سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی:

 

ر

آی1- سفر پوتین همزمان با سفر اردوغان به تهران و سفر بایدن به منطقه را باید در کنار هم از منظر پیش‌بینی و آینده‌نگری رهبر معظم انقلاب ارزیابی کرد که تصریح داشتند:«امروز جهان در آستانه یک نظم جدید بین‌المللی است که بعد از دوران جهان دو قطبی و تک‌قطبی، در حال شکل‌گیری است که البته در این دوره آمریکا روز به روز ضعیف‌تر شده است و جنگ اوکراین را باید عمیق‌تر و در چارچوب شکل‌گیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت». با توجه به اهمیت این نظم جدید بین‌المللی، رهبری «اندیشه‌پردازان، صاحبنظران و نظریه‌پردازان» را به بررسی این موضوع فراخواندند.
2- «... وارد ایران شد»! این پرتکرارترین عنوان خبری است که در ماه‌های اخیر به‌ویژه در چند روز گذشته با ورود مقامات عالی‌رتبه و هیئت‌های اقتصادی کشورهای مختلف به‌ویژه منطقه و همسایه روی تلکس خبری خبرگزاری‌های جهان قرار گرفته و این خود نشانه شکل‌گیری نظم جدید بین‌المللی مورد انتظار است.آنچه که در این نظم جدید مهم است و در دیدارهای دیپلماتیک و اقتصادی این روزها در تهران از زبان مقامات دیگر کشورها شنیده می‌شود، نیاز این کشورها به همکاری همه‌جانبه با جمهوری اسلامی، و برخلاف القاء رسانه‌های غربی با ادعای انزوای ایران است و البته تهران هم به چنین همکاری‌های سازنده‌ای با همسایگان و دیگر کشورها نیاز دارد و کلید حل مشکلات ایران و دیگر کشورها و منطقه نیز در چنین روابطی است و این علت خشم آمریکا و سفر بی‌دستاورد بایدن به منطقه بود.
3- سفر پوتین به تهران و بایدن به منطقه در حالی رخ داد که تقابل «جبهه جهانی مقاومت» و غرب به اوج خود رسیده و در پی این تقابل، ژئوپلیتیک و معادلات منطقه دستخوش دگرگونی اساسی است. البته این تقابل دارای چند ویژگی مهم است: اولاً قدرت گرفتن جبهه مقاومت و رسیدن روسیه و چین و بقیه کشورها به منطق جمهوری اسلامی مبنی بر ایستادگی در مقابل یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و قد علم کردن آنها در مقابل زورگویی‌های غرب و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و افغانستان و عراق و همچنین جنگ اوکراین و بحران انرژی و غذا در جهان به‌ویژه در غرب و بعلاوه کُند شدن تیغ تحریم‌ها به‌عنوان سلاح آمریکا و دور‌زدن و خنثی‌‌سازی آنها، دستاوردها و پیامدهای اولیه این تقابل و تغییرات هستند. ثانیاً پرچمدار این تقابل در جبهه جهانی مقاومت، جمهوری اسلامی است که توانسته کشورهای بسیاری از جمله قدرت‌های بزرگی همچون روسیه و چین و هند و... را با خود همراه و پشت سر داشته باشد، و در مقابل سردمدار اردوگاه غرب آمریکاست که با بحران اعتماد و اعتبار در دنیا به‌ویژه در بین متحدین خودش رو‌به‌روست و این بحران در حال تشدید است. ثالثاً این تقابل، تقابلی واقعی، طولانی‌مدت و استراتژیک است و نه ساختگی و تاکتیکی و زودگذر و بعضا جنگ زرگری غرب با عوامل دست‌نشانده خود. چهارمین ویژگی این است که جبهه مقاومت دامنه وسیع‌تری پیدا و از اصطلاح جغرافیایی عبور کرده و در تعریف ژئواستراتژیک شامل کشورها و قدرت‌های بزرگ و همچنین نوظهوری از ایران و روسیه و چین و هند و متحدین آنها در منطقه از جمله عراق و لبنان و سوریه و کشورهای عضو اوراسیا و شانگهای و بریکس و... تا کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا و حتی در خود اروپا می‌شود و نکته مهم این است که جبهه مقاومت در تعریف ژئواستراتژیک و به اصطلاح سیاسی از منظر بین‌المللی، به حیاط خلوت‌های آمریکا نیز نفوذ کرده است. در مقابل، غرب هر چند ادعای دروغین جامعه جهانی دارد، محدود به آمریکا و چند دولت اروپایی شده و این چند دولت اروپایی نیز به تعبیر خود مردم برخی از این کشورها به سگ دنباله‌رو آمریکا تبدیل شده‌اند. خامساً غرب و در راس آن آمریکا در ضعیف‌ترین وضعیت و شرایط خود، و جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی در قوی‌ترین شرایط خود قرار دارند
4- اما تناقض بزرگ و آشکار سفر بایدن این است که فضا‌سازی‌های رسانه‌ای غربی‌ها برای ترساندن جمهوری اسلامی و کشورهای عضو جبهه مقاومت در حالی رخ می‌دهد که بایدن به‌دلیل بحران اقتصادی-سیاسی در آمریکا و رژیم صهیونیستی، نیاز مبرم به برجام و همچنین نفت ایران و کشورهای متحد ایران از جمله ونزوئلا در سایه جنگ اوکراین دارد که مقدمه و تحقق احتمالی برآورده شدن این نیاز پرهیز از تنش با ایران است. لذا بایدن از یک طرف تلاش داشت با این فضا‌سازی‌ها ایران را بترساند و از طرف دیگر در پشت پرده صهیونیست‌ها را از هرگونه تنش با ایران پرهیز دهد و آنها را متقاعد کند که از آن دوری کنند. در سفر بایدن به منطقه ترس از قدرت مقاومت آن‌قدر آشکار بود که مقام‌های اسرائیلی در حالی‌که بایدن هنوز از پله‌های هواپیما پایین نیامده بود، در نطق‌های خوشامدگویی خود به قدرت ایران و لزوم مقابله با آن اشاره داشتند، اما در حالی‌که بایدن بیش از هرکس دیگر به پیامدها و عواقب