از مرگ تا فیامت

درباره عالم برزخ شاهد بحث ها و نشر کتاب هاى زیادى بودیم. ولى مزیّت و اولویّت این بحث به این است، که بسیار مرتب، سلیس و روان آمده. و با احادیث و روایات که نفوذ به عمق جان آدمى دارد به این عالم پرداخته است. و مضامین بحث به طور اجمال عبارت اند از:

برزخ چیست؟ آیا بهشت و جهنّم در عالم برزخ است یا فقط در قیامت؟ مؤمنین یا گناه کاران در عالم برزخ یک دیگر را ملاقات مى کنند؟ و حالات مردگان در عالم برزخ چگونه است و... .

پراکندگى و نیافتن جواب قطعى این مورد سؤالات در ذهن همگان ـ از بدوِ تولد تا مرگ ـ متصوّر است. و دوست دارند بدانند که انسان وقتى چشم از این دنیاى پر رمز و راز بر بست، چه دنیایى در پیش دارد. ندانستن این مسائل و نداشتن جواب صحیح و هم چنین شک و تردید نسبت به عالم برزخ و قیامت، ضعف و تزلزل ایمان و عدم اعتقاد به زندگانى جاوید است.

البتّه جواب تمام این سؤالات توسط آیات صریح قرآن، روایات و احادیث معصومین (علیهم السلام) به درستى داده شده است. و شک و تردیدى در خصوص عالم برزخ و قیامت یا زندگى جاوید و مهذّب ـ که اصول اعتقادى ما است ـ نمانده و نیست، بلکه


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مؤمنون (23) آیه 102 ـ 103.


صفحه 119


همگان باید خود را مهیا به سراى دیگر کنند که کیفیّت و چگونگى آن براى انسان ها نامفهوم، غیر قابل قبول و دیرباور است. شناساندن عالم برزخ و قیامت در این کتاب امکان ادراک و پذیرش واقعى را در حدّ فراخور براى همه روشن کرده، و دل ها را از هرگونه تشویش و سردرگمى به یقین مبدّل مى کند.

برزخ چیست؟

برزخ، در لغت به معناى فاصله اى است که میان دو چیز قرار گرفته و مانع از آمیخته شدن آنها گشته و آن دو را از یک دیگر جدا مى سازد. خداوند در قرآن مى فرماید: « مَرَجَ البَحْرَیْنِ یَلْتَقِـیانِ * بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ ;(1) بین دو دریاى گوارا حایلى است که نمى گذارد ـ شیرین و شورى ـ با یک دیگر مخلوط شوند.»

و هم چنین مى فرماید: « من ورائِهِم برزخٌ اِلى یَومِ یُبْعَثُونَ ;(2) و از پشت ایشان برزخى است تا روز قیامت.»

در اصطلاح برزخ گذرگاهى است که خداوند بین زندگى دنیا و آخرت قرار داده است. و یا عالمى بین امور دنیا و آخرت است. و روى همین جهت به عالمى که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته برزخ گفته اند. و گاهى از آن تعبیر به عالم قبر و یا عالم ارواح مى شود.

و امام صادق (علیه السلام) در تعریف برزخ مى فرماید: « البرزخ القبر، و هو الثواب و العقاب بین الدنیا و الاخره... واللّه ما یخاف علیکم الاّ البرزخ ;(3) برزخ همان عالم قبر است که پاداش و کیفر میان دنیا و آخرت است... به خدا ما بر شما نمى ترسیم مگر از برزخ.»

