بسمه تعالی چرا ماکرون درباره جلیقهزردها به ما گزارش نمیدهد؟!(یاد
1397/08/27
مرگ یک معترض در تظاهرات فرانسه
امروز ششمین شنبه جنبش اعتراضی جلیقهزردها در فرانسه به صحنه میآید، جنبشی که به قول ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا «دیگر برای 6 سنت ارزانتر شدن قیمت سوخت و یا اعتراض به افزایش مالیات نیست، آنها حتی از برکناری ماکرون نیز عبور کردهاند و به یک جنبش اعتراضی علیه نظام سلطه تبدیل شدهاند» و یا به قول
«ماتئو سالوینی» معاون نخستوزیر و وزیر کشور ایتالیا «اروپا به سمت غرق شدن پیش میرود، به جلیقه زردها در فرانسه نگاه کنید! بحران مالی در آلمان قدرتمند را ببینید با ظهور این بحرانها چگونه میتوان به آینده اروپا امیدوار بود»! و این نوشته روزنامه فرانسوی نیز خواندنی است؛ «آنچه در فرانسه روی داده اتفاقی گذرا نیست، بلکه جنبشی است که از اعماق برمیخیزد و تمام کشور را در مینوردد.». همزمان با جنبش جلیقهزردها، خبرگزاریها از جنبش «جلیقه آبیها» در فرانسه خبر میدهند. این جنبش از سوی? اتحادیه یگانهای پلیس راهاندازی شده است. جنبش اعتراضی «جلیقه آبیها» اشاره به رنگ آبی یونیفرم نظامی پلیس دارد و آنها این را از اعتراضات مردمی جلیقه زردها الهام گرفتهاند.??
در اولین ساعات چهارشنبه شب هفته گذشته نیز رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد ظرف دو تا سه ماه آینده، تمامی نظامیان مستقر در سوریه را از این کشور خارج میکند. این خبر بلافاصله بعد از اعلام به خبر اول رسانههای مطرح دنیا تبدیل شد. اگرچه درباره تصمیم اخیر ترامپ نظریات متفاوت و بعضا متضادی مطرح شده است ولی بیشترین نظرات از عقبنشینی ترامپ در مقابل مقاومت منطقه از یکسو و آشفتگی درونی آمریکا، از سوی دیگر حکایت میکند.
این رخدادهای بزرگ و سرنوشتساز، فضای ذهنی مردم دنیا را به خود مشغول کرده و مردم را کم و بیش به تعقیب آنها راغب نموده و بیش از پیش سایتها و شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای را برایشان دنبال کردنی کرده است. گویی به دنبال واقعیتی هستند که به سؤالاتشان پاسخ دهد. هرچند امپراتوری رسانهای جهانِ سلطه که عمدتاً در چنگال و سیطره یهودیان و کاخنشینان سفید و باکینگهام و الیزه و پنتاگون اسیرند، برخلاف ادعاها و شعارهای گوشپرکُنشان و تقلای سمپاتها و کارچاقکنهای غربپرست، چندان تمایلی به واقعنمایی ندارند و به عکسِ خواست مردم جهان، ارادهای برای پرداختنِ درخورِ آن اخبار، از خود نشان نمیدهند. گویی آنها که عدهای را با شعار پرطمطراق «دانستن حق مردم است» سرگرم و عده دیگری را با «عصر انفجار اطلاعات و اخبار» مشغول کردهاند، خود، نه اعتقادی به دانستن دارند و نه حقی برای مردم قائلند و نه در امثال این موضوعات، مردم را میبینند و نه درپی انتقال صحیح اخبارند، انفجارش پیشکش.
