گروه سیاسی-رجانیوز: عصر چهارشنبه مسئولان نظام جمهوری اسلامی با مقام معظم رهبری دیدار کردند.
به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، در این دیدار ایشان به بیان نکات مهمی درباره موضوعات مختلف از جمله برجام و مذاکره با اروپایی ها پرداختند که در ادامه متن کامل آن را مشاهده می فرمایید:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی? محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
در مورد اوّل، مقدّمهی لازمِ هر تصمیمی این است که ما به تجربههای گذشتهی خودمان مراجعه کنیم: من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة؛(10) اگر از تجربهها درس نگرفتیم، قطعاً ضرر خواهیم کرد. باید تجربهها را در مقابل چشم خودمان بگذاریم، ملاحظه کنیم و از این تجربهها درس بگیریم. چند تجربه در مقابل ما است؛ من چهار پنج تجربهی واضح را که عرض بکنم، همه تصدیق خواهید کرد؛ اینها در مقابل ما است. اینها، هم برای تصمیمگیری امروز ما مهم است، هم برای آیندگان مهم است؛ هم برای آن کسانی که در آینده میخواهند مواجه بشوند با مجموعهی کارهای گوناگون، و جمهوری اسلامی را انشاءالله با قدرت پیش ببرند مهم است.
تجربهی اوّل این است که دولت جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل کند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آمریکا پابند به تعهّدات خودش نیست. نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه، دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجهاش ده روز، پانزده روز در اروپا پابند جلسات بود، آنها هم تقریباً همینجور [بودند]؛ حالا به شکل دیگری عمل کردند ولی نقض کردند؛ آنها هم تحریم کردند، آنها هم برخلاف تعهّدات خودشان عمل کردند. دولت آمریکا برخلاف تعهّدات خودش عمل میکند؛ این بارِ اوّل هم نیست؛ قضایای گوناگون قبلی هم همین را تأیید میکند. مجموعهی برخوردهایی که از اوّل با برجام کردند، به تعبیر حضرات دیپلماتهای ما، نقض روح و جسم برجام بود؛ این را دیپلماتهای محترم ما که خودشان این زحمت را کشیده بودند و واقعاً تلاش شبانهروزی کرده بودند برای مسئلهی برجام، بارها و مکرّر در زمانِ این دولت و در زمان دولت قبلِ آمریکا گفتند که برجام نقض شده؛ گاهی روح برجام و گاهی جسم برجام را نقض کردند. خب، دولتی با این خصوصیّات که به این راحتی معاهدهی بینالمللی را نقض میکند، بعد هم مثل آب خوردن زیر امضایش میزند و میگوید من از معاهده خارج شدم -با کارهای نمایشی تلویزیونی؛ امضایش را نشان میدهد که ما خارج شدیم از فلان [معاهده]- خب پیدا است که با این دولت لااقل جمهوری اسلامی نمیتواند تعامل کند. این جوابِ آن کسانی که بارهاوبارها به ما در طول زمان میگفتند چرا با آمریکا مذاکره نمیکنید، چرا با آمریکا تعامل نمیکنید؛ این جوابش. آمریکا البتّه با خیلی از کشورهای دیگر هم همینجور است؛ با دولتهای گوناگون دیگر هم همینجور است که آن موردِ بحث ما نیست؛ لااقل جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل کند، نمیتواند کار کند؛ این تجربهی اوّل.
