همانگونه که پیشبینی میشد مذاکرات «مسقط» بدون حصول نتیجه به پایان رسید. مذاکراتی که براساس اظهارات عباس عراقچی، نه پیشرفتی در آن حاصل شد و نه پسرفتی! و این یعنی ماندن در نقطه ابهام! همزمان با این مذاکرات - والبته به شکلی دیگر در دورههای قبلی- جریان گسترده خبری و رسانهای تلاش کرد تا حصول توافق را نزدیک و اختلافات فیمابین را اندک نشان دهد. یک سر این عملیات رسانهای که باید آن را به درستی عملیات روانی حساب شده نامید، به آنسوی مرزها و جریان رسانهای و خبری غرب متصل بود و سر دیگرش در لابهلای سطرهای برخی روزنامهها و سایتهای داخلی. اینکه این عملیات رسانهای چه هدفی را دنبال میکرد و اینکه چرا مذاکرات مسقط واجد نتیجهای نشد و همچنین واکنشهای داخلی به این مذاکرات چه بود، سه موضوعی است که در این نوشتار به اختصار بررسی میکنیم.
1- عملیات روانی وسیع رسانههای غربی در القاء نزدیک بودن حصول توافق در حالی انجام میشود که اختلافات اساسی بین ایران وکشورهای طرف مذاکره – و یا در بیانی صحیحتر بین ایران و آمریکا – هنوز باقی مانده و هنوز مسائل حل نشده فراوانی وجود دارد که مهمترین آنها لغو تحریمهای گوناگون است. این عملیات بیش از هر چیز برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی کشورمان و بویژه بر روی قشر نخبه و تاثیرگذار جامعه است. در این رفتار رسانهای، اینگونه وانمود میشود که عمده مسائل فیمابین حل شده و اندک موضوعات باقیمانده نیز در صورت همراهی کردن ایران و دست برداشتن از لجاجت حل خواهد شد! لجبازی که اگر ایران از آن دست برندارد، به مشکلات حاد و پیچیده اقتصادی و انزوای بینالمللی منجر خواهد شد! اهدافی که در این بازی رسانهای دنبال میشود، اهدافی مهم و قابل اعتناست. نخستین هدف آنها جابجا کردن مقصر بینتیجه بودن مذاکرات است. یکی از مهمترین دستاوردهای ما در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، اثبات دشمنی و عناد آمریکا و سیاسی بودن ماجرا و غیرقابل اعتماد بودن آنهاست. این دستاورد بسیار مهم و ارزشمند، هم به ملت و خودمان و برخی مسئولان خوشخیال و سادهاندیش، خباثت آمریکا را ثابت میکند و هم به ملتهای مستضعف و مسلمان بیش از پیش ماهیت آمریکا را مینمایاند. طبیعی است که آمریکاییها از حصول چنین نتیجهای ناخرسند باشند و با عملیات رسانهای سعی در عوض کردن صورت مسئله و جابجا کردن مقصر ماجرا داشته باشند. اما دومین هدف این بازی رسانهای، ایجاد التهاب روانی و تزلزل در وضعیت اقتصادی جامعه است. در این کارکرد، سهم و وزن توافق یا عدم توافق در شئون و مناسبات اقتصادی کشور، به نحو چشمگیر و فزایندهای بیش از آنچه که هست نمایش داده شده و اینگونه القا میشود که در صورت حصول توافق در این مقطع، تمامی مشکلات به یکباره رخت برمیبندد، اما اگر توافقی حاصل نشود چنین و چنان میشود! درباره دروغ بودن این ادعا هم پیش از این توضیحات مفصلی بیان شده که تکرار آن ملالآور است اما یک نکته را نمیتوان از نظر دور داشت و آن اینکه متاسفانه و بیهیچ پردهپوشی باید گفت این سخنان و گره زدن مشکلات اقتصادی به مذاکرات و مسئله هستهای، خطایی بود که نخستین بار توسط برخی مقامات داخلی رخ داد! اینکه گفته شد «سانتریفیوژها باید بچرخد و چرخ اقتصاد هم باید بچرخد» به این معنی است که چرخ اقتصاد کشور به دلیل مسئله هستهای متوقف شده است. یا این سخن که «تحریمها تاثیر نگرانکنندهای بر اقتصاد ما داشته و ما باید با مذاکره این مشکلات را برطرف کنیم» از همین نگرش حکایت دارد. البته خوشبختانه امروزه مسئولین با گذشت حدود پانزده ماه از عمر دولت یازدهم تصریح میکنند که تحریمها صرفاً ده تا بیست درصد بر اقتصاد ما اثر گذاشته و بقیه مشکلات، ناشی از مسائل داخلی و مدیریتی است. با آنکه باید این تغییر نگرش را - که ناشی از تجربهآموزی و روبرو شدن آنها با واقعیات و خروج از فضای انتخاباتی است - به فال نیک گرفت اما استمرار تاثیر آن سخنان و موجسواری دشمن را نمیشود انکار کرد.
2- اما بینتیجه ماندن مذاکرات بر خلاف آنچه جبهه استکبار سعی در القا آن دارد، نه ناشی از عملکرد تیم مذاکرهکننده ما، که صرفاً به دلیل زیادهخواهی آمریکاییهاست. در حالی که قرار بود دیپلماتهای ما با اتکا به فرمان رهبر معظم انقلاب، برای حفظ مصالح و منافع ملی، با عملیاتی کردن نسخه «نرمش قهرمانانه» و ارائه بسته پیشنهادی کشورمان، راه را بر بهانهجوییهای آمریکا ببندند، برخی رفتارها و سخنان باعث شد که این باور غلط در دشمن پدید بیاید که ما در موضع نیاز شدید برای به دست آوردن هر نوع توافقی هستیم! حتی نیاز انتخاباتی و سیاسی برخی هم درهمین سبد قرار گرفت و نتیجه این شد که آمریکا در عین نیاز خودش و ضرورت فوری بدست آوردن توافق با ایران، از این خطاهای راهبردی – و البته شگفتآور مذاکرهکنندگان- تعبیر دیگری کرده، نرمش قهرمانانه را معادل «نیاز و ناچاری» ما تعبیر کند و به جای «نرمش»، توقع «چرخش و عقبنشینی» ما از مواضع اصولی و بر حقمان داشته باشد! آنها که میدانند تیم مذاکرهکننده از خواست ملت بزرگ ایران در حقوق هستهای عقبنشینی نمیکند و هیچ دولتی در ایران هرگز حاضر نیست خودش را در مقابل مردم قرار دهد، نسخههای انحرافی و ظاهراً قانع کنندهای ارائه کردند تا به گمان خودشان موفق به فریب مردم شوند! یعنی در برابر خواست به حق ما برای «غنیسازی در مقیاس صنعتی و براساس نیاز کشورمان»، به بازی مضحک وکودکانه «غنیسازی نمایشی وکاریکاتوری» روی آورده و انتظار دارند دیپلماتهای ما، در این خیانت بزرگ تسلیم آنها بشوند! در کنار این موضوع، تمامیتخواهی آنها در موضوع تحریمهای ظالمانه و عدم همراهی با خواست یک ملت و حتی افکار عمومی جهان برای لغو تحریمها، بینتیجه بودن مذاکرات را قابل پیشبینی کرده است. در حالیکه ایران - به قول جناب رئیسجمهور - نرمشهای خود را به تمامی انجام داده است، آمریکاییها هنوز انتظار عقبنشینی وکوتاه آمدن ما را میکشند و البته پس از گذشت یکسال، حاضر نیستند حتی یک امتیاز نقد بدهند!
3- اما واکنش نمایندگان مجلس شورای اسلامی، همزمان با حضور تیم مذاکرهکننده کشورمان در مسقط و بیانیه آنها در تبیین خطوط قرمز هستهای کشورمان را باید در جهت عمل به تکلیف قانونی آنها تلقی کرد. برابر اساس اصل 77 قانون اساسی «عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.» این اصل یکی از مترقیترین اصول قانون اساسی است که با بهرهگیری از تجربیات تلخ دوران استبداد ستمشاهی و با هدف سهیم کردن مردم در مناسبات خارجی و توافقات بینالمللی و جلوگیری از بازگشت مناسبات استبدادی و استعماری تنظیم شده و براساس آن، مناسبات خارجی و تعهدآور بینالمللی کشورمان، علاوه بر آنکه با همت و دقت کارگزاران سیاست خارجی و فرزندان وطن، براساس خطوط و سیاستهای کلی نظام پیگیری میشود، جهت رسمیت یافتن و اجرایی شدن، نیازمند تصویب به وسیله «عصاره فضائل ملت» یعنی مجلس شورای اسلامی است. بر این اساس باید درباره مناسبات بینالمللی، قائل به یک فرایند سه مرحلهای بود؛ مرحله نخست تدوین سیاستهای کلی که به موجب قانون اساسی از سوی رهبر معظم انقلاب انجام میشود. مرحله دوم پیگیری سیاستها توسط مقامات دیپلماتیک و انجام چانهزنیهای متداول در عرصه بینالمللی برای پیشبرد اهداف کلان تدوین شده و بالاخره مرحله سوم، بررسی مذاکرات و تفاهمنامههای تنظیمی توسط نمایندگان به منظور ارزیابی انطباق یا عدم انطباق متون تنظیمی با سیاستهای ابلاغی و مصالح ملی. نامه دویست تن از نمایندگان مجلس و تبیین خطوط قرمز پنجگانه هستهای را باید در همین فرایند و اجرای اصل 77 قانون اساسی دانسته و به فال نیک گرفت.
در مجموع، آنچه از چندین دور مذاکره در یکسال گذشته و حتی ادوار قبل از آن آشکار میشود، نیاز مبرم غرب به عادیسازی روابط با ایران است. راز این نیاز را افزون بر اوضاع اقتصادی آن کشورها و ظرفیتهای شگفتانگیز کشورمان، باید در نفوذ و اقتدار بینظیر ایران در منطقه و تاثیر غیرقابل انکار آن در معادلات سیاسی و اجتماعی منطقهای و فرامنطقهای دانست. شواهد متعددی از نیاز غرب به توافق با ما حکایت میکند، اما از بین شواهد فراوان میتوان به دو نمونه نزدیک و اخیر یعنی دو نامه منتشر شده در این روزها اشاره کرد؛ نخست نامه بیش از ده مقام ارشد سابق اروپایی به 1+5 که طی آن صریحاً بر لزوم انجام توافق و دست برداشتن از لجاجت با ایران تأکید کردهاند و دوم نامه رئیسجمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب که از عجز آنها در رویارویی با مسائل جاری و نیاز مبرم به همکاری کشورمان و... حکایت دارد.
در چنین شرایطی، اشتباه گرفتن صورت مسئله و بیتوجهی به نیاز دشمن و محتاج دانستن کشورمان، اشتباهی استراتژیک و جبرانناپذیر است که به یقین از سوی مردم و نمایندگانشان پذیرفته نمیشود.
حسین شمسیان
200 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح دیروز خانه ملت با امضای بیانیهای درباره مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با 1+5، از تیم مذاکرهکننده هستهای خواستند قدرتمندانه، از عزت و اقتدار ایران اسلامی که حاصل 35 سال مقاومت قهرمانانه ملت بزرگ ایران است، دفاع کند.
در این بیانیه که ضرغام صادقی عضو هیئت رئیسه مجلس آن را قرائت کرد آمده است: تحریمها [ی موجود] اعم از هستهای و غیر آن بلافاصله پس از انجام توافق که رئیسجمهور محترم نیز بارها بر آن تأکید کردند باید لغو شود.
در بند دوم این بیانیه با تاکید بر استیفای کامل حقوق هستهای ایران آمده است: [این حقوق] شامل توسعه و ارتقای چرخه سوخت هستهای در حوزه تأمین و تولید سوخت مورد نیاز تأسیسات هستهای تا حد خودکفایی به شکل واقعی و تأمینکننده نیاز به حق کشور برای تأمین سوخت مورد نیاز نیروگاه هستهای بوشهر در سقف زمانی پنج سال و استمرار آن تا تأمین 20 هزار مگاوات برق هستهای براساس قانون مصوب 1384 مجلس شورای اسلامی باید تامین شود.
نمایندگان همچنین با تصریح بر عدم پذیرش هرگونه محدودیت در تحقیق و توسعه غنیسازی و سایر فعالیتهای مرتبط با چرخه سوخت هستهای و نیز در مکان، حجم و ذخایر مواد غنیشده مورد نیاز در کشور ادامه دادند: هرگونه بازرسی، نظارت و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی فراتر از توافقنامه پادمان منع گسترش سلاحهای هستهای باید منع شود.
بهارستاننشینها همچنین در بند پنجم این بیانیه بر حفظ ماهیت و فعالیت مرتبط با بهرهبرداری از رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک حداکثر در بازه زمانی 2 سال و استمرار بهرهبرداری از تأسیسات هستهای فردو با حفظ امکان تأمین سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی و کاربردی در عرصههای پزشکی، کشاورزی، صنعتی و سایر موارد صلحآمیز تاکید کردند.
بسمه تعالی
.
