سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی:عبرت منافقین برای غربگرایان (یادداشت روز) وقتی «تغ

 

فرار منافقین


وقتی «تغییر به راه می‌افتد» همه چیز تغییر می‌کند، روابط و موقعیت‌ها به‌هم می‌خورد و دیگر نمی‌توان روی بسیاری از مناسبات و توافقات قبل حساب کرد و آنان که این تغییر را درنیابند، حتماً دچار بحران می‌شوند. بحرانی که نه تنها سود، که سرمایه آنان را هم به تاراج می‌برد. به اطراف خود نگاه کنیم،
تا این موضوع را به وضوح ببینیم. آنان که معماران وضع ظالمانه گذشته بوده‌اند، ناگزیر به آن تن داده‌اند اگرچه قبول تغییر در پیری، مثل بیرون زدن شیری که در دوران کودکی نوشیده‌اند، بسیار سخت و گاه ناممکن است. آنان ضمن پذیرش شکست در درون، در بیرون نوعاً آدرس‌های غلط می‌دهند. بعضی که عادتاً تحت تأثیر آنها هستند، به آن سرگرم شده و قلیلی آن آدرس‌های غلط را باور می‌کنند و ‌اندکی هم با وجود نومیدی به دنبال آن راه می‌افتند. اما آنان که مانعی در دیدن ندارند، متوجه قضایا هستند و به عظمت تغییری که
واقع شده توجه دارند.
خداوند شهید عظیم‌الشأن حاج قاسم سلیمانی را در بالاترین درجه عنایت خاص خود قرار دهد، در دوم اردیبهشت سال آخری که در دی‌ماه آن به «شهادت عظیم» رسید، در جلسه‌ای گفت این مردم یکپارچه پای کار نظام هستند و دلخوری‌هایی که از بعضی از ماها دارند به نظام تسری نمی‌دهند. او می‌گفت این مردم یک محور دارند و آن «رهبری» است که با او ارتباط عقیدتی پیدا کرده و این ارتباط در زیر و بم حوادث، کاستی نمی‌گیرد. او معتقد بود علی‌رغم بعضی ظواهر، درصد مخالفان این نظام در داخل آن‌قدر ‌اندک است که از ناحیه آنان خطری متوجه نظام نمی‌شود و لذا باید متوجه کانون‌های اصلی معاند نظام که آمریکا و... است، بود.
همین چند روزه یک رخداد عجیب اتفاق افتاد و این اعجاب از این جهت است که اتفاق رخ داده در تصور انسان‌هایی که مسائل جهان را براساس دوگانه سود و زیان ارزیابی می‌نمایند، نمی‌گنجد وگرنه با معادلات الهی و اعتقادات مذهبی و آیات قرآن که منافقین را به «عذابی خفت‌بار» وعید داده، این اتفاق چندان هم غیرمنتظره نبود. غربی‌ها تا همین یکی دو هفته پیش حاضر به کوتاه آمدن از موضع خود درباره ایران نبودند و آخرین حرف‌هایی که از سوی افرادی نظیر جوزپ بورل رئیس‌سیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا معاون او و رئیس‌تیم غرب در مذاکرات هسته‌ای به مقامات ایران گفتند این بود که «تا شما در روابط نظامی با روسیه تجدیدنظر نکنید، ما درباره موضوع هسته‌ای و سایر مسائل با شما گفت‌وگویی نخواهیم داشت» بعد از بازگشایی روابط عربستان با ایران هم از این موضع سلبی فاصله نگرفتند.
