تا کجا حرمت دارند ؟ 1-خوش گمانی و خوش بینی، ویژگی مردان الهی است. به وعده الهی حسن ظن دارند که «کان حقاً علینا نصرالمومنین». در حق مردمان نیز اهل خوش گمانی اند هم خوبی های آنها را بیش از عیب ها می بینند و هم درباره رفتارهای سوءظن برانگیز تا بتوانند حمل بر صحت می کنند. پیامبر اعظم(ص) آن قدر خوش بینانه برخورد می کرد که برخی از منافقان احمق در خلوت خود می گفتند او ساده دل است و دعاوی ما را می شنود و می پذیرد. آیه نازل شد که «قل اذن خیر لکم. ای پیامبر بگو این به نفع شماست». پیامبری با این بزرگواری و شکیبایی در عین حال مشفقانه هشدار داد و فرمود «اتقوا فراسه المومن فانّه ینظر بنور الله. از فراست و زیرکی مومن بپرهیزید که او با نور الهی می نگرد». شبیه همین تعبیر بلند از امیرمومنان(ع) روایت شده که فرمود «اتقوا ظنون المومنین فانّ الله تعالی جعل الحق علی السنتهم. از گمان مومنان بپرهیزید که خداوند بلند مرتبه حق را بر زبان آنان قرار داده است». یعنی اینکه حسن ظن و خوش گمانی مومن، بی حد و مرز نیست. تا بتواند حمل بر صحت می کند اما نه اینکه نبیند و نفهمد و تحلیل عمیق از رویدادها نداشته باشد. تا بتواند غمض عین می کند و می پوشاند اما اگر به حرف آمد و هشدار داد و نهی از منکر نمود و به معروف فرا خواند، کلمات حق است که از فراست برمی خیزد و بر زبان او جاری می شود. اینجاست که مخاطب هشدار مومنان- به ویژه در درون جبهه خودی- باید نگران شوند. نگران که چه کرده اند موجب بدگمانی و زنهار و هشدار مومنان شده اند. می توان هم دنده پهنی- لجاجت- کرد و به مسیر ادامه داد تا نهایت سقوط. 2- کلمات متعددی از پیامبر اعظم(ص) و امیر مومنان(ع) درباره حدشناسی و نگاه داشتن اندازه روایت شده، از جمله: «رحمت خدا بر کسی که قدر و اندازه خود را بشناسد و از حد خویش تعدی نکند»، «رحمت خدا بر کسی که قدر خود را بشناسد و در حد خود توقف کند» و «عالم کسی است که قدر و اندازه خویش بشناسد و در نادانی انسان همین بس که قدر و اندازه خود را نشناسد». برخی از رجالی که در جبهه حق جانبازی و خدمت کرده و سابقه ای اندوخته اند به مرور دچار این سوء تفاهم می شوند که به اعتبار آن خدمات و خوبی ها مجازند تخطی از حق، زیاده خواهی و امتیازطلبی کنند. تصور می کنند چون حرمت و احترامی دارند، بنابراین مجازند از محدوده قانون و حق و مصلحت عبور کنند و چون مواخذه شدند، ابرو درهم بکشند و با ترش رویی بگویند مثل اینکه ما را به جا نیاوردید؟! آنها با بدفهمی نسبت به حرمتی که دارند، از یک سو به جانب استبداد رای و تکبر می غلتند و از جانب دیگر با غفلت های پیاپی، برای اغیار و نامحرمان حاشیه امن می سازند. بدین ترتیب حرمت این عده تبدیل به منطقه الفراغ قانون می شود تا در سایه این حاشیه امنیت قرق شده، جریان های نفاق جرئت و مجال خیانت پیدا کنند. این در حالی است که حرمت آنها صرفا به اعتبار حضور در جبهه حق و همراهی و خدمتگزاری است. به بیان استاد شهید مرتضی مطهری(ره) که از منطق صحابی اصولی و اصول شناس پیامبر(ص) اخذ شده، به این عده باید گفت «صحابی شما محترمید اما حق محترم تر است». امیر مومنان ماه ها فتنه انگیزی صحابی پیمان شکن را صبورانه تحمل کردند اما آنجا که کار به گردن فرازی و شورش کشید از شکستن گردن فتنه گران ابا نکردند و فرمودند چون در برابر حق گردن کشیدند، گردن های آنها شکست. حضرت خطاب به همان ها فرمود «همواره منتظر عواقب خیانت شما بودم و آثار فریب خوردگی را در سیمای شما می دیدم. جامه دین شما را از من می پوشاند اما صدق باطنم حقیقت شما را بر من آشکار می کرد». بد فهمیدند و بد محاسبه کردند که مهربانی و خوش بینی و شکیبایی و اتمام حجت از سوی امیر مومنان(ع) را «فرصت» و «مجال» عهدشکنی و خیانت ارزیابی