بسمه تعالی
انقلاب اول که انقلاب اسلامی بود توانست طرفداران رژیم استبدادی را از مخالفانش جدا کند،
بسمه تعالی
انقلاب دومی که اتفاق افتاد، تسخیر لانه جاسوسی بود. تسخیر لانه جاسوسی به معنای نماد لیبرالیسم در مقابل حکومت اسلامی. به خاطر همین بود که امام از این حادثه به عنوان انقلاب دوم یاد کردند. در انقلاب اول ما طرفداران رژیم استبدادی را حذف کردیم اما در انقلاب دوم مخالفین حکومت اسلامی حذف شدند.
انقلاب سوم که به لحاظ جنبشهای مدنی میتوان آن را توصیف کرد اتفاقی بود که از 18 تیر سال 78 شروع شد و در طول 10 سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در فتنه 88 به اوج خود رسید و در اینها کسانی بودند که حکومت اسلامی را قبول داشتند اما ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتند. یعنی اینکه آنها مردمسالاری را قبول دارند و طرفدار نظام استبدادی نیستند، حکومت اسلامی را هم قبول دارند اما ولایت فقیه مطلقه را نه. آنها حکومت اسلامی غیرمداخلهگر در جزئیات را قبول داشتند و در 9دی مردم با گذر از آنها انقلاب سوم را شکل دادند.
سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی رای اول مردم مشهد در انتخابات مجلس نهم و از چهرههای خوشنام جبهه پایداری که اخیرا به عنوان عضو علیالبدل شورای مرکزی جبهه پایداری برگزیده شده است، در گفتگویی خواندنی به تشریح مواضع این جریان در شرایط فعلی، انتخابات ریاست جمهوری و برخی موضوعات مطرح شده در این روزهای مجلس پرداخته است.
به گزارش رجانیوز، قاضی زاده در این گفتگو از وجه افتراق و تشابه جریان پایداری با دیگر جریانات اصولگرا همچون پایداری و ایثارگران سخن گفته است. وی جلیلی، لنکرانی و فتاح را گزینههای مورد توجه جبهه پایداری برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری میداند و «اعتدال» و «عدالت» را شعارهای غالب در فضای انتخابات آینده میداند. او گریزی هم به جریان نفوذی در دولت میزند و معتقد است مرزبندی این جریان با جریان لیبرال در آینده از بین خواهد رفت.
در ادامه متن کامل این گفتگو که خبرگزاری فارس آنرا منتشر کرده است میخوانید:
تحلیلگران و کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند انتخاباتی رقابت گفتمانی بین نامزدهای انتخابات خواهد بود. به نظر شما کدام گفتمان میتواند در انتخابات آتی ریاست جمهوری غالب باشد و به پیروزی برسد؟
قاضیزاده: ابتدا باید بگویم در ابتدا شما باید تکلیف بنده را مشخص کنید. اگر نظر شخص بنده را بخواهید یک بحث است اما اگر نظر جبهه پایداری و یا هیئترئیسه فراکسیون اصولگرایان مجلس را بخواهید بحث دیگر.عرایضی که بنده دارم نظرات شخصی خودم است وقتی شما میپرسید نظر پایداری و یا نظر فراکسیون اصولگرایان چیست باید موضوع روشن باشد. ما برای اینکه بتوانیم برآوردی را درباره انتخابات آتی داشته باشیم ابتدا باید سیرهای گذشته را مرور کنیم. باید ببینیم سیرهایی که بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفته چه بوده است. باید مردم را رفتارشناسی کنیم و بعد بگوییم با این تحلیل چه احتمالاتی رخ خواهد داد.
9 ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و این مدت زمان کمی برای طراحی و اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد نیست. مثلا اگر گرانیهای اخیر اتفاق نمیافتاد من جایگاه دولت و گفتمان دولت را در انتخابات آتی موثر میدانستم. ممکن است آن را پیروز ندانم اما اگر گرانیهای اخیر نبود دولت در انتخابات میتوانست موثر باشد. اتفاقاتی که در حوزه ارز رخ داد موجب شد مواضع دولت از تهاجمی به موضع دفاعی تبدیل شد. ممکن است در آینده اتفاقات دیگری رخ دهد که در نهایت شرایط را تغییر دهد بنابراین از الان تا 9 ماه آینده تمام اتفاقاتی که میتوانیم آن را پیشبینی کنیم را باید رصد کنیم چرا که آنها در شرایط و معادلات موثر هستند. برخیها اسبهایی را سوار شدهاند. برخی پیادهها که سوار اسبها شدهاند بر اساس اینکه آنها چقدر بتوانند با این اسبها بتازند محل اثر است. بازیگرانی که در صحنه هستند هنوز میزان تاثیرشان در افکار عمومی قابل برآورد نیست. برخی بازیگران که ذهنیت مطلوبی در افکار عمومی ندارند ممکن است در آینده نقش خود را تغییر دهند. برخی جریانها نیز بر اساس مناسبات بیرونی تاثیرگذار هستند.