هرگونه مقابله با ایران آگاه است و درست برعکس ادعای صهیونیست‌ها، یکی از اهداف سفرش به منطقه توجیه چند کشور به اصطلاح متحد آمریکا و در رأس آن اسرائیلی‌ها برای پرهیز از هرگونه تنش با جمهوری اسلامی بود که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا نیز هنگام پرواز بایدن با واکنش به ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه تاکید داشت «اسرائیل دیدگاه متفاوتی نسبت به آمریکا درباره توافق اتمی با ایران دارد، اما دولت بایدن معتقد است دیپلماسی بهترین راه است و ما باید به تعمیق اتحاد روسیه با ایران به‌عنوان یک تهدید عمیق نگاه کنیم». لذا ادعای تشکیل یک سامانه پدافند هوایی مشترک برای مقابله با موشک‌ها و پهپادهای ایران، همچون ادعای تشکیل ناتوی عربی که سال‌ها نتوانسته به وقوع بپیوندد و تازه اردن اذعان می‌کند که کسی در‌باره ناتوی عربی با ما صحبت نکرده، چند روز دیگر و بعد از سفر بایدن نیز به فراموشی سپرده خواهد شد و دیگر تیتر هیچ رسانه‌ای نخواهد بود. بایدن در حالی ادعا کرده که «از توانایی‌های موشکی و راکتی اسرائیل و سامانه جدید حمایت می‌کنم»، که سامانه گنبد آهنین اسرائیل ازمایش خود را در جنگ غزه و لبنان پس داد و نتوانست موشک‌های مقاومت را رهگیری کند.
5- تناقض و فریبکاری دیگر بایدن که اکنون با سفر به منطقه آشکارتر شد این است که اولاً آمریکا به هیچ سخن و وعده خود حتی به مردم و متحدان خودش وفادار نیست و ثانیاً بویی از حقوق بشر نبرده و حقوق بشر تنها حربه‌ای برای اهداف استکباری است. کمتر کسی تصور می‌کرد بایدن برخلاف شعارهای تبلیغاتی‌اش به عربستان سفر و با بن‌سلمان، قاتل خاشقجی دیدار کند. بایدن در دوران مبارزات انتخاباتی‌اش عربستان را حکومتی «منفور و مطرود» خوانده بود و گفته بود که «هیچ‌گاه با محمدبن سلمان دیدار نخواهد کرد و کاری خواهد کرد که سعودی‌ها بهای قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد حکومت عربستان در کنسولگری عربستان در استانبول را بپردازند». سال گذشته هم سیستم اطلاعاتی آمریکا تایید کرد که «محمد بن سلمان در عملیاتی خاشقجی را با اره تکه تکه کرده است». در چنین دنیای رسوایی، بایدن حتی قبل از آغاز سفرش به منطقه نیز گفته بود«من با محمد بن سلمان ملاقات نخواهم کرد»، اما هم دیدار و از او به‌خاطر دعوتش تشکر کرد و هم وعده حمایت و کمک به او داد، ولی نه سخنی از حقوق بشر به میان آورد و نه به سؤالات خبرنگاران درخصوص قتل خاشقجی پاسخ داد! هرچند مشاوران بایدن با موضوع درخواست افزایش تولید نفت و عادی‌سازی روابط ریاض‌-‌تل‌آویو، این دیدار را توجیه کردند، اما اولاً رویترز فاش کرد ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه در گفت‌وگویی به جو بایدن گفته که «رئیس ‌امارات به وی گفته که امارات اکنون با حداکثر ظرفیت خود نفت تولید می‌کند و دیگر ظرفیت افرایش ندارد و عربستان هم قادر است فقط 150 هزار بشکه در روز ‌بیشتر تولید کند». تجربه هم گویای این ‌است که عربستان چندان در این زمینه نمی‌تواند به بایدن کمک کند، چنان‌که جیک سولیوان مشاور امنیتی او بعد از اینکه بایدن از مقامات سعودی خواست نفت بیشتری تولید کنند، با اذعان به اینکه «به همکاری موثر کشورهای عربی برای افزایش تولید نفت چندان امیدوار نیستیم»گفت «آمریکا انتظار ندارد عربستان بی‌درنگ تولید نفت خود را افزایش دهد و ما منتظر نتیجه نشست بعدی اوپک پلاس می‌مانیم.
6-برنامه‌ریزی سفر پوتین به ایران همزمان با سفر اردوغان به تهران پس از سفر بایدن به منطقه، اقدامی هوشیارانه بود که می‌تواند تمام دستاوردهای سیاسی و رسانه‌ای و روانی سفر بایدن را تحت‌الشعاع قرار داده و خنثی کند و فضای منطقه را بر مسائل و ضروریات واقعی و همگرایی منطقه متمرکز نماید که تحلیل آن موکول به آینده است.
7- رسانه‌های غربی اکنون اذعان دارند «سیاست‌های جمهوری اسلامی‌، به خصوص در مقطع فعلی که روز به روز برای عقب نشاندن آمریکا در مذاکرات برجام و گسترش روابط با همسایگان و کشورهای دیگر در حال تلاش است، می‌تواند شکل‌گیری تحولاتی که ژئوپلیتیک جدید منطقه را شکل دهد، اجتناب ناپذیر کند». اما از نگاه ‌اندیشه‌ای باید مبدا «نظم جدید بین‌المللی» بعد از دوران نظریه‌های جهان تک قطبی و دو قطبی را در این ‌اندیشه رهبری جست‌وجو کرد که چند سال قبل فرمودند«اگر ما حادثه نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفت‌آور نیست و سخنی به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعه‌ بشری و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روی هم تأثیر می‌گذارد و زنجیره حوادث تاریخی، وقایع بزرگ را به وجود می‌آورد...انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، چالش با استکبار شروع شد، هیبت استکبار، آمریکا و صهیونیسم شکست. این شکسته شدن هیبت پوشالی ابرقدرت‌ها مسلمان‌ها و ملت‌ها را در کشورهای مختلف به فکر‌ انداخت و بیدار کرد، و اگر ایستادگی ملت ایران نبود، بیداری اسلامی به وجود نمی‌آمد».

