سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه ابهام اصلی در رفع تحریمها(یادداشت میهمان) آنگونه که از مجموع
آنگونه که از مجموع اظهارات و متون منتشر شده درباره پیشرفت مذاکرات هسته‌ای در دور لوزان برمی‌آید، هنوز درباره اصلی‌ترین هدف و موضوع اصلی مذاکرات یعنی لغو تحریم‌ها ابهاماتی وجود دارد و نمی‌توان آنگونه که در این مقطع با دقت تمام فی المثل درباره تعداد و نوع سانتریفیوژهایی که بناست بچرخند، یا میزان ذخایر اورانیوم ایران، سخن گفته می‌شود، درباره کم و کیف لغو تحریم‌ها وعده داد و درباره دوران «پساتحریم» برنامه‌ریزی کرد. یادداشت حاضر، به تحلیل و تبیین سه ابهام اصلی موجود در رفع اصلی‌ترین تحریم‌های اعمال شده علیه کشورمان-یعنی تحریم‌های آمریکا- می‌پردازد تا ضمن ارائه یک تصویر واقعی از آنچه در جریان است، شاید برای تصمیم‌هایی نیز که در ادامه مذاکرات گرفته می‌شود، مفید واقع شود.
1- نخستین ابهامی که درباره برداشته شدن تحریم‌های آمریکا علیه ایران وجود دارد این است که هم در توافق ژنو و هم در دورهای مذاکراتی بعد از آن، همواره سخن از «تحریم‌های هسته‌ای» بوده است. بررسی رژیم تحریم‌های آمریکا به ویژه تحریم‌های دهه اخیر که گمان می‌رود مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران وضع شده‌اند، نشان می‌دهد که هیچ کدام از این تحریم‌ها عنوان صرفا هسته‌ای ندارند. ساختار قوانین تحریم بدین گونه است که در صفحات نخست قانون، در قالب عباراتی چون Findings of Congress و Sense of Congress دلایل اعمال تحریم بیان شده و سپس مفاد تحریم آمده است؛ تحقیقا هیچ کدام از قوانین تحریم آمریکا و فرمان‌های اجرایی رئیس جمهور که با ابتناء به آنها اعمال شده، در مقدمه خود به وجه برنامه هسته‌ای ایران منحصر نشده و به مواردی چون حقوق بشر، حمایت از تروریسم، و اشاعه تسلیحات نیز اشاره شده است. بنابراین هم اینک که از رفع تحریم‌های هسته‌ای سخن گفته می‌شود، دقیقا روشن نیست منظور کدام تحریم است. برای رفع این ابهام، در توافق احتمالی، ضروری است عبارت مبهم «تحریم‌های هسته‌ای» کنار گذاشته شده و دقیقا مشخص شود کدام تحریم‌ها مد نظر تهران است. آنچه با قاطعیت می‌توان گفت این است که تحریم‌های اعمال شده علیه کشورمان در دهه اخیر به ویژه پس از سال 2010 همه هسته‌ای بوده‌اند و اگر دلیل دیگری در کنار دلیل هسته‌ای آمده، یک حاشیه محسوب می‌شود؛ لذا همه این تحریم‌ها باید به صورت کلی برداشته شود. سند این مدعا آنکه در جلسه ارائه تحریم معروف به سیسادا(CISADA) که اصلی‌ترین این تحریم‌ها محسوب می‌شود، در سنا به صراحت تاکید شد که هدف اصلی (Primary Concern) از این تحریم، برنامه هسته‌ای ایران است.
2- دومین ابهام موجود مربوط به ساز و کار رفع تحریم‌ها در نظام سیاسی آمریکاست. در طول مذاکرات، طبق گفته آقای ظریف، طرف آمریکایی گفته است که واژه Terminate  یا فسخ تحریم‌ها استفاده نمی‌کنیم چون در صورت استفاده از این واژه، باید مسیر کنگره طی شود. هرچند آمریکایی‌ها در بیانیه ادعایی خود، از واژه Suspend یا تعلیق استفاده کرده‌اند که عملا به دلیل محدودیت‌های فراوان و سرعت بازگشت پذیری، هیچ محسوب می‌شود، اما طبق گفته آقای ظریف، از واژه Cease  یا توقف استفاده شده است. حتی اگر از این واژه اخیر در توافق استفاده شود، صورت مسئله عوض شده اما ماهیت ماجرا تغییری نکرده و بناست در چارچوب اختیارات رئیس جمهور آمریکا با مسئله تحریم برخورد شود. در قوانین تحریم آمریکا، دو اختیار به رئیس جمهور داده شده است. اختیار اول، تعلیق قانون است که رئیس‌جمهور می‌تواند با یک اطلاعیه به کنگره مبنی بر اینکه تعلیق این قانون، در راستای منافع ملی آمریکاست، اقدام به تعلیق قانون نماید، همان کاری که درباره بخش‌هایی از چند تحریم در دوران بعد از توافق ژنو انجام شد. اما اختیار دوم مربوط به فسخ (Terminate) قانون است که رئیس جمهور باید به کنگره ثابت کند ایران اولا حمایت از تروریسم را متوقف کرده و ثانیا تعقیب، دستیابی و توسعه سلاح‌های هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی و همچنین موشک‌های بالستیک و لانچر این موشک‌ها را متوقف کرده است. لذا طبق گفته آقای دکتر ظریف، تاکید تیم مذاکره‌کننده کشورمان باید «لغو تحریم ها» بوده و تهران نباید درگیر دعواها و قوانین داخلی آمریکا شود. لازمه این اتفاق، اولا مشخص شدن قوانین تحریمی است که باید لغو شوند(بند یک یادداشت حاضر) و ثانیا تاکید بر لغو تحریم‌ها (Lifting sanctions) است. نکته قابل توجه اینکه در مقدمه توافق ژنو، بر لغو(Lift) تحریم‌ها در توافق جامع تاکید شده و سخنی از تعلیق یا کاهش و تخفیف و تسکین و مانند آنها نیست. اگر مذاکره کنندگان آمریکایی اختیاری درباره لغو تحریم‌ها ندارند، می‌توانند ادامه مذاکرات را به کسانی واگذار کنند که در این زمینه از اختیارات مکفی برخوردارند.
3- سومین ابهام درباره لغو تحریم‌ها این است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید انجام تعهدات ایران را تایید نماید. سخنی که مذاکره کنندگان کشورمان درباره وجود فاصله بین امضا و اجرای توافق جامع می‌گویند، تقریبا این مسئله را تائید می‌کند. یعنی تعهداتی که ایران می‌سپارد باید انجام شود، تا توافق به مرحله اجرا برسد و این، زمانی است که آژانس، انجام تعهدات از سوی ایران را تائید نماید. مهم‌ترین موضوعی که متاسفانه زمزمه‌های پذیرش مذاکره با آژانس درباره آن شنیده می‌شود و تقریبا لاینحل است، بحث ادعای وجود ابعاد احتمالی نظامی(PMD) در برنامه هسته‌ای ایران است. به تعبیر دکتر گرت پورتر، پذیرش این مسئله، یا لغو تحریم‌های ایران را (با پیش فرض حل شدن دو موضوع فوق) یا با مانع مواجه می‌سازد و یا به تعویق می‌اندازد. آژانس سال هاست که پی در پی این ادعا را مطرح می‌سازد و علی رغم همکاری‌هایی که تهران انجام داده و حتی اجازه بازدید از سایت نظامی پارچین را داده است، حتی در طول مذاکرات خود با دولت یازدهم نیز قانع نشده و در گزارش‌های خود، این موضوع را حل نشده می‌داند. اینکه دکتر ظریف گفته‌اند اگر آژانس در زمینه تائید تعهدات ایران درست عمل نکند، اعتماد مردم ایران به خود را از دست خواهد داد، ضمانت اجرایی مناسبی برای این مسئله بسیار مهم نیست و آژانس، سال‌هاست که اعتبار خود را در میان ملت ما از دست داده و از این موضوع، هراسی نیز ندارد. لذا باید گفت موکول کردن انجام تعهدات طرف مقابل به تائید آژانس، ممکن است تیم مذاکره‌کننده کشورمان را از رسیدن به هدف اصلی خود یعنی لغو تحریم‌ها دور سازد.
ما بر خلاف برخی خوش بینی‌ها، همچنان بر مبنای شواهد عقلی و عینی بر این باوریم که تحریم‌های اعمال شده علیه کشورمان از سوی آمریکا را نمی‌توان و نباید در خلأ و منفک از سیاست کلی این کشور درباره ملت ایران تحلیل کرد و بر این پندار بود که با حل و فصل موضوع هسته‌ای و ارائه تضمین‌های عینی، می‌توان این تحریم‌ها را لغو نمود. تلاش برای حل ابهامات فوق در جریان مذاکرات، شاید بتواند در روشن‌تر شدن ماهیت واقعی تحریم‌ها و اعمال‌کننده آنها یعنی آمریکا به ما کمک کند.

سیدیاسر جبرائیلی

+ نوشته شـــده در یکشنبه 94/1/30ساعــت 7:43 صبح تــوسط عباس | نظر
آقا راه خدعه را بست(یادداشت روز) 1- تلاطم امواج، ه اما قادر به

بسمه تعالی

علی روندی

آقا راه خدعه را بست(یادداشت روز)


