سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اقلیت رو به فروپاشی عربستان

بسمه تعالی
یادداشت میهمان؛
اقلیت رو به فروپاشی عربستان
سعدالله زارعی
تحولات عربستان از آنجا که ناظر به فروپاشی آخرین رکن قدرت آمریکا در خاورمیانه و در جهان اسلام است، دارای تأثیر، حساسیت و اهمیت ویژه ای می باشد و از این رو ممکن است از نظر زمانی در مقایسه با آنچه در ایران در سالهای 56 و 57 رخ داد و یا آنچه در ترکیه در فاصله 75 تا 81 روی داد و یا آنچه در عراق در فاصله 81 تا 84 روی داد و نیز آنچه در مصر در فاصله 89 تا 91 اتفاق افتاد، زمان طولانی تری را بخود اختصاص دهد ولی به زودی واقع خواهد شد.

اگر روی نقشه جغرافیایی- حد فاصل مراکش تا پاکستان- در سال 1356 نظر بیاندازیم در می یابیم که در این قطعه که با تسامح، خاورمیانه خوانده می شود، هفت قدرت منطقه ای خودنمایی می کند؛ ایران، عربستان، ترکیه، عراق، سوریه، مصر و رژیم صهیونیستی. در این مقطع به جز سوریه که به بلوک شرق تعلق داشت بقیه در زمره پایگاههای اساسی آمریکا و غرب به حساب می آمدند و بلوک غرب از طریق این قدرت های منطقه ای بر منابع عظیم نفت و گاز و مواد کانی، آبراههای استراتژیک و بازارهای مصرف منطقه سیطره داشت.

ایران اولین کشور از این مجموعه بود که با انقلاب اسلامی 1357 از سیطره غرب خارج و به چالش با آمریکا و غرب وارد شد و این مهمترین رکن قدرت غرب در منطقه بود. پس از ایران روند آزادی در ترکیه آغاز شد. غرب برای آنکه این روند را متوقف گرداند ژنرال های ارتش به فرماندهی کنعان اورن را وادار به کودتا کردند اما کودتای 22 شهریور 59 نتوانست دوام آورد و دو سال بعد از دل آن دولتی علاقه مند به ایران به ریاست تورگوت اوزال متولد شد. دولت اوزال اگرچه اسلام گرا نبود اما با گروههای اسلامی و ایران همکاری فراوانی داشت. از دل دولت اوزال احزاب اسلام گرا نظیر حزب رفاه متولد شدند و در نهایت سه سال پس از پایان دوره 10 ساله اوزال، اولین نخست وزیر اسلام گرا (مرحوم نجم الدین اربکان) دولت را در سال 1375 بدست گرفت. بدین ترتیب دومین پایگاه مهم آمریکا در منطقه هم فرو پاشید. البته اسلام گرایی در ترکیه در دوره ریاست 10 ساله اردوغان وحزب عدالت و توسعه- از 24 اسفند 81 تا کنون- دچار انحراف شده ولی ترکیه در مضمون اجتماعی در زمره بلوک اسلام در منطقه به حساب می آید.

سومین پایگاه آمریکا با آغاز دوره یک ساله نخست وزیری ابراهیم جعفری در سال 1383 روند فروپاشی را آغاز کرد، این روند با روی کارآمدن ائتلاف دوستان ایران در عراق - طالبانی، مالکی و مشهدانی - تکمیل و با خروج کامل نظامیان آمریکایی از عراق در سال گذشته کامل شد و تلاش پی در پی بلوک آمریکا در منطقه برای فروپاشی نظم نوین عراق و ساقط کردن ائتلاف شیعه، سنی و کرد به جایی نرسیده است.

چهارمین پایگاه استراتژیک آمریکا در منطقه با آغاز انقلاب مصر در روز پنجم بهمن 1389 رو به فروپاشی گذاشت. پیروزی قاطع اسلام گرایان در انتخابات آذر و دی 90 مجلس الشعب مصر، خارج شدن مصر از بلوک غرب با محوریت آمریکا را تداعی کرد و تمکین ساختارهای سنتی شامل ارتش و احزاب سکولار به ریاست جمهوری محمد مرسی کاندیدای شناخته شده ترین جریان اسلام گرا در مصر هم نشان داد که اسلامگرایی در مصر قدرتمند تر از آن است که بتوان بدیلی برای آن در نظر گرفت.