رای اصلاحطلبان 2 میلیون بود
مثلا کدام جریان؟
قاضیزاده: جریانی مثل جریان اصلاحات. جریان اصلاحات در دوره قبل هم پیشبینی ما این بود که این جریان پیروز نشود اما پیشبینی نمیکردیم که 13 میلیون رای بیاورد. اتفاقاتی رخ داد تا جریان اصلاحات توانست 13 میلیون رای جمع کند. اگر آن اتفاقها رخ نمیداد مجموع رای اصلاحطلبان مجموعه رای آقای معین در دوره ریاست جمهوری که نزدیک یک میلیون بود میشد. از 2 میلیون تا 13 میلیون رای اتفاقاتی رخ داد تا این آرا جمع شد.
در انتخابات 84 فضا دو قطبی شده بود...
قاضی زاده: بنده معتقدم رای سازمانی جریان اصلاحات همان رای آقای معین بود. چرا که رای آقای کروبی رای اصلاحطلبان نبود. رای شعار 50 هزار تومانی هم بود البته یکی از دلایل کاهش رای آقای کروبی در انتخابات 88 این بود که شعار 50 هزار تومانی را آقای احمدی نژاد از آقای کروبی گرفت. بنابراین چون آن شعار کروبی توسط فرد دیگری محقق شد کسانی که به خاطر 50 هزار تومان به کروبی رای داده بودند در انتخابات 88 به احمدینژاد رای دادند.
اگر بخواهیم وارد جریانشناسی شویم یک سری اتفاقاتی در تاریخ انقلاب رخ داده که میتوان آن را انقلاب در انقلاب توصیف کرد.
یکی از اینها انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی توانست طرفداران رژیم استبدادی را از مخالفانش جدا کند، انقلاب اسلامی به کار یک حکومت پایان داد و وقتی آن حکومت پایان یافت طرفداران آن حکومت با او از صحنه حذف شدند. سلطنتطلبها که هیچگاه با نظام مردمسالاری موافق نبودند و مخالفین مردمسالاری بودند با کنار رفتن حکومت استبدادی حذف شدند.
انقلاب دومی که اتفاق افتاد، تسخیر لانه جاسوسی بود. تسخیر لانه جاسوسی به معنای نماد لیبرالیسم در مقابل حکومت اسلامی. به خاطر همین بود که امام از این حادثه به عنوان انقلاب دوم یاد کردند. در انقلاب اول ما طرفداران رژیم استبدادی را حذف کردیم اما در انقلاب دوم مخالفین حکومت اسلامی حذف شدند. درست است اسم انقلاب اسلامی در سال 57 حک شد اما تحقق آن در تسخیر لانه جاسوسی بود یعنی تمام کسانی که نظامهای مردمسالار را قبول داشتند اما حکومت اسلامی و قوانین و قواعد حکومت اسلامی را قبول نداشتند با تسخیر لانه جاسوسی حذف شدند.
انقلاب سوم که به لحاظ جنبشهای مدنی میتوان آن را توصیف کرد اتفاقی بود که از 18 تیر سال 78 شروع شد و در طول 10 سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در فتنه 88 به اوج خود رسید و در اینها کسانی بودند که حکومت اسلامی را قبول داشتند اما ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتند. یعنی اینکه آنها مردمسالاری را قبول دارند و طرفدار نظام استبدادی نیستند، حکومت اسلامی را هم قبول دارند اما ولایت فقیه مطلقه را نه. آنها حکومت اسلامی غیرمداخلهگر در جزئیات را قبول داشتند و در 9دی مردم با گذر از آنها انقلاب سوم را شکل دادند.
این روش و تقسیمبندیای که شما دارید به لحاظ تئوریک توسط چه کسی طراحی و تئوریزه شده بود؟
قاضیزاده: جزئیات این روش در تئوری قبض و بسط شریعت آقای سروش در سال 65 مطرح شده است، اما آنچه رخ داده تبلور سیاسی و اجتماعی این تئوری بوده است. این جریانها در حوزههای بینالملل، سیاسی و اقتصادی نظرشان همین است. در خروجی تئوری این جریانها تعادل همراه با تعامل با قدرتها مطرح است.
در این تئوری مرزهای اقدامات دینی مرزهای محدودی است. در این روش در جایی از ولایت استفاده میشود که بخواهد مشکلات دنیوی و مادی آنها را حل کند. مثلا بانکداری ربوی است برای جا دادن به بانکداری ربوی در حکومت اسلامی میگویند کسی را لازم داریم که بانکداری ربوی را در حکومت اسلامی عملی کند.
