سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ماجرای دختران فیروزهای و پسران کفش نارنجی در فتنه 88

بسمه تعالی
 مشروح گفتگوی دکتر حسین طلا

* اگر موافق باشید با توجه به اینکه جنابعالی فرماندار تهران در سال 88 بودید بخشی از امنیت این کلانشهر به شما مربوط می شد، بحث را ابتدا با موضوع انتخابات دهم ریاست جمهوری و فتنه پس از آن که متمرکز در شهر تهران بود شروع کنیم. البته شما سابقه نظارت بر انتخابات را هم دارید

 

بله. قبل از آن، بنده مسئول دفتر نظارت بر انتخابات شورای نگهبان در تهران بودم یعنی حدود سال های 83 تا 84 و یکسال و چند ماهی هم رییس دانشکده حفاظت و بهداشت وزارت کار بودم که با پیشنهاد آقای دکتر دانشجو و موافقت دکتر احمدی نژاد، آمدم فرمانداری تهران.

 

در هر صورت نظر به اینکه فضای سیاسی امروز جامعه ما هنوز متاثر از دروغ بزرگ تقلب در انتخابات گذشته است و مطلبی که شما مدنظر دارید، می توان با ارائه اعداد و آماری درباره سلامت انتخابات باز هم آن دروغ بزرگ را به چالش کشید. البته این فتنه انگیزان داخلی از قبل، روی موضوع انتخابات تجربه هایی داشتند.

 

من از اردیبهشت سال 86 تا خردادماه سال 89 فرماندار تهران بودم و در این مدت دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برگزار شد. علت اصلی آمدن بنده به فرمانداری تهران هم مسئله ای بود که در زمان انتخابات مجلس خبرگان بر سر اختلاف آرای برخی از کاندیداها بین اجرا و نظارت بوجود آمد.

 

* چه شد که پیرامون انتخابات ریاست جمهوری دهم و فتنه 88 این حجم آتش افروزی رخ داد؟

 

من آن موقع فرماندار حوزه تهران بودم. همانطور که می دانید در انتخابات ریاست جمهوری هر فرمانداری مستقل عمل می کند. در این انتخابات نمایندگانی که از طرف ستاد آقای موسوی آمده بودند میان خودشان یک سری اختلافاتی داشتند. یک جریان تندرویی بودند که بیشتر نگاه رادیکالی داشند آنها به دنبال این بودند که ابتدا وارد مجموعه شعب اخذ رای شوند سپس بتوانند کمی بازی را تغیر دهند. جریان دیگری هم بود که صرفا به دنبال برگزاری انتخابات بود البته آن جریان هم یکسری برنامه ریزی هایی داشت که در نهایت آقای موسوی نماینده خود آقای «جواد امام» را معرفی کردند. آقای جواد امام که آمد و فعالیت های خود را شروع کرد از همان زمان بحث سازمان رای را ما در اقدامات آنها می دیدیم؛ هرچند که خیلی از قضایا بعد از انتخابات روشن شد. از جمله نکات جالب این بود که وقتی که روند ارایه مجوز مقداری طول می کشید به دلیل اخذ نظرات دستگاههای مسوول، می دیدیم که یک دفعه جماعتی با عناوین مختلف از جمله «دختران فیروزه ای» می ریختند جلوی فرمانداری و شعار می دادند!

 

* ظاهرا خانم فائزه هاشمی اینها را ساماندهی می کرد؟

 

آن زمان بحث هایی در رسانه ها بود مبنی بر اینکه سازماندهی این ها با خانم فائزه هاشمی است لیکن برای پرداختن به بحث خودمان نمیخواهم به این موضوعات بپردازم.

 

مسئله دیگری که مطرح شده بود این بود که آنها درخواست کردند، زنجیره انسانی را از میدان راه آهن تا میدان تجریش راه بیاندازیم. خب ما ابتدا فکر نمی کردیم که این موضوع اصلا قابل انجام باشد و اگر هم صورت بگیرد اصلا کنترل شدنی نیست علاوه بر اینکه جو تهران در آن مقطع فوق العاده ملتهب بود. اما آنها آمدند تعهد دادند که این قضیه بدون حاشیه برگزار شود. در زمان برگزاری این مراسم هم اینها نیروهای خود را ماموریت مکانی دادند یعنی مسئله سازمان دهی نیروها که بعد از انتخابات به روی کار آمد از همان زمان روشن بود.

 

* یعنی پیش از این نمودی از سازمان رای و سازماندهی خیابانی آنها داشتید؟

 

بله، قبلا تجربه آن را داشتیم. به عبارتی اولین تجربه سازمان رای در سال 78 و مربوط به قضیه کوی دانشگاه بود. یعنی آنجا هم اگر خاطرتان باشد در کل حدود شش تا هفت هزار نفر بودند. اما همین جمعیت را خیلی پیچیده سازمان دهی می کردند یعنی این جمعیت را مثلا می بردند سمت روزنامه کیهان از آنجا می رفتند بازار و به این طریق تعدادشان زیاد جلوه می کرد. ارتباطاتشان هم عمدتا با موبایل بود که وقتی سیستم مخابراتی را قطع کردند آنها کاملا از هم پاشیدند.

