بسمه تعالی جنگ حدیده، فرصت طلایی مردم یمن در دفع تجاوز(یادداشت ر
جنگی که از روز دوشنبه هفته پیش با هدف و تصرف بندر الحدیده یمن آغاز شد از نظر انصارالله یک «فرصت جنگی» تلقی شده و در نقطه مقابل، ائتلاف مشترک آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، سعودی و اماراتی آن را «پیروزی طلایی» خوانده است ممکن است هر دو اتفاق بیفتد یعنی ائتلاف پنج ضلعی یاد شده با بهرهگیری از بمباران شدید و کمک بمبافکنهایی که یمنیها فاقد آن هستند، در سواحل مسطح استان الحدیده به یک پیروزی فوری و کم هزینه دست پیدا کنند و بالاخره پس از حدود 2/5 سال تلاش در جبهههای مختلف یمن به «یک دستاورد» برسند اما از آن طرف همانگونه که تجربه جنگهای پیشین در مأرب، تعز، نهم و صنعا میگویند، جنگ الحدیده یک «تله ویرانگر» برای نیروهای ائتلاف میباشد کما اینکه طی حدود شش هفته اخیر که جنگ برای تصرف الحدیده آغاز شده، ائتلاف بیش از 700 کشته داده است. در خصوص این جنگ، نکتههایی وجود دارد:
1- جنگ یمن را میتوان بطور کلی به دو مرحله تقسیم کرد: مرحلهای که انصارالله بطور تاکتیکی از اداره جنوب منصرف شد و نیروهای خود را در 12 استان منطقه شمالی متمرکز کرد و مرحلهای که انصارالله در منطقه شمالی مورد تهاجم نیروهای سعودی، اماراتی و عوامل یمنی آنها قرار داشت. مرحله اول کمتر از یک سال به درازا کشید و از مرحله دوم هم اینک 27 ماه میگذرد.
انصارالله27 ماه پیش منطقه جنوب را ترک کرد و این در حالی است که تا همین امروز نیروهای موسوم به ائتلاف وضع ثابت و معینی را در جنوب پدید نیاوردهاند و این مناطق به شکلی بین آنان تقسیم شده است. هم اینک اداره بخشهایی از استان پهناور و در عین حال کم جمعیت «حضرموت» در اختیار اماراتیهاست، بخش شمالی این استان در اختیار نیروهای القاعده - موسوم به انصارالله- است. بخشهایی از استان کوچک و در عین حال مهمترین بندر یمن یعنی «عدن» در اختیار امارات و بخشهایی در اختیار دولت تحت حمایت سعودی «بن دغر» است. بخشهایی از تعز که تصرف شده است در اختیار امارات و بخشهایی در اختیار نیروهای حزب اصلاح یمن میباشد. استان مستره که در مرز عمان میباشد هم در اختیار نیروهای سعودی است. این نیروها در عین اینکه یک ائتلاف را تشکیل دادهاند با همدیگر درگیرند به گونهای که امارات دولت بن دغر را به رسمیت نمیشناسد!
جنگ در مرحله دوم برای تصرف مناطق تحت اداره دولت انصارالله به ریاست «محمدعلی الحوثی» به کندی و با تلفات زیاد مواجه شد به گونهای که میتوان گفت در جریان مقاومت انصارالله، و نبرد تعز، مأرب، نهم، صنعا، جوف و الحدیده بیش از ده هزار نیروی وابسته به عربستان و امارات کشته شده و چند برابر آن نیز زخمی شدهاند. در مرحله دوم، انصارالله برای دفاع از خود و توقف جنگ، دامنه حملات خود را به استانهای هم مرز با یمن- عسیر، جیزان و نجران- توسعه داد و بخشهایی از این استانها را از سیطره ارتش سعودی خارج نمود. نصیب نیروهای سعودی- اماراتی در این نبردهای 27 ماه اخیر شکستهای پی در پی بوده است. اگر براساس تجربه جنگهایی که به آن اشاره شد، بخواهیم وضع آینده را پیشبینی کنیم، نبرد در استان کم عمق و طولانی الحدیده که در ساحل غربی یمن امتداد یافته است، یک «فرصت طلایی» برای انصارالله و مردم یمن برای وارد کردن تلفات زیاد به نیروهای متجاوز میباشد. به همین دلیل دبیر کل سازمان ملل نسبت به بروز فاجعه در نتیجه جنگ در الحدیده هشدار داده است.