واقعیت عریان این است که عمده رسانههای جهان، زیر سیطره امپراتوری رسانهای و اهریمنی نظام سلطهاند و اگرچه از تبادل آزاد اخبار و اطلاعات سخن میگویند ولی در واقع هرچه که به سود و منفعتشان باشد و بخواهند را با آب و تاب و گرمی منتشر میکنند و هرآنچه را که به ضررشان ببینند و نخواهند، ساکت و سرد رها میکنند و با این کار ذائقه مردمان خود را به گونهای بار آوردهاند که طبق میل آنها دوست داشته باشند و طبق خواست آنها دشمن بدارند درست مثل بردهداری. غیر از این را نیز با مشت و لگد و باتوم و گاز اشکآور جواب میدهند. فرانسه را ببینید. مگر آنها چه میخواهند؟ با این شیوه، خبر مهم آن است که رسانهداران تشخیص دهند و غیر مهم هم آن است که به آن نپردازند و میخواهند مردم جهان را از آن دور نگه دارند، همانگونه که دهها سال همین کار را کردهاند و موفق هم بودهاند، غافل از اینکه امروز هر گوشیِ همراهِ قابلیتدار میتواند اسلحهای علیه دیکتاتوری رسانه صهیونی باشد و هر شهروندِ حقطلبی، میتواند خبرنگاری علیه منافع امپریالیسم باشد که رسالت واقعنمایی را بر عهده میگیرد. مردم کم کم متوجه شدهاند که دوران پشت پرده وپشت دیوار به پایان رسیده است.
شاید روزی که شبکه سلطنتی bbc را بنگاه سخنپراکنی بریتانیا نام نهادند، کسانی سادهلوح - مثل همین بزرگوارانی که هنوز هم در خدمتشان هستیم- بر مترجمان خرده میگرفتند که حتماً قلم برخطا راندهاید و تعصب به خرج دادهاید و از غرب و بریتانیای کبیر کینه ذاتی دارید. همینها وقتی سخن از نظام سلطه و حاکمیت شیطانی آنان بر رسانهها میشد، میگفتند که «با عینک شک و تردید به جهان نگاه میکنید و در کار علمی رسانههای جهانی شبهه میکنید». وقتی سخن از بیاعتمادی به رسانههای معاند میشد، عدهای خوابزده، با عوض کردن بحث و مغلطهبازی، از ضرورتِ گفتوگو با جهان سخن میگفتند و اینکه نمیشود پنجرهها را بست و با همه قهر کرد و باید به جهان سلامی دوباره کرد... و اگر تاریخِ درسآموز انقلاب اسلامی، که از ایران شروع شد را بخوانیم، پُر است از مظلومیت انقلابیونی که صحت سخنانشان را روزگار ثابت نموده و میکند و آیندگان به روشنی در مورد آنها سخن گفته و خواهند گفت. همانگونه که در مورد امیرکبیر و آقاخان نوری، مدرس و رضاخان، بهشتی و بنیصدر و... سخن گفته شده است.
گویی ابتلای بشر به گروهی کنود و عنود و لجوج و به دردنخور، درد تاریخی و مشترک است. کسانیکه همیشه بار کج و ریگ کفشاند. دور را نزدیک و نزدیک را دور نشان میدهند، مرغ همسایه را غاز میبینند و صدا میزنند و چشم «خودکمبینشان» دائماً در خانه دیگران میچرخد. داشته خود را نمیبینند و حسرت مال مردم میخورند. منتقد و نقاد همیشگی و بیانصافِ خودیها و مُبلغ و مُروج و مسحور غریبههایند. حرمت آب و خاک خود را نگه نمیدارند و خود را نمکگیر غرب میدانند. ریشه از خاک خود کشیده و به خاک اجنبی امید بستهاند و... و این همان فغان و فریاد اقبال لاهوری و جمالالدین اسدآبادی و جلال آلاحمد و از همه رساتر و پرطنینتر، فریاد خمینی کبیر است از غربزدگان. و چه میشود کرد با غربزدگان خودکمبین و احمقهای مغرور. مدعیان پرحرف و رفوزگان در عمل. و مگر میشود به این زودی از شر این دوزیستان رها شد و از مرارت دیدن تربیتشدگان غرب و غربزدگانِ خودکمبین رهایی یافت؟ کسانیکه در شب تار، پشت به فانوس راه میروند و متحیر سایه بزرگ و بزرگتر شده خویشاند.
