بدون حمایتهای آمریکا حاکمان مرتجع عرب یک هفته هم دوام نمیآورند
سید حسن نصرالله در آغوش امام خامنه ای - کبار قادة
سید حسن نصرالله، جمعه شب در جمع هزاران نفر در روستای «مارون الراس» در دو کیلومتری مرز لبنان با فلسطین اشغالی، به مناسبت روز جهانی قدس از طریق ویدئو کنفرانس به سخنرانی پرداخت و گفت، خود ترامپ در مورد برخی کشورهای عرب خلیجفارس گفته اگر یک هفته آنها را رها کنیم سقوط میکنند و بنابراین هزینه این حمایت باید حذف مسئله فلسطین باشد.
وی افزود: حاکمانی در منطقه وجود دارند که هیچ ارزشی در میان مردمشان ندارند و تنها با حمایت آمریکا روی کار هستند... متاسفانه برخی اعراب و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس برای خرید خانه از اهالی بیتالمقدس پول میفرستند و تاجران خائن عرب، خانههای فلسطینیان را برای صهیونیستها میخرند. ادامه مطلب...
خواب آشفته تحمل تحریمها و دست برداشتن از فعالیتهای هستهای تعبیر نخواهد شد/ سازمان انرژی اتمی سریعاً مقدمات رسیدن به 190هزار سو را فراهم کند/ دشمن می داند که اگر یک موشک بزند، با ده موشک پاسخ خواهد گرفت
1. منزل ام کلثوم
در شب نوزدهم، مولا حال عجیب و غیر توصیفی داشت. برای دلجویی بیشتر از دختر کوچکش، آخرین افطار خود را (با توجه به اطلاع قبلی از شهادت خویش) در منزل دخترش ام کلثوم قرار می دهد. سر سفرة افطاری که غذای موجود در آن دو قرص نان جو و مقداری شیر و نمک است، می نشیند. رو می کند به دخترش و می فرماید: دخترم! تاکنون نشده که پدرت با دو خورشت افطار کند. دخترم! شیر را بردار! من با همان نان و نمک افطار می کنم.
بیش از سه لقمه میل نمی کند و وقتی با پرسش دخترش رو به رو می شود که پدر! مگر روزه دار نبودی! چرا غذا کم میل فرمودی؟ پاسخ می دهد که دوست دارم خدایم را با شکم گرسنه ملاقات کنم.[1]
2. انتظار در طول شب نوزدهم
در شب نوزدهم، مولا آرام و قرار نداشت؛ هر لحظه بیرون می رفت، به آسمان نگاه می کرد و می گفت: به من دروغ گفته نشده و من نیز دروغ نمی گویم. این شب همان شب وصال است. این همان شبی است که حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من وعده داده است؛ چنان که ابن حجر می گوید: «فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ اَکْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ اِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ مَا کُذِّبْتُ وَ اَنَّهَا هِیَ الَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ.» و گاهی یس می خواند و آن گاه عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ فِی الْمَوْتِ اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِِیمِ؛[2] خدایا! مرگ را مبارک گردان! ما از خدائیم و به سوی او می رویم. هیچ یاری و قدرتی نیست، مگر از خدای بلند مرتبه با عظمت.»
لحظه به لحظه بر اشتیاق مولا افزوده می شد و عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ قَدْ وَعَدَنِی نَبِیُّکَ اَنْ تَتَوَفَّانِی اِلَیْکَ اِذَا سَئَلْتُکَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فِی ذَلِکَ؛[3] خدایا! پیامبرت به من وعده داد که به سوی خودت مرا دریافت می کنی، هنگامی که درخواست کنم. خدایا! و من [اکنون] مشتاق آمدن به سوی تو هستم.» ادامه مطلب...
انقلابیگری فقط در بستر نظام اسلامی امکانپذیر است؛ خارج از آن ویرانگری است/ نظام بدون مشی انقلابی ارزشی ندارد/ لشکر جوانان مؤمن و انقلابی باید وارد میدان مطالبه دائم آرمانها شود
میگویند در برجام آمریکا از نظر اخلاقی شکست خورد، مذاکره کردیم تا آمریکا بیآبرو شود یا تحریمها لغو شود؟/ به رسمیت شناختن غنی سازی ایران به خاطر مذاکره نبود، به خاطر پیشرفت هایمان بود/ میگویند بعد برجام امریکا 100 میلیارد دلار به ایران پول داده، دروغ است
ت
حضورم در یک کلاس اخلاق هفتگی، مقدرات جالبی را برایم رقم زده بود.شب هشتم آذرماه سال 1389 بود که بر حسب اتفاق و برای کاری، با استاد اخلاق آن کلاس هفتگی تماس گرفتم. از صدای استاد مشخص بود که بسیار ناراحت است. علت را جویا شدم و ایشان گفت: دکتر مجید شهریاری که امروز ترور شد، از دوستان جلسه بود.
