سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خروج از محافظهکاری ضرورت حزب مؤتلفه است

بسمه تعالی
خروج از محافظه‌کاری ضرورت حزب مؤتلفه است
گزارشگر : محمد اسماعیلی
 
دکتر حمیدرضا ترقی معاون امور بین‌الملل حزبی است که سابقه آن به حدود 50 سال می‌رسد و تأسیس آن به سال‌های 41 برمی‌گردد.
دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 08:00
 در کارنامه 16 سال سابقه مؤتلفه قبل از انقلاب، مبارزه با غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی، عزای ملی نوروز 42، حضور در جریان مدرسه فیضیه، حضور در یوم الله سرنوشت ساز 15 خرداد 42 و روزهای بعد از آن، تحریم انتخابات فرمایشی مجلس دوره 21، راه‌اندازی اولین راهپیمایی مردمی در قم و سپس در عاشورای سال 42 و سال 43 را می‌بینیم. درسال‌های پس از انقلاب هم تا امروز فعالیت‌های پررنگ این حزب مهم سیاسی متوقف نشده است. 
البته فعالیت‌های پردامنه این گروه مرجع اصولگرایی اشتباهات تأثیرگذاری را هم به همراه داشته است به طوری که در انتخابات ریاست جمهوری سال84 درحمایت از کاندیداها دچار چنددستگی در درون شد و درنهایت برای کاندیدایی هزینه کرد که نفر ششم رقابت‌ها شد. 
دیدار بحث برانگیز با هاشمی رفسنجانی درسال90 و راه نیافتن دبیر کل و قائم مقام این حزب به مجلس نهم را هم بسیاری به دلیل عملکرد حزب و نوع فعالیت‌های آن می‌دانند. اینها از جمله محور سؤالاتی است که «جوان» در گفت‌وگو با عضو شورای مرکزی و معاون امور بین‌الملل حزب مؤتلفه مطرح کرده است. 


چرا افراد معرفی شده حزب مؤتلفه به جبهه متحد در انتخابات اخیر مجلس در تهران رأی لازم را نیاوردند و از ورود به مجلس بازماندند. این شکست انتخاباتی چطور قابل توجیه است؟ 
اول آنکه این موضوع به آن معنا نیست که نامزدهای حزب مؤتلفه در سراسر کشور رأی نیاورده باشند. بلکه چون مبنا و ملاک را برخی رسانه‌ها انتخابات تهران قرار داده‌اند اینطور محاسبه می‌کنند که حزب مؤتلفه عملکرد موفقی را در انتخابات نداشته است و این یک ارزیابی اشتباه است. در این دوره در سراسر کشور نامزدهای عضو حزب (کارت‌دار حزب) نسبت به دوره‌های گذشته دو برابر رأی آورده‌اند، یعنی در دوره هشتم 18 نفر کارت دار حزب (عضو رسمی حزب) رأی آوردند و در این دوره قریب به 40 نفر از اعضای حزب که مورد حمایت جبهه متحد اصولگرایی در استان‌ها هم بودند رأی آوردند و به مجلس راه پیدا کردند. بر این اساس شرایط تهران یک شرایط ویژه‌ای است و همانطور که دبیر کل ما رأی نیاورده است، دبیر کل جمعیت ایثارگران هم رأی نیاورده است، حجت‌الاسلام روانبخش مدیرمسئول هفته‌نامه پرتو هم رأی نیاورده است. به هر حال خیلی نمی‌شود تهران را مبنای ارزیابی قرار داد. ما فکر می‌کنیم موقعیتمان نسبت به دوره هشتم در مجلس بسیار تقویت شده ولو اینکه دبیر کل و قائم مقام حزب مؤتلفه رأی نیاورده باشد. 
