سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی:تمام گزینههایآمریکا! (یادداشت میهمان) اینکه آمریکا

 

الشرق الاوسط: سردرگمی آمریکا عامل آشفتگی مذاکرات وین است - اسپوتنیک ایران, 1920, 06.12.2021
آ

اینکه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در مقابل گزینه‌های جمهوری اسلامی تمام گزینه‌های خود را روی میز گذاشته‌اند‌، امری طبیعی است اما نکته مهم میزان کارایی این گزینه‌هاست. در حالی که جمهوری اسلامی تمام گزینه‌های خود را برای خنثی‌‌سازی تحریم‌ها و رفع تحریم‌ها به‌طور همزمان به کار گرفته‌، هیچ گزینه‌ای از گزینه‌های آمریکا نشان نمی‌دهد که بایدن
راه تعاملی با ایران با هدف لغو تحریم‌ها را در دستور کار دارد و تمام گزینه‌های آمریکا برای ادامه تقابل با جمهوری اسلامی عبارت‌اند از:
1- گزینه اصلی آمریکا فعلاً تلاش برای توافق موقت است که از نظر ایران دیگر توافقی در کار نیست و مذاکره فقط برای انجام توافق قبلی است. در این سناریو نیز هدف، القاء ظاهری و روی کاغذِ لغو تحریم‌ها جهت برگشت به برجام برای اجرای «مکانیسم ماشه» و اعمال تحریم‌های سازمان ملل موسوم به «اسنپ بک» است‌، مثل آنچه که روزنامه واشنگتن
فری بیکن از جنگ زرگری دولت بایدن با کنگره به نام لغو مخفیانه تحریم‌های ایران از سوی بایدن، بدون اطلاع کنگره یاد و به اصطلاح خود افشاگری کرد! تا همچون ادعای فریبکارانه رابرت مالی مبنی بر اینکه «می‌خواهیم ایران شریک تجاری آمریکا و دوست ما باشد»! ذهن مردم و مسئولان را خوش‌بین کنند و همچنان مشکلات اقتصادی کشور را در افکار عمومی داخلی به برجام گره بزنند.
2- گزینه موجود‌، تحریم‌های امتحان پس داده است که بایدن هم تحریم‌های شدیدتر و بیش‌تر و فراتر از تحریم‌های ترامپ در اختیار ندارد. چراکه هرگونه تحریم تجاری- اقتصادی، چندجانبه یا یک‌جانبه و بین‌المللی را اعمال کردند اما نه ملت ایران را از اهداف خود بازداشته
و نه نظام جمهوری اسلامی را برانداخته و نه رفتار ایران را تغییر داده است. شبکه سعودی العربیه تأکید می‌کند «هیچ‌کسی تصور نمی‌کرد ایران بتواند در برابر تحریم‌های ترامپ مقاومت کند و پس از مقاومت در برابر این تحریم‌ها‌، اکنون قدرت بیش‌تری در مذاکرات با بایدن داشته باشد».
3- گزینه دیگر فشار بر چین برای توقف واردات نفت از ایران؛ همزمان با تلاش برای جدا کردن ایران از مناقشه بین واشنگتن و پکن است؛ اما با توجه به توافقات راهبردی و تقویت روابط چین با ایران در مقایسه با سال 2015، پکن هیچ توجیهی برای اعمال فشار بر تهران ندارد‌، چون دو طرف از روابط سیاسی- اقتصادی و امنیتی- نظامی سود می‌برد.
4- حداکثر اقدام ممکن اجرای عملیات سایبری خرابکارانه است که این گزینه نیز دست ایران را در منطقه، هرچند اکنون هم باز است‌، بازتر می‌کند تا با واکنش سریع و قدرتمندانه، هزینه سیاسی- نظامی و رسانه‌ای آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را افزایش دهد‌، کما اینکه در ماه‌های اخیر واکنش سریع جمهوری اسلامی این گزینه را برای آنها بسیار کندتر و پرهزینه کرده است تا جایی که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها حتی بعد از اینکه تلاش کردند با سوءاستفاده از آزمایش قدرت پدافند هوایی ایران در نطنز‌، بهره‌برداری رسانه‌ای کنند‌، بار دیگر در پایگاه التنف سوریه سیلی خوردند.
5- حمایت از اعتراضات و آشوب‌های داخلی هم از دیگر گزینه‌های آمریکاست که 40 سال است رؤسای جمهور آمریکا آرزوی انتظار حضور در تهران را می‌کشند از وعده فتح یک‌هفته‌ای تهران در زمان بوش پدر تا فتنه 78 کلینتون و توهم بوش پسر و فتنه 88 اوباما و تابستان داغ ترامپ‌، اما این آرزو را یا به گور بردند و یا خواهند برد.
