جریانی در کشور گویا عادت کرده علت بروز هر مشکل و رخدادی را به خارج نسبت دهد و با ادبیات «نمیشود و نمیتوانیم» ضعف خودش را به عموم ملت تعمیم داده و بگوید نمیتوانیم در برابر زورگویی ابرقدرتها بایستیم مثلا اگر مردم به جهت سوءمدیریت مدیران همین جریان با گرانیهای 700 درصدی مسکن و اجارهخانه و... روبهرو میشوند فورا جریان واداده به لطایفالحیلی تئوریبافی میکند که نتیجه ایستادگی همین است با شعار دادن نمیتوان مشکلات را حل کرد! اگر بهدلیل سیاست خسارتبار برجامی همین جریان، کشور با تنگناهای اقتصادی نظیر کاهش 8 برابری ارزش پول ملی، افت شدید صادرات حتی به همسایگان قدیمی، تعطیلی کارخانهها و برندهای مشهور ایرانی در صنایع مختلف و گرانیهای بیسابقه در 60 سال اخیر مواجه میشود بلافاصله جریان تحریف نتیجه میگیرد اینها از عواقب تن ندادن به خواستههای بیشتر آمریکاست! اگر کشور بهدلیل بیانضباطی مالی و عدم اصلاح ساختار بودجه و هزینهتراشیهای نجومی بر اساس درآمدهای رویایی نفتی با کسریهای چندصد هزار میلیارد تومانی دست به گریبان است سران جریان مذکور به طرفهًْالعینی مقصر همه این وقایع تلخ را به تحریمها ربط میدهند که معنای دیگرش همان مقاومت در برابر زیادهخواهیهای بیحد و حصر آمریکاست! اگر بهدلیل کوتاهی عوامل همین جریان نیروگاهها توسعه نمییابد و برق قطع میشود و کشور در تابستان و زمستان با مشکل خاموشی مواجه میشود بلافاصله جریان تحریف دست به کار میشود و مقصر را همان تحریم خارجی معرفی میکند و نتیجه میگیرد اگر میخواهید خاموشی نداشته باشید همین هفته درباره تحریم که اصلش دست ماست تصمیم بگیرید تا مشکل حل شود!
آقای روحانی روز گذشته در جلسه هیئت دولت ریشه مشکل کمبود برق را عدم سرمایهگذاری دانست و گفت: «بدون سرمایه و با دست خالی نمیشود کاری انجام داد... چرا نمیتوانیم سرمایه را به بازار ایران بیاوریم و مستقر کنیم... چون تحریم هستیم و FATF را نهایی نکردهایم... بهنظر من FATF دست خودمان است و میتوانیم فردا آن را حل کنیم و روابطمان با بانکها تغییر کند، بهنظر من در جنگ اقتصادی پیروز شدیم ولی تحریم باقی مانده و هرچند یک بخشش دست دیگران است ولی اصل ما هستیم و میتوانیم همین هفته تصمیم بگیریم و تمام کنیم و میتواند ماهها ادامه یابد».
این ادعاها در حالی است که اولا تجربه چهار دهه اخیر کشور به وضوح نشان داده هر پیشرفت و توسعهای منوط به سرمایهگذاری خارجی نیست و اتفاقا بسیاری از توفیقات ما در حوزههای مختلف با پول داخلی انجام گرفته از پیروزی در هشت سال دفاع مقدس گرفته تا سازندگیهای پس از جنگ تحمیلی همچون توسعه ریلی و جادهای، پالایشگاهسازیها، کشف و استخراج معادن، توسعه فناوریهای نوین، ساخت میلیونها واحد مسکونی در قالب مسکن مهر و... همه اینها با پول مردم همین مرز و بوم انجام گرفته و اتفاقا اهالی این دیار بهره چندانی از سرمایه بیگانه نصیبشان نشده است همین برجام که آقای روحانی باز هم دیروز مدعی شد هزاران میلیارد تومان آورده برای ایران داشته طبق اعتراف مسئولان اقتصادی و سیاسی همین دولت عایدی مالی برای کشور نداشته است. برای اثبات این سخن کافی است علاوه بر مرور گفته معروف آقای سیف رئیس کل اسبق بانک مرکزی دولت روحانی که اذعان کرد «دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است» به اظهارات روزهای اخیر آقای تختروانچی نماینده دائم ایران در سازمان ملل اشاره کنیم که در نشست شورای امنیت تأکید کرد «ایران هزینه هنگفتی برای برجام کرد اما بهرهای از آن نبرد».
ثانیا در همین موضوع توسعه نیروگاهی نیز بخش خصوصی داخلی(سندیکای تولیدکنندگان برق) بارها اعلام کرده آماده سرمایهگذاری است اما به شرطی که دولت تحریمهای داخلی را برطرف کند. نکته عجیب دیگر اینکه در همین دولت دوازدهم نه تنها مشوقهایی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در توسعه نیروگاهها در نظر گرفته نشد بلکه جناب اردکانیان وزیر نیرو در همان ماههای نخست آغاز به کارش صراحتا با ساخت نیروگاه مخالفت کرد و در گفتوگو با خبرگزاری فارس در بهمن سال 96 صراحتا تأکید کرد برای جوابگویی به 200 ساعت مصرف زیر بار فشار برای نیروگاهسازی نمیروم!
ثالثا اگر آقای روحانی مدعی است در تامین سرمایه خارجی مشکل وجود دارد (که البته در اینباره هم حرف و حدیثهایی وجود دارد که در جای خودش میتوان درخصوص آن بحث کرد) چرا از ظرفیت بالای بورس در تامین مالی پروژههای عمرانی و نیروگاهی استفاده صحیح نشد؟ چرا دولت با رفتار نسنجیده و کاسبکارانه سال گذشتهاش در بورس ضربه سختی به اعتماد عمومی وارد کرد؟ چرا به صدها هزار میلیارد تومان سرمایههای خرد مردم کوچه و بازار که به هزاران امید و آرزو روانه بازار سهام شده بود فقط نگاه ابزاری کرد و پس از برطرف کردن کسری بودجهاش آنان را رها کرد؟ آیا اگر دولت به جای این اقدام سودجویانه به فکر تعامل دوسویه با سرمایههای مردم به دور از هرگونه هیجانسازیهای کاذب - نظیر اینکه مردم همهچیز را به بورس بسپارند- بود نمیتوانست بخش مهمی از نقدینگی 3700 هزار میلیارد تومانی جامعه را به بخش تولید هدایت کند؟ وزیر اقتصاد آقای روحانی در خردادماه سال جاری اذعان کرد که اقتصاد کشور سال گذشته بیش از 500 هزار میلیارد تومان از بورس تامین مالی کرد. آیا نمیشد با مدیریت صحیح این روند تامین مالی ادامه پیدا میکرد؟
رابعا، آقای روحانی در حالی آدرس پول نداشتن برای مقابله با خاموشیها را به تحریمهای خارجی نسبت میدهد که رئیس سازمان مالیاتی ایشان دیروز طی مراسمی از ناتوانی در اخذ 350 هزار میلیارد تومان معوقه مالیاتی خبر داد. وی البته توضیح چندانی درباره علت این ناتوانی نداد اما انتقادات رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تعلل عجیب دولت در اجرای قانون پایانههای فروشگاهی تا حدی پشتپرده آن ناتوانی را برملا ساخت. آقای پورابراهیمی گفت: «وزیر اقتصاد در مورد اجرای قانون پایانههای فروشگاهی گفته است که تا پایان سال انجام میشود؛ معلوم نیست مراد کدام سال است سال شمسی یا میلادی؟ از بس وزیر اقتصاد در کمیسیون اقتصادی مجلس وعده و زمان داد و اجرا نکرد، مجبورم اینجا اعلام کنم و از رئیس سازمان مالیاتی زمان اجرا را بخواهم.»