ایران پابند بود، وفادار بود به این تعهّد، یعنی هیچ بهانهای اینها ندارند؛ آژانس بینالمللی [انرژی] اتمی بارهاوبارها تصدیق کرده، دیگران هم تصدیق کردند که ایران پایبند بوده، [پس] هیچ بهانهای ندارند؛ درعینحال شما میبینید راحت این معاهدهی بینالمللی را به هم میزنند، زیر امضای خودشان میزنند، حرفشان را پس میگیرند و میگویند نه، قبول نداریم. خب با یک چنین دولتی نمیشود نشست و مذاکره کرد، نمیشود به او اطمینان کرد، نمیشود با او قرارداد امضا کرد، با او نمیشود کار کرد؛ این حاصل قضیّه. البتّه اینکه گفتیم «با ما قابلاعتماد نیستند»، این قدر مسلّم قضیّه است؛ بنده وقتی نگاه میکنم به قضایای منطقه و قضایای کشور خودمان و مانند اینها، میبینم با دیگران هم همینجور بودند. محمّدرضای پهلوی از سال 32 تا سال 57 یعنی 25 سال، مطیع محض اینها بود. بارهاوبارها رفتاری با او کردند که شما خاطرات عَلَم را که ملاحظه کنید، [میبینید] شاه در ملاقات با رفیق نزدیکش عَلَم -البتّه جرئت نمیکند در بیرون و علنی این حرف را بزند یا به خود آمریکاییها بگوید- بنا میکند از آمریکاییها شکایت کردن که این کار را کردند، آن کار را کردند؛ لکن در نهایت، تسلیم آنها است. بعد از آنکه سرنوشت آن بدبخت و روسیاه اینجوری شد که از ایران گریخت و رفت، به آمریکا راهش ندادند؛ یعنی اوّل رفت و یک مدّتی در آمریکا بود، بیرونش کردند. یعنی با یک نفر نوکرِ صمیمیِ 25 سالهی خودشان هم اینجوری رفتار کردند. شبیه همین، حُسنیمبارک(11) بود. در آن روزهای حسّاسی که انقلاب در مصر شروع شده بود و به اوج رسیده بود و هر آن ممکن بود یک حادثهای اتّفاق بیفتد، یک ساعت از حُسنیمبارک حمایت کردند، چند ساعت بعدش رد کردند، چند ساعت بعدش جور دیگر حرف زدند، بعد هم رهایش کردند رفت؛ تمام شد؛ حُسنیمبارکی که سی سال در اختیار کامل اینها بود و هر کار گفتند عمل کرد در قضیّهی فلسطین و غیر فلسطین. اینها اینجوری هستند دیگر؛ آمریکاییها اینجوری هستند؛ دولت آمریکا، رژیم آمریکا اینجوری است؛ این تجربهی اوّل.
یک تجربهی دیگر که این هم تجربهی مهمّی است، تجربهی همراهیِ اروپا با آمریکا در مهمترین موارد است. ما بنای دعوا کردن با اروپاییها را نداریم؛ با این سه کشور اروپایی بنای معارضه و مخالفت و بگومگو نداریم، امّا واقعیّتها را باید بدانیم. این سه کشور نشان دادهاند که در حسّاسترین موارد با آمریکا همراهی میکنند و دنبال آمریکا حرکت میکنند. حرکت زشت وزیر خارجهی فرانسه در جریان مذاکرات را همه یادشان هست؛ در بازی «پلیس بد و پلیس خوب» میگفتند او نقش «پلیس بد» را ایفا میکند؛ البتّه قطعاً با هماهنگی آمریکاییها بود؛ یا برخورد انگلیسها در قبال حقّ خرید کیک زرد که مسلّم شده بود و قطعی شده بود و در برجام پیشبینی شده بود که ما از یک مرکزی و محلّی کیک زرد تهیّه کنیم و بخریم و بیاوریم، [امّا] انگلیسها جلویش را گرفتند؛ یعنی اینها با آمریکا همکاری میکنند، همراهی میکنند؛ تاکنون اینجور بوده. این هم یک تجربه است؛ این را فراموش نکنیم. اینها در مقام حرف یک چیزهایی میگویند امّا در مقام عمل، تا الان ما ندیدهایم -یعنی به نظر من تا الان ما این را مشاهده نکردهایم؛ بنده یادم نمیآید- که اینها بهمعنای واقعی کلمه ایستاده باشند و در مقابل آمریکا از حق دفاع کرده باشند.
یک تجربهی مهمّ دیگر در این قضایای برجام، این است که گره زدن حلّ مسائل کشور به برجام و امثال برجام یا به مسائل خارجی، یک خطای بزرگی است. ما نبایستی مسائل کشور را، مسائل اقتصادی کشور و مسائل گوناگون کشور را گره بزنیم به امری که از اختیار ما خارج است، در بیرون کشور تدبیر میشود و تصمیمگیری میشود. وقتی ما مسئلهی اقتصاد کشور را، کسبوکار کشور را به مسئلهی برجام گره میزنیم، نتیجه این میشود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه باید منتظر بمانند تا ببینند خارجیها در مورد برجام چه تصمیمی میگیرند؛ چند ماه تأمّل کنند، صبر کنند، منتظر بمانند تا ببینند که آیا در توافق میمانند یا از توافق خارج میشوند؛ امضا میکنند یا امضا نمیکنند؛ بعد از آنکه امضا کردند، پابند امضا میمانند یا نمیمانند! مرتّب بایستی دستگاه فعّالِ اقتصادیِ مردمیِ کشور در انتظار رفتار خارجیها باشد. نمیتوانیم ظرفیّت کشور را معطّل توافق برجام بگذاریم؛ مدّتی معطّل اجرای برجام، مدّتی معطّل خروج و عدم خروج از برجام؛ آن هم در مقابل دشمنی مثل آمریکا. اینها بخشی از تجربههای ما است؛ این تجربهها را بایستی در نظر داشته باشیم تا تکرار نشود و از یک سوراخ دو بار گَزیده نشویم و در قضایای بعدی این تجربهها را بهطورکامل به کار ببندیم.