2- گمان سعودیها، اماراتیها، آمریکاییها، فرانسویها و انگلیسیها که یک هندسه پنج ضلعیعملیاتی به وجود آوردهاند، این است که عملیات در ساحل هموار غربی یمن میتواند با سرعت جلو رفته و تا شمالیترین نقطه ساحل یمن امتداد یافته و ارتباط انصارالله را با دریا قطع کند و او را با محدودیت فراوان مالی و تسلیحاتی مواجه گرداند. این در حالی است که تهاجم نظامی به سواحل یک چیز است و حفظ آن یک چیز دیگر! بله از آنجا که ارتش یمن و نیروهای کمیتههای مردمی یمن فاقد هواپیماهای تهاجمی و پدافند موثر هوایی هستند، هواپیماهای متجاوز آن هندسه شرور میتوانند بدون مانع بتازند و نیروهای زمینی آنان، تحت آتش سنگین، مناطقی را در سواحل به تصرف خود درآورند اما آنان نمیتوانند علیالدوام بمباران کنند و لذا زمانی فرا میرسد که عناصر زمینی نفوذیافته باید بدون پشتیبان هوایی مناطق تحت سیطره را حفظ نمایند. اینجاست که نبرد چریکی علیه یک نیروی کلاسیک شکل میگیرد. به این موضوع باید توجه داشت که نیروهای زمینی که فعلاً تحت آتش شدید هواپیماها و ناوهای این پنج کشور جلو میآیند شامل این بخشها میشوند، پنج تیپ از ارتش سابق یمن که به فرمانده سابق خود- علی محسن الاحمر- وفادار ماندهاند، حدود یک تیپ از مزدوران سودانی که عضو ارتش نبوده و در ازای دریافت کمی دلار - 50 دلار در روز- در این جنگ شرکت دارند، یک گردان از نیروهای القاعده دو تیپ از نیروهای ارتش امارات و دو تیپ از نیروهای ارتش عربستان، حدود یک گردان از نیروهای فرانسوی، کمتر از یک گردان از نیروهای انگلیسی و یک گروهان از نیروهای آمریکایی و یک تیپ از نیروهای عشایری«منصور هادی» اینها در این نبرد حضور یافتهاند.
ترکیب این نیروها، وضعیت آینده نبرد «الحدیده» را تعیین میکند. انصارالله پیش از این با چنین نیروهایی کلاسیک و نیمه کلاسیکی مواجه بوده و در مواجهه با آنها همواره پیروز شده است. در واقع همانگونه که دو روز پیش یکی از نیروهای انصارالله گفت جنگ در الحدیده پایان جنگ نیست آغاز جنگی فرسایشی است، جنگی که انصارالله میتواند با هزینه کم مدیریت کند و باقی ماندن نظامیان ائتلاف در این جا مستلزم هزینه زیاد و پذیرش تلفات بسیار بالا است کما اینکه نیروهای ائتلاف طی یک هفته نزدیک به 500 نفر کشته دادند و حال آنکه در این نبرد تعداد شهدای ارتش و کمیتههای مردمی یمن به 30 نفر نرسیده است. این راز آن چیزی است که فرماندهی ارتش و کمیتههای یمن از آن به عنوان فرصت طلایی یاد کرده و عنوان «پیروزی طلایی» را به سخریه گرفت.