اظهارات فوق نشان میدهد پول در داخل به قدر کافی هست منتهی ظاهرا ارادهای نیست تا از پولها برای احیای اقتصاد کشور استفاده شود.
خامسا آقای روحانی باز هم رفع مشکل اقتصادی کشور را به FATF ربط دادهاند در حالی که پیش از این آقای ظریف تأکید کردند «نه بنده و نه آقای رئیسجمهور نمیتوانیم تضمین بدهیم با پیوستن به کنوانسیون پالرمو (از لوایح مرتبط با FATF) مشکلات حل خواهد شد»! علاوه بر این تاکنون 39 بند از 41 بند تعهد FATF در داخل کشور اجرا شده اما نه تنها مشکل اقتصادی حل نشده بلکه محدودیتهای فراوانی برای مردم حتی در جابهجاییهای عادی روزانه پول در بانکهای داخلی ایجاد شده است! مثلا اگر شما همین امروز تصمیم بگیرید مبلغی در حد 10 میلیون تومان را از یک بانک به بانک دیگری در داخل کشور به شیوه ساتنا جابهجا نمایید بلافاصله متصدی بانک فرمی را در مقابل شما قرار میدهد که از شما میپرسد این پول را برای چه منظوری و برای چه کسی یا چه جایی میخواهید بفرستید؟! با این وصف باید از آقای روحانی پرسید آیا بانکها این اقدامات را خودسرانه و بدون دلیل انجام میدهند و یا اینکه اینها ناشی از همان تعهدات مخفیانه دولت به FATF است؟ پس چرا با انجام این اقدامات مشکلات مردم بیشتر شد؟
واقعیت این است که ما اگر حتی تمام بندهای FATF را هم بپذیریم طبق اعتراف آقای ظریف باز هم تضمینی برای حل مشکلات اقتصادی نخواهد بود زیرا تحریمهای آمریکا طبق تصریح مسئولان کاخ سفید از جمله بایدن و بلینکن از جنس تحریمهای ثانویه و قرمز است و هرگز برداشته نخواهد شد. بنابراین شایسته است مسئولان دولت دوازدهم در روزهای پایانی عمر حکمرانیشان به جای تحریف واقعیتها، برای یکبار هم که شده صادقانه با مردم سخن بگویند تا بلکه خاطرهای خوش از آنها در افکار عمومی باقی بماند.
کمال احمدی
محمد ایمانی
1- دوره خدمتگزاری رئیسجمهور منتخب، جناب آقای رئیسی، از اواسط مردادماه آغاز میشود و پس از آن، نوبت معرفی اعضای کابینه است. بر این اساس، یک ماه پیش رو، دورهای طلایی در انتخاب همکاران و ریلگذاری دولت است. رئیسجمهور اگرچه جایگاه ممتازی در نظام سیاسی و مدیریتی دارد، اما این ترکیب «تیم دولت» است که جهتگیری و میزان پیشبرد برنامههای او را مشخص میکند. به همین دلیل هم رهبر انقلاب بر اهمیت تشکیل «دولت جوان حزباللهی» (و نه فقط رئیسجمهور انقلابی) به عنوان لازمه تحول اساسی در مدیریت اجرایی کشور تاکید کردند.
2- مهندسی ارکان دولت، منطقا متوقف به نقشه و برنامهای است که رئیسجمهور در پی آن است. به عبارت دیگر، تدوین نقشه کلان دولت، مقدم بر انتخاب وزرا و معاونین است. این برنامه و اولویتهای آن است که تعیین میکند راس هر وزارت و معاونتی، چه کسی قرار بگیرد؟ لزوم برنامه، ضمنا به ما میگوید که اعضای کابینه نه به شکل منفرد و جزیرهای، بلکه باید در قالب یک تیم چیده شوند. شرط حضور در دولت، کاربلدی و امانتداری و پاکدستی است. اما یک ویژگی لازم دیگر، روحیه فعالیت تیمی است. نداشتن اخلاق کار تیمی در کنار خلأ برنامه یا ضعف فرماندهی رئیسجمهور، موجب واگرایی و گسست در دولتهای مختلف طی سه دهه اخیر شد.
3- تیم دولت، برای حل چالشهای بزرگ اقتصادی باید همدل و هماهنگ باشد. در غیر این صورت، دستگاهها، رفتار جزیرهای خواهند داشت و احیانا دچار تعارض و تناقض میشوند. بازخوانی برخی عبرتهای تاریخی، به درک موضوع کمک میکند. به عنوان مثال، دولت مدعی اصلاحات چنان دچار کج کارکردی شد که مردم در انتخابات سال 84 به همه نامزدهای این طیف (هاشمی، معین، کروبی و مهرعلیزاده) «نه» قاطع گفتند. علت نارضایتی مردم، اولا انحراف گفتمانی دولت، و ثانیا آشفتگی ستاد اقتصادی آن بود. فقط چهار سال زمان برد تا طرح ساماندهی اقتصادی روی کاغذ بیاید! پس از آن هم درگیری در داخل دولت ادامه داشت.
4- عملکرد ناهماهنگ دولت خاتمی چنان بحرانساز شد که بارها مورد نکوهش اعضا یا متحدانش قرار گرفت. رسول منتجبنیا عضو مجمع روحانیون، تیرماه 1380 گفت: «مجموعه کابینه آقای خاتمی با طرح ساماندهی اقتصادی هماهنگ نبود. این مدیران به سیاست تعدیل اقتصادی معتقد بودند. دستگاههای زیرمجموعه، موجب نابسامانی اقتصادی شدند که امروز بر جامعه حاکم است». محمد عطریانفر عضو مرکزیت کارگزاران، 13 بهمن 1379 تاکید کرد: «تیم اقتصادی دولت، آلیاژی و شکننده است... رک بگویم. قابل قبول نیست که بعد از سه سال و نیم، تازه شاهد بروز اختلاف میان دو نظریه اقتصادی یک کابینه مشترک باشیم. تیم اقتصادی خاتمی آلیاژی است و آزمون و خطای زیادی داشته. به خاطر این ناهمگونی، نمیتوان کاری کرد».
5- محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب هم 30 بهمن 1379 اظهار داشت: «تیم اقتصادی دولت، تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند. کسانی که در دولت سابق (سازندگی) تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب میکردند، با بنبست مواجه شدند و در دولت خاتمی هم قطعا ناموفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور مشکل ایجاد کردند». عیسی کلانتری وزیر کشاورزی هم که پس از ادغام این وزارت در «جهاد کشاورزی» کنار رفت، شهریور 1380 گفت: «مشکل اصلی در سازمان مدیریت و برنامهریزی است. تا اینها سر کار هستند وضع بهتر از این نمیشود. سرمایهگذاری کشاورزی با سالانه 2 درصد کاهش مواجه است. تفکر دولت این نبوده که با رونق کشاورزی به کشور کمک کند. تا آمدیم از کشاورز حمایت کنیم، انبوه محصولات به داخل سرازیر شد». عبدالعلیزاده وزیر مسکن نیز 25 تیر 1380 گفت: «مدیران دولتی، هیچ ریسکی را قبول نمیکنند و اگر کار را خراب کنند، مجازات نمیشوند. مدیران بخش خصوصی، با ندانمکاری مدیران دولتی، با ورشکستگی رو به رو میشوند. این سخنان، اعتراف من است» و حسین نمازی وزیر اقتصاد، شهریور 1380 تاکید میکرد: «سیاست تعدیل اقتصادی باعث گرانی شد».