1- تلاطم امواج، هر چند زورق‌ها را واژگون کند اما قادر به هماوردی با دریا و اقیانوس نیست. بلکه هر چه امواج متلاطم‌تر باشد، عظمت دریا بیشتر به چشم می‌آید. همان روح خدایی(ره) که درباره خبر فتح خرمشهر فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، خبرهای ناگوار را هم با آرامش پذیرا می‌شد چنان که در ماه‌های آغازین جنگ وقتی خبر سقوط یکی از شهرها را به ایشان می‌دهند، فقط می‌گوید «جنگ همین است دیگر»! و بعد «الله‌اکبر»! تکبیرهًْ الاحرام می‌گوید و به نماز می‌ایستد. از متن همان طمأنینه و آرامش مبتنی بر توکل حضرت حق است که امروز پایگاه‌های مهم استکبار یکی پس از دیگری در چهار گوشه غرب آسیا سقوط می‌کند.
2-  روز پنج‌شنبه گذشته آن هنگام که رهبرمعظم انقلاب به ارزیابی مذاکرات هسته‌ای پرداختند، آنچه بیش از همه به چشم آمد، وقار و آرامش و متانت ایشان با وجود بیان دغدغه‌های مهم درباره این مذاکرات بود چنان که پایگاه اینترنتی گروهک ملی-مذهبی در تحلیل خود خاطر نشان کرد «پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای به مصاحبه اوباما با نیویورک تایمز- که تفاهم لوزان را پیروزی بزرگ دیپلماتیک خوانده بود- نوعی خونسردی بود... رهبر جمهوری اسلامی به خاطر نقش ایران در پرونده‌های مهم منطقه‌ای، دارای برگ‌های برنده و میدان مانور است. تأکید او بر اجماع داخلی در کشور در شرایطی بود که اوباما از اختلاف در آمریکا و نوعی موازی‌سازی سخن گفت». این برداشت البته، غریب نیست.
پیش از این بارها رسانه‌های غربی به آرامش رهبر معظم انقلاب در مدیریت چالش‌ها اذعان کرده‌اند چنان که روزنامه وال‌استریت ژورنال چندی پیش تصریح کرده بود «رهبر عالی ایران مسائل جانبی را که غرب پدید می‌آورد، به خوبی مدیریت می‌کند در حالی که ما در این توهم هستیم که تحریم‌ها، سلاح برنده است و می‌تواند ایرانی‌ها را متوقف کند». یا هفته‌نامه اکونومیست که نوشته بود «مدیریت آیت‌الله خامنه‌ای در بحران‌ها بی‌نظیر است. او به روش غیرمتعارف اما کارساز بحران‌ها را مدیریت می‌کند و این یکی از دلایل مقاومت و پایداری جمهوری اسلامی در برابر مسائلی است که از نگاه دیگران بحران و مشکل بسیار جدی ارزیابی می‌شوند». به همین دلیل هم صدای آمریکا در تحلیلی تصریح کرد «تنها راهی که تحریم‌ها می‌تواند موثر واقع شود این است که گروهی در ایران دست‌ها را بالا بگیرند اما تا زمانی که آقای خامنه‌ای تصمیم‌گیر نهایی است چنین اتفاقی امکان‌پذیر نیست و جمهوری اسلامی عقب‌نشینی نخواهد کرد». در فرآیند تقابل منطق عزت، حکمت و مصلحت با سیاست‌های استکباری بود که روزنامه فرانسوی لوموند دو سال پیش اذعان کرد «مذاکره با ایران به کابوسی برای قدرت‌های غربی و مایه افسردگی آنان تبدیل شده چرا که نمی‌توانند رهبر ایران را بترسانند(!) مقاومت ایران به محک آزمایش‌ جهان چند قطبی تبدیل شده است.»
3- بیانات روز پنج‌شنبه رهبرمعظم انقلاب ضمن آن که پاسخ به چند شبهه بود، اقتدار نظام اسلامی (معطوف به ملت) را به رخ دشمنان کشید و توپ را مجددا به زمین دشمنانی برگرداند که سعی کرده بودند بیانیه لوزان را بهانه‌ای برای ذوق‌زدگی تجدیدنظرطلبان و ناامید کردن ملت و نخبگان ایران قرار دهند. ایشان فهرستی از دغدغه‌های مفهوم و انکارناپذیر نزد عوام و خواص را مطرح کردند که به نوبه خود، مؤاخذه برخی افراد ساده‌انگار یا مغالطه‌گر است.   «اینکه گفته شود جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، حرف دقیقی نیست»، «مسئولان  باید  مردم و بخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند، ما چیز محرمانه و مخفی نداریم؛ این مصداق همدلی با مردم است، همدلی که ما گفته‌ایم چیز زورکی نیست»، «من گله کردم از بعضی دوستان که می‌گویند جامعه بین‌المللی! جامعه بین‌المللی در مقابل ما نیست؛  یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین»، و «مذاکره فقط در موضوع هسته‌ای است»، نقد لطیف و تذکر توأم با عطوفت مقتدای انقلاب نسبت به محافلی است که به هر انگیزه‌ای سعی کردند بیانیه لوزان را به عنوان «یک پیروزی مشعشع تاریخی»(!؟) و البته برگشت‌ناپذیر و غیرقابل چون و چرا که مهر رهبری پای آن است جا بیندازند و منطق کورباش و دورباش را بر این شبه توافق پر از ابهام حاکم کنند و خواسته یا ناخواسته شعار راهبردی معظم‌له درباره همدلی و همزبانی را مصادره به مطلوب خود کنند. همچنین بیانات معظم‌له، رد صریح این اظهارنظر برخی مسئولین بود که می‌گفتند مذاکرات محرمانه است و مردم و نخبگان 3 ماه دیگر صبر کنند وقتی توافق قطعی شد -یعنی کار از کار گذشت- آنگاه از جزئیات مطلع می‌شوند! ایشان تصریح کردند این نوع رویکرد زورکی که همدلی نیست. تذکر دیگر درباره نیفتادن در دام تبلیغات غرب و «جامعه جهانی» معرفی نکردن زورگویان بدعهد و متقلب عالم است و اینکه در بحبوحه نقض عهدها و خباثت‌های مکرر آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در همین یکی دو سال اخیر- نظیر اعمال بیش از 130 تحریم جدید که نشانه روشن عداوت و خباثت است- خوش‌بینی به گسترش مذاکرات به حوزه‌های دیگر فاقد الزامات عقلی است.
4- تأکید بر استقبال از توافق خوب و اینکه توافق نکردن بهتر از توافق بد است در کنار مرور برخی دلایل عدم اعتماد و خوش‌بینی به آمریکا، فضای مانور را از رسانه‌های تحریف‌گر و حلقوم‌های مغالطه‌کار می‌گیرد. به عبارت دیگر محل واقعی نزاع و اختلاف در این بیانات کاملاً روشن می‌شود. نه خود مذاکرات اصالت دارد- چنان که برخی شیفتگان بی‌اراده مطرح می‌کنند- و نه صرف توافق به هر قیمت می‌تواند در تراز منافع و عزت ملی موضوعیت داشته باشد به ویژه اینکه به تصریح معظم‌له، انتشار فکت‌شیت (گزارش برگ) کذایی از سوی مقامات آمریکایی مقارن با انتشار بیانیه مشترک نشان از بی‌صداقتی طرف اصلی مذاکره دارد. ایشان بدین ترتیب سستی یک دوگانه مغلوط را نیز مبنی بر اینکه یا باید به مذاکره کنندگان ایرانی اعتماد داشت و بنابراین هر چه را پذیرفتند پذیرفت و یا اینکه در محتوای بیانیه و توافق دقت و تأمل کرد و توافق بد را پس زد که در این صورت به معنای بی‌اعتمادی به مذاکره کنندگان است! نشان دادند. رهبر انقلاب با رد این انگاره غلط - یا مغالطه- برای چندمین بار تصریح کردند که به تیم مذاکره کننده اعتماد دارند و در عین حال به شهادت واقعیت‌های دور و نزدیک، آمریکا را «اهل فریب و دروغ و نقض عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح» می‌شمارند. این واقعیت چنان آشکار است که سیروس ناصری (عضو ارشد اولین تیم مذاکره کننده آقای روحانی) 3 بار در سال گذشته (24 آبان در مصاحبه با ایسنا، 25 بهمن در مصاحبه با خبر آن لاین و اوایل اسفند در مصاحبه با اعتماد) تصریح کرد «هیئت مذاکره کننده باید به دقت جزئیات را بررسی کند تا تجربه توافق ژنو تکرار نشود، اتفاقی که با اجرای توافق ژنو افتاد، اتفاق مثبتی نبود و معلوم شد 5+1 به ویژه آمریکا هر جا که برخی موارد روشن نباشد، سوءاستفاده می‌کنند»، «دغدغه سوءاستفاده آمریکا از توافق دو مرحله‌ای که توسط رهبری مطرح شد یک دغدغه عمومی است. توافق ژنو از سوی آمریکایی‌ها مورد سوءاستفاده قرار گرفت» و «مسیر توافق ژنو منجر به این شد که نه تنها آمریکایی‌ها بلکه اروپایی‌ها با سوء تعبیرها و تفسیرها، اقدامات‌ روشنی که مغایر با روح تفاهم کلی است انجام می‌دهند». بیانات رهبر معظم انقلاب، منع ادامه حرکت بر ریل اعتماد و خوش‌گمانی بی‌مبنا به آمریکا و پیشه کردن واقع‌گرایی در کنار اخذ ضمانت‌های لازم -نظیر لغو فوری و بلافاصله همه تحریم‌ها که مورد تصریح رئیس‌جمهور محترم نیز قرار گرفت- است.
5- همچنان ابهامات مهمی در مذاکرات و متن و حواشی بیانیه لوزان وجود دارد که باید برطرف شود. اگر دشمنان همچنان تهدید می‌کنند که گزینه نظامی روی میز است یا سگ زنجیری آنها از بمباران تأسیسات اتمی ایران سخن می‌گوید، چه دلیلی وجود دارد که بخشی از غنی‌سازی ما- و لو به شکل محدود- در تأسیسات امن فردو انجام نشود و مثلاً یکهزار دستگاه از 5 هزار سانتریفیوژ مشغول غنی‌سازی در فردو دایر نباشد؟ یا اینکه این چه منطقی است که هر مکانی را طرف غربی «مشکوک» اعلام کرد، باید ذیل پروتکل الحاقی و حتی نظارتی گسترده‌تر و فراتر از آن مورد بازرسی قرار گیرد؟! و اصلاً کدام نهاد بی‌طرفی برای این بازرسی‌ها چارچوب عقلانی روشن می‌کند؛ آمانو که گماشته آمریکایی‌هاست؟! (اوباما می‌گوید ایران نمی‌تواند مکانیزم ما را در این باره وتو کند). اگر قرار شد حاصل چندین سال غنی‌سازی را اکسید یا صادر کنیم و به رقمی ناچیز برسانیم آیا می‌توانیم در صورت نقض عهد آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، ما نیز این ظرفیت یا اصل سیستم غنی‌سازی از هم گسیخته را بلافاصله به حالت اول برگردانیم؟ اصلاً یک سؤال مهم ریاضی! اگر قرار است در ازای توقف فعالیت 14 هزار سانتریفیوژ دلمان خوش باشد که 5 هزار دستگاه به غنی‌سازی- البته غیرصنعتی- ادامه می‌دهند و در عین حال قرار دیگر این باشد که ذخیره 10 هزار کیلوگرمی اورانیوم غنی شده به 300 کیلوگرم کاهش یابد، در این صورت قرار است آن 5 هزار دستگاه دقیقا چه کاری را انجام دهند؛ چرخ کردن اورانیوم غنی‌ شده و تبدیل آن به اورانیوم غنی‌ نشده یا اینکه قرار است در یک طرف مشغول نمایش غنی‌سازی و در طرف دیگر مشغول خنثی‌سازی اورانیوم غنی شده باشیم؟!
6- هدف پنهان آمریکا از مذاکرات آن‌گونه که 2 سال پیش نیویورک‌تایمز نوشت «شکستن اسطوره ایستادگی ایران است». این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که به بیان جرج فریدمن (مدیرموسسه استراتفور) در مصاحبه با روزنامه آکشام «نفوذ ایران از دامنه رشته کوه‌های هیمالیا در افغانستان تا سواحل دریای مدیترانه امتداد یافته است. کاملا محرز است که سیاست هسته‌ای آیت‌الله خامنه‌ای براساس دو اصل پایه‌ریزی شده، اول اینکه تا زمانی که عقب‌نشینی کنید، قدرت‌ها به شدیدترین نحو به تهدیدهای خود ادامه می‌دهند و دوم اینکه تا زمانی که تهدید وجود دارد، مصالحه‌ای انجام نخواهد شد». آمریکای مستأصل در برابر انقلاب اسلامی و ملت‌های بیدار شده منطقه، اولویت استراتژیک خود را اعاده حیثیت ابرقدرتی به واسطه القای ضعف ایران قرار داده است. اوباما در عین حال مایل است این راهبرد را با تاکتیک فریب و تعامل و توافق به قطعیت برساند و آنگاه معرکه‌گیری را آغاز کند همچنان که او و تیمش درباره یک چرک‌نویس- تعبیر دکتر ظریف از بیانیه لوزان- هیجان‌زده شدند و مافی‌الضمیر خود را بیرون ریختند. در مقابل اما جبهه امت-امامت قرار دارد که در آن امام و امت اعتماد کامل به یکدیگر دارند. حتما به خاطر دارید سخنان فرید زکریا- از چهره‌های مطبوعاتی نزدیک به اوباما- در تیرماه سال 89 و در روزنامه واشنگتن‌پست را که تصریح کرد «برخلاف تبلیغات ما آیت‌الله خامنه‌ای همچنان محبوب‌ترین سیاستمدار ایران است، این را مازیار بهاری خبرنگار نیوزویک به من گفت که مدتی هم در ایران زندانی بود. من از حامیان سرسخت اپوزیسیون در ایران هستم اما جمهوری اسلامی مشروعیت دارد». 8 ماه بعد مهاجرانی که خود را رئیس اتاق فکر جنبش سبز در خارج معرفی می‌کرد ضمن سخنانی در کتابخانه کنزینگتون تصریح کرد «یک نقطه خاکستری و نه حتی تاریک در زندگی آیت‌الله خامنه‌ای وجود ندارد». ایمان به وعده‌های الهی و شرافت و عزت و پاکی ملت ایران، همه سرمایه مردی الهی است که در تلاطم سهمگین امواج چالش‌ها خم به ابرو نمی‌آورد و با وجود دغدغه‌های بزرگ، با وقار و متانت و امید تمام، منش دریا را پیشه می‌کند. او دست پرورده امام بزرگوار است و به تعبیر دی‌ولت «راز قدرت خامنه‌ای پاسداری از میراث خمینی است. ما در غرب آن قدر دین را ضعیف کرده و به حاشیه رانده‌ایم که قدرت و توانایی آن را دست کم می‌گیریم و متوجه نمی‌شویم که می‌توان برای خدا مبارزه کرد. خمینی در سال 1980 حمله عراق را این‌گونه تفسیر کرد. محبوبیت خمینی پس از 20 سال از درگذشت او همچنان به قوت خود باقی است. آنچه خامنه‌ای واقعا به آن معتقد است خواسته‌ها و سفارش‌های خمینی است و همین راز قدرت خامنه‌ای است».

+ نوشته شـــده در شنبه 94/1/22ساعــت 9:44 صبح تــوسط عباس | نظر
تقدیم به همه مادران،مادرانی که هستندومادرانی که در بین ما نیستند

بسمه تعالی

تقدیم به همه مادران،مادرانی که هستندومادرانی که در بین ما نیستندجزء یادشان

وقتی که تو 1 ساله بودی، اون (مادر) بهت غذا می داد و تو رو می شست و به اصطلاح، تو رو خشک می کرد؛ تو هم با گریه و اذیت کردن در تمام شب، از اون تشکر می کردی.

وقتی که تو 2 ساله بودی، اون بهت یاد داد که چه جوری راه بری، تو هم این طور ازش تشکر می کردی که وقتی صدات می زد، محل نمی گذاشتی و فرار می کردی.