 

آن موقع شاید ما به این مسائل، توجه جدی نکردیم اما آنها ده سال بعد با سازمان دهی بیشتری کار کردند. در همین بحث زنجیره انسانی آنها آمدند سر چهارراه های مهم و نزدیک به ستادهایشان در طول خیابان ولی عصر(عج) فعال شدند که نمود بیشتری داشته باشد. به همین خاطر هم توانستند تا حدودی یک زنجیره ای هر چند با فاصله ای را تشکیل بدهند.

 

اینها برای سر صندوق های رای نیز برنامه خاصی داشتند، یعنی نیروهای خود را آموزش داده بودند که با یکسری از برنامه ها و سیستم های ارتباطی بتوانند موضوعات انتخاباتی را منتقل کنند. بنا بر اعلام برخی دستگاه های مسئول برنامه آنها این بود که هر حوزه رای گیری که مطلوب آنها نبود به بهانه هایی در آنجا اختلال ایجاد کنند تا بعدها بتوانند زمینه ابطال آن حوزه را فراهم کنند.

 

با توجه به اینکه از دو سه روز قبل از انتخابات از طریق نظرسنجی ها مشخص شد که این جریان نمی تواند رای بیاورد، در روز رای گیری اینها حاشیه سازی کردند. مثلا ساعت 2 نیمه شب 60-70 نفر می آمدند دم در حوزه های رای گیری، مثلا در شهرک قدس(غرب) سر و صدا و عربده کشی و دعوا که ما می خواهیم رای بدهیم. ما هم تا حد ممکن سفارس کرده می کردیم که از اینها رای گیری بشود. جالب اینجا بود که از آن تعداد حدود پنجاه نفرشان قبلا رای داده بودند. پس بنای آنها بر این بود که انتخابات مخدوش شود. شاید همین حرکات بود که دروغ بزرگ آنها مبنی بر تقلب در انتخابات در ذهن برخی جا گرفت و آن جریان سازمان دهی شده نیز به آنها در این موضوع کمک کرد.

 

قبل از انتخابات هم آنها آمدند و خواهش کردند که در هر حوزه آدم هایی که ما مشخص می کنیم را بگذارید که چون این خواسته قابل اجرا نبود ما افراد سرصندوق را بر اساس حروف الفبا تعیین کردیم، حتی اصولگراها به همین خاطر، خیلی از ما گله مند شدند. در نتیجه اولین بهم ریختگی به برنامه آنها برای مخدوش کردن حوزه های رای گیری با این موضوع ایجاد شد. با توجه به تقسیم الفبایی تمامی نمایندگان نامزدها در صندوقها، کار خیلی بزرگی انجام شد. چرا که در حقیقت سازمان رای آنها از هم پاشید و وقتی که پس از انتخابات از آنها سند ادعایشان را می خواستیم نمی توانستند چیزی بیاورند چون برنامه آنها برای اختلال و سندسازی در روز رای گیری با این اقدام بهم ریخت و نیروهای اجرایی و نظارت هم که به شدت مراقبت می کردند که هیچگونه ایراد قانونی بر اجرای انتخابات بوجود نیاید.

 

همچنین ما آموزش هایی را برای مسئولان صندوق های حساس و مهم تهران داده بودیم که در صورت وقوع مشکلات و یا التهاب و آشوب چگونه عمل کنند. مثلا حوزه حسینیه ارشاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که دوربین ها از کشورهای دنیا در آنجا مستقر می شود.

 

در روز انتخابات اینها خلی تلاش کردند که بگویند که در فلان حوزه تعرفه نیست. در این خصوص ما از پیش تیم هایی را مستقر کرده بودیم و بلافاصله که اینها ادعا می کردند تعرفه نیست سریع ما این تیم ها را می فرستادیم. مثلا وقتی در هیات اجرایی نماینده آقای موسوی می گفت در فلان حوزه رای گیری، تعرفه کم آمده، ما در کمتر از ده دقیقه نیروهایمان را می فرستادیم و آنها تشخیص می دادند که تعرفه نیاز هست یا نه که عمدتا هم همان فضاسازی بود که عرض کردم. البته باید این را بگویم که استقبال مردم از انتخابات بسیار شگفت انگیز بود ولی تمام سعی ما بر این شد که کوچکترین مشکلی بر سر راه برگزاری این همایش بزرگ و ملی ایجاد نگردد.