6- ناهماهنگی و تعارض و ناکارآمدی، تا پایان دولت خاتمی ادامه یافت؛ چنانکه او پس از هفت سال سردرگمی، در تاریخ 2 اردیبهشت 83، طهماسب مظاهری و محمد ستاریفر (وزیر اقتصاد، و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی) را یکجا برکنار کرد و گفت «هر دو کمکهای شایانی را به خصوص در تدوین طرح ساماندهی اقتصادی انجام دادند. اما در تعامل با یکدیگر جرقههایی میزدند که باعث ناهماهنگی میشد. ما با بررسیهایی که انجام دادیم، به منشوری مکتوب رسیدیم که بازهم این دو دستگاه به هر دلیل به یکدیگر چفت نشدند و من توفیق ایجاد تفاهم و هماهنگی را میان آنها نداشتم. یکسال و نیم از دولت باقی مانده. در این مدت، کار تازهای را نمیتوانیم انجام دهیم، تنها در چارچوب برنامه سوم حرکت میکنیم و در این مدت هماهنگی در میان اعضای دولت بسیار مهم است».
7- دولت نهم که به جای دولت اصلاحات سر کار آمد، انصافا خدمات کمنظیری را در حوزه حمایت از محرومان، کاهش شکاف طبقاتی، گسترش شرکای اقتصادی کشور، حمایت از تولید داخلی، حمایت از پیشرانهایی مثل بخش مسکن انجام داد. این دولت و دولت بعدی، در عین حال در حوزه برنامهریزی کلان، «طرح تحول اقتصادی» را در هفت بند شامل «هدفمندی یارانهها، گمرک، مالیات، نظام بانکی، نظام توزیع، بهرهوری، و تقویت پول ملی» مد نظر داشت. اما در عمل، اغلب این هفت محور اجرایی نشد و هدفمند کردن یارانهها نیز به شکل ناقص به اجرا در آمد. تحریمها حتما، یک دلیل مضیقه برای این دولت و دولت پس از آن (روحانی) بود، اما میتوان ادعا کرد در کنار روحیات خاص رئیس دولت، ناهماهنگی و تعارض میان اعضای تیم اقتصادی هم مشکلساز شد. از یکطرف، همگرایی مجلس و دولت، به واگرایی و تعارض انجامید؛ و از طرف دیگر، اختلاف در درون دولت شکل گرفت. به نحوی که با جدایی و استعفا، برکناری و یا استیضاح وزیران اقتصاد (دانش جعفری)، صنایع (طهماسبی)، راه و ترابری (بهبهانی)، رفاه و کار (کاظمی- شیخ الاسلامی)، تعاون (ناظمی اردکانی) و... مواجه شدیم؛ و اینها غیر از اختلافات در حوزههای سیاسی و فرهنگی بود.
8- اما در دولت روحانی، شاهد تعارضهای شدید میان «سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، و وزارت اقتصاد»، «وزارت صمت و وزارت نفت»، «نفت و نیرو»، «صمت و جهاد کشاورزی»، «وزارت اقتصاد با راه و شهر سازی»، «راه وشهرسازی و بانک مرکزی» و... در زمینه سیاستهای مالی، پولی، بانکی، بورس، ارز، گمرک، تنظیم بازار، حمایت از تولید، مبارزه با قاچاق، شناسایی خانههای خالی، اخذ مالیالت و... بودهایم. تیم اقتصادی، درباره انواعی از مسائل مثل انبساطی یا انقباضی بودن سیاست پولی، کاهش یا افزایش نرخ سود بانکی، و نحوه مدیریت بازار ارز اتفاق نظر نداشت و تصمیمهای متناقض و ناپایدار را تجربه کرد. این آشفتگی ستادی و فرماندهی موجب شد دولت، با وجود اختیارات فراوان، کارنامه نامطلوبی را بر جا بگذارد. در همین چند ماه اخیر شاهد دستورهای پیاپی رئیسجمهور مبنی بر توقف گرانی، و از آن طرف، دستور دستگاههای دولتی برای گرانی رسمی بودیم. این وضعیت، تورم حداقل 43 درصدی را به یادگار گذاشت؛ هر چند که برخی محافل همسو با دولت، رقم تورم را تا 50 درصد ارزیابی میکنند. در همین دولت بود که عزل وزیران اقتصاد و صمت، و رئیسبانک مرکزی اتفاق افتاد و این غیر از وزرایی بود که با استیضاح مجلس همسو (دهم) کنار گذاشته شدند. ناهماهنگیها آن قدر بیسابقه بود که چهار وزیر، در میانه سال 94، نامه ای هشدار آمیز به روحانی نوشتند و درباره رکود و تعطیلی اقتصاد هشدار دادند. ظرف چند ماه اخیر هم شاهد مجادلات میان رئیسسازمان برنامه و بودجه، وزیر اقتصاد و رئیسکل بانک مرکزی درباره مقصر بدهیهای چند صد هزار میلیارد تومانی دولت بودیم.
9- تیم اقتصادی دولت، به بنبست خورد؛ چون فاقد برنامه درونزا و دچار روز مرگی و تعلیق و انتظار بود. نتیجه به قدری تاسف بار است که آقای علی صوفی وزیر دولت اصلاحات و مشاور خاتمی، به خبرگزاری ایلنا میگوید: «دولت آقای روحانی ارز را رها کرده بود و ارز برای خودش جولان میداد، به خاطر داشته باشید از سال 96 به این طرف این ارز بود که در کشور همه چیز را تعیین میکرد... مشاوران آقای روحانی و تیم اقتصادی وی، نئولیبرال بود و رهاسازی ارز را به اجرا گذاشتند و تعادل در اقتصاد کشور به هم خورد، به طوری که با قضایایی مانند انتخابات آمریکا و صحبتهای یک سناتور، نرخ ارز تحت تاثیر قرار میگرفت و عملاً در جاهایی حتی اقدامات دولت کارساز نبود. وزارتخانههای اقتصادی مانند صمت و کار و رفاه، و سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی، بسیار مهم و تأثیرگذار هستند که باید با هم هماهنگ و یکدست باشند و از یک مکتب اقتصادی متعادل بومی استفاده کنند. بهتر است اقتصاد از دست نئولیبرالها خارج شود و یک هماهنگی در دستگاههای ذی صلاح به وجود بیاید».
10- سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» شامل 24 بند که سی ام بهمن 1392 از سوی رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، یک نقشه راهبردی جامع است و همین راهبرد باید در برنامهریزی، مورد اهتمام دولت جدید قرار بگیرد. در این مسیر، مانع زدایی به اندازه حمایت از تولید و رونق اقتصادی درونزا اهمیت دارد. با تاسف باید گفت که سوء مدیریت چند سال اخیر عملا موجب مینگذاری اقتصاد در ابعاد مختلف شده و همین ممکن است از شتاب حرکت بکاهد. سوء مدیریت موجب شد فرصتهایی مانند «جوانی و تحصیلکردگی جمعیت، کشاورزی، مسکن، و فناوریهای نوین ارتباطی»، عملا به شکل تهدید درآید. هنر دولت جدید این است که این پیشرانها را به شأن و جایگاه واقعی خود در قطار پیشرفت برگرداند. به عنوان مثال، تامین مسکن هماکنون به چالشی جدی برای طبقاتی از مردم تبدیل شده و تامین بودجه برای ساخت مسکن نیز دشوار به نظر میرسد. اما با کاربست تدابیری مانند واگذاری اوراق چند ساله (با نرخ سود جذاب) احتمالا بتوان، چرخ صدها صنعت را برای رونق تولید و اشتغال به حرکت درآورد و نقطه پایان بر رکود تورمی گذاشت.