6- اما درخصوص گزینه نظامی، یک سؤال ساده این است که آیا آمریکایی که در افغانستان، سوریه و عراق شکست‌خورده‌، می‌تواند به خاطر اسرائیل وارد جنگ دیگری، آن‌هم با ایران شود؟! جنگی که می‌دانند نه تنها پایان اسرائیل بلکه حتی پایان آمریکا و بایدن را در منطقه رقم خواهد زد. این چگونه گزینه نظامی است که حتی وقتی پهپاد گلوبال‌هاوک‌، افتخار صنایع آمریکا با پدافند قدرتمند نیروی هوایی ایران سرنگون شد و کشتی اسرائیلی در دریای عمان و پایگاه‌های آمریکا در عین‌الاسد عراق و التنف سوریه هدف قرار گرفتند و نیروهای ایرانی نفت‌کش ربوده شده توسط آمریکا با وجود حضور ناو هواپیمابر نیمیتز حامل 85 فروند جنگنده سوپرهورنت را پس گرفتند، آمریکا نتوانست حتی یک گلوله شلیک کند؟! مضاف بر اینکه هفتمین پهپاد پیشرفته آمریکایی از نوع اِسکَن ایگل نیز هفته گذشته در یمن به دست گروه‌های مقاومت سرنگون شد. بر اساس تحلیل کارشناسان نظامی پنتاگون‌، فقط دو پایگاه موشکی ایران کافی است تا طی چند ساعت تمام پایگاه‌های آمریکا در منطقه خلیج‌فارس را هدف قرار دهند. لذا وقتی جرج بوش و جان بولتون و دونالد ترامپ به عنوان تندروترین سیاستمداران تاریخ آمریکا جرئت دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران نداشتند‌، قطعاً دولت بایدن نیز چنین جرئتی ندارد. اسرائیل نیز اگر قدرت داشت بر نوار غزه، حماس و جهاد اسلامی غلبه می‌کرد و گنبد آهنینش در جنگ 33 روزه لبنان موجب بی‌اعتباری نظامی - سیاسی این رژیم نمی‌شد. صهیونیست‌ها بیش از هرکس دیگری می‌دانند موشک‌های بالستیک ایران چگونه نیروی هوایی اسرائیل را ناکارآمد کرده و موشک‌های غزه از کجا آمده است؟! و این را هم به‌خوبی می‌دانند که هنوز از موشک‌های نقطه زن که در انبارهای حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی ذخیره شده، استفاده نشده است. طبق برآورد خود صهیونیست‌ها‌، در نخستین لحظهِ هرگونه حماقتی‌، بیش از 2500 موشک فقط توسط گروهای مقاومت و نه خود ایران به سوی تل‌آویو شلیک خواهد شد! مضاف بر اینکه تأسیسات هسته‌ای فردو در دل کوه قرار دارد و حتی هیچ بمب اتمی جهان هم به آن نمی‌رسد! و شهرهای موشکی زیرزمینی ایران نیز هنوز به‌طور کامل رونمایی نشده‌اند! لذا همه ادعاهای آنها بلوف زدن و خزعبلاتی بیش نیست. نکته جالب این است که هم آمریکایی‌ها و هم صهیونیست‌ها از هرگونه حماقتی علیه جمهوری اسلامی به شدت بیمناک و‌گریزان هستند‌، اما آمریکایی‌ها در رسانه‌های خود ایران را از اسرائیل و صهیونیست‌ها‌، ایران را از آمریکا می‌ترسانند و هیچ‌کدامشان جرئت ندارند بگویند «ما اقدام می‌کنیم»!
7- تنها گزینه باقی‌مانده برای حفظ ظاهری و‌پرستیژ بایدن، فضا‌سازی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی که چیزی نه بیش‌تر از پارس کردن است! چراکه کاملاً نتیجه معکوس داده است. در حالی شاهد همگرایی بیش‌تر کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی هستیم که هدف ایران هراسی‌های صهیونیست‌ها کاهش نفوذ ایران در منطقه است! اوج درماندگی آمریکا و اروپایی‌ها زمانی آشکار شد که حاضر شدند ظاهر بزک کرده خود را کنار بزنند و در اقدامی بی‌سابقه تمام رسانه‌های آنها بلندگوی روسیه و چین شدند! صهیونیست‌ها در دروغی آشکار ادعا کردند مسکو و پکن هم از پیشنهادهای ایران ناامید شدند و مزورانه القا کردند پس متحدان مطمئنی برای تهران نمی‌توانند باشند! این در حالی است که نمایندگان این دو کشور در مذاکرات حضور داشتند و نیاز به سخنگو نداشتند و بلافاصله این فضا‌سازی‌ها را «مبالغه آشکار» برشمردند. سفیر روسیه در وین هم توئیت کرد «پیشنهاد‌های ایران کاملاً مطابق با برجام است و برای جلوگیری از تجربه بد دوره ترامپ باید درخواست تضمین تهران را بررسی کرد». پوتین نیز در گفت وگوی مجازی به بایدن یادآور شد «برجام همان‌گونه که اول توافق شده‌، باید اجرایی شود». نکته مهم اینکه پوتین هم درخصوص تهدید ناتو از بایدن «تضمین» خواسته است! لذا طنز فضا‌سازی‌ها علیه ایران این است که مقامات رژِیم صهیونیستی که در مذاکرات وین حضور ندارند‌، بیش‌تر از هیئت‌های شرکت‌کننده‌، اظهارنظر و البته بخوانید فضولی! می‌کنند. بر همین اساس بعد از سفر نخست‌وزیر و وزیر خارجه این رژیم در آستانه دور هفتم مذاکرات وین، اکنون در دور هشتم نوبت به رئیس‌موساد و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی رسید تا با شُوی سفر به آمریکا‌، علیه ایران فضا‌سازی کنند.
8- گزینه دیگر که از قبل هم پیش‌بینی می‌شد‌، آمریکایی‌ها سناریوی خود را بر اساس تقابل علنی و غیرعلنی به تناسب حاکم بودن دموکرات‌ها و یا جمهوری خواهان و سیاست صبر و حمایت علنی و غیرعلنی از جریان غرب‌گرای داخلی و به انتظار نشستن برای روی کار آمدن مجدد آنها حداقل برای 4 سال و حتماً برای 8 سال آینده دنبال خواهد کرد. هرچند با عملکرد فضاحت‌بار و شاه حسین سلطانی دولت قبلی بعید است که دیگر ملت ایران تحت هیچ شرایطی فرصت بازگشت مجدد را به آنها بدهند!