خب دلایل عدم رأی‌آوری گزینه‌های مورد حمایت حزب مطبوعتان در تهران را تشریح نکردید؛ می‌توان گزاره‌هایی مانند عدم جوانگرایی حزب مؤتلفه در معرفی کاندیدا به 8+7 را در رقم خوردن این نتایج تأثیرگذار دانست؟ 
این مشکل از حزب مؤتلفه نیست. چون مؤتلفه تقریباً 10 تا 11 نفر نیروهای خودش را به جبهه پیروان خط امام، رهبری و جبهه متحد پیشنهاد داده بود و آنها در غربالگری که صورت داده بودند جوان‌ها را کنار گذاشتند. این تقصیر متوجه مؤتلفه نیست؛ چرا که بیش از 60 درصد پیشنهادات ما مربوط به چهره‌های ناشناخته و ناآشنا اما با مدارکی نظیر کارشناسی ارشد و دکترا بودند. اینها عناصر کارآمد و مفیدی می‌توانستند برای مجلس باشند اما در رأی‌گیری‌هایی که در مرحله اول، در جبهه پیروان خط امام و رهبری و در مرحله دوم در جبهه متحد صورت گرفته بود، این جوان‌ها رأی کافی را برای قرار گرفتن در لیست جبهه متحد اصولگرایی نیاورده بودند. مشکل در گزینش جبهه متحد بود که بیشتر به دنبال گزینه‌های مطرح و شاخص و شناخته شده و معروف بود تا به دنبال کاندیدای جوان و نو. 
پس شما اعتقاد دارید ضعف در این بخش متوجه جبهه متحد است و اگر گزینش جبهه متحد اصولگرایی به شکل بهتری صورت می‌گرفت نتایج بهتری متوجه مؤتلفه بود؟ 
بله، بنده معتقدم اگر این اشتباه را جبهه متحد در گزینش صورت نمی‌دادند قطعاً وضعیت خیلی بهتر از این بود. تنوع برای مردم مهم است، ویترین اگر تغییر پیدا بکند قطعاً در نتایج بسیار تأثیرگذار است. علاوه بر اینکه رفتارشناسی مردم تهران در انتخابات اخیر نشان می‌دهد که مردم تهران برخلاف گذشته که به صورت لیستی رأی می‌دادند در این دوره از این چارچوب عدول کردند و به صورت گزینشی عمل کردند. آنها براساس شناختی که از افراد و کاندیدا داشتند وارد عمل شدند و رأی دادند. 
حزب مؤتلفه اعتراضاتی را در رابطه با نوع گزینش افراد از سوی جبهه متحد، داشت؟ 
بله. اعتراضات و انتقادات و گلایه‌های فراوانی را مطرح کردیم در جلسات و مکان‌های مختلف اما چون خرد جمعی به این نتیجه ختم شده و طبق رأی‌گیری این تصمیم گرفته شد، ما تبعیت کردیم. ما منتقد بودیم نسبت به تصمیمات حتی به ساختار جبهه متحد و شیوه کار آنها هم گلایه داشتیم ولی به هر حال تابع جمع بودیم. 
انتقادات شما به ساختار و شیوه کار جبهه متحد چه مواردی را شامل می‌شد؟ 
مهم‌ترین آنها برمی‌گشت به توزیع نادرست مسئولیت‌های اجرایی در بین عناصر سه ضلع جبهه پیروان خط امام و رهبری، جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران. نکته دیگر عدم استفاده از همه ظرفیت‌های سه ضلع برای پیشبرد و موفقیت در انتخابات بود. در کارهای اجرایی فقط از یک ظرفیت استفاده می‌شد و این انحصاری صورت می‌گرفت. 
همین موضوع می‌شد که ما با ضعف‌های عدیده‌ای روبه‌رو بشویم، در این ساز و کار نیروها توان لازم را نداشته باشند و این موجب کاهش جبهه متحد در تهران بشود. 