حدود دو ماه پیش آمریکا «پاییز داغی» را تجربه کرد که در نوع خود بیسابقه بود و آزمونی مهم بود که ادب و اقتدار دولت مرکزی را به طوری جدی، به چالش کشید. جنگلهای وسیع کالیفرنیا طعمه حریق مهیب و غمباری شد که تلفات جانی و مالی آن قابل ملاحظه است و دهها کشته و دهها هزار آواره از خانه و کاشانه و میلیاردها دلار ضرر مالی و سوختن و از بین رفتن هزاران هزار هکتار از جنگلهای گستردهای که سرمایه زمین است، جزئی از خسارتهای آن است. آتشسوزی گستردهای که برخی مناطق گردشگری نظیر پارادایز را از صفحه زمین زدود و چیزی برای سوختن از آن به جا نگذاشت و به تمام معنا از کنترل و مهار خارج شد و ترامپ را مجبور کرد بعد از ده روز برای سرکشی به آنجا برود تا از نزدیک در جریان کار قرار گیرد و کمی از زیر بار طعنه مردم جهان، شانه سبک کند. کمی در میان خاکسترها قدم زد و لب و لوچه جنباند و برگشت. و مردم جهان هم آتشسوزی را دیدند و هم خسارتها و هم ترامپ را. و در میان «سکوت» خود آنچه را که باید قضاوت میکردند را قضاوت کردند که دلیل این بیاهمیتی، ضعف مدیریتی است یا تبختر ترامپ یا غیر همحزبی بودن مسئولین کالیفرنیا با دولت یا...؟
بیش از یک ماه است پاریسِ فرانسه هم «پاییز داغ» خود را تجربه میکند و در آتش میسوزد. پاییز داغی که ممکن است زمستان اروپا را هم سوزان کند و درخت کریسمس را بسوزاند. اگر «پاییز داغ» آمریکا را طبیعتی! بنامیم، باید «پاییز داغ» فرانسه را طبیعی بنامیم. آتشسوزی جنگل، ناگوار و سخت است همانگونه که کشتار مردم معترض فرانسه توسط پلیسش سخت است. طبیعی است مردمی که ثروت حاکمان و کاخنشینان را میبینند، برنتابند و در اعتراض به نظام سرمایهداری به خیابانها بریزند و جنبش جلیقهزردها را به راه اندازند. جنبشی که علیه سیستم اقتصادی غرب به راه افتاده است. امروزه مردم جهان میبینند که پلیس فرانسه در یک سنگربندی حرفهای و خیابانی، مردم خود را بیرحمانه سرکوب میکند. حضور 70 هزار پلیس و دهها هزار نیروی ارتش اگرچه در شهرهای آشوبزده فرانسه ممکن است کمتر از واقع باشد ولی باز هم زیاد و گسترده است و حکایت از عمق بحران دارد. گلولههای کشنده و بیمحابای پلیس که سر و سینه شهروندان فرانسوی را میشکافد قابل تأمل است. باتومهایی که با نفرت و شدت، سر مردم را میشکافد و بینیهایشان را میترکاند، حیرتآور است. زنان و مردانی که به دام چندین پلیس میافتند و روی آسفالت کشیده میشوند، تأسفبار و رقتانگیز است.
مردم جهان در همان«سکوتی» که آتش کالیفرنیا را قضاوت کردند، آتش پاریس را هم قضاوت میکنند. سکوتی که از حیرت و خجلتِ رسانههای حراف و حقهباز مدعی ناشی شده است. «پاییز داغ» کالیفرنیا و پاریس و این روزهای اروپا، اغتشاش آشوبگران ایران نیست که رسانههای دهن به مزد غربی و غربزده داخلی، بنزین روی آتشش بریزند و یک کلاغ را چهل بنمایند. ناآرامی در شهرهای ایران که نیست تا سلبریتیهای بیسواد و تازه به دوران رسیده در موردش اطوار روشنفکری بیایند و غربزدهها برایش تند و تند «text» ترجمه کنند. جمهوری اسلامی نیست که از سلطنتطلب و منافق و قاچاقچی و رقاص، عقدهگشایی کنند و بیربط ببافند. آنجا اروپا و آنجاتر، آمریکاست. قبله غربزدگان و وطن دوتابعیتیها و سفرهخانه فراریها و بیهنران وطنفروش. و شهری که امروز نماد اعتراض علیه امپریالیسم سرمایهداری شده، پاریس است. و خیابانی که با خون معترضین مظلوم فرانسویها با خون و خاکستر فرش شده، شانزهلیزه است. همان خیابانی که گروهی نونوار، برای رفتن به آنجا و عکس در آنجا سرودست میشکستند و ناجوانمردانه، یک عمر، راست و دروغ و طعنهاش را به مردم خود میزدند.