مکتب امامت و ولایت همواره پیروان خود را به سوی حقیقت و فضیلت هدایت می کند.راه را روشن نموده درباره خاطرات و پرتگاه ها هشدار می دهد. به شیاطین و رهزنان اشاره می کند و بر این انذار پای می فشارد که مبادا رهروان این مکتب در اثر فتنه ها از صراط مستقیم الهی و راه خدا بلغزند و از مسیر ولایت خارج شوند. زنده و بالنده بودن مکتب ولایت علاوه بر اصل کلی مذکور، به این است که احادیث امامان معصوم در همه زمان ها رهگشاست بلکه گویی به مناسبت همین امروز صادر شده و ایشان برای حوادث و مسائل کنونی جامعه رهنمود داده اند.
از جمله این احادیث روایتی گرانقدر از حضرت رضا(ع) است که از فتنه ای بزرگ تر و سخت تر از فتنه دجال سخن گفته و شیعیان و پیروان کوی ولایت را بدان هشدار داده اند. البته آنچه ایشان فرموده اند مربوط به یک واقعه و یک شخص خاص نیست،بلکه اصلی کلی را بیان کرده اند. که برای رهپویان می تواند در هر زمانی مفید افتد.آن چه در این نوشتار به خوانندگان فهیم و گرامی تقدیم شده کلام بلند آن امام همام است که هر انسان فکور و فرزانه ای احساس می کند. آن حضرت برای راهنمایی پیروان مکتب خود در این زمینه سخن گفته اند .
فتنه ای شدید تر از دجال
ایشان فرموده اند: «ان ممن یتخذ مودتنا اهل البیت لمن هو اشد فتنه علی شیعتنا من الدجال؛ از کسانی که دوستی و مودت ما اهل بیت را اتخاذ کرده اند افرادی هستند که فتنه آنان برای شیعیان ما از فتنه دجال نیز بزرگ تر و شدید تر است.1
در اینجا راوی از امام می پرسد:«یاابن رسول الله بماذا؟؛ای فرزند پیامبر این امر چگونه روی می دهد؟»امام می فرماید:«بموالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا:با دوستی دشمنان و دشمنی دوستان ما»یعنی آن که فتنه می کند و فتنه او از دجال نیز سخت تر است. با دشمنان ما طرح دوستی می ریزد و با دوستان ما راه دشمنی و مخالفت را در پیش می گیرد.
سپس امام رضا(ع) فرمود:«انه اذا کان کذلک اختلط الحق بالباطل و اشتبه الامر فلم یعرف المؤمن من المنافق؛ چون این اتفاق روی داد حق با باطل به هم درآمیخته و مؤمن از منافق تشخیص داده نخواهد شد.»
و اما نکات جالب و مهم آن روایت
1- علت صدور این احادیث از امامان علیهم السلام
ولایت همان صراط مستقیم الهی و مسیر تعالی انسانی است که خداوند انسانها را آفریده است تا با طی این صراط به سر منزل مقصود و هدف خلقت یعنی بندگی و تکامل نایل آیند.این امر از همان آغاز آفرینش انسان در جهان محقق گردید.یعنی خداوند با فرمان سجده فرشتگان به آدم که حامل نور ولایت و نخستین مظهر آن در زمین بود به این حقیقت بزرگ اشاره فرمود که همه باید در برابر مظهر ولایت الهی یعنی امام و ولی خدا در هر زمان تسلیم و خاضع باشند،ولایت او را بپذیرند و رهرو مکتب او باشند تا: اولا فرمان خدا را اطاعت کرده باشند.
ثانیا از حوزه تسلط شیاطین خارج شوند.
ثالثا با طی این صراط مستقیم به تکامل رسیده و به مقام بندگی خداوند نایل آیند.
در این صورت روشن است که همه اهتمام شیطان برای فریب انسان ها در مرحله نخست خارج کردن آنها از مسیر ولایت الهی است (که در ولایت امام و رهبر الهی تجلی می یابد).بنابراین،اهتمام مؤمنان نیز باید در درجه نخست حفظ این سنگر باشد.اگر کسی از مسیر ولایت خارج شود از جاده اصلی منحرف شده و مقصود بزرگ شیطان محقق خواهد شد و آنگاه سوق دادن او به سوی گناهان و انحرافات دیگر برای شیطان بسیار آسان خواهد بود.
آیات بسیاری در قرآن با روایاتی معتبر به مساله ولایت ائمه علیهم السلام تاویل و تفسیر شده است که به عنوان «ایات الولایه»معروف است و برخی از علما آنها را جمع آوری کرده و کتابهای مستقلی را در این باره نوشته اند.2
این بدان معناست که خداوند متعال که خود چنین نظامی را بنا نهاده به مسئله ولایت و نقش اصلی آن در سعادت انسان ها عنایت کامل داشته است. امامان معصوم علیهم لسلام نیز با تأسی به خداوند برای هدایت و هشدار مؤمنان احادیث بسیاری در این زمینه بیان فرموده اند که در کتب روایی شبیه اهل سنت فراوان است.3
احادیث ایشان از یک سو ترغیب و تشویق انسانها به سوی ولایت است و از سوی دیگر هشدار بر این که مبادا مؤمنان در اثر فتنه های شیاطین انسانی از این جاده خارج و منحرف شوند.حدیث مذکور از امام رضا نیز در زمره همین روایات و بر اساس همین حقیقت است.
2- دجال کیست؟
|
دجال مظهر دروغ و فریب است و در روشن ترین معنای لغوی آن انسان بسیار دروغگو و فریبنده است در فرهنگ دینی و خصوصا مکتب شیعه دجال مظهر گمراهی انسانها در برابر خط ولایت و امامان است که در زمان غیبت امام عصر در صدد فریب مؤمنان و منحرف کردن آنان از این خط بر می آید و ممکن است مصادیق متعددی داشته باشد.4
آنچه گفتیم دلایل متعددی دارد که یکی از آنها همین روایت امام رضا است که از فتنه های بزرگ تر و سخت تر از دجال خبر داده است.هشدار امام رضا بیانگر این حقیقت است که در هر زمانی ممکن است شخصیت هایی از جنس دجال و بدتر و گمراه کننده تر از آن برای فریب شیعیان به پا خیزند.
پس شیعیان باید مراقب باشند فریب انها را نخورند.
در واقع امام رضا با تعبیر «سخت تر از دجال» این حقیقت را بیان کرده اند که در جامعه شیعه و اهل حق گاه کسانی پیدا می شوند که هم خود بسیار گمراهند و هم در صدد فریب دیگرانند و در این ارتباط از دجال نیز فریبکارانه تر عمل می کنند.چگونگی این ترفند و توطئه در ادامه حدیث آمده است که به آن اشاره خواهیم کرد.
3- ایستادن در برابر خط ولایت
این که دجال و یا بدتر از او در برابر خط ولایت می ایستد و این ویژگی بزرگ چنین افرادی به شمار می آید حداقل دارای دو دلیل است اول این که حضرت فرمود:« علی شیعتنا» فتنه اینان برای شیعیان ماست یعنی همانان که در خط ولایت حرکت می کنند و دلیل دوم این است که سردمداران خط دجال با دشمنان ولایت طرح دوستی ریخته و به دشمنی با دوستان ائمه برمی خیزند(موالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا)
4-ادعای خط امام داشتن
5-نکته بسیار جالب در حدیث امام رضا(ع)این است که ایشان نمی فرماید اینان فتنه گران از دوستان ما هستند. بلکه می فرماید: اینان ادعای دوستی ما را دارند«اتخذ مودتنا اهل البیت»اتخاذ به معنای اخذ کردن و برگرفتن است که مفهوم ان با توجه به ویژگی فتنه گران (دوستی با دشمنان اهل بیت) همان ادعا کردن و استفاده ابزاری از محبت اهل بیت است. هم آنان که از محبت خاندان نبوت دم می زنند و ادعای خط امام را دارند.
6-معیار تشخیص حق از باطل چیست؟
7-حضرت امام رضا با ذکر ویژگی مهم فتنه گران مبنی بر دوستی با دشمنان خدا و دشمنی با دوستان او هم پرده از ترفند آنان برداشته اند و هم معیار تشخیص حق و باطل از یکدیگر را بیان کرده اند.بر این اساس بزرگترین معیار در این عرصه همان ولایت و برائت است که لازمه ایمان شمرده شده است. در این بیان بزرگترین خط انحرافی دور شدن از مسیر ولایت و طرح دوستی ریختن با دشمنان ولایت معرفی گردیدعه است، و فتنه گرلان بدتر از دجال کسانی اند که در ظاهر ادعای محبت اهل بیت دارند اما در باطن به دشمنان اهل بیت سر سپرده اند و در پی اجرای منویات آنان برآمده اند. روشن است که هریک از دو مقوله ولایت و برائت آثار و نشانه های خاص خود را دارد که باید به گونه ای به منصه ظهور درآید تا صدق آنها آشکار گردد.
8-در مورد محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام کسی را می توان صادق شمرد که به مظاهر آن تن در دهد.
9-در زمان ما بزرگترین مظهر ولایت امامان معصوم در بعد دینی و سیاسی ولایت فقیه است.بنابراین اگر کسی ولایت فقیه و اصول و مبانی حاکمیتی را که بر اساس ولایت بر پا شده نپذیرد،در حقیقت اصل ولایت ائمه را نپذیرفته است و اگر در مقابل ولایت فقیه و امام و حاکم مسلمین بایستد در مقابل خود امامان معصوم علیهم السلام ایستاده است.این، یک ملاک معقول و منطقی است و در اتقان و استحکام آن هیچ تردیدی وجود ندارد.
و در طرف دیگر، باز کسی را می توان در ولایت امامان، صادق دانست که از دشمنان آنان برائت جوید و آن را ابراز نماید.امام رضا(ع)در روایت دیگری فرمودند که برائت از دشمنان واجب و فریضه است.(5)
امام صادق(ع)نیز فرمودند:«کذب من ادعی محبتنا و لم یتبرا من عدونا؛دروغ می گوید آن که ادعای محبت ما را دارد، اما از دشمنان ما برائت نمی جوید»6
اگر آیات و روایات نیز این حقیقت را بیان نمی کرد،فطرت و عقلانیت همگان بر آن متفق بوده و تاکید داشتند.
از جمله نشانه ها و آثار این برائت برای علنی شدن،همان «مرگی» است که مردم ولایت مدار ایران در شعارهای کوبنده خود نثار دشمنان اسلام یعنی آمریکا و اسرائیل می کنند.اما نشانه فتنه گران دجال صفت این است که نه تنها چنین نمی کنند بلکه بر حذف چنین شعارهایی تاکید کرده و اهداف و سمت و سوی حرکت آنان با دشمنان خدا یکی است.
6- نفاق پنهان
از بیان حضرت رضا(ع)استفاده می شود که وقتی فتنه گران در نهان با دشمنان خدا طرح دوستی ریختند و در ظاهر دم از محبت اهل بیت زدند مسئله بر کسانی که معیار ولایت و برائت را ندارند مشتبه شده و بدین سان فتنه به وجود می اید و در این حال است که مؤمن از منافق تشخیص داده نمی شود و منافق خود را در لباس یک انسان مصلح دلسوز و محب اهل بی می نمایاند.
7-بصیرت تنها راه خنثی کردن فتنه هاامام رضا(ع) با لطافت و ظرافت تمام تنها راه خنثی کردن این گونه فتنه ها را معرفت و بصیرت معرفی فرموده است. اصل بیان احادیثی با چنین محتوایی تبیین خط روشن حق و ارائه ملاک تشخیص حق از باطل و در واقع بصیرت دادن به پیروان مکتب ولایت و اسلام ناب است.و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر لزوم و ضرورت بصیرت و شناخت تفسیر همین احادیث و روایات است که بر اساس آن میتوان نظام مبتنی بر ولایت امامان یعنی جمهوری اسلامی را حفظ و حراست نماید و دست دشمن را از توطئه و فتنه در آن کوتاه کرد. پایان بخش این مقاله را دو فراز از گفتار رهبر فرزانه انقلاب در ارتباط با لزوم بصیرت و ملاک و معیار فوق الذکر قرار می دهیم.
بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع پیچیده امروز است به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را نداشت و نقشه خوانی را بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند.
هر حرکتی که دشمنان خونی ملت و نظام اسلامی یعنی استکبار و صهیونیسم را خشمگین کند حرکتی صحیح و در مسیر حق است و هر اقدام و مسیری که آنها را خوشحال و ذوق زده کند و در تبلیغات و سیاستهایشان بر آن تأکید کنندمسیری کج, غلط و زاویه دار است.
با این معیار یعنی عکس العمل خشمگینانه یا شادمانه بیگانگان در مقابل حوادث و رویدادها در بسیاری از موارد می توان اشتباهات را دریافت و جبران کرد.
نفاق موسوی
Search Results
مکتب امامت و ولایت همواره پیروان خود را به سوی حقیقت و فضیلت هدایت می کند.راه را روشن نموده درباره خاطرات و پرتگاه ها هشدار می دهد. به شیاطین و رهزنان اشاره می کند و بر این انذار پای می فشارد که مبادا رهروان این مکتب در اثر فتنه ها از صراط مستقیم الهی و راه خدا بلغزند و از مسیر ولایت خارج شوند. زنده و بالنده بودن مکتب ولایت علاوه بر اصل کلی مذکور، به این است که احادیث امامان معصوم در همه زمان ها رهگشاست بلکه گویی به مناسبت همین امروز صادر شده و ایشان برای حوادث و مسائل کنونی جامعه رهنمود داده اند.
