارش تولید به افراد کارآمد و هم‌راستا با اهداف و سیاست‌های سازمان مسئله مذمومی نیست اما سؤال اینجاست که نسبت این سفارش با این همه حقوق‌بگیر چیست؟
مرحوم نادر ابراهیمی در جلد دوم کتاب زیبا و مهجور «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد» (رمانی درخصوص حضرت امام خمینی) ملاقات امام با آیت‌الله کاشانی را روایت می‌کند. آقای کاشانی طی این مکالمه به امام می‌گوید: «عجب! شما جرئت می‌کنید در حوزه علمیه قم روزنامه بخوانید؟ آنجا کسان بسیاری بودند که روزنامه را نجس می‌دانستند.» این جمله احتمالاً محصول تخیل نویسنده است اما ردی از یک درد را در خود دارد. امروز دیگر کسی روزنامه را نجس نمی‌داند اما بزرگان و اهل تفکر - چه در حوزه و چه در دانشگاه- چقدر اهل رسانه‌اند، الزامات آن را می‌شناسند و به این میدان جهاد ورود کرده‌اند؟ کسی منکر زحمات و تلاش‌ها نیست اما نسبت آنچه می‌بینیم با پتانسیل و توان صاحبان ‌اندیشه و اهل علم و معرفت چقدر بوده و آیا مطلوب است؟
جهاد همان‌طور که از نامش پیداست در برابر دشمن است. آن که لباس رزم می‌پوشد و عازم میدان نبرد می‌شود، می‌داند که رنج و سختی رزم، کمترین هزینه جهاد است. جهاد، جراحت دارد، اسارت و در نهایت شهادت. جهاد تبیین نیز هزینه‌های خاص خود را دارد. میدان این جهاد مغز و روح و روان انسان‌هاست و ضربات متقابل در این نواحی نواخته می‌شود. آن که پا در میدان جهاد تبیین می‌گذارد باید شهامت و جسارت ضربات دشمن را داشته باشد. دشمنی که در جنگ نظامی هیچ مرزی برای خود نمی‌شناسد و نشان داده از بکار بردن سلاح شیمیایی و حتی اتمی نیز ابایی نداشته، در این میدان نیز هیچ حد و مرز اخلاقی برای خود قائل نیست. اینجاست که با دروغ و تحریف و تهمت و هر آنچه می‌توانند و در چنته دارند به جبهه مقابل هجوم می‌آورند تا اولاً جهادگران را منفعل و یا در چشم مردم وارونه جلوه دهند- با برچسب‌هایی همچون تندرو، کاسب تحریم، رادیکال، بی‌منطق، دگم و...- ثانیاً دیگران را از ورود به این عرصه بازدارند و این پیام را مخابره کنند که اگر در میدان جهاد تبیین پای گذاشتید باید دست از آبرو، اعتبار، آسایش و آرامش خود و حتی نزدیکانتان بشویید. اینجاست که اجر جهاد تبیین معلوم می‌شود و شاید بتوان گفت این نیز سندی است بر چرایی «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء». اینجاست که حضرت امام(ره) می‌فرمایند: «ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده می‏شود... خطر قلم بیشتر از مسلسل است. و خطر بیان بیشتر از توپ و‌ تانک است. و خطر علم بیشتر از همه اینهاست.... لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد... تمام اینها ارزش پیدا می‏کند.» (صحیفه امام، ج13، ص‏449)
همیشه در میادین نبرد کسانی بوده و هستند که خود را به دشمن می‌فروشند. آنچنان حقیرند که کمتر نامی از آنها حتی به عنوان خائن برجای می‌ماند اما اغلب تاثیراتی بزرگ و تعیین‌کننده دارند. کارشان حقیر است. چیزکی می‌گیرند و رخنه‌ای برای ورود مخفیانه دشمن ایجاد می‌کنند یا در گرماگرم نبرد تیری از پشت زده و فرمانده‌ای دلیر را بر زمین می‌اندازند. اگر مزد این خیانت گلوله دشمن برای پاک‌کردن ردپا نباشد در نهایت، قدیم، اسبی یا کیسه‌ای زر بود و امروز قبول پناهندگی زیر بیرق دشمن یا پولی دست به دست شده در حسابی برای گذران چند صباحی در لهو و لعب. 
