سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سعدالله زارعیاستقامت ،کلیدواژه پیروزی (یادداشت روز) سخنان رهبر

بسمه تعالی
سعدالله زارعی

استقامت ،کلیدواژه پیروزی (یادداشت روز) 

سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- در پیام نوروزی و سخنرانی مشهد از یک طرف ترسیم دقیقی از شرایط و دستاوردهای انقلاب و نظام اسلامی در طول سه دهه گذشته بود و از طرف دیگر مسیر حرکت انقلاب و دولت را در سالهای آینده مشخص نمود از این رو مجموعه آنچه در روزهای اول فروردین 92 از سوی ایشان مطرح گردید توجه و تحلیل محافل داخلی و خارجی را در پیش داشت.
رهبر معظم انقلاب سال جاری را «سال حماسه سیاسی و سال حماسه اقتصادی» نامگذاری کردند. حماسه سیاسی ارتباط مستقیمی با انتخابات خرداد 92 دارد و از رویکرد نظام به مشارکت گسترده و فراگیر و همگانی مردم خبر می دهد از این منظر حضرت امام خامنه ای-دامت برکاته- از لزوم حضور همه سلیقه ها در انتخابات سخن گفتند با این وصف یک بار دیگر کشور صحنه حضور بسیار گسترده مردم خواهد شد و همه دستگاه ها باید به این موضوع کمک کرده و سیاست راهبردی خود را بر حضور همه توده ها و اقشار و سلایق قرار دهند حماسه اقتصادی هم از یک سو ارتباط معناداری با انتخابات و «دولت منتخب» دارد و از سوی دیگر ارتباط مشخصی با فضاهای محدودکننده ای دارد که از سوی دشمن در قالب تحریم و... علیه ملت ایران دنبال می شود بر این اساس مردم باید دولتی را برگزینند که توانایی حرکت به سوی حماسه اقتصادی را داشته باشد و در قول و عمل توانایی و اعتقاد و پایبندی خود را به این مسئله نشان داده باشد. دشمن در سال گذشته (2012) تلاش کرد تا با اعمال فشار سنگین، مردم و دولت ایران را منفعل گرداند مردم ایران با حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن که در پایان سال 2012 میلادی برگزار شد، نشان دادند که در مقابل توطئه دشمن از هوشمندی و استقامت زیادی برخوردارند. دولت نیز کم و بیش آمادگی خود را برای اداره کشور بر مبنای شرایط دشوار نشان داد ولی مسلما علیرغم این مسئله، دشمن در سال جاری میلادی نیز بر تداوم فشارهای اقتصادی تاکید خواهد نمود به این دلیل که راه دیگری برای مواجهه با ملت و رهبری ندارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی مشهد ضمن مرور موفقیت های فراوان جمهوری اسلامی بر این نکته تاکید داشتند که راه مستقیم و کم هزینه تر و «میان بر» ملت ایران برای رسیدن به مقصد، تکیه بر توانایی های داخلی خویش و «خودکفایی» است. واقعیت این است که هیچ چیز به اندازه «خودکفایی در نیازهای استراتژیک» اطمینان به آینده را فراهم نمی کند و دشمن را از دستیابی به مقصود پلید خود که از بین بردن استقلال و الگو بودن جمهوری اسلامی است،مایوس نمی گرداند. امروز به نسبت 10 سال پیش امید دشمن از به نتیجه رسیدن فشارها کمتر شده و در عالم واقع هم اگر تحریم هایی که در سال 2012 علیه ملت ایران اعمال شد، در سال 1992 یا حتی 2002 اعمال می شد، برون رفتن ایران از این فشارها دشوارتر بود و مسلما برون رفتن ایران از فشارها در سال 2013 بسیار آسانتر از برون رفتن از فشارها در سال 2012 خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود به مباحث مربوط به «مذاکره با آمریکا» اشاره داشتند. مذاکره موضوعی است که اخیرا بعنوان یک «استراتژی» برای تسلیم کردن ملت ایران دنبال می شود و دقیقا به دلیل برداشت عمومی که در محیط داخلی ایران و محیط خارجی کشور ما از اصرار آمریکا به مذاکره وجود دارد، سخنگوی فارسی زبان کاخ سفید آمریکا، بعد از سخنرانی مشهد امام خامنه ای-دامت برکاته- اعلام کرد که «ما در پی به تسلیم واداشتن ایران نیستیم» اما واقعیت اول این است که آنان همواره در پی تسلیم کردن ملت و دولت ایران بوده اند و هزاران سند که تحریم های 33 سال اخیر از جمله آنهاست، برای اثبات این موضوع وجود دارد. واقعیت دوم این است که آنان تاکنون کمترین موفقیتی در به تسلیم کشیدن نظام جمهوری اسلامی نداشته اند برای آنهم هزاران سند وجود دارد که شرکت دهها میلیونی مردم ایران در راهپیمایی 22 بهمن که با شعار مرگ بر آمریکا توام بود، یکی از این اسناد است.