چرا از لیست 30 نفره جبهه متحد تنها 16 نفر به مجلس راه‌پیدا کردند؟ 
رأی آوردن 16 نفر از 30 نفر جبهه متحد نشان داد وقتی ما افرادی را به جمع تحمیل بکنیم که می‌خواهند از موتور دیگران برای کشیدن خودشان استفاده کنند نتیجه‌ای جز آنچه صورت گرفت، ندارد. ما باید چهره‌هایی را در این نوع انتخابات مورد استفاده قرار بدهیم که لنگری برای بقیه نباشند بلکه موتوری برای جمع به حساب بیایند تا با توان و قدرت خود به رأی‌آوری جمع کمک کنند. متأسفانه از افرادی در لیست استفاده شد (به عنوان سهم فلان شخص و فلان گروه) که هیچ پایگاه اجتماعی درستی در بین مردم تهران نداشتند، مردم شناخت درستی از آنها نداشتند و به طور طبیعی این موجب آسیب به کل لیست شد. 
چرا آقای غفوری‌فرد به عنوان یکی از اعضای مهم حزب مؤتلفه در لیست اصلاح‌طلبان قرار گرفت. آیا حزب به رفتار ایشان اعتراضی نشان داد؟ 
قطعاً حزب همانطور که اعلام هم کرده بود فقط از کسانی حمایت کرد که در لیست جبهه متحد قرار گرفتند. کسانی که در لیست جبهه متحد قرار نگرفتند طبق قولی که در ابتدا در حزب صورت گرفته بود باید انصراف می‌دادند و وارد عرصه نمی‌شدند. ولی آقای غفوری‌فرد براساس همان استقلالی که برای خودشان داشتند این نظر جمع را نپذیرفتند و در عرصه رقابت همچنان باقی ماندند با این تصور که چون در دوره‌های قبل به صورت منفرد رأی آوردند این دوره هم صاحب رأی لازم می‌شوند. ولی حزب فقط از لیست جبهه متحد حمایت کرد. 
در مورد هزینه‌های جبهه متحد و گروه‌های ذیل آن از جمله حزب مؤتلفه حرف و حدیث‌های زیادی مبنی بر اینکه گروه‌ها و دسته‌های منسوب به این جبهه هزینه‌های هنگفت و سنگینی را برای رأی آوردن کاندیدای خود مصروف داشته‌اند؟ 
من البته دراین زمینه بر‌آورد خاصی ندارم و مسئول ستاد که آقای زاکانی بود باید در این زمینه توضیح بدهند ولی حزب مؤتلفه هیچ فعالیت ویژه‌ای غیر از روال معمولی که در دوره‌های گذشته هم بر عهده داشته انجام نداده است. اگر حزب مؤتلفه می‌توانست یک فعالیت ویژه‌ای صورت دهد وضعیت کاندیدای حزب در تهران اینگونه نبود. چون حزب متکی به فعالیت‌های جمعی و حرکت‌های جریان اصولگرایی و جبهه متحد اصولگرایی بود. این در حالی بود که برخی از کاندیدای جبهه متحد اصولگرایی به صورت مستقل و جداگانه برای دو یا سه نفر فعالیت ویژه انجام می‌دادند. مؤتلفه چنین کاری را نتوانست انجام بدهد و بیشتر تلاشش را در این جهت قرار داد که لیست 30 نفره و بعد 25 نفره جبهه متحد رأی بیاورد. یکی از دلایل کم رأی‌آوری کاندیدای حزب مؤتلفه هم همین نکته است که حزب نتوانست برای کاندیدای خود فعالیت ویژه‌ای را صورت دهد. 
در شورای مرکزی حزب مؤتلفه آسیب‌شناسی از چرایی شکست انتخاباتی تا الان صورت گرفته است؟ 
بله قطعاً هر حزبی پس از یک مرحله انتخاباتی که می‌گذرد اگر به این موضوع نپردازد یکی از وظایف مهم کارکرد حزبی خودش را از دست می‌دهد. ما هم جلسات متعددی را داشتیم و هنوز هم داریم که آسیب‌شناسی این شرایط و بررسی راهکارهای رفع اشکالات و نواقص در ماه‌های گذشته را شامل می‌شود. ما به دنبال این هستیم که این اشکالات را در دوره آینده در کنگره بعدی‌مان مورد توجه بیشتری قرار دهیم تا در آینده موفقیت‌های لازم به دست آید. 