9-اما گزینه آخر بایدن «تصمیم سخت» است. ایران بدون توجه به همه این گزینه‌های ادعایی، با تکیه بر گزینه‌های خود روز 29 نوامبر هیچ پیشنهادی در وین مطرح نکرد تا به حرف‌های آمریکایی‌ها که از زبان اروپایی‌ها بیان می‌شد‌، گوش کند‌، اما به این نتیجه رسید که غربی‌ها با حسن نیت وارد مذاکرات نشده و در نتیجه پیشنهادهای خود را روز آخر مطرح کرد. نکته مهم این است که آمریکایی‌ها که اکنون فضا‌سازی می‌کنند‌، در مذاکرات و پیش‌نویس‌های پیشین با دولت حسن روحانی درخصوص راستی آزمایی و دادن تضمین به نتیجه رسیده بودند. لذا اکنون بایدن و طرف‌های غربی باید پاسخ پیشنهادهای ایران را به‌طور شفاف و علنی بدهند و روشن کنند که آیا خواهان عمل به تعهدات خود در برجام و متعهد به
عدم نقض مجدد برجام هستند یا نه؟ البته دست ایران پر است و سند سوم هم شامل «راستی آزمایی» و «تضمین‌ها» و «جبران خسارت»، تحت عنوان «تصمیم» رو خواهد شد.
دکتر محمدحسین محترم


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 100/9/24ساعــت 9:42 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:ساعات تعیینکننده در یمن (یادداشت روز) چند روزی است

 

چند روزی است که خبری از جنگ یمن و به نقل از روزنامه «وال‌استریت‌ژورنال» دست به دست می‌شود که گویای نکات بسیار مهمی ‌درباره این جنگ شش و نیم ساله است. طبق این گزارش، ذخایر تسلیحاتی عربستان که چند سالی است به‌طور هفتگی آماج حملات پهپادی و موشکی انصارالله یمن قرار دارد رو به پایان است و این کشور از آمریکا، اروپا و کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس درخواست «کمک فوری» کرده است. آن‌طور که این روزنامه آمریکایی نوشته، زرادخانه‌های عربستان از موشک‌های رهگیری‌کننده «به شکل خطرناکی» در حال خالی شدن است و اگر متحدان غربی عربی این رژیم به کمکش نیایند، مراکز حساس نفتی و اقتصادی عربستان ضربات مهلکی از انقلابیون یمن خواهند خورد. در این‌باره گفتنی‌هایی هست:
1- در دوران ریاست جمهوری دونالد ‌ترامپ، یکی از بزرگ‌ترین قراردادهای نظامی- اقتصادی تاریخ بین آمریکا و عربستان به امضاء رسید. قراردادی 500 میلیارد دلاری که بیش از 100 میلیارد دلار آن، تسلیحاتی بود. این قرارداد در کنار دلارهای دیگری که ‌ترامپ به بهانه‌های مختلف از سعودی‌ها می‌گرفت باعث شد در فضای سیاسی به بن‌سلمان لقب «گاو شیرده» داده شود. لقبی که ‌ترامپ از به کاربردنش در محافل عمومی و خصوصی هیچ ابایی نداشت و صراحتا می‌گفت چنین گاوهایی را باید دوشید. این موضوع محدود به ‌ترامپ و آمریکا نماند و رهبران سایر کشورهای غربی مثل فرانسه و انگلیس نیز به نوبه خود، اقدام به فروش انواع سلاح‌ها به این کشور و در کنار آن دوشیدن بن‌سلمان کردند
چرا که به خوبی می‌دانستند بن‌سلمان برای نشستن
بر تخت سلطنت، حاضر است هر بهایی را بپردازد. فروش سلاح به کشورهای مرتجع و ثروتمند منطقه که در روز روشن اقدام به نسل‌کشی در یمن می‌کردند آن‌قدر زیاد شد که برخی به کشور عربستان و متحدان عرب آن در منطقه، «انبار تسلیحات» لقب دادند. حالا گزارش جدید وال‌استریت‌ژورنال را بگذارید کنار این اخبار. چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟ در این میان دو نکته بیشتر به ذهن متبادر می‌شود: الف: میزان جنایات سعودی‌ها در یمن و ب: میزان مقاومت انقلابیون یمن در برابر این جنایات.
وقتی گفته می‌شود ذخایر عظیم موشکی و تسلیحاتی سعودی رو به اتمام گذاشته آیا معنایی غیر از این دارد که عربستان این همه موشک و تسلیحات نظامی را بر سر مردم یمن ریخته؟! یمنی‌ها که جنگ با عربستان را با دست‌های خالی شروع کردند امروز آل‌سعود را به جایی رسانده‌اند که به این شکل، دست به دامان آمریکا و اروپا شده چرا که «موشک‌ها و پهپادهای الحوثی‌ها به شکل خطرناکی زیرساخت‌های نظامی، نفتی و اقتصادی عربستان را تهدید می‌کنند» و این کشور موشک‌های رهگیری‌کننده و سلاح به اندازه کافی ندارد تا دربرابر این موشک‌ها و پهپادها مقاومت کند. انقلابیون یمن بنابه گفته «یحیی سریع»، سخنگوی کمیته نیروهای مسلح یمن، دوشنبه شبی که گذشت یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های نظامی خود را علیه ریاض و 5 شهر مهم دیگر عربستان انجام دادند. ساختمان وزارت دفاع عربستان در ریاض، شرکت ملی نفت عربستان (آرامکو) و فرودگاه‌های نظامی این کشور و... در این 5 شهر با 25 پهپاد تهاجمی‌ و تعداد زیادی موشک بالستیک در هم کوبیده شد. وقتی ذخایر موشک‌های رهگیری‌کننده عربستان ته کشیده یعنی، تقریبا بیشتر این موشک‌ها و پهپادها به هدف خورده است. همین روزهاست که جزئیات این عملیات بزرگ منتشر و عربستان و متحدانش را بیش از پیش خوار و خفیف کند.