داستان این مزدوران دشمن در میدان نبرد تبیین و تحریف خود ماجرایی مفصل است که پرداختن به آن مجالی دیگر می‌طلبد و عجالتاً از زبان نادر باید گفت: «در میانِ ما چه کسی هست که نداند که آنچه ما می‌کشیم، نه مستقیماً از جانبِ اجانب، که از جانبِ سرسپردگانِ ایشان است. ارباب، اگر نوکرِ خوش خدمتِ حلقه به گوش نداشته باشد، چگونه می‌تواند اربابی کند؟ چگونه می‌تواند خانه به خانه، سیه بختی و درماندگی را صاحب خانه کند و صاحب‌خانه‌های راستین را آواره و درمانده کند و به تکدّی و خفّت بکشاند؟
این بیگانه‌پرستانند که می‌کوشند سلطه‌ ننگینِ بیگانه را بر این بهشتِ خدایی، این آب و خاکِ منحصر، تثبیت کنند و دوام ببخشند، و خود، سر در آخورِ اجانب، به علوفه‌ چند روزه رضا بدهند. این مُزدبگیران و خودفروختگانِ نامردند که در هر نهضتی نفوذ می‌کنند و آن را به اضمحلال می‌کشانند و آنگاه بر مُرده لگدمال شده آن نهضت بِشکن می‌زنند و می‌رقصند و شادی می‌کنند.»
 
محمد صرفی

+ نوشته شـــده در یکشنبه 100/11/24ساعــت 2:27 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:امروز همان روزی است که...؟! (یادداشت میهمان) 1- من

 

1- منطق و استدلال‌های رهبر معظم انقلاب را باید با عنوان
«منشور حکمرانی حکیمانه و مدبرانه» بر سردر سازمان ملل و مجامع بین‌المللی نوشت و نه تنها ملت ایران و مسئولان کشور، حتی دول مستقل و ملل جهان هم باید آن را نصب‌العین خود قرار دهند. نکته مهم در سخنان
رهبر معظم انقلاب در حالی که تأکید دارند «تردیدی نداریم که آمریکا شکست خواهد خورد، به شرطی که طبق سنّت الهی به وظایف خود عمل کنیم و از تجربه‌ها درس بگیریم»، این است که «اگر آمریکا را متّهم می‌کنیم و نسبت به اروپا بی‌اعتمادیم و اگر نسبت به مسائل اقتصاد داخلی معتقدیم که بایستی به ظرفیت داخلی اعتماد و تکیه کرد، دلیل اثبات‌کننده متقن داریم». حال با تجربه تلخ بدعهدی آمریکایی‌ها و استدلال‌های متقن رهبری که کسی پاسخی برای آنها ندارد و اگر در گذشته به آنها توجه می‌شد پیامدهای تجربه تلخ برجام‌گریبان‌گیر ملت نمی‌شد، چرا در شرایط فعلی که آثار خنثی‌‌‌سازی تحریم‌ها با تلاش‌های بی‌وقفه دولت سیزدهم از جمله در سیاست خارجی در حال ظهور و بروز است، این همه هجمه و شبهه و حاشیه‌‌‌سازی بی‌سابقه برای ناامیدی مردم انجام می‌شود که در هیچ دوره‌ای از این مقطع از دولت‌ها سابقه نداشته؟! پاسخ این سؤال مهم فقط در کلام دوراندیشانه و امیدوارانه رهبر معظم انقلاب نهفته است که دشمنان و نفوذی‌های داخلی آنها از تحقق آن به‌شدت نگران و هراسانند! رهبر معظم انقلاب چند سال قبل برخلاف
جو حاکم در جامعه به علت ناکارآمدی و عملکرد بسیار ضعیف دولت روحانی به ضرس قاطع فرمودند «روزی که آن روز خیلی دیر نخواهد بود نیروهای جوان و مؤمن خواهند توانست معضلات اقتصادی را حل کنند. این کار خواهد شد ان‌شاءالله!». لذا امروز همان «روزی» است که رهبری وعده داده بودند و بعینه آشکارتر شده که محاسبات و ادعاهای برخی از رؤسای جمهور اسبق و سابق درخصوص اعتماد به آمریکا برای حل مشکلات کشور چقدر اشتباه بود. زمانی که رئیس‌جمهور وقت مدعی بود باید با کدخدا بَست و کدخدا تحریم‌ها را برمی‌دارد تا «سرمایه بیاید و آب خوردن مردم و اشتغال جوانان و محیط‌زیست و صنعت و مشکل بانک‌ها حل بشود»! رهبری خردمندانه و هوشیارانه هشدار دادند این ادعاها «از آن اشتباهات عجیب و غریب و بسیار خطرناک و دروغ و فریب است» که نتیجه برجام درستی این هشدارها را به اثبات رساند. یکی از استدلال‌های رهبری که «یکی از رؤسای جمهور دوره‌های گذشته در شورای عالی امنیت ملی گفته بود من جواب برای آن استدلال‌ها ندارم»، این است که «به‌جای هدر دادن وقت و امکانات کشور به امید رفع تحریم‌هایی که اختیارش دست ما نیست، به فکر خنثی‌‌‌سازی تحریم‌ها باشید که توان و اراده‌اش در اختیار ماست و می‌توانیم». امروز روزی است که هرچند دولت روحانی در هشت سال نتوانست، دولت رئیسی کمتر از هشت ماه توانسته با فعال‌‌‌سازی ظرفیت‌های تجاری-اقتصادی با کشورهای همسایه و منطقه «خنثی‌‌‌سازی تحریم‌ها» را برای مردم مفهوم‌‌‌سازی و عینی‌‌‌سازی کند!