در جلسات آسیب‌شناسی اعضای شورای مرکزی حزب مهم‌ترین عامل شکست انتخاباتی مؤتلفه را چه می‌دانستند؟ 
یکی تأکید روی سازمان رأی مستمر بود، این مسئله یکی از مهم‌ترین عوامل و یکی از نقاط ضعف به حساب می‌آمد که نباید سازمان رأی به صورت مقطعی مورد تماس قرار بگیرد بلکه همیشگی باشد تا بتواند پاسخگو باشد. نکته حساس دیگر خروج از محافظه کاری حزب و برخی از اعضای آن بود و تأکید بر لزوم شفاف موضع گرفتن در مواقع مهم حساس سیاسی کشور بود. به هر حال این به عنوان یک درخواست مطرح شد که اعضا بدون در نظر گرفتن یک سری ملاحظات و مصلحت‌ها، قاطع‌تر و شفاف‌تر موضع‌گیری کنند. نکته سوم، برخورداری از یک گفتمان مناسب با ذائقه مردم بود که می‌تواند نقش بسیار مهمی در جذب مردم و جامعه داشته باشد. در نهایت دفاع از مطالبات بحق مردم در مراحل گوناگون، برای اینکه مردم اهداف خودشان را با اهداف حزب مغایر نبینند. 
چرا در هفته‌های اخیر خبرهای زیادی مبنی بر تغییر دبیرکل حزب مؤتلفه و برخی از اعضای شورای مرکزی را در رسانه‌ها می‌شنویم؟ 
ما فکر می‌کنیم این مسئله در درجه اول یک جریان‌سازی است علیه مؤتلفه. آن هم به خاطر نقشی است که مؤتلفه در محوریت وحدت اصولگرایان داشته است و تلاش کرده است که این وحدت استحکام بیشتری داشته باشد. 
برای کاهش این نقش عده‌ای سعی می‌کنند که جایگاه موقعیت مؤتلفه را آسیب بزنند. 
ما حزبی نداریم که نزدیک به نیم قرن سابقه سیاسی و تشکیلاتی داشته باشد و پایبندی خود را به روحانیت و رهبری و ولایت حفظ کرده باشد. به هر حال الگوی احزاب اسلامی در کشور ما در بعد غربی بسیار زیاد است اما در بعد اسلامی و ولایی بسیار کم است و اگر امثال مؤتلفه ضربه ببیند، تحزب اسلامی ضربه می‌بیند. لذا به نظر می‌رسد مقداری ناشی از دشمنی‌ها و کینه توزی‌هایی است که از نظر سیاسی اعمال می‌شود. بخش دیگر هم مربوط به برداشتی است که از مصاحبه آقای عسگر اولادی با رسانه‌ها آن هم قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است. جناب عسگر اولادی اعلام کرده بود حزب به دنبال پوست اندازی است و این پوست‌اندازی هم یک امر طبیعی است. 
حزب سعی کرده است در مجمع عمومی گرایش به سمت جوان‌ها را افزایش بدهد و خط مشی خودش را به روز اصلاح بکند ولی همان را برداشت به تغییر در حزب مؤتلفه کرده‌‌اند و سعی کرده‌اند طوری جابیندازند که چون دبیر کل رأی لازم را در انتخابات نیاورده است تغییری در این رابطه صورت می‌گیرد. موضوعی که آقای عسگر اولادی عنوان کرده‌اند قبل از انتخابات بوده و ارتباطی به نتیجه انتخابات نداشت و یک امر طبیعی در مسئله مجمع عمومی حزب است که هر سه سال یکبار برگزار می‌شود شاید در آینده صورت بگیرد. 