ابى بصیر مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ارواح مؤمنین پرسش نمودم در پاسخ فرمود:

فی حُجُرات الْجَنَّةِ یَاْکُلُون مِنْ طَعامِها و یَشْرَبُون مِنْ شرابِها وَ یَقُولُون رَبَّنا اَقِمِ السّاعَةَ; (4)

در حجره هاى بهشت مستقرّاند، از غذاى بهشتى مى خورند، از مایع بهشتى مى نوشند و از خدا مى خواهند هر چه زودتر قیامت را برپا کند تا به پاداش هاى نهایى خود نایل گردند.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: این عذاب صبح و شب که در آیه; « وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ العَذابِ * النّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُـدُوّاً وَعَشِـیّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ أَدْخِلُوا الَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ العَذابِ ;(5) آل فرعون را عذاب بد و سخت احاطه نموده است. صبح و شب بر آتش عرضه مى شوند و روز قیامت به فرشتگان فرمان مى رسد که آنان را در شدیدترین عذاب وارد سازند.» آمده ناظر به عذاب پیش از قیامت است [ که در عالم برزخ مى بیند] ، زیرا در آتش قیامت صبح و شبى نیست. سپس فرمود: اگر آل فرعون در قیامت صبح و شب معذّب باشند، پس بین این دو وقت از سعدا و خوشبخت ها خواهند. چنین نیست و این عذاب صبح و شب در برزخ پیش از قیامت است. آن گفته خداوند را در همین آیه شنیده اى که فرموده است: روز قیامت فرمان مى رسد آل فرعون را در شدیدترین عذاب وارد نمایند.(6)

پس ارواح در عالم برزخ به حیات خویش ادامه مى دهند. و این یک واقعیّت واقعى و مسلم است. اگر صاحب روح از گروه پاکان و نیکان باشند به پاداش اعمال خوب در آن عالم متنعّم است، و اگر از گروه بدان و گناه کاران باشند به کیفر کارهاى ناپسند خویش معذب خواهند بود. و این وضع هم چنان باقى است تا زمانى که قیامت برپا گردد.

عمروبن یزید گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: شنیدم مى فرمودى شیعیان ما هر جور باشند با همه گناهان در بهشت اند. فرمود:

راست گفتم، به خدا سوگند همه آنها در بهشت هستند، عرض کردم: قربانت گردم، گناهان بزرگ دارند؟ فرمود: اما در قیامت همه شما به شفاعت پیامبر گرامى و مطاع یا جانشین پیامبر به بهشت مى روید، ولى به خدا سوگند! در برزخ بر شما


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رحمن(55) آیات 19 و 20.

2. مؤمنون (23) آیه 103.

3. طریحى، مجمع البحرین ، کلمه برزخ; حویزى، عبدعلى، تفسیر نورالثقلین ، ج2.

4. مجلسى، محمدباقر، بحارلأنوار ، ج 6، ص 234، روایت 49.

5. مؤمن (40) آیات 45 ـ 46.

6. طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان ، ذیل آیه.


صفحه 120


هراسانم، عرض کردم: برزخ چیست؟ فرمود: قبر از هنگام مردن تا قیامت.(1)

راغب اصفهانى (رحمه الله) در مفردات مى گوید: برزخ بین زمان مرگ است تا روز قیامت.

حضرت على (علیه السلام) و برزخیان

حضرت على (علیه السلام) هنگام مراجعت از جنگ صفین وقتى که نزدیک کوفه کنار قبرستانى که بیرون دروازه قرار داشت رسید،رو به سوى قبرها کرد و چنین فرمود:

اى ساکنان خانه هاى وحشت ناک و مکان هاى خاکى و قبرهاى تاریک! اى خاک نشینان! اى غریبان! اى تنهایان! اى وحشت زدگان! شما در این راه بر ما پیشى گرفتید و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد. اگر از اخبار دنیا بپرسید به شما مى گویم خانه هایتان را دیگران ساکن شدند، همسران تان به نکاح دیگران در  آمدند،  و اموال تان تقسیم شده این ها چیزهایى است که نزد ما است، نزد شما چه خبر؟! پس رو به یاران اش کرد و فرمود: اگر به آنها اجازه گفتن داده شود، حتماً  به  شما خبر مى دهند که بهترین زاد و توشه براى سفر، پرهیزگارى است. (2)

و در حدیث دیگرى از اصبغ بن نباته از على (علیه السلام) مى خوانیم که: روزى حضرت از کوفه خارج شد و به نزدیک سرزمین «غرى» (نجف) آمد و از آن گذشت. اصبغ بن نباته مى گوید: ما به حضرت رسیدیم در حالى که دیدیم روى زمین دراز کشیده است.