خب، اگر چنانچه از این تجربهها استفاده نکردیم، به چیزهای کماهمّیّت دلمان را خوش کردیم [ضرر میکنیم]. همینطور که آقای رئیسجمهور گفتند واقعاً آمریکاییها در این قضیّه از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند؛ خب بله، آمریکا بیآبرو شد؛ این یک واقعیّتی است و در این تردیدی نیست امّا من میخواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه آمریکا بیآبرو بشود؟ هدف مذاکرهی ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریمها برداشته بشود -و شما ملاحظه میکنید که بسیاری از تحریمها برداشته نشده، حالا هم دارند تهدید میکنند که تحریمهای چنینوچنان را بر ایران تحمیل خواهیم کرد؛ همان تحریمهای ثانویّهای را که با مصوّبهی برجام و با قطعنامهی شورای امنیّت سازمان ملل برداشته شد، همانها را دوباره میخواهند اینها برگردانند- هدف، این بود؟ یا گفته میشود مثلاً بین اروپا و آمریکا شکاف به وجود آمد؛ خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهریِ کماهمّیّتی هم بینشان [به وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین آمریکا و اروپا شکراب به وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود؛ شروع مذاکره برای این بود، ادامهی مذاکره برای این بود؛ و این باید تأمین بشود؛ اگر این تأمین نشد، بقیّهی چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت. و عرض کردم که [اروپاییها] مخالفت هم نمیکنند؛ اروپاییها دنبال آمریکا حرکت میکنند، به همدیگر کمک هم میکنند: وَ کَذالِکَ جَعَلنا لِکُـلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلی بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(17) اینها به هم کمک هم میکنند، به یکدیگر پیام هم میدهند، کمک هم میکنند، یکدیگر را تقویت روحی هم میکنند. خب، اینها چیزهایی است که ما بهعنوان تجربهی برجام باید در نظر داشته باشیم.
یک نکتهی مهمّی را من در اینجا ذکر بکنم؛ در قضیّهی برجام، در مواجههی با برجام حتماً لازم است که عناصر سیاسی، عناصر مدیریّتی، عناصر مطبوعاتی و فرهنگی از سرزنش یکدیگر پرهیز کنند؛ این کار را نکنید. نقد، انتقاد صحیح، منصفانه، عاقلانه، ایرادی ندارد، مسئولین هم باید به انتقادها گوش بدهند؛ امّا اینکه همدیگر را سرزنش کنیم، اهانت کردن، هتک حرمت کردن، متّهم کردن، اینها باید از بین [برود]؛ یک دودستگی و دوقطبی براساس برجام به وجود نیاید. حالا یک حرکاتی است که باید انجام بدهیم، یک فعّالیّتی است باید انجام بدهیم که حالا من یک اشارهای کردم و میکنم؛ این به جای خود محفوظ؛ [امّا] وحدت را، اتّحاد را، همدلی را، همزبانی را در این قضیّه نقض نکنیم؛ این هم یک نکتهی اساسی است.
خب، حالا با توجّه به آنچه عرض کردیم، نحوهی مواجههی با برجام از این پس چهجوری باید باشد؟ چند نکته را من اینجا ذکر کردهام.