دکتر محمدحسین محترم


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 101/4/29ساعــت 4:24 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعاالی:روزی شعار کل جهان میشود علی(ع) (یادداشت روز) 1- ا

 

عید غدیر، عظیم‌ترین و باشرافت‌ترین عید مسلمانانبه گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران، عید غدیر ا

1- این کلام را نمی‌دانم از کیست ولی از هرکه هست، حکیمانه به نظر می‌رسد، «‌غدیر، کربلای عوام بود و کربلا، غدیر خواص‌». در غدیر با آن که بیعت کرده بودند، عهد شکستند و «‌‌جفا» کردند. در کربلا، با آن که بیعت برداشته شده بود، پای پس نکشیدند و «‌وفا» کردند ...
امروز اما، این گزاره کامل به نظر نمی‌رسد و ادامه‌ای دارد که ناگفته مانده است و آن، این که در انقلاب اسلامی، کربلا و غدیر به هم رسیدند و مردم این مرز و بوم بی‌آنکه در غدیر بوده و یا در کربلا حضور داشته باشند، بیعت بشکسته در غدیر و نابسته در کربلا را به یکدیگر گره زدند و آن عهد که در «الست» با خدای خویش بسته بودند «ارنی گویان» به میقات بردند. پرچم ولایت را که بی‌اعتناء به غدیر بر زمین مانده بود، بر‌افراشتند و اسلام ناب به غارت رفته در کربلا را برپا داشتند و این‌گونه بود که امام راحل ما می‌فرمود «‌‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله - صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- می‌باشند‌».
2- آن روز پیامبر خدا‌(ص) در بازگشت از آخرین سفر حج، به محلی معروف به غدیر خُم رسیده بود. جایی که راه اهل مصر و مدینه و عراق و شام از هم جدا می‌شود. رسول خدا‌(ص) به ناگاه ایستاد و جلوتر رفتگان را پیام داد که بازگردند، حاضران را از رفتن بازداشت و همه را فرمود درنگ کنند تا در راه‌ماندگان نیز از راه برسند. رخداد سرنوشت‌‌سازی در میان بود. خداوند تبارک و تعالی از ابلاغ پیامی خبر داده و خطاب به رسول اکرم‌(ص) فرموده بود «‌اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالت خود را انجام نداده‌ای‌». این پیام چه بود که بی‌ابلاغ آن دین خدا کامل نبود؟ ... جماعت که گفته‌اند شمارشان بیش از صد هزار نفر بود گرد آمدند و رسول خدا‌(ص) بر منبری که از جهاز شتران ساخته شده بود ایستاد و درحالی که دست علی‌(ع) را بلند کرده بود‌، او را به عنوان وصی بعد از خود به حاضران معرفی فرمود و تاکید کرد « مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ...
هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست می‌دارد، و دشمن بدار آن کس که او را دشمن می‌دارد‌». رسول خدا‌(ص) پیش از آن نیز بارها علی‌(ع) را به امامت و جانشینی خود معرفی فرموده بود.
3- ماجرا بسیار بدیهی و همه فهم بود. اسلام برای تحقق به امام و پیشوا نیاز دارد. امامان‌(ع) که از آنها با عنوان «اولوالامر» نیز یاد شده است باید معصوم و برّی از گناه باشند چرا که به اطاعت از آنها امر شده است. «‌یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ... ‌ای اهل ایمان از خدا و رسول و اولو‌الامر پیروی کنید‌». از دیگر سو، خدای سبحان به عدل و داد امر فرموده و به کارهای زشت و نا‌شایست امر نمی‌کند. از این روی در نگاه قرآن به وضوح و بی‌کمترین تردید می‌توان دید که اولاً؛ امت به « امام» نیاز دارد و ثانیاً امام باید «معصوم» باشد و اما شناخت امام معصوم برای انسان‌ها امکان‌پذیر نیست و تنها از کسی برمی‌آید که از احوال درون و بیرون و اعمال و رفتار و افکار پنهان و آشکار همگان با خبر باشد. یعنی فقط خدا. نتیجه خالی از ابهام آن که امامان بایستی از جانب خدا معرفی شده باشند. مگر می‌توان این ادعای باطل را پذیرفت که خدا به اطاعت از امام معصوم فرمان داده باشد اما او را به مردم معرفی نکرده باشد؟! ...
4- غدیر اما، منحصر به روز هجدهم ماه ذیحجه سال دهم هجری نیست. مگر آموزه‌های قرآن محدود به زمان است؟! ... از حضرت امام است که می‌فرمودند « غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت‌ها و دست‌‌اندرکاران باشد‌» و باز هم از آن بزرگوار است «‌ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است‌»
و این نیز از بیانات رهبر معظم انقلاب است «‌آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصى زندگى افراد و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله‌ غدیر است‌». در غدیر سخن از حاکمیت حیات‌آفرین اسلام در میان است و این همان نکته بر زمین مانده‌ای بود که در انقلاب اسلامی به صحنه آمد و این‌گونه بود که غدیر و کربلا به یکدیگر گره خوردند و درپی آن مردمان این سرزمین سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو در‌انداختند و ... بخوانید!
5- در میانه جنگ صفین مالک‌اشتر با حسرت به عمار گفته بود؛
«‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند» و عمار به او دلداری داده بود که «‌آن روز‌ها در راه است» و از مردمی خبر داده بود که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که مالک آرزو کرده بود فرا برسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما‌» گذشته‌اند و به خدا رسیده‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند و علی‌(ع) را امام و مولی و مقتدای خود می‌دانند.
نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی و خامنه‌ای، دوران و مردمانی را می‌بینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!
6- بعد از ظهر عاشورا‌، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود. فرزند رسول‌خدا(ص) چه کسی را به یاری می‌طلبید؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌ و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌ بودند! پس حسین روی سخن با که داشت؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبید؟! حسین ما می‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا ... بار دیگر نگاهی به تاریخ بیندازید! چه می‌بینید؟ آیا مولای شهید ما در آن بعد از ظهر غمزده یاران خود در عصر خمینی و خامنه‌ای را به یاری نمی‌طلبید؟ تاریخ در چنته خود دوران دیگری را سراغ ندارد.
7- محمد حسنین هیکل روزنامه‌نگار معروف و بلند آوازه مصر دو بار به دیدار امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال 1358 در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است. حسنین هیکل می‌نویسد
« امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا‌(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی‌(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلتیدن اهل بیتش‌(ع) بی‌فرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او می‌بینم».
حسنین هیکل، ولایت فقیه را نمادی از حاکمیت علی علیه‌السلام و در ادامه آن معرفی می‌کند و می‌گوید؛ ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد ...
8- هنری کیسینجر می‌گوید: «‌آیت‌الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد، تصمیمات او آن‌چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌ریزی را از سیاستمداران و نظریه‌پردازان می‌گرفت... هیچ‌کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته‌شده در دنیای امروز سخن می‌گفت و عمل می‌کرد. گویی از جای دیگری الهام می‌گرفت، دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص‌نیت داشت‌».
9- ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما دکترین ولایت ‌فقیه امام خمینی است... همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند‌».
و صدها نمونه دیگر که با نگاهی -هرچند گذرا- به نقطه‌ای که امروزه در آن ایستاده‌ایم به وضوح قابل دیدن است و به جرأت می‌توان گفت «‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)‌».