رهبری در این سخنرانی فرمودند که مذاکره نیازمند اعتماد است و حال آنکه ملت ایران هیچ اعتمادی به آمریکا ندارد و آمریکایی ها نیز بارها اعلام کرده اند که به ایران اعتماد ندارند. رهبری یک پرسش ساده را مطرح کرده و مقامات آمریکایی را به پاسخ درباره آن فراخواندند: «وقتی که ما با صراحت می گوئیم از نظر شرعی ساخت سلاح هسته ای را حرام می دانیم و شما باز هم می گوئید که به نیات اتمی ایران اعتماد ندارید چطور از مذاکره حرف می زنید» در واقع و در عالم سیاست، مذاکره برای مناقشه دنبال نمی شود بلکه مذاکره برای رفع مناقشه دنبال می شود وقتی بر سر کلی ترین موضوع که باید پایه مباحث جزیی باشد توافق وجود ندارد و یک طرف، سخن طرف دیگر را با قاطعیت رد می کند، مذاکره چه فایده ای دارد و آیا غیر از این است که یک طرف نمی خواهد به «توافق» برسد بلکه می خواهد موافقت طرف مقابل را برای کوتاه آمدن و پذیرفتن منطق خود که منطق زور است، بدست آورد؟
دلایل زیادی برای عدم اعتماد ایران به دعوت لفظی آمریکا به مذاکره وجود دارد که بخشی از آن به مباحث جاری میان دو کشور برمی گردد که به آن اشاره شد و بخشی از آن جنبه تاریخی دارد. رهبر انقلاب فرمودند آمریکایی ها گاهی وارد مذاکره با ایران بر سر موضوعی خاص شده اند و آنگاه که روند مذاکرات را به نفع خویش ارزیابی نکرده اند، میز مذاکره را ترک کرده اند و در مواردی هم به تعهدات خود پایبند نبوده اند.
در سال 2001 مذاکرات چند جانبه ای در رم پیرامون موضوع افغانستان برگزار شد که آمریکا و ایران نیز به عنوان دو طرف اصلی این مذاکرات در آن حضور داشتند و اصولا حضور بقیه کشورها در آن اهمیتی نداشت. در نتیجه این مذاکرات قرار شد ایران و آمریکا به ملت افغانستان کمک کنند تا دولت منتخب خویش را بر سر کار آورند و بقیه کشورها از جمله آمریکا و ایران هم به دولت جدید در استقرار نظم و امنیت و حل مشکلات اقتصادی کمک نمایند. حکومت طالبان با اقدام مشترک مجاهدین افغانی- موسوم به ائتلاف شمال یا ائتلاف هشت گانه- و یگان های هوایی آمریکا فرو پاشید و در این میان نقش اصلی را مجاهدین افغانی که متحد ایران بودند، بعهده داشتند. براساس توافق رم، آمریکا موظف بود که اداره امور افغانستان را به دولت برآمده از آراء مردم واگذار نماید و خود در اندازه ای که دولت جدید مطالبه نماید به کمک های امنیتی و اقتصادی بپردازد اما عملا این اتفاق نیفتاد و از فردای سقوط طالبان دخالت آمریکا در همه شئون افغانستان شروع شد و کار به جایی رسید که آمریکا علیرغم آنکه 13 سال از روی کار آمدن دولت جدید می گذرد اما ضمن آنکه اقدامات سنگین نظامی شامل بمباران مناطق مسکونی مردم را بدون حتی خبر دادن به دولت قانونی افغانستان انجام می دهد، از همان آغاز، در پشت صحنه با طیف هایی از طالبان که شرارت های زیادی را علیه مردم به وجود آورده اند به مذاکره پرداختند و امروز رسما اعلام می کنند که بدون توافق با طالبان امنیت به افغانستان باز نمی گردد. بنابراین آمریکا در افغانستان به توافق رم وقعی نگذاشته و به تعهدات خویش پایبند نماند. این در هر جای دیگر می تواند تکرار شود.