متحیر شده بودم و بلافاصله پس از پایان صحبت، تصویر شهید را در اینترنت جست و جو کردم. با دیدن عکس، بر حیرتم افزوده شد.
آن کسی که با لباسی بسیار ساده، در ردیف جلو بر روی زمین مینشست، صحبتهای استاد را یادداشت میکرد و هنگام ذکر مصیبت اهل بیت علیهمالسلام، بیاختیار میگریست، یکی از بزرگترین دانشمندان هستهای کشور بود.
همین مصاحبت اندک و غافلانه، بهانهای شد تا دفتر مطالعات جبهه فرهنگی، مسئولیت ثبت خاطرات شهید شهریاری را به من بسپرد.
یادم است روزی که قرار بود نخستین مصاحبهام را با یکی از همکاران شهید بگیرم، یک دوربین و یک سهپایه را برداشتم و راهی شدم. وقتی که آن دانشمند هستهای، من را با آن تجهیزات دید، با تعجب پرسید: اینها برای چیست؟ گفتم: برای فیلم گرفتن دیگر. خندید و تذکر داد که: نمیشود فیلم گرفت. من هم که تازه متوجه ماجرا شده بودم و وسیلهای برای ضبط صدا نداشتم، دوربین را روشن کردم، به سمت دیوار کاشتم و مصاحبه را آغاز کردم.
مصاحبه با دانشمندان هستهای با توجه به تهدیداتی که متوجهشان بود، خاص بود و متفاوت. فضای محل کار این دانشمندان، معنویت خاصی داشت که به آدم انرژی میداد. ادامه مطلب...
1- ظاهراً ترامپ و اطرافیانش، جمهوری اسلامی ایران را با برخی پادشاهیهای مرتجع منطقه اشتباه گرفتهاند و گمان میکنند میتوانند با چند باید و نباید، سیاست خود را به تهران دیکته کنند. جواب باید و نبایدهای واشنگتن پیش از این داده شده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود دو هفته پیش در دانشگاه فرهنگیان با اشاره به نامهای که ترامپ چند روز قبل برای حکام کشورهای خلیج فارس فرستاده بود، فرمودند؛ «رئیسجمهور آمریکا در نامه به این کشورها دستور میدهد که این کارها را بکنید و آن کارها را نکنید؛ آنها میخواهند با نظام اسلامی همینگونه رفتار کنند اما نمیتوانند چرا که جمهوری اسلامی ذلت ملت و کشور را در دوران قاجار و پهلوی به عزت و استقلال و ایستادگی تبدیل کرده و از منافع ملی خود کوتاه نمیآید.»
2- بدون شک سخنرانی پمپئو برای بسیاری از سیاستمداران کارکشته آمریکا ناامید کننده خواهد بود. اصلیترین نقد و سوال این گروه از دولت ترامپ آن بود که؛ خب! از برجام خارج شدید. بعدش چه؟ سخنرانی پمپئو نشان داد نگرانی آنها بی مورد نبوده و کاخ سفید هیچ راهبرد عملی و جایگزینی ندارد و صرفاً به توهمات و آرزوهای «فاکسنیوز و رفقا» دل بسته است. مقاله چند روز پیش جیک سلیوان – دیپلمات و کارشناس امنیت ملی آمریکا- در نشریه آتلانتیک در این مورد خواندنی است. سلیوان مینویسد؛ «پس از خروج ترامپ از توافق دو مقام وزارت خارجه جلسهای را برگزار کردند تا استراتژی دولت را شرح دهند اما رونوشت خواندن، کار دشواری است. آنها کوشیدند درباره اعمال تحریمها و مذاکره با متحدان آمریکا و انتظارات خود بگویند اما هر بار که خبرنگاری پرسشی اساسی مطرح میکرد که پس از نابودی توافق برنامهتان چیست و چه میشود؟ آنها گیج بودند و طفره میرفتند.»