حسین شریعتمداری


+ نوشته شـــده در یکشنبه 101/4/26ساعــت 5:35 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:23 تیرماه روسیاهی آمریکا در 2 پرده (یادداشت روز)

ا


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 101/4/23ساعــت 12:32 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:لبخند سه مرد لرزان مقابل دوربین(یادداشت روز) پس ا
کاریکاتور/ افول آمریکا
پس از یک سال و نیم تلاش آمریکا برای دور نگه داشتن خود از غرب آسیا، دو روز دیگر رئیس‌جمهور آمریکا اولین سفر خود را به منطقه آغاز می‌کند. این سفر چهار روزه از ورود به سرزمین‌های اشغالی آغاز شده و پس از آن «جو بایدن» راهی جده می‌شود تا با مقامات سعودی دیدار کند. این سفر در حالی انجام می‌شود که منطقه و حتی جهان، دستخوش تحولات مهم و قابل‌توجهی شده است. 
بایدن وضعیت داخلی متزلزلی دارد و برخی معتقدند او  رئیس‌جمهوری یک دوره‌ای خواهد بود. پیش‌بینی می‌شود در انتخابات میان دوره‌ای پاییز امسال، دموکرات‌ها اکثریت ضعیف و شکننده خود در کنگره را از دست بدهند و این شکست می‌تواند احتمال تک دوره‌ای شدن 
ریاست جمهوری بایدن را بیشتر خواهد کرد. مهم‌ترین چیزی که بایدن در داخل با آن دست به‌ گریبان است، افزایش چشمگیر قیمت سوخت است که در پی اثرات بین‌المللی جنگ اوکراین رخ داده و فشارها بر دولت آمریکا را تشدید کرده است. 
در میان اهداف اعلامی و غیراعلامی این سفر، عرضه نفت حرف اول را می‌زند. آمریکا با محاسباتی همچون تکیه بر انرژی‌های جایگزین، گمان می‌کرد می‌تواند خود را از گرداب پرحادثه منطقه غرب آسیا خارج کند اما جنگ اوکراین نشان داد این محاسبات چندان درست نبوده و اقتصاد جهان همچنان وابسته به نفت و گاز این منطقه است. بایدن امیدوار است بتواند عرضه‌کنندگان نفت منطقه، به‌خصوص ریاض را درباره افزایش تولید و عرضه نفت متقاعد کند تا به این وسیله، قیمت‌های سرکش داخلی را مهار کرده و نتیجه انتخابات پیش رو را به نفع خود رقم بزند. تحلیلگران سقف افزایش تولید را حداکثر دو میلیون بشکه می‌دانند که این رقم نیز روی کاغذ بوده و حتی در صورت چراغ سبز ریاض، در عمل بعید است این افزایش به یک میلیون بشکه نیز برسد و تاثیر محسوسی بر قیمت بنزین و نرخ تورم در آمریکا، به عنوان مولفه‌هایی مهم در نگرش و میزان رضایت رای‌دهندگان نخواهد داشت. همچنین بایدن علاقه‌مند است با افزایش عرضه نفت، متحدان اروپایی واشنگتن را نیز از بحران انرژی نجات دهد و به این شکل خود را در قامت رهبری قوی و قابل اتکا برای غرب مطرح کند. 
هدف دیگری که بایدن در این سفر دنبال می‌کند، همراه کردن کشورها در بلوک‌بندی جدید جهانی است. او از رهبران کشورهای عربی خواهد خواست به شکل صریح و روشنی در قبال پرونده روسیه و چین موضع‌گیری و رفتار کنند و در قبال این دو کشور به اردوگاه غرب بپیوندند. تحقق این هدف با موانع جدی رو‌به‌روست. اکنون چین با ابزار اقتصادی، روابط قوی و گرمی با اغلب کشورهای منطقه دارد و روسیه نیز نقش تازه‌ای برای خود در تحولات جهانی تعریف کرده است. پایتخت‌های عربی نیز زوال آمریکا را دریافته و اگرچه همچنان به واشنگتن وابسته هستند اما می‌دانند که دیگر نباید همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد لرزان آمریکا بچینند. دیکتاتورهای منطقه، اعتماد و احترام سابق را نسبت به آمریکا ندارند و آن را پدرخوانده‌ای مطمئن نمی‌دانند. 
عربستان سعودی این سفر را فرصتی برای عرض‌اندام دوباره خود می‌بیند. قتل‌عام مردم یمن و قتل فجیع خاشقجی، ولیعهد این کشور را در جهان منزوی و مطرود کرد. دیدار بایدن و بن‌سلمان، بار دیگر نشان می‌دهد ادعاهای حقوق بشری چیزی جز ژست‌های توخالی و موقتی نیست و برای کاهش چند سنتی قیمت بنزین، می‌توان دستان آلوده به خون را حتی مقابل چشم جهانیان فشرد. 
موضوع دیگر این سفر، روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
 24 خردادماه، بیانیه مطبوعاتی کاخ سفید اعلام کرد که بایدن در تاریخ 13 تا 16 ژوئیه به منطقه سفر خواهد کرد تا «تعهد آهنین ایالات متحده به امنیت و رفاه اسرائیل را تقویت کند» و در نشست شورای همکاری خلیج‌فارس (همراه با رهبران مصر، عراق و اردن) با همتایان منطقه‌ای خود برای پیشبرد منافع امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک ایالات متحده دیدار خواهد کرد. این واقعیت که «تقویت امنیت و رفاه اسرائیل» 
قبل از پیشبرد «منافع امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک» خود آمریکا ذکر شد، نشان می‌دهد چیزی در سیاست آمریکا نسبت به رژیم صهیونیستی تغییر نکرده و از این‌رو نباید انتظار داشت رخداد خاصی در رویکرد کاخ سفید نسبت به پرونده فلسطین اتفاق بیفتد. بایدن در این سفر با «یائیر لاپید» نخست‌وزیر موقت رژیم صهیونیستی دیدار می‌کند. بایدن رئیس‌جمهوری ضعیف است و لاپید نخست‌وزیری ضعیف‌تر که ناظران معتقدند عمر دولت وی از دولت بنت نیز کوتاه‌تر خواهد بود. 
آن‌طور که منابع آمریکایی می‌گویند یکی از اهداف سفر بایدن، تلاش برای نزدیک کردن بیشتر رژیم اسرائیل با متحدان منطقه‌ای آمریکا- به‌خصوص عربستان- خواهد بود. بهانه این نزدیکی مقابله با محور مقاومت به رهبری ایران است. محوری که موجودیت رژیم اسرائیل و منافع آمریکا را با تهدیدهای جدی رو‌به‌رو کرده و جبهه‌بندی جدیدی را در منطقه رقم زده است. آمریکا می‌کوشد خود را متعهد به امنیت متحدان منطقه‌ای خود جلوه دهد اما تحولات چند سال اخیر نشان می‌دهد، این کشور حتی قادر به حفاظت کامل و قابل قبول از خود و منافعش در منطقه هم نیست، چه رسد به دادن تضمین به دیگران. 
گمانه‌زنی‌ها درباره تشکیل ناتوی عربی نیز چیزی جز آرزوهایی روی کاغذ نیست. اقمار کوچک آمریکا در منطقه بیش از دو دهه است که درپی تشکیل چنین اتحادی بوده‌اند. سابقه و سرنوشت ایده نیروی 
«سپر دفاع جزیره» یکی از این تلاش‌های شکست خورده است. واقعیت آن است که ایده ناتوی عربی در عمل محک‌ خورده و عیار آن مشخص شده است. جنگ یمن میدان بروز عملی این ایده بود. عربستان به عنوان رأس این ائتلاف مطرح شد و دیگر کشورهای همسو هرکدام به‌اندازه خود و به شکل رسمی و غیررسمی، وارد این کارزار شدند؛ از برخی کشورهای منطقه گرفته تا رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس و حتی فرانسه. این جنگ احزاب علیه فقیرترین و مظلوم‌ترین حلقه محور مقاومت به راه افتاد اما در نهایت نتیجه‌ای جز سرافکندگی و دست و پا زدن در باتلاق خودساخته، برای جنگ‌افروزان نداشت. تنها سناریوی عملیاتی محتمل از ایده ناتوی عربی، ساختن القاعده و داعشی جدید است تا بار دیگر منطقه را دستخوش آتش و خون کنند.
و بالاخره موضوع مهم دیگر بایدن در این سفر، ایران خواهد بود. مذاکرات در دوحه به دلیل باج‌خواهی مسلم آمریکا شکست خورد و دورنمای روشنی نیز ندارد. آمریکایی‌ها در عمل «پلن ب» ندارند و تمام کارت‌های خود را رو کرده‌اند. لفاظی و تهدید درباره گزینه نظامی و یا همکاری با رژیم صهیونیستی برای خرابکاری مستقیم در ایران یا درگیری با متحدان منطقه‌ای نیز، چیزی را عوض نمی‌کند و صرفاً تنش‌ها را در منطقه افزایش خواهد داد و بیش از پیش آمریکا را در باتلاق فرو خواهد برد و این آخرین چیزی است که دولت متزلزل بایدن در شرایط کنونی به آن نیاز دارد. 
پیگیری طرح دفاع هوایی مشترک علیه محور مقاومت، مسئله دیگری است که برخی برای این سفر مطرح می‌کنند. کارایی تکیه بر عزم و توان پدافند هوایی آمریکا بارها طی جنگ یمن آزموده شده است. این وابستگی اگرچه هزینه‌ای بسیار سنگین برای سعودی‌ها داشت اما انصارالله با هزینه‌ای بسیار‌ اندک و ناچیز نسبت به این سرمایه‌گذاری، توانست در یک عملیات پیچیده و موفق، ظرف چند دقیقه نیمی از تولید نفت عربستان را متوقف سازد. ژنرال کنت مک‌کنزی، فرمانده سابق سنتکام، بهار امسال به کنگره گفت، توانایی‌های پهپادهای ایران به حدی توسعه یافته است که ایالات متحده برای اولین‌بار از زمان جنگ کره «بدون برتری کامل هوایی» عمل می‌کند. 
با در نظر گرفتن مجموعه شرایط فعلی، همان‌طور که تحلیلگران آمریکایی نیز اذعان دارند، سفر بایدن به منطقه نمی‌تواند دستاورد قابل توجه عملی و ملموسی داشته باشد و چیزی بیش از ثبت لبخندهای قلابی در عکس‌های یادگاری مقابل دوربین‌ها نخواهد بود. البته که وضعیت متزلزل بایدن، لاپید و بن‌سلمان به‌گونه‌ای است که همین عکس‌های یادگاری هم برای آنها دستاورد محسوب می‌شود.
 