2- به‌دلیل وضعیت نامطلوبی که رژیم آل‌سعود در افکار عمومی جهان دارد، حمایت از آن حتی از سوی متحدانش، هیچ‌گاه کار راحتی نبوده و اگر دلارهای سعودی نبود چه‌بسا حمایت از این کشور عصر حجری برایشان مقرون به صرفه هم نبود. این وضع پس از جنایت‌های هولناک سعودی در یمن، بدتر هم شده و برای حفظ ظاهر هم که شده، برخی سیاسیون غربی از دولتمردان خود خواسته‌اند فروش سلاح به این کشور را متوقف یا حداقل محدود کنند. فقط به‌عنوان یک نمونه، روز سه‌شنبه گذشته خبری به نقل از «رند پاول» منتشر شد با این مضمون که آمریکا تا زمانی که عربستان در حال گرسنگی دادن به یمنی‌هاست باید فروش سلاح به عربستان را متوقف کند. و سناتور «برنی سندرز» هم با این جمله که «برایم بسیار عجیب و غیرعادی به‌نظر می‌آید که در این موضوع با سناتور رند پاول موافق هستم» بر اظهارات او مهر تایید زد. ممکن است باشند افرادی در جمع سیاسیون غربی که واقعاً با این حجم حمایت از رژیمی ‌در مختصات سعودی مخالف باشند و به اندازه خود نیز به دولت‌هایشان فشار وارد کنند اما فشار واقعی را افکارعمومی جهان بر این کشورها وارد می‌کنند. اینکه آمریکا در افکار عمومی جهان و نه فقط جهان اسلام منفور است، ناظر به همین موضوع است. در چنین فضایی، دولتمردان غربی برای پاسخ به این افکار عمومی معمولا دو راه را برگزیده‌اند. یا اقدام به تحریف واقعیت کرده و موضوع را طوری روایت کرده‌اند که از دل آن تبرئه عربستان خارج شود یا این‌طور وانمود کرده‌اند که، انقلابیون یمن با کمک مثلا ایران، درحال بمباران مردم بی‌دفاع و مظلوم عربستان هستند! اگر به گزارش «وال‌استریت‌ژورنال» و گزارش‌های مشابه آن نگاهی بیندازید، این خط خبری دیده می‌شود. این را گفتیم تا به یک احتمال برسیم. «شاید» این گزارش(که ما معتقدیم درست و دقیق هم هست) با این هدف رسانه‌ای شده تا شاید، پاسخی برای اقناع افکار عمومیِ خشمگین از غرب باشد. در این گزارش عربستان کشوری معرفی می‌شود که توان دفاع از مردمش را دربرابر موشک‌ها و پهپادهای قدرتمند الحوثی‌ها ندارد و دولت‌های آمریکا و اروپایی باید با فروش سلاح و موشک‌های پیشرفته، به کمک مردم عربستان بشتابند. بدین ‌ترتیب هم کارخانه‌های اسلحه‌سازی غرب فعال می‌مانند و به اقتصاد ضربه خورده این کشورها از کرونا جان تازه‌ای می‌دهند، هم افکار عمومی را درباره لزوم حمایت از رژیم سعودی اقناع می‌کنند. همزمان با انتشار گزارش وال‌استریت‌ژورنال، خبر دیگری منتشر شد مبنی بر اینکه، آمریکا تصمیم دارد موشک‌های پیشرفته به عربستان بفروشد!
3- آمریکا، اروپا و متحدان ثروتمند و عربِ سعودی چه موشک و تسلیحات نظامی به سعودی‌ها برسانند چه نرسانند، می‌توان به راحتی نتیجه این جنگ شش و نیم ساله را از هم‌اکنون پیش‌بینی کرد. کارشناسان نظامی می‌گویند امروز نتیجه جنگ مأرب است که نتیجه کل جنگ یمن را تایید خواهد کرد و در حال حاضر، این الحوثی‌ها هستند که در این جبهه دست برتر را دارند و هر لحظه این احتمال وجود دارد که، خبر آزاد‌سازی استان مهم و راهبردی مأرب رسانه‌ای شود. چهارشنبه گذشته سه خبر پی‌در‌پی دیگر هم از یمن منتشر شد که موید «آغاز شمارش معکوس برای آزاد‌سازی کامل مأرب» است: «محمد البخیتی» عضو شورای سیاسی جنبش انصارالله یمن گفت «به ساعات تعیین‌کننده در مأرب نزدیک شده‌ایم»؛ «حسین العزی» معاون وزیر امور خارجه دولت صنعا هم از اعلام آمادگی فرماندهان ائتلاف سعودی برای پیوستن به انقلابیون یمن خبر داد و المیادین هم تصرف سلسله کوه‌های «البلق الشرقی» که در خط تماس با مأرب قرار دارد را رسانه‌ای کرد. همه این تحولات یعنی، روزهای خیلی کمی ‌با آزاد‌سازی مأرب و در نتیجه، اعلام پیروز نهایی جنگ نامتوازن یمن باقی ماده است. جنگی که در یک طرف آن، ثروتمندترین کشورهای عربی با مدرن‌ترین سلاح‌های آمریکایی و اروپایی و کارکشته‌ترین مستشاران نظامی صهیونیست قرار دارند و در طرف دیگر آن، مردم بیابان‌نشین مسلمانی که بدون تعارف یا ذره‌ای اغراق، جنگ را با دست‌های خالی شروع و راه‌های مبارزه با این جبهه عظیم
و تا دندان مسلح را پیدا کردند چرا که اعتقاد راستین به وعده‌های الهی دارند... وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا.