نکتهی اوّل این است: ما در مواجههی با این قضیّه، قضایا را واقعبینانه بسنجیم؛ دل خودمان را خوش نکنیم به احتمالات و چیزهایی که گفته میشود، ذکر میشود و معلوم نیست که واقعیّتی پشت سرش باشد یا اطمینانی به آنها نیست؛ واقعبینانه بسنجیم، واقعبینانه هم به مردم منتقل کنیم. اینکه ما در قضایای اوّلِ مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصوّر کردیم و به دیگران هم گفتیم که «بله، اگر ما مذاکره کنیم، صد میلیارد دلار پول وارد کشور میشود»، خب این یک معنایی دارد؛ برای کشور ما صد میلیارد مبلغ معتنابهای است، مبلغ مهمّی است، اصلاً بکلّی میتواند خیلی از مشکلات کشور را برطرف کند؛ این واقعیّت نداشت. حالا رئیسجمهور وقیح آمریکا هنوز میگوید که ما 100 میلیارد، گاهی میگوید 150 میلیارد به ایران دادیم؛ شما غلط کردید دادید! شما کِی به ایران [پول دادید]؟ یک دلار هم شماها ندادید به ایران. خود ما هم در واقع به یک نحوی باور کردیم این 100 میلیارد را؛ خب این گمان [بود]، تصوّر بود، توهّم بود، واقعیّت نداشت. بایستی مراقب باشیم آنچه را برای آیندهی خودمان و منافع خودمان و عوض هزینههایی که میپردازیم مشخّص میکنیم، واقعیّت داشته باشد و همان واقعیّت را بفهمیم و همان واقعیّت را هم صریح با مردم در میان بگذاریم.
بنده این را به شما عرض بکنم، امروز اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیشود درست کرد؛ اقتصاد کشور از این راه درست نخواهد شد. قرائن فراوانی دارد که همین حالا دارید مشاهده میکنید: بعضی از شرکتهای قابل توجّهِ غربی اعلان میکنند که خواهند رفت، بعضیها رفتهاند، بعضیها میگویند معلوم نیست چهکار کنیم؛ رؤسا و مسئولین دولتهای غربی، همینجور حرف میزنند؛ آلمان یکجور، فرانسه یکجور، آن یکی یکجور. بحثِ تصحیح کار اقتصادی کشور را از راه برجام اروپایی نمیشود درست کرد. حالا برجام اروپایی یک مقولهای است امّا برای اقتصاد به آن نباید دل بست؛ اقتصاد راههای دیگری دارد که حالا من اشارهای خواهم کرد. این یک نکته است.
نکتهی دوّم این است که سه کشور اروپایی در سیزده چهارده سالِ قبل، یک بدعهدی و بیصداقتی بزرگی با ما کردهاند سر همین قضیّهی هستهای؛ سالهای 83 و 84 یک بیصداقتیِ بزرگی با ما کردند؛ یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، برخلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند؛ این به عهدهی آنها است. دولتهای اروپایی باید اثبات کنند به جمهوری اسلامی که امروز آن بیصداقتی و بدعهدیِ آن روز را نخواهند داشت؛ باید آن را جبران کنند. این هم نکتهی بعدی.
یک نکتهی دیگر این است که در دو سال گذشته آمریکا رفتارِ نقضکنندهی برجام را تکرار کرده؛ کارهای گوناگون؛ همانطور که عرض کردم، به قول حضرات دیپلماتهای ما، روح برجام و جسم برجام را نقض کرده؛ [امّا] اروپاییها ساکت ماندند؛ بایستی در مقابل آمریکا میایستادند، باید در مقابل او اعتراض میکردند؛ اگر اعتراض میکردند ممکن بود کار به اینجا نرسد که آمریکا مثل آب خوردن امضای خودش را بگذارد کنار و بگوید من خارج میشوم. اینها بایستی آن غفلتی را که در این دو سال کردند جبران کنند.
نکتهی بعدی؛ آمریکا قطعنامهی 2231 را نقض کرده است؛(18) آنهایی که عضو شورای امنیّتند بایستی در مقابل این حرکت آمریکا، قطعنامهای علیه او به شورای امنیّت ببرند؛ یک قطعنامه علیه آمریکا بهعنوان اینکه این [کشور] ناقض قطعنامهی 2231 است. یکی از کارهایی که باید بکنند این است.
اروپا باید متعهّد بشود که بحث موشک و حضور جمهوری اسلامی در منطقه را مطرح نخواهد کرد؛ این را باید قول بدهند. اینکه در هر برههای از زمان یک چیزی بگویند و مسئلهی موشک را به شکلهای مختلف مطرح کنند، اصلاً قابل قبول نیست. بایستی سران این سه کشور قول بدهند و قبول بکنند که مطلقا مسئلهی موشک را مطرح نخواهند کرد.
باید با هرگونه تحریمی علیه جمهوری اسلامی هم مقابله کنند. یعنی حالا او میگوید من تحریم میکنم ایران را، اینها باید صریح در مقابل تحریم آمریکا بِایستند. اگر بنا است معاهدهای وجود داشته باشد بین ما و اروپاییها، این جزو شرایطش است.
