یسمه تعالی
محمدصادق شهبازی
تحریمهای اعمال شده علیه کشور به خاطر ایستادگی در سیاست خارجی، عدم کوتاه آمدن در موضوع هستهای و پیشرفتهای علمی و ارائهی الگوی امکان زندگی آزاد و مستقل بدون دخالت و وابستگی به ابرقدرتها شرایط خاصّی پدید اورده است، که دشمن همهی تلاش خود را برای محدود کردن نظام اسلامی به کار بگیرد. این برنامه متضمّن بستههای مختلف تحریمها (مالی، تجاری، اطلاعاتی)، زیست محیطی (تلاش برای به هم ریختن وضعیت زیست محیطی جمهوری اسلامی از طریق ایجاد بحران زیست محیطی و نیز خشکسالی تحمیلی)، نظامی و انتظامی (از طریق ایجاد ناامنی و آشوب و ترور)، آپارتاید علمی (جلوگیری از رشد علمی)، اقتصادی (از طریق از بین بردن امنیت اقتصادی)، تبلیغاتی (ایجاد بد بینی متقابل و جدا کردن مردم- نظام – نخبگان نیز جهان اسلام و عدالتخواهان و آزادی خواهان جهان با جمهوری اسلامی)، اختلاف اندازی (قومیتی، مذهبی، مسئولین کشور) و از آن مهمتر در آخرین تعبیر امام خامنهای از جنگ نرم، «تلاش برای تغییر محاسبات نظام – نخبگان و مردم» سامان یافته است: «در جنگ نرم و جنگ روانى – که جنگ روانى یکى از بخشهاى جنگ نرم است – هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند.» (1391/05/16) در مورد بسیاری موارد مربوط تا کنون بحثهای مفصلی صورت گرفته است، اما مورد آخر که از همهی موارد مهمتر نیز هست مورد کمتوجهی واقع شده است.
محمدصادق شهبازی
تحریمهای اعمال شده علیه کشور به خاطر ایستادگی در سیاست خارجی، عدم کوتاه آمدن در موضوع هستهای و پیشرفتهای علمی و ارائهی الگوی امکان زندگی آزاد و مستقل بدون دخالت و وابستگی به ابرقدرتها شرایط خاصّی پدید اورده است، که دشمن همهی تلاش خود را برای محدود کردن نظام اسلامی به کار بگیرد. این برنامه متضمّن بستههای مختلف تحریمها (مالی، تجاری، اطلاعاتی)، زیست محیطی (تلاش برای به هم ریختن وضعیت زیست محیطی جمهوری اسلامی از طریق ایجاد بحران زیست محیطی و نیز خشکسالی تحمیلی)، نظامی و انتظامی (از طریق ایجاد ناامنی و آشوب و ترور)، آپارتاید علمی (جلوگیری از رشد علمی)، اقتصادی (از طریق از بین بردن امنیت اقتصادی)، تبلیغاتی (ایجاد بد بینی متقابل و جدا کردن مردم- نظام – نخبگان نیز جهان اسلام و عدالتخواهان و آزادی خواهان جهان با جمهوری اسلامی)، اختلاف اندازی (قومیتی، مذهبی، مسئولین کشور) و از آن مهمتر در آخرین تعبیر امام خامنهای از جنگ نرم، «تلاش برای تغییر محاسبات نظام – نخبگان و مردم» سامان یافته است: «در جنگ نرم و جنگ روانى – که جنگ روانى یکى از بخشهاى جنگ نرم است – هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند.» (1391/05/16) در مورد بسیاری موارد مربوط تا کنون بحثهای مفصلی صورت گرفته است، اما مورد آخر که از همهی موارد مهمتر نیز هست مورد کمتوجهی واقع شده است.