جعفر بلوری


+ نوشته شـــده در شنبه 100/9/20ساعــت 11:6 صبح تــوسط عباس | نظر
لسمه تعالی:ناکامی شعبدهبازی جریان تحریف (یادداشت روز) با وجود

 

نیکی هیلی: ایران، هراسی از آمریکا ندارد - اسپوتنیک ایران

با وجودی که جریان غربگرا طی هشت سال گذشته شبانه‌روز کوشید تا به افکار عمومی القا کند تنها راه نجات کشور از مسیر سازش با غرب و در قالب توافق کذایی برجام می‌گذرد و در این راه حتی حل مشکل آب خوردن مردم را هم به این مذاکرات هسته‌ای گره زد اما توفیقات چندماه اخیر دولت سیزدهم تا حدود زیادی این شعبده‌بازی هشت ساله را بی‌اثر کرد. به عبارتی دولت جدید بدون اینکه باجی به غرب داده و یا زیربار خواسته‌های زورگویانه سازمان‌هایی نظیر اف‌ای تی اف
برود موفق شده هم در حوزه بین‌المللی به پیروزی‌های ارزشمندی دست یابد و هم در زمینه مسائل اقتصادی و حتی درمانی دستاوردهای مطلوبی برای کشور به ارمغان بیاورد. به نمونه‌های زیر توجه کنید:
26شهریورماه سال جاری یعنی کمتر از یک‌ ماه پس از آغاز
به کار دولت جدید، ایران توانست بعد از 20سال عضو رسمی
سازمان همکاری‌های شانگهای با تجارت درون گروهی بیش از 330میلیارد دلاری شود.
اواخر آبان‌‌ماه گذشته خبرگزاری‌ها از بازگشت 3/5 میلیارد دلار از منابع ارزی ایران به داخل کشور خبر داده و این روند را ادامه دار دانستند.
در بازه زمانی کوتاه 100روزه اخیر‌، بیش از 130میلیون دُز واکسن وارد کشور شد و بیش از 80درصد مردم در برابر ویروس کرونا واکسینه شدند و تعداد قربانیان کرونا به کم‌تر از 80نفر در روز رسید. این درحالی است که در همین ایام کرونا در آمریکا روزانه بیش از 1200نفر قربانی می‌گیرد.
ششم آذرماه جاری گزارش رئیس‌‌کل گمرک درباره میزان تجارت خارجی ایران در هشت ماهه سال جاری منتشر شد که نشان می‌داد امسال و خصوصا در دولت جدید توانسته‌ایم بدون توافق با غرب میزان صادرات را بیش از 40درصد افزایش دهیم. طبق این گزارش، تجارت خارجی ایران در 8 ماهه1400 ازنظر وزنی43 و از نظردلاری 40درصد افزایش داشته‌ است. همچنین افزایش صادرات نفت و میعانات گازی ایران در دولت جدید از حدود 800 هزار بشکه به حدود
یک میلیون و نیم بشکه در روز خبر مهم دیگری است که نشان می‌دهد حتی افزایش صادرات نفت را هم می‌توان بدون برجام محقق کرد.
هفتم آذرماه جاری، ایران بدون اجازه کدخدا موفق به انعقاد قرارداد سوآپ گازی سه‌جانبه با ترکمنستان و آذربایجان شد، طبق این قرارداد سالانه 1/5 تا 2 میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از خاک جمهوری اسلامی ایران انتقال می‌یابد.بر اساس این توافق ترکمنستان روزانه 5 تا 6 میلیون مترمکعب گاز به جمهوری آذربایجان می‌فروشد. این گاز از مسیر ایران به جمهوری آذربایجان ترانزیت (سوآپ) خواهد شد و ایران گاز مصرفی موردنیاز خود در 5 استان کشور را به عنوان حق انتقال این گاز برداشت خواهد کرد. این قرارداد از اول دی‌ماه امسال بدون سقف زمانی وبدون نیاز به جابه‌جایی پول، اجرا می‌شود. نکته مهم دیگر این توافق، مدیریت روابط ایران با همسایگانش بود که دولت توانست به خوبی فضای تنش با برخی همسایگان شمالی را به فضای همکاری سازنده و بازی برد- برد اقتصادی تبدیل کند.
همه موارد فوق در حالی رخ داده که دولت جدید بدون اینکه کشور را معطل توافق با خارج کند توانسته این دستاوردها را برای مردم به ارمغان بیاورد. اما با این وجود،همان جریان شیفته غرب سعی دارد مدام زلف همه کارها خصوصا مسائل اقتصادی را همچون هشت سال پیش به موضوع برجام و توافق با یانکی‌ها گره بزند و باز هم با آدرس‌های غلط و تحریف واقعیتها، اذهان مسئولان نظام را مشوش کرده تا بازهم کشور گرفتار دور باطل معطلی توافق با غرب بماند. مثلا فردی که در یک نهاد مشورتی تصمیم‌ساز عضویت دارد مدعی می‌شود: «تمامی فعالیت‌های اقتصادی برون مرزی، و البته گزاره‌های اقتصادی داخلی و(حتی) اصل صادرات تحت‌الشعاع مسائلی قرار گرفته که به صورت مستقیم با برجام و FATF مرتبط است». یا یک خبرگزاری که سابقه آشکاری در حمایت از غرب و برجام دارد در آستانه مذاکرات وین و از قول یک کارشناس ادعا می‌کند «اگر برجام به نتیجه برسد احتمالا بازار ملک به رونق نسبی می‌رسد!» در این میان حتی یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای که مشهور به دریافت رشوه از شهرام جزایری است پا را فراتر از این حرفها گذاشته و در سیاهه‌ای التهاب آفرین ضمن القای ناامنی برای سرمایه‌گذاری در کشور از زبان فعالان صنعت و اقتصاد می‌نویسد: «در حوزه سرمایه‌گذاری ما نتوانسته‌ایم امنیت لازم را به وجود آوریم و همین امر هم خود، به ایجاد حس ناامیدی در میان مردم دامن زده است و اتفاقا طرح‌های شتابزده‌ای همانند طرح صیانت اینترنت یا طرح فرزندآوری! طرح‌هایی است که به امید و امنیت روانی طبقه متوسط که سرمایه‌های خرد دارند، آسیب می‌زند... ما فعالان اقتصادی با جدیت و نگرانی مذاکرات آذر را دنبال می‌کنیم!»