قنبر گفت: اى امیرمؤمنان اجازه نمى دهى عبایم را زیر پاى شما پهن کنم! فرمود: نه، این جا سرزمینى است که خاک هاى مؤمنان در آن قرار دارد و با این کار تو مزاحمتى براى آنهاست.

اصبغ بن نباته مى گوید: عرض کردم خاک مؤمن را فهمیدم چیست؟ اما مزاحمت آنها چه معنى دارد؟ حضرت فرمود: «یابن نباته! لو کشف لکم لرأیتم ارواح المؤمنین فی هذا الظهر حَلقاً، یتراورون و یتحدثون، أن فى هذاالظهر روح کل مؤمن و بوادی برهوت نسمة کل کافر; (3) اى فرزند نباته! اگر پرده از مقابل چشم شما برداشته شود ارواح مؤمنان را مى بینید که در این جا حلقه حلقه نشسته اند و یک دیگر را ملاقات مى کنند و سخن مى گویند این جا جایگاه، مؤمنان است و در وادى برهوت ارواح کافران مى باشند.»

«مرگ» را بهتر بشناسیم

یکى از آیات حکیمانه خداوند در نظام آفرینش مرگ است. ولى با پیشرفت علوم روز و دست یابى به بیشترین مجهولات عالم محسوس هنوز از حقیقت مرگ پرده بر نداشتند و از اسرار پر رمز و راز آن آگاه نشدند. و بهتر است بگوییم:

مرگ همان پرواز روح از جسم است. و بریده شدن علاقه روح از بدن ظاهرى را مرگ گویند. مرگ آخرین منزل دنیا و اوّلین منزل آخرت است. و مرگ پلى است که دوست را به دوست مى رساند.(4) در خصوص تلاش بشر براى شناخت مرگ آورده اند:

بشر، از آغاز براى شناخت مرگ، تلاش و کوشش بسیار نموده و همواره علاقه داشت بداند این چیست که پرونده حیات آدمى را مى بندد و به زندگى اش خاتمه مى دهد؟ علما و دانشمندان در طول قرون و اعصار، مرگ را از جهات مختلف مورد بحث و تحقیق قرار دادند و سپس کنجکاوى و دقت درباره بعضى از آن جهات نظریه هایى عرضه نمودند. قسمتى از آن نظریه ها مقبول و قسمتى مردود شناخته شد و بعضى از آن نظریه ها در گذشته و حال مورد اختلاف بوده و هست.(5) ولى بهترین ره گشاه در این مقوله همان کلام خداوند و روایات و احادیث معصومین (علیهم السلام) است.

خداوند در قرآن مى فرماید:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمد بن یعقوب، کلینى، اصول کافى ، کلمه برزخ.

2. فیض الاسلام، على نقى، نهج البلاغه ، کلمات قصار.

3. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار ، ج6، ص 242، روایت 65.

4. عطّار نیشابورى.

5. فلسفى، محمدتقى، معاد ، ج1، ص 153.


صفحه 121


چنین نیست(که انسان مى پندارد! او هرگز ایمان نمى آورد) تا جان به گلوگاه اش رسد; «وَقِـیلَ مَنْ راق * وَظَنَّ أَ نَّهُ الفِراقُ» ;(1)و گفته شود: آیا کسى هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! و یقین به فراق از دنیا پیدا کند; «وَ التَفَّتِ السّاقُ بِالسّاق إلى رَبَّکَ یَؤْمَئذ المَساقُ» .(2)

قرآن شریف در آیات مربوط به مرگ از کلمه «توفّى» به صورت مختلف استفاده نموده و آن را گاهى به خداوند گاهى به ملک الموت و گاهى به فرشتگان نسبت مى دهد، به طورى که معنى این کلمه تحویل گرفتن چیزى است به طور کامل و تمام: « اَللّهُ یَتَوَفّى الأَنْفُسَ حِـینَ مَوْتِـها ;(3) خداوند است که موقع مرگ، جان هاى شما را بى کم و کاست تحویل مى گیرد. همین کلمه عیناً در مورد خواب به کار رفته و در قرآن شریف آمده است: « وَهُوَ الَّذِى یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیلِ ;(4) اوست خداوندى که شب هنگام در موقع خواب، شما را به طور کامل تحویل مى گیرد.»

