سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
واکنش نمایندگان مجلس به اظهارات صریح امام خامنه ای ص

صحبت های رهبری فضای ملتهب به وجود آمده را آرامتر خواهد کرد، رهبری اعلام کردند که فعلا نصیحت می کنم که این نشان دهنده این است که مسئولین باید بدانند فضا برای برخورد جدی تر باز است./ هر فردی در هر سطحی هم که باشد بعد از صحبت های رهبری اگر به دنبال بر هم زدن آرامش کشور باشد، مورد غضب مردم خواهد گرفت.
به گزارش سرویس سیاسی بی باک، مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای دیروز قضایای یکشنبه سیاه مجلس را شدیدا محکوم کردند و از عملکرد رئیس جمهور، رئیس مجلس و برخی نمایندگان شدیدا انتقاد نمودند و همچنین اصل استیضاح را بدون فایده و توجیه خواندند. در همین راستا خبرنگاران بی باک نظرات تعدادی از نمایندگان مجلس را در این باره جویا شده اند.

سخنگوی کمسیون قضایی مجلس: بنده از ابتدا مخالف استیضاح بودم

محمد علی اسفنانی سخنگوی کمسیون قضایی مجلس در مور پیام و خواست مقام معظم رهبری از مردم و مسئولین در جمع مردم تبریز در گفتگو با بی باک اظهار داشت: مقام معظم رهبری بسیار منصفانه و منطقی با مسائل پیش آمده در این چند روز اخیر برخورد کرده اند، و همانطور که بارها بر همدلی و وحدت تاکید کرده بودند ، هر عاملی که باعث ایجاد تفرقه شود را منع نمودند. ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/11/30ساعــت 9:23 صبح تــوسط عباس | نظر
رعب تسلیحات جدید حزب الله در نیروی هوایی و دریایی اسرائیل حزب ال

بسمه تعالی

رعب تسلیحات جدید حزب الله در نیروی هوایی و دریایی اسرائیل (خبر ویژه) 

یک ژنرال صهیونیست از تنوع و حجم تسلیحات پیشرفته حزب الله ابراز شگفتی کرد.
ژنرال یفتاح شابیر مدیر پروژه موازنه نظامی در خاورمیانه و پژوهشگر مرکز تحقیقات امنیت ملی دانشگاه تل آویو گفته است: حزب الله سلاح های بسیار پیشرفته از ایران و سوریه دریافت کرده که آرامش را از اسرائیل می گیرد.
به گزارش القدس العربی وی تصریح کرد: «سوریه هم اکنون در حال انتقال تسلیحات پیشرفته خود به لبنان است. سوری ها ظرف سالهای گذشته بخشی از سلاح خریداری شده توسط این کشور و سلاح انتقال یافته از ایران را به لبنان انتقال داده اند». ادامه مطلب...

+ نوشته شـــده در دوشنبه 91/11/30ساعــت 7:56 صبح تــوسط عباس | نظر
نظر بدهید:افای هاشمی ازچه زمانی عوض شد وپشت به انقلاب کردد.

بسمه تعالی
خاطراتی برای تاریخ یا کسب وجهه در آستانه انتخابات!؟
آیا هاشمی‎رفسنجانی به آخرین وصیتی که امام (ره) درباره آیت‎الله خامنه‎ای به او داشت، عمل کرده است!؟

 

 گروه سیاسی: در شرایطی که چهره‎های نزدیک به هاشمی رفسنجانی از جمله علی فلاحیان، محمد سعیدی کیا، حسن روحانی از حضور خود در انتخابات خبر می‌دهند، رسانه‌های وابسته به وی تلاش دارند با پرش از اتفاقات فتنه سال 88، از اکبر هاشمی رفسنجانی یک مدافع «تمام قد» از نظام و رهبر انقلاب بسازند.

البته این رسانه‌ها از یک روش قدیمی و نخ نما شده برای این هدف استفاده می‌‎کنند و آن انتشار «خاطرات» دهه شصتی هاشمی‎رفسنجانی است. موضوع این خاطرات معمولا حمایت وی از رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است، خاطراتی که «وظیفه» دارند در آستانه انتخابات چهره مخدوش هاشمی رفسنجانی را بهبود بخشند.

 این آخرین خاطره‌ای است که در همین راستا در کتاب خاطرات سال 1368 هاشمی منتشر شده است. «آقای رفسنجانی در بخشی از خاطره روز دهم خرداد 1368 نوشته است: «سری به بیت امام زدم، دکتر‌ها و اطرافیان راضی بودند و احمدآقا نگران بود و برای تعجیل در اتمام کار بازنگری قانون اساسی تاکید داشت.»

آقای هاشمی در ادامه? خاطرات خود آورده است: «کنار تخت امام ایستادم و دستم را روی دستشان گذاشتم. انگشت شست من را گرفتند و با کلمات مقطع فرمودند: در بازنگری قانون اساسی تسریع شود و سپس چشمانشان را باز کردند و شمرده با صدای ضعیف اضافه کردند اگر متحد باشید انقلاب پیشرفت می‌کند، مکثی کردند و ادامه دادند: به خصوص شما و آقای خامنه‌ای نگذارید خناسان بین شما و ایشان فتنه کنند.» ادامه مطلب...

+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/11/29ساعــت 8:37 صبح تــوسط عباس | نظر
گمنامان بی ادعا ونامداران پرمدعا. »

 


