بسمه تعالی
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در شب هفتم محرم هیئت ثارالله + صوت
متن زیر چکیده ای تفصیلی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین میرباقری، در هفتمین شب عزاداری حسینی در دهه اول محرم الحرام 1393 است که به تاریخ 9 آبان ماه در مدرسه فیضه قم برگزار شده است. وی در این جلسه ضمن تفسیر «حجب ظلمانی» به «محیط ولایت اولیای باطل»، به بررسی «سه اقدام اساسی» و «سه لایه از حجاب تاریک و فتنه خیز اولیای کفر» پرداخت. «تغییر محور حب و بغض ها از مدار معصوم »، «بدل سازی در عرض پرچمداران جبهه نبی اکرم» و «نسخه نویسی در برابر نسخه شفا بخش اهل بیت علیهم السلام» سه اقدامی بود که حجت الاسلام و المسلمین میرباقری آن ها را در مقیاس اجتماعی و تاریخی توضیح داد.
طی مسیر توحید مراحلی دارد که یک مرحله از آن عبور از حجب ظلمانی است و پس از آن ورود به وادی نور و عبور از حجب نورانی تا رسیدن به سرچشمه نور است. اگر حجاب ها رفع نشود انسان به اندازه محجوبیتش از خدای متعال دور خواهد بود. البته خدای متعال هیچ حجابی ندارد و در عین این که در عالی ترین مراتب است، به همه موجودات نزدیک است. «هو معکم اینما کنتم»(حدید/4)؛ اما انسان ها در پوششند و به همان اندازه که از اسماء و صفات «جمال و جلال» الهی در حجابند از خدای متعال محجوبند.
تفسیر حجب ظلمانی به محیط ولایت «فردی»، «اجتماعی»، و «تاریخی» اولیای کفر
یک معنای حجب ظلمانی، محیط «استکبار، معصیت و طغیان» است. اگر در مورد حجب «فرد» بخواهیم صحبت کنیم ممکن است این حجب، قلب یا اعضاء و جوارح فرد را فرا بگیرند. حجب ظلمانی از یک «گناه و معصیت» تا «یک صفت رذیله» و «بالاتر از آن»، همه از فروع اولیای طاغوت و مستکبرینی اند که بر نبی اکرم طغیان کرده اند. انسانِ محجوب به حجب ظلمانی، محجوب به حجب اولیای طاغوت است. این حجاب ها گاهی یک فعل ر ا محجوب می کند و گاهی تا باطن انسان پیش می رود و سرشت را ظلمانی می کند. قدم گذاردن به بیرون از این حجب نیازمند همت و تلاش است. اما گاهی این حجب، حجاب یک جامعه قرار می گیرد و گاهی حجاب بر یک تاریخ می شودکه بخش عمده ای از جوامع بشری را می پوشاند.
در قرآن از این دستگاه ظلمانی تعبیر به «لیل» شده است «و اللیل اذا یغشی» (لیل/1)، «واللیل اذا یسر» (فجر/4). شبی که هر چند در حال رفتن است ولی ظلمت آن فرا گیر است. در سوره مبارکه نور از این حجب این گونه یاد شده است «ظلمات بعضها فوق بعض اذا اخرج یده لم یکد یراها ...» (نور/40) ظلمات مترکم و فراگیر، همراه با فتنه های متلاطم و خطرناک.
عبور از این فتنه ها بسیار دشوار و خطرناک است و با عقل و محاسبات فردی و یا جمعی نمی توان از آن عبور کرد. تها راه عبور از این تاریکی ها این است که خدای متعال از طریق اولیای الهی از انسان دستگیری نماید.
حجاب تجدد، یکی از سنگین ترین حجاب های اجتماعی معاصر
یکی از سنگین ترین این حجاب ها بر جامعه بشری، حجاب تجدد است از فلسفه های آن گرفته تا عقلانیت «راهبردی و کاربردی»، تکنولوژی های تولید شده در این تمدن و مجموعه فضایی که جریان تجدد ایجاد کرده است. پرچمداران این تمدن از متفکرین و سیاستمداران تا اقتصاد دانان آن که از فراعنه و قارون های تاریخند، همه از اولیای کفرند که حجاب بزرگی بر جامعه بشری انداخته اند.
یکی از اموری که انسان را زمین گیر می کند و او را نگه می دارد همین است که انسان گمان کند خیری در این دستگاه ظلمانی است در حالی که هیچ خیری در آن نیست. «عدونا اصل کل شر و من فروعهم کل قبیح و فاحشه» آحاد افرادی که در این تمدن زندگی می کنند و یا ارائه یک تقسیم جغرافیایی برای تقسیم اقوام، مقصود نیست. بلکه سخن از تمدنی است که بر «گریز از خدا» و «عقلانیت مادی» بنا شده است. این جریان که البته بسیار پیچیده است توانسته اخلاق، تفکر، رفتار و سبک زندگی ایجاد کند؛ دستگاههای فلسفی پیچیده ای را طراحی کند و انقلاب علمی و صنعتی وسیعی را رقم بزند ولی همه این تمدن با همه آن پیچیدگی هایش امتداد جریان بنی امیه و همان امپراطوری اموی است که در اروپا و آخرین مدل آن در آمریکا بازسازی شده و در همه عالم منتشر گردیده است.