از میان 7 قدرت منطقه ای که 6 قدرت آن به غرب وابسته بود دو کشور دیگر باقی مانده است؛ رژیم صهیونیستی و عربستان. از آنجا که رژیم صهیونیستی به خودی خود معنا و مفهوم ندارد و در طول دوره 60 سال اخیر همواره به حمایت منطقه ای و بین المللی متکی بوده است به میزانی که قدرت های این منطقه راه آزادی و استقلال از غرب را طی می کنند، امکان تداوم حیات این رژیم دشوارتر می شود و از این رو باید گفت با رهایی هر قدرت منطقه ای، رژیم تل آویو دچار لرزش شدید و یک گام به سوی نابودی نزدیک تر شده است.

دایره تغییر اینک به عربستان بعنوان آخرین پایگاه قدرت آمریکا رسیده است. عربستان از جنبه انرژی و در اختیار داشتن یک جریان متشکل و متمرکز شبه مذهبی (وهابیت) در بین قدرت های دیگر منطقه، موقعیت برجسته تری دارد. براساس بعضی از برآوردهای شرکت آرامکو-شرکت آمریکایی سعودی متولی نفت عربستان- این کشور نزدیک به 260 میلیارد بشکه نفت دارد که البته اخیرا گزارش های منابع تخصصی از عدد حداکثر156 میلیارد بشکه نفت حکایت می کنند، که هنوز هم ردیف اول ذخایر نفت منطقه را برای خود حفظ کرده است. دومین ذخائر نفتی- 143 میلیارد بشکه- به عراق تعلق دارد و ایران با حدود 137 میلیارد بشکه نفت در ردیف سوم قرار دارد. با این وصف خروج عربستان از سیطره غرب تاثیر عمده ای بر مهمترین عنصر صنعتی غرب- انرژی- خواهد گذاشت و این رخداد به یقین قیمت نفت را حداقل به دو برابر قیمت فعلی می رساند.

عربستان سعودی در بین کشورهای یاد شده متشکل ترین و متمرکزترین جریان شبه مذهبی را در اختیار داشته و تاثیر عمده ای در رخدادهای مربوط به جهان اسلام داشته است. این جریان نقش عمده ای در شکل گیری حکومت خشونت بار طالبان در افغانستان داشت، کانون شکل گیری جریان تروریستی بین المللی القاعده به حساب می آید و بارزترین نقش در خشونت های فرقه گرایانه در پاکستان، افغانستان، چچن، عراق، سوریه، لیبی، سومالی و... دارد و می توان با قاطعیت گفت عامل اصلی درگیری های میان سنیان با سنیان و سنیان با شیعیان به حساب می آید. وهابیت که امروزه بر «جامع المدینه»- مهمترین پایگاه فقهی حنبلی ها- سیطره دارد، بیشترین نقش را در موفقیت طرح های سازمانهای اطلاعاتی غرب دارد. در واقع سقوط آل سعود سقوط وهابیت نیز می باشد و از آنجا که وهابیت مهمترین مانع همگرایی اسلامی در جهان طی حدود یکصد سال اخیر بوده است، می توان با قاطعیت گفت با فروپاشی آل سعود زمینه همگرایی اسلامی میان بخش های مختلف جهان اسلام فراهم می شود.

برخلاف آنچه تبلیغ و تصور می شود عربستان وضعیت یکپارچه ای ندارد. عربستان جزء معدود کشورهایی است که از تنوع مذهبی کاملی برخوردار است در این کشور شیعیان اثنی عشری، شیعیان زیدی، شیعیان اسماعیلی، شافعی ها، مالکی ها، حنبلی ها و حنفی ها در شرایط نسبتاً نزدیکی به یکدیگر حضور دارند به گونه ای که پیروان هیچ مذهبی در عربستان دارای اکثریت مطلق نیستند در این میان شیعیان از سه مذهب جعفری، زیدی و اسماعیلی نزدیک به 39 درصد جمعیت را تشکیل داده و در نزدیک به 36درصد خاک عربستان سکونت داشته و اکثریت قاطع جمعیت در 4 استان- شرقی، عسیر، جیزان و نجران- از 13 استان را بخود اختصاص داده اند. دومین گروه جمعیتی عربستان به منطقه حجاز- در غرب عربستان و شامل سه استان مکه، مدینه و تبوک- تعلق دارد. در این منطقه اکثریت قاطع جمعیتی با شافعی هاست و بقیه جمعیت به مالکی ها و شیعیان تعلق دارد. 