2- بر اساس اینکه اولاً لازمه گسترش همکاری‌های اقتصادی با دنیا، حرکت کشورهای مستقل به سمت چندجانبه‌گرایی و مقابل با یک‌جانبه‌گرایی آمریکاست. ثانیاً با توجه به اینکه افول آمریکا آغاز شده و بر اساس واقعیت‌ها غیرقابل انکار است. ثالثاً پیش‌بینی‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک نشان می‌دهند قاره آسیا در دهه آینده بار دیگر به نقطه ثقل اقتصاد جهانی تبدیل خواهد شد و بر اساس گزارش بانک جهانی از میان شش قدرت نخست اقتصادی در سال 2040 میلادی، چهار کشور چین، روسیه و هند و ژاپن غیر غربی و چین مرکز این نقطه ثقل خواهند بود، نگاه ایران به سوی نقطه ثقل جدید اقتصاد جهانی نشانه یک ذکاوت سیاسی و دوراندیشی است. لذا به فرمایش رهبری «می‌خواهند با شایعه، دروغ، کوچک کردن موفقیت‌ها، احساس افتخار را از ملّت بگیرند و پیروزی‌ها را شکست جلوه بدهند و حرکت و همت امیدوارانه که حلّال مشکلات کشور است را از بین ببرند».
3- شاید دیدار پوتین با نخست‌وزیر کشور اروپایی مجارستان دور همان میز دیدار با آقای رئیسی، هم پایانی باشد بر همه شایعات و تحریف‌ها و بهره‌برداری‌های سیاسی و هم پیامی از کرملین به کسانی بود که قصد تحت‌الشعاع قرار دادن روابط راهبردی دو همسایه را داشتند. پوتین با دیدار با ویکتوریا اوربان این پیام را ارسال کرد که حتی با کشورهای اروپایی هم همان حد تشریفات با ایران را رعایت کردیم و میز دیدار نه چیزی از اهمیتی که مسکو برای روابط با جمهوری اسلامی قائل است، می‌کاهد و نه بیش از اهمیتی که برای دیدار با رئیس‌جمهور ایران قائل هستیم، برای دیدار با رؤسای دیگر کشورها قائلیم. البته این سؤال باقی است کسانی که اکنون مزورانه دلسوز عزت ملت ایران و غرور ملی ایرانیان شده‌اند، چرا در سال 94 در سفر رئیس‌جمهور وقت به ایتالیا، وقتی حسن روحانی مصاحبه خود و مراسم امضا قراردادهایی که هیچ‌گاه اجرایی نشد را زیر سم اسب فاتح جنگ‌های رومیان با ایرانی‌ها در موزه Capitoline شهرداریِ رُم که مملو از مجسمه‌های عریان و نیمه عریان بود، برگزار کرد، هیچ به غیرت آنها برنخورد و در رسانه‌هایشان هیچ نگفتند! و چرا آن زمان هیئت 150 نفری روحانی متشکل از 60 معاون رئیس‌جمهور، وزیر و معاونان وزرا و حدود نود چهره سیاسی به تور گردشگری ایتالیا و فرانسه را نشانه اهمیت و عظمت سفر وی تعبیر می‌کردند و حالا سفر چند ده‌نفره اقتصادی رئیسی به مسکو که اکثر آنها نیز از تجار بخش خصوصی بودند را به تمسخر می‌گیرند؟!