البتّه این را هم همه بدانند که حالا ما گفتیم مسئلهی موشک را مطرح نکنند؛ [امّا] جمهوری اسلامی از مؤلّفههای قدرت قطعاً دست نخواهد کشید که یکی از مؤلّفههای قدرت، نیروی دفاعی است؛ دفاع از دور. یکی از مؤلّفههای قدرت، نیروی دفاعی است؛ یکی از مؤلّفههای قدرت، عمق راهبردی ما است. حضور در کشورهای منطقه و طرفداری ملّتهای منطقه از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از این نمیتواند صرفنظر کند؛ هیچ دولت عاقلی صرفنظر نمیکند. یا سرمایهی اجتماعی مردم؛ این اتّحاد مردم و اجتماع مردم زیر پرچم اسلام؛ حرکت جمهوری اسلامی با شعار و افتخار به اسلامی بودن و مسلمان بودن؛ اینها چیزهایی است که اساس و استخوانبندی و مایهی قوام جمهوری اسلامی است؛ همه بدانند که از اینها کسی دست برنخواهد داشت.
یک نکتهی دیگر این است که اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند؛ یعنی حالا اگر چنانچه آمریکاییها توانستند به فروش نفت جمهوری اسلامی لطمه بزنند، آنها بایستی بهقدری که جمهوری اسلامی میخواهد [خریداری بکنند]؛ ممکن است خود ما از کم فروختن نفت استقبال کنیم -این بستگی دارد به سیاستهای دولت؛ ممکن است دولت به این نتیجه برسد که هرچه نفت کمتر بفروشیم و اقتصاد خودمان را از نفتی بودن دور کنیم، به نفع ما باشد، ممکن است به این نتیجه برسیم- امّا اگر این نشد و تصمیم بر این شد که نفت را به همان اندازهای که امروز میفروشیم بفروشیم، اگر چنانچه حرکت آمریکاییها در این راه خللی ایجاد کرد، اروپاییها قطعاً بایستی آن را جبران بکنند و بهنحو تضمینشدهای باید آن را خریداری کنند.
نکتهی بعدی؛ بانکهای اروپایی باید دریافت و پرداخت و انتقال وجوه مربوط به تجارت دولتی و تجارت خصوصی با جمهوری اسلامی تضمین را کنند. اینکه گفتیم باید تضمین کنند، تضمین، [انجام] این چیزها است؛ اینها را باید تضمین کنند. عرض کردم: ما با این سه کشور دعوا نداریم، [امّا] اعتماد نداریم. مسئلهی ما مسئلهی دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مسئلهی اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متّکی است به یک سابقهای؛ لذاست که باید این تضمینها بهطورواقعی انجام بگیرد.
نکتهی بعدی این است که اگر اروپاییها در پاسخگویی به این مطالبات تعلّل کردند، حقّ ما برای آغاز کردنِ فعّالیّتهای تعطیلشدهی هستهای محفوظ است. مسئولین سازمان هستهای ما بایستی آماده باشند. من البتّهنمیگویم الان بروید بیست درصد را شروع کنید به غنیسازی کردن، امّا میگویم آماده باشید. آنوقتی که جمهوری اسلامی مصلحت دانست و لازم دانست، فعّالیّتهای تعطیلشده را -که بهخاطر برجام [بود]؛ هزینههایی بود که برای برجام میدادیم- وقتیکه دیدیم برجام فایدهای ندارد و حاضر نیستیم هزینهها را بدهیم، طبعاً یکی از راههایش این است که برویم سراغ بازیافتِ آن چیزها و فعّالیّتهایی که تعطیل شده. این راجع به مسائل مربوط به برجام.
بخش دوّم صحبت ما راجع به مسائل داخلیِ خود ما و وظایف ما است در درون کشور که مسائل اقتصادی است. مسئلهی اوّل کشور فعلاً مسئلهی اقتصادی است. این کارهایی و فعّالیّتهایی که دولت مشغول هستند، انشاءالله بایستی با قدرت ادامه پیدا کند؛ همین گسترش خدمات و کارهایی که دولت انجام میدهد، بایستی انجام بگیرد. خب البتّه واقعیّت این است که وضع اقتصادی کشور تعریف ندارد؛ وضع اقتصادی با همهی این تلاشهایی که انجام میگیرد، مطلوب نیست؛ مردمِ زیادی هم از لحاظ اقتصادی در فشار هستند. مسئلهی گرانیها و این چیزها را کموبیش شماها میدانید و بسیاری از مردم آن را با همهی وجودشان لمس میکنند؛ این یک مشکلِ اساسی کشور است.