3- روش جنگیدن انصارالله در نبرد سنگین الحدیده، مشخص است. انصارالله گروههای پیاده دشمن را دور میزند، در بین آنها نفوذ میکند به گونهای که پشتیبانی هوایی دشمن مختل شود. در چنین شرایطی حملات هوایی بیش از آنکه از انصارالله شهید بگیرد از نیروهای ائتلاف کشته میگیرد از سوی دیگر نیروهای رزمی انصار که برخلاف اکثر نیروهای مهاجم به اجزاء منطقه اشراف دارند با تجزیه نیروهای دشمن هر گروه را به تله انداخته و تلفات سنگینی را بر آنان هموار میکنند. دیروز، نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی ارتباط نیروهای متجاوز در الغازه، الجاج و الاریمی را قطع کردند. از اینرو بود که عملیاتی که با حجم سنگین از روز دوشنبه هفته پیش با هدف تسلط بر بندر استراتژیک الحدیده آغاز شد و قرار بود پیش از عید فطر با تصرف مرکز استان به پایان برسد، تا دیروز از عبور از موانعی که در ده کیلومتری شهر وجود داشت فراتر نرفت و حتی نتوانست فرودگاه بینالمللی حدیده که برای ساعاتی تصرف کرده بود را حفظ کند. این فرودگاه در ده کیلومتری شهر حدیده واقع شده است. در واقع اگر نیروهای وابسته به ائتلاف پنج ضلعی اراده کردهاند که شهر بندری الحدیده را در اشغال گرفته و آن را برای مدتی در اختیار خود داشته باشند باید جنگ تعز را به یاد بیاورند و خود را برای تلفات سنگینتری آماده گردانند. این در حالی است که هر چه به سمت شمال خط ساحلی بروند، کار بر آنها به دلیل حضور متمرکزتر نیروهای انصارالله سختتر میشود.
4- همانطور که «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله در روز جمعه بیان کرد، نبرد حدیده، اولاً یک نبرد آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی است و در واقع فرمان حمله در دست غرب قرار دارد کما اینکه بیشترین سهم بمبارانهای هوایی و گلولهبارانهایی که از ناوها صورت گرفت متعلق به آنان میباشد. اگر این را بپذیریم آن وقت این سؤال مطرح میشود که آیا عملیات برای مدت طولانی ادامه مییابد؟ پاسخ این سؤال را باید با تجزیه و تحلیل رفتار نظامی این سه کشور بدست آورد. سیستم نظامی این کشورها و بطور کلی سیستم نظامی ناتو بر مبنای «تهاجم قاطع در زمان کم» استوار است و از درگیر شدن در جنگی که به ماهها زمان نیاز دارد پرهیز میکنند ما میتوانیم این را در همه درگیریهای ناتو از زمان جنگ بوسنی در سال 1372 تاکنون ملاحظه نمائیم. این یک نقطه ضعف مهم در مواجهه با جنگهای چریکی به حساب میآید چرا که در این شرایط چریک از یک استراتژی دیگری تبعیت میکند که یکی از مهمترین مختصات آن «فرسایشی کردن جنگ با دشمن قدرتمند» است. چریک در فرسایشی کردن جنگ هزینه دشمن و مخاطرات او را تا آنجا بالا میبرد که ادامه کار برای او غیرممکن باشد. در چنین جنگی، نیروهای چریکی که در اینجا باید گفت نیروهای شهادتطلب جهادی، امکانات زیادی میخواهد؛ با امکانات کم میتواند دشمن را از پا درآورد.
5- عملکرد نماینده دبیر کل سازمان ملل در امور یمن در این صحنه یک عبرت مهم به حساب میآید. درست در کشاکش این جنگ «مارین گریفیس» به صنعا آمده است و به جای آنکه تهاجم نظامی پنج کشور متجاوز را محکوم نماید و براساس وظیفه حقوقی خود از حقوق مسلم مردم یمن در این تهاجم دفاع کند به مردم یمن و مهمترین مدافع آن یعنی انصارالله میگوید آیا حاضرید در قبال لغو عملیات نظامی حدیده خلع سلاح را بپذیرید! این خلاصه طرحی است که او با طمطراق از آن به عنوان تلاش برای «یافتن راهکار جامع سیاسی» یاد میکند. این غیر طبیعی هم نیست وقتی کشورهای اصلی شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه و انگلیس فرماندهی عملیات نظامی و بمبارانهای سنگین الحدیده را انجام میدهند و همه تلاش خود را در شکست مقاومت ملت یمن متمرکز کردهاند، فرستاده آنان هم باید روی خلع سلاح انصارالله تمرکز کند. اما از این گریفیس که انصارالله او را «پستچی سعودی» خوانده است در عمل کاری ساخته نیست. چه اینکه حملات این روزهای کشورهای اصلی عضو ناتو و عضو شورای امنیت به مردم مظلوم یمن نیز به جایی نمیرسد. کما اینکه این نوع اقدامات قبلاً درباره حزبالله لبنان تجربه شده و به شکست انجامیده است و این در حالی است که در مقایسه با جمعیت لبنان و نحوه حضور حزبالله در دولت این کشور، انصارالله در موقعیت مستحکمتری قرار دارد.