3- راهبرد، تعریف و مختصات خاص خود را دارد. آنچه دیروز پمپئو گفت بیشتر شبیه نطقهای کسل کننده انتخاباتی و تبلیغاتی بود که نسخههای پر حرارتتر آن را پیش از آن بارها و بارها رئیس او ترامپ ایراد کرده بود. آمریکا میخواهد نفوذ منطقهای ایران را از بین ببرد، برنامه و توانایی صلحآمیز هستهای ایران را محو کند و قدرت موشکی ما را مهار و محدود کند. برای یک سیاستمدار آمریکایی آرزوهای خوبی است اما ترامپ و پمپئو نباید فراموش کنند که روسای جمهور و وزرای خارجه پیش از آنها نیز مشابه همین رویاها را داشتهاند. صرف تکرار آرزوها که منجر به برآورده شدن آنها نمیشود. تیم جدید کاخ سفید ابزاری بیش از تیمهای قبلی در اختیار ندارند. تنها تفاوت آنها در این است که تیم جدید گمان می کند از قبلیها باهوشتر و مصممتر است. عیب کار آنجاست که رسانهها همیشه بلندگوی رویاپردازان تازه از راه رسیده هستند و کسی سراغ ورشکستگان نمیرود و از آنها نمیپرسد چه شد که نشد؟!
4- پمپئو در سخنان خود گفته است آمریکا نیروهای ایرانی و نیروهای مورد حمایت ایران را در منطقه و جهان له خواهد کرد! بهتر بود وزیر خارجه آمریکا پیش از زدن چنین لافی، گفتوگویی هر چند کوتاه با 10 کماندوی نیروی دریایی کشورش که دی ماه سال 94 وارد آبهای سرزمینی ایران در خلیج فارس شده و به اسارت درآمدند میکرد و یا حداقل فیلم کامل نحوه تسلیم شدن آنها را یک بار میدید. صدای بلند و خشن ترامپ و پمپئو، یادآور لحن جرج بوش پسر و تیم اوست. تیمی که از قضا برخی از افرادش - مانند جان بولتون؛ معاون وزیر خارجه آن روز و مشاور امنیت ملی امروز- اینک دور و بر ترامپ هستند. آن ایام هم برای ایران خط و نشانهای زیادی کشیده میشد و پاسخ آمریکا به «گفت و گوی تمدنها»، «ایران محور شرارت» بود.
هارت و پورتهای نئوکانهای آمریکایی هرگز از چنگ و دندان نشان دادن فراتر نرفت. در ایام منتهی به تجاوز آمریکا به عراق، یک سیاستمدار ارشد انگلیسی در مصاحبه با نیوزویک نکته جالبی را میگوید؛ «همه از رفتن به بغداد میگویند اما مردان واقعی میخواهند به تهران بروند.» عراق اشغال شد اما خبری از مردان واقعی نشد! مسئله عجیبی نبود. آمریکاییها هشت سال با ایران جنگیده بودند و حریف برایشان ناآشنا نبود. لاف دیروز پمپئو را هم نباید جدی گرفت. ترامپ تاجر کارکشتهای است و میداند با کدام آواز بهتر میتواند گاوهای شیرده خلیج فارس را بیشتر بدوشد.
5- یکی از خطوطی که پمپئو در سخنرانی دیروز خود سعی کرده آن را برجسته و القا کند، ادعای تمایز میان حکومت و مردم ایران از سوی آمریکاست. این خط جدید نیست و سایر مقامات دولت آمریکا نیز به دفعات کوشیدهاند اینگونه وانمود کنند. سخنرانی ترامپ به مناسبت نوروز سال 97 مورد آشکاری از این سیاست ریاکارانه و البته نخنماست. وزیر امور خارجه آمریکا از سویی میگوید ایران را تحت شدیدترین تحریمهای تاریخ قرار میدهیم و در عین حال ادعای ایرانی دوستی هم میکند! این میزان از حماقت و توهم سیاستمداران آمریکایی که گمان میکنند مردم ایران با این حرفها و شارلاتان بازیها خام میشوند، در نوع خود جالب توجه است. البته حماقت دستگاه دیپلماسی آمریکا درباره ایران و ایرانی از آنجا نشات میگیرد که کانال شناخت جامعه ایران برای کاخ سفید، صدها ایرانی (آیا واقعاً اینها را میتوان ایرانی دانست؟!) وطنفروشی است که در اندیشکدههای آمریکایی مشغول به کارند و هر روز توطئه یا طرح تحریمی تازهای پخت و پز کرده و راهی کنگره و کاخ سفید میکنند. حوادث اخیر کازرون آخرین نشانه حماقت آمریکاییها در شناخت ایرانیهاست. خوشخیالهای متوهم که البته بدون شک برخی از آنها کاسب هستند، گمان میکنند کازرونیهای معترض به فلان طرح تقسیم کشوری، عاشق چشم و ابروی آمریکا هستند!
