بسمه تعالی:چند معیار مهم در ارزیابی دولت روحانی و رئیسی (یادداشت
بسمه تعالی: آمریکا در پیچ تاریخی بایدن در بنبست چندطرفه!(یادداشت
:
1- شرایط و فضای سیاسی- اقتصادی و رسانهای- امنیتی در جهان و منطقه و بهخصوص در ایران نشان میدهد جمهوری اسلامی با تثبیت اقتدار خود در این حوزهها، مغلوب جریان امپراطوری رسانهای صهیونیست جهانی نشده و از پیچ تاریخی عبور کرده و اکنون این آمریکاست که با گرفتار شدن در سلطه امپراطوری رسانهای صهیونیستی و ضعیفتر شدن هر روزه در یک پیچ تاریخی پیچیدهتر قرار گرفته و بایدن با توجه به انتخابات ریاست جمهوری دور بعد گرفتار یک بحران ناتوانی و حیثیتی سیاسی و بنبست عجیبی شده است. در این خصوص اولا بایدن برای پیروزی در انتخابات آتی از یکسو به رای صهیونیستها و لابی داخلی آمریکا که مقابله با ایران پیششرط آن است، نیاز دارد و از سوی دیگر براساس وعدههای انتخاباتی خود به برجام نیاز دارد که با سیاستهای منطقی و اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی،
پیش شرط آن پذیرش مطالبات ایران میباشد. لذا نمیداند در این بنبست چه باید بکند؟! ثانیا بایدن و همفکرانش از رایدهندگان به تحریمهای ایران در کنگره و سنا بودهاند و خود در دولت اوباما دستورات تحریمی بیشتری علیه ایران تصویب و اعمال کردند و بهدلیل نیاز به دوسوم رای نمایندگان، اکنون اگر هم بخواهند نه توان لغو تحریمها را دارند و نه فضای سیاسی داخلی آمریکا به آنها اجازه چنین اقدامی را میدهد، چرا که تمام حیثیت سیاسی و عملکرد گذشتهشان زیر سؤال میرود. لذا این تناقض و چالش نیز بنبست بایدن را سختتر کرده است. ثالثا اکنون بهجای اقتصاد ایران، اقتصاد آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی بهدلیل بحران افزایش قیمتها به سرنوشت برجام گره خورده است. بایدن و دنبالهروهای اروپاییاش که دچار بحران بیسابقه غذایی و انرژی بهخصوص بعد از جنگ اوکراین شدهاند، از یکسو نیازمند نفت ایران و غلات روسیه هستند که پیششرط آن لغو تحریمها میباشد و از سوی دیگر نتیجه اصرار بر ادامه تحریمها و سیاست تقابلی با جمهوری اسلامی و دیگر کشورها ادامه افزایش قیمت نفت و انرژی و اعتراضات داخلی است.
2- بایدن با توجه به این بنبستها و تناقضهای حیثیتی نیازمند حفظ پرستیژ سیاسی ظاهری خود است و تنها راه باقی مانده برای او بازی با افکار عمومی میباشد که نهتنها برایش دستاوردی ندارد بلکه بر دامنه تناقضات او نیز میافزاید و بنبستهای بیشتری در پی دارد. در این بازی اولا در داخل آمریکا القا میکند که «ایران از خواستههایش عقبنشینی و واشنگتن شروط اصلی ایران را رد کرده...». ثانیا تلاش میکند در افکارعمومی داخل ایران، فضای گره زدن اقتصاد کشور به برجام را احیا کند که در این راستا نفوذیها و رسانههای جریان اصلاحات آمریکایی فضاسازی میکنند «توافق نهایی شده اما...»، «آمریکا به درخواستهای ایران برای برجام پاسخ داد، اما...»،
«توافق برد، برد است به شرطی که....» تا با متهم کردن جمهوری اسلامی القا کنند که این ایران است که توافق را امضاء نمیکند! برخی نیز به نقل از رسانههای آمریکایی- صهیونیستی برای امضای توافق و احیای برجام، تاریخ آخر شهریور را مشخص و حتی برای تحت تاثیر قرار دادن مردم ادعا کردند «خطوط قرمز نظام رعایت و تحریم نهادهای وابسته به رهبری لغو شدند»! ثالثا در فضای بینالملل هم ادعا میکنند
«اگر این توافق را به دستآوریم فقط برخی از تحریمها را لغو میکنیم، اما ایران باید برنامه هستهای و ذخیره اورانیوم غنیشده 20 و 60 درصدی را از بین ببرد و سانتریفیوژهای پیشرفته را حذف کند». مدیرکل آژانس بینالمللی اتمی را هم به خدمت گرفتهاند و او ادعا کرده «تا زمانی که ایران نگوید، تجهیزات و اورانیوم یافت شده در سایتهای هستهای را به کجا منتقل کرده، هیچ پروندهای درباره ایران بسته نخواهد شد».
3- حال براساس این تناقضات فراوان و تناقضات بیشتر در خبرهای راست و دروغی که هر روز منتشر میکنند، به نظر میرسد که اکنون از توافق و یا لغو همه تحریمها خبری نباشد و احتمالا مذاکرات برجام طولانیتر از آنچه که القا میکنند، خواهد بود. لذا براساس واقعیت موجود و برخلاف فضاسازیها، میز مذاکره به یک «میز پینگپنگ از راه دور» تبدیل شده که یک طرف پیشنهادی ارائه و طرف دیگر رد و پیشنهاد دیگری را ارائه میدهد، و نه تیم ایرانی حاضر است از حقوق ملت کوتاه بیاید و در چاله دیگری بیفتد و نه آمریکا حاضر است دست از تحریمهای ظالمانه خود بردارد.در نتیجه قبل از خبر پاسخ آمریکا به پیشنهاد ایران و برعکس، محتوا و نتیجه پاسخها مهم هستند!