بحث آنان در روابط نظامی ایران و روسیه حول دو محور دور می‌زد؛ یک محور بحث فروش هواپیماهای سوخو 35 بود که در واقع خلأ قدرت هوایی ایران را تا حد زیادی پر می‌کند و پوشش دفاعی هم به آن می‌دهد و یک موضوع هم بحث فروش پهپادهای ایران به روسیه بود که غربی‌ها - به درست یا غلط - مدعی بودند معادله نظامی را در جنگ اوکراین برهم زده و باید تکلیف آن مشخص شود. در واقع غربی‌ها معتقد بودند توافقات نظامی ایران و روسیه اصولاً امکان بحث میان غرب و ایران در حوزه نظامی و منطقه‌ای در آ‌ینده هم از بین می‌برد؛ چرا که وقتی بخشی از نظام بین‌الملل - روسیه و چین - در تعامل نظامی با ایران بوده و در چرخه افزایش قدرت آن نقش داشته باشد، دیگر صحبت از الزام جهانی برای محدودیت قدرت نظامی ایران معنا و مفهوم ندارد. ضمن آنکه - در تحلیل غرب - توافقات نظامی ایران و روسیه در حوزه تسلیحات، دو کشور را به سمت ایجاد «روابط راهبردی» سوق می‌دهد. روابط راهبردی دو کشور به این دلیل با حساسیت غرب مواجه است که دو عنصر را کنار هم دارد؛ همکاری‌های سطح بالای نظامی و پایداری در روابط دو کشور روابط ایران و روسیه هر چه بوده، تا این‌جا و به خصوص در هفته‌های اخیر کمتر نشده و حتی مناسبات دو کشور در همه حوزه‌ها از جمله در بعد نظامی در حال گسترش بوده است. اما علی‌رغم این موضوع، اتحادیه اروپا و شخص بورل و شخص مورا درب اتاق گفت‌وگو را به روی تیم آقای علی باقری باز کرده و ظاهراً توافقات اولیه‌ای هم داشته‌اند.
در آن طرف ماجرا اما تحولات مهمی روی داده است که درشت‌ترین آن برخورد دولت آلبانی با منافقین و به‌هم ریختن کمپ ‌اشرف و متعاقب آن دفاع دولت آمریکا از اقدام پلیس آلبانی علیه منافقین بود. خب طی 40 سال گذشته، در منازعه آمریکا با ایران، منافقین با همه حقیری و ضعیف بودن، مهم‌ترین ابزار واشنگتن بوده‌اند. خدماتی که منافقین طی این چند دهه به آمریکا، رژیم اسرائیل، اروپا و بعضی کشورهای منطقه و علیه جمهوری اسلامی کردند، با هیچ گروه دیگری قابل مقایسه نیست. ترور حدود 17000 عناصر ضدآمریکایی کوچه و خیابان ایران، تهاجم نظامی به مرزهای ایران، دادن اطلاعات ویژه از تأسیسات صنعتی حساس کشور به آمریکا از جمله صنعت هسته‌ای و شرکت در عملیات‌های تخریب و ترور در ایران، بی‌ثبات‌نمایی ایران در محیط بین‌المللی وآماده بودن برای هر نوع عملیاتی علیه ایران، این گروهک را از سایر گروه‌های مخالف ایران، متمایز کرده بود و به همین جهت آن‌گاه که دولت وقت عراق برای ترک عراق به این گروهک فشار آورد، آمریکایی‌ها و سعودی‌ها ضمن اعلام حمایت از سازمان منافقین، با کشورهایی برای «اسکان متمرکز» آنان وارد مذاکره شده و در نهایت با دادن پول و وعده‌هایی، دولت تیرانا را در سال 1395 به واگذاری یک کمپ بزرگ به این گروهک مزدور، متقاعد کرد. آلبانی این را با گرفتن 25 میلیون دلار از سعودی و مبالغی وعده از آمریکا پذیرفت و برخی اسناد می‌گویند در این 7 سال آلبانی سالانه نزدیک به یک میلیارد دلار بابت پذیرش منافقین دریافت کرده است و حال آنکه می‌دانست این کار برای مردم مسلمان آلبانی چه خطراتی دارد و در همان حال به شدت از این گروهک به عنوان «پناهندگان» دفاع می‌کرد. روزنامه آلمانی «اشپیگل»، یک سال پس از استقرار منافقین در کمپ تیرانا درباره روحیات و اهداف آنان نوشت «اعضای سازمان در این اردوگاه در تمرین‌های هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت تلاش می‌کنند».
