بسمه تعالی
ریاست مرکز تحقیقات مجمع مبارک آقای دیپلمات!
بسمه تعالی
ریاست مرکز تحقیقات مجمع مبارک آقای دیپلمات!
ولایتی مزد خوشخدمتی انتخاباتی به رفسنجانی را گرفت؟
اگر این همه ایثارگری برای به قدرت رسیدن یک فرد یا همفکران او، برای انقلاب اسلامی صورت میگرفت، وضع امروز بسیار متفاوتتر از آنی میشد که هم اکنون هست
"خیبرآنلاین" - علیاکبر ولایتی پس از پیشنهاد علی اکبر هاشمی رفسنجانی در حاشیه جلسه اخیر مجمع، مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را پذیرفت.
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی "خیبرآنلاین"، روز شنبه و در حاشیه جلسه مجمع، رفسنجانی این مسئولیت را به ولایتی پیشنهاد کرده و او نیز پس از مشورتهایی، این مسئولیت را پذیرفته است. البته تا لحظه انتشار این نوشته، حکمی برای ولایتی صادر نشده و ظاهرا قرار است طی روزهای آینده این حکم از سوی رفسنجانی صادر شود. ولایتی با دریافت این حکم از دست رفسنجانی جایگزین شیخ حسن روحانی خواهد شد.
براساس این گزارش، تا اینجای خبر تنها یک اطلاع رسانی بود تا مردم در جریان امر قرار بگیرند اما از اینجا به بعد این نوشته، تحلیلی است بر |آنچه موجب شد تا ولایتی به خاستگاه اصلی خود، قرابت تمام عیار با رفسنجانی بازگردد.
برای شفاف شدن چرایی این پیشنهاد به ولایتی از سوی رفسنجانی، بهترین کار انتشار برخی مطالبی است که از قضا از سوی ولایتی و برخی همفکران او و رفسنجانی منتشر شده است به طوری که هرکدام از این مطلب مانند قطعه ای از یک پازل هستند که در کنارهم قراردادن آنها، در نهایت معمای حضور ولایتی به عنوان دست راست رفسنجانی در مجمع حل می شود.
الف) بیانیه ولایتی در انتخابات سال 84
علی اکبر ولایتی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 فعالیت خود را از ماه ها قبل آغاز کرده بود، در دیماه سال 83 با خروج از جمعی که با نام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب فعالیت داشت، اعلام کرد که می خواهد به صورت مستقل وارد انتخابات شود و البته بعدها معنای این استقلال نیز مشخص شد.
در نهایت و پس از چندماه فعالیت انتخاباتی و فعال کردن بدنه ی حامیانش، در تاریخ 24 اردیبهشت 84 و به فاصله ی یک ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با انتشار بیانیه ای انصراف خود را کاندیداتوری اعلام کرد.
ولایتی در این بیانیه علت اصلی انصرافش را اینچنین توضیح می دهد:"از ابتدا اعلام کردم که در صورت ورود جناب آقای هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات (به عنوان فرد اصلح)، از صحنه کناره گیری خواهم کرد. اینک که ایشان ثبتنام کرده اند، انصراف خود را از ادامه فعالیتهای انتخاباتی اعلام می دارم. علیرغم اینکه ایشان بارها عدم تمایل خویش را به بازگشت به این سمت اعلام و متقابلاً از نامزدی اینجانب، در صورت اجماع بین ارزش گرایان حمایت کرده بودند، که البته هرگز چنین نشد".
همانگونه که مشاهده شد، تنها دلیل ولایتی برای انصراف، حضور رفسنجانی در انتخابات اعلام شده است. با این حساب، اولین خوش خدمتی انتخاباتی علی اکبر ولایتی به علی اکبر رفسنجانی به صورت رسمی در سال 84 کلید خورد.
ب) ولایتی و خوردن زیرآب ائتلاف 1+2
در انتخابات سال جاری که با حضور حماسی مردم برگزار شد، نیز ولایتی از ماهها قبل فعالیت آشکار خود را آغاز کرد. ابتدا با حدادعادل و قالیباف ائتلافی تشکیل دادند و در ادامه، دست در دست آنها به همه جا رفتند و در میان خود تعهدی ایجاد کردند که در نهایت از داخل این ائتلاف، یک نفر به عنوان خروجی به مردم معرفی شود.