محمد صرفی

+ نوشته شـــده در دوشنبه 101/4/20ساعــت 7:24 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:بهترین روز آقای مدیر کجا سپری شد؟ (یادداشت روز) 1-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1- جهان قاعده‌مند آفریده شده است. هر ملتی که این قوانین را شناخت و پایبندی نشان داد، به ‌اندازه پایبندی‌اش، اقتدار پیدا می‌کند، اما اگر نشناسد یا ملتزم نباشد، نسخه ضعف خود را پیچیده است. چنان که امیر مومنان‌(ع) فرمود «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیه. دانش، چیرگی و تسلط است، هرکس آن را بیابد، با آن حمله کند و پیروز شود، و هر کس، آن را نیابد، بر او حمله کنند و مغلوب گردد». یک مراد از دانایی، دسترسی به فنون است؛ اما معنای بالاتر، آگاهی نسبت به سنت‌های جاری در زندگی بشر است. ملت‌هایی که زحمت قناعت و تلاش و تولید قدرت را به جان خریدند، توانستند سیادت پیدا کنند و آنها که به این قاعده پشت کردند، خسارت‌های بزرگی را به جان خریدند.
2- نمونه این قاعده‌مندی را می‌توان در منطق «حمایت از تولید و تامین منابع قدرت ملی» و در مقابل توهمی که ادعا می‌کرد با خام‌فروشی، قدرت‌فروشی و واگذاری منابع قدرت ملی می‌توان به اقتصاد رونق داد و ثبات خرید و از بیگانگان، تضمین امنیتی گرفت! نمونه نسخه منحط، رویکرد وابسته حکومت پهلوی و برخی حکومت‌های مرتجع منطقه است. وضعیتی به غایت تحقیر‌آمیز که در فرآیند آن، سفیر آمریکا می‌توانست به شاه ایران دیکته کند، یا دولتمرد آمریکایی، رژیم سعودی را
«گاو شیرده» بخواند و مباهات کند که توانسته 450 میلیارد دلار قرارداد فروش اسلحه و... به آن دولت تحمیل کند!
3- با توهم «فروش منابع قدرت و کامیابی و آسایش‌طلبی از طریق آن» بود که برخی مدیران خوش بین به غرب وانمود کردند همه مشکلات کشور- از آب خوردن تا آلودگی هوا و محیط‌زیست و تولید و اشتغال-
با یک توافق با آمریکا (و سپس ادعای برجام 2 و 3) حل می‌شود. طبق این تخیل مسموم و نفوذزده، می‌شد تولید ملی را تعطیل یا تضعیف کرد، خودکفایی گندم را زیر سؤال برد، به نساختن مسکن ظرف پنج سال و انباشت تقاضای شش میلیون واحد مسکونی افتخار کرد، پالایشگاه‌سازی را «کثافت‌کاری» و نیروگاه‌سازی را «رفتن زیر بار مافیای نیروگاه‌سازی» خواند، و با این همه، صرفا با فروش نفت خام و انجام واردات، به اقتصاد رونق بخشید! فرآیند برجام بدین معنا، کارکرد قرص روانگردانی را داشت که بر حسب ظاهر و در کوتاه‌مدت، حال کاربر را «توپ» می‌کرد؛ اما در میان‌مدت، تاثیرات ویرانگر خود را آشکار می‌ساخت. بدترین رکورد‌های اقتصادی میراث همین دوره است.
4- در این رویکرد وارونه، می‌شد 60 میلیارد دلار از ذخائر کمیاب ارزی را در اوج دوران تحریم حراج کرد و سپس زانوی غم در بغل گرفت و از زبان رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: «الان در شرایطی هستیم که این بی‌‌انصاف‌‌ها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو، اجازه فروش یک قطره نفت را نمی‌دهند و اگر هم به ‌فروش می‌‌رسد، امکان تبادل مالی نباشد». چرا با وجود توافق، تحریم‌ها در پسابرجام دو برابر شد و دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، متفقا پای تحریم‌های ویزا، آیسا، سیسادا و کاتسا را در پسابرجام امضا کردند؟ چون جریان خطرناک نفوذ، به برخی سیاستمداران القا کرده بود با واگذاری منابع قدرت، می‌شود به رونق اقتصادی کُره جنوبی و ژاپن و آلمان رسید؛ و حال آن که مثلا آلمان و ژاپن، هشتمین و نهمین کشور اول دنیا در حوزه بودجه نظامی بودند. آلمان همین امسال هم در اوج بحران اقتصادی، 100 میلیارد یوروی دیگر به توسعه توانمندی‌های نظامی اختصاص داد.
5- از باب قاعده «الزموهم بما الزموا انفسهم»، باید به غربگرایان توجه داد که رشد اقتصادی چشمگیر کُره جنوبی، مدیون سختگیری‌های اقتصادی است، که غربگرایان در ایران، خلاف آن را به اجرا گذاشتند. به عنوان نمونه، می‌توان بخش‌هایی از درکتاب «نیکوکاران نابکار» به قلم پروفسور «هاجون چَنگ» استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج را مرور کرد: «صادرات کره جنوبی در دهه 1950، تنگستن و ماهی بود و شرکت سامسونگ، ماهی و سبزیجات و میوه صادر می‌کرد... در دهه 1970، برنامه ایجاد صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما می‌آموختند که وظیفه میهنی ما حکم می‌‌کند کسانی را که سیگار خارجی می‌‌کشند، گزارش کنیم... ارز به ‌راستی، خون و عرق پیشانی سربازان صنعتی ما بود که در کارخانه‌‌ها دست‌اندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خرید‌های بیهوده مانند سیگار قاچاق، ارز را هدر می‌‌دادند، خائن به شمار می‌‌رفتند. پدرِ دوستی که به خانه‌‌اش رفته بودیم و سیگار می‌‌کشید، به عنوان فرد غیرمیهن‌پرست و بی‌‌اخلاق- اگر نه تبهکار- آماج حملات زهرآگین قرار می‌‌گرفت. شدیدا از هزینه کردن ارز در موارد غیر ضرور ممانعت می‌شد. این کار از طریق اعمال ممنوعیت‌های وارداتی و تعرفه و عوارض سنگین گمرکی برای کالاهای تجملی صورت می‌‌گرفت. سفرهای خارجی جز با مجوز معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد... کُره که حالا صادرکننده خودرو و گوشی‌های شیک در دنیاست، دهه‌‌ها برخلاف منطق تجارت آزاد جهانی، از حمایت‌‌های تعرفه‌‌ای و یارانه‌‌ای برای تقویت بخش خصوصی استفاده کرد تا صنایع بتوانند در برابر رقابت بین‌المللی دوام بیاورند. دولت روی ارز کمیاب، کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف از آن، می‌‌توانست مجازات مرگ در پی داشته باشد... ژاپن زمانی خودروی بنجل تولید می‌‌کرد و با شکست رو‌به‌رو شد. بسیاری گفتند این شرکت باید به همان تولید ماشین‌های ساده نساجی و ابریشم برگردد و بعد