کسانی هستند که پوسته اسلام را میخواهند اما باطن آن را به معنای جاری شدن قوانین نمیخواهند. به همین دلیل است که این جریانها با ولی فقیه به مشکل میخورد چرا که ولایت مطلقه فقیه نماد اجرایی شدن جزئیات دین در زندگی مردم است. جزئیات احکام دین، حلال و حرام آن در زندگی مردم است. ولی فقیه در صدا و سیما مداخله میکند تا رفتار آن را با حکومت اسلامی هماهنگ کند.
مبنای دخالت ولی فقیه در امور اجرایی احکام اسلام است.
مخالفان ولایت مطلقه، مدل ایرانیزه عربستان یا افغانستان را میخواهند
ولایت فقیه به معنای حکومت شخص نیست. حکومت شخصی است که از یک ایدئولوژی پاسداری میکند. مخالفان ولایت فقیه مطلقه با حکومت ایدئولوژیک مشکل دارند آنها مدلی میخواهند مثل افغانستان و یا عربستان اما به روش ایرانیزه شده.
اکنون این بحث مطرح است که با توجه به تقسیمبندیهای گفتمانی شما، آرایش انتخابات گذشته به چه شکل بوده است و این آرایش در انتخابات آتی چگونه خواهد بود.
قاضیزاده: با توجه به تقسیمبندی طرفداران ولایت مطلقه فقیه با طرفداران ولایت فقیه میتوان گفت که دیگر اصلاحطلب و اصولگرا نداریم و مبنای اختلافات بسیار محدودتر شده است به همین خاطر است که برخیها و برخی جریانها جابهجا شدهاند.
اکنون در جبهه اصولگرایی نیز شاهد اختلافاتی هستیم که آنها را به گروهها و جریانهای مختلف تقسیم کرده است آیا در این جبهه نیز تقسیمبندی شما به موافقان و مخالفان ولایت مطلقه فقیه درست است؟
قاضی زاده: در جبهه اصولگرایی برخی گروهها به تعداد نفراتشان تقسیم میشوند. لازم است بگویم در هر دفعه از انقلابهای بعد از انقلاب اسلامی دشمن برای تنبیه کردن ما اقدام کرده است.
در انقلاب اول موج ترورها راه افتاد، در انقلاب دوم جنگ تحمیلی علیه ما طراحی شد و در انقلاب سوم جنگ اقتصادی اتفاق افتاده است.
چرا که دشمن تلاش دارد به ما بگوید که روش ملت ایران پرهزینه است. دشمن میخواهد بگوید اگر مردم ایران شاه را بیرون کنند آنها سران کشور را ترور میکنند، میخواهد بگوید اگر لانه آمریکا در ایران بسته شود هزینهاش جنگ نظامی و کشته شدن 200 هزار از بهترین جوانان کشور است.
دشمن میخواهد بگوید اگر مردم ایران کسانی را که به دنبال تضعیف ولایت فقیه بودند حذف کند نتیجهاش را خواهد دید و باید برای پیادهسازی ولایت مطلقه فقیه تنبیه شوید.
اگر سیر تاریخی را نگاه کنیم مردم بعد از هر مرحله از انقلاب و برخوردی که با آنها شده ایستادگی کردند. مطمئن هستیم و مطمئن باشید که انتخابات ریاست جمهوری آتی باعث تقویت جایگاه ولی فقیه خواهد شد.
مردم به گفتمان ولایت مطلقه رای میدهند
این حرف یعنی اینکه مردم ایران گفتمان ولایت مطلقه فقیه را میخواهند و در انتخابات آتی نیز به گفتمان ولایت مطلقه فقیه رای خواهند داد.
همه گروههای اصولگرا مدعی حمایت از گفتمان ولایت مطلقه فقیه هستند حالا باید مشخص شود منظور شما کدام گروه است؟
قاضیزاده: باید ببینیم کدام گروه میتواند خود را با گفتمان ولایت مطلقه فقیه معرفی کند. اول اینکه ما گروهی نداریم. سه اتفاق در این حوزه رخ داده است. اتفاق اول در حوزه جریانها بود. جریان حزب جمهوری اسلامی در حمایت از انقلاب اسلامی و در مقابل جریانهای لیبرال شکل گرفت.
مرحله و اتفاق دوم عبور از احزاب و ورود به کاریزماها بود. یعنی اینکه اشخاص جریانسازی میکردند که این موضوع درباره آقای هاشمی و حتی آقای خاتمی مطرح است.
اگر جریان اصلاحات در سال 76 فردی غیر از آقای خاتمی را مطرح میکرد که توان کاریزماتیک خاتمی را نداشت نتیجه تغییر میکرد. اتفاق سوم که در انتخابات 84 رخ داد عبور مردم از کاریزماها به گفتمانها بود. یعنی ابتدا گفتمانی مطرح میشد، مردم آن گفتمان را میپذیرفتند و سپس کسی که گفتمان را مطرح میکرد مورد قبول و پذیرش مردم قرار میگرفت.