از این دو آیه فهمیده مى شود که مرگ و خواب نظیر یک دیگرند «النوم اخ الموت» و هر دو امر وجودى هستند. و در هر دو مورد چیزى که معیار شخصیت انسان است از آدمى گرفته مى شود. با این تفاوت که در مورد خواب گرفته شده برگشت داده مى شود جز در موارد معدود. اما در مورد مرگ قابل برگشت نیست جز در قیامت.

شباهت و هم مانندى خواب و مرگ در نظر اولیاى گرامى اسلام به اندازه اى است که رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) وقتى از خواب بیدار مى شد، خدا را این چنین حمد و ستایش مى نمود:

اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذى لَقیانا بَعْدَ ما اَماتَنا وَ اَلیْهِ النُّشُورُ; (5)

سپاس خداوندى را سزاست که ما را پس از مردن زنده کرد و حشر و نشر مردم در قیامت به سوى او خواهد بود.

و قرآن مجید مرگ و حیات را در ردیف هم آورده، قبل از حیات از مرگ نام برده و هر دو را به طور یکسان مخلوق آفریدگار جهان خوانده است: « الَّذِى خَلَقَ المَوْتَ وَالحَیوةَ لِـیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ;(6) او خداوندى است که مرگ و حیات را آفریده براى آن که شما را امتحان نماید تا کدام تان نیکو کار ترید.» این آیه در کمال صراحت روشن گر این حقیقت است که مرگ و حیات دو امر وجودى هستند و خالق توانا به مشیّت حکیمانه خود هر دو را با هم آفریده و از نعمت هستى برخوردارشان ساخته است.

حضرت على (علیه السلام) نامه اى که به امام مجتبى (علیه السلام) مرقوم فرموده این نکته را یادآور مى شود: « وَاعْلَمْ اَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مالِکُ الْحَیوةِ وَ اَنَّ الخالِقَ هُوَ الْمُمیتُ; (7) بدان مالک مرگ همان خدایى است که مالک حیات است و آفریدگار، همان کسى است که مى میراند.»

امام هشتم از پدر بزرگوارش (علیها السلام) روایت مى کند: مردى به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: صفت مرگ را برایم بیان فرما؟ امام (علیه السلام) فرمود:

براى مؤمن در هنگام مرگ هم مانند آن است که خوش بوترین بوها را استشمام کند. و از بوى خوش آن خواب آلود و سرمست گردد و هرگونه رنج و دردى از او برطرف شود. ولى براى کافر مانند آن است که به گزش اژدها و گژدم ها یا سخت تر از آنها دچار گردیده باشد! یکى از حاضران عرض کرد: ما شنیده ایم گروهى مى گویند: مرگ براى کافر دشوارتر از بُرِش با ارّه و چیدن با قیچى و کوبیده شدن با سنگ ها و حرکت آوردن سنگ هاى آسیاب است بر حدقه چشم ها.

[ امام (علیه السلام) ] فرمود: آرى! بعضى کافران و تباه کاران وضع شان چنان است، مگر نمى بینید بعضى از آنها در همین زندگى مانند آن سختى ها به سرشان مى آید، پس این شدایدى که در حال مرگ احساس مى کنند از آن جهت سخت تر است که شمّه اى از عذابِ آخرت مى باشد


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. قیامه (75) آیات 28 ـ 29.

2. قیامه (75) آیه 26.

3. عنکبوت (29) آیه 42.

4. انعام (6) آیه 60.

5. قمى، شیخ عباس، سفینة البحار ، ج2 کلمه (نوم)، ص 626.