در سال 2007 آمریکا و ایران مذاکراتی را پیرامون عراق توافق کرده و در سه دور گفتگو شرکت نمودند براساس مذاکرات دو جانبه بغداد که با میزبانی وزارت خارجه عراق برگزار شد، آمریکایی ها متعهد شدند که به دولت عراق در مبارزه با تروریزم و خشونت کمک نمایند این کمک ها شامل موارد اطلاعاتی، لجستیکی و سیاسی دیپلماتیک می شد. آمریکایی ها تا سال 2011 که نیروهای خود را از عراق خارج کردند به توافقات بغداد- تا حدی- پایبند ماندند اما بلافاصله پس از آنکه آخرین نظامی آمریکا در پایان سال 2011 از عراق خارج شد، آمریکایی ها نه تنها توافق 2007 را فراموش کردند بلکه از آن پس، موج ترور که به قربانی شدن هزاران عراقی از جمله در شهرهای مذهبی که پیش از این از امنیت قابل قبولی برخوردار بودند را به عنوان دلایل بی کفایتی دولت عراق و لزوم کنار رفتن آن معرفی نمودند! امروز هم حمایت آمریکا از عوامل تروریستی نظیر طارق الهاشمی و رافع العیساوی آشکارتر از آن است که به بحث نیاز داشته باشد. این مذاکرات نیز یک سند است که نشان می دهد پایبندی آمریکا به تعهدات تا زمانی است که به نفع اهداف مستکبرانه آمریکا باشد و این هم می تواند در هر جای دیگر تکرار شود.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مشهد خود ضمن آنکه بار دیگر به دست های چدنی با روکش مخملی آمریکا اشاره کرده و با استناد به افزایش فشارها از سوی آمریکا بر درستی تحلیل قبلی خود تاکید کردند، فرمودند که «رهبری مخالف مذاکره نیست». در واقع رهبری با مرور سابقه مذاکره با آمریکا به لحاظ عملی ثابت کردند که این درخواست آمریکا مبتنی بر مذاکره واقعی نیست اما در عین حال با صراحت اشاره کردند که مذاکره تنها در چارچوب دیدگاه و با رعایت اصول موردنظر رهبری امکان پذیر است. این در واقع از یک سو بی رغبتی ایران و بی اعتمادی رهبری و مردم به مذاکره با آمریکا را نشان داد و از سوی دیگر به نوعی بیانگر «تعلیق به محال بودن مذاکره» بود. آمریکایی ها از این موضع نگران شدند و سخنگوی کاخ سفید تلاش کرد تا از رهبری ایران رفع نگرانی کند. خود این مسئله به اندازه کافی ثابت می کند که ما باید مذاکره را به تحقق شرایط عادلانه و واقعی مشروط نمائیم اما تجربه ما می گوید آمریکایی ها جز به تحقق اهداف خود نمی اندیشند و به میدانی که لازمه ورود به آن، دادن امتیاز باشد، پای نمی گذارند. آمریکا بیش از 10 سال است که یک مناقشه سنگین و بی دلیل را علیه ایران پیرامون برنامه هسته ای به راه انداخته و در این راه از همه ظرفیت های خود بهره گرفته است حالا چگونه ممکن است بعد از 10-12 سال برگردد و بگوید تولید اورانیوم غنی شده حق ایران است. آمریکا به مذاکراتی می اندیشد که در آن ایران، آمریکا و چند کشور دیگر را با عنوان دروغین «جامعه بین الملل» بپذیرد و بگوید برای رفع نگرانی جامعه بین المللی از حقوق مسلم خود چشم می پوشد. مگر مذاکرات سعدآباد و سپس مذاکرات پاریس میان ایران و تروئیکای اروپایی بر این مبنا نبود و مگر همین امروز آمریکا و انگلیس و فرانسه به ما نمی گویند به مذاکرات سعدآباد و پاریس باز گردید؟ پس راه ما استقامت بر سر حقوق خود است.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92/1/14ساعــت 8:0 صبح تــوسط عباس | نظر