اگر از شما بخواهند فهرستی از 50 سیاستمدار شاخص که در تعاملات و کش و قوس های سیاسی به چشم می آیند تهیه کنید، نام کدام چهره ها را در این فهرست می گنجانید؟ ترجیحا فهرست کاملی تهیه کنید که جامع اشخاص متفاوت و احیانا مخالف یکدیگر باشد، با این مشخصه که اثرگذار و مدعی اند؛ مدعی خدمتگزاری خدا و خلق. ترجیح دیگر آن است که گزینه های شما از افرادی باشند که در گذشته از آنها تعریف و تمجید شده، از جمله در کلام امام و رهبری. حتما موافقید که در صورت تهیه این فهرست از سوی افراد مختلف، احتمالا 10 یا 20 اسم مشترک خواهد بود. آیا در فهرستی که تهیه کرده اید، حتی یک نفر هست که معصومین علیهم السلام درباره وی فرموده باشند «منّا اهل البیت»؟!
پرسش غریبی است؟! حق با شماست، هم درباره ظاهر سؤال و هم درباره پاسخ آن. شما درباره هیچیک از 50 نفر فهرست خود، حدیثی از رسول خدا(ص) یا امیر مؤمنان(ع) پیدا نمی کنید که فرموده باشند او از ما اهل بیت است. اما در روزگار صدر اسلام مردان بزرگی بودند که به مدال پراعتبار «منّا اهل البیت» نائل شدند. اولی سلمان فارسی و دومی زبیربن عوام است. هر دو صحابه رسول خدا(ص) بودند که پس از خدمات فراوان و رحلت آن حضرت، در ماجرای تلخ سقیفه پای امیر مؤمنان ایستادند و در بیعت آن حضرت بودند. اما عاقبت این دو صحابه بزرگ و بی نظیر یکی نشد. جناب سلمان، پیمان را وفادارانه به سر برد و جناب زبیر نقض پیمان نمود و تمام رشته های سالیان سخت مبارزه و مجاهدت را پنبه کرد؛ گویا این آیت الهی را نشنیده بود که «ولا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا. مانند کسی نباشید که رشته های تابیده و محکم کرده را واتابید و از هم گسیخت». امیر مومنان درباره زبیر فرمود «زبیر پیوسته مردی از ما اهل بیت بود تا این که پسر شوم او عبدالله پا به سن جوانی گذاشت» (حکمت 453نهج البلاغه). «با اهل بیت ماندن»، جناب سلمان را تا عرش برد اما «از اهل بیت بودن» کفایت جناب زبیر را که روگردان شده بود، نکرد.
فرق سلمان و زبیر چه بود که میان دو شاگرد اول مکتب اهل بیت تا این حد فاصله انداخت؟ سلمان خود را بدهکار دایمی اسلام می دید و خود را آزاد شده و هدایت یافته رسول خدا(ص) می دانست. او این افتادگی و د ین به پیامبر را در ملازمت رکاب امیر مومنان(ع) نشان داد اما کار زبیر به جایی رسید که برای او از قطب استکبار(دربار معاویه) پالس های ائتلاف و هم پیمانی فرستادند. معاویه در خطاب نامه خود به زبیر، از او به عنوان امیرالمومنین یاد کرد و زبیر را در مقابل حاکمیت امام گذاشت و چون سکوت و رضایت و هیجان زبیر را دید، طمعش در وی دوچندان شد. معاویه در جمل نه از سپاه علی(ع) که از زبیر و سوابق رزمندگی او در بدر و احد انتقام گرفت. زبیر در آن اواخر خود را هم طراز امام پنداشته بود که جرئت کرد مقابل حضرت صف آرایی کند یا دست کم کسانی بیماری غرور را زیر پوست او تزریق کرده بودند که به این صف آرایی نابخردانه از نگاه ناظران بیطرف تن داد. اما سلمان تلقی دیگری داشت. خوب است او خود را معرفی کند تا بهتر بشناسیمش. جمعی از صحابه پیامبر(ص) دور هم نشسته اند و از افتخارات و دارندگی ها و بزرگی های خود می گویند. یکی قبیله اش را به رخ می کشد، دیگری تعداد فرزندان برومندش را، سومی میزان دارایی و خدم و حشم خویش را و آن یکی سوابق مبارزه و جهاد خود را. «سلمان! ساکتی؟ تو خود را معرفی کن که به چه می نازی و با چه چیز خویشتن را می شناسانی؟»
رحمت خاصه الهی بر روح بلند سلمان که گفت «من سلمانم، پسر عبدالله. گمراه و گمشده بودم، خداوند هدایتم کرد به برکت وجود رسول الله(ص). برده بودم و خدا آزادم کرد به برکت وجود پیامبر. و فقیر و ناتوان بودم، پروردگار مرا به برکت رسول خدا توانگر و بی نیاز ساخت». ذره ای تکبّر و تبختر و طلبکاری و خودشگفتی و از خود متشکر بودن در این ادبیات دیده نمی شود. او هرگز نگفت اگر من نبودم انقلاب رسول خدا پیش نمی رفت یا من صاحب انقلابم یا من بودم که آن را احیا کردم و یا من بودم که علی(ع) را روی کار آوردم. سلمان و زبیر هر دو از اهل بیت بودند اما «من» آنها یکی بدهکار اهل بیت و نهضت اسلامی بود و دیگری طلبکار.
داستان را فعلا تا همین جا نگه دارید! اگر قرار باشد 50 نفر خدمتگزار گمنام را که اصلا به چشم نمی آیند و در اولویت و حواشی هیچ رسانه ای نمی گنجند فهرست کنید، نام چه کسانی را روی کاغذ می آورید؟ این سوال سخت تر از سوال اول است؟ حق با شماست.
خدمتگزاران گمنام، نوعا ناشناس می مانند. چند نفر از ما حتی نام شریف حسن تهرانی مقدم یا مصطفی احمدی روشن را شنیده بودیم؟ راه دور چرا برویم؟ چند نفر از ما حتی با اسم آسمانی شهید حسن شاطری آشنا بودیم تا بماند رسم مومنانه و مجاهدانه او؟ و کدام سعادت از این بالاتر که کارنامه پرکار و خدمت این مجاهدان گمنام حتی بعد از شهادت و گشوده شدن راز سر به مهر شیدایی آنان ناگشوده و ناگفته می ماند؟ «الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب» (سوره رعد، آیه 29). آیا نمی شود تعریف تازه و متدینانه ای از عملگرایی و پرتلاشی کرد به گونه ای که از بیغوله عمل زدگی و پراگماتیسم و گم شدگی هدف سر درنیاورد؟ یا این گونه بپرسیم که چرا برخی خوشنامان و خوش سابقان همراه جبهه حق، به انحراف می گروند و تسلیم طلب می شوند و نهایتا هرچه در برابر دشمن کم می آورند، در برابر جبهه حق شاخ و شانه می کشند؟ این وارونگی شخصیت که باعث می شود برخی نامداران با دشمنان فروتن شوند و با مومنان از روی لجاجت و تکبر و نخوت و غرور مواجه شوند، از کجا می آید؟ این آسیب شناسی، ضرورت راهبردی امروز و فردای ماست.
خواص اهل حق در کدام روند سقوط می کنند که تبدیل به مزاحم و معارض جبهه حق می شوند به آنها برای توجیه خودخواهی و خودشگفتی ابتدا بدعت می آورند و این بدعت، آنان را به انحراف بیشتر می کشاند و از دل همین انحراف، جنین فتنه زاییده می شود. کسانی هستند مدام سقوط می کنند و در عین حال دوست دارند به خاطر کم گذاری هایشان ستایش شوند! «گمان مبر آنها که از کرده خود شادمانی می کنند و دوست دارند ستایش شوند به خاطر کاری که نکرده اند، گمان مبر که از عذاب الهی نجات پیدا می کنند» (آیه 188 سوره آل عمران) اما افراد پرکار و عملگرا هم هستند که خداوند آنان را زیانکارترین مردم شمرده است. «بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم از نظر عمل با خبر کنیم؟ آنها که تلاش شان در زندگی دنیا گم و نابود شد در حالی که گمان می برند که نیکوکار و خوش کردارند» (آیات 103 و 104 سوره کهف). اصبغ بن نباته روایت می کند شخصی از امیرمومنان درباره تفسیر «اخسرین اعمالا» پرسید و امام در پاسخ فرمود «منظور یهود و نصارا هستند. اینها در آغاز با حق بودند، سپس بدعت هایی در دین خدا آوردند و این بدعت ها آنها را به انحراف کشاند اما می پنداشتند کار نیک انجام می دهند... خوارج نهروان نیز چندان از یهود و نصارا فاصله نداشتند».
نفاق همیشه مقدم بر پیمان شکنی نیست بلکه گاه بی وفایی و نقض پیمان- و توبه نکردن و بازنگشتن- از انسان، منافق تمام عیار می سازد. «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه... نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دل های آنان برقرار ساخت به خاطر تخلف و سرپیچی که از پیمان الهی کردند» (توبه، آیه 77). پای گذاشتن در حریم ممنوعه حرام و حرمت های الهی، انسان را در برابر خطا و خیانت های بعدی آسیب پذیر و در مقابل دشمنان، بی طاقت و تسلیم طلب می کند. قرآن حکیم در ماجرای مقابله سپاه طالوت با لشکر باطل (جالوت) شرح می دهد که لشکر حق در راه عزیمت به میدان جنگ با نهر آبی مبتلا و امتحان شدند. فرمان خدا این بود که از این نهر ننوشند مگر به اندازه یک مشت. اما اکثر آنان اطاعت نکردند و زیاده روی کردند. آنان هنگامی که به سپاه دشمن رسیدند، منطق شان این شد؛ «لاطاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده. ما امروز طاقت رویارویی با جالوت و سپاه او را نداریم.» اما منطق مومنان چیز دیگری بود «چه بسا گروه های کم شمار که به اذن الهی بر گروه های پرشمار غالب شدند و خدا با صابران است... خداوندا پیمانه صبر را بر ما فرو بریز و قدم های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» (آیات 249 و 250 سوره بقره).
امروز هیچ شگفت زده نمی شویم از این که ببینیم در مقابل آمریکا کسانی تسلیم طلبی یا ابراز ضعف می کنند که دست بر قضا حرمت های انقلاب و نظام اسلامی را پاس نمی دارند. و نیز تعجب نمی کنیم که برخی از آنها ولو در رقابت و عداوت با هم بوده باشند، مشترکا خانه های جدول دشمن را پر می کنند. این اتفاق تاسف بار کاملا قاعده مند است. تک تک آنها که در جبهه انقلاب بودند و برای نظام و انقلاب ایجاد مزاحمت کردند و دانسته و ندانسته تبدیل به سرعت گیر و دست انداز سر راه پیشرفت ملت ایران شدند با وجود تفاوت و تعارض های بسیار، یک ویژگی مشترک داشته اند و آن منم منم گفتن آنان است. ملت ما از امام و رهبری هرگز نشنیدند که بگویند «من» صاحب یا پدر انقلابم و یا گفته باشند انقلاب و نظام را «من» حفظ کردم. با این وصف اگر کسی دچار این خیال شد که صاحب و پدر انقلاب یا منجی کشور است، پیداست که دچار سوءتفاهم و عدم هم پایی و همراهی لازم با امت و امامت است. اگر فرزند یک رجل سیاسی آمد و در مصاحبه با نشریه ای گفت «پدرم انقلاب را فرزند خود می داند... و من پدرم را از صاحبان این انقلاب می دانم»، باید از این حس مالکیت نگران شد؛ همان گونه که اگر چند نفر در پستویی نشستند و توهم پروراندند که مثلا نظام رأی مردم را نداشت و ما بودیم که رأی آور شدیم، پس حق آب و گل داریم و می توانیم از قوانین عبور کنیم یا منت سر انقلاب و نظام بگذاریم!
البته باید نگران بود از جانب خودی هایی که؛ 1- بدکردار و کج رفتار 2- ازخودمتشکر و 3- اشخاصی هستند که نسبت حقیقی خود با انقلاب و نظام و ولایت فقیه را گم کرده و احیانا اصالتی برای شخص خود قائلند. آنها از یاد برده اند این کلام راهبردی حضرت امام خمینی را که انقلاب به هیچ کس بدهکاری ندارد. ولی نعمتان حقیقی انقلاب همان توده های پاک و بصیر و پرصبر و استقامتی هستند که با وجود فشارهای کینه توزانه دشمن و ماجراسازی های تلخ برخی دوستان، حماسه روز 22 بهمن را آفریدند و پاسخ یک سال خباثت دشمن را با عزت تمام دادند. تنها آنها سزاوار شکرگزاری بی حد و مرزند همچنان که باید اعتراف کرد از عهده شکر نعمت بی بدیل ولایت فقیه و برخورداری از مقتدایی حکیم و بصیر نمی توان برآمد. ملاک ارزیابی و قضاوت ما درباره تک تک رجال سیاسی همین تراز بی مانند نظام امت و امامت است. سیاستمداران تا آنجا محترمند که حرمت این حریم را پاس بدارند. باید عاقبت جناب سلمان را برای رجال سیاسی دعا کرد و امیدوار بود که هیچ کدام آنها عبرت آیندگان نشوند.
محمد ایمانی

 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/11/29ساعــت 8:22 صبح تــوسط عباس | نظر
گمنامان بی ادعا ونامداران پرمدعا. »

بسمه تعالی

راه دو شاگرد اول از کجا جدا شد ؟ (یادداشت روز)