6. ملک (67) آیه 2.

7. فیض الاسلام، على نقى، نهج البلاغه ، نامه31.


صفحه 122


... . (1)

امیرالمؤمنین على (علیه السلام) مى فرماید: « لِکلّ دار بابٌ و بابَ دارَ الاخرةَ الموت ; هر خانه اى درى دارد و درِ خانه آخرت مرگ است.»

از حضرت جواد (علیه السلام) سؤال شد مرگ چیست؟

پاسخ فرمود:

مرگ همان خواب است که هر شب سر وقت شما مى آید، جز آن که مدّت خواب مرگ طولانى است و آدمى از آن خواب بیدار نمى شود، جز روز قیامت. (2)

گویى چو مُردم نشوم زنده دگر *** گویا زخودت نیست هیچ خبر

هر شب میرى هر روز زنده شوى *** سور اسرافیل بود با ده سحرى

آرامش خاطر سیدالشهداء (علیه السلام)

امام سجاد على بن حسین (علیه السلام) فرمود: هنگامى که روز عاشورا جریان کار بر امام حسین (علیه السلام) بسیار سخت شد، عده اى از اصحاب آن حضرت دیدند که حالات امام (علیه السلام) با حالات آنها فرق دارد. حال آنها چنین بود: هر چه بیشتر در محاصره دشمن قرار مى گرفتند ناراحت تر مى شدند، و دل هاى شان بیشتر به طپش مى افتاد. ولى امام حسین (علیه السلام) و بعضى از خوّاص آن حضرت چنین نبودند. رنگ چهره آنها برافروخته تر مى شد و اعضاى شان آرام تر مى گردید. در این حال بعضى به یک دیگر مى گفتند: ببینید، گویى این مرد اصلا باکى از مرگ ندارد. امام حسین (علیه السلام) رو به آنها کرد و فرمود: اى فرزندان عزیز و بزرگوار من! قدرى آرام بگیرید و صبر و تحمّل کنید. زیرا مرگ پلى است که شما را از گرفتارى ها و سختى ها به سوى بهشت هاى وسیع و نعمت هاى جاویدان مى رساند; « فَاَیُّکُمْ یَکْرَهُ اَنْ یَنْتَقِلَ مِنْ سِجْن اِلى قَصر ; کدام یک از شماها دوست ندارید که از زندانى به سوى قصرى انتقال یابید؟» در حالى که مرگ براى دشمنان شما هم مانند پلى است که از قصرى به سوى زندان و شکنجه گاه انتقال مى دهد; زیرا پدرم نقل کرد که رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: « اِنَّ الدُّنْیا سِجْنُ المُؤْمِنِ وَ جنَّةُ الکافِرِ، والمَوْتُ جِسْرُ هؤلاء الى جَنانِهِمْ و جِسْرُ هؤلاء اِلى جَحیم ; همانا دنیاى زندان مؤمنان و بهشت کافران است; و مرگ پلى است که این ها (مؤمنان) را به سوى بهشت و آنها را (کافران) را به سوى دوزخ مى کشاند.» سپس فرمود: « ما کَذَبْتُ ولا کَذِبْتُ ; من دروغ نمى گویم و به من دروغ گفته نشده است. و نه من دروغ مى گویم نه پدرم به من دروغ گفته است.»(3)

رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) در روز بدر رو به شهداى بدر کرد و فرمود: « هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبَّکُمْ حَقّا ; اى کشته شدگان آیا یافتید آنچه را که پروردگار شما به حق و راست وعده داده بود.» بعضى از اصحاب گفتند: یا رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) ! این ها که مرده اند چگونه ایشان را آواز مى دهى در حالى که جسدى بیش نیستند؟ حضرت فرمود: « اِنَّهُمْ اَسْمَعْ مِنْکُمْ ; ایشان از شما شنواترند و فهم و ادراک ایشان در این حال از شما بیشتر است.»(4)

روشن است که شنیدن آنها در آن وقت به آن بدن (جسد بى روح) نیست که در صحرا بدر افتاده بودند. بلکه همان نفسى مجرّد یا روح باقیّه آنها است. و آن حضرت مى فرماید: « النّاسُ نیامٌ فَاذِا ماتو اِنْتَبِهُوا ; مردم در خواب اند وقتى که مردند بیدار مى شوند.»