منافقین قبل از مواجه شدن با این حادثه دو علامت دریافت کردند و باید می‌فهمیدند که اوضاع دگرگون شده است؛ آزادی اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی که از آبان 1399 در زندان بود و اتهام اصلی - دروغین - او این بود که درصدد بوده محل تجمع عناصر و پشتیبانان خارجی منافقین را در پاریس منفجر کند و یکی هم مخالفت دولت فرانسه با برگزاری تجمع سالانه منافقین بود. مدیران منافقین با بهت زیاد خبر آزادی اسدی را دریافت کردند و انتظار نداشتند با توجه به خدمات ویژه‌ای که به‌خصوص در اغتشاشات پاییز سال گذشته ایران به غربی‌ها ارائه دادند، مورد بی‌توجهی قرار گیرند. اما چیزی نگذشت که با ضرب شست پلیس آلبانی مواجه شدند.
برخورد آلبانی برای آنان این معنا را دارد که حتماً باید کمپ را تحویل داده و از این کشور خارج شوند. اما کجا می‌توانند بروند؟ و چه کشور دیگری این امکان را در اختیار آنان می‌گذارد و حال آنکه حالا دیگر احیاناً فشار و تقاضای غرب هم برای «اسکان متمرکز» آنان وجود نخواهد داشت. سازمان منافقین از این رو اقدام روز سه‌شنبه هفته پیش آلبانی را به «فروپاشی» خود ترجمه کرد. خود آنان در همین روزها بروز دادند، انتقال کمپ ‌اشرف از بغداد به تیرانا، سبب شد افراد زیادی از این گروهک فرار کنند. حالا معلوم است که در این جابه‌جایی به «ناکجا آباد»، از شیرازه این گروهک جنایتکار و وطن‌فروش چیزی باقی نمی‌ماند.
عمل آمریکا و اروپا در این موضوع خیلی مهم است و برای خیلی‌ها باورنکردنی است به همین دلیل بعضی‌ها درصدد توجیه رفتار آلبانی، اروپا و آمریکا برآمده و گفتند غربی‌ها در حال ساماندهی و وحدت‌بخشی به اپوزیسیون ایرانی هستند و مانع‌زدایی داخلی از آن را به عنوان شرط لازم ساماندهی آنان شروع کرده‌اند! اینها برخورد با منافقین را بخشی از این پروژه مانع‌زدایی معرفی می‌کنند ولی این یک توجیه نچسب محسوب می‌شود. آخر مگر در این روزها همین یک اتفاق رخ داده است و مگر اختلافات شدید اپوزیسیون بر سر هواداری یا عدم هواداری از این سازمان بوده است؟ از سوی دیگر این تنها اتفاق زجرآور برای مخالفان ایران نبوده است؛ انفعال غرب در برابر بازگشایی روابط عربستان با ایران، چراغ سبز اخیر اروپا به ایران در دوحه، تماس طولانی رئیس‌جمهور فرانسه با رئیس‌جمهور ایران و... هم در همین یک هفته روی داده و از «وضع جدید» خبر می‌دهند.
این وضع جدید حتماً ناشی از «مذاکرات» نیست، ناشی از «مقاومت» است. در واقع ایران در مواجهه با غرب مقاومت کرده و الان هم در سنگر مقاومت و در حال چیدن اولین برداشت این مزرعه است. در همین ماجرای جنجال غرب بر سر روابط نظامی ایران و روسیه، ایران با جدیت این روابط را دنبال کرده و حتی ‌اندکی از شتاب آن نکاسته است. بنابراین ما از سنگر مقاومت فاصله نگرفته‌ایم. این غرب است که به نقطه‌ای رسیده که احساس یأس می‌کند و این یأس طبیعی است. وقتی یک نفر چهل سال زیاده‌خواهانه، تلاش کند تا طرف مقابل با زور به تحمیل‌های او تن دهد و طرف مقابل نه تنها تن نداده بلکه اینک خود هم
- به تعبیر اخیر ریچارد ‌هاس - به یک قدرت مدعی تبدیل شده است، برای او یأس می‌آورد. در واقع می‌توان اقدام اخیر غرب در مواجهه با گروه جنایتکار منافقین و نیز گروه‌های موسوم به اپوزیسیون ایران را جمع‌بندی غرب از چهل و چهار سال درگیری‌های مختلف با ایران دانست. ما می‌دانستیم که انقلاب اسلامی را اگر بتوان پروژه نامید - که اطلاق پروژه به انقلاب اسلامی تحریف واقعیت است چرا که خیلی بزرگ‌تر از آن است - یک «ابرپروژه»
(Macro Project) است. غربی‌ها در این سال‌ها با ریز‌پروژه (Micro Project)
سرگرم بودند و معلوم است که نتیجه چنین بازی چه خواهد بود.