11- مشکلات اقتصادی متعدد و متنوع است. اما دولت جدید باید اولویت بندی و زمان بندی کند: از کارهای اورژانسی فوریت دار برای تثبیت نسبی وضعیت اقتصاد، تا چاره جوییهای میان مدت و بلندمدت. اقتصاد ما با رکود، تورم، حیف و میل و هدر رفت منابع، توزیع ناعادلانه فرصتها، مشکلات طبقات ضعیف، کسری بودجه و درآمدهای ناپایدار دولت، اقتصاد زیرزمینی چند صد هزار میلیاردی با مالیات صفر، و اختلال در نظام توزیع مواجه است. این وضعیت، اصلاحات جدی را در زمینه ساختار بودجه، نظام مالیاتی (معطوف به دانه درشتها و سوداگران غیر مولد)، مدیریت نقدینگی، یارانههای غیر هدفمند، سیاستهای مربوط به انرژی و سوخت، حمایت از تولید، نظام بانکی و گمرکی، امنیت غذایی و کشاورزی، تنوع بخشی به صادرات و شرکای تجاری، مدیریت واردات، دیپلماسی پویای اقتصادی، و راهاندازی سامانههای شفافیتساز مثل سامانه جامع تجارت را طلب میکند.
12- استفاده از ظرفیت نخبگان کشور و دریافت ایدهها و پیشنهادهای عملیاتی آنها، یک هنر است. دولت جدید حتما باید تمهیدی بیاندیشد که در کنار ایفای نقش نهادی خود، بتواند بسیجکننده پویش پیشرفت ملی به مثابه یک جریان قدرتمند شود. اگر مردم و نخبگان با همه تنوع سلایق، دولت را خدمتگزار و دارای اراده پیشرفت و عدالت بدانند، حتما به کمک میشتابند و این بسیجگری، نیروی بینظیری را برای تحول و اصلاح امور آزاد میکند. در مقابل، طراحی جدی برای گرفتار کردن دولت به روزمرگی، اختلاف، اصطکاک با دستگاهها، استهلاک فرصتها و انداختن دولت از چشم مردم وجود دارد که باید شناخت و از آسیبها پرهیز کرد.
آقای روحانی بی غیرتی تاکجا!!!!!!!!!!! « این یکی دیگر فروشی نیست!»
1- دیروز آقای روحانی در جلسه هیئت دولت به چند نمونه از آنچه که آن را دستاوردهای بزرگ! دولت میدانست، اشاره کرد که به جرأت و با استناد به واقعیتهای محسوس و ملموس میتوان گفت متاسفانه حتی یک نمونه از آنها نیز نه تنها واقعیت نداشت بلکه با واقعیتهای موجود فاصلهای پرناشدنی و در حد و اندازه تناقض نیز داشت! از جمله فرمودند:
«این دولت جلوی فساد ایستاد! ... این ما بودیم که با فساد
راستیآزمایی آنچه جناب روحانی ادعا کردهاند به آسانی ممکن است و برای درک میزان انطباق این ادعاها با واقعیتها به اخبار پشت پرده و اسناد طبقهبندی و محرمانه نیازی نیست! بلکه فقط با نیم نگاهی به مواضع و عملکرد و کارنامه 8 ساله دولت به وضوح میتوان به تفاوت - بخوانید تناقض- این ادعاها با واقعیتهای موجود پی برد! که شرح مستند آن در گزارش خبری تحلیلی کیهان امروز آمده است ولی جناب ایشان درباره مذاکرات وین و چگونگی لغو تحریمها، راهکاری ارائه کردند که فروش کشور به دشمن و تبدیل ایران به یکی از دولتهای فقیر و غارتشده و دستنشانده آمریکا نتیجه قطعی آن خواهد بود! بدیهی است نمیتوان باور کرد که ایشان از نتیجه پیشنهاد خود با خبر بودهاند! بلکه این پیشنهاد خطرناک را فقط میتوان - و باید- در کنار بسیاری از عملکردهای زیانبار دیگر و برخاسته از نابلدی ایشان به ارزیابی نشست.
2- ابتدا باید صورتمسئله، همانگونه که هست مطرح شود و آن، اینکه آقای روحانی طی 8 سال گذشته بسیاری از امکانات و ظرفیتهای کشور را به پای مذاکرات هستهای ریخته و جز تحمیل خسارتهای فراوان به مردم و نظام دستاورد دیگری به ارمغان! نیاورده است، هدف از مذاکرات، لغو تحریمها بود ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد. در این حالت انتظار این بود - و هنوز هم هست- که جناب ایشان به خاطر فاجعهای که به ملت تحمیل کردهاند، زبان به پوزش بگشایند و فریبخوردگی و نابلدی خود را با بهرهگیری از کارشناسان چیرهدست جبران کنند.
کارشناسانی که شرایط پیشآمده را از قبل پیشبینی میکردند ولی از سوی ایشان با بیتوجهی همراه با اهانت روبهرو شدند! اینکه ما در مذاکرات کاپ اخلاق گرفتیم! و یا بین آمریکا و اروپا اختلاف افکندیم! و ... برفرض صحت! - که صحت ندارد- هدف مذاکرات نبود، قرار بود تحریمها لغو شود که نشد و اضافه هم شد. حالا به نظری که ایشان در جلسه دیروز دولت مطرح کردهاند توجه کنید.
3- رئیسجمهور محترم در جلسه دیروز دولت فرمودهاند؛ «اگر بخواهند همین امروز ما میتوانیم تحریمها را تمام کنیم، نه فردا، همین امروز، همین امروز دوم تیر، برویم همین الان اختیارات را بدهیم به آقای دکتر عراقچی، پا شود برود وین در عرض چند روز توافق را نهایی کند و اعلام شود تحریمها برداشته شده است»!
باید از آقای روحانی پرسید اولاً؛ مگر طی 8 سال گذشته، همه نمیخواستند تحریمها لغو شود و نتوانستید!؟ و ثانیاً قرار است به آقای عراقچی چه اختیاراتی بدهید که تاکنون و طی 8 سال گذشته نداشته است!؟ و این چه اختیاراتی است که اگر جناب دکتر عراقچی داشته باشد ظرف یک روز به تحریمها خاتمه میدهد و کاری که جنابعالی طی 8 سال قادر به انجام آن نبودهاید را یک روزه به انجام میرساند!؟ برای کشف این معما باید دید حریف از ما چه میخواهد که اگر به خواستهاش تن بدهیم همه تحریمها ظرف یکروز لغو خواهد شد!؟ بخوانید و تأسف بخورید!
4- آمریکا با صراحت و رسماً اعلام کرده است که خواستار توقف صنایع موشکی ایران و کنترل حضور کشورمان در منطقه است. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری - اول تیرماه- میگوید: توافق هستهای با ایران ضروری است اما برای پرداختن به مسائلی مانند برنامه موشکی این کشور کافی نیست! «آنتونیبلینکن» وزیر خارجه آمریکا در نشستی با کمیته سنا - 18 خرداد- اعلام میکند؛ حتی در صورت احیای توافق هستهای موسوم به برجام و بازگشت آمریکا و ایران به تعهدات هستهای خود، بازهم «صدها» تحریم ایالات متحده علیه ایران همچنان باقی خواهد ماند! بلینکن در اظهارات دیگری تاکید میکند که برای توافق با ایران، این کشور باید صنایع موشکی خود را متوقف کند و به حضورش در منطقه خاتمه بدهد و... و. دهها نمونه دیگر از این دست.