4- سیرک مخالفتهای اسرائیل و فضاسازیهای صهیونیستها هم فقط برای ترساندن کشورهای عرب منطقه و امتیازگیری از آنهاست، چراکه لاجرم با بیاثری ابزارهایشان در مقابل جمهوری اسلامی، از مرحله ترساندن ملت ایران عبور کردند و همین امر باعث شد آنطور که تلویزیون رژیم صهیونیستی گفته، تلاشهای تلآویو برای گفتوگوی تلفنی لاپید و بایدن درباره پرونده هستهای ایران ناکام بماند! اما براساس تحولات سریع منطقه کشورهای عربی نیز دریافتهاند که اگر بخواهند در آینده منطقه حضور داشته باشند، راه آن همراهی با دشمنیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران نیست. سیانان هفته گذشته در برنامهای با اشاره به اعلام کویت و امارات مبنی بر برگرداندن سفرای خود به تهران پس از هفت سال و تاکید بر رساندن روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی به سطح عالی و همچنین اشاره به مذاکرات ریاض- تهران، تاکید کرد «کشورهای عربی در بحبوحه ابهامات در مورد مذاکرات هستهای روابط خود با تهران را بهبود میبخشند». لذا موضوع برقراری روابط ایران با کشورهای عربی در کنار گسترش روابط با همسایهها و کشورهای دیگر جهان نیز ازدیگر بنبستهای بایدن در اثربخشی تحریمها و فشارهای سیاسی است.
5- نکته مهم این است که اکنون جماعت برجامی با بیاعتباری خود نزد افکارعمومی، خود را پشت افراد دیگری پنهان کردهاند. در این خصوص اولا این جماعت بهکار گرفتهشده در خیمهشببازی برجامیان، با ادعای اینکه چون تیم مذاکرهکننده هستهای هیچ خبری از مذاکرات منتشر نمیکند، پس نمیتواند برجام را احیا نماید، و یا اینکه هرگونه توافقی بدون اطلاع مردم فاقد وجاهت قانونی است، تلاش موذیانهای را شروع کردند تا شاید تیم مذاکرهکننده و دولت را وارد حاشیهها و براساس آن بتوانند دوباره فضای کشور را دوقطبی، اقتصاد را شرطی و وابسته به برجام القا کنند، البته تاکنون نتوانستهاند و تیم مذاکرهکننده هم با درک درست این که نتیجه مذاکرات برای مردم مهم است
نه جزئیات آن، وارد زمین بازی اصلاحات آمریکایی نشده است. ثانیا تلاش دولت برای لغو همه تحریمها و عمل به تعهدات برجامی آمریکا و اروپاییها و البته با تضمین کافی است و قرار نیست اتفاق جدیدی بیفتد، چراکه مذاکرات برای احیای قرارداد قبلی است که همگان و حتی دانشآموزان نیز در جریان برجام هستند و صدالبته جزئیات مذاکرات اخیر نیز به اطلاع نمایندگان مردم رسیده و موضوع محرمانهای وجود ندارد که دولت و یا تیم مذاکرهکننده آن را پنهان کرده باشند. بهطور منطقی با توجه به بدعهدیها و فریبکاریهای آمریکا و خروج این کشور از برجام برای دولت ایران بسیار غیرعقلایی است که بدون تامل و چشمبسته همچون دولت گذشته و بدون گرفتن یک ضمانت اجرایی محکم بخواهد مجددا قراردادی را بپذیرد که تبعاتی برای ملت ایران داشته و خواهد داشت. تیم هستهای در تلاش است و باید باشد تا در توافق جدید تکلیف قوانینی همچون «کاتسا»، «اینارا» و «ایسا» و... که با رای اکثریت نمایندگان و سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه به تصویب کنگره رسیدند، مشخص شود. همچنین باید «لغو کامل تحریمها با تضمین کافی»، «حفظ توانمندیهای هستهای در سطح فعلی و نگهداری میزان اورانیومهای غنیشده موجود و سانتریفیوژهای نسل جدید» و «اعلام پایان نهایی ادعاهای فعالیتهای احتمالی نظامی هستهای کشور» به روشنی و ملموس محقق شود تا آمریکا نتواند از این پیچ تاریخی و بایدن از این بنبستها بدون پرداخت مابه ازایی خارج شود. و اما، در این میان برخی افراد که ادعاهایی از جمله اضطرار احیای برجام به هر قیمتی را مطرح میکنند، بیشتر برای کسب شهرت و فضاسازی جهت از رونق نیفتادن تجارت برجامی خودشان است تا بیان واقعیت میز مذاکره! کما اینکه پس از برطرف شدن غبار فضاسازیها نیز مشخص میشود که بسیاری از آن اظهارنظرها بدون پشتوانه عقلانی و سیاسی از منظر منافع ملی بوده است! همانگونه که پیش از این نیز شماری از آنها در حالی از برجام دفاع میکردند که به اعتراف خودشان هرگز متن آن را نخوانده بودند! از این روی به نظر میرسد، بسیاری از اظهارنظرهای آنها قبل از آنکه برخاسته از فهم موضوع باشد، حاصل دستورات حزبی است که به آنان دیکته شده است.