اگر از شما بخواهند فهرستی از 50 سیاستمدار شاخص که در تعاملات و کش و قوس های سیاسی به چشم می آیند تهیه کنید، نام کدام چهره ها را در این فهرست می گنجانید؟ ترجیحا فهرست کاملی تهیه کنید که جامع اشخاص متفاوت و احیانا مخالف یکدیگر باشد، با این مشخصه که اثرگذار و مدعی اند؛ مدعی خدمتگزاری خدا و خلق. ترجیح دیگر آن است که گزینه های شما از افرادی باشند که در گذشته از آنها تعریف و تمجید شده، از جمله در کلام امام و رهبری. حتما موافقید که در صورت تهیه این فهرست از سوی افراد مختلف، احتمالا 10 یا 20 اسم مشترک خواهد بود. آیا در فهرستی که تهیه کرده اید، حتی یک نفر هست که معصومین علیهم السلام درباره وی فرموده باشند «منّا اهل البیت»؟!
پرسش غریبی است؟! حق با شماست، هم درباره ظاهر سؤال و هم درباره پاسخ آن. شما درباره هیچیک از 50 نفر فهرست خود، حدیثی از رسول خدا(ص) یا امیر مؤمنان(ع) پیدا نمی کنید که فرموده باشند او از ما اهل بیت است. اما در روزگار صدر اسلام مردان بزرگی بودند که به مدال پراعتبار «منّا اهل البیت» نائل شدند. اولی سلمان فارسی و دومی زبیربن عوام است. هر دو صحابه رسول خدا(ص) بودند که پس از خدمات فراوان و رحلت آن حضرت، در ماجرای تلخ سقیفه پای امیر مؤمنان ایستادند و در بیعت آن حضرت بودند. اما عاقبت این دو صحابه بزرگ و بی نظیر یکی نشد. جناب سلمان، پیمان را وفادارانه به سر برد و جناب زبیر نقض پیمان نمود و تمام رشته های سالیان سخت مبارزه و مجاهدت را پنبه کرد؛ گویا این آیت الهی را نشنیده بود که «ولا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا. مانند کسی نباشید که رشته های تابیده و محکم کرده را واتابید و از هم گسیخت». امیر مومنان درباره زبیر فرمود «زبیر پیوسته مردی از ما اهل بیت بود تا این که پسر شوم او عبدالله پا به سن جوانی گذاشت» (حکمت 453نهج البلاغه). «با اهل بیت ماندن»، جناب سلمان را تا عرش برد اما «از اهل بیت بودن» کفایت جناب زبیر را که روگردان شده بود، نکرد.
فرق سلمان و زبیر چه بود که میان دو شاگرد اول مکتب اهل بیت تا این حد فاصله انداخت؟ سلمان خود را بدهکار دایمی اسلام می دید و خود را آزاد شده و هدایت یافته رسول خدا(ص) می دانست. او این افتادگی و د ین به پیامبر را در ملازمت رکاب امیر مومنان(ع) نشان داد اما کار زبیر به جایی رسید که برای او از قطب استکبار(دربار معاویه) پالس های ائتلاف و هم پیمانی فرستادند. معاویه در خطاب نامه خود به زبیر، از او به عنوان امیرالمومنین یاد کرد و زبیر را در مقابل حاکمیت امام گذاشت و چون سکوت و رضایت و هیجان زبیر را دید، طمعش در وی دوچندان شد. معاویه در جمل نه از سپاه علی(ع) که از زبیر و سوابق رزمندگی او در بدر و احد انتقام گرفت. زبیر در آن اواخر خود را هم طراز امام پنداشته بود که جرئت کرد مقابل حضرت صف آرایی کند یا دست کم کسانی بیماری غرور را زیر پوست او تزریق کرده بودند که به این صف آرایی نابخردانه از نگاه ناظران بیطرف تن داد. اما سلمان تلقی دیگری داشت. خوب است او خود را معرفی کند تا بهتر بشناسیمش. جمعی از صحابه پیامبر(ص) دور هم نشسته اند و از افتخارات و دارندگی ها و بزرگی های خود می گویند. یکی قبیله اش را به رخ می کشد، دیگری تعداد فرزندان برومندش را، سومی میزان دارایی و خدم و حشم خویش را و آن یکی سوابق مبارزه و جهاد خود را. «سلمان! ساکتی؟ تو خود را معرفی کن که به چه می نازی و با چه چیز خویشتن را می شناسانی؟»
رحمت خاصه الهی بر روح بلند سلمان که گفت «من سلمانم، پسر عبدالله. گمراه و گمشده بودم، خداوند هدایتم کرد به برکت وجود رسول الله(ص). برده بودم و خدا آزادم کرد به برکت وجود پیامبر. و فقیر و ناتوان بودم، پروردگار مرا به برکت رسول خدا توانگر و بی نیاز ساخت». ذره ای تکبّر و تبختر و طلبکاری و خودشگفتی و از خود متشکر بودن در این ادبیات دیده نمی شود. او هرگز نگفت اگر من نبودم انقلاب رسول خدا پیش نمی رفت یا من صاحب انقلابم یا من بودم که آن را احیا کردم و یا من بودم که علی(ع) را روی کار آوردم. سلمان و زبیر هر دو از اهل بیت بودند اما «من» آنها یکی بدهکار اهل بیت و نهضت اسلامی بود و دیگری طلبکار.
داستان را فعلا تا همین جا نگه دارید! اگر قرار باشد 50 نفر خدمتگزار گمنام را که اصلا به چشم نمی آیند و در اولویت و حواشی هیچ رسانه ای نمی گنجند فهرست کنید، نام چه کسانی را روی کاغذ می آورید؟ این سوال سخت تر از سوال اول است؟ حق با شماست. خدمتگزاران گمنام، نوعا ناشناس می مانند. چند نفر از ما حتی نام شریف حسن تهرانی مقدم یا مصطفی احمدی روشن را شنیده بودیم؟ راه دور چرا برویم؟ چند نفر از ما حتی با اسم آسمانی شهید حسن شاطری آشنا بودیم تا بماند رسم مومنانه و مجاهدانه او؟ و کدام سعادت از این بالاتر که کارنامه پرکار و خدمت این مجاهدان گمنام حتی بعد از شهادت و گشوده شدن راز سر به مهر شیدایی آنان ناگشوده و ناگفته می ماند؟ «الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب» (سوره رعد، آیه 29). آیا نمی شود تعریف تازه و متدینانه ای از عملگرایی و پرتلاشی کرد به گونه ای که از بیغوله عمل زدگی و پراگماتیسم و گم شدگی هدف سر درنیاورد؟ یا این گونه بپرسیم که چرا برخی خوشنامان و خوش سابقان همراه جبهه حق، به انحراف می گروند و تسلیم طلب می شوند و نهایتا هرچه در برابر دشمن کم می آورند، در برابر جبهه حق شاخ و شانه می کشند؟ این وارونگی شخصیت که باعث می شود برخی نامداران با دشمنان فروتن شوند و با مومنان از روی لجاجت و تکبر و نخوت و غرور مواجه شوند، از کجا می آید؟ این آسیب شناسی، ضرورت راهبردی امروز و فردای ماست.
خواص اهل حق در کدام روند سقوط می کنند که تبدیل به مزاحم و معارض جبهه حق می شوند به آنها برای توجیه خودخواهی و خودشگفتی ابتدا بدعت می آورند و این بدعت، آنان را به انحراف بیشتر می کشاند و از دل همین انحراف، جنین فتنه زاییده می شود. کسانی هستند مدام سقوط می کنند و در عین حال دوست دارند به خاطر کم گذاری هایشان ستایش شوند! «گمان مبر آنها که از کرده خود شادمانی می کنند و دوست دارند ستایش شوند به خاطر کاری که نکرده اند، گمان مبر که از عذاب الهی نجات پیدا می کنند» (آیه 188 سوره آل عمران) اما افراد پرکار و عملگرا هم هستند که خداوند آنان را زیانکارترین مردم شمرده است. «بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم از نظر عمل با خبر کنیم؟ آنها که تلاش شان در زندگی دنیا گم و نابود شد در حالی که گمان می برند که نیکوکار و خوش کردارند» (آیات 103 و 104 سوره کهف). اصبغ بن نباته روایت می کند شخصی از امیرمومنان درباره تفسیر «اخسرین اعمالا» پرسید و امام در پاسخ فرمود «منظور یهود و نصارا هستند. اینها در آغاز با حق بودند، سپس بدعت هایی در دین خدا آوردند و این بدعت ها آنها را به انحراف کشاند اما می پنداشتند کار نیک انجام می دهند... خوارج نهروان نیز چندان از یهود و نصارا فاصله نداشتند».
نفاق همیشه مقدم بر پیمان شکنی نیست بلکه گاه بی وفایی و نقض پیمان- و توبه نکردن و بازنگشتن- از انسان، منافق تمام عیار می سازد. «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه... نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دل های آنان برقرار ساخت به خاطر تخلف و سرپیچی که از پیمان الهی کردند» (توبه، آیه 77). پای گذاشتن در حریم ممنوعه حرام و حرمت های الهی، انسان را در برابر خطا و خیانت های بعدی آسیب پذیر و در مقابل دشمنان، بی طاقت و تسلیم طلب می کند. قرآن حکیم در ماجرای مقابله سپاه طالوت با لشکر باطل (جالوت) شرح می دهد که لشکر حق در راه عزیمت به میدان جنگ با نهر آبی مبتلا و امتحان شدند. فرمان خدا این بود که از این نهر ننوشند مگر به اندازه یک مشت. اما اکثر آنان اطاعت نکردند و زیاده روی کردند. آنان هنگامی که به سپاه دشمن رسیدند، منطق شان این شد؛ «لاطاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده. ما امروز طاقت رویارویی با جالوت و سپاه او را نداریم.» اما منطق مومنان چیز دیگری بود «چه بسا گروه های کم شمار که به اذن الهی بر گروه های پرشمار غالب شدند و خدا با صابران است... خداوندا پیمانه صبر را بر ما فرو بریز و قدم های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» (آیات 249 و 250 سوره بقره).
امروز هیچ شگفت زده نمی شویم از این که ببینیم در مقابل آمریکا کسانی تسلیم طلبی یا ابراز ضعف می کنند که دست بر قضا حرمت های انقلاب و نظام اسلامی را پاس نمی دارند. و نیز تعجب نمی کنیم که برخی از آنها ولو در رقابت و عداوت با هم بوده باشند، مشترکا خانه های جدول دشمن را پر می کنند. این اتفاق تاسف بار کاملا قاعده مند است. تک تک آنها که در جبهه انقلاب بودند و برای نظام و انقلاب ایجاد مزاحمت کردند و دانسته و ندانسته تبدیل به سرعت گیر و دست انداز سر راه پیشرفت ملت ایران شدند با وجود تفاوت و تعارض های بسیار، یک ویژگی مشترک داشته اند و آن منم منم گفتن آنان است. ملت ما از امام و رهبری هرگز نشنیدند که بگویند «من» صاحب یا پدر انقلابم و یا گفته باشند انقلاب و نظام را «من» حفظ کردم. با این وصف اگر کسی دچار این خیال شد که صاحب و پدر انقلاب یا منجی کشور است، پیداست که دچار سوءتفاهم و عدم هم پایی و همراهی لازم با امت و امامت است. اگر فرزند یک رجل سیاسی آمد و در مصاحبه با نشریه ای گفت «پدرم انقلاب را فرزند خود می داند... و من پدرم را از صاحبان این انقلاب می دانم»، باید از این حس مالکیت نگران شد؛ همان گونه که اگر چند نفر در پستویی نشستند و توهم پروراندند که مثلا نظام رأی مردم را نداشت و ما بودیم که رأی آور شدیم، پس حق آب و گل داریم و می توانیم از قوانین عبور کنیم یا منت سر انقلاب و نظام بگذاریم!
البته باید نگران بود از جانب خودی هایی که؛ 1- بدکردار و کج رفتار 2- ازخودمتشکر و 3- اشخاصی هستند که نسبت حقیقی خود با انقلاب و نظام و ولایت فقیه را گم کرده و احیانا اصالتی برای شخص خود قائلند. آنها از یاد برده اند این کلام راهبردی حضرت امام خمینی را که انقلاب به هیچ کس بدهکاری ندارد. ولی نعمتان حقیقی انقلاب همان توده های پاک و بصیر و پرصبر و استقامتی هستند که با وجود فشارهای کینه توزانه دشمن و ماجراسازی های تلخ برخی دوستان، حماسه روز 22 بهمن را آفریدند و پاسخ یک سال خباثت دشمن را با عزت تمام دادند. تنها آنها سزاوار شکرگزاری بی حد و مرزند همچنان که باید اعتراف کرد از عهده شکر نعمت بی بدیل ولایت فقیه و برخورداری از مقتدایی حکیم و بصیر نمی توان برآمد. ملاک ارزیابی و قضاوت ما درباره تک تک رجال سیاسی همین تراز بی مانند نظام امت و امامت است. سیاستمداران تا آنجا محترمند که حرمت این حریم را پاس بدارند. باید عاقبت جناب سلمان را برای رجال سیاسی دعا کرد و امیدوار بود که هیچ کدام آنها عبرت آیندگان نشوند.
محمد ایمانی