 وقتی که تو 3 ساله بودی، اون با عشق تمام، غذایت را آماده می کرد؛ تو هم با ریختن غذا در کف اتاق، ازش تشکر می کردی.

وقتی که تو 4 ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید؛ تو هم با رنگ کردن میز و دیوار، ازش تشکر می کردی تا نشون بدی که چقدر هنرمندی.

وقتی که 5 ساله بودی، اون لباس تمیز و شیک به تنت کرد تا به تعطیلات بری، تو هم با انداختن خودت توی خاک و گل، ازش تشکر کردی.

وقتی که تو 6 ساله بودی، اون تو رو تا مدرسه ات همراه می کرد؛ تو هم با فریاد زدن؛((من نمی خوام برم))، ازش تشکر کردی

وقتی که هفت ساله بودی، اون برات وسایل بازی خرید؛ تو هم با پرت کردن توپ به پنجره همسایه، ازش تشکر کردی.

وقتی که 8 ساله بودی، اون برات بستنی می خرید، تو هم با چکوندن(بستنی) به روی تمام لباست، ازش تشکر می کردی.

وقتی که 9 ساله بودی، اون هزینه کلاس های فوق برنامه تو رو پرداخت، تو هم بدون زحمت دادن به خودت برای یادگیری، ازش تشکر کردی و به جاش فقط فکرمسخره بازی بودی.

وقتی که 10 ساله بودی، اون تمام روز رو معطل تو بود و رانندگی کرد تا تو رو ار تمرین فوتبال به کلاس تقویتی و از اونجا به جشن تولد دوستت ببرد، تو هم با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه پشت سرت رو هم نگاه کنی، ازش تشکر کردی.

وقتی که 11 ساله بودی، اون تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما برد، تو هم ازش خواستی که در یه ردیف دیگه بشینه و بگذاره که راحت باشین و این جوری ازش تشکر کردی.

وقتی که 12 ساله بودی، اون تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلویزیون برحذر داشت؛ تو هم صبر کردی تا از خونه بیرون بره و کار خودت رو بکنی و این جوری ازش تشکر کردی.

وقتی 13 ساله بودی،اون بهت پیشنهاد داد که موها تو اصلاح کنی، تو هم با گفتن؛ (( تو سلیقه نداری، من هر جور که راحتم زندگی می کنم)). ازش تشکر کردی.

وقتی که 14 ساله بودی، اون هزینه اردوی یک ماهه تابستان رو برات پرداخت کرد؛ تو هم با فراموش کردن یک تلفن یا یک نامه ساده، ازش تشکر کردی.

وقتی که 15 ساله بودی، اون از سرکار برگشت و می خواست تو رو در آغوش بگیره و ابراز محبت کنه، تو هم با قفل کردن در اتاقت نمی گذاشتی که وارد بشه و این جوری ازش تشکر می کردی که خستگیش حسابی دربره!

وقتی که 16 ساله بودی، اون بهت یاد داد که چطوری ماشین برونی، تو هم هر وقت که می تونستی ماشینش رو برمی داشتی و می رفتی و بعضی وقت ها هم خردش می کردی.

وقتی که 17 ساله بودی، اون منتظر یه تماس بود، تو هم تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و این جوری ازش تشکر کردی.

وقتی که 18 ساله بودی، اون در جشن فارغ التحصیلی و دبیرستانت از خوشحالی گریه می کرد، تو هم به خاطر این همه زحمتی که برات کشیده بود تا تموم شدن جشن پیش مادرت نبودی.

وقتی که 19 ساله بودی، اون شهریه دانشگاهت رو پرداخت. همچنین، تو رو تا دانشگاه رسوند و وسایلت رو هم حمل کرد؛ تو هم به خاطر اینکه نمی خواستی بهت بگن بچه مامانی، با گفتن یه خداحافظی خشک و خالی، بیرون خوابگاه ازش جدا شدی و اون همون جا خشکش زد.

وقتی که 20 ساله بودی، اون ازت پرسید که آیا شخص خاصی برای ازدواج در نظرت هست؟ تو هم با گفتن ((به تو ربطی نداره! من خودم بلدم واسه زندگیم تصمیم بگیرم))، ازش تشکر کردی.

وقتی 22 ساله بودی،اون تو رو در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت در آغوش گرفت، تو هم ازش پرسیدی:(( هزینه سفر به اروپا برام تهیه می کنی؟))

وقتی که 23 ساله بودی، اون برای اولین آپارتمانت، به جای کادو، یه عالمه اثاثیه خرید، تو هم پیش دوستانت بهش گفتی(( اون اثاثیه ها چقدر زشتن))

وقتی که 24 ساله بودی، اون دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه در آینده می خوای با اونها چی کار کنی ازت سؤال کرد؛ تو هم چون دیگه هیکلت بزرگ تر از اون شده بود، با دریدگی و صدایی که ناشی از خشم بود، فریاد زدی؛((مادر، لطفاً تو کار من دخالت نکنیدً اعصاب ندارم!))

وقتی که 25 ساله بودی، اون کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی و در حالی که گریه می کرد، بهت گفت:(( دلم برات خیلی تنگ می شه)) تو هم به جاش یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی که مادرت مزاحمت نباشد.

وقتی که 30 ساله بودی، اون از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد؛ تو هم با گفتن این جمله ازش تشکر کردی:(( همه چیز دیگه تغییر کرده)) و چون خانومت می خواست بره پارک، فوری تلفن رو قطع کردی.

وقتی که 40 ساله بودی، اون بهت زنگ زد تا سالگرد فوت پدرت رو بهت یادآوری کنه؛ تو هم با گفتن(( من الان خیلی گرفتارم)) ازش تشکر کردی و بهش تسلیت گفتی.

وقتی که 50 ساله بودی، اون دیگه خیلی پیر و مریض شده بود و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت؛ تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین سربار فرزندانشان می شوند، ازش تشکر کردی.

و سپس...

یک روز بهت می گن مادرت در تنهایی مرده و چند روز بعد از مرگش جنازه اون رو همسایه ها پیدا کردن و تو... و تو راحت باشی؛ اما تمام کارهایی که تو در حق مادرت انجام ندادی، مثل تندر بر قلبت فرود میاد، چون دیگه کسی نیست که فقط به خاطر خودت، نه به خاطر چیزهای دیگه تو رو از صمیم قلب دوست داشته باشد.

اگه مادرت هنوز زنده است، فراموش نکن که بیشتر از همیشه بهش محبت کنی و اگه زنده نیست، محبت های بی دریغش رو فراموش نکن و به راحتی از اونها نگذر و از خدا بخواه که اون رو بیامرزه.

همیشه به یاد داشته باش که به مادرت محبت کنی و اونو دوست داشته باشی؛ چون در طول عمرت فقط یک مادر داری، ولی هزاران دوست، هزاران فرصت تفریح، هزاران ساعت و وقت برای کارهای دیگه و...

نکته:

آیا می دونستید که بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه؛ اما در زمان تولد یک نوزاد مادر تا 57 واحد درد رو احساس می کنه! این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوان.

مادرتون رو خیلی دوست داشته باشید

منبع:

کتاب تو، تویی؟! امیر رضا آرمیون صفحه 142 الی 51


+ نوشته شـــده در شنبه 94/1/22ساعــت 9:14 صبح تــوسط عباس | نظر
گفت و گو با حجت الاسلام نبویان پیرامون آنچه که در جلسه کمیسیون ا

 

آقای ظریف در اینجا یا بعد از صحبت یکی از دوستان راجع به مذاکره جوابی داد. گفت همان جا آقا فرمودند می‌خواهند مذاکره کنند، بکنند. بنده هر چه گفتم جواب آقای ظریف را بدهم و از روی متن بیانات مقام معظم رهبری بخوانم، نگذاشتند و گفتند حق ندارید. آقای ظریف بیرون تشریف آوردند و پیشش رفتم. گفتم آقای ظریف پس قبول دارید آقا در دیدار با سفرا به شما فرمودند مذاکره با امریکا جز ضرر برای کشور هیچی ندارد.
گروه سیاسی - رجانیوز: پس از انتشار بیانیه اخیر لوزان و انتقاد جدی نمایندگان مجلس از متن این بیانیه و حضور دکتر ظریف در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، جلسه مزبور دارای حواشی بسیاری بوده که حجت الاسلام نبویان در گفتگو با رجانیوز به شرح اتفاقات رخ داده پرداخته و توضیحات مبسوطی از بعضی انتقادات مطرح شده از سوی نمایندگان مجلس در جلسه ذکر شده ارائه داد. حجت الاسلام والمسلمین سید محمود نبویان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی فراکسیون اصول‌گرایان مجلس می باشد. در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می گذرانید.
 
ناراحتی بسیاری از نمایندگان از وضع بیانیه صادرشده اخیر لوزان و محتوای آن
 
صبح روز گذشته (16 فرودین) در مجلس بسیاری از نمایندگان از وضع بیانیه صادرشده اخیر لوزان و محتوای آن بسیار ناراحت بودند چرا که از منظر نمایندگان اولاً بیانیه مذکور بیانیه نبوده بلکه متأسفانه یک توافقنامه کلی است و این توافقنامه از چندین خط قرمز اعلام شده از سوی مقام معظم رهبری عبور کرده است.
 
در این توافقنامه فردو کاملا نابود شده است
 
در خصوص عبور از خطوط قرمز یکی اینکه توافقنامه نباید کلی شود و اینها این کار را انجام دادند و ان‌شاءالله مفصلاً باید درباره محتوای آن صحبت شود. این توافقنامه به مسئله محدودیت‌های غنی‌سازی ایران پرداخته و تاسیسات نطنز را محدود کرده و فردو کاملاً نابود شده است و صرفا تعداد هزار دستگاه سانتریفیوژ بدون انجام غنی سازی در آن باقی مانده و یک مرکز غنی‌سازی به یک مرکز تحقیقاتی فیزیک و تکنولوژی تبدیل شده است، فردو صرفا عنوان هسته‌ای دارد، منتهی فعالیت غنی سازی هسته‌ای در آن ممنوع بوده و انتقال مواد شکافت‌پذیر در آن امکان ندارد.
 
بازرسی ها ممکن است امنیت نظامی ما را تهدید کند
 
همین‌طور در نطنز محدودیت‌هایی لحاظ شده و تعداد سانتریفیوژها از بیش از  15 هزار  به 5060 تا رسیده است. بازرسی‌ها فوق‌العاده خطرناک است و قرار است تمام بازرسی‌های مدرن انجام شود و ممکن است امنیت نظامی ما را هم تهدید کند. نسبت به تحریم‌ها  اگر چه تحریم‌های اروپا Eliminate می‌شود، ولی مشروط به دو شرط است و همین‌طور تحریم‌های امریکا که نه تنها Eliminate و مختومه می‌شود، بلکه تصریح شده است فعلاً متوقف می‌شود و شبیه لغو است و شرطش هم این است که ایران به تعهدات کلیدی‌اش عمل کند. البته فقط این امر کافی نیست، بلکه آژانس هم باید این راستی‌آزمایی را تأیید کند و اگر تأیید نکند دو باره تحریم‌ها دنبال می‌شود.
 
قرار است بجای تمام قطعنامه ها یک قطعنامه جدید با محدودیت های دقیق تصویب شود
 
تحریم‌های شورای امنیت سخت‌تر است و قرار است قطعنامه‌های قبلی کنار برود و یک قطعنامه جدید با محدودیت‌های دقیق‌تر برای دوره خاصی ـ که دوره‌اش مشخص هم نیست ـ تصویب شود. 
 