در معاصى شد همه عمرت تباه *** قامتت خم گشت از بار گناه

موى تو در روسیاهى شد سپید *** یعنى از ره، قاصد مرگت رسید

کتمان حقایق


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شیخ صدوق، محمدابى جعفر، معانى الاخبار ، ج2، ص 192.

2. شیخ صدوق، ابى جعفر، معانى الأخبار ، ص 195.

3. همان ، ص 195.

4. نراقى، ملااحمد، معراج السعاده ، ص 10.


صفحه 123


بعضى به خیال پوچ و بى اساس خود که افکارشان ظرفیت پذیرش حقایق را ندارد، مى پندارند که اگر کسى مُرد در حکم جمادات است ـ نظیر چوب خشکیده و... سؤال و جواب قبر براى اش معنا ندارد، و مى پندارند اگر در دهان مرده چیزى پر کنیم و روز دیگر قبرش را بشکافیم و جسدش را بازبینى و وارسى کنیم، خواهیم دید که چیزى از دهان اش برداشته نشده.

این نوع اشکالات از ضعف ایمان و عدم شناخت از حقیقت عوالم آفرینش انسان است. زیرا همان طور که در بحث اوّل عوالم ششگانه بیان کردیم; حرف زدن، راه رفتن، سیر کردن، خوردن و آشامیدن همان صفات مشترک انسان و حیوان است. در حالى که انسان هر شب در عالم رؤیا نطق ها و گفتوگوها دارد، بدون این که زبان و یا لب او جنبشى و تکانى داشته باشد. و کسى که نزدیک اش بیدار باشد صداى اش را نمى شنود، و هم چنین سیر و سفرهاى او را در کوه، صحرا و سبزه زارها ـ بدون این که بدن اش در بستر خواب حرکتى داشته باشد ـ نمى بیند. این ها لازمه تکامل پرواز روح از جسم است تا بدین وسیله حقیقت مرگ براى انسان معلوم و روشن شود.

در این باره باید گفت که جسم و روح بعد از فعالیت هاى روزانه و خستگى مفرط احتیاج به یک استراحت مطلق دارند، تا قدرت و آسایش از دست رفته را باز یابد. احتمالا خداوند احلام (خواب دیدن) را بر وجود انسان قرار داده تا حکمت پرواز روح از کالبد جسم را به او بفهماند و این اتفاق از دوران کودکى تا پیرى هر چند وقت به وقوع مى پیوندد، تا انسان به واقعیّت زندگى در عالم برزخ و قیامت پى ببرد. و شک و تردید را در بقاى روح از ذهن بیرون کند و حیات پس از مرگ را یکى از اصول دین و ایمان خود بگمارد. و این در صورتى امکان پذیر است که انسان کتمان حقایق نکند و آنچه در تعالیم اسلامى آمده عقلا بپذیرد و مغلطه ننماید. حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) مى فرماید: «بشر در ابتداى خلقت، رؤیا (خواب دیدن) نداشت و بعد از مرور زمان خداوند به او عطا کرد. بیش از آن بود که خداوند پیغمبرى را براى دعوت و هدایت مردم زمان اش فرستاد; و مردم را به اطاعت و بندگى پروردگار عالم امر مى کرد. گفتند: اگر ما خدا را بپرستیم در برابرش چه داریم، در حالى که دارایى تو از ما بیشتر نیست. آن پیامبر فرمود:

اگر اطاعت خدا کنید، جزاى شما بهشت است. و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیده گرفتید، جاى شما دوزخ است. گفتند: بهشت و دوزخ چیست؟ براى شان توصیف کرد و توضیح داد. پرسیدند کى به آن مى رسیم؟ فرمود: هنگامى که مُردید. گفتند: ما مى بینیم که مرده هاى ما پوسیده و خاک مى شوند و براى آنها چیزى از آنچه وصف کردى نیست؟ و آن پیغمبر را تکذیب کردند. خداوند رؤیا یا خواب دیدن را براى آنها قرار داد. در خواب دیدند که مى خورند، مى آشامند، حرکت مى کنند، مى گویند، مى شنوند و... چون بیدار شدند اثرى از آنچه دیده بودند، ندیدند. نزد پیغمبرشان آمدند، و خواب هاى خود را بیان کردند. آن پیغمبر فرمود: خداوند خواست حجّت را بر شما تمام کند. روح شما هم چنین است هنگامى که مُردید هر چند بدن هاى شما در خاک پوسیده مى شود ولى روح هاى شما در عذاب و یا در ناز و نعمت مى باشد.»(1)

از حضرت جواد (علیه السلام) سؤال شد:

مَاالْمَوْتُ؟ قالَ: هُوَ النَّومُ الَّذى یَاْتیکُمْ کُلَّ لَیْلَة اِلاّ اِنَّهُ طَویلٌ مُدَّتُهُ لا یُنْتَبَهُ مِنهُ اِلاّ یَوْمَ الْقِیامَةِ; (2)

مرگ چیست؟ در پاسخ فرمود: مرگ همان خواب است که هر شب سروقت شما مى آید، جز آن که مدّت خواب مرگ طولانى است و آدمى از آن خواب بیدار نمى شود جز روز قیامت.

شباهت و هم مانندى خواب و مرگ در نظر اولیاءاللّه به اندازه اى است که رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) هر وقتى از خواب بیدار مى شدند، خدا را این گونه حمد و سپاس مى نمود: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى اَقیانا بَعْدَ ما اَماتَنا وَ اِلَیْهِ النُّشُورُ; (3) سپاس و ستایش خداوندى را سزاست که ما را پس از مردن دوباره زنده کرد و حشر و نشر مردم در قیامت به سوى او خواهد بود.»

سه روز مهم در حیات بشر

در تدوین و تبیین عوالم ششگانه، سه روز است که از نظر تعالیم اسلام بسیار مهم تلقى شده است. و بزرگ ترین تحوّل


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. دستغیب، شهید سیدمحمد، معاد ، ص 6.

2. شیخ صدوق، محمدبن على، معانى الاخبار ، ج2، ص 195.

3. قمى، شیخ عباس، سفینة البحار ، کلمه نوم، ص 626.


صفحه 124


عوالم ششگانه در آن سه روز به وقوع مى پیوندد. که عبارتند از: روز ولادت، روز مرگ و روز قیامت.

در این سه روز، انسان از عالمى به عالم دیگر انتقال مى یابد و تمام شرایط زندگى و قوانین حیات اش دگرگون مى شود. روز ولادت، رحم مادر را ترک مى کند، و حیات جنینى او پایان مى یابد و به دنیا قدم مى گذارد. در آن روز همه صفات خوب و بدى که از پدران و مادران ـ دور و نزدیک ـ خود ارث برده و هم چنین تمام صفاتى که در حیات جنینى از مادر نصیب اش شده با خود به دنیا مى آورد و در اوضاع و احوال اش تثبیت مى گردد. و روز مرگ، زندگى دنیا را ترک مى کند. و به عالم برزخ وارد مى شود. و تمام اعمال خوب و بدى که در حیات دنیا انجام داده با خود مى برد و سود و زیان شان را مشاهده مى کند. و در روز سوّم به فرمان الهى دوباره زنده مى شود، جسم و جان اش به هم مى پیوندند، عالم برزخ یا خانه قبر را ترک مى کند و در عالم وحشت زا و هراس انگیز قیامت وارد مى شود و در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا در انتظار رسیدگى به حساب و روشن شدن پاداش یا کیفر اعمال خود به سر مى برد.