از جمله این احادیث روایتی گرانقدر از حضرت رضا(ع) است که از فتنه ای بزرگ تر و سخت تر از فتنه دجال سخن گفته و شیعیان و پیروان کوی ولایت را بدان هشدار داده اند. البته آنچه ایشان فرموده اند مربوط به یک واقعه و یک شخص خاص نیست،بلکه اصلی کلی را بیان کرده اند. که برای رهپویان می تواند در هر زمانی مفید افتد.آن چه در این نوشتار به خوانندگان فهیم و گرامی تقدیم شده کلام بلند آن امام همام است که هر انسان فکور و فرزانه ای احساس می کند. آن حضرت برای راهنمایی پیروان مکتب خود در این زمینه سخن گفته اند .
فتنه ای شدید تر از دجال
ایشان فرموده اند: «ان ممن یتخذ مودتنا اهل البیت لمن هو اشد فتنه علی شیعتنا من الدجال؛ از کسانی که دوستی و مودت ما اهل بیت را اتخاذ کرده اند افرادی هستند که فتنه آنان برای شیعیان ما از فتنه دجال نیز بزرگ تر و شدید تر است.1
در اینجا راوی از امام می پرسد:«یاابن رسول الله بماذا؟؛ای فرزند پیامبر این امر چگونه روی می دهد؟»امام می فرماید:«بموالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا:با دوستی دشمنان و دشمنی دوستان ما»یعنی آن که فتنه می کند و فتنه او از دجال نیز سخت تر است. با دشمنان ما طرح دوستی می ریزد و با دوستان ما راه دشمنی و مخالفت را در پیش می گیرد.
سپس امام رضا(ع) فرمود:«انه اذا کان کذلک اختلط الحق بالباطل و اشتبه الامر فلم یعرف المؤمن من المنافق؛ چون این اتفاق روی داد حق با باطل به هم درآمیخته و مؤمن از منافق تشخیص داده نخواهد شد.»
و اما نکات جالب و مهم آن روایت
1- علت صدور این احادیث از امامان علیهم السلام
ولایت همان صراط مستقیم الهی و مسیر تعالی انسانی است که خداوند انسانها را آفریده است تا با طی این صراط به سر منزل مقصود و هدف خلقت یعنی بندگی و تکامل نایل آیند.این امر از همان آغاز آفرینش انسان در جهان محقق گردید.یعنی خداوند با فرمان سجده فرشتگان به آدم که حامل نور ولایت و نخستین مظهر آن در زمین بود به این حقیقت بزرگ اشاره فرمود که همه باید در برابر مظهر ولایت الهی یعنی امام و ولی خدا در هر زمان تسلیم و خاضع باشند،ولایت او را بپذیرند و رهرو مکتب او باشند تا: اولا فرمان خدا را اطاعت کرده باشند.
ثانیا از حوزه تسلط شیاطین خارج شوند.
ثالثا با طی این صراط مستقیم به تکامل رسیده و به مقام بندگی خداوند نایل آیند.
در این صورت روشن است که همه اهتمام شیطان برای فریب انسان ها در مرحله نخست خارج کردن آنها از مسیر ولایت الهی است (که در ولایت امام و رهبر الهی تجلی می یابد).بنابراین،اهتمام مؤمنان نیز باید در درجه نخست حفظ این سنگر باشد.اگر کسی از مسیر ولایت خارج شود از جاده اصلی منحرف شده و مقصود بزرگ شیطان محقق خواهد شد و آنگاه سوق دادن او به سوی گناهان و انحرافات دیگر برای شیطان بسیار آسان خواهد بود.
آیات بسیاری در قرآن با روایاتی معتبر به مساله ولایت ائمه علیهم السلام تاویل و تفسیر شده است که به عنوان «ایات الولایه»معروف است و برخی از علما آنها را جمع آوری کرده و کتابهای مستقلی را در این باره نوشته اند.2
این بدان معناست که خداوند متعال که خود چنین نظامی را بنا نهاده به مسئله ولایت و نقش اصلی آن در سعادت انسان ها عنایت کامل داشته است. امامان معصوم علیهم لسلام نیز با تأسی به خداوند برای هدایت و هشدار مؤمنان احادیث بسیاری در این زمینه بیان فرموده اند که در کتب روایی شبیه اهل سنت فراوان است.3
احادیث ایشان از یک سو ترغیب و تشویق انسانها به سوی ولایت است و از سوی دیگر هشدار بر این که مبادا مؤمنان در اثر فتنه های شیاطین انسانی از این جاده خارج و منحرف شوند.حدیث مذکور از امام رضا نیز در زمره همین روایات و بر اساس همین حقیقت است.
2- دجال کیست؟
|
دجال مظهر دروغ و فریب است و در روشن ترین معنای لغوی آن انسان بسیار دروغگو و فریبنده است در فرهنگ دینی و خصوصا مکتب شیعه دجال مظهر گمراهی انسانها در برابر خط ولایت و امامان است که در زمان غیبت امام عصر در صدد فریب مؤمنان و منحرف کردن آنان از این خط بر می آید و ممکن است مصادیق متعددی داشته باشد.4
آنچه گفتیم دلایل متعددی دارد که یکی از آنها همین روایت امام رضا است که از فتنه های بزرگ تر و سخت تر از دجال خبر داده است.هشدار امام رضا بیانگر این حقیقت است که در هر زمانی ممکن است شخصیت هایی از جنس دجال و بدتر و گمراه کننده تر از آن برای فریب شیعیان به پا خیزند.
پس شیعیان باید مراقب باشند فریب انها را نخورند.
در واقع امام رضا با تعبیر «سخت تر از دجال» این حقیقت را بیان کرده اند که در جامعه شیعه و اهل حق گاه کسانی پیدا می شوند که هم خود بسیار گمراهند و هم در صدد فریب دیگرانند و در این ارتباط از دجال نیز فریبکارانه تر عمل می کنند.چگونگی این ترفند و توطئه در ادامه حدیث آمده است که به آن اشاره خواهیم کرد.
3- ایستادن در برابر خط ولایت
این که دجال و یا بدتر از او در برابر خط ولایت می ایستد و این ویژگی بزرگ چنین افرادی به شمار می آید حداقل دارای دو دلیل است اول این که حضرت فرمود:« علی شیعتنا» فتنه اینان برای شیعیان ماست یعنی همانان که در خط ولایت حرکت می کنند و دلیل دوم این است که سردمداران خط دجال با دشمنان ولایت طرح دوستی ریخته و به دشمنی با دوستان ائمه برمی خیزند(موالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا)
4-ادعای خط امام داشتن
5-نکته بسیار جالب در حدیث امام رضا(ع)این است که ایشان نمی فرماید اینان فتنه گران از دوستان ما هستند. بلکه می فرماید: اینان ادعای دوستی ما را دارند«اتخذ مودتنا اهل البیت»اتخاذ به معنای اخذ کردن و برگرفتن است که مفهوم ان با توجه به ویژگی فتنه گران (دوستی با دشمنان اهل بیت) همان ادعا کردن و استفاده ابزاری از محبت اهل بیت است. هم آنان که از محبت خاندان نبوت دم می زنند و ادعای خط امام را دارند.
6-معیار تشخیص حق از باطل چیست؟
7-حضرت امام رضا با ذکر ویژگی مهم فتنه گران مبنی بر دوستی با دشمنان خدا و دشمنی با دوستان او هم پرده از ترفند آنان برداشته اند و هم معیار تشخیص حق و باطل از یکدیگر را بیان کرده اند.بر این اساس بزرگترین معیار در این عرصه همان ولایت و برائت است که لازمه ایمان شمرده شده است. در این بیان بزرگترین خط انحرافی دور شدن از مسیر ولایت و طرح دوستی ریختن با دشمنان ولایت معرفی گردیدعه است، و فتنه گرلان بدتر از دجال کسانی اند که در ظاهر ادعای محبت اهل بیت دارند اما در باطن به دشمنان اهل بیت سر سپرده اند و در پی اجرای منویات آنان برآمده اند. روشن است که هریک از دو مقوله ولایت و برائت آثار و نشانه های خاص خود را دارد که باید به گونه ای به منصه ظهور درآید تا صدق آنها آشکار گردد.
مکتب امامت و ولایت همواره پیروان خود را به سوی حقیقت و فضیلت هدایت می کند.راه را روشن نموده درباره خاطرات و پرتگاه ها هشدار می دهد. به شیاطین و رهزنان اشاره می کند و بر این انذار پای می فشارد که مبادا رهروان این مکتب در اثر فتنه ها از صراط مستقیم الهی و راه خدا بلغزند و از مسیر ولایت خارج شوند. زنده و بالنده بودن مکتب ولایت علاوه بر اصل کلی مذکور، به این است که احادیث امامان معصوم در همه زمان ها رهگشاست بلکه گویی به مناسبت همین امروز صادر شده و ایشان برای حوادث و مسائل کنونی جامعه رهنمود داده اند.
از جمله این احادیث روایتی گرانقدر از حضرت رضا(ع) است که از فتنه ای بزرگ تر و سخت تر از فتنه دجال سخن گفته و شیعیان و پیروان کوی ولایت را بدان هشدار داده اند. البته آنچه ایشان فرموده اند مربوط به یک واقعه و یک شخص خاص نیست،بلکه اصلی کلی را بیان کرده اند. که برای رهپویان می تواند در هر زمانی مفید افتد.آن چه در این نوشتار به خوانندگان فهیم و گرامی تقدیم شده کلام بلند آن امام همام است که هر انسان فکور و فرزانه ای احساس می کند. آن حضرت برای راهنمایی پیروان مکتب خود در این زمینه سخن گفته اند .
فتنه ای شدید تر از دجال
ایشان فرموده اند: «ان ممن یتخذ مودتنا اهل البیت لمن هو اشد فتنه علی شیعتنا من الدجال؛ از کسانی که دوستی و مودت ما اهل بیت را اتخاذ کرده اند افرادی هستند که فتنه آنان برای شیعیان ما از فتنه دجال نیز بزرگ تر و شدید تر است.1
در اینجا راوی از امام می پرسد:«یاابن رسول الله بماذا؟؛ای فرزند پیامبر این امر چگونه روی می دهد؟»امام می فرماید:«بموالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا:با دوستی دشمنان و دشمنی دوستان ما»یعنی آن که فتنه می کند و فتنه او از دجال نیز سخت تر است. با دشمنان ما طرح دوستی می ریزد و با دوستان ما راه دشمنی و مخالفت را در پیش می گیرد.
سپس امام رضا(ع) فرمود:«انه اذا کان کذلک اختلط الحق بالباطل و اشتبه الامر فلم یعرف المؤمن من المنافق؛ چون این اتفاق روی داد حق با باطل به هم درآمیخته و مؤمن از منافق تشخیص داده نخواهد شد.»
و اما نکات جالب و مهم آن روایت
1- علت صدور این احادیث از امامان علیهم السلام
ولایت همان صراط مستقیم الهی و مسیر تعالی انسانی است که خداوند انسانها را آفریده است تا با طی این صراط به سر منزل مقصود و هدف خلقت یعنی بندگی و تکامل نایل آیند.این امر از همان آغاز آفرینش انسان در جهان محقق گردید.یعنی خداوند با فرمان سجده فرشتگان به آدم که حامل نور ولایت و نخستین مظهر آن در زمین بود به این حقیقت بزرگ اشاره فرمود که همه باید در برابر مظهر ولایت الهی یعنی امام و ولی خدا در هر زمان تسلیم و خاضع باشند،ولایت او را بپذیرند و رهرو مکتب او باشند تا: اولا فرمان خدا را اطاعت کرده باشند.
ثانیا از حوزه تسلط شیاطین خارج شوند.
ثالثا با طی این صراط مستقیم به تکامل رسیده و به مقام بندگی خداوند نایل آیند.
در این صورت روشن است که همه اهتمام شیطان برای فریب انسان ها در مرحله نخست خارج کردن آنها از مسیر ولایت الهی است (که در ولایت امام و رهبر الهی تجلی می یابد).بنابراین،اهتمام مؤمنان نیز باید در درجه نخست حفظ این سنگر باشد.اگر کسی از مسیر ولایت خارج شود از جاده اصلی منحرف شده و مقصود بزرگ شیطان محقق خواهد شد و آنگاه سوق دادن او به سوی گناهان و انحرافات دیگر برای شیطان بسیار آسان خواهد بود.
آیات بسیاری در قرآن با روایاتی معتبر به مساله ولایت ائمه علیهم السلام تاویل و تفسیر شده است که به عنوان «ایات الولایه»معروف است و برخی از علما آنها را جمع آوری کرده و کتابهای مستقلی را در این باره نوشته اند.2
این بدان معناست که خداوند متعال که خود چنین نظامی را بنا نهاده به مسئله ولایت و نقش اصلی آن در سعادت انسان ها عنایت کامل داشته است. امامان معصوم علیهم لسلام نیز با تأسی به خداوند برای هدایت و هشدار مؤمنان احادیث بسیاری در این زمینه بیان فرموده اند که در کتب روایی شبیه اهل سنت فراوان است.3
احادیث ایشان از یک سو ترغیب و تشویق انسانها به سوی ولایت است و از سوی دیگر هشدار بر این که مبادا مؤمنان در اثر فتنه های شیاطین انسانی از این جاده خارج و منحرف شوند.حدیث مذکور از امام رضا نیز در زمره همین روایات و بر اساس همین حقیقت است.