همه چیز مورد توافق واقع شده است؛ عقب نشینی ها بسیار شدیدتر شده است/ توافق کرده بودند کل فردو تعطیل شود
 
همه چیز  Agreement و مورد توافق واقع شده است. اصلاً بیانیه نیست و در بیانیه‌ که این چیزها نیست. بگذریم. متأسفانه چیزی دست ایران را نگرفته است و وقتی دوستان با توافقنامه ژنو مقایسه می‌کنند، عقب‌نشینی‌ها بسیار شدیدتر شده است. وقتی آقای ظریف به کمیسیون امنیت ملی آمدند، خیلی از دوستان از کمیسیون‌های دیگر هم آمدند. البته دو سه نفر از نمایندگان که مدافع سینه‌چاک ایشان هستند و هر چه بشود یا نشود از ایشان حمایت می‌کنند، معمولاً در این جلسات حساس می‌آیند. جلسه شروع شد و رئیس کمیسیون، جناب آقای دکتر بروجردی به آقای ظریف گفتند گزارشی بدهید که گزارش محدودی داده و سئوالات مطرح شد. به هر نفر دو دقیقه برای طرح سئوال وقت دادند. طبیعتاً در این مدت زمان نمی‌شد این اشکالات مطرح شود، اما ناچار بودند، درست هم بود، چون تعداد نماینده‌ها و سئوال‌کننده‌ها زیاد بود. در این باره ابهام‌های زیادی وجود دارد و به همین دلیل تعداد سئوال‌کننده‌ها واقعاً قابل توجه بود. سئوالاتی مطرح شد تا اینکه نوبت به جناب آقای کریمی قدوسی نماینده مشهد رسید. ایشان چهارده پانزده مورد را مطرح کرد و به یک نکته هم در برخوردی که 23 بهمن ماه در جلسه‌ای خدمت آقا اشاره کرد که در آن جلسه مقام معظم رهبری نکاتی را مطرح کردند و تذکراتی را دادند و همین سانتریفیوژها در فردو که الان اگر هزار تاست، سرتیم مذاکره‌کننده در یک جلسه خصوصی به بنده و سردار کریمی صریحاً گفت توافق شده است کل فردو تعطیل شود. ظریف هم در یک جلسه غیر علنی در مجلس صریحاً این نکته را گفته بود که ما اصلاً کل فردو را نمی‌خواهیم و قرار نبود آنجا سانتریفیوژ نصب شود.
 
هزار سانتریفیوژی هم که در فردو قرار است باشد به خاطر تأکیدات مقام معظم رهبری است
 
در آن جلسه خاص در حضور مقام معظم رهبری، آقا دیدند منافع ملت دارد از دست می‌رود تأکید کردند که حداقل هزار تا سانتریفیوژ باید باشد. الان هم این هزار تا به خاطر تأکیدات و فشارهای مقام معظم رهبری هست. همان جا یک سری حرف‌هایی رد و بدل شد که تذکر آقا نبود، چون تذکر آقا مورد قبول همه آنهاست، نکته دیگری گفت که شما در مقابل آقا حرفی را زدید و این حرف نادرست بود و ظریف گفت نه من این حرف را نزدم. اصلاً تذکر آقا مورد قبول همه اینها بود. اگر از ظریف هم بپرسند، قطعاً ایشان تأیید می‌کند و یکی همین نکته است که قبول دارند و همین هزار تایی است که الان در فردو وجود دارد و آن هم با فشار مقام معظم رهبری به اینها بود که برای آنها سنگین بود چگونه این هزار تا را بگیرند، چون به گفته خودشان متأسفانه قول داده بودند ما در فردو هیچی نمی‌خواهیم. خود کریمی قدوسی هم قبول دارد که با تذکرات آقا این هزار تا در فردو حفظ شد. همین‌طور درباره تحریم‌ها که یکجا برداشته شود که متأسفانه این را هم انجام ندادند. 
 
 
در بیانیه لوزان ـ که در واقع توافقنامه هست ـ این قضیه وجود دارد. در جلسه کمیسیون آقای کریمی قدوسی به آقای ظریف گفت شما به آقا جوابی دادید که نادرست بود. آقای کریمی قدوسی خیلی عادی مطرح کرده بودند، ولی ایشان عصبانی و بلند شد و با داد و بیداد گفت نه، این حرف‌ها دروغ است بلند شده بود که برود. آقای بروجردی، رئیس کمیسیون گفت شما بنشینید. چرا عصبانی می‌شوید؟ فرض می‌کنیم حرف ایشان نادرست است و شما چنین حرفی را نزده‌اید. اینکه عصبانیت ندارد. بعد به آقای کریمی قدوسی گفتند وقت شما تمام شده است و حق صحبت ندارید. ایشان اصرار کرد که صحبت کند. دو سه نماینده خاصی که معمولاً در این جلسات خاص می‌آیند شروع به اذیت کردند و به آقای کریمی قدوسی گفتند شما حق ندارید چنین حرفی را بزنید، چرا اصلاً این حرف‌ها را می‌زنید؟ آقای کریمی قدوسی هم جواب ایشان را داد و ایشان هم ناراحت شد و صدایشان در مقابل صدای عده‌ای بالا رفت و گفت من باید حرفم را بزنم. چرا اجازه نمی‌دهید حرف بزنیم؟
 
دوستان موافق توافقنامه هم سؤالات بجایی مطرح کردند
 
بالاخره با سر و صدایی که ایجاد شد وقتم گرفته شد. صدایشان بالا رفت و ایشان هم عصبانی شد. ما به آقای کریمی قدوسی گفتیم شما نگران نباشید. دیگر ایشان به احترام دوستان سکوت کرد و حرف نزد. بعد دوستان شروع به مطرح ساختن نکاتی کردند و اشکالاتی مطرح شد. متأسفانه بعضی از دوستان گفتند چرا شما از آقا چیزی را نقل می‌کنید؟ صحبت‌های آقا عمومی است. نوبت من شد و دو سه نکته را مطرح کردم. دوستان دیگر هم مطرح کردند، مثل آقای بذرپاش. حتی دوستانی که موافق بودند سئوالات بسیار بجایی را مطرح کردند که اگرچه با شما موافقیم، اما این نگرانی‌ها برای ما در این بیانیه لوزان وجود دارد. من هم فرمایش آقا را مطرح کرده و بیرون از جلسه هم با ایشان صحبت کردم.
 
عراقچی می گوید با مذاکره توانستیم کشور را از زیر فصل هفت خارج کنیم و شما می گویید خودمان پیشنهاد رفتن تحت فصل هفت را داده ایم؟ کدام درست است؟
 
ابتدا سئوال کردم که شما گفتید این بیانیه و تعهدات که بعداً هم امضا می‌شود و تا تیرماه الزامی می باشد، می‌خواهیم به فصل هفت منشور سازمان ملل ببریم. گفتم ما نمی‌دانیم حرف شما را بپذیریم یا حرف آقای عراقچی را. چند ماه پیش آقای عراقچی در همین کمیسیون امنیت ملی آمده بود و کاملاً به حرف‌هایشان گوش دادم. ایشان گفت کشوری که زیر فصل هفت منشور سازمان ملل برود، حتماً منتهی به جنگ می‌شود. یکی از کارهای بسیار بزرگی که این تیم مذاکره‌کننده انجام داد این بود که توانسته است تنها کشوری را که منتهی به جنگ می‌شد با مذاکره خارج کند. این اولین بار در جهان است که کشوری را که زیر فصل هفت است را بتوان با مذاکره کاری کنیم که منتهی به جنگ نشود. لذا برداشتی که از صحبت‌هایشان کردیم این بود که ما ناجی کشور هستیم تا از زیر فصل هفت خارج کنیم.
 
به آقای ظریف گفتم آقای عراقچی این را می‌گوید و حالا شما می‌گویید ما خودمان پیشنهاد داده‌ایم که ما را تحت فصل هفت ببرند! کدام حرف درست است؟ در آنجا معتقد بودم آن حرف اشتباه بود، اصلاً در زیر فصل هفت بند 41 هستیم. شاید دوستان اطلاعات دقیقی ندارند، به خاطر اینکه بند 42 آن بحث نظامی و بند 41 فقط در باره تحریم است. چرا این‌طور گفته می‌شود هر کشوری که زیر فصل هفت رفت منتهی به جنگ می‌شد؟ اصلاً این حرف اشتباه بود. الان هم که گفته می‌شود ایران را به زیر فصل هفت می‌بریم اشتباه است. برای اینکه تضمین بگیریم راهش این است که در توافقنامه یک کلمه بنویسیم هر گاه طرف مقابل نقض کرد ایران به هر ظرفیت و در هر سطحی مجاز است غنی‌سازی کند. چرا زیر فصل هفت ببریم که خودمان دچار مشکل بشویم؟
 
کشوری که نیم ساعت هم سر تعهدات خود باقی نمی ماند چگونه قابل اعتماد است؟
 
نکته دومی که مطرح کردم این بود که متن منتشر شده امریکایی‌ها را شما می‌گویید نه، درست نیست و در همین جلسه هم مطرح کردید. گفتم بالاخره یا آنها دارند دروغ می‌گویند یا طرف ما دارد دروغ می‌گوید، امامعتقدم طرف ما دروغ نمی‌گوید، شما دروغ نمی‌گویید، آنها دارند دروغ می‌گویند، ولی این سئوال وجود دارد که شب جمعه‌ای آمدید بیانیه را خواندید و فردایش جان کری و اوباما این حرف‌ها را زدند و متنی را در سایت وزارت امورخارجه نشر دادند. آقای ظریف گفت فردایش نبود، نیم ساعت بعد از بیانیه لوزان بوده است. گفتم به امریکایی که نیم ساعت بعد از تعهد و توافق با شما زیر تعهدش می‌زند و دروغ می‌گوید، دارید بر سر منافع ملت تعهد می‌دهید و با او قرارداد می‌بندید؟ چرا رفتید با او قرارداد بستید؟ این همان کسی است که به گفته خودتان نیم ساعت بعد زیر تعهدات خودش می‌زند و دروغ می‌گوید.
 
آقای ظریف! شما قبلا جزء همان تیمی بودید که دو سال کشور را از برنامه هسته ای عقب انداختید
 
درباره نکته سوم گفتم من حرف خصوصی شما با آقا را نمی‌خوانم، اجازه بدهید حرف عمومی آقا را بخوانم. مقام معظم رهبری فرمود کشور در بحث هسته‌ای در سال‌های 83 و 84 دو سال عقب افتاد. گفتم چرا عقب افتاد؟ بعد گفتم آقای ظریف مسائل هسته‌ای ما و تیم مذاکره‌کننده چه بودند که کشور را دو سال عقب انداختند. این صحبت عمومی آقاست، صحبت خصوصی نیست که شما تکذیب کنید و بگویید ایشان این حرف را نزده‌ است. صحبت آقاست و صحبت شما نیست. آقای ظریف شما در تیم مذاکره‌کننده بودید. مگر این‌طور نبود؟ متأسفانه کشور دو سال عقب افتاد.
 
مقام معظم رهبری تأکید بر ضرر داشتن مذاکره با امریکا دارند اما شما اصرار بر مذاکره کردید
 
صحبت دیگری از مقام معظم رهبری را مطرح کردم و گفتم باز هم خودت در آن جلسه تشریف داشتی و بودی. این هم عمومی است. در دیدار سفرا با آقا، ایشان فرمود مذاکره با امریکا جز ضرر برای کشور هیچی ندارد. غیر از این است؟ شما آنجا بودید. به آقای بروجردی گفتم اجازه بدهید این را بخوانم. گفتند نه وقت تمام شده است. گفتم متن دستم هست و صحبت عمومی است و بگذارید بخوانم. گفتند نه وقت تمام شده است. آقای ظریف در اینجا یا بعد از صحبت یکی از دوستان راجع به مذاکره جوابی داد. گفت همان جا آقا فرمودند می‌خواهند مذاکره کنند، بکنند. بنده هر چه گفتم جواب آقای ظریف را بدهم و از روی متن بیانات مقام معظم رهبری بخوانم، نگذاشتند و گفتند حق ندارید. آقای ظریف بیرون تشریف آوردند و پیشش رفتم. گفتم آقای ظریف پس قبول دارید آقا در دیدار با سفرا به شما فرمودند مذاکره با امریکا جز ضرر برای کشور هیچی ندارد. از طرف دیگر می‌گویید آقا گفته‌اند بروید مذاکره کنید. یک سئوال از شما دارم. آیا آقا حکیم است و می‌داند دارد چه می‌گوید؟ گفت بله. گفتم حکیمی بگوید مذاکره با امریکا جز ضرر برای کشور هیچی ندارد، اما بروید مذاکره کنید. اتفاقاً گفتند اگر می‌خواهند مذاکره کنند بکنند. چرا یک حکیم این حرف را می‌زند وقتی می‌داند ضرر دارد؟ آیا این جز این نیست که شما اصرار دارید؟ حتماً نکته‌ای هست، والا رهبری که می‌گوید برای کشور ضرر دارد، چرا شما اصرار به مذاکره دارید؟ ایشان گفت نکاتی هست و تمام شد.
 
دوستان آقای ظریف هم نگران شدند 
 
این را که گفتم دو سه نفری که سر آقای کریمی قدوسی داد و بیداد کرده بودند -به خاطر آن نکته که آقای ظریف عصبانی و بلند شد و بعضی از دوستانی که مدافع آقای ظریف بودند، خیلی جدی سر و صدا کردند و آقای کریمی قدوسی هم در مقابل اینها سکوت نکرد و جوابشان را داد- همان دوستان هم که از آقای ظریف دفاع می‌کردند انتقاد و نگرانی‌شان را گفتند که چه ضمانتی وجود دارد. به قول شما امریکا نیم ساعت بعد زیرش زد. همین دوستان مدافع آقای ظریف به این نکته که رسیدند منصفانه گفتند. البته آقای ظریف جواب نداد و گفت فرصت نیست. جواب‌ها باشد بعداً، فقط سئوالات مطرح شد و هیچ جوابی نداد.
 