این اظهارات عجیب و غریب به وضوح دست‌های خالی جریان غربزده را برای اثبات ادعاهایش برملا می‌کند؛ اولا گزارش رسمی رئیس‌گمرک که اتفاقا منصوب دولت روحانی است و هنوز تغییر نکرده ادعای ارتباط مستقیم صادرات با برجام و اف‌ای تی اف را رد می‌کند چرا که طبق این گزارش‌، صادرات کشور طی هشت ماهه امسال و در حالی که محروم از برجام و اف‌ای تی اف بوده‌ایم! بیش از 40درصد رشد داشته است. ثانیا اگر سینه چاکان برجام و آمریکا طی هشت سال گذشته به جای تمسخر طرح‌هایی همچون مسکن مهر به افزایش و تکمیل این طرح‌ها و طرح‌های مشابه روی می‌آوردند و به جای تئوری بافی‌های مالیخولیایی به انجام وظایف ذاتی خود در مسکن‌‌سازی می‌پرداختند ما امروز هرگز شاهد گرانی 700 درصدی قیمت مسکن طی هشت سال
نبودیم و رونق معاملات بیش از پیش بود و خبرگزاری کذایی هم نیاز نبود برای جا‌انداختن برجام به این حربه بی‌ربط متوسل شود. ثالثا معلوم نیست حامیان برجام با چه فرمولی کشف کرده‌اند که بررسی طرح صیانت از فضای مجازی در مجلس که از قضا خواسته بسیاری از مردم و خانواده‌هاست و یا طرح فرزند‌آوری که نیاز ضروری کشور است منجر به ایجاد ناامنی برای سرمایه‌گذاران شده است! یقینا آبشخور این حرفهای بی‌ربط نه در آن روزنامه زنجیره‌ای بلکه در آن سوی مرزها و اتاق‌های فکری نهفته است که با هر اقدامی که به افزایش امنیت و بهبود اقتصاد ایران ختم می‌شود مخالف است اما جهت اطلاع حضرات خوب است گفته شود که اتفاقا نرخ تشکیل سرمایه ثابت در سال‌های 94و 95 که سال طلایی امضا و اجرای برجام بود منفی بوده است یعنی در سال‌های 94 و 95 نه تنها سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران رشد نکرد، بلکه بیش‌ترین افت پس از سال اول شوک تحریمی (سال 91) را تجربه کرد. در سال 94 تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به منفی 12 درصد رسید و در سال 95 که سال اجرای برجام بود با ثبت نرخ منفی 3/8 درصد، مشخص شد روند سرمایه‌گذاری همچنان کاهشی است. یکی از دلایل این روند منفی تصمیمات سوءاقتصادی بود که مهم‌ترینِ آن نرخ بسیار بالای سود سپرده و فاصله بسیار زیاد آن با نرخ تورم بود. در شرایطی که نرخ تورم در پایان سال 94 به 11/9 درصد رسیده بود، نرخ سود در کل سال 94 حدود 20 درصد و در برخی بانک‌ها حدود 25 درصد بود. همین مسئله موجب از بین رفتن مزیت سرمایه‌گذاری در اقتصاد تا سطح نرخ‌های 25 تا 30 درصد شد و به تبع آن تشکیل سرمایه ثابت ناخالص افت قابل توجهی را درج کرد. از سوی دیگر علی‌رغم اینکه آمریکایی‌ها در ظاهر برجام را در سال 94پذیرفتند اما همزمان به تهدید کشورهای مختلف برای سرمایه‌گذاری در ایران پرداختند و همین مسئله موجب شد در آن 2 سال که حداقل انتظار سرمایه‌گذاری خارجی در کشور می‌رفت حتی یک قرارداد هم به امضا نرسید. این تجربه اقتصادی_ سیاسی نشان می‌دهد اگر دولت روحانی در آن مقطع به جای چشم انتظاری برای ورود سرمایه‌گذار خارجی به سمت اصلاح ساختارهای معیوب اقتصادی ایران می‌رفت و موانع سرمایه‌گذاری و کسب و کار را از پیش پای فعالان اقتصادی و صنعتی برمی‌داشت قطعا وضعیت اقتصادی کشور به مراتب بهتر از وضعیت موجود بود.
کمال احمدی


+ نوشته شـــده در سه شنبه 100/9/9ساعــت 4:57 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:شکست مذاکرات، هدف بایدن! (یادداشت میهمان) 1- تیم ب

 .