2- دجال کیست؟
|
دجال مظهر دروغ و فریب است و در روشن ترین معنای لغوی آن انسان بسیار دروغگو و فریبنده است در فرهنگ دینی و خصوصا مکتب شیعه دجال مظهر گمراهی انسانها در برابر خط ولایت و امامان است که در زمان غیبت امام عصر در صدد فریب مؤمنان و منحرف کردن آنان از این خط بر می آید و ممکن است مصادیق متعددی داشته باشد.4
آنچه گفتیم دلایل متعددی دارد که یکی از آنها همین روایت امام رضا است که از فتنه های بزرگ تر و سخت تر از دجال خبر داده است.هشدار امام رضا بیانگر این حقیقت است که در هر زمانی ممکن است شخصیت هایی از جنس دجال و بدتر و گمراه کننده تر از آن برای فریب شیعیان به پا خیزند.
پس شیعیان باید مراقب باشند فریب انها را نخورند.
در واقع امام رضا با تعبیر «سخت تر از دجال» این حقیقت را بیان کرده اند که در جامعه شیعه و اهل حق گاه کسانی پیدا می شوند که هم خود بسیار گمراهند و هم در صدد فریب دیگرانند و در این ارتباط از دجال نیز فریبکارانه تر عمل می کنند.چگونگی این ترفند و توطئه در ادامه حدیث آمده است که به آن اشاره خواهیم کرد.
3- ایستادن در برابر خط ولایت
این که دجال و یا بدتر از او در برابر خط ولایت می ایستد و این ویژگی بزرگ چنین افرادی به شمار می آید حداقل دارای دو دلیل است اول این که حضرت فرمود:« علی شیعتنا» فتنه اینان برای شیعیان ماست یعنی همانان که در خط ولایت حرکت می کنند و دلیل دوم این است که سردمداران خط دجال با دشمنان ولایت طرح دوستی ریخته و به دشمنی با دوستان ائمه برمی خیزند(موالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا)
4-ادعای خط امام داشتن
5-نکته بسیار جالب در حدیث امام رضا(ع)این است که ایشان نمی فرماید اینان فتنه گران از دوستان ما هستند. بلکه می فرماید: اینان ادعای دوستی ما را دارند«اتخذ مودتنا اهل البیت»اتخاذ به معنای اخذ کردن و برگرفتن است که مفهوم ان با توجه به ویژگی فتنه گران (دوستی با دشمنان اهل بیت) همان ادعا کردن و استفاده ابزاری از محبت اهل بیت است. هم آنان که از محبت خاندان نبوت دم می زنند و ادعای خط امام را دارند.
6-معیار تشخیص حق از باطل چیست؟
7-حضرت امام رضا با ذکر ویژگی مهم فتنه گران مبنی بر دوستی با دشمنان خدا و دشمنی با دوستان او هم پرده از ترفند آنان برداشته اند و هم معیار تشخیص حق و باطل از یکدیگر را بیان کرده اند.بر این اساس بزرگترین معیار در این عرصه همان ولایت و برائت است که لازمه ایمان شمرده شده است. در این بیان بزرگترین خط انحرافی دور شدن از مسیر ولایت و طرح دوستی ریختن با دشمنان ولایت معرفی گردیدعه است، و فتنه گرلان بدتر از دجال کسانی اند که در ظاهر ادعای محبت اهل بیت دارند اما در باطن به دشمنان اهل بیت سر سپرده اند و در پی اجرای منویات آنان برآمده اند. روشن است که هریک از دو مقوله ولایت و برائت آثار و نشانه های خاص خود را دارد که باید به گونه ای به منصه ظهور درآید تا صدق آنها آشکار گردد.
8-در مورد محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام کسی را می توان صادق شمرد که به مظاهر آن تن در دهد.
9-در زمان ما بزرگترین مظهر ولایت امامان معصوم در بعد دینی و سیاسی ولایت فقیه است.بنابراین اگر کسی ولایت فقیه و اصول و مبانی حاکمیتی را که بر اساس ولایت بر پا شده نپذیرد،در حقیقت اصل ولایت ائمه را نپذیرفته است و اگر در مقابل ولایت فقیه و امام و حاکم مسلمین بایستد در مقابل خود امامان معصوم علیهم السلام ایستاده است.این، یک ملاک معقول و منطقی است و در اتقان و استحکام آن هیچ تردیدی وجود ندارد.
و در طرف دیگر، باز کسی را می توان در ولایت امامان، صادق دانست که از دشمنان آنان برائت جوید و آن را ابراز نماید.امام رضا(ع)در روایت دیگری فرمودند که برائت از دشمنان واجب و فریضه است.(5)
امام صادق(ع)نیز فرمودند:«کذب من ادعی محبتنا و لم یتبرا من عدونا؛دروغ می گوید آن که ادعای محبت ما را دارد، اما از دشمنان ما برائت نمی جوید»6
اگر آیات و روایات نیز این حقیقت را بیان نمی کرد،فطرت و عقلانیت همگان بر آن متفق بوده و تاکید داشتند.
از جمله نشانه ها و آثار این برائت برای علنی شدن،همان «مرگی» است که مردم ولایت مدار ایران در شعارهای کوبنده خود نثار دشمنان اسلام یعنی آمریکا و اسرائیل می کنند.اما نشانه فتنه گران دجال صفت این است که نه تنها چنین نمی کنند بلکه بر حذف چنین شعارهایی تاکید کرده و اهداف و سمت و سوی حرکت آنان با دشمنان خدا یکی است.
6- نفاق پنهان
از بیان حضرت رضا(ع)استفاده می شود که وقتی فتنه گران در نهان با دشمنان خدا طرح دوستی ریختند و در ظاهر دم از محبت اهل بیت زدند مسئله بر کسانی که معیار ولایت و برائت را ندارند مشتبه شده و بدین سان فتنه به وجود می اید و در این حال است که مؤمن از منافق تشخیص داده نمی شود و منافق خود را در لباس یک انسان مصلح دلسوز و محب اهل بی می نمایاند.
7-بصیرت تنها راه خنثی کردن فتنه هاامام رضا(ع) با لطافت و ظرافت تمام تنها راه خنثی کردن این گونه فتنه ها را معرفت و بصیرت معرفی فرموده است. اصل بیان احادیثی با چنین محتوایی تبیین خط روشن حق و ارائه ملاک تشخیص حق از باطل و در واقع بصیرت دادن به پیروان مکتب ولایت و اسلام ناب است.و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر لزوم و ضرورت بصیرت و شناخت تفسیر همین احادیث و روایات است که بر اساس آن میتوان نظام مبتنی بر ولایت امامان یعنی جمهوری اسلامی را حفظ و حراست نماید و دست دشمن را از توطئه و فتنه در آن کوتاه کرد. پایان بخش این مقاله را دو فراز از گفتار رهبر فرزانه انقلاب در ارتباط با لزوم بصیرت و ملاک و معیار فوق الذکر قرار می دهیم.
بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع پیچیده امروز است به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را نداشت و نقشه خوانی را بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند.
هر حرکتی که دشمنان خونی ملت و نظام اسلامی یعنی استکبار و صهیونیسم را خشمگین کند حرکتی صحیح و در مسیر حق است و هر اقدام و مسیری که آنها را خوشحال و ذوق زده کند و در تبلیغات و سیاستهایشان بر آن تأکید کنندمسیری کج, غلط و زاویه دار است.
با این معیار یعنی عکس العمل خشمگینانه یا شادمانه بیگانگان در مقابل حوادث و رویدادها در بسیاری از موارد می توان اشتباهات را دریافت و جبران کرد.
ب
پناهیان: باید به وزیر امور خارج? و تیم مذاکرهکنند? ما حقوق مضاعفی داده شود، چون با وحشیها در حال گفتگو هستند. اگر مذاکرهکنندگان ما با آدمها مواجه بودند به این حقوق مضاعف نیاز نبود. وقتی دولت، کسی را به یک منطق? بد آب و هوا مأمور میکند یا به یک کار دشوار مأمور میکند، باید به او حقوق مضاعف بدهد. ما در همین روز اعلام میکنیم: به مذاکرهکنندگانی که نمایندگان این سرزمین قدرتمند و عزتمند هستند، باید حقوق مضاعف پرداخت شود، به دلیل اینکه اینها دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند. اگر این وحشیهای دنیا به سر عقل نیایند، ما حتماً هم? آنها را به دست خود و سربازانی که در منطقه داریم، نابود خواهیم کرد... آیا عاشورا مظهر عشقِ بدون عقل است که بعضیها یاوهسرایی کنند و بگویند: «بعد از عاشورا، بقی? امامان ما با محاسبات عقلی رفتار کردند!» یعنی حسین(ع) با محاسبات عقلی رفتار نکرد!.... وقتی سکین? دردانه صدا زد: «میشود قبل از رفتن به میدان، ما را به حرم جدّمان برگردانی و بعد به میدان بروی؟»، امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که «من عاشق خدا هستم، و من میخواهم در این راه به شهادت برسم»، بلکه یک پاسخ عقلانی و منطقی به دخترش داد. حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان ظهر امروز در تجمع عزاداری حسینی در مقابل لان? جاسوسی سابق که در اعتراض به شمر و یزید زمان و با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل برگزار شده بود، سخنرانی کرد. در ادامه متن کامل این سخنرانی را میخوانید: این انقلاب با تظاهرات عاشورا و تاسوعای سال 57 ضرب? نهایی را بر پیکر استبداد و استعمار زد. این انقلاب با اباعبدالله الحسین(ع) شکل گرفت و به اوج رسید. ما آن زمان نوجوان بودیم و یادمان هست که وقتی در نوحهها و دستههای عزاداری «مرگ بر یزید و شمر و عمر سعد» میگفتند همه با الحان و همه با تعابیری بود که معلوم بود مردم، یزید زمان خود را شناختهاند. کمکم طاغوتیها میآمدند و جلوی دستههای عزاداری را میگرفتند، جلوی ذاکران و روضهخوانها را میگرفتند و میگفتند: «شما طوری مرگ بر یزید میگویید، طوری زنده باد حسین، میگویید که منظورتان کاملاً معلوم است! معلوم است که دنبال حسینِ زمانتان حضرت روحالله هستید و دنبال مرگ یزید زمان یعنی طاغوت هستید.» این مردم، مردم هشیاری هستند که در محضر اباعبدالله الحسین(ع) هیچ وقت حسین زمان و یزید زمان را فراموش نمیکنند. چطور بعد از اینهمه سال و اینهمه پیشرفت، بعضیها انتظار دارند مردم 13 آبان را به خاطر عاشورا فراموش کنند؟ عاشورای امسال ما از هم? سالهای دیگر استکبارستیزانهتر است و امسال استکبارستیزیِ ما، از هم? سالهایی که پشتِ سر گذاشتهایم عاشوراییتر است. دوستان اهلبیت(ع)، مریدان اباعبدالله الحسین(ع)، امروز عاشورایی است که اگر 13 آبان هم نبود ما در نوحههایمان باید «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر استکبار» میگفتیم. چون استکبار خبیث فهمیده است که باید جلوی ما را به شیو? یزید و شمر بگیرد. دانسته است که باید همانطور که حسینِ فاطمه(ع) را محاصره کردند و سر از بدن جدا کردند و اهلبیتش را به اسارت بردند، به همان شیوه بیاید و مؤمنین منطقه اعم از شیعه و سنی را سر از بدن جدا کند تا شاید بتواند این مقاومت را کنترل کند. ولی دیگر ما 72 تن نیستیم، ما 72 میلیون هم نیستیم، ما و سایر حسینیهایی که در این منطقه اهل مقاومت هستند، بسیار بیش از این هستیم. ما امسال در عاشورا چطور مرگ بر استکبار را فراموش کنیم؟ در حالی که اینهمه در راه محبت اباعبدالله الحسین(ع) سرها از بدنها جدا شده است. هزاران کودک فقط به دلیل اینکه عشقی به اباعبدالله الحسین(ع) در دل دارند توسط تروریستهای خونآشام که ایادیِ دست مستکبران و ظالمان هستند، سر از بدنشان جدا شده است. ما امروز هنگام «یا حسین» گفتن استکبار را فراموش کنیم؟ امروز اگر 13 آبان هم نبود در عاشورای ما استکبارستیزی موج میزد. امروز دیگر عاشورای ما علنی شده است؛ در میان جوانان جهان اسلام و حتی جوانان غیرمسلمان. مانند آن مسیحیای که در سوریه در مقابل تروریستها ایستاده است و از حرم حضرت زینب(س) دفاع میکند و میگوید: من به این بانوی دو عالم، خواهر حسین(ع) ارادت دارم. حتی اهل سنت آمدهاند و دارند با اسلحه از کربلا محافظت میکنند و میگویند: حسین(ع) پسر پیغمبرِ ماست. ما اگر در عاشورا بودیم از حسین(ع) طرفداری میکردیم. اهل سنت هم در مقابل تروریستها ایستادهاند. ببینید این بدبختها، این استکبار جهانی که در حال اضمحلال و نابودی است به چه فلاکتی کشیده شده است؛ از تروریستهایی حمایت میکند که امروز خودش هم دیگر رویش نمیشود به صورت علنی از آنها حمایت کند. لذا پنهانی حمایت میکند، و رذیلانه و منافقانه جنایت میکنند. خدایا به حق اباعبدالله الحسین(ع) و به حق مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) الساعه هم? مظلومین منطقه بلکه هم? مظلومان جهان را از شرّ استکبار و در رأس آن، دولت خبیث آمریکا و دولتمردان نامرد آمریکا، خلاصی عنایت بفرما. امروز ما استکبار را فراموش کنیم؟! در حالی که امسال بیش از هر سال دیگری، وضعیت را برای ما عاشوراییتر کردهاند. بنده به عنوان یک خادم کوچک مکتب اباعبدالله الحسین(ع) به دولتمردان خودمان عرض میکنم؛ اباعبدالله(ع) وقتی با عمر سعد گفتگو میکرد، از موضع قدرت و عزت با او گفتگو کرد، فرمود: عمر سعد! چرا خودت را بیچاره میکنی؟ تو حتی باید بیایی به ما یاری کنی. در چهر? حسین(ع) هیچ انکساری در مقابل عمر سعد نشان داده نشد. در حالی که عمر سعد 30هزار لشکر آورده بود ولی اباعبدالله الحسین(ع) تنها چند نفر سرباز داشت؛ منجمله علی اصغر و قاسم بن الحسن(ع). اما حسین(ع) باقدرت سخن میگفت. (فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع وَیْلَکَ یَا ابْنَ سَعْدٍ أَ مَا تَتَّقِی اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعَادُکَ أَ تُقَاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ ذَرْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعِی فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ أَخَافُ أَنْ یُهْدَمَ دَارِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا أَبْنِیهَا لَکَ فَقَالَ أَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَ ضَیْعَتِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْهَا مِنْ مَالِی بِالْحِجَاز....