آن چه جای تأسف دارد «وابستگی به این تمدن» است و این که انسان گمان کند در این دستگاه خیری برای مؤمنین و بشریت وجود دارد و با این تصور غلط تلاش کند تا از این خیر، عقب نماند. این دلبستگی خیلی خطرناک است. البته در دوره «گذار و اضطرار» که کلمه غیب الهی در حجاب است همه ما به نسبتی گرفتار حجاب های اولیای طاغوت هستیم. اما این نگاه، خیلی متفاوت است با این که انسان تلاش کند تا عقلانیت و ادبیاتی را که آن ها به عنوان «علم و آگاهی» و «توسعه و پیشرفت» در جهان حاکم کرده اند و برای تحقیر و توهین به ملت ها، آن را منتشر نموده اند، به رسمیت بشناسد. این کار بسیار خطرناک است.
شکل گیری یک د ستگاه عظیم تحقیر و توهین به دین مبتنی بر تجدد
در سوره همزه خدای متعال «سرزنش کننده ها و تحقیر کننده ها» را به شدت عتاب می کند و به عقوبت های بسیار سنگینی تهدید می نماید. در سه آیه اول این سوره «ویل لکل همزه لمزه، الذی جمع مالا و عدده، یحسب ان ماله اخلده» خدای متعال ریشه این تحقیر و توهین را در امکانات و اموالی می داند که همّازین و لمّازین جمع کرده اند و گمان کرده اند با این امکانات به خلود می رسند فلذا از آن برای خود تکیه گاهی ساخته اند که با تکیه بر آن دیگران را تحقیر می کنند.
شیطان با «همز و لمز» و «نفخ و نفث» همان گونه که خون در مجاری ما جاری است در ما می دمد. این «همز و لمز» ها، کوچکترین توهین ها و تحقیر ها را در بر می گیرد و شامل کسانی که یک دستگاه عظیم تحقیر و توهین به دین ایجاد کرده اند نیز می شود. همه «همز و لمز» های جزئی (مثل این که کسی به خاطر امکاناتی که دارد دیگری را تحقیر می کند) از فروع این «همز و لمز» بزرگند. البته گناه حتی اگر صغیره هم باشد بد است ولی جهنمی که سوره «همزه» آن را به تصویر می کشد، عذابی است که از قلب طلوع می کند و همه جان را در بر می گیرد. «کلا لینبذن فی الحطمه و ما ادراک ما الحطمه نار الله الموقده التی تطلع علی الافئده». این تصویر، جهنمِ همان «همز و لمز» بزرگ است. اصل این عذاب (به تعبیر قرآن) برای آن «شجره خبیثه» ای است که بنای این سرکشی را گذاشته است که البته شعاع این جهنم، کسانی را که در کبائر با اولیای طاغوت همراهی می کنند در بر می گیرد و یا سایه ای از این عذاب، ممکن است به مؤمنین نیز برسد.
«تغییر حب و بغض ها»، «بدل سازی از ولیّ حق» و «ادعای نسخه شفا بخش در برابر نسخه دین»، سه اقدام شیطان در مقابل نبی اکرم
روایتی از نبی مکرم اسلام نقل شده است که ایشان همزات، نفخات و نفثات شیطان را این گونه توضیح می دهند: «أَتَدْرُونَ مَا هِیَ أَمَّا هَمَزَاتُهُ فَمَا یُلْقِیهِ فِی قُلُوبِکُمْ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ کَیْفَ نُبْغِضُکُمْ بَعْدَ مَا عَرَفْنَا مَحَلَّکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتَکُمْ قَالَ أَنْ تُبْغِضُوا أَوْلِیَاءَنَا وَ تُحِبُّوا أَعْدَاءَنَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا نَفَخَاتُهُمْ قَالَ هِیَ مَا یَنْفُخُونَ بِهِ عِنْدَ الْغَضَبِ فِی الْإِنْسَانِ الَّذِی یَحْمِلُونَهُ عَلَى هَلَاکِهِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ قَدْ یَنْفُخُونَ فِی غَیْرِ حَالِ الْغَضَبِ بِمَا یُهْلِکُونَ بِهِ أَ تَدْرُونَ مَا أَشَدُّ مَا یَنْفُخُونَ وَ هُوَ مَا یَنْفُخُونَ بِأَنْ یُوهِمُوا أَنَّ أَحَداً مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَاضِلٌ عَلَیْنَا أَوْ عِدْلٌ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا نَفَثَاتُهُ فَإِنَّهُ یُرِی أَحَدَکُمْ أَنَّ شَیْئاً بَعْدَ الْقُرْآنِ أَشْفَى لَهُ مِنْ ذِکْرِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیْنَا.»