کردند. آنها تحمل امام را حمل بر ضعف تحلیل یا ضعف قدرت کردند اما بزرگواری و کرامت امام، تبدیل به مکر خودخواسته برای آن جماعت شد. 3-مهربان تر و خوش گمان تر از مقتدای بصیر و صبور انقلاب نمی شد با جماعتی حرف زد که مدت هاست دانسته و ندانسته هیزم کش فتنه دشمن شده اند. ایشان در دیدار جمعی از علما و مردم قم ضمن مرور نقشه های ناکام دشمن و دعوت به تقوای جمعی فرمودند «ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتی که در خرداد آینده در پیش داریم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگر می توانستند کاری می کردند که اصلا انتخابات انجام نگیرد... یکی از راه ها این است که کاری کنند که انتخابات بدون حضور پرشور و همگانی مردم برگزار شود. این را از حالا همه بدانند. آن کسانی که ممکن است از سر دلسوزی راجع به انتخابات یک توصیه های عمومی بکنند که آقا انتخابات این جوری باشد، آن جوری نباشد، حواسشان باشد به این مقصود دشمن کمک نکنند؛ مردم را از انتخابات مایوس نکنند، هی نگویند انتخابات آزاد باشد. خب معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سی و چند تا انتخابات داشته ایم، کدامش آزاد نبوده است؟... هی تکیه بکنند، هی بگویند، هی تکرار بکنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایده ای ندارد. این یکی از خواسته های دشمن است. آن کسانی که در داخل این حرف ها را می زنند، ممکن است غفلت کنند. من می گویم غفلت نکنید، حواستان باشد کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند، مقصود او را تکمیل نکند. این یکی از راه های از شور و هیجان انداختن انتخابات است». مقتدای انقلاب تعبیر «غفلت» و «از سر دلسوزی» را برای برخی از مدعیان انتخابات آزاد به کار بردند که نشانه نهایت سعه صدر، صبوری و حسن ظن است. در عین حال ایشان حجت را بر جریان ها تمام کرده و در واقع مرز جبهه خودی و دشمن را پررنگ کردند. نمی شود در جبهه دشمن ایستاد و حرف او را زد و خودی قلمداد شد. با اصرار بر تکرار ادبیات جهت دار دشمن نمی توان حرمت و احترام گذشته را حفظ کرد. اگر همین بزرگواری مقتدای انقلاب نبود ملت غیوری که روز نهم دی در کف خیابان ها جاری شدند و فریاد برائت از منافقان و محاربان سردادند، در کمتر از ساعتی تکلیف اصحاب فتنه 88 را یکسره می کردند. کسانی که در دوره هایی به تواتر از صندوق انتخابات به منصب و مسند رسیده اند و حالا با ادعای انتخابات آزاد دانسته یا ندانسته در سلامت این روند تردید و تشکیک می کنند، فارغ از اینکه چه می خواهند یا به چه چیزی برسند و نرسند، حکم بر علیه خویش صادر می کنند. آیا این گروه عارشان نمی آید از اینکه به صف خیمه شب بازان آمریکایی و انگلیسی بپیوندند که برای دهه ها در ایران دیکتاتوری را غلبه دادند و انتخابات را تعطیل کردند اما پس از انقلاب علی الدوام مدعی شدند انتخابات در ایران آزاد نیست؟ از نگاه مستکبران انتخابات ایران آزاد نیست چون سلطنت طلب های حافظ دیکتاتوری و جریان نفاق دارای اسناد نوکری در لانه جاسوسی و اعقاب آنها نمی توانند انتخابات را تبدیل به ضد خود کنند. عقده تاریخ گذشته آنها همان است که با ریختن شعبان بی مخ ها به خیابان و کودتا، کمترین اثری از نقش ملت ایران در سیاست و حکومت باقی نماند یا این که با مدل کودتاهای مخملین و به اسم انتخابات یا اعتراض به تقلب، مهره های غرب روی کار آید. با این تلقی، انتخابات ایران آزاد نیست اولا به این خاطر که برگزاری انتخابات خارج از مدار سیطره ابرقدرت ها، ذاتا جرم بزرگی است و ثانیا به این علت که به مرور دست نفوذی ها و خائنین از عرصه جشن ملی کوتاه شده است. این علت اصلی به خود پیچیدن آمریکا و انگلیس در برابر انتخابات ملت الهام بخش ایران است. با این وصف آنچه