25 سال ناتوانی، تولید خودرو را رها کند. اما دیگران گفتند هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع مهم به جایی نرسیده. حالا همان تویوتا نه تنها از ورشکستگی درآمده، بلکه برند لکسوس را در دنیا تولید می‌‌کند».
6- خداوند، راحت‌طلبی و تن‌آسانی و زندگی بدون خطرپذیری و مجاهدت را برای انبیا و اولیای برگزیده خود نپسندید؛ چه رسد به دیگران. امیر مومنان‌(ع) در خطبه قاصعه بیان می‌کند «اگر خداوند اجازه تکبر ورزیدن را به فردی‌ از بندگانش می‌‌داد، همانا رخصت آن را به پیامبران و اولیای خاص خود می‌داد، ولی‌ خداوند سبحان، کبر ورزیدن را بر آنان روا نداشت... آنها را به گرسنگی‌ امتحان کرد، و به رنج و سختی‌ مبتلا نمود. با امور وحشتناک آزمود، و با ناگواری‌ها، خالص‌شان کرد... اگر خداوند پاک به وقت بعثت پیامبران خود، می‌خواست که گنجینه‌های‌ طلا، و باغ‌های‌ سرسبز را به روی‌ آنان بگشاید، و پرندگان آسمان، و جانوران زمین را همراه آنان کند، چنین می‌کرد‌، اما‌ در این صورت، جایی‌ برای‌ ابتلا و امتحان باقی‌ نمی‌ماند، و اجر و پاداش باطل می‌شد، و برای‌ قبول‌کنندگان دعوت انبیا، ثواب مبتلایان به رنج و سختی‌ واجب نمی‌شد... اگر پیامبران، دارای‌ قدرتی‌ بودند که کسی‌ را توان معارضه با آنان نبود، و دارای‌ عزّتی‌ که مغلوب کسی‌ نمی‌شدند، و شوکت‌شان به‌گونه‌ای‌ بود که گردن‌های‌ مردمان به سوی‌ آن کشیده می‌شد، و مردم برای‌ تماشای‌ بزرگی‌‌شان بار سفر می‌بستند، اعتبار و ارزش‌شان در میان مردم ‌اندک بود، و متکبّران در برابرشان سر فرود می‌آوردند، و تظاهر به ایمان مى‌کردند، از روى ترس یا علاقه‌‏اى که به مادّیات داشتند. در آن صورت، نیّت‏‌هاى خالص یافت نمی‌شد، و افراد با انگیزه‏‌هاى گوناگون به سوى نیکى‌‏ها مى‏شتافتند. امّا خداى سبحان اراده فرمود که پیروى از پیامبران، و تصدیق کتب آسمانى، و اطاعت محض، با نیّت خالص، تنها براى خدا صورت پذیرد؛ که آزمایش و مشکلات، هر قدر بزرگ‌تر باشد، ثواب و پاداش آن نیز بزرگ‌تر خواهد بود».
7- دنیا عرصه تزاحمات و کامیابی‌ها و ناکامی‌هاست. جزو سنت‌های الهی این است که ایام موفقیت را میان دوستان و دشمنان بگرداند. چنان که فرمود «إِن یَمسَسکُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ وَتِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ... اگر به شما آسیب و جراحتی رسید، به آن جمعیّت دشمن نیز آسیب و جراحتی همانند آن وارد شد. و ما این ایام (پیروزی و ناکامی) را در میان مردم می‌گردانیم؛ تا خداوند، افرادی را که ایمان آورده‌‌اند، معلوم کند و از میان شما، گواهانی بگیرد... آیا پنداشتید که داخل بهشت می‌شوید، در حالی که خداوند هنوز جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟». و نیز فرمود «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ. إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا یَرْجُونَ. و در تعقیب دشمن سستی نورزید؛ اگر شما رنج و دردی می‌بینید، آنان نیز مانند شما در رنج و درد می‌افتند، و شما امیدی را به خداوند دارید که آنان ندارند».
8- یک معیار سنجش درستی عملکرد مدیریت‌ها، میزان خشم و ناراحتی دشمن است. امکان ندارد جبهه خودی، طراحی راهبردی موثری انجام دهد، و غیظ و کارشکنی و تهدید و تحریم و ترور دشمن را برنینگیزد. خطای محاسبه بزرگی بود که کسانی تصور کردند دشمنی دشمن، پایان‌پذیر است و با کوتاه آمدن، می‌شود دل او را نرم کرد. سنت الهی بر این منطق استوار است که موفقیت و پیشرفت‌ها، در مجاهدت مقابل دشمن اتفاق بیفتد؛ چنان که در سوره توبه فرمود: «... هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها (مومنان) نمی‌‌رسد و هیچ قدمی در جایی که کفار را خشمگین کند نمی‌گذارند، و ضربه ‌ای از دشمن نمی‌خورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود. خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند».
9- فرق می‌کند که وقتی از یک مدیر بپرسید بهترین ایام عمرش، کجا سپری‌شده، آدرس سفر‌های اشرافی و اقامت در بهترین هتل‌ها و بهره‌مندی از امتیازات ویژه را به یاد بیاورد، یا سخت‌ترین ساعات خدمتگزاری در برابر تهاجم بی‌وقفه دشمن را. آتش جنگ با مزدوران نیابتی آمریکا در منطقه بوکمال در مرز سوریه و عراق، همچنان شعله‌ور بود که رزمندگان خط مقدم، سردار سلیمانی را در میان خود یافتند. حاج قاسم، آن روز درباره بهترین روزهای عمر خود گفت: «یک وقت ما در کربلای پنج مشترک بودیم با این مرد بزرگ (اشاره به یکی از همراهان) و بعض از برادران دیگر که همراه ایشان بودند. آن روز در کانال ماهیگیری، توی یک کانالی بودیم؛ تنگِ تنگ، ولی پر از جنازه. سر را نمی‌شد بالا بیاوری. شاید سخت‌ترین روزهای عمر من، آن روز‌ها و اتفاقات بعدی بود. تمام شد. درسته؟ هیچ آثاری از آن سختی وجود ندارد. اگر از من بپرسند بهترین روز عمر تو کِی بوده (بُغض حاج قاسم)، می‌گویم آن روزی که در کانال ماهیگیری بودم. اگر از یک آزاده و اسیر بپرسند، بگویند بهترین روز عمر تو کی بوده؟ می‌گوید آن روزی که من را به عشق امام شلاق می‌زدند؛ نه روز ازدواجم. این روزها مثل همان روزهاست. از آن استفاده کنید».
محمد ایمانی