دکتر محمدحسین محترم
بسمه تعالی: این یک تحلیل ساده نیست یک پیشبینی است(یادداشت روز)
:
1- امروز جنگ اوکراین وارد ماه هفتم میشود. در این 6 ماه و چند روز، تحت تاثیر جنگ، تحولاتی در غرب رخ داده که شاید پیش از این کسی در مخیلهاش هم نمیگنجید. ثروتمندترین، صنعتیترین و گردنکلفتترین کشورهای غربی درست از همان نقطهای که وابستهاند، ضرباتی خوردهاند که بنابر اعلام آیندهپژوهان خودشان، سالها طول خواهد کشید تا بتوانند کمر راست کنند. آن نقطه چیست؟ انرژی. غربیها به انرژی روسیه بهشدت وابستهاند. وابستگی برخی از این کشورها مثل آلمان آنقدر زیاد است که دیروز یکی از سیاستمداران این کشور به مردم توصیه کرد، دیگر با آب حمام نکنند! بله درست شنیدید، توصیه کرد بدون آب حمام کنند! این سیاستمدار به مردم گفته با همان حوله، به نظافت شخصی بپردازند. پیش از او یک رسانه دیگر آلمانی پنج یا شش نقطه از بدن را مشخص کرده و گفته بود، برای صرفهجویی در گاز (آب گرم) نیازی نیست همه بدن شسته شود. همین چند نقطه از بدن را بشوئید کافی است. اوضاع در انگلیس از این هم بدتر است. روزنامه اکسپرس چاپ این کشور همین چند روز پیش شروع به تعریف و تحلیل دوباره ساختار «کپک» کرده و پرسیده بود: «چه کسی گفته همه کپکها ضرر دارند؟! همه کپکها که خطرناک نیستند. میشود از مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته و کپکزده هم استفاده کرد و... اینها سَوای از تبعات مخرب سیاسی، اجتماعی، امنیتی است که غربیها از 6 ماه جنگ در اوکراین متحمل شدهاند. این وضعیت نظریه وابستگی اقتصادی را به چالش کشید. طی 44 سالی که از انقلاب اسلامی گذشته، یک جریان خاص سیاسی مدام تنها راهحل توسعه ایران را، نزدیکی به غرب و وابستگی به اقتصاد غربیها معرفی و آن را در قالب اصطلاحات علمی و دانشگاهی تئوریزه میکرد: «اگر اقتصاد ایران در تار و پود اقتصاد دنیا [بخوانید غرب] تنیده شود، این وابستگی باعث خواهد شد، غربیها علیه ما ورود نکنند چرا که بهدلیل همین وابستگی اقتصادی، ضربه به ما به معنای ضربه به خودشان خواهد بود. هواپیمای ایرباس را ببینید. دهها کشور در کنار هم در حال تولید این هواپیما هستند. این یعنی دوران استقلال اقتصادی یا سیاسی گذشته. استقلال اصطلاحی بود که برخی از این کشورهای آفریقایی پس از رهایی از استعمار مطرح کردند که خیلی زود هم از آن پشیمان شدند.»
اما بلاهای عجیب و غریبی که امروز وابستگی به روسیه
بر سر غربیها آورده نشان داد، این نظریه بهویژه در حوزه محصولات استراتژیک، چقدر میتواند مخرب و خطرناک باشد و این خطر فقط در حوزه اقتصادی نخواهد بود. به دولتهایی که در جریان جنگ اوکراین و تحت تاثیر آن سرنگون شدند نگاه کنید. دولتها در برخی از این کشورهای اروپایی بهراحتی آب خوردن سرنگون شدند و بسیاری از این خسارتهای بیسابقه و کمسابقه نیز بهدلیل وابستگی اقتصادی و صدالبته سیاسی کشورهای اروپایی به آمریکاست. حالا به پاسخ این سؤالها کمی فکر کنید: آیا اگر آمریکا به برخی از این کشورهای اروپایی اجازه میداد و آنها استقلال لازم برای تصمیمگیری را داشتند، این کشورها حاضر نمیشدند با روسیه از سر آشتی درآیند؟ مورد مجارستان نشان میدهد، برخی از این کشورهای اروپایی حتی بدون اجازه آمریکا به سمت روسیه رفتند. آیا همین وابستگی سیاسی و اقتصادی(چه به روسیه و چه به آمریکا) دلیل بسیاری از بحرانهایی نیست که، گریبان کشورهای اروپایی را گرفته است؟ راستی در همین مذاکرات هستهای، به تغییر لحن بعضا بیسابقه اروپاییها درباره ایران دقت کردهاید؟!
2- مدتی است خبرهایی (غالبا از سوی مقامات و رسانههای غربی)
از مذاکرات هستهای منتشر میشود که، صحت و سقم آن معلوم نیست. یک) خبری از رعایت خطوط قرمز در این اخبار دیده نمیشود. دو)همه تحریمها قرار نیست لغو شوند. سه) سپاه پاسداران، بازوی توانمند جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از کشور همچنان در لیست تحریمهاست و از همه مهمتر چهار) هیچ تضمین محکم و غیر قابل نقضی در کار نیست. چون دولت محترم در اینباره اطلاعرسانی لازم را نداشته، میزان صحت و سقم این اخبار را نمیدانیم. اما لازم است نیمنگاهی به وضعیتی که اروپا در آن قرار دارد بیندازیم و بعد تصمیم بگیریم چرا که هنوز فرصت هست. به پیشبینیها و گزارشهایی که از مؤسسات و نهادهای بینالمللی و بانک جهانی از اوضاع اقتصادی ایران منتشر میشود نیز توجه کنیم. قطعا اوضاع امروز بهتر از یکسال قبل است و طبق پیشبینیهای این مراکز معتبر بینالمللی، اوضاع رفتهرفته بهتر هم خواهد شد. دولت سیزدهم هم نشان داده بدون برجام و افایتیاف میشود کارهای بزرگی کرد. بنابراین، آن طرفی که باید عجله کند ما نیستیم. دو ماه! فقط دو ماه دیگر اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، اوضاع زمین تا آسمان تغییر خواهد کرد!