نمودهای عینی تغییر رویکرد دشمن
این تغییر رویکرد خود را در تغییر رویکرد غربیها در مواجهه با مسئولان کشور و مردم در ماههای اخیر نشان داده است. تغییری که تنها به دنبال اثرگذاری دراز مدت روی مردم و مسئولین نیست و باید در کوتاه مدت به گونهای سریع پاسخ دهد. شدت دادن تحریمها و تغییر سکان آن از تحریمهای هوشمند (که مدعی بود میخواهد بدون فشار بر مردم دولت جمهوری اسلامی را فلج کند) به سمت تحریمهای اثرگذار سریع بر مردم و تلاش همزمان برای به هم ریختن بازارهای مختلف مرغ، سکه و ارز و….، همراه با اثرگذاری و بازی و تلاش جدی برای اختلافاندازی و ناامید سازی مسئولین، شدت دادن تخریبهای مجازی مثل حملههای متعدد به سیستم بانکی و نفت و هستهای در ماههای اخیر، دامن زدن جدی به تخریب تحمیلی محیط زیست کشور و شدت گرفتن کمنظیر هجمهی تبلیغاتی به کشور نمود یافته است.
خطهای اصلی:
القای بنبست، دامن زدن به نیازهای غیرواقعی و القای بحران در تامین نیازهای واقعی، تخریب مقاومت و طرح ضرورت تغییر در سیاست خارجی
این رویکرد تلاش دارد ضمن بحرانی و بن بست نشان دادن فضا (تبلیغاتی و اقدامات محسوسی که مردم و مسئولین حتی در زندگی روزمره درگیرش شوند) و نمایش عدم امکان مدیریت جدیتر و ناکارآمدی سیستم ادارهی کشور (از طریق تبلیغات و نمایش محسوس آن از جانب مردم با بحرانهای موردی)، دامن زدن به نیازهای غیر واقعی مردم (تلاش در ضرورت بزرگنمایی نیازهای غیرواقعی و ضرورت تغییر جهت سیستم از پیگیری آرمانها به سمت پاسخگویی نیازهای غیر واقعی مردم)، تخریب نگاه آرمانی و مقاومت و ایستادگی مردم و مسئولین مقابل استکبار جهانی (در قالب فضای تبلیغاتی) و در نهایت القای ربط داشتن همهی موارد به مقاومت و ایستادگی مردم ایران و طرح ضرورت تغییر در این روند است.
خطهای فرعی: جدا کردن مسئولین از نظام و اختلاف اندازی بین آنها
در کنار این موارد تلاش برای جداکردن نخبگان سیاسی از روند کلی انقلاب و مردم در شرایط ساختگی بحران با تخریب و اختلاف اندازی، انداختن مسئولین عالی کشور در موضع لجاجت با هم و بزرگنمایی این موارد و حمایت موضعی از آنها، بزرگ نمایی خطرات بعضی موارد غیراصلی برای دامن زدن جدیتر به این موارد نیز دیده میشود. که شباهت به بعضی پروژههای مشابه دشمن مثل بدامن «Bedaman» (که از سال فتنه تلاش شد در قالبهای مختلف پیگیری شود؛ مثل تلاش برای تغییر اولویتگذاری در دشمنشناسی با جایگزین کردن مواردی مثل چین و روسیه به جای اسرائیل و آمریکابه عنوان رأس استکبار جهانی و نیز تبدیل به اولویت اول کردن بعضی جریانهای بیاولویت به عنوان بحران احتمالی یا واقعی در کشور) یا وریتاس «Veritas» در قالب شبههافکنی مدام مبتنی بر جدا شدن بعضی مسئولین از انقلاب و هل دادن آنها به بیرون از دایرهی انقلاب و چراغ سبز نشان دادن به بعضی مواضع آنها از جانب دشمن و تخریب آنها (بیش از اشکالات موجودشان) در فضای عمومی به گونهای که تنها راه آنها جدا کردنشان از نظام باشد و حتی اگر بمانند در فضای افکار عمومی متهم به همکاری و پیگیری نقشهی دشمن میشوند (مثل تلاشی که برای جدا کردن رئوس نظام اسد در سوریه صورت میگیرد،) به چشم میخورد.