خب، ما برای اینکه بتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم، در درجهی اوّل چند چیز را بایستی قلباً تصدیق کنیم: اوّل اینکه بدانیم مشکل اقتصاد کشور با تکیهی به ظرفیّتهای فراوان داخلی قابل حل است؛ این را باور کنیم. این یک واقعیّت است که بعضی این واقعیّت را قبول ندارند و بعضی از این واقعیّت اطّلاع ندارند. ما ظرفیّتهای بسیار زیادی در کشور داریم که همچنان استفادهنشده است و من بعداً یک مطلبی را در این زمینه از کارشناسهای غیر ایرانی نقل خواهم کرد.
نکتهی دوّم که باید باور کنیم، این است که بدانیم نسخههای غربی برای ما قابل اعتماد نیستند. من نمیگویم بکلّی رد کنیم؛ نه، بسنجیم. تسلیمِ بیبروبرگردِ نسخههای غربی نمیشود شد؛ نه در زمینهی اقتصاد، نه در زمینههای دیگر مثل مسئلهی جمعیّت. قضیّهی جمعیّت یکی از همان نسخههای غربی است. اخیراً دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیسِ خبیث تجویز نسخه هم کرده که ایران برای سی میلیون جمعیّت، خیلی کشور خوبی خواهد بود! چشمتان چهار تا! انشاءالله این جمعیّت به 150 میلیون هم خواهد رسید. سیاستهای جمعیّتی کشور -آنهایی که دنبال میکردیم- سیاستهای غلطی بود. قبلاً این را من گفتهام؛(19) البتّه اوّلش درست بود؛ شروع درست بود، [ولی] ادامهاش درست نبود و غلط بود و ما غفلت کردیم در این زمینه؛ باید جبران بکنیم. مشکل اقتصادی کشور هم همینجور است؛ با نسخههای غربی درست نخواهد شد. تاکنون هم در طول سالهای مختلف هروقت نسخههای غربی را به کار گرفتیم، سودی نبردیم، از یک جاهایی ضرر کردیم؛ قضیّهی تعدیل وقتیکه در دههی هفتاد پیش آمد، مشکل عدالت اجتماعی در کشور ما بهمعنایواقعیکلمه ضربه خورد، شکاف طبقاتی به وجود آمد؛ ممکن است یک فوائدی داشت امّا این ضررهای عمده را هم ما تحمّل کردیم.
نکتهی سوّمی که بایستی به آن توجّه کنیم و باور بکنیم، این است که سپردن کار به خارجیها با توجّه به بدقولیهایی که از آنها تا حالا دیدهایم، بایستی در حدّ اضطرار باشد، یعنی بعد از آنکه بکلّی از امکانات داخلی مأیوس شدیم، آنوقت البتّه برویم سراغ دیگران؛ امکانات داخلی را -که به نظر بنده امکانات بسیار زیادی است- مقدّم بداریم.
نکتهی بعدی، ظرفیّتهای داخلی است که اشاره کردم. ظرفیّتهای داخلی بسیار زیاد است. یک مطالعهی کارشناسیای در بانک جهانی شده -این مسئلهی ما نیست؛ یک مطالعهی کارشناسی است که بانک جهانی این مطالعه را کرده- آنها میگویند: ایران مخزنی از استعدادهای انسانی و سرزمینیِ بهرهبردارینشده است؛ توجّه کنید! میگویند ایران به لحاظ عدم بهرهبرداری از استعدادهای انسانی و سرزمینی در رتبهی اوّل جهان است؛ یعنی استعدادهای فراوانی در مقابل ما است که ما از اینها استفاده نکردهایم، کوتاهی کردهایم.
ظرفیّتهای انسانی و کثرت نیروهای قابل کار، بخصوص جوان و تحصیلکرده: ده میلیون فارغالتّحصیل دانشگاهی و بیش از چهار میلیون دانشجوی مشغول به تحصیل الان داریم. آنطوری که افراد مطّلع و وارد از دوستان دولتیِ خودمان میگفتند، از لحاظ کثرت مهندسین، کشور یکی از کشورهای سطح بالا در دنیا و در سطح جهان است. از خیلی از کشورهای بزرگ و معروف، تعدادِ نسبیِ مهندسین ما بیشتر است؛ اینها ظرفیّتها است.