یعنی شما منکر هرگونه تغییری در رأس حزب مؤتلفه می‌شوید؟ 
ممکن است تغییراتی صورت بگیرد. اگر هم صورت بگیرد یک امر طبیعی است و مبتنی بر روند دموکراتیک حزب است. چون ما در هر مجمع عمومی که سه سال یک بار برگزار می‌شود: 1- به بررسی خط مشی سه سال آینده تمرکز می‌کنیم، 2- به بررسی عملکرد سه ساله گذشته می‌پردازیم،3- انتخابات جدیدی برای شورای مرکزی از بین نامزدهایی که از بدنه حزب به مجمع معرفی می‌شوند برگزار کنیم با همان ضوابط معین شده. این انتخابات جدید شورای مرکزی که صورت می‌گیرد ممکن است تغییراتی را هم در رأس حزب پدید بیاورد. چرا که هر فرد نظر خاص خودش را دارد و این حق شورای مرکزی حزب است. این تغییر و تحول محتمل است ولی اینکه از الان چنین تغییری را قطعی بدانیم شاید خیلی صحیح نباشد. 
نباید حزب مؤتلفه درنگاهش به جوانان تجدیدنظر کند؟ 
اتفاقاً به جوان‌ها در طول سال‌های اخیر بهای لازم داده شده. طی این چند دوره تفاوت کاملاً مشهودی در جوانان حزب رخ داده است که قابل مقایسه با گذشته نیست. الان میانگین سن اعضایمان حدوداً 43 سال است. میزان تحصیلات اعضا در استان‌ها از لیسانس به بالا ارتقا پیدا کرده است. رشد عضوگیری ما از سال 79 تا الان افزایش چشمگیری داشته است. در مجموع تعداد زن‌هایی که عضو حزب شده‌اند رشد 35 درصدی داشته است. کل کارهای اجرایی حزب به وسیله جوان‌ها در حال انجام است و ما فرد مسنی در بخش اجرایی حزب در سراسر کشور نداریم به غیر‌‌از تعداد معدودی از دبیران حزب. 
چه ضرورت‌هایی باعث شده است که برخی از اعضای کنونی شورای مرکزی حزب مؤتلفه از تغییر در سطح دبیرکلی این حزب خبر بدهند؟ 
به هر حال متناسب‌سازی حرکت تشکیلاتی یک حزب با شرایط و مقتضیات موجود لازمه یک حزب پویا و بانشاط است. اگر حزبی بخواهد متناسب با روز حرکت کند باید گفتمان و روش‌های کاری‌اش متناسب با اقتضائات زمانی باشد. شرایطی که امروز بر کشورمان حاکم است با شرایط 5 سال گذشته متفاوت است. شرایطی که در آینده و در مجلس نهم و دولت یازدهم به وجود خواهد آمد هم اقتضائات خودش را دارد که باید متناسب با آن شرایط حزب را تغییر بدهیم. 
کمبودها و کاستی‌هایی که الان احساس می‌کنیم در کار ما وجود دارد باید بتوانیم آنها را جبران کنیم برای مؤثرتر بودن در آینده سیاسی کشور. 
تغییرات احتمالی که شما از آن نام می‌برید چه ارتباطی با انتخابات نهم مجلس دارد؟ 
هر انتخاباتی یک ارزیابی خاصی را از شرایط کشور به دست می‌‌دهد که می‌تواند مورد استفاده واقع بشود. 
نتیجه انتخابات، نحوه رأی دادن مردم، گرایش مردم به هر تفکر و اندیشه‌ای و دیگر موضوعات بستری است برای اینکه ما براساس آنها، ذائقه مردم در آینده و شرایط کشور را پیش‌بینی کنیم و البته سیاست‌ها و خط مشی خود را اصلاح کنیم. 
نظر آقای حبیبی برای کناره‌گیری از دبیر کلی حزب چیست،‌آیا در این باره اعلام موضع کرده‌اند؟ 
اول اینکه این نوع سمت‌ها و مسئولیت‌ها به اصطلاح تکلیفی است به این معنا که نوعاً افراد براساس احساس تکلیف و وظیفه‌ای که بر دوششان می‌گذارند این مسئولیت را می‌پذیرند. 