شواهد تلخ از تلاش دشمن برای اجرای پروژه بین نخبگان سیاسی کشور
متأسفانه شواهد تلخی از برنامهریزی گستردهی دشمن برای پیگیری مسائل بین مسئولین نظام وجود دارد که ضرورت دارد با هوشیاری جمعی مردم، مسئولین و رسانهها تغییر کند. قطعاً دامن اکثر قریب به اتفاق مسئولین اصلی نظام از پیگیری پروژهی دشمن پاک است. اما ممکن است بعضی کمتوجهیها و کمسلیقگیها بعضی بزرگ کردنهای بیجای اختلاف دیدگاهها و حتی مواضع به حق طرح شده در شرایط نامناسب، زمینهی پر شدن پازل دشمن را فراهم کند که باید با هوشیاری و بیداری جمعی و مراقبت قاطبهی نخبگان سیاسی از مواضع خود و پیشنهادات مشاوران و اطرافیان و…. جلوگیری شود. بازخوانی بعضی از شواهد تلاش دشمن برای القای این مورد در مسئولین ما را نسبت به هوشیاری جمعی بیشتر دغدغهمند میکند.
مقاله عجیب شهردار تهران در شمارهی اخیر همشهری ماه؛
ضرورت تنشزدایی برای تحقق توسعه
«اگر به نحوهی عملکرد دولتهای جهان سومی در رابطه با محیط بین المللی (تا قبل از دهه 80 میلادی) نگاهی بیندازیم، به خوبی مشاهده میکنیم که اغلب آنها توانایی درکی واقعبینانه از محیط بین المللی و جایگاه و نقش کشور خود در این عرصه ندارند؛ به این معنا که تلقی آنها بر اساس سمت و سویی احساساتی تعیین شده است. نگاهی به جامعه و سیاست در ایران معاصر نیز مجموعهای از این دیدگاههای هراسگونه را از دنیای بیرون نشان میدهد. دیدگاههایی که در سایهی آنها، ایران رویکردی بدبینانه و نامعقول و به دور از واقعبینی نسبت به دنیا داشته است. البته هیچکس نمیتواند آثار مخرّب غربیها را در سرنوشت ایرانیان در نظر نگیرد، ولی برداشتی که ایرانیان از تجربهی تاریخی خود در ارتباط با غرب دارند، متَأسفانه در ابعادی خاص، امکان تعامل معقول آنها را با دنیای بیرون از آنها گرفته است. دولت توسعهگرا همان طور که باید به محیط داخلی خود توجه داشته باشد، باید بتواند با محیط خارجی ارتباط سازنده برقرار کند و با اتخاذ رویکردی معقول و واقعبینانه، تعامل با دنیای بیرون را مدیریت کند. محیط بینالمللی در تمامی عرصهها، سرشار از فرصت است؛ ضمن آنکه تهدید هم با آن آمیخته است. این نکته را میدانیم که شرط استفاده از این فرصتها آن است که دولت موفق شود، گونهای سیاست خارجی معقول را در فضای بینالمللی مدیریت کند. سیاست خارجیای که در آن مسئلهی زمینهسازی برای توسعه محور باشد. رها شدن سیاست خارجی از دیدگاههای تهدیدگرایانهی صرف، گامی مهم در این مسیر است. دولت توسعهگرا در سیاست خارجی خود، به گذر از دیدگاههای احساساتی به سوی واقعگرایی نیازمند است؛ این گذر را میتوان رنسانس سیاست خارجی ایران نامید. رنسانسی که در نهایت، میزان تنش با دنیای بیرون را برای ایران، کاهش میدهد. این تنشزدایی بسیاری از فرصتهای موجود در محیط بینالمللی را برای ایران به ارمغان خواهد آورد، فرصتهایی که نیاز ضروری ایران در روند توسعه هستند.»
سخنان رییس مجلس مبنی بر رابینهودی بودن شیوههای پی گیری عدالت در کشور
مصاحبه رییس مجلس با خبرگزاری فارس که حاوی انتقادات تند به اقدامات دولت و از جمله اقدامات خوبی مثل مسکن مهر بود. و شاهبیت آن جملهی «هیچوقت در اقتصاد روشهای رابینهودی جواب نمیدهد» را شامل میشد و درست در آستانهی کنفرانس خبری رییس جمهور تیتر این خبرگزاری قرار گرفت، که عصبانیت از آن بهطور واضح در کنفرانس خبری رییس جمهور واضح بود. شایان ذکر است رابینهودی یاد کردن سیاستهای اقتصادی دولت (مشخصاً ناظر به نگاه دولت نسبت به عدالت توزیعی) که چند ماهی است از طریق اتاق فکر یک کاندیدای قطعی دیگر انتخابات ریاست جمهوری، سخنانی مشابه این مورد به علاوهی مواردی مثل اولویت رفاه و پیشرفت بر عدالت، القای چپگرایی بودن پیگیری عدالت در شرایط فعلی اقتصاد و حتی سیاست خارجی (مثل اولویت دانستن دارالحرب بودن کشورهای امریکای لاتین نسبت به آمریکا) شنیده شده است.