سومین گروه جمعیتی عربستان به منطقه نجد یا به تعبیر امروزی آن به منطقه الوسطی- شامل سه استان ریاض، قسیم و حائل- تعلق دارد این گروه که حدود 21درصد جمعیت و 23 درصد خاک عربستان را بخود اختصاص داده اند عمدتاً حنبلی مذهب می باشند و وهابیت از دل نجد و حنبلی ها بیرون آمده ولی این به آن معنا نیست که همه نجدی ها یا همه حنبلی ها وهابی هستند البته می توان گفت همه وهابی ها حنبلی مذهب هستند. چهارمین گروه جمعیتی به حنفی ها تعلق دارد که در سه استان شمالی باحه، مرزهای شمالی و جوف تعلق دارد که شامل حدود 17درصد از جمعیت 19میلیونی عربستان و حدود 20درصد از 1/2میلیون کیلومتر مربع مساحت را به خود اختصاص داده اند با این وصف کاملاً پیدا است که اقلیت منطقه نجد که عمدتاً ترکیبی از خاندان های وابسته به آل سعود و پایگاه های متعلق به وهابیت می باشد به همه جمعیت و خاک عربستان سیطره مطلق دارند.

رژیم عربستان سعودی که از سال 1311 شمسی بر این سرزمین سیطره پیدا کرده است رژیمی فرقه گرا و در عین حال خانوادگی به حساب می آید و جزء معدود کشورهای دنیاست که دو عنصر فرقه گرایی و دین ستیزی را با خود جمع کرده است. سران رژیم عربستان در دنیا به فساد علنی اخلاقی شهره هستند و حدود شش هزار شاهزاده نزدیک به 600 کاخ فساد فقط در طائف دارند که در آن به میگساری، قمار و فحشاء سرگرم هستند. پادشاه عربستان با وجود آنکه ادعا می کند مجری احکام شریعت بوده و خادم حرمین شریفین است در جلوی دوربین های تلویزیونی هم از نوشیدن شراب ابا ندارد. رژیم عربستان در مسایل مالی نیز فاسدترین رژیم سیاسی به حساب می آید و شاهزادگان این کشور در فهرست ثروتمندترین افراد جهان جای دارند با این وجود وضع زندگی توده های مردم در استان های شرقی، جنوبی، غربی و شمالی عربستان رقت بار است به گونه ای که نرخ مرگ و میر در این مناطق با نرخ مرگ و میر در کشورهای نسبتا فقیری مانند سودان و الجزایر برابری می کند.

در طول 80 سال گذشته- از زمان آغاز سلطنت عبدالعزیز بن عبدالرحمن- دست هیچیک از پیروان مذاهب جعفری، اسماعیلی، زیدی، مالکی، شافعی و حنفی به مناصب حکومتی نرسیده و حتی اداره امور داخلی این مناطق در دست وهابی های حنبلی می باشد با این وجود در عربستان در طول این دوران هیچگاه انتخابات برگزار نشده و هیچ شورای انتصابی واقعی هم وجود نداشته است تنها ملک عبدالله در سال 83 یک شورای سلطنتی مرکب از شاهزادگان سعودی برای تعیین ولیعهد تشکیل داد. باید اضافه کرد که در میان کشورهای اسلامی هیچ کشوری در وابستگی به آمریکا به پای این کشور نمی رسد تا جایی که روسای جمهور آمریکا در طول دهه های گذشته و بخصوص از آغاز دهه 1350، عربستان را به مثابه یکی از ایالت های خود به حساب آورده اند.

دامنه اعتراض به این وضعیت به مرور از منطقه شیعه نشین الشرقیه به دو منطقه نجد و حجاز کشیده شده است. روی کار آمدن مالکی ها در لیبی و شافعی ها در مصر تاثیر عمده ای بر منطقه حجاز به جای گذاشته است کما اینکه روی کار آمدن شیعیان در ایران و عراق و خیزش شیعیان بحرین تاثیر عمده ای بر منطقه الشرقیه- بزرگترین استان عربستان- برجای گذاشت و جنبش زیدی ها در یمن بر زیدیان دو استان عسیر و نجران تاثیر داشته است. عربستان بیش از هر نقطه دیگر مستعد یک قیام فراگیر است و بدون تردید طی ماه های آینده، عربستان شاهد این جنبش عمیق مردمی و اسلامی خواهد بود.


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 91/6/2ساعــت 8:27 صبح تــوسط عباس | نظر