ظرفیّتهای سرزمینی: وسعت سرزمین، دسترسی به آبهای بینالمللی، تعداد همسایگان، بازار منطقه، مسیر حملونقل خارجی؛ اینها آن چیزهایی است که آن کارشناسهای بانک جهانی گفتند. اینها امکانات سرزمینیای است که ما از آن استفادهی درستی نکردهایم.
استعدادهای انسانی: تعداد جمعیّت در سنّ کار و میزان تحصیلات و امثال اینها؛ همان کارشناسها این را گفتهاند که اگر ایران از این استعدادها بدرستی استفاده کند، جزو اقتصادهای پیشروِ جهان به شمار خواهد آمد. این امکانات ما است و ما ثروت عظیمی در اختیار داریم.
[البتّه] در این محاسبهی کارشناسی، ثروتهای طبیعی ذکر نشده، ثروتهای انسانی و ثروتهای سرزمینی -امکانات و ظرفیّتهای سرزمینی- ذکر شده. مسئلهی ظرفیّتهای طبیعی و ثروتهای طبیعی هم یک مسئلهی فوقالعاده است. من یکوقتی در همین جلسه سالها پیش(20) گفتم ما که یکصدمِ جمعیّت جهان را داریم، یکصدم از فلزّات مهم و لازم و اساسی برای صنایع مورد احتیاج را اگر داشته باشیم کافی است، [ولی] بیش از یک درصد داریم؛ بعضی از چیزها را سه درصد داریم، بعضی از چیزها را چهار درصد داریم، بعضی از چیزها را پنج درصد داریم. رقم نفت و گاز که خیلی بالا است؛ ما در دنیا در درجهی اوّلیم؛ در نفت چهارم، در گاز اوّل، در مجموعِ نفت و گاز [هم] در دنیا اوّلیم.
اینها امکانات ما است؛ ظرفیّتهای ما اینها است؛ از این ظرفیّتها باید استفاده کرد، و میشود استفاده کرد؛ میشود نشست فکر کرد، تدبیر کرد، برنامهریزی کرد. البتّه اینها چیزهایی نیست که بهصورت نقد به دست بیاید؛ لابد مقداری زمان خواهد برد لکن هروقت شروع کنیم، بالاخره به نتیجه خواهیم رسید. ما اینجا دو سه هفته پیش یک جلسهای تشکیل دادیم دربارهی مسائل اقتصادی کشور؛ رؤسای محترم سه قوّه حضور داشتند، مسئولین فعّال اقتصادی در بخشهای دولت و مجلس و قوّهی قضائیّه حضور داشتند؛ بحث نسبتاً خوبی در آنجا شد، حرفهایی زده شد. البتّه بنده اقتصاددان نیستم؛ حرفها متّکی به حرفهای کارشناسها بود؛ مطالبی را گفتیم، یک ترتیبات شکلیای قرار شد که انجام بگیرد. دوستان همینها را باید دنبال کنند؛ الان من توصیه میکنم -رؤسای سه قوّه تشریف دارند، همان آقایانی که در آن جلسه حضور داشتند، الان همه اینجا هستند- [اگر] همان چیزهایی را که آن شب صحبت شد و تصمیمگیری شد و تأکید شد، با جدّیّت دنبال کنید، قطعاً مسائل اقتصادی پیش خواهد رفت؛ ما تردید نداریم. من، بعد اطّلاع پیدا کردم که دوستان اقتصاددان دولت هم تأیید کردند همان چیزی را که آن شب اینجا صحبت شد و گفته شد و در جلسه بهصورت تصمیم اعلام شد.
من عرض میکنم دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانهداری؛ [اتاق] جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانهداری آنها است، به شکل فعّال هم مشغولند. قبلاً هم همینجور بود؛ سال 90 و 91 [هم] که آن تحریمها را شروع کردند -به خیال خودشان تحریمهای فلجکننده که به کوری چشم آنها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کند- فعّال بودند؛ حتّی وزیر آمریکایی میرفت با یکایکِ رؤسای بانکهای مختلف در کشورهای مختلف تماس میگرفت؛ یعنی اینجور فعّال بودند؛ شبوروز مشغول بودند. من عرض میکنم اینجا هم بایست ستاد مقابلهی با شرارتِ این دشمن در مجموعهی اقتصادی تشکیل بشود؛ وزارت خارجه باید پشتیبانی کند، باید بهصورت همراه کمک کند لکن بایست در مرکز اقتصادی دولت این ستاد تشکیل بشود و این کار را دنبال کنند. البتّه اقتصاد مقاومتی علاج همهی اینها است که باید با جدّیّت دنبال بشود؛ ولی امروز با توجّه به کارهایی که دشمن دارد میکند، ممکن است یک بخشهای خاصّی از اقتصاد مقاومتی اولویّت پیدا بکند که آنها را بایستی دنبال بکنند.
