بسمه تعالی
روایتی از اولین مادر شهادت طلب فلسطینی
روز چهارشنبه چهاردهم ژانویه سال 2004 میلادی در تاریخ ملت فلسطین و مقاومت این ملت فراموش نشدنی است چرا که این روز یاد آور خاطره ی مادر شهادت طلب فلسطینی با نام «ریم صالح الریاشی» است که به هنگام شهادت تنها 22 سال داشت. ریم اولین شهادت طلب زن در جنبش حماس و نوار غزه به شمار می رود.
به رغم آنکه الریاشی هفتمین زن شهادت طلب فلسطینی است که علیه صهیونیستها دست به عملیات شهادت طلبانه زده اما عملیات وی با سایر عملیات های مشابه تفاوت دارد: زیرا وی اولین مادری است که با شهادتش همسر و دو فرزندش را تنها گذاشت.
فرزند کوچک ریم در زمان شهادتش تنها 18 ماه داشت. نام ریم با این عملیات در فهرستی ثبت شد که اسامی شیر زنان سرزمین زیتون وفاء ادریس، دارین ابو عشیه ، آیات الاخرس، عندلیب طقاطقه، هبه دراغمه و هنادی جرادات در آن مشاهده می شود.
زمانی که این مادر حماسه ساز دست به چنین اقدامی زد اسرائیلی ها سعی داشتند از او شخصیتی نشان دهند که به خاطر مشکلات زندگی و مسائل مالی عاصی شده و دست به یک خود کشی زده است. درحالی « صالح» پدر ریم نماینده یکی از شرکتهای باطری سازی خودروهای آلمانی بود و اوضاع مالی مناسبی داشت. خانواده وی شامل شش پسر و چهار دختر بود. ریم در سالهای تحصیل به انجمن اسلامی دانشجویی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین ( حماس) پیوست.
«زیاد عواد» جوانی 28 ساله بود که ریم به همسری او درامد. آنها زندگی مشترکشان را در «حی الزیتون» واقع در شرق غزه آغاز کردند. اجرای طرح عملیات شهادت طلبانه نیازمند آن بود که ریم ابتدا از صحنه عملیات بازدید کند. او گذرگاه ایریز(بیت حانون) تا محل زندگی خود را از نزدیک مورد بررسی قرار داده و شیوه فعالیت سربازان اشغالگر را در زمان تفتیش و بازرسی مردم مشاهده نمود.
پس از آن بنا بر پیشنهاد ریم اصلاحاتی در طرح عملیاتی انجام شد و با توفیق الهی طرح تکمیل شد و اینک همه منتظر اجرای عملیات بودند تا بار دیگر زندگی صهیونیستها به جهنم تبدیل شود. با انجام این عملیات استشهادی 4 سرباز اسراییلی کشته و 6 نفر هم مجروح شدند. و این سرانجام مادری است که علی رغم زندگی مرفه و آرام با داشتن دو فرزند رفت تا آینده فرزندان کشورش باقی بماند.
شعر زیر به افتخار این مادر فلسطینی توسط استاد "حسین اسرافیلی" سروده شده است.
زن، به عزمی دگر کمر را بست
کودکش را فشرد در آغوش
کودک و زندگی عزیز، ولی
عزم او را نمی کند خاموش
زن که نه، شیر بیشه توحید
از تبار بزرگ عاشورا
عشق می خواندش به جانبازی
می زند عرش حق، صدا او را
شیرزن، قامت رشیدش را
به شکوه شهادتش آراست
از گلوی مهیب آتش و خون
بانگ "الله اکبر"ش برخاست
در گذرگاه جانیان یهود
سایه مرگ، وحشتی انداخت
ناگهان انفجار و آتش و دود
بر ستم پیشگان، جهنم ساخت
زن به شوق وصال حضرت دوست
خنده زد در میان آتش و خون
ناگهان، انفجار و آتش خشم
آتش افروخت بر "بنی صهیون"
دو شکوفه از او به جاست هنوز
دو شهادت، دو انفجار دگر
تا کجا این دو آتش پنهان
شعله افکن شوند بار دگر