خُب به وضوح و بدون کمترین تردید میتوان فهمید که منظور آقای روحانی از اختیاراتی که میتواند ظرف یکروز به تحریمها خاتمه بدهد چیست!؟ باید به همه خواستههای آمریکا بیکم و کاست تن بدهیم! صنایع موشکی و دفاعی خود را متوقف کنیم، از حضور در منطقه خودداری کنیم و به لقمه راحتی برای بلعیده شدن از سوی آمریکا تبدیل شویم. مردم مظلوم کشورمان را زیر پای تروریستهای تکفیری قربانی کنیم! زنان و دخترانمان را - نستجیر بالله- به عنوان کنیز - که تصورش هم چندشآور و نشانه اوج بیغیرتی است- در اختیار داعشیها قرار بدهیم و ... غارت ثروتهای ملی و به بردگی کشاندن ملت و ... که بماند!
آیا اختیارات مورد نظر ایشان که اگر داده شود همه تحریمها یکروزه لغو خواهد شد! غیر از این است!؟ اگر این نیست، پس چیست!؟ آمریکا به صراحت و رسماً و علناً اعلام کرده است که تنها در این صورت تحریمها را لغو میکند! باید گفت ملت غیور و جوانان جانبرکف این کشور نمردهاند که جنابعالی در لفافه نسخه فروش ایران و مردم شریف و پاکباخته این مرز و بوم را میپیچید! جناب آقای روحانی! این یکی دیگر فروشی نیست!
آقای روحانی! بی غیرتی تاکجا!!!!!!!!!!!
آدرس در گپ
https://gap.im/basiraan
?? #کاریکاتور | روحانی: من نگفتم!!!گروه سیاسی-رجانیوز: حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان «آقای روحانی! این یکی دیگر فروشی نیست!» نوشت:
1- دیروز آقای روحانی در جلسه هیئت دولت به چند نمونه از آنچه که آن را دستاوردهای بزرگ! دولت میدانست، اشاره کرد که به جرأت و با استناد به واقعیتهای محسوس و ملموس میتوان گفت متاسفانه حتی یک نمونه از آنها نیز نه تنها واقعیت نداشت بلکه با واقعیتهای موجود فاصلهای پرناشدنی و در حد و اندازه تناقض نیز داشت! از جمله فرمودند:
«این دولت جلوی فساد ایستاد! ... این ما بودیم که با فساد جنگیدیم! ... ملت بدانید هیچ راهی به جز شفافیت برای مبارزه با فساد وجود ندارد؛ اطلاعات باید در اختیار مردم قرار بگیرد. آن دولتی که اطلاعات را در اختیار مردم گذاشت؛ این دولت بود! ... این دولت مردم آمریکا را پای میز مذاکره نشاند! ... نگوییم بخاطر معیشت مردم نیامدند، پس چرا در سیستان و بلوچستان با آن همه سختی مشارکت بالا بود!؟ و...».
راستیآزمایی آنچه جناب روحانی ادعا کردهاند به آسانی ممکن است و برای درک میزان انطباق این ادعاها با واقعیتها به اخبار پشت پرده و اسناد طبقهبندی و محرمانه نیازی نیست! بلکه فقط با نیم نگاهی به مواضع و عملکرد و کارنامه 8 ساله دولت به وضوح میتوان به تفاوت - بخوانید تناقض- این ادعاها با واقعیتهای موجود پی برد! که شرح مستند آن در گزارش خبری تحلیلی کیهان امروز آمده است ولی جناب ایشان درباره مذاکرات وین و چگونگی لغو تحریمها، راهکاری ارائه کردند که فروش کشور به دشمن و تبدیل ایران به یکی از دولتهای فقیر و غارتشده و دستنشانده آمریکا نتیجه قطعی آن خواهد بود! بدیهی است نمیتوان باور کرد که ایشان از نتیجه پیشنهاد خود با خبر بودهاند! بلکه این پیشنهاد خطرناک را فقط میتوان - و باید- در کنار بسیاری از عملکردهای زیانبار دیگر و برخاسته از نابلدی ایشان به ارزیابی نشست.
2- ابتدا باید صورتمسئله، همانگونه که هست مطرح شود و آن، اینکه آقای روحانی طی 8 سال گذشته بسیاری از امکانات و ظرفیتهای کشور را به پای مذاکرات هستهای ریخته و جز تحمیل خسارتهای فراوان به مردم و نظام دستاورد دیگری به ارمغان! نیاورده است، هدف از مذاکرات، لغو تحریمها بود ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد. در این حالت انتظار این بود - و هنوز هم هست- که جناب ایشان به خاطر فاجعهای که به ملت تحمیل کردهاند، زبان به پوزش بگشایند و فریبخوردگی و نابلدی خود را با بهرهگیری از کارشناسان چیرهدست جبران کنند.
کارشناسانی که شرایط پیشآمده را از قبل پیشبینی میکردند ولی از سوی ایشان با بیتوجهی همراه با اهانت روبهرو شدند! اینکه ما در مذاکرات کاپ اخلاق گرفتیم! و یا بین آمریکا و اروپا اختلاف افکندیم! و ... برفرض صحت! - که صحت ندارد- هدف مذاکرات نبود، قرار بود تحریمها لغو شود که نشد و اضافه هم شد. حالا به نظری که ایشان در جلسه دیروز دولت مطرح کردهاند توجه کنید.
3- رئیسجمهور محترم در جلسه دیروز دولت فرمودهاند؛ «اگر بخواهند همین امروز ما میتوانیم تحریمها را تمام کنیم، نه فردا، همین امروز، همین امروز دوم تیر، برویم همین الان اختیارات را بدهیم به آقای دکتر عراقچی، پا شود برود وین در عرض چند روز توافق را نهایی کند و اعلام شود تحریمها برداشته شده است»!
باید از آقای روحانی پرسید اولاً؛ مگر طی 8 سال گذشته، همه نمیخواستند تحریمها لغو شود و نتوانستید!؟ و ثانیاً قرار است به آقای عراقچی چه اختیاراتی بدهید که تاکنون و طی 8 سال گذشته نداشته است!؟ و این چه اختیاراتی است که اگر جناب دکتر عراقچی داشته باشد ظرف یک روز به تحریمها خاتمه میدهد و کاری که جنابعالی طی 8 سال قادر به انجام آن نبودهاید را یک روزه به انجام میرساند!؟ برای کشف این معما باید دید حریف از ما چه میخواهد که اگر به خواستهاش تن بدهیم همه تحریمها ظرف یکروز لغو خواهد شد!؟ بخوانید و تأسف بخورید!
4- آمریکا با صراحت و رسماً اعلام کرده است که خواستار توقف صنایع موشکی ایران و کنترل حضور کشورمان در منطقه است. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری - اول تیرماه- میگوید: توافق هستهای با ایران ضروری است اما برای پرداختن به مسائلی مانند برنامه موشکی این کشور کافی نیست! «آنتونیبلینکن» وزیر خارجه آمریکا در نشستی با کمیته سنا - 18 خرداد- اعلام میکند؛ حتی در صورت احیای توافق هستهای موسوم به برجام و بازگشت آمریکا و ایران به تعهدات هستهای خود، بازهم «صدها» تحریم ایالات متحده علیه ایران همچنان باقی خواهد ماند! بلینکن در اظهارات دیگری تاکید میکند که برای توافق با ایران، این کشور باید صنایع موشکی خود را متوقف کند و به حضورش در منطقه خاتمه بدهد و... و. دهها نمونه دیگر از این دست.
خُب به وضوح و بدون کمترین تردید میتوان فهمید که منظور آقای روحانی از اختیاراتی که میتواند ظرف یکروز به تحریمها خاتمه بدهد چیست!؟ باید به همه خواستههای آمریکا بیکم و کاست تن بدهیم! صنایع موشکی و دفاعی خود را متوقف کنیم، از حضور در منطقه خودداری کنیم و به لقمه راحتی برای بلعیده شدن از سوی آمریکا تبدیل شویم. مردم مظلوم کشورمان را زیر پای تروریستهای تکفیری قربانی کنیم! زنان و دخترانمان را - نستجیر بالله- به عنوان کنیز - که تصورش هم چندشآور و نشانه اوج بیغیرتی است- در اختیار داعشیها قرار بدهیم و ... غارت ثروتهای ملی و به بردگی کشاندن ملت و ... که بماند!