+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/11/29ساعــت 8:8 صبح تــوسط عباس | نظر
چرا از فعالیت گفتمانی جبهه پایداری می ترسند!؟ واکنشهای معنادار ر

چرا از فعالیت گفتمانی جبهه پایداری می ترسند!؟
واکنش‌های معنادار رسانه‎های یک ستاد انتخاباتی به همایش گفتمانی جبهه پایداری

 

 رجانیوز: پس از برگزاری همایش گفتمانی جبهه پایداری به مناسبت سی‌و‌چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی که با عنوان "34 سال پایداری مقابل فتنه و انحراف" برگزار شد، برخی رسانه‌های سیاست زده، در اقدامی شتاب زده نسبت به این برنامه گفتمانی واکنش نشان دادند و سعی کردند با حاشیه سازی های رسانه ای، چندماه زودتر از موعد مقرر تخریب های ناشیانه خود را آغاز کنند!

سایت «فردا» که اصلی‌ترین سایت  ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف است، در سلسله مطالبی سراسر توهین و تخریب و با ادبیاتی زننده، علیه سخنرانان این همایش، ترجیح داد همچون گذشته با تکرار ادعاهای دروغین و پاسخ داده شده، جبهه پایداری را مرتبط با جریان انحرافی معرفی کند!
 
این در حالی است که فارغ از عنوان این همایش که پایداری در برابر فتنه و انحراف بود، محور اصلی سخنان آیت الله علم الهدی در این برنامه جریان انحرافی بود؛ ضمن اینکه دیگر سخنرانان این همایش از جمله حجت الاسلام و المسلمین دکتر آقاتهرانی، دکتر باقری لنکرانی و صادق محصولی نیز به طور جداگانه به خطرات فتنه و انحراف اشاره کردند. با اینحال روزنامه تهران امروز که ظاهرا ماموریت حمله به جبهه پایداری بدون توجه به عنوان و محتوای این همایش را داشت، در یک گاف معنادار، تیتر اول روزنامه خود را به «تطیهر جریان انحرافی در همایش پایداری » اختصاص داد.
 
 
این سایت در پیوندی معنادار با سایت «خانه ملت»، انتقاد سخنرانان همایش پایداری از یکشنبه سیاه مجلس را «رفتاری بد‌تر از فتنه» نامیده است؛ ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در یکشنبه 91/11/29ساعــت 7:2 صبح تــوسط عباس | نظر
اعتراض به سخنان لاریجانی در قم اعتراض به سخنان لاریجانی در قم

بسمه تعالی
احمدی مقدم: حادثه قم قابل پیش بینی بود و تذکر داده بودیم

 

 

 

فرمانده ناجا با بیان اینکه دستگاه های مسئول در حال بررسی مقصران وقوع حادثه هستند، بیان داشت: طبق اطلاعات واصله وقوع حوادثی در مصلی امام خمینی قم به مسئولان تذکر داده شده بود.
 
به گزارش مهر، سردار اسماعیل احمدی مقدم ظهر پنجشنبه در جمع خبرنگاران در پاسخ به سئوال مهر در مورد دلایل تاخیر ورود نیروی انتظامی به اتفاقات رخ داده در جریان سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس در مصلی امام خمینی قم بیان داشت: بر اساس اخبار و اطلاعات موجود احتمال وقوع چنین حادثه ای وجود داشت که به مسئولان نسبت به وقوع حوادثی از این قبیل تذکر داده شده بود.
 
وی با اظهار اینکه باید تمهیدات بیشتری نسبت به پیشگیری از وقوع این حادثه انجام می شد، اضافه کرد: دستگاههای مسئول در حال بررسی حادثه هستند و اگر سستی و قصوری از ناحیه مسئولان امنیتی رخ داده است برخورد خواهد شد.
 
سردار احمدی مقدم تاکید کرد: آنچه که مهمتر از حادثه است، کسانی در لباس دفاع از دین و ولایت دست به اقداماتی می زنند که ناخشنود کننده برای مردم و ولایت است.


+ نوشته شـــده در شنبه 91/11/28ساعــت 11:18 صبح تــوسط عباس | نظر
احمدی مقدم: حادثه قم قابل پیش بینی بود و تذکر داده بودیم 5 d

بسمه تعالی
احمدی مقدم: حادثه قم قابل پیش بینی بود و تذکر داده بودیم

 

 

 

فرمانده ناجا با بیان اینکه دستگاه های مسئول در حال بررسی مقصران وقوع حادثه هستند، بیان داشت: طبق اطلاعات واصله وقوع حوادثی در مصلی امام خمینی قم به مسئولان تذکر داده شده بود.
 
به گزارش مهر، سردار اسماعیل احمدی مقدم ظهر پنجشنبه در جمع خبرنگاران در پاسخ به سئوال مهر در مورد دلایل تاخیر ورود نیروی انتظامی به اتفاقات رخ داده در جریان سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس در مصلی امام خمینی قم بیان داشت: بر اساس اخبار و اطلاعات موجود احتمال وقوع چنین حادثه ای وجود داشت که به مسئولان نسبت به وقوع حوادثی از این قبیل تذکر داده شده بود.
 
وی با اظهار اینکه باید تمهیدات بیشتری نسبت به پیشگیری از وقوع این حادثه انجام می شد، اضافه کرد: دستگاههای مسئول در حال بررسی حادثه هستند و اگر سستی و قصوری از ناحیه مسئولان امنیتی رخ داده است برخورد خواهد شد.
 
سردار احمدی مقدم تاکید کرد: آنچه که مهمتر از حادثه است، کسانی در لباس دفاع از دین و ولایت دست به اقداماتی می زنند که ناخشنود کننده برای مردم و ولایت است.


+ نوشته شـــده در شنبه 91/11/28ساعــت 11:4 صبح تــوسط عباس | نظر
پناهیان: کسی که خیانت میکند باید دل از او بکنیم/ در مبارزه با هر

بسمه تعالی
سخنان مهم حجت الاسلام و المسلمین پناهیان:
کسی که خیانت می‌کند باید دل از او بکنیم/ در مبارزه با هر جریان انحرافی کوتاه نیایید

 

هفته گذشته حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان با حضور در اردوی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور که در مشهد مقدس در حال برگزاری است، به مباحث انتخاباتی پرداخت و نسبت به برخی مسائل اخیر چون انتخابات آزاد، بداخلاقی‌های سیاسی و جریان‌های انحرافی سخن گفت.

به گزارش رجانیوز، مشروح این سخنرانی به شرح ذیل است:

پناهیان در ابتدای صحبت‌های خود با بیان اینکه ما در معرض دو مسئله مهم و تا حدی پیچیده قرار گرفته‌ایم، گفت: باید فکر کنیم و این دو مسئله مهم را حل کنیم و به خوبی از آن عبور کنیم و آسیب‌هایشان را کم کنیم و اساسا راه حلی برای زندگی انسان‌ها برای عبور از این دو مسئل? مهم بدست آوریم. یقینا عبور از این دو مسئله مهم در تعجیل فرج حضرت و مقدمه سازی برای ظهور حضرت بسیار موثر خواهد بود.