ظریف گفت در جلسه غیرعلنی جواب سؤالات را می دهم!
 
به این نکته خوب توجه کنید: ظریف گفت در جلسه غیرعلنی جواب می‌دهم. جلسه غیرعلنی که جواب اینها را نمی‌دهد. در آنجا اگر رئیس مجلس لطف کنند و اجازه بدهند ایشان یکطرفه حرف نزند. معمولاً در جلسات یکطرفه حرف می‌زند و می‌رود. متأسفانه اخبار و نکاتی گفته نمی‌شود و غیر علنی شدن جلسه هم ضرورتی با علنی شدنش ندارد، چون خبری به نماینده‌ها نمی‌دهند. خودمان خبرها را داریم و همه نماینده‌ها گله دارند که اصلاً چرا جلسه غیرعلنی است. بعضی از نماینده‌ها خیلی ناراحت بودند، فردو که این‌طور شد، یکی از نماینده‌ها در صحبت‌هایش گفت این هزار تایی که گرفتید و دارد در فردو می‌چرخد، چرا به امریکایی‌ها تعهد دادید در آن اصلاً غنی‌سازی نشود؟ آقا فرموده است هزار تا باشد، اما شما باید مجوز می‌گرفتید که در آنجا غنی‌سازی باشد. پس چرا گفتید دو تا آبشارش ده سال بچرخد؟ به شوخی می‌گفتند پس لااقل آبمیوه‌گیری‌اش کنید. یکی می‌گفت نه، نزدیک قم است آنجا سوهان‌پزی شود! این حرف نماینده‌هاست. 
 
دولت  علیه منتقدین هسته ای خود خفقان رسانه ای ایجاد کرده است
 
یک نکته بگویم که متأسفانه دولت در حال ایجاد خفقان زیاد بوده و بصورت جدی با رسانه‌ها برخورد می‌کند.صدا و سیما یکجانبه افرادی را می‌آورد و هر چه تقاضا می‌کنیم، حداقل وقت کوتاهی به منتقدین بدهند، زمان داده نمی‌شود. در یکی از مجموعه‌های پژوهشی در یکی از شهرها سخنرانی داشتم و به من خبر دادند از تهران تماس گرفته‌ و سخنرانی شما را لغو کرده‌اند. دانشگاه دیگری گفته است اصلاً فلانی خط قرمز است و حق ندارد به دانشگاه بیاید و حرف بزند. با ایجاد جو خفقان تمامی سخنرانی‌ها را لغو می‌کنند. قرار شد در بررسی توافقنامه لوزان ـ به قول آنها بیانیه لوزان ـ که بروند و توضیح بدهند، کلاً دارند جلوی هر حرف زدن را می‌گیرند دارند خفقان ایجاد می‌کنند و این درست نیست. مقام معظم رهبری فرمودند انتقاد باید آزاد باشد، عده‌ای دلواپس و نگران‌اند. بیایند منطقی جواب بدهند و این‌جور ایجاد خفقان از ناحیه دولت درست نیست. 

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 94/1/19ساعــت 9:49 صبح تــوسط عباس | نظر
شنبه 15 فروردین 1394 ساعت 02:35 سیاست شناسه خبر : 206839 حسین ش
بسمه تعالی
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان با اشاره به توافق لوزان نوشت: گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان با اشاره به توافق لوزان نوشت: گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
 
رجانیوز - گروه سیاسی: مدیر مسئول روزنامه کیهان در شماره امروز در ستون یادداشت روز این روزنامه با انتقاد از وارونه جلوه دادن مفهوم "توافق برد - برد" نوشت:
 
1- سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشت‌سازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سال‌ها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها به‌تنهایی می‌تواند در فهرست وقایع تاریخ‌ساز دنیای امروز جای گیرد. اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آل‌سعود با جنگنده‌های اهدایی آمریکا و اجاره‌ای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است. دوم؛ قلع‌و قمع تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجاره‌ای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روح‌الله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هسته‌ای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواسته‌های نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه ‌گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هسته‌ای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیش‌روی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
 
2- سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیق‌تر می‌توان رشته‌ای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونه‌ای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
 
الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آل‌سعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرت‌های بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
 
ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینه‌های دشوار» اعتراف می‌کند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و می‌نویسد؛ برای جلب حمایت دولت‌ها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
ج: چالش هسته‌ای 12 ساله اگرچه تابلوی هسته‌ای دارد ولی این تابلو فقط بهانه‌ای برای تحریم‌هاست و تحریم‌ها حربه‌ای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکته‌ای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کرده‌اند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکایی‌ها نمی‌خواهند چالش هسته‌ای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح می‌کند که هدف اصلی تحریم‌ها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا می‌کشد.
 
بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشت‌ساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیه‌های بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پی‌آنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئه‌های دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریز‌ودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیده‌اند. 
 
3- و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنی‌هایی هست که به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
 
اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هسته‌ای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح می‌کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیه‌ای است که اجرای مفاد آن الزام‌آور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا می‌کند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان می‌کنند؟!
 
دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN  HAS  AGREED  TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کرده‌اید؟!
 
سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحله‌ای تن نمی‌دهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفته‌اند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کرده‌اند! چرا این خط قرمز را که همان کلاه‌گشاد توافق ژنو است نادیده گرفته‌اند؟!
 
چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنی‌سازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کرده‌اند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نه‌فقط غنی‌سازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعه‌ای که مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیس‌جمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هسته‌ای کشورمان به مردم خبر می‌دهد؟! 
 
پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کرده‌اند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شده‌اند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدل‌های 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته‌ای کشورمان است استفاده‌ای نشود! آیا می‌توان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانه‌روزی و ایثار و شهادت دانشمندان هسته‌ای است، درخور تقدیر است یا...؟!
 
هفتم: فقط نیم‌نگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان می‌دهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازه‌گیری است اما، آنچه حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونه‌ای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
 
هشتم: قرار بود و مسئولان هسته‌ای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریم‌ها نمی‌پذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریم‌ها تعلیق می‌شود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیت‌تر است این که تعلیق بخشی از تحریم‌ها به گزارش آژانس و راستی‌آزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
 
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علی‌رغم همه بازرسی‌ها و اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
 
ب: از متن توافق برمی‌آید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسی‌ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت می‌پذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیت‌های نظامی ایران، هیچ نمونه‌ای که احتمال - دقت‌کنید فقط احتمال- بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشک‌های ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
 
و گفتنی‌های دیگری که بعدها خواهیم نوشت... 

 

کلیدواژه ها »
 

+ نوشته شـــده در یکشنبه 94/1/16ساعــت 10:56 صبح تــوسط عباس | نظر
مو به مو خواستههای آمریکا محقق شد؛ پس موضوع مذاکرات یک سال و نیم
  • بسمه تعالی
  •  

    گروه سیاسی - رجانیوز: کمیته صیانت از منافع ایران در نامه ای تحلیلی و البته سرگشاده خطاب به رئیس جمهور، بررسی قابل ملاحظه ای میان آنچه که طرف ایرانی داده و آنچه گرفته است، صورت داده و بر این اساس اعلام کرده است: به وضوح آنچه ایالات متحده به صورت رسمی منتشر کرده، متنی است که روی آن توافق صورت گرفته و بر خلاف شب‌نامه منتشر شده از طرف تیم ایرانی همخوانی کاملی هم با بیانیه مشترک ظریف و موگرینی دارد. متنی که بیانگر از دست رفتن تمام خطوط قرمز و پابرجا ماندن همه‌ی تحریم‌های موثر است.
    آنچه در ادامه می خوانید متن کامل این نامه سرگشاده است که نسخه ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است.
     
    ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
     
    جناب حجت الاسلام حسن روحانی
     
    با سلام
     
    همانگونه که مستحضرید متاسفانه در چند روز گذشته اتفاق ناگواری در سیاست خارجی کشور رخ داد که به معنی  از بین بردن زحمات سالیان متمادی دانشمندان کشورمان و ادامه یافتن مشکلات ناشی از تحریم‌ها و همچنین به معنی خداحافظی با استقلال کشور حداقل برای حدود 25 سال است.
     
    در حالی که از نتیجه مذاکرات لوزان به عنوان رسیدن به یک بیانیه مشترک یاد می‌شد، اما حتی یک دقیقه هم طول نکشید که مشخص شد حداقل با سه متن متفاوت و دو برداشت کاملاً متضاد درباره نتیجه این مذاکرات مواجه هستیم که بازتاب دهنده اخبار ناگواری برای استقلال و اقتصاد کشور هستند.
     
    تجربه پنهان‌کاری‌های خطرناک و مدیریت غلط گروه مذاکره‌کننده در طول یک سال و نیم گذشته ما را بر آن داشت در نامه‌ای سرگشاده واقعیات مذاکرات را با مردم در میان بگذاریم و گوشه‌ای از سؤالات متعددی را که وجود دارند از جنابعالی بپرسیم. امید است تا با پاسخ روشن و مستدل حضرتعالی به این سوالات، به جای بدزبانی ها و رفتارهای معمول رخ داده با منتقدان، شاهد شکل‌گیری یک فضای منطقی و روشن‌تر شدن ابهامات ایجاد شده برای کشور در این روزهای سرنوشت‌ساز و در سال «همدلی و هم‌زبانی» باشیم.
     
    یکم؛ چرا متن منتشر شده تیم مذاکره‌کننده از توافق، با بیانیه قرائت‌شده توسط آقای ظریف به شدت متفاوت است؟
     
    پنج شنبه شب گذشته، دقایقی قبل از برگزاری کنفرانس خبری مشترک آقای ظریف و خانم موگرینی متنی از طرف وزارت خارجه در اختیار رسانه‌های داخلی قرار گرفت و بیشتر رسانه‌های داخلی نیز آن را پوشش دادند. بعد از این متن، متن دوم یعنی همان بیانیه قرائت شده توسط خانم موگرینی و آقای ظریف منتشر شد که دارای اختلافاتی اساسی با آنچه لحظاتی قبل رسانه‌ای شده بود می‌باشد. بعد از این دو مورد، متن سومی هم توسط کاخ سفید به عنوان متن بیانیه پایان مذاکرات لوزان منتشر شد که تفاوت‌های فاحشی با آنچه توسط وزارت خارجه در اختیار رسانه‌های داخلی قرار گرفت داشت.
     
    صرف نظر از محتوای این 3 متن، قابل تامل آن است که این چگونه توافق و صدور بیانیه مشترکی است که هنوز قرائت بیانیه پایان نپذیرفته، درباره واقعیت آن تا این حد اختلاف نظر بوجود می‌آید؟! و آیا با چنین رویه‌ای می‌توان امیدی به رسیدن به نتیجه قابل قبولی از مذاکرات داشت؟ آیا جز این است که مذاکره فقط قرائت بیانیه نیست و باید توافق واقعی حاصل بشود؟ درخواست حقیقی ما این است که واقعیت را با مردم در میان بگذارید.
     
    همچنین در پایان مذاکرات ژنو نیز فکت‌شیت آمریکایی‌ها را زیر سؤال بردید. ولی خیلی زود مشخص شد که مفاد موجود در این فکت شیت، دقیقاً همان مفاد توافق صورت گرفته بین دو طرف در ژنو  است. به عنوان مثال درباره رقم 4.2 میلیارد دلار که تنها در فکت‌شیت آمده بود، مشخص شد ادعای امریکایی‌ها کاملاً درست است، و در همه موارد فکت‌شیت آمریکا راجع به توافق ژنو مو به مو اجرا گردید.
     
    البته این بار وضع بدتر است و برخلاف آنچه گفته می‌شود که بیانیه آمریکایی فکت شیت و بیانیه توضیحی بوده است، آنچه در سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته، به عنوان «مولفه‌های برنامه جامع مشترک اقدام» و متن اصلی توافقی که در لوزان صورت گرفته منتشر شده و هیچ کشوری از حاضرین در مذاکرات به این متن که خبر از نوعی فاجعه برای کشورمان می دهد اعتراض ننموده و آن را تکذیب نکرده است. همچنین مشخص نیست چرا مذاکره کنندگان کشورمان که مدعی غیرواقعی بودن این متن شده‌اند، هیچگونه اعتراض رسمی به آن از طریق مجاری رسمی وزارت خارجه وارد نمی‌کنند و تنها به موضع‌گیری‌های مبهم غیررسمی و پیام‌های فیسبوکی و توئیتری اکتفا نموده‌اند؟ سوال برانگیزتر آنکه متنی که ساعاتی قبل از کنفرانس خبری مشترک به سایت های ایرانی داده شده به دلایلی نامعلوم به صورت رسمی روی سایت وزارت خارجه قرار نگرفته است و توزیعی شبیه توزیع شبنامه‌ای دارد. آیا بهتر نیست اگر نسخه داده شده به سایت‌های ایرانی صحت دارد و یا نسخه دیگری از بیانیه مطبوعاتی آمریکا وجود دارد که به صورت رسمی مورد پذیرش تمام کشورها قرار گرفته است، به صورت رسمی در سایت وزارت خارجه کشورمان منتشر شود تا از شکل گیری مشکلات بعدی جلوگیری به عمل آورده و پایانی بر ادعاهای طرف آمریکایی باشد؟ به وضوح آنچه ایالات متحده به صورت رسمی منتشر کرده، متنی است که روی آن توافق صورت گرفته و بر خلاف شب‌نامه منتشر شده از طرف تیم ایرانی همخوانی کاملی هم با بیانیه مشترک ظریف و موگرینی دارد. متنی که بیانگر از دست رفتن تمام خطوط قرمز و پابرجا ماندن همه‌ی تحریم‌های موثر است.
     