بیلیاقتی دولت آمریکا در مهار سیل و طوفانها و آتشسوزیها و بحرانهای اقتصادی و فضاحتهای اخلاقی سردمداران و اخیرا، آشفته بازار داخلی و خارجی آمریکا پیگیری شود یا نه؛ اعتراض مردم فرانسه و اروپا به ثمر برسد یا نه؛ صدای خرد شدن استخوان نظام لیبرالی و سرمایهداری غرب شنیده شود یا نه، برای خودشان داستانهایی است و داستان ما با غربزدگان هم داستانی است. از رسانههای صهیونی که «أُسس علی الاسکناس و استکبار»اند و جیرهخواران و وطنفروشان... توقعی نیست ولی کسی نمیپرسد چرا از مدعیان حقوق بشر، سلبریتیهای شهرتطلب، عاشقان غرب و خیابانهای اروپا و... صدایی در نمیآید؟ چرا رئیسجمهور سبکسر فرانسه در تماس تلفنی، گزارش اقدامات وحشیانه پلیس خود با جلیقهزردها را به رئیسجمهور ما نمیدهد؟ چرا دولت ما نه در حد مقابله به مثلِ با دخالتهای فرانسه در اغتشاشات88 و 96، بلکه به همان رقیقی محکوم کردن کشتار بیگناهان افغان و یمن ، از اقدام وحشیانه فرانسه علیه مردم این کشور اظهار تأسف نمیکند؟ چرا هنوز برخی برای خوشامد این مردمکُشان، و به جای برگرداندن عزتی که مدعیاش بودند، میخواهند به غیر از ذلت برجام، خفت FATF را هم به نام خود بزنند و هنوز به آمریکای در حال افول و اروپای در حال غرق دخیل میبندند؟ چرا برای صیانت از حقوق شهروندی مردم فرانسه و اروپا، فضای شبکههای اجتماعی پر از کمپین نمیشود؟ چرا جماعتی شمع به دست، در مقابل سفارت فرانسه یا دفتر سازمان ملل به سوگ کشتهشدگان فرانسه نمینشینند؟
چرا و چراهای فراوان دیگر!
محمدهادی صحرایی
بسمه تعالی اگر برجام نباشد چه میشود؟(یادداشت روز) هفته پیش جنا
هفته پیش جناب آقای روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان در جمع مدیران وزارت راه و شهرسازی بار دیگر بحث برجام را پیش کشید و گفت: «باید به مردم بگوییم که برجام باشد یا نباشد، چه نتایجی در پی خواهد داشت و سود و زیان آن را برای مردم تشریح کنیم و از مردم بپرسیم که آیا زندگی گران میخواهند یا زندگی ارزان؟ و اگر گفتند که زندگی گران میخواهند، اهلاً و سهلاً و همه شعارها را ما قبول داریم.»
این سؤال خوب و مهمی است. اگر برجام نباشد چه میشود؟ این سؤال از آن جهت مهم است که بسیاری از مسائل ریز و درشت کشور –مستقیم یا غیرمستقیم- به این ماجرا پیوند خورده و تحت تاثیر آن است. از زندگی و معیشت مردم گرفته تا سرنوشت اسدالله اسدی دیپلمات ما در اروپا که بیش از 5 ماه از بازداشت غیرقانونی وی میگذرد، لوایح چهارگانه FATF و شاید از همه اینها مهمتر، سرنوشت جریان غربگرا در ایران. ادامه مطلب...
بسمه تعالی نقشه دشمن لو رفته است مسئولان فریب زبان بازی دشمن را
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز گذشته در دیدار جمعی از خانوادههای شهیدان دفاع مقدس و مدافع حرم و دفاع از مرزها و امنیت، بازآفرینی روحیه شجاعت و شهادت در نسل جوان مؤمنِ انقلابی امروز را «معجزه انقلاب» برشمردند و با دعوت مردم و جوانان و همچنین مسئولان به بیداری و هوشیاری در مقابل توطئههای جبهه استکبار و در رأس آن آمریکا، گفتند: همه باید تلاش خود را برای تقویت اقتصاد کشور و تولید ملی مضاعف کنند و مسئولان نیز باید مراقب باشند تا فریب ظاهرسازی و زبان بازی دشمن را نخورند و دشمن خبیثی که از در بیرون شده است، از پنجره وارد نشود.