3- دیروز دوست خبرنگاری تعریف میکرد: «شهردار لندن با تشریح اوضاع وخیم اقتصادی انگلیس گفته به عمرش چنین شرایطی را ندیده است. دولتمردان آلمانی هم گفتهاند با بالاترین نرخ تورم طی 70 سال گذشته دست به گریبانند. پلیس سوئیس نیز گفته آماده مقابله با شورشهای مردمی در زمستان سخت و بیگاز میشوند. مجارستان گفته... هلند گفته...من هم اگر جای مسئولین بودم میگفتم: هر کشور اروپایی تحریمهای آمریکا را دور بزند، گاز زمستانش با من!»
4- پاراگراف پیشرو، یک تحلیل ساده نیست که امکان وقوع یا عدم وقوع داشته باشد. یک «پیشبینی قطعی» است از نحوه واکنش برخیها! برخی از این مدعیان اصلاحات، چه دولت آقای رئیسی در این مذاکرات موفق بشود چه نشود، ساز خود را خواهند زد و صدالبته از شکستش خوشحال خواهند شد. اگر تمام خطوط قرمز ایران- تاکید میشود- تمام خطوط قرمز ما هم در این مذاکرات رعایت شود و تمام تحریمها نیز برای همیشه رفع شود و ایران بتواند محکمترین تضمینها را هم بگیرد خواهند گفت: «دیدید! برجام چه کرد؟» و چنانکه خدایی ناکرده توافق خوبی حاصل نشود نیز خواهد گفت: «دیدید مذاکره بلد نیستید.[و با اشاره به خود ادامه خواهند داد] کار را باید به کاردان سپرد.» ضمن اینکه برای آنها صرفا وقوع این توافق مهم است چرا که هدف آنها از توافق اصلا اقتصادی نیست (به اظهارات آقای ظریف رجوع شود). هدف نزدیکی به آمریکا به هر قیمت است. چه این برجام و مذاکرات آورده اقتصادی داشته باشد چه نداشته باشد. چه این آورده اقتصادی پایدار باشد چه ناپایدار. صرفا نامی از برجام باشد برایشان کفایت میکند. و ما به همین دلیل هنوز هم معتقدیم برجام «خسارت محض» است و برای این ادعا دلایل دیگری هم داریم. ضمن اینکه نباید فراموش کرد تحریم، ابزار دشمن برای تحت فشار قرار دادن ایران است لذا، هرگز این ابزار را بهطور موثر کنار نخواهد گذاشت. همین فردا اگر اعلام شود، آمریکا توافق را پذیرفته، تردید نکنید زمستان را که بگذرانند، دوباره روز از نو و روزی از نو. اما برخی دیگر از دلایل ما برای اینکه «چرا برجام خسارت محض است؟» بخوانید:
5- راه دور نرویم. در همین ماجرای حمله به «سلمان رشدی» عدهای از همین جریان سیاسی داخلی گفتند، وقتی در بحبوحه مذاکرات هستهای این حمله صورت گرفته، از کجا معلوم کار اسرائیلیها نباشد؟ شاید این حمله انجام شده تا مذاکرات به هم بخورد. یا مثلا چند روز پس از شهادت مظلومانه سردار بزرگ کشورمان سلیمانی گفتند، این ترور نباید باعث برهم خوردن برجام و مذاکرات شود. به عبارتی هرگونه ترور، حمله، تحریم، تحقیر، خرابکاری و ضربهای که خوردیم و هر عزیزی که به شهادت رسید گفتند، نباید باعث برهم خوردن برجام و مذاکرات شود. شما بگویید، چیزی که مجوز انواع و اقسام ضربات به کشور را صادر میکند، خسارت محض نیست؟! این طیف وقتی با اجرای احکام الهی علیه یک هتاک ملعون مخالفت میکند، درواقع معتقد است، به پیامبر مهربانی و رسول اکرم(ص) بدترین اهانتها بشود اما، برجام بماند! غیر از این است؟! ما دقیقا به همین دلایل است که میگوییم برجام خسارت محض است و آنها هم به همین دلایل است که میگویند، برجام باید بماند!
جعفر بلوری
بسمه تعالی: به آمریکا اجازه ندهید خرش از پُل بگذرد!(یادداشت روز)
اروپا و تلاش نافرجام برای برجام
1- گفتهاند - و پسندیده نیز هست- که «تَسْقُطُ الْآدَابُ بَیْنَ الْأحْبَابِ... در میان دوستان، آداب دست و پا گیر (رودربایستیها) برداشته میشود». وجیزه پیشروی با این نگاه نوشته شده است و هشدار دلسوزانهای است به دستاندرکاران مذاکرات هستهای کشورمان با این انگیزه که در مذاکرات پیشروی و توافقی که گفته میشود با آن فاصله چندانی نداریم، از ترفندهای حریف برحذر باشند و مخصوصاً پس از حضور مقتدرانه و شایسته تحسینی که تاکنون در جریان مذاکرات داشتهاند تا آنجا که با تحقیر آمریکا به تیم آنها اجازه حضور در میز مذاکره را ندادند و ... خدای نخواسته به نقطه
پیش از دور جدید مذاکرات و برجام سراسر خسارت باز نگردند.