1- تیم بایدن به این نتیجه رسیده که تهران به‌دلیل بی‌اثر کردن تهدید گزینه نظامی و خنثی‌‌سازی تحریم‌ها و با توجه به شرایط مناسب داخلی و قرار گرفتن در موقعیت قدرتمند بازدارندگی چه از لحاظ دیپلماتیک و سیاسی و چه از نظر قدرت دفاعی، از تحریم‌های ترامپ جان سالم به در برده و توان خنثی‌‌سازی تحریم‌های بایدن را هم دارد. لذا بایدن تمام تلاش خود را به‌کار گرفته تا با به شکست کشاندن مذاکرات، تحریم‌های ترامپ را ادامه دهد. این نشان می‌دهد در آمریکا سیاست‌های مصوب کنگره و سنا ثابت است، هرچند رئیس‌جمهورها تغییر کنند! تعبیر پایگاه امریکن کانسروتیو در این خصوص نیز گویای عمق سیاست‌های آمریکاست. این پایگاه خبری به این نتیجه رسیده که «آنچه آمریکا به آن نیاز دارد شامل یک بحث کینه‌توزانه علیه جمهوری اسلامی در مورد موضوعی حاشیه‌ای و عمیقاً احساسی است که آن موضوع هسته‌ای ایران است»! بر این اساس رابرت مالی که یک یهودی آمریکایی است، اما زمانی که بایدن به قدرت رسید، او را
ضداسرائیلی! خوانده بود، اکنون قبل از مذاکرات وین سیاست‌های بایدن را در اسرائیل با صهیونیست‌ها هماهنگ کرده و وزارت خزانه‌داری آمریکا بعد از تحریم‌های پهپادی‌، بر اساس فرمان اجرایی شماره 13848 شش فرد و یک نهاد ایرانی را در آستانه مذاکرات وین، در فهرست تحریم‌های خود قرار‌داده است. این تحریم‌های نمایشی اولاً؛ نشانه استیصال بایدن و اصرار بر ادامه سیاست ترامپ است و نشان می‌دهد که بایدن اراده‌ای برای لغو تحریم‌ها ندارد و برعکس انگیزه لازم برای تشدید آنها را هم دارد‌، چراکه در صورت صداقت داشتن به جای صدور فرمان تشدید تحریم‌ها‌، با یک فرمان اجرایی تحریم‌ها را لغو می‌کرد. ثانیاً؛ این نهاد و شش ایرانی قبلاً نیز در سال 2019 بر اساس فرمان اجرایی 13606 رئیس‌جمهور آمریکا در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفته بودند و این نشان می‌دهد که کفگیر تحریمی آمریکا به ته دیگ خورده و فقط برای فضا‌سازی و فریب افکار عمومی، همان نهادها و افراد را مجدداً تحریم کرده است. ثالثاً؛ ‌ادعا شده این نهاد و شش فرد ایرانی به‌دلیل نفوذ در فضای سایبری و جنگ الکترونیک علیه نهادهای مدیریت رسانه‌ای آمریکا و تلاش برای تأثیرگذاری بر انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تحریم شده‌اند و برای شناسایی دو نفر از آنها جایزه تعیین شده است. این یعنی اذعان به‌ظاهری بودن قدرت آمریکا و آسیب‌پذیری آمریکایی که ادعای ابرقدرتی با تبلیغات ‌هالیوودی دارد! و این همان سخن عمیق و نافذ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب است که بارها تأکید داشته و دارند که «قدرت آمریکا پوشالی است و از هیاهوهای آنها نترسید»!
2-هرچند بایدن ادعا کرده سیاست او دیپلماسی برای احیای برجام است اما اکنون که به شکست خود پیشاپیش واقف شده‌، در تلاشی مزورانه‌، به گفته رویترز و به نقل از دیپلمات‌های آمریکایی‌، ناچار شده برای فشار علیه جمهوری اسلامی دست به دامن روسیه و چینی که مشمول تحریم‌های گسترده آمریکا و دوست ایران هستند‌، شود! بر اساس گزارش رویترز و به گفته دیپلمات‌های اروپایی «بایدن تلاش دارد چین و روسیه را ترغیب کند که قبول کنند دولت ایران و نه دولت آمریکا، مانع احیای برجام است»! رابرت اینهورن عضو ‌اندیشکده بروکینگز نیز که به دولت بایدن مشاوره می‌دهد آشکارا ادعا کرده «باید اطمینان حاصل کنیم که جهان‌، ایران را دلیل شکست مذاکرات بداند نه آمریکا را»! این اولاً؛ نشان می‌دهد بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور یک کشور مدعی ابرقدرتی چه قدر ضعیف است که برای مقابله با ایران دست به دامن کشورهایی شده که آنها را دشمن و تهدید برای خود می‌داند. ثانیاً؛ نشان می‌دهد بایدن که در ابتدای کارزار انتخاباتی با مقصر دانستن دولت ترامپ در خروج از برجام‌، رأی آورد‌، اکنون فریبکارانه تلاش دارد با مقصرنمایی ایران‌، توپ را از زمین کاخ سفید به زمین تهران پرتاب و مذاکرات را در بن‌بست وین نگه دارد. ثالثاً؛ نکته مهم در گزارش رویترز این است که دیپلمات‌های طرف گفت وگو با این خبرگزاری تأکید دارند «ممکن است زمانی به نتیجه برسیم که حفظ برجام دیگر ارزشی ندارد». این سخن در فضای دیپلماتیک یعنی در عین ادعای فریبکارانه احیای برجام، در بطن سخنان خود تهدید به خروج مجدد از برجام را نیز چاشنی کار خود کرده‌اند! حال برخی با ادعای احیای برجام به هر قیمتی، مثل امضای آن باز معترض‌اند چرا ایران تضمین می‌خواهد!