رهبر انقلاب اسلامی بااشاره به کلام امام بزرگوار مبنی بر اینکه «ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد»، تأکید کردند: ملتی که به استقبال خطر رفتن در راه خدا و شهادت در راه او را، سعادت و یک موفقیت بزرگ میداند، هیچ نیرویی توانایی ایستادگی در مقابل آن را ندارد و آن ملت همواره برنده است و پیش خواهد رفت. ادامه مطلب...
بسمه تعالی قاطعیت در تصمیم تحول در برنامهریزی(یادداشت میهمان)
.
1- اگر چه برنامهریزی اساسی بر پایه ساختار تشکیلاتی و اتخاذ تدابیر لازم برای اجرا و رصد شاخصهای دستیابی به اهداف پیشبینی شده از اصول اولیه برنامهریزی و مدیریت است؛ لیکن اگر قویترین برنامههای اجرایی به سرپنجههای ضعیف مدیران ناکارآمد سپرده شود حاصلی جز شکست و ناکامی در پی نخواهد داشت.
2- علیرغم آنکه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به عنوان نقشه راه استحکام بخشی به اقتصاد کشور، طی ماهها قوه مفکره نظام اسلامی را در مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز قوای مجریه و مقننه را به خود مشغول کرد، لیکن ناکارآمدی مدیریتی در دستگاههای اجرایی، این نسخه شفابخش اقتصادی را که میتوانست موجبات توانمندی کشور را در برابر تهاجم اقتصادی دشمن در پی داشته باشد در هیاهوی تکیه بر عصای بیگانه به فراموشی سپرد و با بازگشت تحریمها، به ناگاه با چندین برابر شدن قیمت ارز و افزایش لجام گسیخته قیمتها؛ گرگهای پیدا و پنهان اقتصادی در اقدامی هماهنگ از درون و برون به جان اقتصاد کشور افتادند و عرصه را بر مردم صبور و انقلابی تنگ کردند و این در حالی بود که اگر دولت محترم با اتکاء به سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و با تکیه بر استحکام بخشی به قدرت تولید ملی، نقشه راه رهبری هوشمند انقلاب را عملیاتی میکرد، یقیناً امروز اقتصاد کشور در برابر تهاجم اقتصادی دشمنان داخلی وخارجی با قامتی به بلندای ملت رشید ایران در همان ابتداء پاسخی دندان شکن به دشمن میداد. ادامه مطلب...
بسمه تعالی دو پرسش که نمیخواهند پاسخ دهند پنج سال از عمر هشتساله
پنج سال از عمر هشتساله دولت عمدتا با سودای برجام سپری شد. آیا زمان باقیمانده، برای اصلاح مسیر غنیمت شمرده میشود یا به نسخه بدخواهان دوستنما عمل میکنند که معتقدند همچنان باید با تولید حاشیه و تقابل، جامعه را دوقطبی کرد؛ حتی اگر بازی در زمین دشمن باشد و فرصتهای ملی پیشرفت را نابود کند.
1- رهبر معظم انقلاب هفتم شهریورماه در دیدار اعضای هیئت دولت تصریح کردند «در زمینه اقتصادی باید قوی و پُرحجم کار کرد و تمام خلأها را پر کرد؛ این شدنی است و ما در اداره اقتصاد کشور بنبست نداریم. حجم و کیفیت فعالیت مسئولان اقتصادی باید بهگونهای باشد که شب و روز نشناسند. مشکلات تولید، راهحل دارد و اقتصاددانها نیز برای آن راهکار ارائه دادهاند که اگر به آنها عمل شود، معیشت مردم بهبود خواهد یافت». ایشان ضمنا با انتقاد از رفتار اروپاییها درباره برجام تاکید کردند «ارتباط و ادامه مذاکره با اروپا ایراد ندارد اما باید از آنها درباره مسائلی نظیر برجام و یا اقتصاد قطع امید کنید. باید با نگاه شکآلود به وعدههای آنها، از روند مسائل مراقبت جدی کرد. برجام هدف نیست بلکه وسیله است. اروپاییها باید از بیان و عمل مسئولان دولتی ایران بفهمند که اقدامات آنها تدابیر و واکنش متناسب جمهوری اسلامی ایران را به دنبال خواهد داشت». ادامه مطلب...