    به راستی بیانیه‌ای که در آن نوید فتح و پیروزی برای کشور داده شده است و مردم باید بخاطرش پایکوبی و شادمانی کنند کجاست و کدام است؟
     
    دوم؛ خداحافظی کامل با صنعت هسته‌ای تنها نتیجه‌ی روشن لوزان
     
    جناب آقای روحانی؛ در چارچوب کلی اخیرا منتشر شده، مجدداً مانند توافق ژنو و توافقات بروکسل و پاریس و سعد آباد  با تعهداتی کاملا روشن و واضح از طرف تیم کشورمان مواجهیم، در برابر عباراتی کاملا گنگ و مبهم در رابطه با توصیف تعهدات متقابل طرف غربی. از جمله با آمار و ارقام کاملا سخاوتمندانه تیم ایرانی تعهد داده است که تا 15 سال از 10 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده صرفا 300 کیلوگرم آن را که در حد مصارف آزمایشگاهی و دکوری است نگه دارد و مابقی یعنی حدود 9700 کیلوگرم آن را از بین ببرد. همچنین ایران علی رغم نیاز به 190 هزار سو توان غنی سازی، قول برچیدن 13 هزار دستگاه از 20 هزار دستگاه سانتریفیوژ کنونی خود را هم تا 15 سال داده است و تا 15 سال به دلایلی نامعلوم غنی سازی بالای 3 درصد نخواهد داشت و حق ایجاد هیچگونه تاسیسات جدیدی را ندارد و هیچ روند رشد و پیشرفت تدریجی هم برای ایران در نظر گرفته نشده است. در این صورت تعطیلی کامل صنعت هسته‌ای از نظر اقتصادی برای کشور به صرفه‌تر خواهد بود چرا که اساساً غنی‌سازی در حد 5 هزار سو به هیچ درد کشور نمی‌خورد و به طور قطعی مجبور هستیم سوخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر را وارد کنیم و مشخص نیست برای آن چه بهایی باید بپردازیم.
     
    علاوه بر این بازطراحی رآکتور اراک امتیازی بازگشت ناپذیر است؛ چرا که برای طراحی این رآکتور بیش از ده سال کار مداوم انجام شده و میلیاردها دلار برای استقلال کشور در زمینه تولید ایزتوپ‌های استراتژیک تولیدی رآکتور آب سنگین هزینه شده است، و این رآکتور به غیر از پلوتونیوم 40 نوع ایزوتوپ با اهمیت دیگر تولید می‌کند که به هیچ طریق دیگری – حتی رآکتور آب سبک – به آن دسترسی نداریم و دارای مصارف مختلفی در صنعت و تحقیقات هستند.
     
    سایت غنی‌سازی فردو نیز مطابق این توافق و مطابق بیانیه‌ای که شخص آقای وزیر قرائت کرده است از یک مرکز غنی‌سازی به یک انبار تبدیل خواهد شد و دیگر جزء مراکز هسته‌ای کشور به حساب نخواهد آمد. اجازه ورود هیچ گاز اورانیومی به این سایت نخواهیم داشت. حتی حق تحقیق و توسعه نیز در این رابطه از ما سلب خواهد شد. هیچ عملیات تحقیقاتی غنی‌سازی نیز در این مرکز حداقل برای 15 سال نباید انجام شود.
     
    امکان تحقیق و توسعه بر فناوری هسته‌ای نیز برای حداقل 10 سال محدود خواهد بود و پس از آن نیز باید با کسب اجازه از 1+5 انجام شود. نکته دردناک اینجاست که سرنوشت صنعت هسته‌ای کشور حتی برای بعد از دوره بسیار طولانی توافق مشخص نشده است و موکول به کسب رضایت 1+5  و توافق با آن شده است.
     
    در مقابل، هیچ فهرست دقیقی از اسامی قوانین تحریمی که قرار است لغو بشوند و بازه زمانی و شرایط در نظر گرفته شده برای آنها وجود ندارد و همه چیز با عبارات کلی به آینده‌ای نامعلوم موکول شده است. آیا تیم ایرانی از اشتباهاتش در توافق ژنو که ضمن واگذاری امتیازات گسترده هسته‌ای، نتوانست هیچ فایده‌ای برای کشور داشته باشد، و حتی کوچک‌ترین تفاوتی در وضعیت‌ تحریم‌ها ایجاد نکرد (موضوعی که بعد از یک سال مورد اذعان معاون اول و معاون اجرایی رئیس‌جمهوری نیز واقع شد)، و منجر به چندین دور تحریم مجدد ایران شد، همچنان درس نگرفته است و در حال تکمیل روند غلط سابق و تثبیت وضعیتی بدتر از آن است؟
     
    سوم؛ چرا در رابطه با موضوع تحریم با مردم رو راست نیستید؟
     
    آقای رئیس‌جمهور؛ جنابعالی در کنفرانس خبری دیروز (چهاردهم فروردین ماه) خود با مردم در جمله‌ای تامل برانگیز تأکید کردید: «در روز اجرای توافق، تمام تحریم‌ها لغو خواهد شد». در متن غیررسمی که وزارت خارجه ایران به رسانه ها داده هم همین ادعا با شدت و قدرت تکرار شده و گفته شده است که «همه تحریم‌های اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یکجانبه امریکا از جمله تحریم های مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزه های مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی وخودروسازی فورا لغو خواهند شد… همزمان با شروع به اجرای اقدامات هسته ای از سوی ایران در یک روز تعیین شده لغو تمامی تحریم ها به طور خودکار به اجراء در خواهد آمد». آقای ظریف هم در کنفرانس مطبوعاتی خود بعد از قرائت بیانیه، در موضعی مشابه با این متن، گفت: «کلیه تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا لغو می شود».
     
    اما این سخنان با آنچه در بیانیه وزیر خارجه و خانم موگرینی درباره تحریم ها گفته شده، تفاوت فاحشی دارد. بند مرتبط به لغو تحریم‌ها در این بیانیه رسمی که توسط آقای ظریف قرائت شد، چنین بود: «اتحادیه اروپایی، اعمال تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریم های مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هسته ای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هسته ای ایران به نحوی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شود، متوقف خواهد کرد». این بیانیه به روشنی، تنها بیانگر لغو تحریم‌های «مرتبط با هسته‌ای» بود. یعنی مطابق آنچه آقای ظریف و خانم موگرینی اعلام داشتند، حتی در صورت انجام کامل تعهدات ایران در این توافق – که به معنی تعطیلی کامل فناوری هسته‌ای کشور است– هیچ تغییری در ساختار تحریم‌های اصلی بانکی و نفتی ایران (که تحریم های کنگره آمریکا و غیرهسته‌ای هستند) ایجاد نخواهد شد.
     
    چرا که اولاً تأکید شده است که فقط تحریم های مرتبط با هسته ای موضوع بحث اند؛ اما دو طرف مذاکره خوب می دانند که تحریم های اصلی ایران چندمنظوره اند (هسته ای، حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، و…)، و توقف تحریم هایی که صرفاً مرتبط با هسته‌ای اند، تغییری در ساختار تحریم های کشور ایجاد نمی‌کند. ثانیاً مطابق این بند، همین تحریم های مرتبط با هسته‌ای هم لغو نمی شوند، بلکه آمریکا فقط اجرای آنها را متوقف خواهد کرد. ثالثاً همین هم نه در ابتدای توافق، بلکه موقعی صورت خواهد گرفت که آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام کامل تعهدات هسته ای توسط ایران را تأیید کند که خود آن هم با توجه به سابقه‌ی آژانس، داستان غم‌انگیز مفصل دیگری را به دنبال خواهد داشت. خلاصه‌ی نتیجه‌ی این وضع، در بیانیه رسمی کاخ سفید از توافق بدین ترتیب ذکر شده است: «ایران در صورتی که به صورتی قابل راستی‌آزمایی به تعهدات خود پایبند باشد، تخفیف تحریمی دریافت خواهد کرد». و صراحتاً از حفظ ساختار تحریم‌های ایالات متحده سخن گفته شده است: «ذیل توافق، تحریم‌های ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشک‌های بالستیک پابرجا خواهند بود».
     
    در شرایطی که می دانید تمام دارایی هسته‌ای کشور صرفا با برداشته شدن بخش بسیار کوچکی از تحریم ها معامله شده است و می دانید که این بخش کوچک از تحریم ها عملا هیچ یک از تحریم های اصلی را در برنگرفته است و هیچ گشایشی در اقتصاد کشور ایجاد نخواهد کرد، بعلاوه اینکه یقین دارید همین بخش کوچک هم نه فردای توافق بلکه بعد از اجرای تعهدات ایران و تدریجاً با گزارش های آژانس به شرط جلب رضایت صد در صدی شان و عدم سنگ اندازی‌های همیشگی برداشته خواهد شد، معنای اینگونه امید واهی دادن به مردم با به کار بردن چنان عبارات موهومی درباره برداشته شدن تمام تحریم ها از فردای توافق چیست؟
     
    آیا این سخنان حضرتعالی یادآور مرقومه های  بعد از توافق ژنو و سخنرانی ها در رابطه با ترک برداشتن دیوار تحریم‌ها و قول های واهی دادن به مردم نیست که عملا بعد از نزدیک به یک سال و نیم معلوم شد هیچ نتیجه عملی را در برنداشته است؟ آیا ادامه بازی مذاکره تا این حد برای شما ارزشمند است؟
     
    چهارم؛ هر آنچه امریکا از یک سال و نیم پیش خواسته بود محقق شد؛ صراحتا گزارش دهید از کدام یک از خطوط قرمز عقب نشینی نکرده اید؟
     
    ریاست محترم جمهور؛ واقعاً جای سؤال اینجاست که از کدام یک از خطوط قرمز کشور در مذاکرات هسته ای عبور نشده است؟! و بر طبق کدام دستاورد اعلام پیروزی می‌کنید؟!
     