این ماجرا یک نکته هم برای بعضی جریانات داخلی دارد؛ آنان‌که مثل همین سازمان منافقین خیلی روی آمریکا و توافق با آن حساب می‌کردند؛ آنان که با لباس اصلاح‌طلبی به آمریکا علامت می‌دادند؛ یا با لباس اعتدال؛ آنان که همین روزها با وقاحت خود را در میانه اقدامات توطئه‌گون منتظری قرار داده، این مرده را به خیال خود به صحنه آوردند و اقدامات خیانت‌بار او را به دعوای امام و منتظری تقلیل داده و در نهایت هم به نفع منتظری داوری کردند، این‌ها بدانند ارزش‌شان نزد آمریکا و اروپا یک هزارم ارزش منافقین نزد آمریکا و اروپا نیست. این‌ها ببینند آنان با منافقین چه کردند. با این‌ها هم همین را می‌کنند. کما اینکه با آن همه «رقص در میانه میدان» به آنها مدال محور شرارت دادند و هواپیمای محمدجواد ظریف را در اروپا معطل چند لیتر بنزین کردند.
سعدالله زارعی


+ نوشته شـــده در شنبه 102/4/3ساعــت 9:54 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:در کدام باشگاهکباده میکشید؟!(یادداشت روز) 1- رصد
 
کارتون | سکانسی دیگر از دربدری منافقین | خبرگزاری فارس

 
1- رصد کانال‌های تلگرامی وابسته به برخی از مدعیان اصلاحات و شماری از سلبریتی‌ها و مشاهده تعداد مراجعه‌کنندگان به این کانال‌ها و نظراتی (پست‌ها و کامنت‌ها)‌ که در این کانال ثبت می‌کنند، نشان می‌دهد که تعداد مراجعه‌کنندگان سه‌شنبه -‌30 خرداد- نسبت به روزهای قبل کاهش بسیار چشمگیری داشته است و این تعداد در برخی از کانال‌ها به صفر رسیده است. پرسش این است که چرا؟! مگر روز 30 خرداد چه تفاوتی با روزهای قبل داشته است که تعداد مراجعه‌کنندگان به این کانال‌ها و ثبت کامنت‌های ضد‌اسلامی و ضد‌انقلابی آنان تا این ‌اندازه کاهش یافته و حتی در مواردی به صفر رسیده است؟! 
2-  از سوی دیگر، تعداد قابل توجهی از کانال‌های تلگرام و اینستاگرام که با نام و نشان‌های ناشناخته علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کردند نیز روز 30 خرداد به طور کامل از فعالیت دست کشیدند و
نه فقط هیچ کامنت و نظری را منتشر نکردند، بلکه در کانال‌های مورد ‌اشاره از اخبار و گزارش‌های جعلی و سیاهی که همه روزه علیه ایران اسلامی و مسئولان نظام بارگزاری می‌کردند هم خبری نبود! و مگر برای افرادی که اعلام نظرات آنها در روزهای قبل صدها برابر دو روز قبل بود، چه اتفاقی افتاده است که کانال‌های یاد شده را ترک کرده‌اند؟ 
 برای افرادی که در روزهای قبل از روز 30خرداد با انبوه کامنت‌ها و نظرات ضدایرانی خود فضای کانال‌های یاد شده را‌ اشغال کرده بودند، چه اتفاقی افتاده بود که کانال‌های مورد ‌اشاره را ترک کرده بودند؟ شاید مانند روزهای قبل فرصت مراجعه نداشته‌اند؟! در این صورت چرا؟! بخوانید! 