یک نکتهی دیگر در زمینهی اقتصاد این است که اقتصاد دولتی جواب نمیدهد؛ مردم را باید وارد کرد، سیاستهای اصل 44 را باید جدّی گرفت. به دولت قبل هم من همین حرف را میگفتم، به دولت جناب آقای روحانی هم همین را مکرّر گفتهام، باز هم میگویم؛ سیاستهای اصل 44 را باید جدّی بگیرید، باید بخش خصوصی را وارد میدان بکنید، باید کمک کنید به بخش خصوصی؛ این «صندوق توسعهی ملّی» برای همین است. همینکه حالا آقای دکتر روحانی اشاره کردند که یک مقداری از پول ارز و درآمد ارزی به دولت داده نمیشود، این یعنی میرود داخل صندوق توسعهی ملّی. این صندوق توسعهی ملّی در اختیار دولت است و هیچ چیزِ این در خارج از دولت نیست؛ خود صندوق در اختیار دولت است، مسئولین صندوق را دولت نصب میکند، سیاستهای صندوق، برداشت از صندوق، همهچیزش دست دولت است منتها در یک مواردی چون یک برداشت غیر قانونی برای دولت ضرورت پیدا میکند و فرصت اینکه بروند از مجلس اجازه بگیرند نیست، میآیند سراغ این حقیر، از این بنده مجوّز میگیرند برای اینکه این پول را مثلاً بردارند [برای] این کار، وَالّا این صندوق در اختیار دولت است. این صندوق مهم است و توصیهی مؤکّد ما این است که این صندوق را برای مصارف جاری و هزینههای جاری کشور نباید صرف کرد؛ این فقط بایستی در اختیار فعّالان اقتصادی بخش خصوصی قرار بگیرد برای اینکه بتوانند کار کنند. مسئله را اینجوری باید نگاه کرد و اینجوری باید دید.
نکتهی بعدی در باب اقتصاد. اقتصاد نفتی -یعنی تکیهی اصلی به فروش نفت خام- یکی از عیوب اساسی اقتصاد ما است؛ آن حرفی را که بنده بیست سال قبل گفتم و بعضی از مسئولینِ دولتهای آن روز با نگه کردنِ چهجوری! یک لبخندی زدند و از آن عبور کردند که گفتم ما بایستی به جایی برسیم که هروقت اراده کردیم بتوانیم درِ چاههای نفتمان را ببندیم، بگوییم آقا، ما میخواهیم سه ماه نفت صادر نکنیم و این در اختیار ما باشد؛ ای کاش میتوانستیم؛ و این ممکن است، این را بعید نباید دانست؛ این چیزی است ممکن. حالا گفته میشود که مشتریها از دست میروند و مانند این حرفها؛ نه، راههایی برای همهی اینها وجود دارد. ما اسیر نفت نباشیم؛ امروز ما اسیرِ نفتیم، ما توی مشت نفتیم؛ نفت هم دست ما نیست. تولیدش دست ما است، [امّا] قیمتگذاریاش دست دیگران است، امکان فروشش دست دیگران است، تحریمش به دست دیگران است؛ ما در واقع اسیر نفتیم، [ولی] نفت باید اسیر ما باشد، نفت باید در اختیار ما باشد؛ این یک سیاست قطعی است. نفت یک سرمایهی ملّی است. البتّه سالهای طولانیای خواهد گذشت تا این سرمایه تمام بشود امّا خب تمام خواهد شد. ما عادت کردهایم که نفت را یعنی این ذخیرهی ملّی را از زیر زمین میآوریم بیرون و بدون هیچ ارزش افزودهای میفروشیم. خب اقلّاً کار کنیم، ارزش افزوده برایش درست کنیم؛ هم نفت را، هم گاز را -حالا [برای] گاز یک مقداری [ارزش افزوده در] پتروشیمی و مانند اینها درست میشود امّا نفت همینجور دارد میرود- اینها اشکالات اساسی ما است. بایستی وابستگی را روزبهروز به نفت کم کنیم. این هم این نکته است.