گروه تاریخ انقلاب-رجانیوز: مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه از عملیات کربلای 5 با عنوان شب قدر انقلاب اسلامی یاد میکنند و میفرمایند:« شبهای عملیات کربلای 5 شبهای قدر این انقلاب است و انس با آن باعث وارسته شدن می باشد، هر کس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد؛ لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگه داریم.»
روایت سیزدهم
به روایت سردار حاج علی فضلی: « عملیات کربلای 5 در شب 19 دیماه سال 1365 درحالی انجام شد که چند روز قبلش عملیات بزرگی را در منطقه خوزستان به نام کربلای 4 انجام داده بودیم و قریب به 6 ماه فرزندان این امت کار آموزش و آمادهسازی نیروها را انجام داده بودند. در عملیات کربلای 4 بیشترین جمعیت حاضر در جبههها را شاهد بودیم. فقط در یک اعزام لشکر 27 محمد رسولالله 100 هزار بسیجی جبهه را تقویت کرد. کسری نیرو نداشتیم و رزمندگان مهیای این نبرد بودند. اما با این وجود در ساعتهای اولیه نبرد با شکست مواجه شدیم بدون هیچ دستاورد و حاصلی و با از دست دادن مجروحین و امکانات فراوان. با توجه به اینکه فرمانده کل قوا فرموده بودند ما از باب ادای دین و وظیفه به جبهه آمدیم ما رزمندگان میدانستیم که در نبرد چه پیروز باشیم و چه شکست خورده به تکلیف خود عمل کرده و در نهایت پیروز میدان هستیم. در عملیات کربلای 5 در ابتدا به خاطر مشکلات و موانع متعدد هیچ فرماندهی حاضر نمیشد فرماندهی این عملیات را به دست بگیرد. چون بین ما دو دشمن در موقعیت عملیاتی 3 الی 10 کیلومتر میدان مین و باتلاق و آبگرفتگی وجود داشت. همین طور دو خطر به هم پیوسته کمین عراقیها که به کانال تاریخی شلمچه میرسید و آن چیزی نبود جز محصول تجربیات همه ارتشهای دنیا که اندوختهشان را در اختیار بعثیها قرار داده بودند و از آن به عنوان دژ نفوذناپذیر یاد میکردند. بعد از آن دژ کانال 15 پل، کانال ماهی، نخلستان و جزایر مختلفی بود که موانع را یکی پس از دیگری ایجاد کرده بود.آن چیزی که فضای جلسه تبادل نظر فرماندهان درباره عملیات کربلای 5 را عوض کرد ندای امام بود که از رزمندگان خواسته بود که این عملیات را انجام دهند. و بدین ترتیب همه فرماندهان اعلام آمادگی کردند. یکی از سختیهای عملیات کربلای 5 این بود که میبایست تک رودررو و جبههای با دشمن انجام میدادیم. به همین دلیل چند روز قبل از عملیات بچههای اطلاعات و عملیات با فرماندهی سردار کیانپور برای شناسایی رفتند و توانستند 2 روزه به دژ شلمچه برسند. سعید کیانپور شخصاً در این عملیات حضور داشت. حوالی 12 نیمه شب عملیات، همه غواصها خودشان را به مقاصد مورد نظر و تعیین شده رساندند و از کمینها عبور کردند. خبر رسید که جناح راست یکی از یگانها با دشمن درگیر شده است. بعد از آن که رمز عملیات قرائت شد مابقی هم حمله را آغاز کردیم. در ابتدا حملات به پیش میرفت اما خبر رسید در دامنه دژ هر چه تلاش میکنند تصرف حتی یک سنگر نیز غیرممکن شده است. یک بار دیگر دستور حمله تجدید شد تا اولین سنگر فتح شد.