؛ بحار/44/388) امروز استکبار در حال اضمحلال است، مبادا دولتمردان ما با یک دولت ضعیف و زبون و خبیث مثل آمریکا، ضعیف برخورد کنند. شما وظیف? عاشوراییتان است که از اباعبدالله الحسین(ع) یاد بگیرد و با دشمنی که در حال مرگ است، محکم سخن بگویید. حتی در روابط دیپلماسی با آمریکا، با این موجودات نجس که خون شهیدان منطقه از دندانهای خونخوار اینها میچکد، دست ندهید و به آنها بگویید: «ما حتی اگر با حامیان تروریستهای آدمخوار، گفتگو کنیم، اما حاضر نیستیم با آنها کنار بیاییم» و الا ننگ ابدی در تاریخ بر پیشانی هر کسی که نسبت به یزیدیان زمان با مدارا سخن بگوید، خواهد نشست. باید به وزیر امور خارج? و تیم مذاکرهکنند? ما حقوق مضاعفی داده شود، چون با وحشیها در حال گفتگو هستند. اگر مذاکرهکنندگان ما با آدمها مواجه بودند به این حقوق مضاعف نیاز نبود. وقتی دولت، کسی را به یک منطق? بد آب و هوا مأمور میکند یا به یک کار دشوار مأمور میکند، باید به او حقوق مضاعف بدهد. ما در همین روز اعلام میکنیم: به مذاکرهکنندگانی که نمایندگان این سرزمین قدرتمند و عزتمند هستند، باید حقوق مضاعف پرداخت شود، به دلیل اینکه اینها دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند. اگر این وحشیهای دنیا به سر عقل نیایند، ما حتماً هم? آنها را به دست خود و سربازانی که در منطقه داریم، نابود خواهیم کرد. آمریکاییهای خبیث، فکر نکنند که میتوانند از این گفتگوها برای خودشان قبا و ردا و آبرویی تهیه کنند. مظلومان منطقه بدانند، این گفتگوی ما با دولتمردان خبیث آمریکا، با نمایندگان صهیونیسم بین الملل، آخرین اتمام حجت است و ابالفضلها، عَلمدارها، علی اکبرها در حدّ و شأن شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) و مریدان پیغمبر اکرم(ص) منتظر فرمان عاشورایی هستند، تا هم? آنان را به نابودی بسپارند. مظلومان منطقه بدانند؛ ایران اسلامی تا انتقام خون تکتک مظلومان منطقه را نگیرد، از پای نخواهد نشست. سخن دردمندانه و سوگمندانه و قهرمانانه و عزتمندان? من، امروز در میان جمع عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) با مردم منطقه است. مردمانی که دیدهاند فرزندانشان چگونه به دست تروریستها قتل عام شدهاند. مردمانی که فریب نیرنگهای استکبار را نمیخورند. ایران اسلامی به همان دلیلی که حسین(ع) را فراموش نکرده است، هیچیک از شما مظلومان را فراموش نخواهد کرد. ایران اسلامی به همان دلیل که عزادار اباعبدالله الحسین(ع) است و بعد از 1400 سال پرشورتر از قبل، به دنبال انتقام خون حسین(ع) است و انتقام خون حسین(ع) را چیزی جز ریشهکن کردن ظلم در عالم نمیداند، شما را فراموش نخواهد کرد. این گفتگویی که بین نمایندگان ما و دُوَل استکباری و دولتمردان خونآشام اتفاق افتاده است، برای نجات عالم است و فرجام این گفتگوها چیزی جز رسوایی بیشتر استکبار جهانی نخواهد بود. و ما مثل همیشه در کنار مظلومان عالم و مظلومان منطقه، میدانیم که این گفتگوها در سرنگون کردن استکبار هیچ نقشی ندارد و در نهایت جهاد عزتمندانه، غریبانه، مظلومان و مستقلان? مردم منطقه است که استکبار جهانی را نابود خواهد کرد. دولتمردان ما ابالفضل العباس(ع) را فراموش نکنند. مردم سرزمین ما؛ زرتشتیها، مسیحیها، آشوریها همه مرید ابالفضل العباس(ع) هستند. وقتی میخواهند نذری بدهند میگویند: روز تاسوعا برای قمر بنیهاشم(ع) غیرتمند کربلا، نذری میدهیم. وقتی شمر در روز تاسوعا برای ابالفضل العباس(ع) اماننامه آورد، عباس بن علی(ع) اول نمیخواست با شمر مواجه شود، ولی او مدام، عباس(ع) را صدا میزد. اباعبدالله الحسین(ع) فرمود: عباسم، میدانم آن فرد ملعون است، ولی برو به گفتگوی با او بپرداز! یعنی عباسم من تو را قبولت دارم، میدانم که تو روی خوش به دشمن نشان نخواهی داد، اما برو تا اتمام حجّت بشود. و ابالفضل العباس(ع) رفت. شمر ملعون با یک صدایی که سعی میکرد مهربانانه باشد، به سوی عباس(ع) دست دراز کرد و گفت: یک نسبت فامیلی بین ما هست، من حاضرم برای تو اماننامه بیاورم. تو به سمت ما بیا و اینجا خودت را به کشتن نده! ابالفضل العباس(ع) در یک جمل? کوتاه، چند بار از کلم? لعن استفاده کردند و به شمر فرمودند: «تو آدمِ ملعون میخواهی برای آن ملعون از من پیمان بگیری؟ میخواهی به من امان بدهی که من با ملعونین همکاری کنم؟» عباس(ع) چنان جواب دندانشکنی به او داد که شمر وقتی به خیام خودشان برگشت، گفت: با وجودِ این عباسی که من دیدم، باید برای خیمهها نگهبان بگذارید. به شمر گفتند: اینها تعدادشان چیزی نیست. گفت: من عباس را میشناسم.(وَ أَقْبَلَ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُ اللَّهُ فَنَادَى أَیْنَ بَنُو أُخْتِی عَبْدُ اللَّهِ وَ جَعْفَرٌ وَ الْعَبَّاسُ وَ عُثْمَانُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً فَإِنَّهُ بَعْضُ أَخْوَالِکُمْ فَقَالُوا لَهُ مَا شَأْنُکَ؟ فَقَالَ یَا بَنِی أُخْتِی أَنْتُمْ آمِنُونَ فَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ مَعَ أَخِیکُمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْزَمُوا طَاعَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَزِیدَ قَالَ فَنَادَاهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَلِیٍّ ع: تَبَّتْ یَدَاکَ وَ لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِکَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُکَ أَخَانَا وَ سَیِّدَنَا الْحُسَیْنَ بْنَ فَاطِمَةَ ع وَ نَدْخُلَ فِی طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَاءِ قَالَ فَرَجَعَ الشِّمْرُ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عَسْکَرِهِ مُغْضَباً...؛ لهوف/88) ای خدا تو شاهد باش، این ملت آنچنان حسینی عمل کرد که اسرائیل خونآشام برای حفظ بقای خودش مجبور است دور خودش حصار بکشد، مجبور است داخل شهرهای خودش هم نگهبان بگذارد و انشاءالله آنقدر ابالفضلی عمل خواهیم کرد و آنقدر ابالفضلی ادامه خواهیم داد تا آنها را نابود کنیم. دولتمردان ما غیرت عباس بن علی(ع) را فراموش نکنند و از این غیرت فاصله نگیرند تا نامی از آنها در تاریخ بماند که فراموش نخواهند کرد. آخرین جمل? من این است: مردم مؤمن، مردم عزادار، آیا قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک قیام غیرعقلانی بود؟ آیا قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک قیام احساساتی بود؟ آیا عاشورا مظهر عشقِ بدون عقل است که بعضیها یاوهسرایی کنند و بگویند: «بعد از عاشورا، بقی? امامان ما با محاسبات عقلی رفتار کردند!» یعنی حسین(ع) با محاسبات عقلی رفتار نکرد! آیا این عقلانی نبود که حسین(ع) از خان? خود خارج شد و فرمود: وقتی میخواهند مرا در خانه سر از بدن جدا کنند، پس بهتر است به میدان بروم و با حماسه به شهادت برسم؟ آیا راه دیگری جز انتخاب شهادت برای حسین(ع) گذاشته بودند؟ که حسین(ع) آن راه عقلانی را نرفته باشد و بنا بر عشق خود به پروردگار فقط شهادت را انتخاب کرده باشد؟ که بعضیها یاوهسرایانه، امروز بعد از 1400 سال و بعد از روشن شدن حق به روشنایی آفتاب، باز هم میگویند: رفتار حسین(ع) عاقلانه نبود! معلوم است که اباعبدالله الحسین(ع) عاقلانه رفتار کرد. وقتی سکین? دردانه آمد و صدا زد: میشود قبل از رفتن به میدان، ما را به حرم جدّمان برگردانی و بعد به میدان بروی؟ (فَقَالَتْ: یَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا؛ بحارالانوار/45/47) امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که «من عاشق خدا هستم، من میخواهم در این راه به شهادت برسم، هیچ راه دیگری را انتخاب نمیکنم.» این معنای عشق نیست که برخی از نفهمها تفسیر میکنند. در حالی که امام حسین(ع) کاملاً عقلانی و عزتمندانه عمل کرد. امام حسین(ع) یک پاسخ عقلانی و منطقی به دخترش داد و فرمود: «اگر دشمن میگذاشت اصلاً ما آواره نمیشدیم. (فَقَالَ هَیْهَاتَ لَوْ تُرِکَ الْقَطَا لَنَام؛ همان) یعنی دخترک من، اصلاً راه دیگری جز این برای ما وجود نداشت. و بعد هم قلب سوزان خودش را به دخترش هدیه کرد و -میتوان گفت که- در همان وداعِ جانسوز با دخترک نازنینش جان از بدن حسین(ع) مفارقت کرد. این در واقع همان سخن عقلانیای است که آقای سید حسن نصرالله، قهرمان عرب، چندی پیش بر زبان جاری کردند و عاشورایی عمل کردند و اخیراً در این چند روز گذشته، دوباره فرمودند که ما وقتی میبینیم که دشمنانی دارند میآیند و میخواهند ما را به خاک و خون بکشند، به خان? دشمن میرویم و با او مبارزه میکنیم، به سوریه میرویم و با تروریستهایی که نمایند? استکبار جهانی هستند، مبارزه میکنیم و این بهتر از آن است که بیایند و ما اینجا تسلیم آنها بشویم تا مثل چهارپا سر ما را از بدن جدا کنند. (25مرداد92 و 11آبان93) این یک برخورد عقلانی و عزتمندانه و عاشقانه است. کسانی که شعور این را ندارند که بفهمند عقل و عشق در کربلا در هم آمیخته بود، به عقلانیت اباعبدالله الحسین(ع) توهین نکنند. به عقلانیت این ملت توهین نکنند. دولتمردان به توهینکنندگان به این ملت و به توهینکنندگان اباعبدالله الحسین(ع) میدان ندهد. عقل به ما میگوید که در مقابل منافع استکبار بایستیم. عقل به ما میگوید اگر ذرهای عقبنشینی کنید، ذلیل خواهید شد. عقل به ما میگوید اگر فتنهگران 88 نبودند، دشمن اینقدر جرأت و جسارت پیدا نمیکرد که ما را محاصر? اقتصادی کند. عقل به ما میگوید اگر دشمن، ما را محاصر? اقتصادی کرده است و اگر فشار میآورد، به بعضی از انسانهای ضعیف سیاسی در این کشور چشم دوخته است. عقل به ما میگوید اگر عناصر سیاسی ضعیف در این کشور نابود شوند، استکبار در مقابل ما زانو خواهد زد. عقل به ما میگوید: حسین(ع). عقل به ما میگوید: حسین(ع). عقل به ما میگوید: حسین(ع). عقل به ما میگوید این دشمن خونخوار، تا مشت محکم بر دهانش کوبیده نشود و خون از سر و رویش نبارد، دست از ظلم بر نخواهد داشت. عقل به ما میگوید اسرائیل خونآشام تا قدرت ما را نبیند، دست از قتلعام مردم منطقه برنخواهد داشت. کسی که عقل ندارد، حق تنفس در فضای سیاسی عاقلان? این کشور را ندارد. عقل به ما میگوید «هیهات منا الذله» عقل به ما میگوید اگر منافع دنیایی خودتان را میخواهید، مقابل استکبار، محکم بایستید. عقل به ما میگوید: ما دشمن داریم. عقل به ما میگوید: دشمنان ما خباثت خود را بیشتر کردهاند. عقل به ما میگوید: اگر در مقابل دشمن ذرهای کوتاه بیایید باید تا نوکری مطلقِ آنها عقبنشینی کنید.(زمزم عرفان؛ ص291) عقل به ما میگوید: اگر در مقابل این دشمن زورگو و مستکبر ذرهای کوتاه بیایید - به قول حضرت آیت الله بهجت(ره)- باید تا نوکری مطلقِ آنها عقبنشینی کنید.(زمزم عرفان؛ ص291) عقل به ما میگوید: اگر از منافع کوتاهمدت به مقدار کوتاهمدت، بگذرید، میتوانید به منافع پایدار برسید. عقل به ما میگوید: جامع? ما قدرت مقاومت در مقابل محاصرههای غرب را دارد. سی سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما منطقه را خواهیم گرفت» ولی خیلیها باور نمیکردند و آنها الان باید از شرم، سر خود را بلند نکنند. بیست سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز شدهایم. و عقل به ما میگوید: ما اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آیند? نزدیک، به کوری چشم آمریکا، قدرت اول جهان خواهیم شد. عقل میگوید: برای حسین(ع) اشک بریزیم. عقل میگوید: کسی که برای حسین(ع) اشک نریزد، آدم نیست، آهن است. عقل میگوید: کسی که فریاد «یا حسین» سر ندهد، بیروح است و قساوت قلب دارد. عقل میگوید: برای مظلومینِ سرجدایی که به عشق حسین(ع) سر از بدنشان جدا میشود، باید اشک ریخت. عقل میگوید: باید مقاومت کرد. عقل میگوید: عباس! کنار نهر علقمه برخیز، خیمهها منتظر تو هستند. چشم بچهها به توست. عقل میگوید: هم? امید حسین(ع) عباس بود. لذا وقتی عباس به زمین افتاد: فریاد زد الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی....الا لعنت الله علی القوم الظالمین...بسمه تعالی
پناهیان :به دولتمردان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) با عمرسعد از موضع «قدرت» گفتگو کرد/ دشمن به عناصر ضعیف داخلی امید دارد/ آیا قیام امام حسین(ع) یک قیام غیرعقلانی و احساساتی بود؟!