1- جنگ یمن را میتوان بطور کلی به دو مرحله تقسیم کرد: مرحلهای که انصارالله بطور تاکتیکی از اداره جنوب منصرف شد و نیروهای خود را در 12 استان منطقه شمالی متمرکز کرد و مرحلهای که انصارالله در منطقه شمالی مورد تهاجم نیروهای سعودی، اماراتی و عوامل یمنی آنها قرار داشت. مرحله اول کمتر از یک سال به درازا کشید و از مرحله دوم هم اینک 27 ماه میگذرد.
انصارالله27 ماه پیش منطقه جنوب را ترک کرد و این در حالی است که تا همین امروز نیروهای موسوم به ائتلاف وضع ثابت و معینی را در جنوب پدید نیاوردهاند و این مناطق به شکلی بین آنان تقسیم شده است. هم اینک اداره بخشهایی از استان پهناور و در عین حال کم جمعیت «حضرموت» در اختیار اماراتیهاست، بخش شمالی این استان در اختیار نیروهای القاعده - موسوم به انصارالله- است. بخشهایی از استان کوچک و در عین حال مهمترین بندر یمن یعنی «عدن» در اختیار امارات و بخشهایی در اختیار دولت تحت حمایت سعودی «بن دغر» است. بخشهایی از تعز که تصرف شده است در اختیار امارات و بخشهایی در اختیار نیروهای حزب اصلاح یمن میباشد. استان مستره که در مرز عمان میباشد هم در اختیار نیروهای سعودی است. این نیروها در عین اینکه یک ائتلاف را تشکیل دادهاند با همدیگر درگیرند به گونهای که امارات دولت بن دغر را به رسمیت نمیشناسد!
جنگ در مرحله دوم برای تصرف مناطق تحت اداره دولت انصارالله به ریاست «محمدعلی الحوثی» به کندی و با تلفات زیاد مواجه شد به گونهای که میتوان گفت در جریان مقاومت انصارالله، و نبرد تعز، مأرب، نهم، صنعا، جوف و الحدیده بیش از ده هزار نیروی وابسته به عربستان و امارات کشته شده و چند برابر آن نیز زخمی شدهاند. در مرحله دوم، انصارالله برای دفاع از خود و توقف جنگ، دامنه حملات خود را به استانهای هم مرز با یمن- عسیر، جیزان و نجران- توسعه داد و بخشهایی از این استانها را از سیطره ارتش سعودی خارج نمود. نصیب نیروهای سعودی- اماراتی در این نبردهای 27 ماه اخیر شکستهای پی در پی بوده است. اگر براساس تجربه جنگهایی که به آن اشاره شد، بخواهیم وضع آینده را پیشبینی کنیم، نبرد در استان کم عمق و طولانی الحدیده که در ساحل غربی یمن امتداد یافته است، یک «فرصت طلایی» برای انصارالله و مردم یمن برای وارد کردن تلفات زیاد به نیروهای متجاوز میباشد. به همین دلیل دبیر کل سازمان ملل نسبت به بروز فاجعه در نتیجه جنگ در الحدیده هشدار داده است.