وی درباره این دو مسئله مهم گفت: یکی از این دو مسئله برمی‌گردد به شرایط زمانی ما که یکی از معضلات مهم جامعه بشری است و مسئله صرفا داخلی نیست؛ یک پدید? عام البلواست که شاید حدود صد سال است بشر در این گرفتاری متوقف شده و جلوی رشدش گرفته شده است. مسئل? دوم برمی‌گردد به رشد معنوی جامعه ما که این رشد در صدر اسلام هم با چنین معضلی مواجه شد و تا حد زیادی متوقف شد. در برخورد با این معضل باید بتوانیم راه حلی اساسی پیدا کنیم. بستر شناسایی این دو معضل را بنده عرض کردم، برای دومی تاریخ اسلام بود، که باید ببینیم صدر اسلام واقعا با چه معضلاتی مواجه بودند؟ مشکلی که صدر اسلام با آن مواجه شد و نتوانست از آن عبور کند چه بود؟

پناهیان ادامه داد: مسئله اول را هم باید به ویژگی جامعه جهانی امروز نگاه کنیم که ببینیم با چه معضلی مواجه است و چقدر توانسته است که از این معضل عبور کند و ما چگونه باید برای این معضل راه حل پیدا کنیم. معضلی که امروز در جامعه جهانی با آن مواجه هستیم و باید راه عبوری برای آن ایجاد کنیم، آن راه عبور اینست که: بعد از اینکه جهان از دوران دیکتاتوری مسلط و مستقیم عبور کرد به دوران دموکراسی فرو افتاد. چرا می‌گوییم فرو افتاد؟ زیرا با مشکلات و معضلات فراوان‌تری روبرو شد اگر چه یک قدم پیش گذاشته شده بود اما چند قدم پس رفت.

وی با بیان اینکه اگر جامعه اروپایی هنوز دچار دیکتاتوری بود شاید بهتر می‌توانست از دیکتاتوری عبور کند و مشکلات یک محیط دیکتاتوری را برطرف کند، گفت: جامعه اروپایی دچار معضلات جامعه دموکراتیکش شد و این معضلات به سادگی قابل عبور نیستند.

پناهیان عمده‌ترین مشکلی که جامعه امروز بر اثر برخورداری از دموکراسی با آن مواجه شده است را مشکل نفوذ اعلام کرد و ادامه داد: مشکل فریب‌هایی است که در دل آزادی وجود دارد که موجب شده در مهد آزادی، بیان فریادها به جایی نرسد. مشکل در آستانه حل شدن است، چون بیان آن ساده شده، به این صورت که تمام کشورهای دموکراتیک قبلی تحت نفوذ مسلم صهیونیست‌ها هستند. چرا مردم در جوامع دموکراتیک هر چه رای می‌دهند هر چه احزاب و نهادهای مدنی می‌آیند برحکومت و دولت نظارت داشته باشند، در هیچ کشوری نتیجه‌ای نمی‌گیرد.

وی خاطرنشان کرد: همیشه بازی دموکراسی سه هیچ به نفع صهیونیست‌ها تمام می‌شود. این رای گیری است؟ چگونه است که یک درصد بر نود و نه درصد حکومت می‌کند؟ اما نود و نه درصد وقتی می‌خواهند قیام کنند، علیه یک درصد مثل قیام کردن غلبه بر یک جامعه دیکتاتوری برایشان آسان نیست. این چگونه مشکلی است؟ چگونه جامعه‌ای که با آرای عمومی اداره می‌شود، بر آن صهیونیست‌ها حاکم می‌شود؟ چگونه مردم را فریب می‌دهند؟ چگونه در جامعه‌ای که آزادی بیان ادعا می‌شود، آنقدر آزادی بیان کنترل شده در خدمت دیکتاتوری‌های پنهان جهان دموکراتیک قرار می‌گیرد؟

پناهیان ادامه داد: یکی از جدی‌ترین مسایل جمهوری اسلامی این است که ما باید ببینیم چگونه می‌توانیم از این معضل جهانی عبور کنیم. چگونه ما نباید اجازه بدهیم انتخاباتمان مثل انتخابات فرانسه، آمریکا، انگلستان و آلمان بشود نباید اجازه بدهیم چون نتیجه انتخابات آنجا را دیدیم. چگونه تفکیک قوا باید صورت بگیرد که به سرنوشت شوم تفکیک قوا در کشورهای دمکراتیک جهان امروز مبتلا نشود؟ قوه قضاییه این کشورها حتی تحت سلطه صهیونیست‌ها عمل می‌کنند و به طور واضحی به نفع صهیونیست‌ها تبعیض آموز عمل می‌کنند. اینها دیگر نیازی به توضیح و استدلال ندارند با یک مقدار مطالعه می‌توانید به این واقعیت‌ها برسید. الان سوال این است چگونه یک جامعه دمکراتیک به اینجا می‌رسد؟ بعد ما چه تفاوتی با آنها داریم و چه پیش بینی داریم که می‌خواهیم به واسطه این تفاوت‌ها و پیش بینی‌ها کنترل کنیم تا یک جامعه برخوردار از مراجعه به آرای عمومی به آن نقطه نرسد.

وی افزود: من فکر می‌کنم این باید در مطالبه شما دانشجویان قرار بگیرد. مواظب باشید دمکراسی ما که مردم سالاری دینی است دچار آسیب‌های دموکراسی غربی نشود. این مطالبه اصلی ماست. نماد بسیار کوچک این تفاوت و تمایز این است که به کاندیداهای انتخابات بگوییم که مثل کاندیداهای قبلی تبلیغات نکنند، مثل کاندیدهای قبلی مبارزه انتخاباتی نکنند. نماد بسیار ساده آن این است یعنی یکی از نمونه‌های بسیار ساده آن این است.

پناهیان ادامه داد: من توجه شما را به یکی از جمله‌های دکتر شریعتی جلب می‌کنم؛ سال‌ها پیش کتابی را می‌خواندم که دیدگاه‌های سیاسی دکتر شریعتی را در آن جمع کرده بود. گرچه ممکن است انتقادهایی به دیدگاه‌های دینی دکتر شریعتی داشته باشم، مثلا اینکه دکتر مطهری انتقادهای بیشتری به دین شناسی و دیدگاه‌های دینی ایشان داشتند، ولی نمی‌توان حرف‌های حق کسی را بخاطر حرف‌های باطلش دور ریخت. من نمی‌خواهم بگویم که فرمایش ایشان فرمایش درستی بوده است، می‌خواهم بگویم مسئله‌ای است که آن زمان ایشان به آن توجه داشتند. قبل از آن که تجربه دموکراسی در جامعه ما تحقق پیدا کند ایشان با این موضوع تفتن پیدا کرده بودند. اینقدر این موضوع، موضوع قدیمی و پیش پا افتاده‌ای است که حتی شما تجربه یک جامعه دموکراسی هم نداشته باشید. می‌توانید مشکل را حدس بزنید. ایشان به دموکراسی متعهد اعتقاد داشتند. در دموکراسی متعهد مردم با آرای خودشان رئیس و رهبر خودشان را انتخاب می‌کنند. حالا من نمی‌دانم تعبیر ایشان از رهبری جامعه دموکراسی متعهد چه بوده است. ولی تعبیر دینی و ولایتی نداشت. مردم با آرای خودشان در جامعه دموکراسی متعهد رهبر خود را انتخاب می‌کنند. ولی مردم نباید بتوانند با آرای خودشان رهبر را عزل کنند. مردم او را یک بار انتخاب می‌کنند. به نظر معقول نمی‌آید ایشان توضیح می‌دهند به این دلیل که حالا که مردم رأی می‌دهند می‌توان آنها را فریب داد و دشمنان یک جامعه برخوردار از دموکراسی متعهد کاری می‌کنند که افکار مردم را تحریف کنند.

وی با بیان اینکه در دموکراسی احتمال کنترل و هدایت پشت پرده و نفوذ در لایه‌های مختلف دموکراسی وجود دارد. به حدی که شما در کشورهای غربی می‌بینید هرکس رای می‌دهد و هرجور رای می‌دهد، به صهیونیست‌ها رای می‌دهد، گفت: نفوذ در احزاب، در بدنه کارشناسی، در لایه‌های تصمیم ساز و تصمیم گیر، نفوذ در انواع سطوح جامعه و کنترل یک جامعه چند میلیاردی مسیحی توسط 5 میلیون نفر صهیونیسم. الان چگونه باید در جامعه خودمان کنترل کنیم؟ من از شما می‌پرسم، راه حل چیست که در بدنه کارشناسی نظام، در لایه‌های مختلفی که برای دولت در جامعه ما تعریف شده است، دشمن نفوذ نکند؟ اگر دشمن بلد بود شعارهای ما را توسط عناصر خودش بدهد. و بعد آرام آرام مسیر را کج بکند، آن وقت باید چگونه برخورد بکنیم؟ چگونه باید شناسایی بکنیم؟ ما جامعه آزاد و انتخابات آزاد را در جامعه خودمان چگونه باید از هدایت یافتگی و نفوذ صهیونیسم‌های جهان خوار در امان نگه داریم؟ این مسئله اول است که مسئله بزرگی است. آیا مردم آمریکا دوست داشتند که تحت سلطه صهیونیسم باشند؟ آیا این 99 درصد، آگاهانه، عاشقانه این یک درصد را برخوردشان مسلط کرده‌اند که حالا که دچار فقر و هلاکت شده‌اند، قیام می‌کنند؟ وقت‌هایی که نوکران، کارگران مرفه این یک درصد بودند هیچ اعتراضی نمی‌کردند، قبل از این هم اگر اعتراض نمی‌کردند، به این دلیل بود که رفتارشان هدایت می‌شد. بعد اینها به ما اتهام می‌زنند که مردم را خام می‌کنید! دقیقا کاری را که خودشان با مردم خودشان می کنند. حالا که نمی توانند پول در جیبی کارمندان مرفه خودشان را برسانند، تظاهرات صورت می‌گیرد و گرنه قبلا هم شرایط همین بوده است: من به تو پولی بیشتر از کارمندان کشورهای عقب مانده می‌دهم.  مرفه باش و به ما یعنی آن یک درصد خدمت کن و هر وقت هم رای می‌دهید به ما رای می‌دهید و دیگر فرقی نمی‌کند که چه طور رای می‌دهید. شاید خسته شده باشی از رئیس جمهورهای آمریکا، نشاط انتخاباتیت کم شده باشد، ما برای تو رنگین پوست انتخاب می‌کنیم. اگر از این شعار خسته شده باشی ما شعارهای دیگری برای تو می‌آوریم. شما بگویید که چه چیزی می‌خواهید؟ ما که همیشه حاکم هستیم. شما تقاضایتان چیست؟ ما متناسب با تقاضای شما حکومت خودمان را تعریف می‌کنیم.