+ نوشته شـــده در دوشنبه 101/4/13ساعــت 10:9 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:خداحافظ، جهان تکقطبی(یادداشت روز) دیروز جنگ اوکرای

 

ن

دیروز جنگ اوکراین وارد پنجمین ماه خود شد و آن‌طور که کارشناسان این حوزه می‌گویند، قرار نیست به این زودی‌ها تمام شود و احتمالا دست کم تا پایان سال جاری میلادی ادامه خواهد داشت. این در حالی است که تصور غالب در روزهای آغازین جنگ این بود که، این جنگ خیلی زود تمام خواهد شد. طرفین این جنگ یعنی روسیه یک طرف و اوکراین و 30 کشور عضو ناتو در کنار چند کشور آسیایی مثل ژاپن در طرف دیگر این جبهه‌اند و در حوزه‌های مختلف(سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی، سایبری، رسانه‌ای و نظامی) به طور مستقیم یا غیر مستقیم وارد جنگ شده‌اند
و هر یک بسته به شرایط و منافع خود، موضعی در این جنگ می‌گیرند و میزان مداخلاتشان را تنظیم می‌کنند. در جبهه اوکراین، اگر ادامه جنگ و ارسال کمک‌های مالی، اطلاعاتی و نظامی منافعشان را تامین کند، لحظه‌ای دریغ نمی‌کنند اما به محض این که احساس کنند، خسارات و مضرات جنگ بر منافع آن چربید، موضع خود را تغییر یا تعدیل می‌کنند. برای درک بهتر این ادعا، می‌توان مواضع کشورهایی مثل مجارستان یا انگلیس را در طول این 4 ماه با یکدیگر مقایسه کرد و تفاوت و تغییر مواضع را به خوبی دید. همین‌طور مواضع آلمان و فرانسه را.
در آغاز جنگ، بنا به دلایلی که در ادامه خواهیم نوشت، مواضع جبهه عظیمی که مقابل روس‌ها قرار داشتند تا حد زیادی به هم نزدیک بود و می‌شد نوعی اتحاد همراه با ذوق زدگی را بینشان حس کرد. به هر حال قرار بود یکی از رقبای قَدَری که جهان تک قطبی آمریکا را تهدید می‌کند، تضعیف و از سر راه برداشته شود و پس از آن رفت سراغ چین. این برای صاحبان نظام «جهان تک قطبی»، حقیقتا وسوسه انگیز و شیرین بود. از این زاویه شاید بهتر بشود دلایل تحریک روسیه برای حمله به اوکراین از طریق گسترش ناتو به شرق را درک کرد.
اما با گذشت حدود یک ماه از شروع جنگ، رفته رفته اختلافات بین این 30 کشور خود را نشان داد. بسته به میزان وابستگی کشورهای غربی به نفت و گاز و گندم روسیه و همین‌طورگندم اوکراین، مواضع تغییر کرد. کشورهایی که به شدت به سوخت روس‌ها وابستگی داشتند (مثل مجارستان یا آلمان) محتاط شدند و کشورهایی که وابستگی‌شان زیاد نبود، همچنان بر طبل جنگ کوبیدند. اما طولانی شدن این جنگ، چند هفته‌ای است که مواضع این 30 کشور را دوباره درست مثل روزهای اول جنگ به هم نزدیک کرده است. اما این بار نه برای کوبیدن بر طبل جنگ و تثبیت نظام «جهان تک قطبی‌شان» که، برای توقف جنگ!
مواضع انگلیس که تا همین یک‌ماه پیش با مواضع مجارستان یا آلمان 180 درجه اختلاف داشت، در حال نزدیک شدن به هم است. واقعا چه اتفاقاتی موجب شد بوریس جانسونی که بعضا شدیدتر از آمریکا یا حتی اوکراین، علیه روسیه موضع می‌گرفت و بر لزوم شکست حتمی روسیه به هر قیمت ممکن تاکید می‌کرد، این طور عقب‌نشینی کند و از اوکراین بخواهد، تن به صلح با روسیه بدهد، ولو یک به یک صلح بد: «بسیاری از کشورها می‌گویند جنگ اوکراین، یک جنگ اروپایی غیرضروری است؛ بنابراین فشار برای تشویق یا شاید اجبار بر اوکراینی‌ها برای پذیرش یک صلح بد، افزایش خواهد یافت.»(نخست‌وزیر انگلیس همین دیروز، ایرنا)
این عقب‌نشینی ابتدا از فرانسه شروع شد. کمتر از دو ماه پیش بود که خبر رسید ماکرون در اقدامی غیر منتظره از اوکراین خواسته، بخشی از سرزمینش را به روس‌ها تقدیم کند و قال قضیه را بکند چرا که جنگ زیادی طولانی شده است. پس از او نوبت به «هنری کیسینجر» دیپلمات کارکشته آلمانی-آمریکایی بود که با نیم نگاهی به چین، همین درخواست را در قالب ادبیات مخصوص خود تکرار کند آن هم دوبار و پس از کیسینجر نوبت به سازمان پیمان امنیت جمعی (ناتو) رسید که این درخواست را در چندین نوبت از اوکراین بکند و خشم زلنسکی را بر انگیزد!
«کسب سود» ماهیت نظام‌های سرمایه‌داری است و
«انتخاب بهترین وسیله برای رسیدن به هدف (اینجا سود)» که یکی از تعاریف تکنوکراسی در حوزه علوم اجتماعی و سیاسی است، از شعار‌های چنین نظام‌هایی است. یعنی اول هدف را انتخاب کن، سپس بهترین ابزار را برای رسیدن به آن هدف در اختیار بگیر. و چنان‌که یکی از این ابزارها، کارایی لازم را نداشت، فورا آن را تغییر بده. در این بین، توجهی به تناقضات احتمالی و اخلاق و راست و دروغ و رسوایی و... هم نکن! (هدف وسیله را توجیه می‌کند) در چنین نظام‌هایی اگر اخلاق تامین‌کننده سود باشد نیز از آن به عنوان یک ابزار! استفاده می‌شود. یکی از پاسخ‌ها به چراییِ تغییر مواضع غرب در قبال جنگ اوکراین را می‌توان در همین چارچوب بررسی کرد. غربی‌ها احتمالا تصور نمی‌کردند، جنگ این‌قدر طولانی شود و به تَبَعِ آن نیز، هزینه‌های جنگ این قدر افزایش یابد. اکنون که در حال مطالعه این مقاله‌اید، «اقتصاد» و «تورم» تبدیل به مهم‌ترین مسئله بسیاری از کشورهای دنیا از جمله همین کشورهای غربی شده و کلمه «گرانی» وارد ادبیات اقتصادی کشورهایی شده که شاید شنیدن نام آنها، تعجب خیلی‌ها را برانگیزد. ژاپنی که سال‌هاست با تورم صفر درصد قدرت بالای اقتصادش را به رخ جهانیان کشانده اخیرا اعلام کرد در بسیاری از محصولات غذایی شاهد تورم و افزایش قیمت بوده‌اند. بایدن رئیس‌جمهور آمریکا نیز می‌گوید، مهم‌ترین مسئله در حوزه سیاست داخلی آمریکا را «کنترل تورم» قرار داده است. وضعیت در کره جنوبی، آلمان و انگلیس و فرانسه نیز به همین شکل است و تورم بعضا رکورد 70 ساله را شکسته است. یک بار دیگر برگردید و به نام کشورهایی که نوشتیم نگاهی بیندازید تا تکلیف کشورهای ضعیف‌تر برایتان روشن شود!
هنوز تمام نشده. از دل همین تورم، معضلات سیاسی و اجتماعی نیز خارج شده و کشورهای گردن کلفت زیادی دچار بحران‌های اجتماعی مثل اعتصاب‌های طولانی و بی‌سابقه و افزایش خودکشی، افزایش کارتن خوابی و فقر شده‌اند. اکنون که در حال مطالعه این یادداشتید، در واشنگتن تظاهراتی از سوی اقشار متوسط به پایین جامعه به راه افتاده با عنوان «اوکراین را رها کن» و در انگلیس نیز، علاوه‌بر شکستن رکورد 40 ساله تورم، احتمال سرنگونی دولت بوریس جانسون، تیتر اول برخی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌هاست. به نقل از رئیس‌صندوق بین‌المللی پول نیز همین دیروز اعلام شد، رکود اقتصادی در آمریکا قطعی است و...
شاید ترسناک‌ترین موضع درباره تبعات ادامه جنگ اوکراین را دبیرکل سازمان ملل گرفت جایی که از شروع یک «گرسنگی همه‌گیر در جهان» خبر داد و گفت بحران گرسنگی صدها میلیون انسان را در سراسر دنیا درگیر کرده و در سال 2023 میلادی این وضع بدتر هم خواهد شد. به گفته آقای گوترش، هیچ کشوری در دنیا از این بحران در امان نخواهد بود. اگرچه افرادی مثل وزیر خارجه آلمان معتقدند این بحران گرسنگی با شیوع ویروس کرونا و تغییرات آب و هوایی شروع شد اما جنگ اوکراین آن را تبدیل به سونامی کرد.
بازگردیم به مبحث خودمان یعنی جنگ اوکراین و دلایل تغییر مواضع غرب درباره این جنگ. بروز چنین بحران‌های خطرناک اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در واقع، همان دلیل اصلی است که مواضع کشورهای درگیر جنگ اوکراین را دوباره به هم نزدیک کرده است. در این بین، نزدیکی روسیه و چین به یکدیگر نیز در این عقب‌نشینی قطعا موثر بوده است. به طور قطع یکی از اهداف و آرزوهای جبهه غرب در جنگ اوکراین پس از تضعیف روسیه، تنبیه چین بود اما این‌طور نشد و این دو کشور بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شدند و کابوس امثال کیسینجر تعبیر شد. غربی‌ها به نظر می‌رسد به دلیل همان منطق «سود و زیان»ی که به آن اشاره شد، دیگر ادامه جنگ را به صرفه نمی‌بینند. درست نمی‌توان پیش‌بینی کرد که کِی اما، احتمالا همین روزهاست که راه‌حل‌های مشابه راه‌حل‌های کیسینجر و ماکرون و جانسون جدی‌تر از قبل از راه برسند و اوکراین را به تسلیم آبرومندانه ترغیب کنند غافل از این که، هم جنگ را باخته‌اند، هم اقتصادشان تضعیف شده و از همه مهم‌تر، نظم جهانی مورد علاقه‌شان دیگر آن نظم سابق نخواهد بود...شاید راز محکوم نشدن حمله روسیه به اوکراین از سوی بسیاری از کشورهای دنیا نیز به همین دلیل بود: «دیگر هیچ کس جهان تک‌قطبی را نمی‌خواهد!»