جای تعجب دارد هم زبانی و هم سخنی برخی رجال و طوایف سیاسی داخلی با دشمن است. این طیف در واقع حربه کند شده دشمن را تیز و علیه ملت خود دلالت می کنند. «و آن کس که شمشیر دشمن را به قوم خود دلالت و راهنمایی کند، سزاوار است که نزدیکان با او عداوت ورزند و دیگران از او ایمن نباشند» (خطبه 91 نهج البلاغه). اصرار بر غفلت و خطا، تبدیل به خط خیانت می شود و این گونه که شد عملا فرد «گرای» جبهه خودی را به دست دشمن می سپارد. بدون کمترین تردید می توان گفت گرای بخش مهمی از عملیات روانی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی دشمن از میان همین غفلت ها (به انضمام مشورت خائنانه برخی حلقه های اطراف رجال خودشگفت و خودمدار) به دست آمده است. این جفا، جفای بسیار بزرگ و جبران ناپذیری در حق ملت است. 4- انتخابات ولنگار، نسخه ای است که شیاطین جبهه استکبار فقط برای ما می پیچند اگرنه در آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان یک سیاستمدار منتخب پیدا نمی کنید که ادا و اطوار اپوزیسیون حاکمیت دربیاورد و در همین حال مانند انتخابات سال های 67، 87، 08، 48 و 88 ما نامزد انتخابات ریاست جمهوری یا پارلمان باشد. اصلا در این کشورها اپوزیسیون حاکمیت پیدا نمی کنید تا چه رسد به این که وارد گود انتخابات شوند. حتی در این کشورها سیاستمداری جرئت ندارد درباره مدعای صهیونیستی هولوکاست تردید کند. ماهیت نفاق بسیاری از کسانی که در انتخابات مورد اشاره مجال نامزدی یا حضور در قدرت را پیدا کردند، برای نظام روشن بود اما با این حال تحمل شدند. انتخابات آزاد بالاتر از این؟ ماهیت نفاق امثال خاتمی و موسوی و برخی زعمای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب) اظهر من الشمس بود اما تحمل شدند و این تحمل را به بدترین احتمال حمل کردند و تا نهایت سقوط پیش رفتند. آنها به اصرار و برخلاف زنهار دلسوزان از پرتگاه پریدند و سرشان شکست. خیانت هایی از جنس آشوب افکنی سال 88 و هم داستانی با جریانی که همین روزها علنا می گوید «انتخابات آزاد یعنی امکان سرنگونی حاکمیت و حالا که چنین نیست پس انتخابات آزاد منتفی است»، چیزی نیست که مشمول مرور زمان شود. آنها کوپن های خود را سوزاندند و باطل کردند. 5- از نگاه دشمن و طیف های فتنه گر، انتخابات آزاد اسم رمز و کنایه از چند چیز است: الف؛ امکان نامزدی افراد فاقد صلاحیت و دارای سوء سابقه از جمله خیانت در امانت. ب؛ الزام پیروزی نامزدهای موردنظر آنان که اگر چنین نشد به طور اتوماتیک نشانه تقلب است! ج؛ امکان ایجاد بلوا و به هم ریختن قاعده حاکمیت رأی اکثریت (جمهوریت) در صورت ناکامی. در چنین فرآیندی به شهادت حوادث گذشته، نقشه دشمن با نقشه جریان های نفاق و حلقه های امتیازطلب منطبق می شود یا هم پوشانی پیدا می کند. تمکین در برابر قانون و موازین مردم سالاری و مکانیزم حقوقی انتخابات یا تردیدافکنی و مقابله با این روند پذیرفته شده در همه جای دنیا، مرز روشن اعتقاد به مردم سالاری با ساختارشکنی و همراهی نقشه دشمن است. بدین ترتیب حرمت سیاستمداران تنها تا آنجا معتبر و محترم است که در طول قانون باشد و معارضه با این مسیر نکند. 6- بخشی از هزینه های سیاسی که طی چند سال اخیر به کشور و ملت تحمیل شده حاصل تعارض های دو رجل سیاسی است که هم در عداوت با یکدیگر افراط کردند و هم -اینک- به اعتبار نفوذ برخی اطرافیان آلوده، نقشی مشترک را در پرکردن خانه های جدول دشمن ایفا می کنند. خیرخواهانه باید از آنان خواست اولا رشته اعتبار و حیثیت خود را پنبه نکنند، ثانیاً دعواهای ناحق خود را به بیرون از حریم منافع ملی ببرند و ثالثاً طعمه قلاب دشمن نباشند. سواری دادن و دوشیده شدن و بهانه فتنه قرار گرفتن، عار نخبگی است.
ایااقای هاشمی توبه کرده؟م