3- روز سه‌شنبه، پلیس فرانسه از برگزاری گردهمایی تروریست‌های سازمان منافقین که همه ساله در روز 30 خردادماه با حمایت پلیس برگزار می‌شد، جلوگیری کرد و تروریست‌های این سازمان را که از مدت‌ها قبل برای برگزاری این گردهمایی تدارک دیده بودند، با مانع جدی
رو به رو ساخت. پلیس فرانسه با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که پیشگیری از گردهمایی سازمان منافقین به علت مشکلات امنیتی و اخلال در نظم عمومی بوده است. این ادعا در حالی است که فرانسه طی 4 دهه گذشته و مخصوصاً در دوران جنگ تحمیلی، یکی از کشورهای حامی تروریست‌های سازمان منافقین بوده و همه ساله گردهمایی 30 خرداد این سازمان
تحت حمایت کامل دولت و پلیس فرانسه برگزار می‌شده است!
4- در همان حال، یعنی روز سه‌شنبه 30 خرداد، پلیس کشور آلبانی به مقر منافقین در این کشور که سال‌ها با توصیه آمریکا در اختیار آنان قرار داده بود حمله کرد. در این حمله، تعداد زیادی از تروریست‌های ساکن این پایگاه مجروح شده و به هلاکت یک تن از آنها نیز ‌اشاره شده است. تعدادی از مجروحان شرایط بسیار وخیمی دارند و اعلام شده که هلاکت برخی از آنها دور از انتظار نیست.
 «محمد رومبولاکو»، رئیس‌پلیس آلبانی در نشست خبری مشترک با «بلدی کوچی»، وزیر کشور آلبانی اعلام کرد « مطابق توافق 2014 بین ما و اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، اعضای این سازمان صرفا به دلایل انسان‌دوستانه(!) در کشور ما پناهنده شدند، اما آنها با انجام اقدامات تروریستی و سایبری، این توافق را نقض کردند. عملیات روز سه‌شنبه مطابق قوانین و براساس حکم دادگاه عالی مبارزه با تروریسم انجام شد». پلیس آلبانی در بیانیه مستقل دیگری تاکید کرد که این اقدام را مطابق با حکم دادگاه این کشور و به دنبال نقض توافقات صورت گرفته از سوی این گروهک انجام داده است. این ادعا در حالی است که دولت آلبانی از هویت تروریستی سازمان منافقین باخبر بوده و اقدامات تروریستی این سازمان زیر نظر و تحت حمایت کامل پلیس آلبانی صورت می‌گرفته است. 
گفتنی است که دولت آمریکا نیز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد «‌آمریکا آگاه است که پلیس آلبانی با حکم دادگاه در این روز [30 خرداد] وارد مجتمع مجاهدین خلق در شهر ساحلی دورِس شده است. ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق درباره هرگونه فعالیت بالقوه غیرقانونی در داخل مرزهای خود حمایت می‌کنیم‌». 
و اما، یادداشت پیش‌روی را با ‌اشاره‌ای گذرا به سه نکته، خاتمه می‌دهیم. بخوانید!
5- اولین نکته، پرسشی است که از برخی مدعیان اصلاحات در میان است. آنها که کانال‌های تلگرامی یاد شده در صدر این یادداشت را در اختیار دارند و همه روزه انبوهی از کامنت‌ها با محتوای ضدایرانی، سیاه‌نمایی و حمایت از اغتشاشگران را دریافت می‌کرده‌اند و روز
30 خرداد، بعد از رخدادهای پاریس و آلبانی و مشکلاتی که برای سازمان منافقین پدید آمده بود، تعداد کامنت‌ها و نظرات ثبت شده در کانال‌های مورد ‌اشاره به شدت کاهش یافته و در مواردی به صفر رسیده است و آن سؤال این است؛ آیا این واقعیت قابل انکار است که کامنت‌ها و نظراتی که علیه جمهوری اسلامی ایران و در حمایت از اغتشاشگران در کانال‌های تلگرامی تحت مدیریت شما نوشته می‌شد از تروریست‌های سازمان منافقین بوده است؟! و برخلاف آنچه که ادعا می‌کردید و یا به غلط تصور می‌کردید‌(!) ارسال‌کننده این پیام‌ها و کامنت‌ها مردم شریف این مرز و بوم نبوده‌اند؟! اگر غیر از این است، چرا دیروز که تروریست‌های سازمان منافقین با دو رخداد یاد شده در پاریس و آلبانی رو به رو شدند و فرصت و توان مراجعه به کانال‌های شما را نداشتند، تعداد مراجعه‌کنندگان به کانال‌های مورد ‌اشاره تا مرز صفر نفر تنزل پیدا کرد؟! خوشبینانه‌ترین احتمال آن است که نمی‌دانستید در میدان سوءاستفاده تروریست‌های منافق قرار گرفته‌اید! اگرچه بسیار بعید است که از مفاد و محتویات کامنت‌ها متوجه نشده باشید که مراجعه‌کنندگان شما یک مشت تروریست رذل و قاتل 17 هزار تن از پاک‌ترین انسان‌های این دیار بوده‌اند! اگر این احتمال خوشبینانه را باور داشته باشیم -که باور آن آسان نیست- وقت آن است که به خود آئید و بیش از این در باشگاه دشمنان تابلودار نظام که تروریست‌های منافق در اجاره آنها هستند، کباده نکشید!