2- گمان سعودیها، اماراتیها، آمریکاییها، فرانسویها و انگلیسیها که یک هندسه پنج ضلعیعملیاتی به وجود آوردهاند، این است که عملیات در ساحل هموار غربی یمن میتواند با سرعت جلو رفته و تا شمالیترین نقطه ساحل یمن امتداد یافته و ارتباط انصارالله را با دریا قطع کند و او را با محدودیت فراوان مالی و تسلیحاتی مواجه گرداند. این در حالی است که تهاجم نظامی به سواحل یک چیز است و حفظ آن یک چیز دیگر! بله از آنجا که ارتش یمن و نیروهای کمیتههای مردمی یمن فاقد هواپیماهای تهاجمی و پدافند موثر هوایی هستند، هواپیماهای متجاوز آن هندسه شرور میتوانند بدون مانع بتازند و نیروهای زمینی آنان، تحت آتش سنگین، مناطقی را در سواحل به تصرف خود درآورند اما آنان نمیتوانند علیالدوام بمباران کنند و لذا زمانی فرا میرسد که عناصر زمینی نفوذیافته باید بدون پشتیبان هوایی مناطق تحت سیطره را حفظ نمایند. اینجاست که نبرد چریکی علیه یک نیروی کلاسیک شکل میگیرد. به این موضوع باید توجه داشت که نیروهای زمینی که فعلاً تحت آتش شدید هواپیماها و ناوهای این پنج کشور جلو میآیند شامل این بخشها میشوند، پنج تیپ از ارتش سابق یمن که به فرمانده سابق خود- علی محسن الاحمر- وفادار ماندهاند، حدود یک تیپ از مزدوران سودانی که عضو ارتش نبوده و در ازای دریافت کمی دلار - 50 دلار در روز- در این جنگ شرکت دارند، یک گردان از نیروهای القاعده دو تیپ از نیروهای ارتش امارات و دو تیپ از نیروهای ارتش عربستان، حدود یک گردان از نیروهای فرانسوی، کمتر از یک گردان از نیروهای انگلیسی و یک گروهان از نیروهای آمریکایی و یک تیپ از نیروهای عشایری«منصور هادی» اینها در این نبرد حضور یافتهاند.
ترکیب این نیروها، وضعیت آینده نبرد «الحدیده» را تعیین میکند. انصارالله پیش از این با چنین نیروهایی کلاسیک و نیمه کلاسیکی مواجه بوده و در مواجهه با آنها همواره پیروز شده است. در واقع همانگونه که دو روز پیش یکی از نیروهای انصارالله گفت جنگ در الحدیده پایان جنگ نیست آغاز جنگی فرسایشی است، جنگی که انصارالله میتواند با هزینه کم مدیریت کند و باقی ماندن نظامیان ائتلاف در این جا مستلزم هزینه زیاد و پذیرش تلفات بسیار بالا است کما اینکه نیروهای ائتلاف طی یک هفته نزدیک به 500 نفر کشته دادند و حال آنکه در این نبرد تعداد شهدای ارتش و کمیتههای مردمی یمن به 30 نفر نرسیده است. این راز آن چیزی است که فرماندهی ارتش و کمیتههای یمن از آن به عنوان فرصت طلایی یاد کرده و عنوان «پیروزی طلایی» را به سخریه گرفت.
3- روش جنگیدن انصارالله در نبرد سنگین الحدیده، مشخص است. انصارالله گروههای پیاده دشمن را دور میزند، در بین آنها نفوذ میکند به گونهای که پشتیبانی هوایی دشمن مختل شود. در چنین شرایطی حملات هوایی بیش از آنکه از انصارالله شهید بگیرد از نیروهای ائتلاف کشته میگیرد از سوی دیگر نیروهای رزمی انصار که برخلاف اکثر نیروهای مهاجم به اجزاء منطقه اشراف دارند با تجزیه نیروهای دشمن هر گروه را به تله انداخته و تلفات سنگینی را بر آنان هموار میکنند. دیروز، نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی ارتباط نیروهای متجاوز در الغازه، الجاج و الاریمی را قطع کردند. از اینرو بود که عملیاتی که با حجم سنگین از روز دوشنبه هفته پیش با هدف تسلط بر بندر استراتژیک الحدیده آغاز شد و قرار بود پیش از عید فطر با تصرف مرکز استان به پایان برسد، تا دیروز از عبور از موانعی که در ده کیلومتری شهر وجود داشت فراتر نرفت و حتی نتوانست فرودگاه بینالمللی حدیده که برای ساعاتی تصرف کرده بود را حفظ کند. این فرودگاه در ده کیلومتری شهر حدیده واقع شده است. در واقع اگر نیروهای وابسته به ائتلاف پنج ضلعی اراده کردهاند که شهر بندری الحدیده را در اشغال گرفته و آن را برای مدتی در اختیار خود داشته باشند باید جنگ تعز را به یاد بیاورند و خود را برای تلفات سنگینتری آماده گردانند. این در حالی است که هر چه به سمت شمال خط ساحلی بروند، کار بر آنها به دلیل حضور متمرکزتر نیروهای انصارالله سختتر میشود.