2- برجام برای آمریکا یک سند طلایی و برای کشورمان معاهدهای فاجعهبار و خسارت محض بوده است. نپرسید اگر چنین است چرا ترامپ از برجام خارج شد؟! پاسخ روشنتر از آن است که با کمترین ابهامی همراه باشد.
اولاً: ترامپ به گفته خانم موگرینی بعد از تضمین(!) آقای روحانی مبنی بر این که ایران حتی در صورت خروج آمریکا از برجام نیز، در برجام باقی میماند! اقدام به خروج از برجام کرد. خانم فدریکا موگرینی (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) در مصاحبه با نشریه «پولیتیکو» میگوید «من از روحانی تضمین گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند و از آن خارج نشود»! ترامپ (بخوانید تمامیت آمریکا) با شناختی که از انفعال دولت قبل داشت در پی آن بود که ایران برای بازگشت آمریکا به برجام، امتیازات بیشتری به حریف واگذار کند! و برجامهای 2 و 3 و ... نیز شکل بگیرد! ولی مقامات بالادستی چنین اجازهای به دولت آقای روحانی ندادند و ترفند ترامپ به نتیجه نرسید.
ثانیاً: هدف از مذاکرات منجر به برجام، لغو تحریمها بود ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد، بلکه صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد!
ثالثاً: اگر برجام خسارت محض نبوده و دستاوردی نیز داشته است، چرا دولتمردان آقای روحانی و سایر حامیان برجام تاکنون نتوانستهاند درباره دستاوردهای آن کمترین توضیحی بدهند و لااقل به یک یا دو نمونه از آن اشاره کنند؟!
رابعاً: آیا اصرار آمریکا برای احیای برجام، نشانه اهمیت حیاتی برجام برای آمریکا و متحدانش نیست؟! ... صدها نمونه از اظهار نظر مقامات رسمی و مطرح آمریکایی، اروپایی و صهیونیستی را میتوان آدرس داد که بعد از امضای برجام، نه فقط کار برنامه هستهای ایران بلکه، کار نظام اسلامی ایران را تمام شده میدانستند و برای نظرات خود، دلایل و شواهد قابل قبولی نیز ارائه میکردند و...
3- اکنون پرسش این است که آیا توافق جدید، احیای همان برجام با همان متن و محتواست؟ و یا در متن و محتوای آن تغییرات اساسی و بنیادین داده شده است؟! به عنوان مثال، و فقط چند نمونه؛
آیا پرونده PMD (ابعاد نظامی احتمالی در برنامههای هستهای) مختومه میشود؟ و اطلاعات مربوط به مراکز حساس نظامی کشورمان مانند گذشته در اختیار بازرسان آژانس (بخوانید جاسوسان موساد و سیا و MI6) قرار نخواهد گرفت؟! دو روز قبل آقای «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مصاحبه با سی ان ان، اعلام کرد که این پرونده مختومه نیست! و دیروز، بار دیگر در مصاحبه با شبکه
P B S آمریکا تاکید کرد به بازرسیهای حداکثری از تاسیسات و مراکز (هستهای و نظامی) ایران نیاز داریم! گفتنی است، بازرسی از برنامه هستهای ایران، سختترین و گستردهترین سیستم بازرسی است که آژانس در دنیا اِعمال میکند! به گفته آقای دکتر اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان «صنعت هستهای ایران کمتر از 2 درصد از ظرفیت هستهای جهان را در اختیار دارد اما 25 درصد از بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران انجام شده است». آقای اسلامی در ادامه به نکتهای اشاره میکنند که شاهد این بخش از یادداشت پیشروی است. ایشان میگوید: «حاصل این همه سال اتهام و مذاکره تبدیل به سند برجام شده و آن را با هدف تخریب و از بین بردن زیرساختهای هستهای ایران آغاز کردهاند
(نظر این کارشناس برجسته درباره برجام).
آیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تحریمی گروههای تروریست! خارج میشود؟! دیروز آقای محمد مرندی گفت: «ماههاست که میگویم حذف سپاه پاسداران از FTO (فهرست ادعایی سازمانهای تروریستی خارجی) پیششرط نیست»! ایشان توضیح ندادند که «پیششرط» نیست؟ یا اصلاً در میان شرطها نیست؟! گفتنی است، دیروز ?فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در غرب آسیا (سنتکام) با صدور بیانیهای اعلام کرد «شب گذشته (4 فروند جنگنده ائتلاف آمریکایی با بمبهای هدایت شونده، 9 پایگاه مورد استفاده گروههای وابسته به سپاه پاسداران ایران در دیرالزور سوریه را بمباران کردند». اگر خدای نخواسته حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست گروههای تروریستی، در شرایط پیشنهادی ما نباشد! آمریکای تروریست میتواند حمله اخیر خود را به بهانه حمله به یک گروه تروریستی! توجیه کند! البته سخنگوی وزارت خارجه کشورمان ?ضمن محکوم کردن حمله آمریکا به مواضعی در خاک سوریه، هرگونه وابستگی شبهنظامیان این کشور به سپاه پاسداران را تکذیب کرده است. ولی جسارت آمریکا در اعلام حمله به سپاه، درخور تامل است! ?