دکتر غلامعلی حدادعادل پس از حضور در مناظرات و دفاع از آرمان های انقلاب، به تعهد خود پایبند شد و البته با آشکار شدن مواضع برخی افرادی که قبلا با آنها در ائتلاف بود، با انتشار بیانیه ی انصراف، بدون آنکه از فردی نام ببرد، از ادامه ی حضور کنار کشید. باتوجه به نزدیکی پررنگ مواضع حدادعادل و سعید جلیلی در رقابت های انتخاباتی و به ویژه در مناظرات، بسیاری از تحلیلگران معتقدند وی در نهایت به نفع جلیلی کنار کشید اما هرچه بود، پایبندی حداد به ائتلاف 1+2 بود.
در مقابل، ولایتی که کاملا مشخص بود از کمترین پایگاه مردمی برای ریاست جمهوری برخوردار است، زیرآب تعهدات ائتلاف را زد و تا آخر در رقابت باقی ماند. بعدها، تیمورعلی عسگری، مشاور پارلمانی روحانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در قبل از ریاست جمهوری و از افراد نزدیک به رفسنجانی، طی مصاحبه ای پشت پرده عدم کناره گیری ولایتی را اینچنین توضیح می دهد:"بحث این بود که آقای ولایتی کنار برود. آقای ولایتی به هر دلیلی کنار رفتن برایش سخت بود بعضی از بزرگان جریان اصول گرا از جمله آقای مهدوی کنی به وی گفتند که کنار برود. وقتی آقای ولایتی با آقای ناطق نوری در این باره مشورت کرد، آقای ناطق در پاسخ گفته بود که مگر غیر از این است که بزرگان اصول گرا می خواهند که جریان اصول گرا پیروز شود شما (ولایتی) بگویید من مشروط کنار می روم آن هم به این شرط که آقای جلیلی و من با هم کنار برویم".
پ) وقتی بودن کنار آیت الله مهدوی کنی صرف نمی کند!
در ادامه ی افشاگری ها راجع به آنچه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به وقوع پیوست، محدرضا باهنر، رییس ستاد انتخابات ولایتی، با لحنی انتقادی اینگونه می گوید:"درآخرین روزها تلاش شد آقایان ولایتی و قالیباف به وحدت برسند و یک خروجی واحد داشته باشند حتی آیت الله مهدوی کنی وارد صحنه شد و تقاضایی از آقای ولایتی داشت اما آقای ولایتی این تقاضا را قبول نکرد و این یکی از نکات منفی انتخابات بود.
روز آخر ولایتی خود را از دسترس آیت الله مهدوی کنی خارج کرد که به این کار او نقد داشتم. من در حدی نبودم که به ولایتی بگویم بنشیند از آیت الله مهدوی کنی تبعیت کند اما اصرار داشتم که ملاقات صورت بگیرد و نتیجه آن یک تصمیم واحد شود اینکه ملاقات انجام نشد اتفاق بدی بود. آیت الله مهدوی کنی تلاش داشت که ولایتی را پیدا کند اما میسر نشد".
در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر، بارها و بارها جوانان انقلابی و حزب اللهی هشدار داده بودند که ولایتی در پازل طراحی شده ی دیگران مشغول بازی است اما برخی قدیمی ترها (مانند موتلفه) و افرادی وابسته به جریان موسوم به راست سنتی که نوعی پدرخواندگی را در گروه موسوم به اصولگرایان برای خود قائل هستند، با ادله ای ناکافی اعلام کرده بودند که ولایتی گزینه ی اصلح است.
اینک، با آشکارشدن برخی پیشت پرده ها، باید به آن افراد گفت که لطفا از هم اکنون خود را از مدار تصمیم گیری برای آینده ی این جریان خارج کنید که در چند نوبت، به اصطلاح گاف داده اید.
همچنین به مومنینی که به جهت دلبستگی به انقلاب و سوابق انقلابی برخی راست ها(اصولگرایان) همچنان آراء خود را بر معیارهای انان منطبق می کنند نیز پیشنهاد می شود یک پایه گذاری جدید انقلابی در افکار خود ایجاد کنند و سطح این پایه را تا می توانند به روز نمایند و بنگرند که برخی، چگونه به خاطر دنیای برخی دیگر، به آب و آتش می زنند.
اگر این همه ایثارگری برای به قدرت رسیدن یک فرد یا همفکران او، برای انقلاب اسلامی صورت می گرفت، وضع امروز بسیار متفاوت تر از آنی می شد که هم اکنون هست.
