خوب، ورع متقین کدام است که سومین مرحله باشد؟ اینها را بنده عرض میکنم که بدانیم که برای چه خلق شدهایم و چه لباسهایی برای قامت ما دوختهاند، و ما در چه مرحلهای هستیم؟
این مرحله همان ترک الحلال است که «یسمی بورع المتقین»، درست است که من از کسب حلال ارتزاق میکنم و لیکن آن مقداری که با رفتن به سوی خدا مزاحمت داشته باشد، انسان از او اجتناب میکند.
بارک الله! یکی از دوستان به بنده این طور گفت: یک شب من ساعت 7 مغازهام را بستم،. همسایه بغلی گفت: الان موقع بستن نیست، گفتم: امشب احکام میگویند، باید مسجد بروم و معارف اسلامی تحصیل کنم.
روز که شما کار میکنید، از ساعت 7 صبح تا فلان ساعت شب؛ شب هم که خستهاید؛ پس کی خدا پرستی؟ پس احکام اسلام برای چه آمده است؟ چوب میزنند آقا! حضرت فرمود: اگر بدانم جوانی از احکام اسلام رو برگردانده و برای تعلیم و تعلم آن نمیرود، او را شلاق میزنم.
در بعضی از روایات دارد: «ضربته بالسیف»: با شمشیر آنها را می زنم، حالا طوری نباشد که ما خیلی برای خودمان یک مقامی تحصیل کردهایم و به خودمان امیدوار هستیم، دفعه چندمه عرض کردم: کسی گفت: من خودم را حالا صاحب مقامات میدانستم، خدمت ثامنالحجج(ع) رفتم، عرض کردم: یابن رسول الله موقعیت من چیست؟ این امر اختصاصی ثامنالحجج است که زود معلوم میکند _ حالا خودش را در آن بالا بالاها فرض میکرد _ گفت: این شعر را برای من خواندند:
هستی اسیر چاه طبیعت، چگونه باز/قرب و مقام موسی عمرانت آرزوست
ای برادر من! در ته چاه هستی! اما حالا قرب و مقام موسی عمرانت آرزوست؟ چرا من حرف میزنم خدا جواب مرا نمیدهد؟
ای داد و فریاد:
هستی اسیر چاه طبیعت چگونه باز/از جان برون نیامده جانانت آرزوست