سال 76 هم چنین اتفاقی افتاد مردم میخواستند کسی که مخالف آقای ناطق است رای بیاورد. مردم شناخت خاصی از آقای خاتمی نداشتند اما چون نمیخواستند به آقای ناطق رای بدهند به آقای خاتمی رای دادند.
قاضیزاده: نه اینطور نبود. اگر کس دیگری جای آقای خاتمی بود رای نمیآورد. مثلا اگر آقای بهزاد نبوی به جای آقای خاتمی کاندیدا میشد چون توان کاریزماتیک را برای جذب نداشت رای نمیآورد.
رای به آقای هاشمی گرچه رای به شخص آقای هاشمی بود اما جریان راست سنتی هم از ایشان حمایت کرد. درباره آقای خاتمی هم باید بگویم جریانها خودشان را با شخص کاریزما که خاتمی بود تطبیق دادند نه اینکه کاریزماها خودشان را با جریانها تطبیق دهند اما سال 84 گفتمانی تحت عنوان گفتمان عدالت مطرح شد، این گفتمان قبلا از سوی مقام معظم رهبری تحت عنوان دولت اسلامی مطرح شده بود چرا که مهمترین مولفه دولت اسلامی عدالت است. خیلیها بودند که قبل از دولت آقای احمدینژاد از عدالت و شکستن حلقههای محدود حرف زدند. مثلا آقای جلیلی قبل از انتخابات 84 درباره گفتمان عدالت در جمع دانشجویان عدالتخواه سخنرانی کرده بود.
در بستر مطرح شدن گفتمان عدالت در جامعه، آقای احمدی نژاد خودش را به عنوان تبلور گفتمان عدالت معرفی کرد نه اینکه گفتمانسازی کرده باشد. گفتمان عدالت گفتمان رایج بود و ملزومات و دستورالعملهای آن برگرفته از مبارزه با فساد 8 مادهای مقام معظم رهبری شروع شده بود. زمینه اجتماعی فراهم شده بود و مردم متوجه شده بودند که جریانهای حاکم و موجود امیدبخش نیستند؛ برای تغییر وضعیت موجود آن زمان دنبال یک چهره گشتند تا آن چهره آنها را از آن وضعیت نجات دهد که آقای احمدینژاد خودش را به عنوان آن چهره معرفی کرد.
در دوره کنونی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هستیم در کدام دوره گفتمانی حضور داریم؟
قاضیزاده: همچنان در دوره گفتمانی هستیم؛ هنوز هم گفتمان بر چهره و کاریزما تقدم دارد. باید ببینیم چه کسی میتواند در انتخابات آتی خودش را به عنوان نماینده گفتمان معرفی کند.
شما در انتخابات مجلس نهم گفته بودید مردم از جریانها عبور کرده و به اشخاص رای دادهاند. حالا چه طور ممکن است به گفته شما در انتخابات آینده بحث گفتمانی و جریانی مورد نظر مردم باشد؟
قاضیزاده: گفتمان به معنی جریان سیاسی نیست. جریان اجتماعی است. الان میگویند پایداری یک جریان است، رهپویان و ایثارگران یک جریان دیگر. اما به لحاظ گفتمانی ممکن است این جریانها گفتمان نزدیکی داشته باشند و در یک طبقه قرار بگیرند نه اینکه مثل هم حرف بزنند بلکه به لحاظ گفتمانی به یکدیگر نزدیکتر شوند. بر همین اساس بعد از انتخابات مجلس با توجه به اینکه این جریانها رقیب یکدیگر بودند، چون گفتمان مشترک داشتند، در مجلس ذیل یک فراکسیون قرار گرفتند و این در حالی بود که اکثریت مجلس دنبال یارگیری بود اما رهپویان، ایثارگران و پایداری یک فراکسیون تشکیل دادند.
در مرزهای ولایت فقیه طرز تفکر رهپویان، ایثارگران و پایداری یکسان است
برخی میگویند پایداری، رهپویان و ایثارگران چون رقیب مشترک داشتند در مجلس با یکدیگر متحد شدند. نظر شما چیست؟
قاضیزاده: نه این طور نیست. این جریانها مبانی مشترک داشتند نه رقیب مشترک.
شاید هم منافع مشترک داشتند؟
قاضیزاده: منافع باید تعریف شود، منظور از منافع مالی است، مادی یا معنوی؟ بنابراین وجه مشترک جریانهای پایداری، رهپویان و ایثارگران موجب وحدت آنها شد. حداقل اینکه باید بگوییم که در مرزهای ولایت فقیه طرز تفکر رهپویان، ایثارگران و پایداری یکسان است.