الف) عاشورای امسال ما از هر سال دیگری استکبارستیزانهتر است
این انقلاب با اباعبدالله الحسین(ع) شکل گرفت و به اوج رسید /مردم هشیار ما هیچوقت «حسین زمان» و «یزید زمان» را فراموش نمیکنند
حتی اگر عاشورای امسال مصادف با 13 آبان نبود، باید در نوحههایمان «مرگ بر آمریکا» میگفتیم
امروز عاشورای ما علنی شده است/ امروز اهل سنت هم آمدهاند و از کربلا محافظت میکنند
ب) به دولتمردان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) با عمرسعد از موضع قدرت گفتگو کرد
به دولتمردان خودمان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) وقتی با عمر سعد گفتگو کرد از موضع قدرت و عزت گفتگو کرد
مبادا دولتمردان ما با یک دولت ضعیف و خبیث مثل آمریکا، ضعیف برخورد کنند
باید به تیم مذاکرهکنند? ما حقوق مضاعف داده شود، چون دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند
این گفتگوها با نمایندگان صهیونیسم بین الملل، آخرین اتمام حجت است/ ایران اسلامی تا انتقام خون تکتک مظلومان منطقه را نگیرد، از پای نخواهد نشست
دولتمردان ما از غیرت عباس(ع) فاصله نگیرند تا نامی از آنها در تاریخ بماند
ج) آیا قیام امام حسین(ع) یک قیام غیرعقلانی و احساساتی بود؟!
امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که من عاشق خدا هستم
عقل به ما میگوید ....
20سال پیش عقل میگفت: «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز میگوید: اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آیند? نزدیک قدرت اول جهان خواهیم شد
بسمه تعالی
پناهیان :به دولتمردان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) با عمرسعد از موضع «قدرت» گفتگو کرد/ دشمن به عناصر ضعیف داخلی امید دارد/ آیا قیام امام حسین(ع) یک قیام غیرعقلانی و احساساتی بود؟!
- مکان: روبروی لانه جاسوسی سابق آمریکا
- زمان: 1393/08/13 (روز عاشورا و روز دانش آموز)
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: آیا قیام امام حسین یک قیام غیرعقلانی بود؟
پناهیان: باید به وزیر امور خارج? و تیم مذاکرهکنند? ما حقوق مضاعفی داده شود، چون با وحشیها در حال گفتگو هستند. اگر مذاکرهکنندگان ما با آدمها مواجه بودند به این حقوق مضاعف نیاز نبود. وقتی دولت، کسی را به یک منطق? بد آب و هوا مأمور میکند یا به یک کار دشوار مأمور میکند، باید به او حقوق مضاعف بدهد. ما در همین روز اعلام میکنیم: به مذاکرهکنندگانی که نمایندگان این سرزمین قدرتمند و عزتمند هستند، باید حقوق مضاعف پرداخت شود، به دلیل اینکه اینها دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند. اگر این وحشیهای دنیا به سر عقل نیایند، ما حتماً هم? آنها را به دست خود و سربازانی که در منطقه داریم، نابود خواهیم کرد...
آیا عاشورا مظهر عشقِ بدون عقل است که بعضیها یاوهسرایی کنند و بگویند: «بعد از عاشورا، بقی? امامان ما با محاسبات عقلی رفتار کردند!» یعنی حسین(ع) با محاسبات عقلی رفتار نکرد!.... وقتی سکین? دردانه صدا زد: «میشود قبل از رفتن به میدان، ما را به حرم جدّمان برگردانی و بعد به میدان بروی؟»، امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که «من عاشق خدا هستم، و من میخواهم در این راه به شهادت برسم»، بلکه یک پاسخ عقلانی و منطقی به دخترش داد.
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان ظهر امروز در تجمع عزاداری حسینی در مقابل لان? جاسوسی سابق که در اعتراض به شمر و یزید زمان و با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل برگزار شده بود، سخنرانی کرد. در ادامه متن کامل این سخنرانی را میخوانید:
الف) عاشورای امسال ما از هر سال دیگری استکبارستیزانهتر است
این انقلاب با اباعبدالله الحسین(ع) شکل گرفت و به اوج رسید /مردم هشیار ما هیچوقت «حسین زمان» و «یزید زمان» را فراموش نمیکنند
این انقلاب با تظاهرات عاشورا و تاسوعای سال 57 ضرب? نهایی را بر پیکر استبداد و استعمار زد. این انقلاب با اباعبدالله الحسین(ع) شکل گرفت و به اوج رسید. ما آن زمان نوجوان بودیم و یادمان هست که وقتی در نوحهها و دستههای عزاداری «مرگ بر یزید و شمر و عمر سعد» میگفتند همه با الحان و همه با تعابیری بود که معلوم بود مردم، یزید زمان خود را شناختهاند. کمکم طاغوتیها میآمدند و جلوی دستههای عزاداری را میگرفتند، جلوی ذاکران و روضهخوانها را میگرفتند و میگفتند: «شما طوری مرگ بر یزید میگویید، طوری زنده باد حسین، میگویید که منظورتان کاملاً معلوم است! معلوم است که دنبال حسینِ زمانتان حضرت روحالله هستید و دنبال مرگ یزید زمان یعنی طاغوت هستید.»
این مردم، مردم هشیاری هستند که در محضر اباعبدالله الحسین(ع) هیچ وقت حسین زمان و یزید زمان را فراموش نمیکنند. چطور بعد از اینهمه سال و اینهمه پیشرفت، بعضیها انتظار دارند مردم 13 آبان را به خاطر عاشورا فراموش کنند؟ عاشورای امسال ما از هم? سالهای دیگر استکبارستیزانهتر است و امسال استکبارستیزیِ ما، از هم? سالهایی که پشتِ سر گذاشتهایم عاشوراییتر است.
حتی اگر عاشورای امسال مصادف با 13 آبان نبود، باید در نوحههایمان «مرگ بر آمریکا» میگفتیم
دوستان اهلبیت(ع)، مریدان اباعبدالله الحسین(ع)، امروز عاشورایی است که اگر 13 آبان هم نبود ما در نوحههایمان باید «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر استکبار» میگفتیم. چون استکبار خبیث فهمیده است که باید جلوی ما را به شیو? یزید و شمر بگیرد. دانسته است که باید همانطور که حسینِ فاطمه(ع) را محاصره کردند و سر از بدن جدا کردند و اهلبیتش را به اسارت بردند، به همان شیوه بیاید و مؤمنین منطقه اعم از شیعه و سنی را سر از بدن جدا کند تا شاید بتواند این مقاومت را کنترل کند. ولی دیگر ما 72 تن نیستیم، ما 72 میلیون هم نیستیم، ما و سایر حسینیهایی که در این منطقه اهل مقاومت هستند، بسیار بیش از این هستیم. ما امسال در عاشورا چطور مرگ بر استکبار را فراموش کنیم؟ در حالی که اینهمه در راه محبت اباعبدالله الحسین(ع) سرها از بدنها جدا شده است. هزاران کودک فقط به دلیل اینکه عشقی به اباعبدالله الحسین(ع) در دل دارند توسط تروریستهای خونآشام که ایادیِ دست مستکبران و ظالمان هستند، سر از بدنشان جدا شده است.
امروز عاشورای ما علنی شده است/ امروز اهل سنت هم آمدهاند و از کربلا محافظت میکنند
ما امروز هنگام «یا حسین» گفتن استکبار را فراموش کنیم؟ امروز اگر 13 آبان هم نبود در عاشورای ما استکبارستیزی موج میزد. امروز دیگر عاشورای ما علنی شده است؛ در میان جوانان جهان اسلام و حتی جوانان غیرمسلمان. مانند آن مسیحیای که در سوریه در مقابل تروریستها ایستاده است و از حرم حضرت زینب(س) دفاع میکند و میگوید: من به این بانوی دو عالم، خواهر حسین(ع) ارادت دارم. حتی اهل سنت آمدهاند و دارند با اسلحه از کربلا محافظت میکنند و میگویند: حسین(ع) پسر پیغمبرِ ماست. ما اگر در عاشورا بودیم از حسین(ع) طرفداری میکردیم. اهل سنت هم در مقابل تروریستها ایستادهاند.
ببینید این بدبختها، این استکبار جهانی که در حال اضمحلال و نابودی است به چه فلاکتی کشیده شده است؛ از تروریستهایی حمایت میکند که امروز خودش هم دیگر رویش نمیشود به صورت علنی از آنها حمایت کند. لذا پنهانی حمایت میکند، و رذیلانه و منافقانه جنایت میکنند. خدایا به حق اباعبدالله الحسین(ع) و به حق مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) الساعه هم? مظلومین منطقه بلکه هم? مظلومان جهان را از شرّ استکبار و در رأس آن، دولت خبیث آمریکا و دولتمردان نامرد آمریکا، خلاصی عنایت بفرما.
ب) به دولتمردان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) با عمرسعد از موضع قدرت گفتگو کرد
به دولتمردان خودمان عرض میکنم: اباعبدالله(ع) وقتی با عمر سعد گفتگو کرد از موضع قدرت و عزت گفتگو کرد
امروز ما استکبار را فراموش کنیم؟! در حالی که امسال بیش از هر سال دیگری، وضعیت را برای ما عاشوراییتر کردهاند. بنده به عنوان یک خادم کوچک مکتب اباعبدالله الحسین(ع) به دولتمردان خودمان عرض میکنم؛ اباعبدالله(ع) وقتی با عمر سعد گفتگو میکرد، از موضع قدرت و عزت با او گفتگو کرد، فرمود: عمر سعد! چرا خودت را بیچاره میکنی؟ تو حتی باید بیایی به ما یاری کنی. در چهر? حسین(ع) هیچ انکساری در مقابل عمر سعد نشان داده نشد. در حالی که عمر سعد 30هزار لشکر آورده بود ولی اباعبدالله الحسین(ع) تنها چند نفر سرباز داشت؛ منجمله علی اصغر و قاسم بن الحسن(ع). اما حسین(ع) باقدرت سخن میگفت. (فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع وَیْلَکَ یَا ابْنَ سَعْدٍ أَ مَا تَتَّقِی اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعَادُکَ أَ تُقَاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ ذَرْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعِی فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ أَخَافُ أَنْ یُهْدَمَ دَارِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا أَبْنِیهَا لَکَ فَقَالَ أَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَ ضَیْعَتِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْهَا مِنْ مَالِی بِالْحِجَاز....؛ بحار/44/388)
مبادا دولتمردان ما با یک دولت ضعیف و خبیث مثل آمریکا، ضعیف برخورد کنند
امروز استکبار در حال اضمحلال است، مبادا دولتمردان ما با یک دولت ضعیف و زبون و خبیث مثل آمریکا، ضعیف برخورد کنند. شما وظیف? عاشوراییتان است که از اباعبدالله الحسین(ع) یاد بگیرد و با دشمنی که در حال مرگ است، محکم سخن بگویید. حتی در روابط دیپلماسی با آمریکا، با این موجودات نجس که خون شهیدان منطقه از دندانهای خونخوار اینها میچکد، دست ندهید و به آنها بگویید: «ما حتی اگر با حامیان تروریستهای آدمخوار، گفتگو کنیم، اما حاضر نیستیم با آنها کنار بیاییم» و الا ننگ ابدی در تاریخ بر پیشانی هر کسی که نسبت به یزیدیان زمان با مدارا سخن بگوید، خواهد نشست.