بندهای 1 و 2 از ماده 4 معاهده NPT بر استفاده تمامی کشورهای عضو از ظرفیتها و امکانات صلحآمیز دانش و تکنولوژی هستهای و تبادل تجهیزات مربوطه تاکید ورزیده است. به عنوان مثال، در بند 1 از ماده 4 NPT آمده است «هیچ یک از مقررات پیمان حاضر به نحوی تعبیر نخواهد گردید که به حقوق غیرقابل تفویض هر یک از دول طرف پیمان در راه توسعه تحقیقات و تولید و بهرهبرداری از انرژی هستهای به منظورهای صلحجویانه - بدون تبعیض و طبق مقررات مواد 1 و 2 پیمان حاضر لطمه وارد سازد».
و در بند 2 از همان ماده تصریح میکند «کلیه دول طرف پیمان متعهد میشوند مبادله هرچه وسیعتر تجهیزات و مواد اطلاعات علمی و تکنولوژیک را به منظور مصارف صلحجویانه انرژی هستهای تسهیل نمایند و حق مشارکت در این مبادلات را دارا میباشند به علاوه طرفهای پیمان که قادر باشند باید همچنین منفرداً یا به اتفاق سایر دول یا سازمانهای بینالمللی- در توسعه بیشتر استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلحجویانه تشریک مساعی نمایند».
سؤال این است که در توافق پیشروی، برنامه هستهای کشورمان از چه ظرفیتها و امکانات تحقیقاتی، تجهیزاتی و... برخوردار خواهد بود؟! آیا مانند برجام برنامه هستهای ایران به حالتی نزدیک به تعطیل کشیده میشود و تنها برای خالی نبودن عریضه! به نصب چند سانتریفیوژ از نسلهای کهنه، تعیین میزانی اندک برای اورانیوم غنیشده و سقفی کوتاه برای درصد غنیسازی
و ... بسنده شده است؟! اگر اینگونه باشد که فاتحه برنامه هستهای کشورمان خوانده میشود و در حالی که بسیاری از کشورها برای بهرهگیری از انرژی صلحآمیز هستهای و سایر دستاوردهای آن به صف شدهاند، ایران اسلامی را از این امکان و ظرفیت تعیینکننده در صنعت و اقتصاد محروم کردهایم!
در توافق احتمالی تکلیف تحریمها چه میشود؟! آیا همانگونه که انتظار میرفت و اعلام شده بود تمامی تحریمها لغو میشوند؟ اگر پاسخ منفی باشد -که امید است نباشد- باقی ماندن تحریمهای غیرهستهای که تماماً غیرقانونی نیز هست هیچ تغییری - تاکید میشود هیچ تغییری-
در تحریمها پدید نخواهد آمد و تحریمهایی که احیاناً لغو شدهاند به بهانههای غیرهستهای باقی میمانند و... !! مگر چه تعداد از نزدیک به 1700 تحریم موجود هستهای است؟!
این سؤال نیز مطرح است که ماجرای تضمین آمریکا در توافق پیشروی چگونه است؟ سخن از تضمین آمریکا مبنی بر اینکه از برجام خارج نشود! یک گزاره کاملاً انحرافی است زیرا برجام برای آمریکا یک سند طلایی است و هرگز از آن خارج نمیشود (به علت خروج ترامپ اشاره شد). آمریکا باید تضمین بدهد که به تعهداتش عمل میکند و تحریم جدیدی تحت هر عنوان دیگر وضع نمیکند. پاسخ ما به بدعهدی آمریکا باید در حوزه اختیارات خودمان باشد چرا که آمریکا نشان داده است به هیچ عهدی پایبند نیست و حتی از نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که تضمین برجام بود نیز امتناعی ندارد. ما میتوانیم و باید در صورت نقض عهد آمریکا، در مرحله اول تمام بازرسیهای آژانس را متوقف کنیم و در مرحله بعد با استناد به بند یک ماده 10 NPT از این پیمان خارج شویم.
4- در آخرین دقایقی که این وجیزه نوشته میشد، خبر رسید که آمریکا پاسخ خود به متن پیشنهادی را به ایران ارائه کرده است و سخنگوی وزارت خارجه کشورمان اعلام کرد که ایران بررسی پاسخ آمریکا را آغاز کرده است. تیم هستهای کشورمان که اقتدار و هوشمندی آنها در طول مذاکرات وین مثالزدنی بوده است به یقین با همان هوشمندی و اقتدار منافع ملی ایران اسلامی را پی میگیرند و چنانکه پاسخ آمریکا تامینکننده نظرات و خواسته قانونی کشورمان نباشد به آن تن نخواهند داد و بیتردید و برخلاف قبلیها به آمریکا اجازه نمیدهند خرش از پُل بگذرد و به ما بخندد!
حسین شریعتمداری
بسمه تعالی: ادعاهای تکراری (یادداشت روز) این روزها که دوباره
ت.
این روزها که دوباره زمزمه توافق هستهای بر سر زبانها افتاده، رسانههای غربگرا دو نوع واکنش از خود بروز دادهاند که هر دوی آنها عجیب و حیرتبرانگیز است؛یک گروه از آنها همچون اواسط دهه 90، مشغول خیالپردازی درباره آینده اقتصاد ایران پس از توافق کذایی هستند.به این تیترها دقت کنید «احیای برجام منجر به رفاه، پیشرفت و ثبات میشود»، «اقتصاد ایران در انتظار احیای برجام»، «سلام بازارها به توافق» و... حتی برخی از این رسانهها باز هم مثل سال 94، چرتکه به دست گرفته و خسارت هر روز تاخیر در احیای توافق هستهای را میلیونها دلار برآورد میکنند.