3- آن‌گونه که پایگاه خبری آکسیوس خبر داده جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن و رابرت مالی نماینده آمریکا در امور ایران در سفرهای خود به تل‌آویو و گفت‌وگوهای متعدد تلفنی با مقامات رژیم صهیونیستی، طرح «توافق موقت» را برای میز مذاکرات وین نهایی کرده‌اند. هدف از این طرح که در فضای سیاسی و رسانه‌ای نشانه دیگری از سردرگمی بایدن و نداشتن اراده لازم برای لغو تحریم‌ها تلقی می‌شود «فرصت نداشتن بایدن و خرید زمان بیش‌تر او برای ایجاد فضای لازم در مسیر اجماع ‌سازی و تشدید فشارها علیه ایران» تحلیل شده است. مجله آمریکایی نیوزویک نیز با ‌اشاره به اینکه «عدم وجود سیاست منسجم در کاخ سفید موجب فروپاشی آشکار اعتبار آمریکا در جهان و دگرگونی نظم جهانی شده است»‌، در گزارشی تحت عنوان «برجام بالقوه مردهِ و تهدیدات توخالی با ابزارهای بدلکاری سیاسی»‌، از قول منابع خبری در کاخ سفید، اذعان می‌کند «طرح بایدن برای اجرای برجام حتی با آغاز مذاکرات، واقعی به نظر نمی‌رسد و هدف بایدن از دیپلماسی با تهران، نوعی برجام نه چندان جدی است»! این نشان می‌دهد اولاً؛ برخلاف اتهام‌زنی‌ها به ایران مبنی بر وقت‌کشی، خود آنها از اراده و آمادگی لازم برخوردار نیستند. این موضوع را می‌توان از تماس مجازی بایدن با رئیس‌جمهور چین به‌خوبی دریافت تا جایی که مذاکرات را قطع کرد و بیش از بیست دقیقه استراحت و مشورت کرد و برخلاف عرف دیپلماتیکِ چنین دیدارهایی، مجدداً گفت وگو را از سر گرفت. علاوه‌بر این، سردرگمی در تیم بایدن تا بدان حد است که جنیفر ساکی سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به سؤال خبرنگاران از تغییر مواضع کشورش در جهت «یک توافق موقت» اظهار بی‌اطلاعی می‌کند! رابرت مالی هم با امیدوار نبودن به «طرح موقت»، با بیان اینکه «بگذارید منتظر بمانیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد»، آشکارا نشان داد که کاخ سفید چقدر در مواجهه با سیاست و تیم جدید ایران مستأصل و سردرگم است.
4- به دلیل پیشرفت‌های هسته‌ای و غنی‌‌سازی 60 درصد بایدن فهمیده است که فضا و شرایط برای تحمیل سیاست‌هایش مهیا نیست و با توجه به دست برتر ایران در وین و مواضع محکم و مستدل دولت سیزدهم‌، جمهوری اسلامی در دوره جدید حاضر به کوتاه آمدن از حقوق ملت خود نیست. لذا با «توهم اجماع ‌سازی» علیه ایران که بیش‌تر از سوی‌ اندیشکده‌های وابسته به سیا و وزارت خارجه آمریکا به‌خصوص ‌هادسون و شورای آتلانتیک و مرکز واشنگتن و بروکینگز دیکته و توسط رسانه‌های غربی به‌ویژه فارسی‌زبان القا می‌شود‌، تلاش دارد تا شاید تهران را مجبور به عقب‌نشینی کند که این موضوع نیز هدف بایدن از مذاکرات را به‌خوبی آشکار می‌کند. تلاش برای وارد کردن رافائل گروسی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به این بازی و برگزاری نشست امنیتی منامه و ادعای تشکیل کارگروه ویژه آمریکا و شورای همکاری خلیج‌فارس مستقر در ریاض هم در جهت فراهم کردن همین فضاست که ایران این موارد را ساختگی و نمایشی خواند و شایسته پاسخ ندانست. هرچند نشست و برخاست آمریکا با چند کشور غربی و عربی و اسرائیل در مقابل 200 کشور جهان که بر حقانیت مواضع ایران تأکید دارند‌، اجماع جهانی را القا نمی‌کند‌، اما خبرهایی که از درون نشست کارگروه ویژه آمریکا و کشورهای عربی منتشر شده‌، نشان می‌دهد آمریکا به دلیل قدرت بازدارندگی بالای جمهوری اسلامی‌، در ائتلاف و اجماع ‌سازی علیه ایران نیز بیش از پیش با شکست مواجه شده تا جایی که اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس برخلاف فضا‌سازی‌های رسانه‌های صهیونیستی - آمریکایی، با اطلاع از عواقب دشمنی با ایران، فقط بر ایجاد راه‌های ارتباطی دیپلماتیک مبتنی بر تاریخ طولانی مبادلات
اقتصادی – فرهنگی با ایران و لغو تحریم‌های آمریکا تأکید داشتند‌، نه بر تشدید آنها! کنایه میخائیل اولیانف نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌المللی در وین در واکنش به تشکیل این کارگروه ویژه و مواضع عرب‌ها در نشست آن هم بسیار جالب بود که توئیت کرد: «چندی پیش برخی از این کشورها مخالف برجام بودند و از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای استقبال کردند و خوشحال بودند، اما اکنون در پرتو تجربه‌ای که به دست آورده‌اند، توانایی درس‌آموزی و تجدیدنظر در موقعیت خود را ابراز می‌کنند!».
5- با توجه به مواضع آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به نظر می‌رسد دور سختی از مذاکرات در وین در پیش است و در سال 2021 اتفاق خاصی نخواهد افتاد و همه چشم‌ها به سال 2022 دوخته شده‌، درحالی‌که برجامی که به دنبال احیای آن هستند‌، یک سال تا زمان نخستین بند غروبش یعنی پایان محدودیت‌های موشکی در قطعنامه 2231 باقی مانده است. لذا از یک‌سو‌ هارولد هیمن تحلیلگر فرانسوی اذعان می‌کند «اروپایی‌ها موضع تندی گرفتند اما برخلاف گذشته مشکل این است که ایران نیز از حالت انفعال خارج و مواضع خود را تثبیت کرده و این شبیه بازی پوکر است که روند بازی بر وفق مراد اروپایی‌ها نیست»! از سوی دیگر وزیر امور خارجه ایران نیز هشدار داده که «اقدامات و اظهارات التهاب‌آفرین» ممکن است «تلاش‌های موجود را به خطر ‌اندازد»!
دکتر محمدحسین محترم


+ نوشته شـــده در شنبه 100/9/6ساعــت 9:1 صبح تــوسط عباس | نظر