هیچ کدام از افراد راغب و مشتاق به قبول این نوع مسئولیت‌ها نیستند چون به هر حال هزینه سیاسی بالایی دارد و مشکلات خاص خودش را دارد و وقت زیادی را از فرد می‌گیرد. 
لذا بنده فکر می‌کنم داشتن این نوع مسئولیت یا نداشتن آن برای آقای حبیبی تفاوت چندانی ندارد. چرا که ایشان بیشتر به دنبال انجام تکلیف و وظیفه است و اگر شورای مرکزی آینده این وظیفه را بر عهده‌شان بگذارد، طبیعتاً دنبال می‌کند و اگر هم به ایشان این مسئولیت واگذار نشود قطعاً در موضع‌ ایشان تغییری ایجا نمی‌شود. 
تغییر دبیرکلی مؤتلفه را چقدر محتمل می‌دانید؟ 
الان نمی‌شود پیش‌بینی کرد؛ چرا که الان گزینه جدیدی که بتواند وقت لازم را برای این کار داشته باشد هنوز مطرح نشده و باید منتظر بود. 
در انتخابات سال 84 شاهد شکاف عمیقی بین رأس و اعضای حزب مؤتلفه بودیم، به صورتی که رأس این حزب از آقای لاریجانی حمایت کرد و بدنه این حزب از آقای احمدی‌نژاد؛ احتمال دارد که اینگونه شکاف‌ها را در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هم تجربه کنید؟ 
در آن مقطع اولاً شورای هماهنگی نیروهای انقلاب مدیریت نیروهای اصولگرا را برای انتخابات بر عهده داشت. ابتدا قرار نبود مشخص شود که شورای هماهنگی نیروهای انقلاب چه گزینه‌هایی را برای انتخابات مشخص کرده است، اما با اقدام روزنامه شرق در انتشار یک عکس از جلسه شورای هماهنگی تقریباً ضربه کاری به حرکت شورای هماهنگی و جریان اصولگرایی زده شد. این کار باعث شد که شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به شکل همان جریان سنتی عمل کند و این مسئله باعث شد طراحی رقابت جدیدی که صورت گرفته بود دچار مشکل بشود و نتوانیم طراحی لازم را دنبال کنیم. از آن مرحله به بعد بین نامزدهای اصولگرا اختلاف افتاد و آقای احمدی‌نژاد حاضر نشد با نهاد جدید همراهی بکند. وی خواست مستقل باشد از جریان سنتی گذشته. به صورت کلی آسیب جدی به طرح اصولگرایان وارد شد و ما در نهایت شاهد رقابت همه کاندیدای این جریان بودیم، بدون اینکه هیچکدام آنها کنار بروند و الان هم شاهد همان مصیبت و آفت هستیم. تا یک هفته قبل از تبلیغات انتخابات تأکید شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بر آقای لاریجانی بود به عنوان نامزد اصلی خودش. در واقع حزب مؤتلفه هم تابع همان نظر شورای هماهنگی بود. اما در هفته پایانی بر اساس مجموعه تحلیل‌هایی که صورت گرفته بود احساس شد که آقای لاریجانی رأی لازم را ندارد و موقعیت آقای احمدی‌نژاد بهتر است. آقای لاریجانی وقتی از سفر مازندران برگشتند استقبال زیادی از ایشان شده بود و این نظر شورای هماهنگی را تغییر نداد، لذا از آن مرحله به بعد اختلافی بین نیروهای حزب مؤتلفه افتاد که برخی‌ها اظهار می‌کردند چرا ما از آقای لاریجانی که جایگاه خاصی ندارد حمایت بکنیم و برخی‌ها هم می‌گفتند ما از کسی حمایت می‌کنیم که پایگاه خوبی داشته باشد مثلاً آقای احمدی‌نژاد. این دو دستگی در حزب مؤتلفه به خاطر واقعیتی بود که در نظرسنجی‌ها به وجود آمد اما بخشی حاضر نشدند آن را بپذیرند. 