 

* ستاد آقای کروبی همکاری اش چگونه بود؟

 

در ستاد آقای کروبی که اصلا همه چیز بهم ریخته بود. اینها طبق قانون باید 5 روز قبل از انتخابات مدارک نماینده های خود را به ما تحویل می دادند که ما دو روز قبل از انتخابات بتوانیم کارت های آنها را تحویل بدهیم. جالب بود که ما در  روز رای گیری و حتی تا ساعات پایانی روز رای گیری ما داشتیم برای تیم آقای کروبی کارت صادر می کردیم! از بس که بهم ریخته، پای کار آمده بودند. به همین خاطر، مشخص بود که ستاد آقای کروبی در این انتخابات در میان جبهه اصلاحات محلی از اعراب نداشته است. چون که اصلا توافقی بر روی ایشان نداشتند. سندش هم آقای کرباسچی که با اینکه رئیس ستاد انتخاباتی کروبی بود اما در دانشگاه رفت به میرحسین رای داد و با صراحت هم آن را اعلام کرد!

 

شما هر نوع همکاری را در نظر بگیرید ما با اینها انجام دادیم، به همین خاطر هم بود که وقتی صداسیما در حوزه های مختلف با نمایندگان آنها مصاحبه می کرد، هیچ کس سندی برای تخلف در انتخابات نداشت. نهایتا انتخابات برگزار شد و اینها به خیابان ها ریختند. فردای رای گیری تقریبا ظهر بود که من نتایج انتخابات تهران را بردم وزارت کشور. وقتی کارم تمام شد دوستان تماس گرفتند و گفتند که اینها با این بهانه که میرحسین را گرفتند می خواهند جلوی وزارت کشور تجمع کنند! پس از آن به همراه چند نفر از دوستان رفتیم فرمانداری و با توجه به اینکه در فرمانداری اسناد انتخاباتی بود لازم بود که به شدت مراقبت شود. به همین خاطر خود من با تعدادی از نیروها ایستادیم جلوی فرمانداری. همچنین چند پایگاه بسیج و تعدادی از مردم که خواستار حفظ امنیت بودند را در آن منطقه هماهنگ کردیم تا بتوانیم آن قسمت را پوشش دهیم.

 

* سازمان رای آنها را مگر به هم نریختید؟

 

با ترتیب حروف الفبا، سازمان رای آنها در روز انتخابات در پای صندوق های رای از هم پاشید. لیکن برای آشوب های خیابانی باقی ماند آنها با این وسیله توانستند بسیاری از برنامه های خود را پیش ببرند. اگر شما دقت کرده باشید در تظاهرات روز 25 خرداد که در خیابان آزادی بود شما چند جوان با کتانی های نارنجی را می دیدید که روی نرده های BRT  ایستاده بودند. جمعیت با حرکت دست اینها داد می زد یا شعار می داد حتی ما شاهد بودیم که بخشی از این جمعیت وقتی تا نقطه ای می رفت، دور می زد و دوباره می آمد ته ردیف. یعنی چقدر سازمان دهی آنها از پیش تعیین شده و با برنامه بود.

 

* جریان بازشماری آرا در تهران هم اتفاق افتاد؟

 

به هر تقدیر پس از برگزاری انتخابات، بحث بازشماری آرا مطرح شد که نکته بسیار مهمی است. ابلاغ شده بود که ده درصد آرا باید بازشماری شود. از 430 هزار رایی که ما بازشماری کردیم میرحسین 248 رای پایین آمد! آرای آقای رضایی 20 رای بالا رفت، آقای احمدی نژاد و کروبی هم به ترتیب 18 و 9 رای بالا رفتند. یعنی اگر بخواهیم بحث تخلف را مطرح کنیم طبیعتا این تخلف در این حوزه انتخابیه به نفع آقای موسوی صورت گرفته بود. اصلا همه این ها را هم که روی هم بریزید شاید حدود 300 رای نشود. 300 تا در 430 هزار رای چقدر می شود؟ کمی بیشتر از نیم هزارم! که کامپیوتر هم این خطا را می کند. من حداقل ده سال است که دارم کار انتخاباتی می کنم. در انتخابات دستی 1.5 تا 2 درصد خطا محتمل و قابل پیش بینی است البته نه هدفمند. در نتیجه اینها با دروغ بزرگ تقلب هم زحمت ملت ایران را که حقیقتا کار بزرگی کرده بودند و هم زحمات مجریان و ناظران را که با تمام وجودشان از آرا صیانت کرده بودند را بر باد دادند و هم دشمن را امیدوار کردند که حضرت آقا هم فرمود که گناه بزرگ فتنه گران امیدوار کردن دشمن بود.

 

* در خصوص مدیریت بحران تهران هم در زمان خود توضیح می دهید؟

 

برابر قانون تمامی فرمانداران مسئول شورای تامین منطقه خود هستند و روسای شورای تامین نیز مسئولیت امنیت برگزاری انتخابات را برعهده دارند. اما در تهران در شرایط خاص مسئولیت بر عهده قرارگاه ثارالله خواهد بود. در موضوع انتخابات دهم از روز دوشنبه پس از انتخابات و درگیریهای خیابان آزادی ابلاغ شد که مسئولیت با قرارگاه خواهد بود.


+ نوشته شـــده در شنبه 90/11/15ساعــت 5:22 عصر تــوسط عباس | نظر