وی تأکید کرد: انتخابات آمریکا هم برای کشورهای جهان، آنقدر اهمیت ندارد که انتخابات کشور ما برایشان اهمیت دارد. چون همه می‌دانند آنجا بازی است و اینجا حقیقی است. در ایران افراد و اشخاص و صحبت‌ها  مهم هستند. چرا که هر فردی که انتخاب می‌شود در واقع او گزینه کل مردم است در صورتی که در غرب کسانی که انتخابات می‌شوند عروسک‌های خیمه شب بازی هستند. انتخابات اخیر فرانسه یکی از مهمترین انتخابات دهه‌های اخیر فرانسه بود که به دور دوم نرسید به رغم عادت سیاسی که در آنجا وجود دارد و هیچ چیزی هم تغییر نکرد و سیاست‌های ریاضت اقتصادی هم تکان نخورد. ما باید مراقب باشیم که مردم سالاری ما تبدیل به دموکراسی نشود اما چگونه می‌شود دولت را  مدیریت کرد که نفوذ در آن صورت نگیرد؟ چگونه می‌شود انتخابات را مدیریت کرد که در آن فریب صورت نگیرد؟

به گفته پناهیان ولایت فقیه یک عنصر حیاتی در ساختار جامعه ماست که خودش به خودی خود کلیدی ترین راه حل را برای جلوگیری از تبدیل دموکراسی به دیکتاتوری را دارد. لذا حضرت امام فرمود ولایت فقیه مانع دیکتاتوری است. همان دیکتاتوری پنهانی که بانکی مون می‌گوید دموکراسی چیزی جز دیکتاتوری پنهان یا اشرافیت مدرن نیست. شورای نگهبان یک مکانیزمی است که در آن زمینه‌ای طراحی شده است. ما داریم با این مکانیزمی که طراحی کردیم در مقابل نفوذ مقاومت می‌کنیم. مسئله تمام شده نیست وقتی قانون تصویب می‌شود شما باید بسنجید که این قوانین تا چه حد به نفع مردم و نظام طراحی شده‌اند. صهیونیست‌ها 118 سال پیش در پروتوکل‌های خود برای هدایت جوامع دموکراتیک قرارداد بستند؛ یکی از مفاد آن این بود که ما انقدر قوانین زائد و اضافه تصویت می‌کنیم و آن را به مردم تحمیل می‌کنیم با ابزارالات خود، که مردم توانایی و قدرت تحلیل خود را از دست بدهند و نتوانند تشخیص بدهند که این قانون مفید است و چه تاثیراتی را دارد بعد به واسطه این قانون‌های اضافی آنها را استثمار می‌کنیم و این قانون خیلی پیچیده است.

با آقازاده های غرب زده می توانند انقلاب را زمین بزنند

وی گفت: به نظر بنده یک سری از قوانین در کشور ما بر اساس نگاه غرب زده تصویب شده‌اند و چون صریحا خلاف برخی از قوانین اسلامی نبوده است شورای نگهبان با آن مخالفتی نکرده است. اما تاثیرات خود را بر جامعه داشته و باعث افزایش فساد در جامعه شده است و یک روزی باید این قوانین اصلاح شود. اشخاص و افرادی را مامور می‌کنند؛ یک استاد دانشگاهی را من می‌توانم نام ببرم که بازنشسته سازمان ملل است. ایشان می‌گفتند که من در همان ایام بعد از دفاع مقدس به رئیس سازمان ملل می‌گفتم شما کشورهای غربی نمی‌توانید با انقلاب اسلامی کنار بیایید. چه نقشه‌ای برای آن دارید؟ ایشان برای 14 کشور جهان نماینده سازمان ملل بوده است و یک آدم جهان دیده هستند. رییس سازمان ملل که روحیات ضد صهیونیستی هم داشت و برخی از حرف‌ها را که می‌خواست بزند در مقر سازمان نمی‌گفت. جای دیگر قرار می‌گذاشت. او گفت طرحی که برای به زیر کشیدن انقلاب اسلامی وجود دارد طرح بسیار ساده‌ای است. این طرح را برای همه انقلاب‌ها انجام دادیم و نتیجه مثبتی داشته است. زمانی که انقلابیون حاکم می‌شوند امکانات در اختیار می‌گیرند و فرزندان خود را برای تجارت و تحصیل به غرب  می‌فرستند در این حالت ما برای آنها دام پهن می‌کنیم. بعد از پهن کردن دام‌ها وی را مجبور می‌کنند که بر روی پدرش تاثیر بگذارد و به این نحوه در تصمیمات داخل کشور دخالت می‌کنند. همان زمان، رئیس سازمان ملل اصطلاح آقازاده‌ها را برای به زیر کشیدن انقلاب یک کشور به کار برد. این نکته خیلی پیچیده است این تصور که این ها یک پولی را بردند و زمینی خوردند و کار آنها را به یک دزدی ختم کنیم، اینها طرح‌هایی است که برای منحرف کردن انقلاب به  کار می‌برند اینها در جهان اجرا شده است.

وی با تأکید بر اینکه ما باید جمهوری اسلامی را به این دلیل که شبیه دموکراسی است، از گزند نفوذ حفظ کنیم، خاطرنشان کرد: راه‌های نفوذ به انقلاب، یکی تغییر طرز تفکر مسئولین است. دوم آقازاده‌هاست. سوم قوانین اضافی است. چهارم مدیریت میانی و بدنه کارشناسی است.

پناهیان ادامه داد: یکی از اساتید دانشگاه بیان می‌کرد که از یکی از کشورها به دانشگاه ما آمدند و می‌خواستند که بورسیه بدهند و 20 نفر را بورسیه می‌کردند و ما کمی تردید کردیم و بعد ما فرستادیمشان و اکثرشان هم بازگشتند و اینها تخصصی گرفتند که برای یکی از کارخانه ما بسیار نیاز بود و بنده مشاور آن کارخانه بودم وقتی که ما می‌گفتیم که این مشکل را چطور حل کنیم؟ و غالبا بیان می‌کردند که این مشکل مثلا توسط چنین دستگاهی نیاز داریم که فلان کشور این صنعت را دارد و بنده تحلیل کردم دیدم یکی از این دستگاه‌ها را که ما از آن کشور بخریم تمام هزینه بورسیه این کشور در خواهد آمد این فرد که آنجا تحصیل کرده دائما دستگاه‌های آن کشور را پیشنهاد می‌کند، این نمونه ساده ترین و قانونی‌ترین راه نفوذ در کشور است. آیا این اتفاق در کشور ما افتاده است؟ آیا این اتفاق در عرصه انتخابات و عرصه سیاسیون ما اتفاق افتاده است؟ آیا توانسته‌اند در عرصه انتخابات مردم را فریب بدهند یا نه؟ شما دانشجویان باید این مسائل را بررسی کنید چرا که شما یکی از فعالترین و موثرترین گروه‌ها برای کنترل نفوذ در جامعه ما هستید. شما به این موضوع بی اعتنایی کنید دیگر فردی نمی‌ماند.

وی افزود: مثلا در انتخابات دوم خرداد آن طور که تبلیغات می‌شد، ما تصور می‌کردیم که دولت آقای خاتمی چیزی متفاوت از دولت هاشمی خواهد بود و مردم به خاطر این تفاوت به ایشان رای دادند در آن زمان تغییر و تفاوت خیلی مطلوب و بد و مردم خیلی در انتخابات شرکت کردند و آرای آقای خاتمی هم بالا بود و ایشان هم در عرصه انتخاباتی اصلا روند گذشته را تائید نمی‌کردند و دنبال فضای جدید بودند. در همان زمان رقیب آقای خاتمی آقای ناطق نوری بود و همه تصور می‌کردند که ناطق در خط هاشمی است و خاتمی می‌خواهد اوضاع را تغییر دهد، در برخی از صحبت‌ها حتی آقای هاشمی اشاره کرده بودند که از خاتمی حمایت کنید اما بدنه جامعه این چنین عقیده‌ای نداشتند. بعد که خاتمی آمد دیدم که قبلا دولت دست کارگزاران بود و الان هم دولت دست کارگزاران است و چیزی تغییر نکرد شما اسم این اتفاق را چه می‌گذارید؟

موسوی حرف معین را می زد 4 میلیون بیشتر رای نمی آورد

به گفته پناهیان در انتخابات 88 آقای موسوی اگر حرف‌های آقای معین را می‌زدند، چهار میلیون بیشتر رای نداشتند. آقای معین حرف‌های اصلاح طلبان را صریحا می‌زدند و چهار میلیون هم بیشتر رای نداشتند. ولی آقای موسوی این کار را نکردند، البته اشاره می‌کردند اما حرف‌های متفاوت بود، ایشان دائما از خط امام صحبت می‌کردند اما تجربه عملی و عملکرد ایشان چیزی متفاوت از حرف‌ها بود. یعنی اگر مردم دقیقاً می‌دانستند کم تر به ایشان رأی می‌دادند، منتها فضای انتخابات، فضای تخریب نیست، افشاگری به تخریب نزدیک می‌شود و مشکلات زیادی وجود دارد و نمی‌توانید از خواص و مسئولین بالای جامعه انتظار افشاگری داشته باشید. باز یک فریبی در حال صورت گرفتن بود و در مقابل این فریب افراد زیادی مجبور شدند که تاکتیکی به صحنه بیایند و به طوری تبلیغات کنند که رأی گیری به سمتی برود که آن سمت با همه ایرادات خود فریب صورت نگیرد.