    قرار بر این بود که توافقی دو مرحله‌ای صورت نگیرد که اکنون انجام گرفته است.
    قرار بود تحریم‌ها با سه شرط «همگی»، «یکجا»، و «در ابتدای توافق» مورد «لغو» واقع شوند، اما اکنون در زمینه تحریم‌های اصلی و موثر بر کشور، یعنی تحریم‌های کنگره آمریکا، قرار شده است «توقف اجرا» درباره‌ی «بخشی کوچک (تنها تحریم‌های صرفاً هسته‌ای)» از تحریم‌ها، آن هم به صورت «تدریجی» و «پس از انجام تعهدات ما و بعد از رضایت آژانس» اتفاق بیفتد.
    قرار بود ظرفیت غنی‌سازی 190 هزار سو را حفظ کنید و حداقل برای تأمین سوخت رآکتور بوشهر خودکفا بشویم که این موضوع با پذیرش فعالیت تنها 5060 سانتریفیوژ نسل یک طی 10 سال، به توان 6-5 هزار سو در سال محدود شده و از آن گذشته نیز حق ایران برای رسیدن به توان غنی‌سازیِ حداقل 190هزار سو را به کلی در بیانیه‌تان مسکوت گذاشتید و حتی بعد از 25 سال تضمینی به دسترسی ایران به صنعت واقعی هسته‌ای دریافت نکرده‌اید.
    قرار بود هیچ یک از مراکز هسته‌ای کشور بسته نشوند و به طور خاص مرکز فردو صنعتی بماند که اکنون طبق اعلام خود آقای ظریف، فردو تبدیل به یک سایت تحقیقاتی بدون امکان غنی‌سازی و حتی وجود مواد شکافت‌پذیر در آن شده (در واقع یک مرکز غیرهسته‌ای)، و طبق توافق اعلام شده توسط آمریکا حتی «ایران موافقت کرده حداقل به مدت 15 سال در فردو تحقیقات و توسعه مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم را نیز انجام ندهد»!
    قرار بود رآکتور اراک آب سنگین بماند، اما با پذیرش تغییر دادن قلب رآکتور اراک و اینکه «هسته اصلی (کنونی) رآکتور اراک نابود شده یا از کشور خارج شود»، عملاً فقط اسم «آب سنگین» برای رآکتور اراک حفظ شده است!
    قرار بود حق تحقیق و توسعه ایران کاملاً حفظ شود که حداقل به مدت 10 سال به کلی از دست رفته است و پس از آن هم موکول به رضایت آژانس انرژی اتمی و طرف غربی شده است.
    قرار بود ایران اگر تولید و به کارگیری ماشین‌های سانتریفیوژ خود را متوقف می‌کند، لااقل سانترفیوژهای فعلی خود را حفظ کند، که این موضوع در فردو و نطنز با برچیدن سانتیفیوژها زیر پا گذاشته شده است.
    قرار بود امتیاز بازگشت ناپذیر ندهید که از بین رفتن انبوه سوخت تولید شده (کاهش ذخایر اورانیوم کشور از 10،000 کیلوگرم به 300 کیلوگرم) و بازطراحی اساسی رآکتور اراک و برچیدن تأسیسات فردو بعضاً به هیچ وجه بازگشت پذیر نیستند و یا بسیار مشکل قابل بازگشت هستند.
    قرار بود به موضوعات غیرهسته‌ای ورود نکنید که با گنجانده شدن تأمین نظر طرف مقابل در مسأله ابعاد احتمالی نظامی (PMD) به مسأله موشکی نیز در مذاکرات ورود کرده‌اید و این امکان را برای طرف غربی فراهم نموده‌اید که به موازات پرونده هسته‌ای، پرونده موشکی ایران را نیز باز و دور جدیدی از باج‌گیری را آغاز نماید.
    همه این‌ها در حالی است که حتی بعد از مدت اجرای این توافق ابداً تکلیف تحریم‌ها و صنعت هسته‌ای کشور مشخص نشده است! و همین را باید دلیل این همه خرسندی مقامات آمریکایی از این توافق دانست؛ از جمله موضع رئیس شورای روابط خارجی آمریکا که به صراحت اعلام کرد: «به گونه خوشایندی از بیانیه لوزان حیرت کردم. دستاورد کنونی از آنچه انتظار داشتیم هم اساسی‌تر و قابل توجه‌تر بوده است».
     
    واقعیت تلخ اینجاست که موارد توافق شده  همان مواردی است که مقامات امریکایی بارها و بارها به عنوان موضع آمریکا و شرایط توافق نهایی از نظر خود بیان کرده بودند و امروز نیز به آن دست یافته‌اند. در حقیقت مو به مو خواسته آمریکایی‌ها در این توافق اجرایی شده است. سؤال اینجاست که در طول این یک سال و نیم دقیقاً مذاکره‌کنندگان مشغول چه کاری بوده‌اند؟ و این جلسات متعدد دقیقاً به چه منظوری انجام شده است؟ ای کاش تیم مذاکره کننده به جای این خوش و بش‌ها و هدیه‌ای که برای نوه‌دار شدن آقای صالحی از طرف آمریکایی دریافت کردند، کوچکترین دستاوردی نیز برای ملت ایران از طرف مذاکراتی خود دریافت و با خود به کشور می‌آوردند.
     
    در پایان باید گفت موارد ذکر شده فقط بخشی از دغدغه‌های فراوانی است که در رابطه با اتفاقات این روزهای سرنوشت‌ساز کشور و نتیجه مذاکرات لوزان و نیز زمینه‌سازی‌ها برای رابطه با آمریکا و تغییر هویتی جمهوری اسلامی در جهان وجود دارد. مسائل دیگر، در بیانیه‌های تحلیلی بعدی، و نشست‌ها و تجمعات روزهای آینده ذکر خواهد شد.
     
    کمیته صیانت از منافع ایران

    + نوشته شـــده در یکشنبه 94/1/16ساعــت 8:19 صبح تــوسط عباس | نظر
    ارسال به دوستان منبع فرانسوی: عملیات ترور و انفجار اتاق امنیت مل
    بسمه تعالی
    منبع فرانسوی: عملیات ترور و انفجار اتاق امنیت ملی سوریه با دستور اوباما انجام شد

    یک منبع امنیتی اطلاعاتی فرانسه فاش کرد که انفجار سال 2012 در دمشق که در آن 4 مقام ارشد امنیتی و نظامی سوریه کشته شدند، با اطلاع، موافقت و دستور رئیس‌جمهوری آمریکا انجام شد و ترکیه، قطر و فرانسه از آن مطلع بودند.

    خبرگزاری فارس: منبع فرانسوی: عملیات ترور و انفجار اتاق امنیت ملی سوریه با دستور اوباما انجام شد

     

    به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، یک منبع امنیتی فرانسوی، سه سال پس از انفجار عظیم «ساختمان امنیت ملی» سوریه که قرار بود به تبع آن عملیات گروه‌های مسلح تحت نام «آتشفشان دمشق»، پایتخت سوریه را ساقط کند، فاش کرد که این عملیات را آمریکا با موافقت باراک اوباما رئیس‌جمهوری این کشور انجام داد.

    بنا بر این گزارش، روزنامه السفیر به نقل از این مقام امنیتی اطلاعاتی فرانسوی که هویت وی فاش نشد، نوشت که «انفجار، اشاره‌ای برای آغاز حمله به دمشق بود تا به تبع آن موج جدایی ده‌ها افسر و سرباز ارتش سوریه آغاز شود اما این اتفاق نیفتاد و درصد جداشدگان فقط 3 درصد بود و همین امر، عاملی شد که حمله به دمشق شکست بخورد».

    السفیر نوشت: وقتی که دود از ساختمان امنیت ملی به آسمان رفت، هسته اداره بحران که بشار اسد را در رهبری عملیات‌های نظامی و امنیتی کمک می‌کردند، کاملا از صحنه حذف شدند. این انفجار (تروریستی) سرتیپ «حسن ترکمانی» جانشین رئیس اتاق بحران در امور نظامی، «داوود راجحه» وزیر دفاع وقت، «آصف شوکت» (شوهر خواهر بشار اسد) و «هشام بختیار» رئیس دفتر امنیت ملی سوریه را به کشتن داد و محمد الشعار وزیر کشور زخمی شد اما جان به در برد.

    چه کسی یا کشور عملیات ترور را تنظیم کرد؟

    مسئولان فرانسه‌، ترکیه و قطر می‌دانستند که عملیات سنگین و بزرگی که ممکن است نظام را از بین ببرد وارد مرحله اجرایی شده است. ولی طرفی که برای این عملیات آماده می‌شد جزئیات بیشتری را برای هم‌پیمانان خود فاش نکرد و فقط به آنها ماهیت کار را اعلام کرد، نه بیشتر. یک منبع آگاه فرانسوی می‌گوید که بخش مبارزه با تروریسم سرویس اطلاعاتی آمریکا از سال 2012 برای این عملیات آماده شده بود. این کار زمانی صورت گرفت که اوباما به «جان برنان» رایزن ارشد مبارزه با تروریسم در کاخ سفید (رئیس فعلی سازمان سیا) چراغ سبز نشان داد. برنان بر رئیس جمهور آمریکا تأثیر بسزایی داشت؛ به گونه‌ای که اوباما وی را به عنوان رئیس سرویس اطلاعاتی این کشور (سی.آی.ای) انتخاب کرد. برینان کسی است که در عملیات‌های محرمانه زیادی که «فرماندهی مشترک عملیات کوماندو» آن را انجام می‌داد، چراغ سبز نشان داده بود.

    این اتاق فرماندهی، از طریق شرکت‌های امنیتی ویژه عهده‌دار اجرای بخشی از عملیات خاص خود است، گاهی نیز با سی.آی ای فعالیت می‌کند و هدف از آن دور زدن نظارت «سنا» است. برینان هیچ گزارشی درباره عملیات به «دیانا فلنشتاین» رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس سنا ارائه نمی‌دهد. این مسئول امنیتی فرانسه تأکید کرد که شرکت‌های امنیتی ویژه‌ای در امارات متمرکز هستند و به دستگاه‌های آمریکا مشاوره می‌دهند تا عملیات نظامی و امنیتی را در عراق، سوریه و لبنان انجام دهد.‎

    این مسئول امنیتی پیشین فرانسه می‌گوید: «در آن زمان می‌دانستیم که آنها برای یک عملیات بزرگ در سوریه آماده می‌شوند. آنها برای ایجاد ناامنی زیادی در قلب سوریه فعالیت می‌کردند. گلوله برفی نیز باید از طریق ورودی‌های جنوب برای انفجار به حمله به سوی پایتخت غلت می‌خورد تا بزرگ‌تر شود و وحشت و ترس را در میان ارتش به وجود می‌آورد و دستگاه‌های امنیتی را متلاشی می‌کرد. آمریکایی‌ها فکر می‌کردند که «مناف طلاس» (فرمانده تیپ 105 گارد ریاست جمهوری که از نظام سوریه جدا شد و فرار کرد) می‌تواند به جای بشار اسد قرار گیرد. این در حالی بود که لوران فابیوس (وزیر خارجه فرانسه) سریعا وی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌کرد ولی آنها برنامه و طرح را برای وی فاش نکردند. نقش سرویس فرانسه نیز فقط بیرون بردن وی از سوریه از طریق لبنان بود».

    اوباما از عملیات ترور سران سوریه کاملا مطلع بود

    اوباما از این عملیات اطلاع (کامل) داشت ولی همه جزئیات به گوشش نرسیده بود. آنچه اوباما در مرحله مقدماتی این عملیات می‌خواست، این بود که هیچ شهروند آمریکایی مستقیما در این عملیات مشارکت نداشته باشد؛ زیرا اگر زمانی ناچار شد که در برای کنگره یا مانند آن شهادت دهد، بتواند بگوید که از جزئیات خبر نداشته است ولی از هدف عملیات مطلع بوده است و آن را پذیرفته است. اوباما همچنین از تماس با ژنرال‌های سوری و نامشان خبر داشت و می‌دانست که هدف فقط یک کودتای نظامی از درون این کشور است.‎

    یش از انجام عملیات 18 ژوئیه سخن از برقراری تماس با «آصف شوکت» به میان آمد. ولی معاون وزیر دفاع سوریه گزینه آمریکا نبود. این مسئول فرانسوی می‌گوید: «آمریکایی‌ها به وی اعتماد نداشتند و نمی‌شد رامش کرد. کسی که بالاخره این عملیات را انجام داد فکرش را هم نمی‌کرد که جایگزینی وجود داشته باشد» و موضع تغییر کرد.

    یک مسئول امنیتی پیشین لبنان وظیفه آماده کردن را برعهده داشت. وی در روزهای نخست بحران سوریه به آمریکایی‌ها کمک کرده بود. سلاح نیز از ترکیه و لیبی می‌آمد. از لنگرگاه طرابلس لبنان می‌گذشت و از آنجا تحت نظارت نمایندگان این مسئول و تحت نظارات آنها و بدون اینکه اقدامی برای متوقف کردن آن صورت گیرد، به حمص (استان هم‌مرز سوریه با شرق لبنان) می‌رسید. این مسئول درباره معاملات سلاح نیز تأکید کرد که این معاملات به نام طرف های رسمی لبنان منعقد شد تا معارضان بسیار آسان تجهیز تسلیحاتی شوند. در این معاملات موشک‌های ضدتانک وجود داشت و از مخفیگاه‌های تروریست‌ها می‌گذشت که در نزدیکی حمص قرار داشت‎.

    نقش بندر بن سلطان

    طرف‌های امنیتی لبنان از سال 2006 با همکاری سرویس جاسوسی آمریکا و عربستان قصد ایجاد یک شبکه در سوریه را داشتند. پس از ترور «رفیق الحریری» یک معارض برجسته سوریه می‌گوید: «پیشنهادهایی درباره برقراری تماس با یک مسئول امنیتی لبنان دریافت کردیم. وی می‌گفت که با هماهنگی بندر بن سلطان فعالیت می‌کند». طرف میانجی که با معارضان سوری خارج نشین تماس داشت تأکید کرد که از سوی بندر رئیس وقت سرویس اطلاعاتی عربستان مأمور تشکیل معارضان و حمایت از آنها شده است. وی درباره جزئیات این مسئله گفت: «[بندر] شماره این مسئول لبنانی را به ما داد و از ما خواست که با وی حرف بزنیم. وی تصور سیاسی کاملی از آینده سوریه، متن قانون اساسی جدید و برنامه فعالیت سیاسی از پیش آماده شده این کشور برای ما ارائه کرد».