جعفر بلوری


+ نوشته شـــده در یکشنبه 101/4/5ساعــت 11:54 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:آینده روشن با مدیریت انقلابی(یادداشت روز) 1- تابس
 .

 

سخنان رئیسی در نشست غیرحضوری سران «بریکس پلاس» :

 
1- تابستان شروع شده و حتی دمای هوا به گفته رئیس ‌ملی مرکز اقلیم تا یک و نیم درجه نسبت به پارسال گرمتر شده و مصرف برق هم حداقل 5درصد بیشتر از سال قبل شده است اما با این همه تاکنون در هیچ نقطه‌ای از کشور خاموشی برنامه‌ریزی شده‌ای نداشته‌ایم. این خبر وقتی جذابتر می‌شود که بدانیم سال گذشته در همین تیرماه با وجود مصرف کمتر و دمای هوای پایین‌تر خاموشی‌های گسترده‌ای در بسیاری از نقاط کشور از جمله تهران داشتیم که بعضا این خاموشی‌ها روزانه تا هشت ساعت هم به طول می‌انجامید و مردم را به شدت کلافه می‌کرد. قطعی برق که ممکن بود حتی در یک روز چندبار در یک منطقه تکرار شود فقط به خانه‌ها محدود نشده و دایره آن به صنعت نیز آسیب جدی وارد کرده بود تا جایی که با خاموشی صنعت سیمان قیمت این محصول در بازه کوتاهی از کیسه‌ای 30هزار تومان به بیش از 150هزار تومان رسید.نکته عجیب در این میان این بود که رسانه‌ها از قول وزارت نیرو تیتر زده بودند «مردم فعلا منتظر پایان خاموشی‌ها نباشند!» همزمان قلم به مزد‌های جریان شیفته غرب نیزضمن ناامید‌سازی افکار عمومی از بهبود وضعیت برق فقط یک راه را به جامعه نشان می‌دادند «تسلیم محض آمریکا شوید تا مشکلاتتان حل شود!» اما با تغییر ریل مدیریت کشور که کلید آغازش را ملت انقلابی در انتخابات حماسه‌ساز 28خرداد 1400 فشرد روند مدیریت صنعت برق دچار تحول شد. وزیر جدید نیرو برخلاف وزیر دولت قبل که مدعی بود «ساخت نیروگاه برای جوابگویی به 200ساعت مصرف برق توجیه اقتصادی ندارد!» نیروگاه‌‌سازی را جزو نخستین برنامه‌هایش اعلام کرد و به ارتقای 35هزارمگاواتی ظرفیت نیروگاهی از طریق نیروگاه‌های حرارتی، تجدیدپذیر و صنعتی اقدام کرد. علاوه‌ بر این با ارائه راهکارهای تشویقی برای مشترکان خوش‌مصرف و تغییر ساعت کار ادارات نه تنها در مصرف برق بیش از هزارمگاوات صرفه‌جویی شد بلکه خاموشی‌ها هم تکرار نشد. نکته جالب اینکه این توفیقات
بدون کمک غرب یا همان برجام کذایی حاصل شد.
2- شبیه این دستاورد در ماجرای مهار کرونا و صفر شدن قربانیان این بیماری تکرار شد. بیش از یک‌سال پیش که آمار فوتی‌های همه‌گیری کرونا در کشور سیر صعودی به خود گرفته بود و روزانه به طور میانگین 400نفر از دنیا می‌رفتند -که البته این آمار در اوجش به 709نفر نیز رسید- تقاضای واکسن در کشور بالا گرفت تا حدی که عده‌ای حاضر شدند برای رفتن به خارج جهت تزریق یک نوبت واکسن کرونا میلیونها تومان هزینه کنند. در همین شرایط سلبریتی‌های شیفته ‌گرین‌کارت همراستا با همان قلم به مزدهای غربزده بلافاصله به سیاه‌نمایی وضع کشور پرداختند و در فضای مجازی جیغ زدند که «واکسن بخرید!» در این اوضاع، مسئولان دولت وقت هم به جای تلاش شبانه‌روزی برای حل مشکل به صید مقاصد سیاسی خود پرداختند؛ حسن روحانی ادعا می‌کرد «واکسن کرونا سوهان قم نیست که فراوان باشد»ربیعی سخنگوی دولت او هم مدعی بود خرید واکسن کرونا معطل اف‌ای‌تی‌اف است. علی مطهری نماینده حامی آن دولت نیز شبیه همین ادعا را تکرار می‌کرد. خلاصه به افکار عمومی این‌گونه القا می‌شد که «حل مشکل کرونا هم مثل سایر مشکلات کشور 
منوط به تسلیم شدن در برابر خواسته‌های غرب است» اما این ادعا هم 
با روی کار آمدن دولت انقلابی توخالی از آب درآمد؛ فقط در یک بازه زمانی کوتاه بیش از 50میلیون دز واکسن وارد کشور شد آن هم بدون پذیرش اف‌ای تی اف! البته واردات به همین مقدار هم محدود نشد بلکه بعدها تا بیش از 150میلیون دز واکسن وارد شد و در کنار آن تولید داخلی واکسن نیز به قدری شتاب گرفت که حالا ایران به یکی از صادرکنندگان این کالای بهداشتی در جهان تبدیل شده و در همین روزهای اخیر بیش از 200هزار واکسن ایرانی برکت به یک کشور آمریکای لاتین صادر شد. نکته مهم‌تر اینکه در حالی این روزها تعداد قربانیان کرونا در ایران بدون اف‌ای تی اف و با مدیریت دولت مردمی سیزدهم به صفر یا نزدیک آن رسیده که غربی‌ها همچنان درگیر تعداد بالای فوتی‌های کرونا هستند.
3- نمونه دیگری از همین مدیریت انقلابی در قصه مردمی‌‌سازی یارانه‌ها یا همان حذف ارز ترجیحی رخ داد. دولت قبل با وجودی که طبق تکالیف قانونی باید این ارز را کنار می‌گذاشت اما به دلیل ترس از حواشی آن هربار از انجام این مصوبه قانونی طفره می‌رفت. هرچند شاید نباید بر آنها خرده گرفت چرا که یکبار در حرکتی ناشیانه اقدام به گرانی 300درصدی نرخ بنزین در آبان98 کردند که هزینه گزاف این سوءمدیریت، به هدر رفتن حداقل 140 هزار میلیارد تومان از بیت‌المال و دو هفته ناامنی‌، بی‌ثباتی و موج‌سواری دشمن در کشور بود. تلخ‌تر اینکه سردبیر نشریه صدا وابسته به حزب اتحاد ملت، چند ماه بعد از این افتضاح مدیریتی گفت «تحمیل فشار بنزینی به مردم و تولید نارضایتی، برای هموار کردن مسیر مذاکره بود!»
بهرحال تکلیف قانونی دولت قبل در اصلاح ارز ترجیحی که از جانب اغلب کارشناسان امری بسیار مهم برای مقابله با قاچاق و رانت‌خواری به شمار می‌رفت به دولت سیزدهم محول شد. این اقدام ضروری در عین حال می‌توانست در صورت عدم اجرای صحیح به پاشنه آشیل دولت تبدیل شود و به قول یکی از افراطیون مدعی اصلاحات حذف یا ادامه دلار 4200 تومانی دو پوست موز زیر پای دولت بود. حتی وزیر اقتصاد چندی پیش گفته بود: «یکی از افرادی که در گذشته از مناسبات اقتصادی بهره برده بود به ما می‌گفت، شما نمی‌توانید ارز ترجیحی را بردارید مگر «الکی» است که شما بیایید و آن را بردارید؟» اما رئیس‌دولت انقلابی که با خدا معامله کرده است بدون توجه به این سیاسی‌کاری‌ها و جو‌سازی‌ها در فروردین امسال اعلام کرد «برای اصلاحات اساسی در اقتصاد حاضریم از آبروی خود هزینه کنیم». این سخن نشان می‌داد عزم مدیریت انقلابی در اصلاح بسترهای فسادزا جدی است. این جدیت وقتی در کنار تدبیر و برنامه‌ریزی - همچون واریز یارانه 300هزار تومانی در حساب 72میلیون ایرانی قبل از اجرای طرح- قرار گرفت موفق شد با کمترین هزینه اجتماعی و برخلاف تدارک سنگین دشمنان برای ایجاد بلوا در کشور اقدام به جراحی بزرگ اقتصادی نماید. جراحی که فقط 
در یک مورد باعث شد تا منافع ارز ترجیحی از جیب 4120 نفر واردکننده به جیب حداقل 72 میلیون ایرانی منتقل شود.
4- بازگشت آرامش به بازار ارز بدون ارزپاشی از ذخایر بانک مرکزی یکی دیگر از برکات مدیریت انقلابی در دوره اخیر است. در گذشته معمول بود که هرگاه قیمت ارز بالا می‌رفت بلافاصله بانک مرکزی دست بکار می‌شد و با تزریق دلارهای خود به بازار مانع از گرانی آن می‌شد، این اقدام چون با هدف تسکین بازار صورت می‌گرفت اثر کوتاه‌مدتی در کنترل نرخ ارز داشت و در میان‌مدت دوباره نرخ دلار صعودی می‌شد. علاوه‌براین‌، ذخایر ارزی کشور توسط سودجویان و دلالان غارت می‌شد مثل اتفاقی که در سال‌های 95 و96 رخ داد. اما در هفته‌های اخیر با وجودی که بهانه‌های سیاسی و اقتصادی برای افزایش قیمت ارز کم نبود مدیریت انقلابی توانست با اتخاذ تدابیر صحیح و با استفاده از منابع ارزی موجود در بازار التهابات هفته‌های گذشته را با آرامش جایگزین کند. رئیس‌کانون صرافان این موفقیت را این‌گونه توصیف کرد «ارز در بازار متشکل ارزی و رسمی بدون هیچ ارزپاشی بانک مرکزی و فقط با نرخ توافقی بین صرافان و صادرکنندگان عرضه می‌شود. این مدیریت بازار ارز‌ بدون استفاده از یک دلار از ذخایر بانک مرکزی در حال انجام است».
نمونه‌های فوق فقط چند مورد از نتایج مدیریت صحیح دولت انقلابی است که طی چندماه اخیر بروز کرده است و می‌توان به این نمونه‌ها موارد زیر را هم اضافه کرد؛ اداره کشور طی هشت ماه بدون یک ریال استقراض با وجود خزانه منفی‌، افزایش فروش نفت و وصول بخش اعظمی از درآمدهایش بدون برجام و اف‌ای تی اف، رشد اقتصادی 4درصدی سال 1400با وجود رشد نزدیک به صفر درصدی در هشت سال دولت قبل، راه‌اندازی کریدور شمال جنوب از روسیه تا هند و شرق به غرب از چین تا اروپا به مرکزیت ایران‌، انعقاد ده‌ها سند همکاری با همسایگان و...
این فهرست قطعا با عنایت الهی و همراهی مردم و مسئولان روزبه‌روز افزایش خواهد یافت هر چند به مذاق شیفتگان غرب خوش نیاید که چه خوش گفت شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی خطاب به آمریکا؛ «آمریکا از ملت ایران عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر».
 
کمال احمدی 

+ نوشته شـــده در شنبه 101/4/4ساعــت 9:19 صبح تــوسط عباس | نظر