یاسر خادم مى گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود:

وحشت بارترین مواقع براى این مردم، سه روز است: روزى که از شکم مادر خارج مى شوند و دنیا را مى بینند. روزى که مى میرند و عالم بعد از مرگ و اهل آن را مشاهده مى کنند. و روزى که دوباره زنده مى شوند و به صحنه قیامت قدم مى گذارند و احکامى را مشاهده مى کنند که در دنیا ندیده اند. و خداوند سلامت حضرت یحیى را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه مرحله براى خویشتن سلامت خواسته است. (1)

خداوند در قرآن، سه روز مشکل و سرنوشت ساز انسان را تعبیر به; « وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَـیّاً »(2)نشان مى دهد، که در تاریخ زندگى انسان و انتقال او از عالمى به عالم دیگر سه روز سخت وجود دارد، روز گام نهادن به این دنیا « یَوْمَ وُلِدَ » و روز مرگ و انتقال به جهان برزخ « یَوْمَ یَمُوتُ » و روز برانگیخته شدن در جهان دیگر « وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَـیّاً » و از آن جا که این سه روز انتقالى طبیعتاً همرا با بحران هایى [ جسمى ـ روحى ] روبه رو است، خداوند سلامت و عافیت خود را شامل حال بندگان خاص اش قرار مى دهد و آنها را در این سه مرحله طوفانى در کنف حمایت خویش مى گیرد.

هر چند این تعبیر تنها در دو مورد در قرآن مجید آمده است: در مورد یحیى و عیسى (علیهما السلام) ، اما در مورد یحیى تعبیر قرآن، امتیاز خاصى دارد. چرا که گوینده این سخن خداست در حالى که در مورد مسیح (علیه السلام) گوینده، خود او است.(3)

با فرا رسیدن مرگ عمر دنیا یا حیات انسان در این جهان تمام مى شود. و این حیات موقت در این جهان پایان پذیر تبدیل به حیات جاویدان مى گردد. و با توجه به این که عوالم ششگانه انسان به طور ممتد و یکى پس از دیگرى است و پس از پایان هر عالمى، عالم دیگرى مى آید که تکمیل کننده عالم قبل خود مى باشد و به او تکامل مى بخشد. تا این ادوار حیات بشر که به همان سه روز سرنوشت ساز تعبیر خداوند در قرآن اش است مبدّل گردد.

رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

زیاد در یاد نابود کننده لذت ها باشید. عرض شد یا رسول اللّه آن چیست؟ در پاسخ فرمود: مرگ است. آن کسى که به حقیقت از مرگ یاد مى کند، اگر در سعه و گشایش زندگى باشد; غرورش برطرف مى شود و دنیا بر وى تنگ مى گردد. و اگر در مضیقه و سختى باشد با یاد مرگ، از فشار فکرى ـ روحى رهایى مى یابد و دنیا به نظرش وسیع و گسترده مى نماید.

مرگ اوّلین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیاست. خیر و خوش بختى از آن کسى است که هنگام فرود آمدن در اولین منزل، مورد تکریم و احترام باشد و موقع بیرون رفتن از آخرین منزل به شایستگى و خوبى بدرقه شود. (4)

به هر حال حکمت و مصلحت الهى اقتضا مى کند، که انسان ها طورى آفریده شوند که مرگ قطعى و حتمى در نظرشان همانند شک و تردید جلوه کند، تا در امرار معاش و عمران آبادى دنیا دل سرد نباشد، و دچار یأس و ناامیدى نشوند و اندیشه مرگ انسان را از شور و عشق زندگى باز ندارد. ولى با وجود این حالات نباید فاصله بین خود و مرگ را بسیار طولانى


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحرانى، علامه سیدهاشم، تفسیر برهان ، ذیل آیه33، سوره مریم.

2. مریم (19) آیه 15.

3. مکارم شیرازى، آیة اللّه ناصر، تفسیر نمونه ، ج13، ذیل آیه.

4. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار ، ج3، ص 134.


صفحه 125



+ نوشته شـــده در سه شنبه 87/2/24ساعــت 7:2 صبح تــوسط عباس | نظر