سه نمونه ی فوق تنها مواردی آشکار از خوش خدمتی های ولایتی به جریان رفسنجانی طی دو دوره انتخابات ریاست جمهوری است و اینک، پاسخ به این سوال مشخص می شود که علت اصلی پیشنهاد ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت از سوی رفسنجانی به ولایتی چه بوده است.
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی "خیبرآنلاین"، روز شنبه و در حاشیه جلسه مجمع، رفسنجانی این مسئولیت را به ولایتی پیشنهاد کرده و او نیز پس از مشورتهایی، این مسئولیت را پذیرفته است. البته تا لحظه انتشار این نوشته، حکمی برای ولایتی صادر نشده و ظاهرا قرار است طی روزهای آینده این حکم از سوی رفسنجانی صادر شود. ولایتی با دریافت این حکم از دست رفسنجانی جایگزین شیخ حسن روحانی خواهد شد.
براساس این گزارش، تا اینجای خبر تنها یک اطلاع رسانی بود تا مردم در جریان امر قرار بگیرند اما از اینجا به بعد این نوشته، تحلیلی است بر |آنچه موجب شد تا ولایتی به خاستگاه اصلی خود، قرابت تمام عیار با رفسنجانی بازگردد.
برای شفاف شدن چرایی این پیشنهاد به ولایتی از سوی رفسنجانی، بهترین کار انتشار برخی مطالبی است که از قضا از سوی ولایتی و برخی همفکران او و رفسنجانی منتشر شده است به طوری که هرکدام از این مطلب مانند قطعه ای از یک پازل هستند که در کنارهم قراردادن آنها، در نهایت معمای حضور ولایتی به عنوان دست راست رفسنجانی در مجمع حل می شود.
الف) بیانیه ولایتی در انتخابات سال 84
علی اکبر ولایتی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 فعالیت خود را از ماه ها قبل آغاز کرده بود، در دیماه سال 83 با خروج از جمعی که با نام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب فعالیت داشت، اعلام کرد که می خواهد به صورت مستقل وارد انتخابات شود و البته بعدها معنای این استقلال نیز مشخص شد.
در نهایت و پس از چندماه فعالیت انتخاباتی و فعال کردن بدنه ی حامیانش، در تاریخ 24 اردیبهشت 84 و به فاصله ی یک ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با انتشار بیانیه ای انصراف خود را کاندیداتوری اعلام کرد.
ولایتی در این بیانیه علت اصلی انصرافش را اینچنین توضیح می دهد:"از ابتدا اعلام کردم که در صورت ورود جناب آقای هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات (به عنوان فرد اصلح)، از صحنه کناره گیری خواهم کرد. اینک که ایشان ثبتنام کرده اند، انصراف خود را از ادامه فعالیتهای انتخاباتی اعلام می دارم. علیرغم اینکه ایشان بارها عدم تمایل خویش را به بازگشت به این سمت اعلام و متقابلاً از نامزدی اینجانب، در صورت اجماع بین ارزش گرایان حمایت کرده بودند، که البته هرگز چنین نشد".
همانگونه که مشاهده شد، تنها دلیل ولایتی برای انصراف، حضور رفسنجانی در انتخابات اعلام شده است. با این حساب، اولین خوش خدمتی انتخاباتی علی اکبر ولایتی به علی اکبر رفسنجانی به صورت رسمی در سال 84 کلید خورد.
ب) ولایتی و خوردن زیرآب ائتلاف 1+2
در انتخابات سال جاری که با حضور حماسی مردم برگزار شد، نیز ولایتی از ماهها قبل فعالیت آشکار خود را آغاز کرد. ابتدا با حدادعادل و قالیباف ائتلافی تشکیل دادند و در ادامه، دست در دست آنها به همه جا رفتند و در میان خود تعهدی ایجاد کردند که در نهایت از داخل این ائتلاف، یک نفر به عنوان خروجی به مردم معرفی شود.
دکتر غلامعلی حدادعادل پس از حضور در مناظرات و دفاع از آرمان های انقلاب، به تعهد خود پایبند شد و البته با آشکار شدن مواضع برخی افرادی که قبلا با آنها در ائتلاف بود، با انتشار بیانیه ی انصراف، بدون آنکه از فردی نام ببرد، از ادامه ی حضور کنار کشید. باتوجه به نزدیکی پررنگ مواضع حدادعادل و سعید جلیلی در رقابت های انتخاباتی و به ویژه در مناظرات، بسیاری از تحلیلگران معتقدند وی در نهایت به نفع جلیلی کنار کشید اما هرچه بود، پایبندی حداد به ائتلاف 1+2 بود.