وی ادامه داد: برای مثال آیا می شود مسئولی به آرمان فلسطین معتقد نباشد و خودش را به عنوان ضد صهیونیسم برای مردم یادآور کند؟ بله این وجود دارد و وقتی وزیر امور خارجه در یکی از دوره‌های تاریخی گذشته به یک اجلاس بین المللی می‌رود که مرتبط به فلسطین است و آن فردی سیاسی می‌گوید این ربطی به ما ندارد، اگر چنین فردی وجود داشته باشد چگونه می‌توان آن را افشاگری کرد؟ این فرد می‌آید ساعت‌های زیادی سخنرانی از ضد اسرائیل رو نمایی می‌کند و برای این افراد افشاگری چگونه صورت می‌گیرد؟ اینها امیدهای بیگانگان هستند، کاش همه چی بر پایه صداقت بود. البته خدا همیشه علامت‌هایی می‌گذارد. که متنها اینها را خواص جامعه دریافت می‌کنند که شما همان خواصی هستید که مقام معظم رهبری از آن به عنوان افسران جنگ نرم یاد می‌کنند و شما باید موجب هشیاری جامعه شوید. بعضی مواقع ممکن است یک دانشجو موجب هوشیاری یک روحانی  شود و ما در قدیم این را نداشتیم و برای مثال شهید دیالمه افتخار جامعه دانشجویی است و زمانی که مجرد بود نماینده مجلس شد و حرف‌هایی برای ملت می‌زند که 30 سال بعد به آن می رسد، روشن بینی تا این حد معرکه است و حرفی میزند که احدی حرف ایشان را قبول نمی‌کند و بلا استثناء مردم بعد از 30 سال حرف ایشان را فهمیدند و ما باید از این که با آراء مردم و دموکراسی بازی شود جلوگیری شود که دشمن پشت صحنه آن ایستاده باشد و خواهان کنترل باشد. من خواهشم این است که در بازی‌های قدرت وارد شوید، نقشه خوانی کنید.

به گفته پناهیان روز به روز روش‌های جدیدی برای نفوذ و فریب ایجاد می‌شود و ما باید از آن عبور کنیم و این معضل اول بود. غربی‌ها یا باید جامعه را مثل سوریه نا امن کنند یا جامعه ما باید به فریب و نفوذ تن دهد که آنها به خواسته خودشان برسند و در آن زمان است که فقط تا قیمت جان می‌توان با آن مبارزه کند. آن کسانی که جوامع دموکراتیک غربی را با نفوذ و فریب بر آن سلطه پیدا کردند و مهارت فوق العاده دارند و کشورهای مهم دنیا را به همین دو شیوه اداره می‌کنند آنها به هر شیوه‌ای می‌خواهند به ما نزدیک شوند و مسئله‌ای است که ما با آن مواجه هستیم و باید به جهانیان نشان دهیم که رأی گیری صورت گیرد و هیچ آسیبی جامعه نبیند و جامعه جهانی منتظر این است در ایران اسلامی الگوی انتخابات آزاد حقیقی را دریافت خواهد کرد و روزی بر شما مراجعه خواهند کرد که شما چگونه رأی می‌دهید که یک درصد بر99 درصد حاکم نمی‌شود، آن صهیونیسمی که بر تمام کشورهای دموکراتیک حاکم است و همه را تحت نفوذ خودش اداره می‌کند چرا در کشور ایران نفوذ نکرده است؟ جامعه دموکراتیک به معنای واقعی کلمه دارید اما زیر سلطه صهیونیسم نیستید، چون در صد سال اخیر یک کشوری نیست که زیر سلطه دمکراتیک نباشد و در همه کشور‌های حرکت کننده به سمت دموکراتیک  حرکت می‌کنند. شما می‌بینید که یا به بی ثباتی یا نفوذ غربی‌ها تن می‌دهید. وابستگی احزاب از گروه شروع می‌شود. ساز و کار ما برای عبور چیست؟ شما طبیعتاً می‌دانید ولایت فقیه محور، مقاومت ما در مقابل نفوذ و فریب است.

وی افزود: مسئله دومی که با آن مواجه شدیم و بستر مطالعه تاریخ اسلام است این است که امیرالمؤمنین (ع) در اوج در گیری‌هایی که در جامعه اسلامی با قاسطین، مارقین و ناکسین که صریحاً با ایشان جنگیدند و غیر از اینها یک گروه دیگری نیز بودند که هم رکاب ایشان بودند. امیر المؤمنین (ع) در یک زمان واحد در 4 جا می‌جنگیدند و این کار دشواری است. طلحه و زبیر دو نفر از کسانی بودند که علیه عثمان قیام کردند و به دلیل این که عثمان، معاویه را مورد لطف قرار می‌دهد. اگر امام علی به میدان نمی‌آمد، معاویه باید با طلحه و زبیر می‌جنگید و جنگیدن معاویه با طلحه و زبیر سخت تر از جنگ با علی (ع) است. چون طلحه و زبیر مانند خودش نامردی می‌جنگیدند و علی (ع) مردانه می‌جنگید و یا می‌توانست از عملیات فریب نفوذ استفاده کند.

پناهیان ادامه داد: طلحه و زبیر شروع به جنگ با علی (ع) کردند، در حالی که علی (ع) در حال آماده شدن برای درگیری با معاویه بود. معاویه مایل بود که علی (ع) بخشی از قوای خود را از دست بدهد و طلحه و زبیر نیز به کنار روند. خوارج موجب شدند که علی بن ابی طالب نتواند بر معاویه پیروز شود، خوارج اجازه ندادند امام علی (ع) بر معاویه پیروز شود ولی میزان دشمنی خوارج با معاویه و علی (ع) یکسان بود و حتی شاید بیشتر با معاویه دشمن بودند. علی (ع) با خوارج که جنگید، معاویه خوشحال شد که خوارج به کنار رفتند. امیر المومنین گروه چهارمی که با آن درگیر بودند ( کسی که در رکاب علی (ع) آخرین حرف را زد کمر سپاه ایشان را شکست و موجب شد که امام مذاکره با معاویه را قبول کند؛ اشعث بود) اشعث کسی است که، هر فتنه‌ای برای امیر المومنین پیش می آمد، پای اشعث در آن فتنه در میان بود. پسر اشعث قاتل اباعبد الله الحسین (ع) و دخترش قاتل امام حسن مجتبی (ع) است. آن وقت یکی از ایرادهای مهم خوارج نسبت به علی ابن ابی طالب (ع) این بود که: یا علی! اگر شما آدم درستی هستید، اشعث در دستگاه تو چه کار می‌کند؟ حالا شما بگویید که علی ابن ابی طالب چه کاری باید انجام بدهد؟ با چه کسی بجنگد؟ اصلا شما بروید و پیشنهاد بدهید که شما با خوارج صحبت کن و با خوارجت همراه بشو، این اشعث و همراهانش را از پای رکاب خودت که اینها عامل گرفتاری تو هستند، از بین ببر، چنین مشورت را به علی ابن ابی طالب بدهید ببینم حضرت در تاریخ با این مشورت چه کاری انجام می‌دهد؟ من از طرف امیر المومنین، می‌گویم باشد قبول! خوارج چند هزار نفر هستند؟ 6 هزار نفر رفتند بیرون شهر و اردو زده اند، خوب علی ابن ابی طالب جنگ است! شما یک نامرد منافق، رذل در پای رکاب شما هستند به نام اشعث و همراهانش، اینها پس فردا فرزندان شما را به شهادت می‌رسانند، بیا و با خوارج که لااقل ظاهرشان یک مقدار انقلابی‌تر است، همراهی کن. تا بعدها که توانستی بیایی تا نابودشان کنی، بعد بروی سراغ معاویه. نمی‌شود همه را با هم زد.