بر این اساس، همزات بغضی است که شیطان ایجاد می کند. حضرت می فرمایند شیطان بغض دوستان ما و دوستی دشمنان ما را در دل شما می کارد و صف شما را از صف دوستان اهل بیت، به صف دشمنان می برد. ابتدا صف را جدا می کند و بعد از آن بدل سازی می کند. یعنی کار را به جایی می رساند که حضرت امیر عله السلام را در عرض طلحه و زبیر و دیگران، در یک شورای شش نفره می گذارند. این از نفخات شیطان است. در قدم بعد نسخها های جایگزین می نویسند و در عرض امام راه درست می کنند که این، از همان نفثات اوست. «تغییر مسیر امامت» و «ادعای نسخه شفابخش در عرض نسخه امام»، نفخ و نفث تاریخی شیطان است که یک تاریخ را به دنبال خود برده است. یعنی در یک نگاه کلانِ تاریخی، شیطان در مقابل جبهه نبی مکرم اسلام، سه اقدام اساسی انجام داده است اولا با تغییر حب و بغض ها و تحت تأثیر قرار دادن قلوب، در مقابل صف نبی اکرم، صف ایجاد کرده است و دیگران را نسبت به مکتب تشیع بد بین می کند. در مقیاس اجتماعی نیز پرچمداران دنیای غرب با اسلام هراسی، نفرت و بغض نسبت به دین را در دنیا ایجاد می کنند. یک بدل مصنوعی از اسلام در جهان ساخته اند تا هر کس با دیدن آن، از اسلام مشمئز شود. این همان نفخ شیطان است. حال برخی چه خیری در این دستگاه دیده اند که دو دستی به آن چسبیده اند و آن را رها نمی کنند؟چه شیطنت و قبحی با لا تر از این وابستگی تصویر می شود؟ موضوع سخنف آحاد مردمی که در غرب زندگی می کنند نیستند. این طراحی های پیچیده نسبت به اسلام را چه کسی انجام می دهد، سیاستمداران یا عوام؟ کمپانی های بزرگ یا فقرا؟
البته حجاب ظلمانی یک حجاب بی اراده نیست. کسی مسلمانان را مجبور نکرده بود تا دروازه های فرهنگی خود را به روی غرب باز کنند و همه دارایی های خود را ارزان بدهند. کسی دانشمندان و سیاستمداران ما را مجبور نکرده تادر مقابل این تمدن خضوع کنند
شفاعت و دستگیری معصوم تنها راه «خروج از حجب ظلمانی» و «سیر در حجب نور» تا «نیل به مقام لقاء»
حجب ظلمانی خیلی تیره تر از آن چیزی است که در غرب ظهور پیدا کرده است. این تمدن، تنها یک پرده از این حجب ظلمانی است. حوادث تاریخی بزرگی در تاریخ اتفاق افتاده و حجاب های سنگینی ایجاد شده است که عبور از آن نیاز به چراغ پرفروغی مثل سید الشهدا دارد. فلذا یکی از فروغ های عاشورا تبری، لعن و حرب با دشمنان خدا است. «لعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ» و یا «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ» و «یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة» یکی دیگر از پرتو های عاشورا، بصیرتی است که در شناخت صف تاریخی دشمنان ایجاد می کند که در گذشته به آن پرداخته شده است.
اصل این حجب ظلمانی، محیط ولایت اولیای طاغوت است که محیط حرص و حسد و کینه است و عبور از آن نیازمند کشتی نجات سید الشهدا است. اگر انسان از این حجب عبور کرد سیر در وادی نور آغاز می شود. در قرآن کریم در آیه 35 سوره نور، مراتب تنزل این انوار و مراتب سیر ما با این نور توضیح داده شده است که در جلسات بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
سید الشهدا نردبان سلوک همه مومنان تاریخ از شبکه تو در تو و پیچیده حجاب های ظلمانی است. اولین حلقه این دستگیری و شفاعت نیز اصحاب و اهل بیت اباعبد الله در عاشورا بودند که حضرت دست آن ها را گرفت و به سرچشمه نور رساند تا آن جا که حضرت می فرمایند «انت امام فی الجنه»
خروج از حجب ظلمانی و همسفر اولیای الهی شدن برای عبور از حجاب های نورانی در دنیا، برزخ و قیامت و نیل به مقام رضوان و به عبارت دیگر ورود به وادی نور و سیر در مقامات ولایت معصوم از سیر در سبل صراط تا رسیدن به مرکز پرگار این نور و مشاهده وجه الله، تنها با شفاعت خود معصوم ممکن است.