    مرکز فرماندهی این عملیات در انتاکیه ترکیه بود. اما جزء اجرایی آن از منطقه الزبدانی در نزدیکی دمشق فعالیت‌ می‌کرد. این شبکه بسیار سریع توانسته بود با یکی از همراهان «هشام بختیار» رئیس دفتر امنیت ملی تماس بگیرد. این همراه، اهل روستای «مضایا» بود. وی یک موافقتنامه امنیتی با خود داشت که به او اجازه می‌داد وارد مرکز شود و مانند سایر افراد بازرسی نشود. این شبکه طی چند هفته از طریق زبدانی ماده انفجاری «سی 4» (C 4) به مضایا منتقل کرد. همراه رئیس دفتر امنیت ملی به صورت تدریجی این مواد را وارد مرکز دفتر امنیت ملی کرد. یک طرف لبنانی نیز وظیفه هماهنگی با او و مرکز عملیات در انطاکیه را بر عهده داشت.

    عملیات «آتش‌فشان دمشق» در 18 ژوئیه (2012) کامل شد. زمانی که انفجار صورت گرفت، گروه‌های مسلح از قلب پایتخت تحرکات خود را آغاز کردند. ولی این شک برای از بین بردن پایه‌های نظام کافی نبود. یک مسئول فرانسوی همچنین گفت: «از آن زمان آمریکایی‌ها از هر گونه تلاش تازه‌ای برای سرنگونی نظام سوریه دست برداشتند و به همه گفتند، کاری را که باید می‌کردند، انجام دادند. اکنون نیز هیچ راهی برای اقدام جدید وجود ندارد».‎

    فضای آن روزهای سوریه در تیرماه سال 91

    السفیر نوشت: مسئله سرنگونی بشار اسد در پاریس و در میان گروه موسوم به «دوستان سوریه» مسئله امروز و فردا شده بود. جدایی سرتیپ مناف طلاس از گارد ریاست جمهوری در روز دوم کنفرانس یعنی 7 ژوئیه صورت گرفت. این مسئله سبب شد که گمانه‌زنی بر سر سرنگونی بشار اسد تقریبا قطعی شود. تا جایی که لوران فابیوس زمزمه می‌کرد که طلاس رئیس جمهور آینده سوریه خواهد بود.

    این در حالی بود که «حمد بن جاسم» نخست‌وزیر و نخست‌وزیر وقت قطر نیز درباره نرمی زبان بیانیه نهایی درباره بشار اسد مجادله نمی‌کرد و حتی در ظاهر نیز از او نمی‌خواست که مذاکره کند بلکه فورا (و با لحن مطمئن و قاطع) خواستار برکناری وی می‌شد. یک مسئول فرانسوی بلندپایه به این اظهارات بن جاسم اشاره می‌کند که می گفت: «در زبان و محتوای بیانیه برای ما تفاوتی وجود ندارد؛ زیرا به هر حال با آغاز ماه سپتامبر (2012) بشار اسد در کاخ ریاست جمهوری حضور نخواهد داشت».?‎

     

    این چنین فضایی قبل از وقوع عملیات ترور درباره سوریه و بشار اسد وجود داشت اما در آن زمان پس از انفجار، تنها صدای مخالف، صدای عبدالله دوم شاه اردن بود که گفت «این انفجار ارکان نظام سوریه را لرزاند، اما بشار اسد سقوط نخواهد کرد».


    + نوشته شـــده در چهارشنبه 94/1/12ساعــت 9:38 صبح تــوسط عباس | نظر
    الملل غرب آسیا شناسه خبر : 206417 این گزارش ها حاکی است نیروها
  • بسمه تعالی
  •  

    این گزارش ها حاکی است نیروهای مردمی انصارالله توانسته اند به غنایم جنگی از جمله توپخانه های سنگین و تانک های عربستانی ها دست یافته و آنها را به داخل خاک یمن منتقل کنند که این تحول نظامی می تواند درس مهمی برای تجاوزگران عربستانی و عرب باشد.
    این گزارش ها حاکی است نیروهای مردمی انصارالله توانسته اند به غنایم جنگی از جمله توپخانه های سنگین و تانک های عربستانی ها دست یافته و آنها را به داخل خاک یمن منتقل کنند که این تحول نظامی می تواند درس مهمی برای تجاوزگران عربستانی و عرب باشد.

    گروه بین الملل – رجانیوز: چهارمین روز از حمله عربستان به یمن در حالی ادامه پیدا کرده است که جنبش انصارالله نخواسته همچنان سکوت کرده و به این حملات پاسخ نداده است.

    به گزارش رجانیوز، در حالی که بمباران شهرهای یمن توسط جنگنده های سعودی ادامه دار، جنبش انصارالله و ارتش یمن هنوز به صورت رسمی وارد جنگ با عربستان سعودی نشدند.

    برخلاف عربستان، انصارالله در صورتی که نیاز ببنید به این حملات پاسخ دهد، قدرت خود را در حمله زمینی نشان خواهد داد. البته تاکنون نیروهای مردمی یمن و رزمندگان انصارالله به صورت محدود و مقطعی به خاک عربستان نفوذ کردند و حتی توانسته اند از پایگاه مرزی عربستان غنیمت بگیرند.

    در همین راستا ، پایگاه اطلاع رسانی نهرین نت گزارش داد، منابع دیپلماتیک اروپایی در بروکسل تاکید کردند با وجود حملات هوایی جنگنده های عربستان، امارات، قطر و اردن به مواضع نیروهای مردمی انصار الله و ارتش یمن، در مرزهای دو کشور گزارش های موثقی به همراه نوار های ویدئویی وجود دارد که نشان می دهد، نیروهای مردمی انصارالله و ارتش یمن 15 کیلومتر وارد خاک عربستان شده و به نیروهای ارتش عربستان حمله کرده و دهها تن از آنان را به قتل رسانده و خودروهای نظامی سعودی ها را منهدم کرده اند.

    این گزارش ها حاکی است نیروهای مردمی انصارالله توانسته اند به غنایم جنگی از جمله توپخانه های سنگین و تانک های عربستانی ها دست یافته و آنها را به داخل خاک یمن منتقل کنند که این تحول نظامی می تواند درس مهمی برای تجاوزگران عربستانی و عرب باشد.

     

    حملات استشهادی یکی از گزینه های انصارالله

    از سوی دیگر «عبدالمنعم القرشی»، عضو شورای اجرایی جنبش انصار الله یمن در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در صنعا تاکید کرد: همان گونه که جنبش انصار الله به سقوط برخی رژیم‌های عربی حامی تروریسم وعده داده است، اگر تجاوز عربستان به ملت مظلوم یمن ادامه پیدا کند، طی ساعات آتی عملیات‌های استشهادی در داخل خاک عربستان پیاده کرده و به سوی نابودی رژیم سعودی پیش می‌رویم.

    وی افزود: ما صدای صهیونیست‌ها را می‌شنویم که می گویند با آل سعود در جبهه واحدی هستند، عربستان نقشه آمریکا و اسرائیل را پیاده می‌کند، ملت یمن شکار راحتی نیستند و متجاوزان بهای سنگینی برای این تجاوز خود خواهند داد، جنبش انصار الله عزت و آزادی اجتماعی و سیاسی را برای ملت مظلوم یمن می‌خواهد.

    القرشی تاکید کرد:عامل حقیقی در تجاوز عربستان ناکام ماندن سیاست‌های آل سعود در داخل یمن است که از منصور هادی و گروه‌های تکفیری مایوس گشته و احساس کرد که یمن ملک مردمانش شده است و این برای آل سعود قابل تحمل نیست.

    این مقام انصارالله تاکید کرد:رژیم تکفیری-وهابی آل سعود به آمریکا و اسرائیل تکیه کرده است اما همان گونه که السید الحوثی گفت تکیه ملت یمن به پروردگار متعال است و ما به دشمنان خود وعده می‌دهیم که آنها را در داخل یمن سرکوب می‌کنیم و به همگان نشان می‌دهیم شجاعتی که ملت یمن دارد چیست.

     

    نیمی از ارتش عربستان یمنی الاصل هستند
    برخی از روزنامه های غربی هم نوشته اند که عربستان با تصمیم به جنگ علیه یمن در تنگنای بزرگی قرار خواهد گرفت .

    در همین حال روزنامه انگلیسی ایندیپندنت دیروز گزارش داد که نیمی از نظامیان سعودی یمنی الاصل هستند .

    رابرت فیسک روزنامه نگار انگلیسی در این باره در مقاله ای نوشت: عربستان با حمله به یمن خود را در پرتگاه انداخته و حملات هوایی به این کشور ضربه سنگینی به ریاض و همین طور خاورمیانه خواهد زد.

    نویسنده این مقاله سووال کرده، چه کسی تصمیم به چنین جنگی در کشوری که در میان کشورهای عربی از همه فقیرتر است، گرفته. آیا سعودی ها این تصمیم را گرفته اند، پادشاهی که نمی تواند در باره مسایل مربوط به کشورش تصمیم درست بگیرد.

    در مقاله ایندیپندنت آمده است: حوادث یمن و پیشروی نیروهای جنبش مردمی انصارالله و به دست گرفتن کنترل صنعا، موجب شد، ریاض با این دستاویز به یمن حمله کند.

    این روزنامه افزود: اما هیجان داستان جای دیگری است، زیرا بیش از نیمی از نظامیان سعودی یمنی الاصل هستند و تصور کنید که ریاض در این صورت چه وضعیتی پیدا خواهد کرد.

    ایندیپندنت نوشت: مشارکت 10 کشور عربی در ائتلاف عربستان با هدف حمله به یک کشور عربی دیگر، اقدامی بی سابقه در تاریخ معاصر بوده است.



    تظاهرات علیه حمله عربستان به یمن

    روز چهارم حملات هوایی به عربستان در حالی ادامه دارد که علاوه بر پاکستان، مردم تونس و ترکیه، بحرین و عراق نیز در برابر تجاوز عربستان سعودی تظاهرات کردند.

    به گزارش رجانیوز ،  صدها نفر از فعالان و سازمانهای مردم نهاد حامی فلسطین و مخالف اشغالگری که در تونس به سر می برند با برپایی راهپیمایی تجاوز عربستان به خاک یمن و کشتار مردم بی گناه این کشور عربی را محکوم کردند.

    شرکت کنندگان در این تظاهرات با در دست داشتن پارچه نوشته هایی حمله و اشغال یمن توسط عربستان را محکوم و خواستار پایان دادن به اشغالگری اسراییل در فلسطین شدند.

    در یکی از این پلاکاردها نوشته شده بود: « از اینجا تونس ما همه همراه باا مردم یمن علیه تجاوز خلیجی- آمریکایی بر ضد یمن هستیم». در پارچه نوشته دیگری تظاهر کنندگان اعلام کردند که « تجاوز به یمن،‌خدمت به منافع آمریکا و خدمت به رژیم صهیونیستی است». همچنین تظاهر کنندگان در این راهپیمایی خواستار توقف فوری و بدون قید و شرط تجاوز ظالمانه عربستان به خاک یمن شدند.

    جمع کثیری از مردم بحرین نیز در اعلام حمایت از مردم مظلوم یمن و شیخ علی سلمان دبیرکل جمعیت اسلامی الوفاق در بلاد قدیم تظاهرات کردند.

    بحرینی‌ها در این تظاهرات اعتراضی با محکوم کردن حمله رژیم سعودی به یمن به همراه 10 کشور دیگر، شعارهایی علیه رژیم آل سعود سردادند. این تظاهرات به دعوت ائتلاف 14 فوریه تحت عنوان «جمعه کوبیدن داعش» و در اعلام همبستگی با ملت یمن و عراق برگزار شد.

    صدها نفر از مسلمانان استانبول نیز شنبه شب با برگزاری تظاهرات، تجاوز نظامی عربستان به یمن را محکوم و با مردم یمن اعلام همبستگی کردند.

    تظاهرکنندگان ترکیه ای که در محله  حالکالی تجمع کرده بودند با راهپیمایی خود که تا نیمه شب گذشته ادامه داشت، شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر رژیم صهیونیستی سر دادند.به گزارش ایرنا،معترضان پرچم های یمن و پارچه نوشته هایی را حمل می کردند که بر روی آن نوشته شده بود، مردم یمن تنها نیستند.

    شرکت کنندگان در این تظاهرات همچنین شعار می دادند که، "شاه عربستان به چند فروختی امت اسلامی را".

    تظاهرکنندگان که تا میدان حالکالی راهپیمایی کردند، در پایان این تظاهرات در حمایت از مردم یمن و در محکومیت تجاوز عربستان سعودی و هم پیمانانش به یمن بیانیه ای قرائت کردند.


    + نوشته شـــده در دوشنبه 94/1/10ساعــت 8:27 صبح تــوسط عباس | نظر