پناهیان گفت: علی ابن ابی طالب (ع)، آمدند بیرون شهر و پیش شش هزار نفر خوارج رفتند، به آنها گفتند چه می‌خواهید از من؟ مگر شما خودتان تحمیل نکردید؟ و صحبت کردند، آنها گفتند آقا جان شما توبه کن، ما هم توبه کردیم. ما هم می‌آییم در شهر، آقا امیر المومنین فرمودند: استغفر الله ربی و اتوب علیه و کل ذنب، من از هر گناهی توبه می کنم. این ها هم گفتند: آقا توبه کردند دیگر، و این 6 هزار نفر موافقت کردند و آمدند در شهر، چه شد جنگ خوارج صورت گرفت؟ اشعث پیش امیرالمومنین آمد و گفت یا علی ابن ابی طالب(ع)، شما توبه کردید؟ شما مگر حکمیت را پذیرفتید به زور اینها نبود؟ بعد توبه کرده اید؟ آقا فرمودند نه من که از آن توبه نکردم. من کلا گفتم استغفار تا موضوع حل بشود. اشعث  قصه را علنی کرد و گفت نه آقا علی ابن ابی طالب به من این گونه گفتند و اصلا قصه این گونه نیست! و جنجال به پا کرد و از آن 6 هزار نفر 4 هزار نفر آنها دوباره رفتند. جنگ نهروان راه افتاد. حالا امیر الومنین از شهر خودش 4 هزار نفر را مجبور بشود، بکشد، دیگر می‌تواند حکومت کند؟ در چند جبهه باید امیر المومنین در آن واحد بجنگد؟

زمان دفاع مقدس درگیری در چند جبهه نبود

وی به دانشجویان گفت: من نمی‌دانم باید برای شما متاسف باشم در دوران دفاع مقدس نبودید؟ یا برای شما خوشحال باشم که در دوران دفاع مقدس نبودید؟ چون در دوران دفاع مقدس سطح پیش رفتگی جامعه ما سطح نازلی بود و ما هنوز اول راه بودیم. الان که پیشرفت جامعه سریع تر شده است و به نقطه‌های بالاتر رسیدیم، کار سخت‌تر است، خوشحالم که شما به قسمت‌های سخت‌تر داستان رسیده‌اید. رشدتان هم باید در این عرصه سخت تر باشد. اصلا شما لازم نیست حسرت بخورید که در زمان طلایی دفاع مقدس نبودید. الان طلایی تر است. ما در دوران دفاع مقدس، یک کار بیشتر نداشتیم که به جبهه برویم، امام هم پشت جبهه را، با هیبت خودشان اداره می‌کردند. درگیری در چند جبهه نبود، فوقش اگر هم باشد در چند جبهه درگیری‌های ضعیفی در داخل کشور بود. امام فرمودند: الان وقتش نیست. ما خیالمان راحت بود و به جنگ می رفتیم.یک جبهه بیشتر نبود.

پناهیان خاطرنشان کرد: آیا الان شما باید در چند جبهه بجنگید؟ الان شما باید با چند جریانی بجنگید که دشمن همدیگر هم هستند، و نان دشمنی همدیگر را هم می‌خورند، ولی در اینکه ضربه به ارکان نظام بزنند با هم مشترک هستند. حاضر هم نیستند یکجا، قرار بگیرند که آدم کارش راحت تر بشود! تو که می‌خواهی با ما بجنگی، این هم که می‌خواهد بجنگد، بروید و در یک طرف قرار بگیرید تا ما هم راحت تر بجنگیم، حاضر نیست! یکی این طرف تو ایستاده و دیگری در طرف دیگر تو، می‌روی به سمت این، آن یکی به تو حمله می‌کند. وقتی که دو طرف ایستاده باشند شما تا به سمت این می‌روی تو را متهم می‌کنند به آن طرف و می‌گویند: تو از طرف آن آمدی؟ می گویی، من به آن چی کار دارم. من می‌خواهم با تو درگیر شوم ولی می‌گویند او پشت سر تو هست، تو با من درگیر بشوی آن سودش را می‌برد، راست می‌گوید. امیر المومنین (ع)، وقتی که با طلحه و زبیر جنگ می‌کرد، معاویه سودش را می برد. وقتی با خوارج جنگ می کرد معاویه سودش را میبرد. وقتی با معاویه جنگ میکرد، خوارج سودش را می بردند. حالا در این میان امیرالمومنین چگونه باید عمل می کرد. من اصلا متاسف نیستم که این چنین شرایطی در جامعه ما پیش آمده است.

 با عملیات نفوذ و فریب و رفتارهای منافقانه، باید مبارزه کنید

به گفته وی اعتقاد ما این است که حتما جوانان نخبه سیاسی و دانشجویان جامعه ما می‌توانند ما را از این شرایط عبور بدهند. اینها امتحانات الهی است. ما در چند جبهه در حال مبارزه هستیم. نباید همه را قرمز و آبی کنیم. الان در فوتبال رقبا زیاد شده‌اند. حداقل 4 یا 5تا تیم در حال رقابت بر سر اول شدن هستند. حاضر نیستند گل بخورند. باید به هم گل بزنند تا نفر اول شوند. نفر اول امتیازات ویژه‌ای دارد. الان دنبال داشتن هستیم. مراقب باشید از بین همه جریان‌های انحرافی اگر نسبت به یک یا دو جریان شناخت دارید، چشم خود را به سمت جریان‌های انحرافی دیگر بچرخانید. بعد از این در مبارزه با هر جریان انحرافی کوتاه نیائید. مبادا آنها شما را فریب بدهند و به یک یا دو یا سه جریان محدود کنند. در این صورت از جریان‌های انحرافی دیگر غافل شوید. ما انشاءلله با همه جریان‌های انحرافی همزمان مبارزه خواهیم کرد.

پناهیان خاظرنشان کرد: شما با عملیات نفوذ و فریب و رفتارهای منافقانه، باید مبارزه کنید. علیه هر جریان انحرافی  بخواهید صحبت کنید، هزاران دلیل مبنی بر این که اساسا درست نیست، مطرح می‌کنند. باید با نفوذ و فریب با انواع انحراف‌ها مبارزه کنید. هیچ کس نباید مدال دشمنی  با هیچ جریان انحرافی را به سینه بکوباند و از ارزیابی دقیق شما مصون شود. مثلا می‌گوید من با اصلاح طلب‌ها مبارزه کردم. هیچ کس نباید بگوید من با جریان پول پرست‌ها مبارزه کردم. این دلیلی برای عدم مبارزه با جریان انحرافی نیست. برخی می‌گویند من با جریان انحرافی مبارزه کردم .جریان انحرافی تنها یک جریان نیست. با مدال افتخار زدن به سینه  برای مبارزه با یک  یا دو جریان انحرافی، نباید کسی از ارزیابی ما مصون بماند. باید با همه جریان‌های انحرافی مبارزه کرده باشی. این نگاه شماست. مژده نهایی این که همه اینها فتنه آخر الزمان را شکل می‌دهد. از دید پیامبر خاصیت فتنه‌های آخر الزمانی این است که موجب رسوائی نفاق می‌شوند. هیچ کدام از این معضلات و پیچیدگی‌ها پنهان نمی‌ماند. خیلی ساده است. تنها نیازمند است آمادگی بازی در صحنه را داشته باشید. شما باید وقتی که با فکر و بصیرت خود جریان‌ها را شناسایی می کنی، با زبانت افشا گری می‌کنی، با قلبت هم حالت انعطاف پذیری داشته باشی. خدایا شاهد باش که ما به هر کسی دلبسته باشیم در عرض یک هزارم ثانیه حاضریم دل از او بکنیم به خاطر اینکه او دل از ولایت کنده است. این امتحانی هست که من به شما می‌گویم یکی از پیش رفته ترین امتحان‌ها است و در زمان ظهور حضرت، ایشان بعضی از سربازان خود را گردن می‌زند و باید مواظب باشی ایمان خود را حفظ کنی و به سرباز بودن و فرمانده بودن حضرت بسنده نکنی. رهبری فرمودند اختلاف افکندن خیانت به ملت است. کسی که خیانت می‌کند باید دل از او بکنیم. ما یک آمادگی داریم که اگر این آمادگی را در ملت هم ایجاد کنیم، هم شیطان رجیم و هم شیطان بزرگ ناامید می شوند. شیطان بزرگ و جریان استکبار از نفوذ و سلطه و فریب دادن دموکراسی نا امید می‌شود و شیطان هم از عدم تزکیه جامعه شما نا امید می‌شود. خدایا ما را در این مسیر ثابت قدم بدار.

وی در پایان گفت: یک توصیه دارم و اینکه خیلی به در خانه اهل بیت بروید و الان هم که وجود امام در دسترستان هست، واقعا بروید از حضرت تمنا کنید که هم خودتان حفظ شوید و هم بتوانید نقشتان را خوب ایفا کنید تا بتوانید تاثیر گذار باشید. منت اهل بیت را بکشید و از آنها تقاضا کنید که سالم زندگی کنید و فقط طرف خدا و اهل بیت و امام زمان باشیم. از امام رضا بخواهید که دستتان را بگیرند و شما را مؤثر قرار دهند. انشاءلله دشمن هر انقدر که دوست داشته شهید احمدی روشن را بکشد شما را هم بخواهد بکشد ولی موفق نشود! انشاءلله آنقدر تاثیرگذار باشید که دشمن برای ترور شما نقشه بکشد ولی موفق نشود.


+ نوشته شـــده در شنبه 91/11/28ساعــت 9:43 صبح تــوسط عباس | نظر
حجتالاسلام پناهیان اتفاق حاشیه ای در مراسم 22 بهمن در شهر مقدس ق

بسمه تعالی
ریشه‌یابی حادثه 22بهمن قم به‌روایت پناهیان

 

 حجت‌الاسلام پناهیان اتفاق حاشیه ای در مراسم 22 بهمن در شهر مقدس قم را معلول برخی بداخلاقی‌های مسؤولان دانست و با تاکید بر این که مردم مسؤولان اختلاف افکن و تشنج آفرین را طرد می کنند، حق‌مداری را تؤام با صبوری و بردباری ارزیابی کرد.

حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، در تحلیل خود از حوادث رخ داده در حرم کریمه اهل بیت(ع) در 22 بهمن، تصریح کرد: این که چندی قبل رهبر معظم انقلاب به مسؤولان تذکر دادند تا به اختلافات دامن نزنند و هرگونه سوء استفاده از احساسات مردم را خیانت به کشور دانستند، شاید مهم‌ترین دلیل آن این بود که اختلافات بین مسؤولان در حد خود آنان باقی نمی‌ماند و به بدنه اجتماعی نیز کشیده می‌شود. 
وی افزود: این مساله در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که دشمن برای کشور و نظام نقشه‌های فراوانی کشیده، ‌بسیار خطرناک است و ضرورت هوشیاری و مراقبت مسؤولان را می‌طلبد. ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در جمعه 91/11/27ساعــت 8:52 صبح تــوسط عباس | نظر
   1   2   3      >