بسمه تعالی کار دستگاه دیپلماسی از انفعال به توجیه بدعهدی اروپا ر
دد.
ر چندماه اخیر به رغم افزایش میزان دشمنی آمریکا و همچنین بدعهدیهای اعضای باقیمانده در برجام، مسئولین دستگاه دیپلماسی کشور بعضا مواضعی داشتهاند که پیامهای خطرناکی را به طرف غربی مخابره میکند!
بیراه نیست اگر بگوییم یکی از دلایل اصلی بدعهدیها و بدرفتاریهای غرب با ایران در سالهای اخیر، مدل رفتاری دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم است. زمانی که موعد اجرای تعهدات آمریکا در برجام رسید، آمریکا شروع به افزایش کارشکنی و نقض روح و جسم برجام به بهانههای غیرهستهای کرد. آمریکا بعد از برجام اقدام به افزایش تعداد افراد و نهادهای تحریمی، تصویب قوانین تحریمی، مصادره اموال ایران نمود. طی دوسال و نیم گذشته که از اجرای برجام میگذرد آمریکا به واسطه 16 لیست تحریمی، نزدیک به 100 فرد و نهاد ایرانی را به لیست تحریمها افزوده و تعداد افراد و نهادهای تحریمی را از 178 به 280 فرد و نهاد رسانده است. آمریکا افراد و نهادها را به بهانه موضوعاتی چون گسترش سلاحهای کشتار جمعی (موشکی)، حقوق بشری، تروریسم (حضور ایران در منطقه) و... وارد لیست تحریمی کرد. ادامه مطلب...
بسمه تعالی سیدحسن نصرالله: تعجب میکنم، جهان از قتل خاشقجی شوکه ش
سیدحسن نصرالله:
دبیرکل حزبالله گفت: «تعجب میکنیم چرا جهان از جنایت قتل خاشقجی شوکه شده ولی از جنایات سعودی در یمن شوکه نمیشود.»
سید حسن نصرالله عصر روزشنبه و در مراسم روز شهید در ضاحیه جنوب بیروت به ماجرای کشته شدن جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد عربستانی در کنسولگری سعودی در ترکیهاشاره کرد و گفت جهان باید این اقدام را محکوم کند.
تعجب میکنیم جهان که از جنایت قتل خاشقجی شوکه شده چرا از جنایات سعودی در یمن شوکه نمیشود.
وی افزود: «ما به دلیل مسئله خاشقجی در برابر وضعیت جدیدی در یمن قرار داریم و خوب است که شاهد اظهاراتی مبنی بر وجوب پایان جنگ یمن هستیم.
درخواستها برای پایان دادن به جنگ در یمن نتیجه ایستادگی ملت یمن است و اعلام طرح آمریکا برای آتشبس در یمن، یک ماه پس از شدیدترین حملات به ساحل غربی در یمن صورت
میگیرد.» ادامه مطلب...
بسمه تعالی حرف فقط یک کلام، آتش بزن به برجام طلاب، روحانیون، اقش
شرایط موجود در یمن بیانکننده تحرک فوقالعاده جبهه غربی-عربی برای تصرف حدیده است. پنج روز پیش وزیر دفاع آمریکا مهلت 30 روزهای را برای پایان دادن به جنگ یمن تعیین کرد و درست از همان روز فشار دوبارهای برای تصرف شهر حدیده از سوی ائتلاف غربی-عربی شروع شد! و جالبتر اینکه در حالی که ظاهرا آمریکا، فرانسه و انگلیس در فرا رسیدن زمان پایان جنگ یمن همداستان شدهاند، «مارتین گریفیت» نماینده دبیرکل سازمان ملل، زمان برگزاری نشست صلح بین دو طرف یمنی را به تعویق انداخت و زمانی هم برای از سرگیری این مذاکرات تعیین نکرد.
به بیان دیگر، او در واقع موضوع را عملا به پس از مشخص شدن نتیجه درگیریهای جدید حدیده موکول نمود! آنچه در این میان به احتمال خیلی زیاد طی روزهای آینده به وقوع خواهد پیوست و در طول سه هفته آینده استمرار خواهد داشت، افزایش جنایت علیه مردم مظلوم یمن است. کمااینکه حمله روزهای اخیر ائتلاف غربی-عربی به شمال حدیده ضمن وارد کردن تلفات سنگین به مردم، صدها هزار نفر را بیخانمان و آواره نموده است. ادامه مطلب...