4- همانطور که «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله در روز جمعه بیان کرد، نبرد حدیده، اولاً یک نبرد آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی است و در واقع فرمان حمله در دست غرب قرار دارد کما اینکه بیشترین سهم بمبارانهای هوایی و گلولهبارانهایی که از ناوها صورت گرفت متعلق به آنان میباشد. اگر این را بپذیریم آن وقت این سؤال مطرح میشود که آیا عملیات برای مدت طولانی ادامه مییابد؟ پاسخ این سؤال را باید با تجزیه و تحلیل رفتار نظامی این سه کشور بدست آورد. سیستم نظامی این کشورها و بطور کلی سیستم نظامی ناتو بر مبنای «تهاجم قاطع در زمان کم» استوار است و از درگیر شدن در جنگی که به ماهها زمان نیاز دارد پرهیز میکنند ما میتوانیم این را در همه درگیریهای ناتو از زمان جنگ بوسنی در سال 1372 تاکنون ملاحظه نمائیم. این یک نقطه ضعف مهم در مواجهه با جنگهای چریکی به حساب میآید چرا که در این شرایط چریک از یک استراتژی دیگری تبعیت میکند که یکی از مهمترین مختصات آن «فرسایشی کردن جنگ با دشمن قدرتمند» است. چریک در فرسایشی کردن جنگ هزینه دشمن و مخاطرات او را تا آنجا بالا میبرد که ادامه کار برای او غیرممکن باشد. در چنین جنگی، نیروهای چریکی که در اینجا باید گفت نیروهای شهادتطلب جهادی، امکانات زیادی میخواهد؛ با امکانات کم میتواند دشمن را از پا درآورد.
5- عملکرد نماینده دبیر کل سازمان ملل در امور یمن در این صحنه یک عبرت مهم به حساب میآید. درست در کشاکش این جنگ «مارین گریفیس» به صنعا آمده است و به جای آنکه تهاجم نظامی پنج کشور متجاوز را محکوم نماید و براساس وظیفه حقوقی خود از حقوق مسلم مردم یمن در این تهاجم دفاع کند به مردم یمن و مهمترین مدافع آن یعنی انصارالله میگوید آیا حاضرید در قبال لغو عملیات نظامی حدیده خلع سلاح را بپذیرید! این خلاصه طرحی است که او با طمطراق از آن به عنوان تلاش برای «یافتن راهکار جامع سیاسی» یاد میکند. این غیر طبیعی هم نیست وقتی کشورهای اصلی شورای امنیت یعنی آمریکا، فرانسه و انگلیس فرماندهی عملیات نظامی و بمبارانهای سنگین الحدیده را انجام میدهند و همه تلاش خود را در شکست مقاومت ملت یمن متمرکز کردهاند، فرستاده آنان هم باید روی خلع سلاح انصارالله تمرکز کند. اما از این گریفیس که انصارالله او را «پستچی سعودی» خوانده است در عمل کاری ساخته نیست. چه اینکه حملات این روزهای کشورهای اصلی عضو ناتو و عضو شورای امنیت به مردم مظلوم یمن نیز به جایی نمیرسد. کما اینکه این نوع اقدامات قبلاً درباره حزبالله لبنان تجربه شده و به شکست انجامیده است و این در حالی است که در مقایسه با جمعیت لبنان و نحوه حضور حزبالله در دولت این کشور، انصارالله در موقعیت مستحکمتری قرار دارد.
سعدالله زارعی