یکی از اشتباهات دیگر حزب مؤتلفه در طول سال‌های اخیر (که می‌توان چند دستگی را مثل انتخابات 84 در آن دید)، دیدار با آقای هاشمی در سال 90 بود در حالی که آقای هاشمی در فتنه 88 بسیار بد عمل کرده بود و دیدار مؤتلفه با ایشان با مخالفت و واکنش بسیاری از دلسوزان و رسانه‌ها همراه شد. 
برداشت عمومی به همین شکل است. منتها واقعیت این بود که حزب مؤتلفه طبق روال هر سال و در سالگرد شهدای حزب مؤتلفه که 26 خرداد بود از مسئولان کشور برای دیدار (آن هم جهت یادمان شهدا) وقت می‌گرفت. در سال 90 هم درخواست‌ها به سران قوا و آقای هاشمی به عنوان یکی از اعضای گذشته حزب مؤتلفه ارسال شد. به غیر از خود آقای هاشمی کسی به درخواست حزب مؤتلفه جواب مثبت نداد و ملاقات ما با آقای هاشمی ترتیب داده شد. اعضا مردد بودند که این دیدار را لغو بکنند یا نه، چرا آقای رئیس‌جمهور زمانی را برای این دیدار مشخص نکرده بودند، اینجا هم اختلاف نظری صورت گرفت بین اعضای حزب. برخی از دوستان اظهار می‌کردند چون دیدار تنها به آقای هاشمی ختم می‌شود ملاقات را لغو بکنیم اما برخی‌ها عنوان می‌کردند که این بی‌احترامی به آقای هاشمی خواهد بود و باید این ملاقات انجام شود. 
تصمیم بر این شد که این ملاقات انجام بشود منتها در ملاقات نقطه‌نظرات، نقدها و حتی گلایه‌های خودمان را مطرح بکنیم ایشان هم نظرات خودشان را بدهند. البته این دیدار انعکاس‌های بیرونی مناسبی نداشت و برخی‌ها این ملاقات را تلقی بر این کردند که حزب تمایل به آقای هاشمی داشته و دارد، در حالی که واقعیت و آن چیزی که در جلسه گذشته بود بر خلاف اینگونه اظهارات بود. اما خب روال به گونه‌ای بود که مورد سوءاستفاده برخی رسانه‌ها قرار گرفت. 
چرا شما در آن جلسه حضور نداشتید؟ 
من مخالف با رفتن به آن جلسه و دیدار با آقای هاشمی بودم. به همین دلیل شرکت هم نکردم و معتقد هم نبودم که این هزینه را بپردازیم. 
نگاه حزب مؤتلفه به انتخابات آتی ریاست‌جمهوری چگونه خواهد بود؟ 
ما هنوز به این مسئله نپرداخته‌ایم و هنوز در حال بررسی و تحلیل انتخابات مجلس نهم هستیم و همچنین ارزیابی عملکرد جبهه متحد. بعد از اینکه این ارزیابی‌ها به اتمام و به نتیجه رسید(که احتمالاً پایان خردادماه باشد) ان‌شاءالله وارد بحث انتخابات و چگونگی ورود حزب به آن عرصه خواهیم شد. 
گویا حزب مؤتلفه تصمیم دارد گزینه خاصی از درون تشکیلات خود به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کند؟ 
آقای عسگر اولادی در مصاحبه این را عنوان کردند که احتمالاً یکی از اعضای حزب را به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح بکند، ولی روی فرد و مصداق آن هنوز بحث خاصی صورت نگرفته است. 
یعنی حزب توان آن را دارد که یک نفر را به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم هم معرفی کند؟
بله، نیروهای مناسبی برای این کار در حزب حضور دارند و می‌توانند در صحنه حضور پیدا کنند. 


+ نوشته شـــده در شنبه 91/3/13ساعــت 12:33 عصر تــوسط عباس | نظر