درباره این ادعاهای تکراری که البته هر انسان عاقلی را به تعجب وا میدارد، باید پرسید چگونه ممکن است این جماعت تجربه عینی و ملموسی که هنوز چندسالی از وقوعش نگذشته را به طرفهًْالعینی فراموش کرده و با شرطی سازی اقتصاد، دوباره بخواهند کشور را به چاه ویلی بیندازند که انتهایش معلوم نیست؟ مگر همینان هفت سال پیش با ترفند «راه بنداز و جا بنداز» نمیگفتند برجام، آفتاب تابان است و با این توافق میتوانیم بالمرّه همه تحریمها را برداریم؟ مگر همین چرتکه بدستان حساب نمیکردند که ضرر هر روز تاخیر در اجرای برجام،
100 میلیون دلار است؟ حتی یکیشان تیتر زد که 22 روز تاخیر در اجرای برجام 2500میلیون دلار به کشور ضرر زد؟! پس چرا بعد از این همه شتاب و عجله برای اجرای برجام و تعطیلی بخش مهمی از تاسیسات هستهای کشور، نهتنها هیچ عایدی نصیب اقتصاد کشور نشد (تقریبا هیچ، به اذعان سیف رئیسکل وقت بانک مرکزی) بلکه حتی غربیها یک باک بنزین به هواپیمای ظریف- وزیر خارجه وقت- ندادند تا او خودش را به خانه برساند. البته خسارت این توافق فقط به همین مقدار محدود نشد؛ افزایش رکود در واحدهای تولیدی تا جایی که به گفته وزیر وقت صمت در دولت یازدهم بیش از 10هزار واحد تولیدی تعطیل یا نیمهتعطیل شد و بنگاههای مشهور تولیدی کشور نظیر «ارج»، «آزمایش»، «داروگر»، «روغن جهان» و... که روزگاری جزو برترین واحدهای تولیدی ما بودند به خاک سیاه نشستند و واردات بیرویه شدت گرفت. آمارهای بانک مرکزی در سال 96 به خوبی این واقعیت تلخ را برملا کرد. در آن سال میزان کل واردات کشور (واردات گمرکی، غیرگمرکی و خدمات) به 93/8 میلیارد دلار رسید که نسبت به سال قبل از اجرای برجام (1394) 20 میلیارد دلار بیشتر شده بود. همچنین بدهی خارجی ایران که در ابتدای دی 1394 یعنی قبل از اجرای برجام، 5 میلیارد و 675 میلیون دلار بود، در پایان سال 1396 به 10 میلیارد و 910 میلیون دلار افزایش یافت. یعنی در مدت 2 سال و سه ماه
از اجرای برجام، ایران از لحاظ بدهی خارجی، 92 درصد مقروضتر شد.
قصه زیانهای اقتصاد ما از برجام، به همین موارد هم محدود نشد، بلکه به بخشهایی همچون صنعت نفت و خودرو هم لطمات شدیدی وارد آمد؛ شرکت نفتی توتال که با فرش قرمز زنگنه و دوستانش و با وجود سوءسابقه قبلی، وعده عملیاتی کردن پروژه فاز 11 پارس جنوبی را داده بود، پس از اینکه اطلاعات میادین مشترک نفتی ما را سرقت کرد، بدون پرداخت هیچ جریمهای به بهانه ترس از آمریکا از ایران خارج شد. شرکتهای فرانسوی پژو و رنو هم مثل توتال، صنعت خودروی ما را سر کار گذاشتند و تعهداتشان را نیمهکاره رها کرده و رفتند. ماجرا وقتی دردناکتر شد که سفره مردم به بهانه گرانیهای مداوم نرخ ارز، روزبهروز کوچکتر شد، قیمت کالاهای اساسی بعضا تا 300 درصد بالا رفت؛ قیمت گوشت نجومی شد و...
با وجود این همه خسارت، باز هم جریان غربگرا سرعقل نیامد و کشور را معطل اینستکس اروپا، سفر شینزوآبه و در نهایت هم پیروزی بایدن کرد تا شاید به امید این سرابها «هفتههای خوشی پیش روی مردم باشد» اما هرچه گذشت رکود اقتصادی بیشتر شد و تورم و گرانی افزایش یافت تا جایی که نرخ تورم در سه سال پایانی دولت قبل، بالاتر از 30 درصد ماند و رکورد بیسابقهای را در 60 سال اخیر برای این شاخص اقتصادی ثبت کرد. حالا با این همه خسارت که شرطیسازی اقتصاد به کشور زد، معلوم نیست غربگرایان با چه رویی دوباره همان رویه غلط را در پیش گرفته و آدرس ناکجاآباد به مردم میدهند؟
چه عبرتآموز فرمود امام صادق علیهالسلام که «لَا یُلْسَعُ الْعَاقِلُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْن» هیچ شخص عاقلی از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
اما واکنش گروه دوم غربگراها در قبال توافق هستهای که این روزها دوباره بروز کرده، در عین عجیب بودن واقعیت باطنی آنها را برملا کرده است. این طیف با پررویی تمام میگوید این توافق باید انجام شود و ما چارهای نداریم جز اینکه آن را اجرا کنیم، اما نباید از ناحیه توافق هستهای، انتظار هیچ گشایشی را برای اقتصاد داشته باشیم و اگر ما پیشرفت اقتصادی میخواهیم باید دست از انقلاب و آرمانهایمان برداریم.(!) به این اظهارات توجه کنید: «بایستی با قاطعیت گفت برجام به خودی خود فراهم آورنده رفاه و رشد و توسعه نخواهد بود. بهعبارت دیگر نه ایران میتواند به بانکها و شرکتهای خارجی دستور دهد که روابط بانکی عادی با ایران برقرار کرده و در پروژههای مختلف سرمایهگذاری نمایند...و نه رئیسجمهور آمریکا حتی از نوع خوبش هم قادر است چنین دستوری به بانکها و شرکتهای بینالمللی دهد.حلقه مفقوده در این رابطه؛ استراتژی، سیاستها و نگاههای جمهوری اسلامی است. یعنی اگر این فرمول چراغ فرا راه ما قرار نگیرد، برجام مشکلی از ما حل نمینماید. بهعبارت دیگر، بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری و صاحبان تکنولوژیهای مدرن و پیچیده در ورای برجام جستوجو میکنند آیا با ایران میتوانند همکار باشند و ایران کشور با ثباتی از نظر داخلی است و دشمنی بالفعل در خارج ندارد؟ هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست خارج از ارکستر هماهنگ جهانی با کشوری که تکرو باشد کار کند.»