آیا اختیارات مورد نظر ایشان که اگر داده شود همه تحریمها یکروزه لغو خواهد شد! غیر از این است!؟ اگر این نیست، پس چیست!؟ آمریکا به صراحت و رسماً و علناً اعلام کرده است که تنها در این صورت تحریمها را لغو میکند! باید گفت ملت غیور و جوانان جانبرکف این کشور نمردهاند که جنابعالی در لفافه نسخه فروش ایران و مردم شریف و پاکباخته این مرز و بوم را میپیچید! جناب آقای روحانی! این یکی دیگر فروشی نیست!
سرویس سیاسی-
ایران اسلامی در زمینه واکسن کرونا هم به تولید ملی رسیده و از تحریم عبور کرده است. واکسن کرونا با همت جوانان مؤمن انقلابی در دوران تحریم، از دل ظرفیتهای عظیم داخلی به دست آمد و بار دیگر ثابت شد که ملت ایران تواناست و میتواند تحریم را خنثی کند، تولید کند، رشد یابد، ابتکار کند، مرزهای علم و فناوری را بشکند و پیش برود. دریافت واکسن ایرانی کرونا از سوی رهبر انقلاب که همواره حامی، دغدغهمند و نظریهپرداز تعالی، ارتقاء و پیشرفت درونزا و مشوق و پشتیبان تلاش دانشمندان کشور بودهاند، تجلیل و پاسداشت ویژه استعداد و توانایی سترگ ملی است.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای صبح جمعه دُز اول واکسن کوو ایران برکت را دریافت کردند. این واکسن که محصول تلاش محققان و دانشمندان جوان ایرانی است به تازگی مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرد و ایران به یکی از 6 کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شد.
رهبر انقلاب اسلامی پس از تزریق واکسن، با تشکر از همه دستاندرکارانی که با دانش، تجربه و کوشش علمی و عملی خود کشور را از این افتخار ملی و کار آبروبخش برخوردار کردند، گفتند: از وزیر محترم و همه مجموعه بهداشتی و درمانی کشور، از آقای مخبر و همکارانشان که در این قضیه نیز همچون مسائل دیگر با دلسوزی، علاقهمندی، ابتکار و توانایی ظاهر شدند، و از آقایان دکتر مرندی و دکتر سجادی به دلیل مراقبتهای همیشگی از وضع سلامتی بنده، صمیمانه تشکر میکنم.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با اشاره به اصرارهایی که از چند ماه قبل برای تزریق واکسن به ایشان وجود داشت، خاطرنشان کردند: من اولاً مایل نبودم از واکسن غیر ایرانی استفاده کنم بنابراین گفتم منتظر واکسن ایرانی میمانم چرا که باید این افتخار ملی را پاس بداریم و تا وقتی امکان پیشگیری و علاج در داخل وجود دارد، چرا از آن استفاده نکنیم؟
ایشان افزودند: البته وقتی نیاز باشد، استفاده از واکسن خارجی در کنار واکسن ایرانی نیز ایرادی ندارد اما باید به واکسن ایرانی احترام بگذاریم و از همه دانشمندان جوان، پر تلاش و فعال در تولید این واکسن و سایر مراکزی که در کشور مشغول تولید واکسن هستند، تشکر کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: علاوهبر اصرار به استفاده از واکسن ایرانی، تأکید داشتم که دریافت واکسن در نوبت طبیعی خود انجام شود که امروز بحمدالله افراد بالای 80 سال و همسن بنده، اغلب واکسن را دریافت کردهاند.
ایشان همچنین بر ضرورت ثبت اسناد علمی و انتشار مقالات مربوط به واکسن تأکید کردند و افزودند: در کنار تولید قوی، سریع و بهنگام واکسن، اسناد و مقالات علمی آن را نیز برای آگاهی دنیا از کار بزرگ خود آماده و منتشر کنید.
در ادامه آقای دکتر نمکی وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی، با تشکر از حمایتهای رهبر انقلاب، به مدیریت خوب پیک چهارم کرونا در کشور در مقایسه با کشورهای دیگر و ثبت مدل درمان ایرانی اشاره کرد و گفت: درخصوص واکسن، از ابتدا برای خرید و همچنین انتقال دانش فنی اقدامات خوبی انجام شد و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام نیز علاوهبر واکسن در تأمین ماسک و دستگاه اکسیژنساز همکاری بسیار مناسبی انجام داد.
دکتر نمکی با اشاره به رسوا شدن آمریکاییها در ادعای نبود محدودیت در انتقال تجهیزات و دارو به ایران گفت: پس از آنکه ما مجوز واکسن را صادر کردیم، رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد امکان انتقال واکسن به ایران وجود دارد که نشان داد حرفهای قبلی آنها دروغ بوده است.
وزیر بهداشت گفت: تا پایان مرداد گروههای آسیبپذیر، بیماران صعبالعلاج و افراد بالای 60 سال واکسن دریافت خواهند کرد و پس از آن دانشآموزان و عوامل مدارس در نوبت تزریق قرار میگیرند.
دکتر نمکی همچنین از فعالیت یک گروه ویژه برای ثبت مستندات علمی واکسنهای مختلفی که در کشور در حال تولید هستند و ارائه این مستندات به سازمانهای جهانی خبر داد.
دکتر نمکی درباره رعایتهای لازم پس از تزریق واکسن نیز گفت: همچنان باید از ماسک استفاده شود، چرا که واکسن احتمال بیماری سخت را پایین میآورد اما همچنان احتمال ابتلا وجود دارد.
همچنین آقای مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) نیز تزریق واکسن به رهبر انقلاب اسلامی را اتفاقی منحصر بفرد و ترجمه عملی اعتماد بنفس داخلی و اتکاء به جوانان و تلاشهای بیش از 200 جوان متخصص با میانگین سنّی زیر 30 سال دانست.
آقای مخبر با اشاره به تلاشهای محققان شرکتهای دانشبنیان در تولید انبوه ونتیلاتور و داروهایی مانند رمدسیویر، گفت: تا پایان شهریور بخش عمدهای از نیاز کشور به واکسن تأمین خواهد شد.
گفتنی است، ایران اسلامی در زمینه واکسن کرونا هم به تولید ملی رسیده و از تحریم عبور کرده است. جوانان مؤمن و انقلابی بار دیگر ثابت کردند خنثیسازی تحریم تحققیافتنی است. سنگ تحریم را خرد کردند، تحریم را تحقیر و از آن عبور کردند. واکسن کرونا با همت جوانان مؤمن انقلابی در دوران تحریم، از دل ظرفیتهای عظیم داخلی به دست آمد و بار دیگر ثابت شد که ملت ایران تواناست و میتواند تحریم را خنثی کند، تولید کند، رشد یابد، ابتکار کند، مرزهای علم و فناوری را بشکند و پیش برود. دریافت واکسن ایرانی کرونا از سوی رهبر انقلاب که همواره حامی، دغدغهمند و نظریهپرداز تعالی، ارتقاء و پیشرفت درونزا و مشوق و پشتیبان تلاش دانشمندان کشور بودهاند، تجلیل و پاسداشت ویژه استعداد و توانایی سترگ ملی است.