توانستیم تا 7 صبح فقط 1800 متر از 5.5 کیلومتر مورد نظر را به جلو ببریم و تا 9 صبح برتری با دشمن بود. برای آنکه بتوانیم عملیات را موفقیتآمیز پیش ببریم به محسن رضایی، فرمانده سپاه وقت زنگ زدیم و گفتیم که رزمندهها عاشق امامند برای آنها ملاقاتی را تدارک ببیند. اعلام خبر قرار ملاقات بچههای لشکر با امام در ساعتهای عملیات بین رزمندگان موجب شور و شعف رزمندگان شد و همین باعث شد بعد از به شهادت رسیدن بسیاری از شهدا بچهها با روحیه بالاتر اولین سنگر از دژ عراق را به تصرف درآورند.
عملیات کربلای 5 تا 28 شبانهروز به درازا کشیده شد و همه اهداف به تصرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. در این عملیات 80 تا 85 هواپیمای دشمن منهدم شد و حدود 50 هزار کشته و زخمی داشتیم.»(14)
روایت چهاردهم
به روایت سرلشگر حاج قاسم سلیمانی: «یکی از پرخاطره ترین و مهمترین برگهای تاریخ پر افتخار جنگ برای مردم استان کرمان،عملیات کربلای پنج است،که اگر بگویم در روز عملیات کربلای پنج،کربلایی در جوار کربلای امام حسین علیه السلام بوقوع پیوست و همه آن فداکاری،ایثار،گذشت و ارزشهایی که توسط یاران امام حسین علیه السلام به نمایش در آمد، سخنی به گزاف نگفته ام. چهره های تابناک و بزرگی در بین خودمان داشتیم که انصافاً جای تک تک آنها خالی است.
امروز در آن تابلویی که مقابل چشمم مجسم است،قامت رسای آنها را می بینم.انگار همه آنها حس کرده بودند که این عملیات جزء آخرین عملیاتهای جنگ است و باید خود را به قافله ای که متعلق به آنهاست برسانند و ملحق شوند.مثل همین ایام،قبل از اینکه لشکر ثارالله به شلمچه برسد یک اجتماع بسیار دیدنی و پر خاطره اتفاق افتاد.شب وداع لشکریان ثارالله همه بودند.زندی،بینا،مشایخی،طیاری،عابدینی،محمدی پور،میرحسینی ،دریجانی ،تهامی،گرامی و...همه بودند.چراغها خاموش شد،همه دست در گردن هم انداخته بودند ووداع می کردند.شهید مشایخی گفت در همسایگی خانه ما، هم در سمت راست و هم سمت چپ، بچه یتیم بسیار هستند. من روی بازگشت به جیرفت را ندارم.تصمیم گرفته ام پاهای خود را ببندم که عقب نشینی نکنم .قصد شهادت دارم.
آنروز گذشت. صبح روز بعد روی خاکریز داخل سیمهای خاردار یک صحنه تماشایی نظرم را جلب کرد. عیناًمثل کربلا بود.
آنجایی که امروز شاید از دید زائران شلمچه ناپیدا باشد.بالای سیمهای خاردار دستهای قطع شده و ابدان مطهر شهدا روی آب قرار داشت .جنازه حاج علی محمدی پور و علی عابدینی در کنار دژ در زیر تیر بار دشمن روی زمین افتاده بود،بعد هم یکی پس از دیگری همه رفتند.وقتی از کانال ماهیگیری برگشتم، هیچکس نمانده بود انگار همه با تمام وجود تلاش برای رفتن داشتند.کربلای پنج یک نبرد خونین بسیار مهم و سرنوشت ساز دفاع مقدس بود»(15)
منابع:
1. جغرافیای عملیات ماندگار صفحه 347 و 336
2. روندپایان جنگ، ص 202
3. خاطرات سبز ص 150
4. سیر جنگ در خرمشهر و شلمچه، ص 128
5. همان، ص 48
6. شبهای قدر کربلای پنج،ص 52
7. فرهنگ جبهه، ش.خ طبعیها، ص139
8. فرهنگ جبهه، مشاهدات، ص 280
9. عقیق، ص 238
10. فرهنگ جبهه،شوخ طبعیها،ص152
11. فرهنگ جبهه، مشاهدات، ص170
12. کتاب راوی،دژ اسطورهای، ص55
13. فرهنگ جبهه، مشاهدات، ص 258
14. سردار فضلی در گفتگو با تسنیم
15. خشاب