سخنرانیهای عجیب رییس جمهور در نیویورک، کنفرانس خبری، و مجلس دانشآموزی
سخنان رییس جمهور در نیویورک مبنی بر به ضرر دو کشور بودن قطع مراودات ایران و امریکا نیز عجیب مینمود: «شرایط موجود در روابط بین ایران و آمریکا به ضرر هر دو کشور و شاید به ضرر همه دنیا است… جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد تا چنانچه دولت آمریکا قدمی برای ایجاد تفاهم بین دو کشور بردارد، در ذهنیت منفی خود نسبت به آمریکا تأمل کرده و کمک کند تا سریعتر روابط دو کشور بهبود یابد.»
سخنان رییس جمهور در کنفرانس خبری مزید بر علت شد، رییس جمهور با تأکید بر برگرداندن مشکلات اصلی بازار ارز به تحریم و برنامهی دشمن و تاکید بر حداکثر تلاش دولت اعلام کرد: «قطعا این شرایط بین ایران و آمریکا نمیتواند ادامه یابد.» سخنان مشابهی در مجلس دانشآموزی ناظر به وضعیت ذخیرههای ارزی کشور و…. نیز یاد شده است که جای تأمل جدی دارد.
تأکید بر شرایط بحرانی و ضرورت بازگشت مرد بحران
از سوی دیگر اصلاحطلبان و طرفداران سنتی رییس اسبق جمهور و رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز طی ماههای گذشته ضمن تأکید بر بحرانی بودن فضای داخلی و خارجی کشور به ضرورت بازگشت «مرد بحران»های سخت برای حل معضلات داخلی که بر پایهی عدم وجود مصالحهی خارجی شکل گرفته است، تأکید کردهاند.
باقی موضع گیریها
مواضعی از این دست یا شواهدی از جنس موارد برشمرده شده را میتوان در بحثهای برخی نخبگان دیگر سیاسی یافت. به صورت نمونه عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در حاشیه دهمین مجمع عمومی حزب مؤتلفه در جمع خبرنگاران به مذاکره ایران با کشورهای 1+5 اشاره کرد وگفت که «مشروط به لغو تمام تحریمها علیه ملت ایران میزان غنیسازی قابل مذاکره است.» و تأکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران موافق معامله کردن نیست مگر اینکه تحریمها لغو شود.»
چه باید کرد؟
یک- مهمترین در مسئله در شرایط فعلی این است که نباید اجازه داد این روند، تغییر گفتمان عمومی کشور و نخبگان عمومی کشور به سمت عقبنشینی از آرمانها سوق پیدا کند.این کار باید با تبیین، گفتمانسازی و فضاسازی جریانهای مردمی و دانشجویی رسانهها، علما و…. صورت بپذیرد. نباید به گونهای فضای عمومی شکل پیدا کند که مانند وقایع بعد از دفاع مقدس با تغییر گفتمان عمومی گفتمان اولویت رفاه به پیشبرد ِ انقلاب در فضای کشور مطرح شود که به تعبیر امام راحل «اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد؛ اعتلا به این است که ما مسلکمان را و مکتبمان را به پیش ببریم و با بحمدالله داریم مکتب را به پیش میبریم و مکتبمان را گسترش خواهیم داد به همه ممالک اسلامی بلکه در همه جا که مستضعفین هستند.»
