دردهایی که خواص دوران امام سجاد(ع) به آن مبتلا شدند

 

"اَلْحَمْدُ لِّلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللّهُ علی مُحمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ، سِیَّما بَقیَّةِ اللّهِ فِی الأَرَضِینَ وَ لَعْنَةُ اللّهِ علی أَعْداِئهِمْ أَجْمَعِینَ"

وَلَقَدْ أرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیعِ الْأوَّلِینَ*وَمَا یأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یسْتَهْزِءوُنَ[1]

ما پیش از تو پیامبرانی برای اقوام پیشین فرستادیم و هیچ پیامبری بر آنان نیامد مگر اینکه او را تحقیر و به سخریه می‌گرفتند.

 امیرمؤمنان امام علی ابن ابی طالب علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید:

«فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی مُعِینٌ إِلاَّ أهْلُ بَیْتِی، فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ المَوْتِ، وَ أغْضَیْتُ عَلَى القَذَى، وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا، وَ صَبَرْتُ عَلى أخْذِ الْکَظَمِ، وَ عَلى أمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ»

«پس به اطراف خویش نگریستم و هیچ یاوری جز خاندان خویش نیافتم بر مرگ و کشتار آنان راضی نشدم. چشم پر از خار و خاشاک را به ناچار فرو بستم وبا گلویی که گویا استخوان شکسته در آن گیر کرده بود جام تلخ حوادث نوشیدم خشم خود را فرو خوردم و بر نوشیدن جام تلخ‌تر از گیاه علقم شکیبایی نمودم».

 

«فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَ لَا ذَابٌّ وَ لَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَیْتِی فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِیَّةِ فَأَغْضَیْتُ عَلَى الْقَذَى»[3]

«پس به اطراف خویش نگریستم و هیچ یار و یاوری مگر خاندان خود نیافتم، از مرگ و کشتار آنان ترسیدم و چشم خویش را که گویا پر از خار و خاشاک بود فرو بستم».

امام سجاد علیه‌السلام در دوران 33 ساله امامت خود شاهد غربت ولایت بود. اندکی از افراد با بصیرت پاسدار حریم ولایت بودند. در تاریخ تعداد آنان 20 نفر شمرده شده است و امام در تنهایی بسیار غم‌انگیزی قرار داشت و این غربت محصول عدم ولایت‌مداری خواص و مردم کوفه در جریان کربلا بود.

جناح و جبهه‌های سیاسی اموی، زبیری و مروانی  با طراحی‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی به دنبال اهداف سیاسی و دستیابی به قدرت و محو نمودن خط ولایت بودند، آنان با آن که با هم اختلاف داشتند ولی در این امر دارای یک هدف واحد بودند.

روزی یکی از مردم مدینه که خود را پیرو اهل بیت علیهم‌السلام می‌دانست از امام سجاد علیه‌السلام  پرسید: چگونه روزگار را می‌گذرانی؟ امام فرمود: آیا شما فکر می‌کنید که پیرو ما هستید در حالی که نمی‌دانید بر ما شب و روز چگونه می‌گذرد؟! و امیر مؤمنان علی ابن ابی طالبعلیه‌السلام آن یگانه دوران، توسط اصحاب فتنه مورد توهین قرار می‌گیرد و دشمنان برای تخریب شخصیت وی هزینه می‌کنند.[4]

همچنین فرد دیگری خدمت امام سجاد علیه السلام رسید و گفت: ای فرزند رسول خدا، من از شیعیان خالص شما هستم، آن حضرت در پاسخ فرمود:

«یَا عَبْد الله فَإذا أنْتَ کَإبراهیم الخلیل الذی قالَ الله *وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ * فَإِنْ کَانَ قَلْبَکَ کِقَلْبِهِ فَأنْتَ مِنْ شِیعَتِنا وَ إنْ لَمْ یَکُنْ قَلْبُکَ کِقَلْبِهِ وَ هُوَ طاهِرٌ مِنَ الْغِشِّ وَ الْغِلِّ فَأنْتَ مِنْ مُحِبِّینَا وَ إلّا فَإنَّکَ بِقَوْلِکِ کَاذِبٌ فِیهِ»[5]

«ای بنده خدا، شما اگر شیعه ما باشید باید پیروی‌تان از ما همانند پیروی حضرت ابراهیم باشد که خداوند درباره ایشان فرمود: بی‌تردید حضرت ابراهیم از پیروان واقعی خداوند بود چون با قلبی پاک خدای خود را ملاقات کرد، پس اگر قلب تو همچون قلب او باشد از شیعیان ما می‌باشی ولی اگر این‌گونه نباشد ولی قلب تو پاک از دغل کاری‌ و نیرنگ باشد تو تنها دوستدار ما هستی و اگر این‌گونه نیز نباشد دروغ‌گو هستی.»