موفقیت در خنثیسازی تحریم با اتکاء به درون میسر است و ایران اسلامی توانسته است با استعداد و ظرفیت داخلی از داخل رشد کند. جوانان ایران اسلامی ظرفیت و توان داخلی را در دوره تحریم روزبهروز مانند چشمه جوشانی شکوفا کردهاند. بومی سازی فناوریهای پیشرفته، ماهواره نور، تولید بنزین، چرخه هستهای، صنایع دفاعی و موشکی، دانش و تجهیزات پزشکی، عرصهها و نمونههایی از شایستگی و قابلیت برجسته و پیروزی ملت ایران بر تحریم است.
ایران اسلامی در بسیاری از زمینهها و عرصههای علمی و فناوری در فهرست صدرنشینها قرار دارد؛ دومین کشور دارای توانایی ساخت دریچه قلب در جهان؛ دومین کشور در درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان؛ سومین تولیدکننده دکلهای انتقال برق؛ رتبه دهم جهانی در فناوری لیزر؛ مقام دوم جهان در زمینه تولید نانو دارو؛ چهارمین کشور در تولید اتانول در دنیا؛ رتبه سوم جهان در صنعت سدسازی؛ نهمین کشور دارای چرخه کامل فناوری فضایی؛ دومین کشور دارای فناوری تولید پهپاد رادارگریز؛ اولین کشور تولیدکننده صنعتی بیوایمپلنت؛ چهارمین قدرت موشکی جهان؛ جزو 10 کشور سازنده زیردریایی در جهان؛ تولیدکننده سریعترین اژدر رادارگریز در جهان؛ دارای مؤلفه استراتژیک خودکفایی در بنزین؛ پنجمین کشور برتر سازنده ربات انساننما؛ چهارمین کشور صاحب فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی در جهان؛ اولین سازنده استارتر هواپیما در غرب آسیا؛ چهارمین قدرت دریایی جهان، جزو 6 کشور تولیدکننده واکسن کرونا و...
روز چهارشنبه نیز خبر رسید که نخستین جراحی از راه دور در کشور با ربات ساخت داخل انجام شد و ایران دومین سازنده ربات جراح پس از آمریکا شده است.
بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده
مانده است
مقتدای انقلاب در بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران خاطرنشان کردند: «ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای 7 درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن 15 همسایه با 600 میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفادهنشده طبیعی و انسانی در رتبه اوّل جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه دوّم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفادهنشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.»
علاج تحریم
عقبنشینی نیست
ایشان 10/5/1399 نیز در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان تصریح کردند: «تحریم قطعاً قابل علاج است امّا علاجش عقبنشینی نیست. علاجش چیست؟ علاج تحریم فقط و فقط تکیه بر تواناییهای ملّی است. باید این تواناییها را هرچه داریم نگه داریم، دنبال کشف تواناییهای جدید باشیم -که قطعاً هم تواناییهای ما زیاد است- و به آنها تکیه کنیم و آنها را اِحیا کنیم.
خنثی کردن تحریم
دست ما است
رهبر انقلاب اسلامی همچنین 26/9/1399 در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی در توصیه به مسئولین و ملّت فرمودند: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی کردن تحریم دست ما است؛ دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده. اگر بتوانیم با روش درست تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است.»
کارتونیست: عباس گودرزی
انتخابات 28 خرداد پس از مدتها انتظار و گمانهزنیها برگزار شد. در این میان بحث پرتکرار این روزها، میزان مشارکت مردم و اظهارنظرهای مختلف و متفاوت در تحلیل این موضوع است. آنچه از مجموع و برآیند این تحلیلها مشاهده میشود این است که مشارکت بیش از 48 درصدی که البته در بسیاری از کشورها آرزو و هدفی دور از دسترس میباشد با توجه به میزان مشارکت و حد نصابهایی که مردم کشورمان در انتخابات مختلف سالهای گذشته از خود بهجا گذاشتهاند عدد بالایی نیست. عمده دلایل این کاهش مشارکت از سوی تحلیلگران و کارشناسان در چند موضوع خلاصه میشود از جمله؛
1- ادامه شیوع کرونا که طبق بررسیها و تجربه سایرین حداقل 10 درصد و چهبسا بیشتر در کاهش میزان مشارکت تأثیر دارد. در این خصوص گفتنی است که علیرغم همه زحمات کادر بهداشت و درمان کشور و همراهی بخش عمدهای از مردم در رعایت شیوهنامههای اتخاذ شده، بیتدبیری دولت و برخی از بیتوجهیهای ستاد کرونا به هشدار کارشناسان درخصوص لزوم جلوگیری از سفرهای نوروزی در شرایطی که در روزهای پایانی سال گذشته بیش از هر زمان دیگری به مهار کرونا نزدیک شده بودیم و آمار فوتیها و ابتلا به شدت کاهش یافته بود کار را به آنجا رساند که همچنان کشور درگیر ابتلای روزانه بیش از
10 هزار نفر و مرگ بالای 100 بیمار کرونایی میباشد. در این شرایط طبیعی است که درصد قابل توجهی از سالمندان یا افراد دارای بیماری زمینهای و سایر افراد که در گذشته با آسودگی برای رای دادن در محل شعب رایگیری حاضر میشدند علیرغم تمایل به رای دادن ریسک این موضوع را نپذیرند، البته شاید این افراد وقتی قرنطینه وسواسگونه و دورکاری عجیب برخی مسئولان را در طول دوران کرونا میبینند که با وجود امکان برنامهریزی برای رعایت شیوهنامهها تقریباً از حضور در بیشتر مجامع عمومی و رفتن بین مردمی که با همین دستورالعملهای ابلاغی مشغول زندگی روزمره خود هستند خودداری میکنند، به خود حق میدهند که برای حضور در پای صندوق رای تردید داشته باشند و احتیاط کنند. به این شرایط باید بیتوجهی دولت در افزایش و هدایت صندوقهای سیار متناسب با رایگیری در شرایط کرونایی و همچنین ضعف اجرایی در برگزاری منظم و بدون تاخیر انتخابات که روز جمعه موارد متعددی از این ضعف مشهود بود را نیز اضافه کرد.
2- از دیگر عوامل بیانشده در تحلیل چرایی علت کاهش مشارکت مردم در کنار موضوع مهم و اثرگذار کرونا، میتوان به عملکرد نامطلوب دولت در سالهای اخیر بهویژه در حوزههایی همچون اقتصاد و مدیریت معیشت مردم اشاره کرد. ناتوانی و کمکاری دولت در عمل به وعدههای پرزرق و برق خود از یکسو و معطل نگه داشتن تولید و گره زدن عجیب و سؤالبرانگیز معیشت و سفره مردم به برجامِ نافرجام و مذاکرات بیحاصل با غربیها در کنار سوءتدبیر در انجام بسیاری از وظایفی که اساساًً هیچ ارتباطی با خارج مرزها و مذاکره ندارند، همچنین ثبت رکوردهای تازه از جمله در تورم و گرانی سرسامآور، از افزایش قیمت مداوم مایحتاج روزانه مردم تا هفت برابر شدن قیمت مسکن و چند برابر شدن قیمت خودرو و... طبیعتاًً گلایه و سرخوردگی بسیاری از مردم را در پی داشته که بیشک در میزان مشارکت آنها در انتخابات نقش مستقیم داشته است.
3- در کنار موضوعات مهمی که اشاره شد، مواردی همچون تلاش رسانههای معاند و متصل به دلارهای نفتی سعودی و سرویسهای امنیتی غرب و تلاش آنها برای پمپاژ پرحجم ناامیدی و سوار شدن آنها بر موج بیتدبیریهای داخلی برای القای بیاثر بودن انتخابات هم در بین نظرات تحلیلگران به چشم میخورد. در این بین همنوایی تأسفبرانگیز برخی عناصر داخلی که حیات سیاسی و تمام اسم و رسم خود را مدیون همین صندوقهای رای و مشارکت مردم در انتخابات هستند و تلاش آنها برای از رونق انداختن انتخابات (که تفاوتی با آن فحاشی و چوب و چماقکشی ضدانقلاب برای جلوگیری از رای دادن هموطنان غیور ساکن غرب نداشت) از نکات خاص این دوره از انتخابات بود هرچند باید به این افراد گفت «عرض خود میبری و زحمت ما میداری».