باید به تیم مذاکرهکنند? ما حقوق مضاعف داده شود، چون دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند
باید به وزیر امور خارج? و تیم مذاکرهکنند? ما حقوق مضاعفی داده شود، چون با وحشیها در حال گفتگو هستند. اگر مذاکرهکنندگان ما با آدمها مواجه بودند به این حقوق مضاعف نیاز نبود. وقتی دولت، کسی را به یک منطق? بد آب و هوا مأمور میکند یا به یک کار دشوار مأمور میکند، باید به او حقوق مضاعف بدهد. ما در همین روز اعلام میکنیم: به مذاکرهکنندگانی که نمایندگان این سرزمین قدرتمند و عزتمند هستند، باید حقوق مضاعف پرداخت شود، به دلیل اینکه اینها دارند با وحشیهای دنیا مذاکره میکنند.
این گفتگوها با نمایندگان صهیونیسم بین الملل، آخرین اتمام حجت است/ ایران اسلامی تا انتقام خون تکتک مظلومان منطقه را نگیرد، از پای نخواهد نشست
اگر این وحشیهای دنیا به سر عقل نیایند، ما حتماً هم? آنها را به دست خود و سربازانی که در منطقه داریم، نابود خواهیم کرد. آمریکاییهای خبیث، فکر نکنند که میتوانند از این گفتگوها برای خودشان قبا و ردا و آبرویی تهیه کنند. مظلومان منطقه بدانند، این گفتگوی ما با دولتمردان خبیث آمریکا، با نمایندگان صهیونیسم بین الملل، آخرین اتمام حجت است و ابالفضلها، عَلمدارها، علی اکبرها در حدّ و شأن شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) و مریدان پیغمبر اکرم(ص) منتظر فرمان عاشورایی هستند، تا هم? آنان را به نابودی بسپارند. مظلومان منطقه بدانند؛ ایران اسلامی تا انتقام خون تکتک مظلومان منطقه را نگیرد، از پای نخواهد نشست.
سخن دردمندانه و سوگمندانه و قهرمانانه و عزتمندان? من، امروز در میان جمع عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) با مردم منطقه است. مردمانی که دیدهاند فرزندانشان چگونه به دست تروریستها قتل عام شدهاند. مردمانی که فریب نیرنگهای استکبار را نمیخورند. ایران اسلامی به همان دلیلی که حسین(ع) را فراموش نکرده است، هیچیک از شما مظلومان را فراموش نخواهد کرد. ایران اسلامی به همان دلیل که عزادار اباعبدالله الحسین(ع) است و بعد از 1400 سال پرشورتر از قبل، به دنبال انتقام خون حسین(ع) است و انتقام خون حسین(ع) را چیزی جز ریشهکن کردن ظلم در عالم نمیداند، شما را فراموش نخواهد کرد.
این گفتگویی که بین نمایندگان ما و دُوَل استکباری و دولتمردان خونآشام اتفاق افتاده است، برای نجات عالم است و فرجام این گفتگوها چیزی جز رسوایی بیشتر استکبار جهانی نخواهد بود. و ما مثل همیشه در کنار مظلومان عالم و مظلومان منطقه، میدانیم که این گفتگوها در سرنگون کردن استکبار هیچ نقشی ندارد و در نهایت جهاد عزتمندانه، غریبانه، مظلومان و مستقلان? مردم منطقه است که استکبار جهانی را نابود خواهد کرد.
دولتمردان ما از غیرت عباس(ع) فاصله نگیرند تا نامی از آنها در تاریخ بماند
دولتمردان ما ابالفضل العباس(ع) را فراموش نکنند. مردم سرزمین ما؛ زرتشتیها، مسیحیها، آشوریها همه مرید ابالفضل العباس(ع) هستند. وقتی میخواهند نذری بدهند میگویند: روز تاسوعا برای قمر بنیهاشم(ع) غیرتمند کربلا، نذری میدهیم. وقتی شمر در روز تاسوعا برای ابالفضل العباس(ع) اماننامه آورد، عباس بن علی(ع) اول نمیخواست با شمر مواجه شود، ولی او مدام، عباس(ع) را صدا میزد. اباعبدالله الحسین(ع) فرمود: عباسم، میدانم آن فرد ملعون است، ولی برو به گفتگوی با او بپرداز! یعنی عباسم من تو را قبولت دارم، میدانم که تو روی خوش به دشمن نشان نخواهی داد، اما برو تا اتمام حجّت بشود. و ابالفضل العباس(ع) رفت.
شمر ملعون با یک صدایی که سعی میکرد مهربانانه باشد، به سوی عباس(ع) دست دراز کرد و گفت: یک نسبت فامیلی بین ما هست، من حاضرم برای تو اماننامه بیاورم. تو به سمت ما بیا و اینجا خودت را به کشتن نده! ابالفضل العباس(ع) در یک جمل? کوتاه، چند بار از کلم? لعن استفاده کردند و به شمر فرمودند: «تو آدمِ ملعون میخواهی برای آن ملعون از من پیمان بگیری؟ میخواهی به من امان بدهی که من با ملعونین همکاری کنم؟» عباس(ع) چنان جواب دندانشکنی به او داد که شمر وقتی به خیام خودشان برگشت، گفت: با وجودِ این عباسی که من دیدم، باید برای خیمهها نگهبان بگذارید. به شمر گفتند: اینها تعدادشان چیزی نیست. گفت: من عباس را میشناسم.(وَ أَقْبَلَ شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُ اللَّهُ فَنَادَى أَیْنَ بَنُو أُخْتِی عَبْدُ اللَّهِ وَ جَعْفَرٌ وَ الْعَبَّاسُ وَ عُثْمَانُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً فَإِنَّهُ بَعْضُ أَخْوَالِکُمْ فَقَالُوا لَهُ مَا شَأْنُکَ؟ فَقَالَ یَا بَنِی أُخْتِی أَنْتُمْ آمِنُونَ فَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ مَعَ أَخِیکُمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْزَمُوا طَاعَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَزِیدَ قَالَ فَنَادَاهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَلِیٍّ ع: تَبَّتْ یَدَاکَ وَ لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِکَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُکَ أَخَانَا وَ سَیِّدَنَا الْحُسَیْنَ بْنَ فَاطِمَةَ ع وَ نَدْخُلَ فِی طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَاءِ قَالَ فَرَجَعَ الشِّمْرُ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عَسْکَرِهِ مُغْضَباً...؛ لهوف/88)
ای خدا تو شاهد باش، این ملت آنچنان حسینی عمل کرد که اسرائیل خونآشام برای حفظ بقای خودش مجبور است دور خودش حصار بکشد، مجبور است داخل شهرهای خودش هم نگهبان بگذارد و انشاءالله آنقدر ابالفضلی عمل خواهیم کرد و آنقدر ابالفضلی ادامه خواهیم داد تا آنها را نابود کنیم. دولتمردان ما غیرت عباس بن علی(ع) را فراموش نکنند و از این غیرت فاصله نگیرند تا نامی از آنها در تاریخ بماند که فراموش نخواهند کرد.
ج) آیا قیام امام حسین(ع) یک قیام غیرعقلانی و احساساتی بود؟!
امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که من عاشق خدا هستم
آخرین جمل? من این است: مردم مؤمن، مردم عزادار، آیا قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک قیام غیرعقلانی بود؟ آیا قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک قیام احساساتی بود؟ آیا عاشورا مظهر عشقِ بدون عقل است که بعضیها یاوهسرایی کنند و بگویند: «بعد از عاشورا، بقی? امامان ما با محاسبات عقلی رفتار کردند!» یعنی حسین(ع) با محاسبات عقلی رفتار نکرد! آیا این عقلانی نبود که حسین(ع) از خان? خود خارج شد و فرمود: وقتی میخواهند مرا در خانه سر از بدن جدا کنند، پس بهتر است به میدان بروم و با حماسه به شهادت برسم؟ آیا راه دیگری جز انتخاب شهادت برای حسین(ع) گذاشته بودند؟ که حسین(ع) آن راه عقلانی را نرفته باشد و بنا بر عشق خود به پروردگار فقط شهادت را انتخاب کرده باشد؟ که بعضیها یاوهسرایانه، امروز بعد از 1400 سال و بعد از روشن شدن حق به روشنایی آفتاب، باز هم میگویند: رفتار حسین(ع) عاقلانه نبود!
معلوم است که اباعبدالله الحسین(ع) عاقلانه رفتار کرد. وقتی سکین? دردانه آمد و صدا زد: میشود قبل از رفتن به میدان، ما را به حرم جدّمان برگردانی و بعد به میدان بروی؟ (فَقَالَتْ: یَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا؛ بحارالانوار/45/47) امام حسین(ع) در پاسخ دخترش نفرمود که «من عاشق خدا هستم، من میخواهم در این راه به شهادت برسم، هیچ راه دیگری را انتخاب نمیکنم.» این معنای عشق نیست که برخی از نفهمها تفسیر میکنند. در حالی که امام حسین(ع) کاملاً عقلانی و عزتمندانه عمل کرد.
امام حسین(ع) یک پاسخ عقلانی و منطقی به دخترش داد و فرمود: «اگر دشمن میگذاشت اصلاً ما آواره نمیشدیم. (فَقَالَ هَیْهَاتَ لَوْ تُرِکَ الْقَطَا لَنَام؛ همان) یعنی دخترک من، اصلاً راه دیگری جز این برای ما وجود نداشت. و بعد هم قلب سوزان خودش را به دخترش هدیه کرد و -میتوان گفت که- در همان وداعِ جانسوز با دخترک نازنینش جان از بدن حسین(ع) مفارقت کرد.
این در واقع همان سخن عقلانیای است که آقای سید حسن نصرالله، قهرمان عرب، چندی پیش بر زبان جاری کردند و عاشورایی عمل کردند و اخیراً در این چند روز گذشته، دوباره فرمودند که ما وقتی میبینیم که دشمنانی دارند میآیند و میخواهند ما را به خاک و خون بکشند، به خان? دشمن میرویم و با او مبارزه میکنیم، به سوریه میرویم و با تروریستهایی که نمایند? استکبار جهانی هستند، مبارزه میکنیم و این بهتر از آن است که بیایند و ما اینجا تسلیم آنها بشویم تا مثل چهارپا سر ما را از بدن جدا کنند. (25مرداد92 و 11آبان93)
این یک برخورد عقلانی و عزتمندانه و عاشقانه است. کسانی که شعور این را ندارند که بفهمند عقل و عشق در کربلا در هم آمیخته بود، به عقلانیت اباعبدالله الحسین(ع) توهین نکنند. به عقلانیت این ملت توهین نکنند. دولتمردان به توهینکنندگان به این ملت و به توهینکنندگان اباعبدالله الحسین(ع) میدان ندهد.
عقل به ما میگوید ....
عقل به ما میگوید که در مقابل منافع استکبار بایستیم.
عقل به ما میگوید اگر ذرهای عقبنشینی کنید، ذلیل خواهید شد.
عقل به ما میگوید اگر فتنهگران 88 نبودند، دشمن اینقدر جرأت و جسارت پیدا نمیکرد که ما را محاصر? اقتصادی کند.
عقل به ما میگوید اگر دشمن، ما را محاصر? اقتصادی کرده است و اگر فشار میآورد، به بعضی از انسانهای ضعیف سیاسی در این کشور چشم دوخته است.
عقل به ما میگوید اگر عناصر سیاسی ضعیف در این کشور نابود شوند، استکبار در مقابل ما زانو خواهد زد.
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید: حسین(ع).
عقل به ما میگوید این دشمن خونخوار، تا مشت محکم بر دهانش کوبیده نشود و خون از سر و رویش نبارد، دست از ظلم بر نخواهد داشت.
عقل به ما میگوید اسرائیل خونآشام تا قدرت ما را نبیند، دست از قتلعام مردم منطقه برنخواهد داشت.
کسی که عقل ندارد، حق تنفس در فضای سیاسی عاقلان? این کشور را ندارد.
عقل به ما میگوید «هیهات منا الذله»
عقل به ما میگوید اگر منافع دنیایی خودتان را میخواهید، مقابل استکبار، محکم بایستید.
عقل به ما میگوید: ما دشمن داریم.
عقل به ما میگوید: دشمنان ما خباثت خود را بیشتر کردهاند.
عقل به ما میگوید: اگر در مقابل دشمن ذرهای کوتاه بیایید باید تا نوکری مطلقِ آنها عقبنشینی کنید.(زمزم عرفان؛ ص291)
عقل به ما میگوید: اگر در مقابل این دشمن زورگو و مستکبر ذرهای کوتاه بیایید - به قول حضرت آیت الله بهجت(ره)- باید تا نوکری مطلقِ آنها عقبنشینی کنید.(زمزم عرفان؛ ص291)
عقل به ما میگوید: اگر از منافع کوتاهمدت به مقدار کوتاهمدت، بگذرید، میتوانید به منافع پایدار برسید.