امام سجاد علیه السلام به چشم، غربت ولایت، شهادت و به نیزه رفتن خورشید امامت در کربلا مشاهده کرد و خود نیز در دنیای تنهایی خویش در اندیشه بازسازی جبهه ولایت با توکل به خدا بود.

افرادی اندک ولایتمدار چون ابوحمزه ثمالی، یحیی ام طویل، سعید بن جبیر، سعید بن مسیّب در کنار امام بودند و جبهه ولایت را رها نکردند و امام با درایت معصومانه خویش با یاری یاران راستین و اندک خود، اسلام راستین را دوباره با تربیت منابع انسانی سالم و گسترش فرهنگ غنی اسلامی در قالب دعا در صحیفه سجادیه و بیانات خود احیا کرد و با رویش چهره‌های جدید ولایی و افشای چهره کریه جبهه ضد ولایت و اجرای سیاست صبر و بصیرت‌زایی، جبهه ولایت مانا گردید و فضا برای گسترش فرهنگ ولایی برای امام باقر و امام‌صادق (علیهما السلام) مهیا و باعث احیا و ماندگاری اسلام راستین گردید.

اما این را باید بدانیم که امام سجاد علیه‌السلام 33 سال بر مظلومیت و غربت ولایت اشک ریخت. برخی از ساکتین و عاملان جنایت در کربلا پشیمان شدند، خاک توبه بر سر ریختند ولی دیگر فایده‌ای نداشت.

نظام ولایت و جبهه ولایتمدار توسط دشمنان قلع و قمع شده بودند و فضای اختناق و سرکوب بر تمام جغرافیای سرزمین های اسلامی حاکم شده بود. سستی و کاهلی خواص بی‌بصیرت و دنیاگرا و بی‌وفایی و ترس عوام مردم چنان ضربه‌ای به ساختار جبهه ولایت وارد کرده بود که قیام‌های متعدد توابین و نادمان از عملکرد خود در بحران و فاجعه کربلا نیز اثر‌بخش نبود چرا که آنچه نباید می‌شد شده بود، مانند قیام اول توابّین در سال 65 در کوفه به رهبری «سلیمان بن صرد»، «مصیب بن نجبه»، «عبدالله بن سعد»، «عبدالله بن وال» و «رفاعة بن شدّاد» که توسط حکومت اموی شکست خورد و همچنین قیام دوّم در سال 66 بعد از مرگ یزید به رهبری «مختار» که کوفه را نیز از چنگ امویان آزاد کردند و دولتی مستقل از حکومت اموی و زبیری تشکیل داد ولی چون ساختار و فرهنگ ولایتمداری در جریان کربلا شکسته شده بود و آثار تخریبی آن به طور گسترده در تمامی لایه‌های خواص و تمام جامعه نفوذ کرده بود دیری نپایید که سقوط کرد و اکثر افراد آن کشته شدند.

 خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَى[6]

هر که ازذکر خدا روی گرداند بی‌تردید دارای زندگی تلخ و سخت خواهد شد و روز قیامت او را کور محشور می‌کنیم.

یکی از مصادیق بارز ذکر خدا، ولایت است. ولایت مفاد قرآن و مهم‌ترین عامل حیات دین است.

[1] سوره حجر، آیه: 10 و 11.

[2] نهج البلاغه، خطبه: 26.

[3] نهج البلاغه، خطبه: 217.

 [4] اقوال الائمه، ج 8، ص138، مجمع البیان،‌ ج 4،‌ص239، چلچراغ آسمان عصمت، ص 172.

 [5] بحار الانوار، ج 68، ص 156، چلچراغ آسمان عصمت، ص 174.

 [6] سوره طه، آیه: 124.

 
بسمه تعالی
 حضرت سجاد علیه‌السلام همواره  در خدمت مردم بود ولی دیده نشد که یکی به حضرت بگوید شما چه می‌فرمایید، چه امر و یا کاری دارید. همه، چه خودی و چه غیر خودی به دنبال اهداف خود بودند و می‌خواستند از طریق امام به آن برسند.حتی برخی از این غربت استفاده کردند و جبهه و مکتب برای خود درست کردند، مثل فرقه کیسانیه و مانند افرادی چون زهری که خود را جلوتر از امام و پیشگام در علوم می‌دانست،
ایت الله صفـایی بوشهـری

+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/4/6ساعــت 7:35 صبح تــوسط عباس | نظر