این اظهارات نشان میدهد اولا تمامی آن ادعاهای گروه نخست که برجام را مایه پیشرفت و تعالی کشور معرفی میکرد و میکند، سراسر دروغ است و هیچ تحریمی با این توافق برداشته نمیشود. ثانیا این سخنان، یک درون مایه اصلی دارد و آن اینکه مادام که ایران یک کشورانقلابی است و پایبند به آرمانهای امام و انقلاب و دشمن آمریکاست، نباید انتظار هیچ پیشرفتی را داشته باشد، چون آمریکا، کدخدای جهان است و بدون آمریکا نمیتوان از پس مشکلات برآمد.
در پاسخ به این ادعا که بارها طی چهل سال گذشته به عناوین مختلف تکرار شده و احتمالا این بار با هدف تحمیل برجامهای بعدی ادا گشته، باید گفت فرض کنیم این ادعا که مشکل اقتصاد ایران، انقلابی بودن مردمش است صحیح باشد اما با چنین ادعایی، چرا با وجودی که بسیاری از کشورهای جهان انقلابی نیستند و به قول این جماعت با ارکستر جهانی هماهنگ هستند، با مشکلات عدیده اقتصادی مواجهند؟ چرا اروپاییها که روزگاری گفته میشد سگ دست آموز رئیسجمهور آمریکایند، این روزها به مصرف هیزم و غذای کپک زده روی آوردهاند؟ چرا ترکیه که در داشتن رابطه با آمریکا آنقدر پیش رفته که سالهاست بخشی از خاکش به اشغال پایگاه هوایی آمریکا(اینجیرلیک) درآمده و بیش از 5 هزار نظامی ایالات متحده و دهها جنگنده این کشور بدون هیچ اعتنایی به دولت اردوغان در این پایگاه رفت و آمد میکنند، این روزها با تورم بیش از 80درصدی دست و پنجه نرم میکند؟
این نمونههای عینی، خط بطلان بر فرضیه اقتصاد ضعیف به دلیل انقلابی بودن میکشد چرا که این کشورها اصلا با واژه انقلاب و مقاومت در برابر آمریکا بیگانهاند و مو به مو، طبق خواستههای او عمل کردهاند، اما این روزها اقتصادشان با یک تحریم گازی به قدری ملتهب شده که به مردمشان سفارش میکنند برای مصرف کمتر گاز لازم نیست در حمام همه جای بدن را بشوئید! اما در نقطه مقابل این کشورها، تجربه چهار دهه اخیر انقلاب ما نشان داده که هرجا ما انقلابی عمل کردیم موفق بودیم؛ مثل همین آبرسانی به شهرکرد که در هفتههای اخیر به دلایلی با مشکل مواجه شده بود، اما دولتمردان و نیروهای جهادی توانستند در یک حرکت انقلابی ظرف کمتر از دوهفته مشکل را تا حدود زیادی حل کنند. جالب اینکه همین طیف غربگرا چندسال پیش مدعی بود بدون آمریکا و برجام حتی نمیتوان مشکل آب خوردن مردم را حل کرد، اما دولت انقلابی خلاف این گزاره را ثابت کرد آن هم در شرایطی که اروپای نوکر آمریکا این روزها بهشدت گرفتار بیآبی است.خشکسالی شدید در فرانسه موجب شده وزیر محیط زیست بگوید 100 شهر آب آشامیدنی ندارند «دویچه وله» (رسانه دولت آلمان) در کنار گزارش تصویری از بیآبی تصریح میکند: «رودخانههای آلمان کم کم به ریگزار تبدیل میشوند. سطح رودخانه راین و دیگر رودخانهها بیش از پیش کاهش یافته و در برخی موارد حتی عبور کشتیها نیز متوقف شده» و بزرگترین شرکت تامین آب انگلیس هم از جیرهبندی توزیع آب در این کشور خبر میدهد.
خداوند رهبر عزیز انقلاب را نصرت فرماید که در باب اعتماد به غرب در آخرین دیدار با مسئولان دولت قبلی، نکته مهمی را متذکر شدند: «دیگران باید از تجربههای شما (دولت آقای روحانی) استفاده کنند. این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هرجا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هرجا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول و منوط کرد، چون قطعاً شکست میخورَد، قطعاً ضربه میخورَد. شماها هم هر جاییکه کارهایتان را منوط کردید به [همراهی] غرب، ناموّفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم کردید و حرکت کردید موفّق شدید.»
کمال احمدی