دو- تبیین عقلانی بودن مقاومت و ایستادگی و تطابق آن با آموزههای دینی امر مهمی است که باید در فضای عمومی طرح شود. به تعبیر امام خامنهای در بیست و دومین سالگرد امام راحل (سلام الله علیه) «یک نمونهى دیگر از عقلانیت امام و تکیهى او به خرد و هوشمندى، عبارت است از سرسختى و عدم انعطاف او در مقابلهى با دشمن مهاجم. امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانى که خیال کردند و خیال میکنند عقل اقتضاء میکند که انسان گاهى در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطهى مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پختهى قوامیافتهى این مرد الهى، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقبنشینى و کمترین نرمش، به پیشروى دشمن مىانجامد. در میدان رویاروئى، دشمن از عقبنشینى طرف مقابل، دلش به رحم نمىآید. هر یک قدم عقبنشینى ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معناى یک قدم جلو آمدن دشمن و مسلط شدن اوست. این، یکى از مظاهر عقلانیت امام بزرگوار بود.» باید به لحاظ تاریخی و منطقی نشان داد که مقاومت موجب پیشرفت است. و عدم مقاومت میتواند خطراتی مثل از بین رفتن ابزارهای قدرت نمادین و معنوی و عقب ماندگی در پیشرفت کشور را نیز به ارمغان بیاورد.
سه- پرهیز از القای بنبست در وضعیت کشور که واقعی هم نیست. و به صورت نمونه در همین شرایط فعلی شاخص بورس رشد داشت و یا پستهکاران ایرانی امسال صاحب سود سرشاری شدند، که باید مواردی از این دست تبیین گردد. بحرانهای پیش آمده فارغ از عوامل قطعاً راهحل دارد، که در صورت نقشآفرینی جدی مقامهای مسئول توان مدیریت آنها وجود دارد. به صورت نمونه فروش گستردهی اعتباری ارز و ایجاد سامانه ثبت ضابطهمند و قابل پیگیری برای مبادلات ارزی راه مطمئنی است که میتواند برای کنترل بازار به کار بیاید که دولت پیش از این در مورد سکه آن را آزموده بود.
چهار- جناحها و نخبگان سیاسی باید دامن زدن به نیازهای غیرواقعی مردم و دستمایهی انتقامگیری از یکدیگر کردن مشکلات پیش آمده در تأمین بعضی نیازهای واقعی را کنار بگذارند. شرایط کشور به گونهای است که بیتوجهی به نقشآفرینی لازم در وضعیت پیچ تاریخی و تغییر نظام سیاسی عالم میتواند به ضعف همیشگی و صدها سالهی کشور بینجامد و قطعاً علاوه بر قضاوت خدا و تاریخ در مورد نقش نخبگان، مردم نیز با تخطیکنندگان برخورد خواهند کرد. و هر گونه تخریب مقاومت و طرح ضرورت تغییر در سیاست خارجی بدون در نظر گرفتن عزت و حکمت و مصلحت به هیچ وجه شدنی و قابل پذیرش مردم و رهبری انقلاب نخواهد بود.
پنج- قطعاً ضعفهای ساختاری اقتصاد ایران و بعضی کم کاریها در سوء استفادهی دشمن بیتأثیر نیست. اما نباید در این شرایط صرفاً با اتهامزنی به یکدیگر نقشآفرینی کرد.
شش- مردمی کردن اقتصاد و درگیر کردن مردم در فرآیند مقاومت چه به صورت تبلیغاتی چه با درگیر کردن آنها در شرایط جدید، جزو موارد مهمی است که احتیاج به پیگیری تشکیلاتی و رسانهای دارد. ما علاوه بر دمیدن روحیهی حماسه در مردم احتیاج به طراحی فرایندهایی داریم که آنها از طریق مواردی مثل اصلاح الگوی مصرف بتوانند در این فضا مشارکت کنند.
هفت- بسیاری از فضاهای انحرافی و گیسوگیسکشیهای سیاسی در شرایطی پیش میآید کهمردم و مسئولین و نخبگان سیاسی درگیر اولویتهای اساسی نظام نیستند. مسائلی نظیر اقتصاد مقاومتی، بیداری اسلامی، نقد لیبرال سرمایهداری، تولید ملی و…. مواردی است که تمرکز درست بر آن میتواند به جای هرز رفتن نیروها و ندیدن پازل دشمن ما را به سمت همافزایی و وحدت ملی هدایت کند. در کتاب دلیل به نقل از شهید علی چیتسازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر امام حسین علیهالسلام آمده است که هرگاه که بخاطر سکون جبهه و نبود عملیات، بین فرماندهان سپاه بحث واختلاف سر میگرفت رو به حسن باقری میکرد و میگفت «حاجی فقط به ما ماموریت بده، هر وقت عملیات هست اختلافی نیست»