6- آخرین نکته آنکه آمریکاییها برای رسیدن به اهداف خود هیچ اهرمی جز تحریم و جنگ اقتصادی در دست ندارند و هر چه جز این میگویند و بگویند لافی بیش نیست. امروز هم مدیران کشور و هم مردم به خوبی میدانند که اغلب مشکلات و مسائل اقتصادی کشور ناشی از ضعفها، نقایص، سوءمدیریتها و کمکاریهای داخلی خودمان است و تحریم تنها اثر تشدید کننده مشکلات و ایجاد مانع بر سر راه حلها را دارد و اصالت اولیه ندارد. بیشک امروز جامعه نیازمند همدلی و اتحاد است اما برای چه؟ برای ایستادن مقابل آمریکا یا نشستن سر میز و دادن امتیاز؟! آنهایی که گمان میکنند لیست خواستههای آمریکا محدود به 12 موردی است که دیروز پمپئو گفت، یا بسیار سادهلوح هستند و یا ماموریت دارند جاده را برای دشمن هموار کنند. «الی لیک» در تحلیلی که همزمان با خروج ترامپ از برجام در بلومبرگ منتشر کرد به تعدادی از بایدهای آمریکا
– بخوانید رویاها- در قبال ایران اشاره میکند. یکی از آنها حذف رهبری از قانون اساسی است. رویای خامی که پمپئو نیز دیروز اشارهای به آن کرد. آمریکاییها با تمام حماقتشان، این یک موضوع را خوب فهمیدهاند که عمود خیمه ایران، رهبر انقلاب است و هرچه میکشند و میخورند از درایت و مقاومت اوست. این میزان از عصبی بودن و خیالپردازی آمریکاییها در این مورد، قابل درک است.
.
با خروج آمریکا از برجام برخی که از تهدیدات ترامپ ترسیدهاند و یا پیش ملت شرمنده شعارهای گذشته خود شدهاند، هرچند در تناقضی آشکار با مواضع و سخنانشان وحدت و انسجام مردم را نشانه گرفته و حاکمیت دوگانه را القا میکنند، دم از وحدت و انسجام میزنند!. بنا به مصلحت که همان ضرورت وحدت و انسجام امروز جامعه برای گذر از«پیچ تاریخی برجام» است، تحلیل این تناقض و هدف جریان نفوذی و غرب گرای داخل کشور از اصرار بر القاء حاکمیت دروغین دوگانه را به آینده موکول میکنیم. اما رئیسجمهور در سفر به خراسان رضوی تاکید داشت که«واقعیتها را باید به مردم گفت»!. لذا در جهت عمل به این سخن آقای روحانی، حقایق و واقعیتهایی از برجام و خروج از برجام!:
1- همانگونه که دولت از آغاز مذاکرات هستهای با اقدام نابجای آقای روحانی در گفتوگو با اوباما، تا امضاء و اجرای برجام دچار خطاهای استراتژیک فراوانی شده است که نتیجهاش خروج آمریکا از برجام بود، بعداز این اقدام رئیسجمهور آمریکا نیز دچار«خطای استراتژیکِ رئال پولتیک»یعنی خطای راهبردی به اصطلاح مبتنی بر سیاست روز شده است. ادامه مطلب...
اکنون گروهی با پنهان شدن پشت برخی واژهها، میکوشند نقض عهد آمریکا را در رفتار شخصی ترامپ خلاصه و منحصر کنند و همچنان چهره کریه آمریکا را بزک کنند!
معنای حقیقی چنین رفتاری آن است که اعتماد کردن به آمریکا درست بود و فقط«این یکی» آدم بدی بود، وگرنه معامله برد- برد کار خودش را کرده بود!
همه شواهد نشان میدهد این تصور غلط است و با سخنان روز گذشته رهبر عزیز انقلاب برای سادهدلترین افراد هم جای تردید باقی نمانده که روند مذاکرات و اعتماد به دشمن، از ابتدا غلط بود و خلاف همه بایدها و نبایدهایی که در طول مذاکرات و بعد از آن صادر کردند.
ایشان دیروز گفتند: «از روز اول بارها گفتم به آمریکا اعتماد نکنید. گفتم اگر میخواهید قرارداد ببندید، تضمین لازم را بگیرید و بعد ببندید... همان موقع به این مسئولان میگفتم انرژی هستهای بهانه است، اگر این را کوتاه بیایید آمریکاییها بهانه دیگری میگیرند؛ آنها میگفتند اینجوری نیست! اما حالا دیدید که همینجوری است و آنچه میگفتیم تحقق یافت.» ادامه مطلب...