6- دومین نکته، این که تمامی اسناد و شواهد و قرائن موجود به وضوح حکایت از آن دارند که سازمان منافقین هویت مستقل ندارد بلکه یک سازمان تروریستی اجاره‌ای است که از سوی آمریکا و متحدان اروپایی و صهیونیستی آن برای عملیات تروریستی و ایذایی علیه جمهوری اسلامی ایران به اجاره گرفته شده است. این که بعضاً گفته می‌شود سازمان منافقین آلترناتیو جمهوری اسلامی است! قبل از آن که قابل توجه باشد، مسخره و خنده‌دار است. وقتی از آمریکا و متحدانش کاری علیه ایران اسلامی ساخته نیست از یک سازمان اجاره‌ای چه کاری می‌تواند ساخته باشد؟! «‌جایی که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد‌»؟! سازمان منافقین یک سازمان تروریستی و اجاره‌ای است که دستش به خون دست‌کم،
17 هزار انسان پاک این مرز و بوم و هزاران تن از مردم مظلوم عراق آغشته است. از این روی سازمان منافقین برای قدرت‌های اجاره‌کننده آن ارزشی بیش از یک مشت برده ندارد و جابجایی برده‌ها و دست به دست کردن آنها از سوی برده‌داران مدرن! رخداد غیر منتظره‌ای نیست و رخدادهای دو روز پیش فرانسه و آلبانی، با این فرمول قابل توضیح است. 
7- سومین و آخرین نکته این که، مخالفت فرانسه با گردهمایی منافقین و حمله پلیس آلبانی به پایگاه این سازمان را نمی‌توان و نباید با آنچه در بیانیه‌های دولت‌های فرانسه و آلبانی و آمریکا آمده است به ارزیابی نشست. باید رخداد‌های روز سه‌شنبه فرانسه و آلبانی را به وضوح از اقتدار مثال‌زدنی جمهوری اسلامی و نا‌امیدی غرب از تلاش 44 ساله خود در مقابله با ایران دانست. اقتدار ایران اسلامی و جایگاه برجسته و نقش‌آفرینش در جهان اسلام و منطقه و حتی در حیات خلوت‌های آمریکا در کشورهای لاتین، دشمن را به این نتیجه قطعی رسانده است که برای مشکل‌آفرینی امنیتی و عملیات ایذایی نمی‌تواند به ابزار از رده خارجی نظیر اجاره یک سازمان تروریستی امیدی داشته باشد. و اما، در این سوی ماجرا، جمهوری اسلامی ایران نباید به اقدامات دو روز گذشته غرب علیه سازمان منافقین بسنده کند. منافقین آن‌گونه که خود بارها اعتراف کرده‌اند قاتل دست‌کم 17 هزار نفر از پاک‌ترین انسان‌های این مرز و بوم و صدها جنایت وحشیانه دیگر هستند. جمهوری اسلامی ایران باید اعلام کند تنها هنگامی برخورد غرب با تروریست‌های سازمان منافقین را جدی تلقی می‌کند که این جرثومه‌های فساد و تباهی و آدمکشان حرفه‌ای را برای محاکمه و مجازات به ایران تحویل بدهند.
 
حسین شریعتمداری

+ نوشته شـــده در پنج شنبه 102/4/1ساعــت 7:22 صبح تــوسط عباس | نظر
<      1   2