در مقابل، ولایتی که کاملا مشخص بود از کمترین پایگاه مردمی برای ریاست جمهوری برخوردار است، زیرآب تعهدات ائتلاف را زد و تا آخر در رقابت باقی ماند. بعدها، تیمورعلی عسگری، مشاور پارلمانی روحانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در قبل از ریاست جمهوری و از افراد نزدیک به رفسنجانی، طی مصاحبه ای پشت پرده عدم کناره گیری ولایتی را اینچنین توضیح می دهد:"بحث این بود که آقای ولایتی کنار برود. آقای ولایتی به هر دلیلی کنار رفتن برایش سخت بود بعضی از بزرگان جریان اصول گرا از جمله آقای مهدوی کنی به وی گفتند که کنار برود. وقتی آقای ولایتی با آقای ناطق نوری در این باره مشورت کرد، آقای ناطق در پاسخ گفته بود که مگر غیر از این است که بزرگان اصول گرا می خواهند که جریان اصول گرا پیروز شود شما (ولایتی) بگویید من مشروط کنار می روم آن هم به این شرط که آقای جلیلی و من با هم کنار برویم".
پ) وقتی بودن کنار آیت الله مهدوی کنی صرف نمی کند!
در ادامه ی افشاگری ها راجع به آنچه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به وقوع پیوست، محدرضا باهنر، رییس ستاد انتخابات ولایتی، با لحنی انتقادی اینگونه می گوید:"درآخرین روزها تلاش شد آقایان ولایتی و قالیباف به وحدت برسند و یک خروجی واحد داشته باشند حتی آیت الله مهدوی کنی وارد صحنه شد و تقاضایی از آقای ولایتی داشت اما آقای ولایتی این تقاضا را قبول نکرد و این یکی از نکات منفی انتخابات بود.
روز آخر ولایتی خود را از دسترس آیت الله مهدوی کنی خارج کرد که به این کار او نقد داشتم. من در حدی نبودم که به ولایتی بگویم بنشیند از آیت الله مهدوی کنی تبعیت کند اما اصرار داشتم که ملاقات صورت بگیرد و نتیجه آن یک تصمیم واحد شود اینکه ملاقات انجام نشد اتفاق بدی بود. آیت الله مهدوی کنی تلاش داشت که ولایتی را پیدا کند اما میسر نشد".
در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر، بارها و بارها جوانان انقلابی و حزب اللهی هشدار داده بودند که ولایتی در پازل طراحی شده ی دیگران مشغول بازی است اما برخی قدیمی ترها (مانند موتلفه) و افرادی وابسته به جریان موسوم به راست سنتی که نوعی پدرخواندگی را در گروه موسوم به اصولگرایان برای خود قائل هستند، با ادله ای ناکافی اعلام کرده بودند که ولایتی گزینه ی اصلح است.
اینک، با آشکارشدن برخی پیشت پرده ها، باید به آن افراد گفت که لطفا از هم اکنون خود را از مدار تصمیم گیری برای آینده ی این جریان خارج کنید که در چند نوبت، به اصطلاح گاف داده اید.
همچنین به مومنینی که به جهت دلبستگی به انقلاب و سوابق انقلابی برخی راست ها(اصولگرایان) همچنان آراء خود را بر معیارهای انان منطبق می کنند نیز پیشنهاد می شود یک پایه گذاری جدید انقلابی در افکار خود ایجاد کنند و سطح این پایه را تا می توانند به روز نمایند و بنگرند که برخی، چگونه به خاطر دنیای برخی دیگر، به آب و آتش می زنند.
اگر این همه ایثارگری برای به قدرت رسیدن یک فرد یا همفکران او، برای انقلاب اسلامی صورت می گرفت، وضع امروز بسیار متفاوت تر از آنی می شد که هم اکنون هست.
سه نمونه ی فوق تنها مواردی آشکار از خوش خدمتی های ولایتی به جریان رفسنجانی طی دو دوره انتخابات ریاست جمهوری است و اینک، پاسخ به این سوال مشخص می شود که علت اصلی پیشنهاد ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت از سوی رفسنجانی به ولایتی چه بوده است.