4-اما نکته تعجب‌برانگیز و البته حقارت‌آمیزِ هجمه‌کنندگان غرب‌گرای مدعی اصلاح‌طلبی به سفر رئیس‌جمهور به روسیه، این بود که با ذوق‌زدگی از سفر رئیس‌رژیم صهیونیستی به امارات، با ادعای یک روزنامه صهیونیستی در مورد سرمایه‌گذاری 10 میلیارد دلاری امارات در اسرائیل به وجد آمدند و آن را به‌عنوان یک خبر مهم اقتصادی در رسانه‌ها به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی خود برجسته کردند و تلاش داشتند القا کنند تا جمهوری اسلامی هم مثل امارات نگون‌بخت باید در مقابل رژیم جنایتکار اسرائیل زانو بزند و بجای گسترش روابط با روسیه و چین به‌عنوان دو قدرت مهم جهانی، برود در اسرائیلی که تا بیست سال دیگر نخواهد بود، سرمایه‌گذاری کند! حقارت این جماعت تا بدان‌جا اوج گرفته که همزمان عبور هواپیمای حامل رئیس‌رژیم صهیونیستی بر فراز عربستان را منتشر و برجسته کردند تا به‌نوعی به وظیفه خود در اطلاع‌رسانی! خبرهای هدف‌دار رژیم صهیونیستی عمل کرده باشند! این در حالی است که این خبر مربوط به سال‌های قبل است که رژیم صهیونیستی برای ترغیب امارات به عادی‌‌‌سازی روابط، از ابوظبی باج‌خواهی کرده بود و اکنون از آن به‌عنوان هدیه امارات به این رژیم به خاطر لطف صهیونیست‌ها در برقراری ارتباط با آنها یاد کرده، نه سرمایه‌گذاری و کسب سود؟! ثانیاً یکی از دلایل ایجاد ناامنی اقتصادی کنونی در امارات همین عادی‌‌‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است و اماراتی‌ها بیش از هرکسی به این نکته پی برده‌اند. خود اسرائیل نیز به دلیل اینکه در تیررس موشک‌های مقاومت قرار دارد، محیط امنی برای سرمایه‌گذاری هیچ سرمایه‌گذار عاقلی نیست! ثالثاً دیپلماسی فعال سیاسی-امنیتی و قدرت بازدارندگی دفاعی– نظامی و راهبرد واکنش سریع جمهوری اسلامی در منطقه مکمل دیپلماسی اقتصادی کشور شده و اگر تا چندی قبل سخن از عادی‌‌‌سازی روابط با اسرائیل بود، اکنون هدف قرارگرفتن مکرر ابوظبی با وجود عادی‌‌‌سازی روابط و خریدهای هنگفت نظامی از آمریکا، نشان داد امنیت خریداری نیست! لذا با اجرای سیاست موفق خنثی‌‌‌سازی تحریم‌ها و اقتدار بازدارندگی ایران، جریان معکوس شده و کشورهای عربی دست از پا درازتر و با ناامیدی از آمریکا و تسلیحات آمریکایی اکنون به سوی ایران برگشته‌اند. تا جایی که روزنامه صهیونیستی ‌هاآرتص نوشت «با خروج آمریکا نقشه استراتژی خاورمیانه بدون آمریکا و با ورود ایران در سال جدید تغییر می‌کند»! عربستان وارد مذاکره مستقیم با ایران و محمد بن سلمان در عمان خواستار وساطت مسقط برای تسهیل در پایان جنگ یمن شد و مشاور امنیت ملی امارات به تهران سفر و وزیر خارجه‌اش چند روز قبل با وزیر خارجه ایران تلفنی گفت‌وگو کرد. مذاکرات اخیر امارات با ایران نیز نشان می‌دهد امارات برای ارسال کالاهایش به ترکیه و اروپا از مسیری یک‌هفته‌ای از ایران، در مقایسه با مسیر یک‌ماهه فعلی از کانال سوئز، علی‌رغم مخالفت اسرائیل به توافق با ارزشی دست یافته است.
5-تحولات کنونی نشان می‌دهد علاوه‌بر انتقال مرکز ثقل اقتصادی جهان به منطقه آسیا، منطقه هم شاهد تغییر و تحولات فراگیر و گسترده‌ای به سوی خویش است که زیر سایه پرچم محور مقاومت و نه محور عبری–غربی صورت می‌گیرد. تا جایی که کارشناسان سیاسی در آمریکا و فرانسه هم خبر دادند و هم تحلیل کردند که «اگر مذاکرات وین نیز بی‌نتیجه تمام شود؛ گزینه دیگری به غیر از مذاکره و دیپلماسی وجود ندارد، چون ایران از نظر نظامی مقتدر شده و تحریم‌ها نیز با از دست دادن اثربخشی خود، خنثی شده‌اند». لذا این هجمه‌ها و فضا‌‌سازی‌های رسانه‌ای و تخریب چهره کشورهای همسو با ایران در اذهان عمومی مردم، فقط بخشی از سیاست مخرب آمریکا در جهت جلوگیری از خنثی‌‌‌سازی تحریم‌ها و شکل‌گیری تعاملات اقتصادی ایران با دیگر کشورهاست که این سیاست را در دولت منفعل دوازدهم با قراردادهایی همچون برجام پیش برد و تحریم‌ها را تشدید کرد، اما امروز همان «روزی» است که آمریکا عصبانی است که در دولت مقاوم سیزدهم دیگر نمی‌تواند!
دکتر محمدحسین محترم


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 100/11/20ساعــت 5:59 عصر تــوسط عباس | نظر