به بیان دیگر، او در واقع موضوع را عملا به پس از مشخص شدن نتیجه درگیریهای جدید حدیده موکول نمود! آنچه در این میان به احتمال خیلی زیاد طی روزهای آینده به وقوع خواهد پیوست و در طول سه هفته آینده استمرار خواهد داشت، افزایش جنایت علیه مردم مظلوم یمن است. کمااینکه حمله روزهای اخیر ائتلاف غربی-عربی به شمال حدیده ضمن وارد کردن تلفات سنگین به مردم، صدها هزار نفر را بیخانمان و آواره نموده است. ادامه مطلب...
بسمه تعالی ابراز تأسف هم دروغ بود (یادداشت روز) با وجود ای
ت.
با وجود این همه خیانت، بدعهدی و دشمنیِ عریان، حالا دیگر لیبرالهای وطنی هم باید به این نتیجه «قطعی» رسیده باشند که، نمیتوان روی دیوار آمریکاییها یادگاری نوشت چرا که امروز، دیر باورترین و حتی نزدیکترین متحدان این کشور هم اعتمادی به آمریکا ندارند. بیاعتمادی اروپا به آمریکا هم، به این معنا نیست که آنها ایران را ترجیح میدهند. اروپا با آمریکا، جمهوریخواه با دموکرات در این دنیا اگر تنها در یک چیز اتفاق نظر داشته باشند آن، «دشمنی با ایران است.» سند این ادعا، «عملکرد» آن چند کشور اروپایی و این دو حزب آمریکایی دستکم طی 5 سال گذشته است، نه اظهارات آنها. عملکرد اروپا در واکنش به خروج آمریکا از برجام چگونه بود؟! در مقابل اعلام رسمی بازگشت تحریمها از سوی ترامپ چطور؟! اروپا جز اعلام تاسف، برای شما لیبرالها چه کرد؟!
اظهارات تازه «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با بیبیسی هم نشان میدهد، سه کشور اروپایی حامی برجام یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه در بازگشت رسمی تحریمهایی که قرار بود با مذاکرات هستهای لغو شوند (و هرگز لغو نشدند) نه تنها هیچ اختلاف نظری ندارند بلکه برای آن حتی، متاسف هم نیستند: ادامه مطلب...
بسمه تعالی به خانه خوبان نزدیک شدهاید(یادداشت میهمان) محمده
:9:55
محمدهادی صحرایی
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، وعده داده که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد؛ همانگونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، تا مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند... 1
هفت روز از اربعین سیدالشهداء میگذرد و هفت روز از شهادت مظلومانه عزادارانش در نیجریه. عزادارانی که گناهشان حقطلبی و عدالتخواهی بود و اینکه میخواستند همچون سرور و سالار آزادگان و شهیدان، آزادانه خدا را بپرستند و سرِ طاعت مقابل ظالم خم نکنند. هفت روز از عروجشان میگذرد و هفت روز است که رسانههای غربی و مدعی حقوق بشر و جایزهداران صلح نوبل و دیدهبان حقوق بشر و... همگی با هم خفه شدهاند. نه اینکه تنها این هفت روز باشد که صدا ندارند، نه، عمری است که این دهن به مزدان غیرت ندارند. اگر در گوشهای از دنیا عدسی نپخته زیر دندان یک جاسوس آمریکایی، بهایی، همجنسباز، فاحشه و... میرفت، اینها کمپین میگرفتند و عدهای تیشرتپوش و شمع به دست تجمع میکردند و شعار میدادند که ما همان عدس نخوردهایم. شوخی مسخره دنیای نیولیبرال، مضحکهبازی با این عروسکهاست. سگی در شهری میمیرد و مارمولکی در حال انقراض است و این عده پلاکارد مینویسند که «همان سگ و مارمولک» هستند ولی روزانه صدها نفر در آمریکا و اروپا از فقر و تیر پلیس و ظلم حکومت کشته میشوند و در آسیا و آفریقا نیز دهها هزار نفر به خاطر آزادی کشته میشوند و صدایی از مدعیان درنمیآید. ادامه مطلب...