عدهای نیز تلاشکردند نحوه بررسی صلاحیت نامزدها را عاملی برای کاهش مشارکت بدانند که با وجود حضور نامزدهایی از طیفهای مختلف سیاسی از جمله جریان اصلاحات در مناظرات و انتخابات و حضور همراه با حمایت سران و رسانههای این طیف از کاندیدای خود که با بیاعتنایی مردم به آنها (که ناکارآمدیهای موجود را نتیجه عملکرد دولت مورد حمایت و برآمده از تلاش گذشته آنها میدانستند) همراه بود، نمیتوان ادعای آنها را پذیرفت. اما واقعیت آن است که دو دلیل اول یعنی کرونا و نارضایتی مردم از عملکرد دولت را در کنار ضعف اجرایی دولت در شیوه برگزاری انتخابات باید دلیل اصلی کاهش مشارکت دانست. هر چند در تلاشی مضحک رسانههای معاند و جاماندگان داخلی از همراهی ملت، تلاش میکنند با وجود قابل پیشبینی بودن کاهش مشارکت مردم به دلایلی همچون کرونا و نارضایتی شدید از عملکرد دولت، کاهش مشارکت را به نفع خود مصادره کرده و سند حقانیت خود معرفی کنند که باید گفت؛ سمپاشیهای داخلی و خارجی و جنگ تبلیغاتی دشمن و رسانههای آن موضوع جدیدی نیست و بارها در دورههای مختلف انتخابات، با بیاعتنایی و جواب سخت مردم خنثی شده است.
اما وقتی سخن از گلایههای مردم میکنیم علاوه بر مواردی همچون نارضایتی گسترده از عملکرد دولت در حوزه معیشت و اقتصاد، نباید از یک آسیب بزرگ غافل شد و آن هم چیزی نیست جز لطمه رساندن به سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام مظلوم توسط دولتهای مختلف در سالهای گذشته با عملکرد و خطمشیهایی که اساساًً سنخیتی با خط اصیل انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی نداشته است.
هرچند با دید انصاف نمیتوان از خدمات دولتها در دورههای مختلف چشمپوشی کرد اما مردم که دولتهای مختلف را با رای و مشارکت ارزشمند خود و با امید به رفع موانع و مشکلات به صحنه خدمت وارد کردهاند از مواردی همچون اصرار و افتخار به مانور تجمل در دولت سازندگی و تولد نسلی از مسئولانی که با فاصله گرفتن از خلق و خوی انقلابیگری و سادهزیستی و رفتن به سمت اشرافیگری مسیر خود را از مردمی که چشم امید به خدمتگزاری آنها داشتند جدا کردند یا از پرداختن به حواشی بیثمر و افزایش سیاست زدگیها و رفتارهای ساختارشکنانه به جای تمرکز بر خدمت به مردم در دولت اصلاحات گلایه دارند. مردم از سرانجام تلخ و ناخوشایند دولتی که با روحیه خدمت و تلاش وارد میدان شد و امید به بازگشت ریل مدیریتی کشور به مسیر اصلی انقلاب را در مردم زنده کرد اما در پایان اسیر حواشی و حلقه انحرافی دشمنان دوستنما شد گلایه دارند. جالب آنکه امروز برخی از سردمداران آن دولت به جای شرمندگی از خیانت به امید مردم انقلابی، ژست طلبکار نیز گرفتهاند. مردم از کندی و کمکاری دولتی که کلید تدبیر به آنها نشان داد اما 8 سال از عمر یک کشور و ملت را در پای وعدههای واهی و لبخند تصنعی دشمن هدر داد و با غفلت از مهمترین وظایف و کمتوجهی به ظرفیتهای داخلی در موارد بسیاری بدترین شاخصها و نمرات را از خود به جای گذاشت و سختترین فشارها را با سوءتدبیر و پرداختن به دوقطبیهای غیرواقعی بر کشور و مردم تحمیل کرد گلایه دارند. مردم از رانتخواریها و مقدم دانستن جناح و گروه و برخی نزدیکان بر مصالح ملی ناراحتند. متأسفانه به همان نسبت که این دولتها به جای در پیش گرفتن مشی انقلابی و مورد تایید و انتظار مردم از خط اصلی انقلاب فاصله گرفتند، نه تنها به خود بلکه به سرمایه اجتماعی و ارزشمند انقلاب نیز آسیب زدند.
اما اینکه امروز فردی با شعار و تابلوی بازگشت به اصول و ارزشهای انقلاب از جمله سادهزیستی و مبارزه با اشرافیت در مدیران، عدالتطلبی، مبارزه با فساد و رانت، توجه به کرامت اقشار ضعیف و آسیبپذیر و معتقد به حضور مسئولان در بین مردم برای شنیدن دردها و نظرات آنها در عرصه انتخابات حاضر میشود و مردم با اتکا به صداقت و کارنامهای که موید این شعارها است وی را برای ریاست جمهوری بر میگزینند نشاندهنده این است که مردم بر خلاف عدهای از مسئولان و سیاستبازان و بر خلاف تلاش دشمن و رسانههای وابسته برای القای روگردانی ملت از انقلاب، همچنان دل در گرو ارزشهای انقلاب اسلامی دارند و اتفاقاً نسخه شفابخش دردهای امروز جامعه و کلید واقعی باز کردن قفلهای موجود در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و... را در بازگشت به آرمانهای انقلاب میدانند.
حال که امروز مردم خسته از ناکارآمدیهای سالهای اخیر با رای خود اعتقادشان به اصلاحطلبی و لزوم تغییر وضع موجود نه با الگوبرداری نامعقول از نسخههای نامأنوس غربی یا دل سپردن به شعارهای پررنگ و لعاب اما توخالی روشنفکرنماهای مدعی سیاستدانی، بلکه از طریق بازگشت به اصول و مبانی ارزشمند انقلاب اسلامی جلوهگر کردهاند، وظیفه سنگینی بر دوش رئیسجمهور منتخب و دولت جدید قرار گرفته است تا ضمن تشکیل کابینهای قوی و خدمتگزار، طعم واقعی و شیرین اثرات فعالیت و خدمت دولتی در تراز انقلاب را به مردمی که یا خاطره سالهای نخست انقلاب و این طعم شیرین را در ذهن دارند و یا جوانانی که زیر بمباران تبلیغاتی دشمن بهویژه در فضای مجازی کمتر شناختی از عینیت یافتن این نسخه ارزشمند دارند بچشانند و البته سرمایه اجتماعی ارزشمند نظام جمهوری اسلامی را بیش از پیش ترمیم کرده و افزایش دهند.
بیشک با وجود حجم انبوهی از مشکلات موجود اقتصادی و اجتماعی که بخشی از آن ناشی از کمکاری و سوءتدبیر دولت فعلی و بخشی نیز مشکلات ریشهدار گذشته است کار دولت جدید دشوار است و باید توقع و مطالبه ما نیز منطقی باشد اما از آنجا که هرجا و در هر عرصهای انقلابی عمل کردهایم به خوبی و گاه معجزهآسا پیش رفتهایم قطعاً یک دولت انقلابی و مردمی و پرتلاش هم پشت دیوار و بنبستها نمیماند. انشاءالله.
عباس شمسعلی