عقل به ما میگوید: جامع? ما قدرت مقاومت در مقابل محاصرههای غرب را دارد.
20سال پیش عقل میگفت: «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز میگوید: اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آیند? نزدیک قدرت اول جهان خواهیم شد
سی سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما منطقه را خواهیم گرفت» ولی خیلیها باور نمیکردند و آنها الان باید از شرم، سر خود را بلند نکنند.
بیست سال پیش هم عقل به ما میگفت که «ما قدرت اول منطقه خواهیم شد» و امروز شدهایم. و عقل به ما میگوید: ما اگر پای رکاب حسین(ع) باشیم، در آیند? نزدیک، به کوری چشم آمریکا، قدرت اول جهان خواهیم شد.
عقل میگوید: برای حسین(ع) اشک بریزیم.
عقل میگوید: کسی که برای حسین(ع) اشک نریزد، آدم نیست، آهن است.
عقل میگوید: کسی که فریاد «یا حسین» سر ندهد، بیروح است و قساوت قلب دارد.
عقل میگوید: برای مظلومینِ سرجدایی که به عشق حسین(ع) سر از بدنشان جدا میشود، باید اشک ریخت.
عقل میگوید: باید مقاومت کرد.
عقل میگوید: عباس! کنار نهر علقمه برخیز، خیمهها منتظر تو هستند. چشم بچهها به توست.
عقل میگوید: هم? امید حسین(ع) عباس بود. لذا وقتی عباس به زمین افتاد: فریاد زد الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی....الا لعنت الله علی القوم الظالمین...
گروه سیاسی- رجانیوز: حماسه 9 دی 88 علل و ریشه های متعددی داشت که تفصیل هر یک از آنها مجال جداگانه ای می طلبد اما بدون تردید یکی از عوامل اصلی این واقعه تاریخی را باید حوادث روز عاشورای 88 دانست که حامیان موسوی، کروبی و عوامل ضد انقلاب با آشوبگری و هتک حرمت عزای سیدالشهدا علیه السلام بیش از پیش منجر به تحریک عواطف توده های مردمی شدند که در راهپیمایی 9 دی به خیابانها آمده و خواستار اشد مجازات برای سران فتنه شدند.
در همین راستا، بازخوانی حوادث تلخ روز عاشورا بعد از 5 سال می تواند تصویر درستی نسبت به یکی از عوامل پیدایی حماسه 9 دی برای مخاطب ایجاد کند، حوادثی که در ادامه به نقل از کتاب روزشمار 8 ماه نبرد مقدس و به روایت رسانه های ضد انقلاب و داخلی گردآوری شده است:
در خیابان خوش درگیریهاى سنگین جریان دارد و مردم چندین موتور دیگر از مأموران سرکوبگر نیروى انتظامى را به آتش کشیدند. از میدان ولیعصر تا پشت دانشگاه صنعتى شریف، درگیرى ادامه دارد و مردم مىگویند شام غریبان را برایتان شام غریبان مىکنیم. تظاهر کنندگان شعار مىدهند "استقلال آزادى جمهورى ایرانى" هم چنین جوانان در سر خیابان وصال شیرازى در تهران یک لندکروز نیروى انتظامى را به آتش کشیدند. مردم در بسیارى از نقاط تهران سنگها و موزاییکهاى بالکن ها را مىشکستند و به سمت مزدوران بسیجى و مأموران سرکوبگر نیروى انتظامى پرتاب مىکردند.»
* رجانیوز: «از صبح امروز، عدهای که به صورت سازماندهی شده بدون حمل هرگونه ادوات مخصوص عزاداران و دستهجات عزاداری، نمادهای سبز اموی را حمل میکردند، به صورت سازماندهی شده از خیابانهای اسکندری به سوی تقاطع خیابان توحید، میدان فردوسی به سمت میدان انقلاب، میدان امام حسین(ع) پل چوبی، خیابان حافظ به سمت چهارراه کالج و چهارراه ولیعصر حرکت کردند و با اخلال در عبور و مرور عزاداران و مردمی که در تردد به سمت مجالس عزاداری بودند، شعارهای انحرافی سردادند.
برخی بقایای فرقه موسوی شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" و "یا حسین میرحسین" را در حالی که دستهای خود را بالای سر گرفته و به هم میزدند، تکرار میکردند. این افراد که به چوب، چماق و سنگ مسلح بودند، پس از هر درگیری با نیروهای انتظامی و متفرق شدن، به خیابانهای فرعی هجوم میآورند و با تخریب اموال عمومی بهویژه شکستن شیشهها قصد داشتند، به زور وارد منازل مردم شوند که در برخی موارد بهدنبال مقاومت صاحبان منازل، اغتشاشگران آنان را مضروب و به منازل نیز خساراتی وارد کردند. آشوبگران در تقاطع اسکندری- آزادی با کندن میلههای خطوط ویژه اتوبوسهای تندرو و قرار دادن آنها در وسط خیابان تلاش کردند تردد مردم را مختل کنند.
این افراد هر خودرویی را که گمان میکردند ارتباطی با نیروهای انتظامی و یا مردم مؤمن دارد، با سنگ مورد حمله قرار میدادند. اغتشاشگران در تقاطع کریمخان- حافظ 2 خودروی پلیس را آتش زدند و تاکنون آتش زدن 26 موتور از موتورهای ناجا و مردم نیز گزارش شده است. این افراد همچنین در مسیرهای اصلی اقدام به آتش زدن سطلهای زباله و قرار دادن آنها در وسط خیابان کردند، به طوری که دود ناشی از این اقدام برخی خیابانها را فراگرفت. در واکنش به این فتنهگریها که همزمان با حضور عزاداران تهران در مساجد، حسینیهها و هیئات عزاداری انجام شد، هزاران نفر از عزاداران حسینی برای جلوگیری از ادامه اغتشاش فتنهگران وارد صحنه شدند و با شعارهای خود امویان را فراری دادند. شمار قابل توجهی از مردم نیز در تقاطع انقلاب- فلسطین تجمع کردند.
این افراد با سردادن شعارهای انقلابی از جمله "لبیک یا خامنهای لبیک یا حسین است" و سینهزنی، اقدامات خرابکارانه اغتشاشگران را محکوم کردند و حاج سعید حدادیان در جمع این افراد اقدام به مرثیهسرایی کرد. هم چنین دانشجویان انقلابی که از عزاداری دانشگاه تهران به این محل آمده بودند، در روز عاشورا حتی پس از برخورد فیزیکی نیروهای انتظامی با اغتشاشگران از پلیس میخواستند برخورد با این افراد جاهل را به آنان واگذار کند تا بدون هرگونه درگیری آنان را متواری کنند. عاشقان ولایت شعارهای "الله اکبر خامنهای رهبر"، "حزب فقط حزب حزب الله، سید علی روح الله "، "منافق حیاکن عاشورا را رها کن" و "مرگ بر منافق"، "حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی"، "ماشالله حزب الله"، "مرگ بر منافق"، "این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده"،" وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش عالم نتواند که جوابم دهد" سر دادند و هرلحظه بر شمار راهپیمایان مردمی افزوده شد. گفتنی است در حاشیه میدان ولیعصر(عج) تهران پرچمهای مقدس یا زهرا(س) و یا حسین(ع) توسط امویان پاره و کیوسک پلیس نیز آتش زده شد.
صدها موتور سوار نیز که پرچم های هیئات خود مرکب از "یاحسین"، "یا مهدی ادرکنی" و... را به دست گرفتهاند، به طور مستمر در خیابان انقلاب به گشت زنی پرداختند. در این تجمع دکتر روح الامینی پدر مرحوم محسن روح الامینی نیز حضور داشت و علیه اغتشاشگران شعار داد.»
* خبرگزاری فارس فیلمی از حضور فائزه هاشمی رفسنجانی در جمع اغتشاشگران روز عاشورا را منتشر ساخت و نوشت: «فائزه هاشمی پس از چند روز سپری کردن تعطیلات در شمال کشور، روز عاشورا هم به جمع آشوبگران در تهران پیوست. وی روز عاشورا به همراه حدود 15 نفر از بستگان و خانواده در اغتشاشات حضور پیدا کرد.»
* شبکه ایران پیرامون بیانیه مهدی کروبی در مورد حوادث روز عاشورا نوشت: مهدی کروبی در بیانیه ای که در ابتدای آن به اشتباه آیه شریفه «انالله و ان الیه راجعون» را «الراجعون» نوشت، عزاداران حسینی (ع) را جماعتی وحشی خطاب کرد و اعلام کرد: «امروز در عاشورای حسینی از بدو صبح جماعتی وحشی با خشونتی وصف ناپذیر بر مردم یورش بردند و جمع زیادی را مجروح، دستگیر و بنابرگزارش های رسیده تعدادی از هموطنان را به شهادت رساندند» و در ادامه نیز جمهوری اسلامی را با رژیم پهلوی مقایسه کرد و با شهید خواندن اوباش روز عاشورا، نتیجه گرفت جمهوری اسلامی از رژیم شاهنشاهی نیز بدتر است زیرا حرمت این روز را نگه نداشته است. کروبی در ادامه بیانیه خویش افرادی که در روز عاشورا شعار علیه جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه سر می دادند را فرزندان زهرا (س) نامید و از فراری دادن آنها توسط عزاداران حسینی (ع) اعلام نارضایتی کرد: «یا رب چه شده است که حرمت عاشورا و عزاداران فرزند زهرا (س) در ظهر عاشورا نگاه داشته نمی شود و آنان را به خاک و خون می کشند. یا رب چه شده است که حرمت خون مردم در این ماه عزیز هم رعایت نمی گردد؟»
* فارس: تیمهای ترور ضدانقلاب در اقدامی مشکوک یکی از نزدیکان میرحسین موسوی را به قتل رساندند. این اقدام مشکوک در حالی صورت گرفته است که گزارش ها حاکی از استفاده از اسلحه مخصوص تیم های ترور در این اقدام مشکوک دارد، چنانکه نوع سلاح و گلوله استفاده شده در این حادثه، نوعی خاص و کمیاب از گلوله و سلاح مخصوص تیم های ترور است. اما در این حادثه مشکوک آنچه بیش از همه قابل توجه بوده است، انتخاب خواهرزاده موسوی در میان جمعیت حاضر در خیابان است، انتخابی که اتفاقی به نظر نمی رسد. خواهرزاده میرحسین موسوی در اغلب تجمعات پس از انتخابات حاضر بوده و از این رو هدفی نشاندار برای تیم های ترور بوده است.
* رجانیوز: «امروز یک انگلیسی در حالی که به سمت عزاداران حسینی حمله می کرد، در حوالی میدان فردوسی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. این فرد پاسپورتش را نیز به همراه داشته است.»
* دولت فرانسه با صدور بیانیه ای اعلام کرد: "به دنبال اصرار مخالفان بر ادامه اعتراضها و همچنین تشدید سرکوب ها، فرانسه خواستار یک راه حل سیاسى در ایران است."
* دکتر محمد مرندی استاد دانشگاه تهران در گفتگو با شبکه الجزیره در خصوص کشته شدن علی موسوی خواهر زاده میرحسین موسوی و کشته شدن هشت نفر به نقل از برخی سایت ها گفت: «من دقیقا نمی دانم که تعداد کشته ها چقدر است اما از چهار نفری که کشته شدند، تنها یک نفر به ضرب گلوله کشته شد که آن یک نفر خواهرزاده آقای موسوی بود! پلیس می گوید که آنها به هیچ کس شلیک نکردند. آنها مشکوک هستند که وی ممکن است ترور شده باشد تا تنش ها در شهر تهران افزایش یابد. قضیه مشکوک است چون چگونه یک نفر از میان جمعیت هزار نفری به طرز گزینش شده ای هدف قرار می گیرد؟!» وی در ادامه گفت: «به نظر من بزرگترین مشکلی که آقای موسوی دارد این است که وی بیشتر و بیشتر دارد رادیکال می شود و حامیان وی هم بیشتر و بیشتر غربگرا و سکولارتر می شوند. اردوگاه موسوی اساسا شکسته شده و به جناح های مختلف تبدیل شده است. بسیاری از آنها خود را از آقای موسوی جدا کرده اند.»
* جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه ای اعلام کرد: «متاسفانه امروز، در روز عاشورا در حالیکه ملت سوگوار به طور یکپارچه در مراسم عزاداری و روضه خوانی اباعبدالله الحسین علیه السلام شرکت داشته اند و بر سرو سینه میزدند،عدهای ساختار شکن، با کف و سوت با حرمت شکنی عاشورای حسینی، به طور سازمان یافته و هماهنگ با سامانه های دروغ پردازی و شایعه پراکنی استکباری بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران علاوه بر تخریب اموال عمومی و اغتشاش، به قرآن، مساجد، حسینهها و تکیهها، نذورات، عزادارن و مراسم حسینی اهانت و جسارت کردهاند و گستاخی را با شعار برعلیه باورها و ارزشهای اسلامی و مقدسات مذهبی برای تحقق خوابهای پریشان دشمنان اسلام و ایران، بیشتر کردهاند ... جامعه مدرسین ضمن تقدیر از حضور به موقع و شایسته شما امت خداجوی و سلحشور در برخورد با اغتشاشگران از مسئولین ذیربط درخواست می نماید که با شناسایی عوامل و مسببان این وقایع ناگوار؛ قاطعانه برخورد نموده و آنان را به سزای قانونی و شرعی خویش برسانند. »