این کاریکاتور مناسب زمان حال برخی آقایان هست که ...
رهبرمعظم انقلاب در چند دیدار اخیر، بخش مهمی از سخنان خویش را به بحث مشارکت مردم در انتخابات اختصاص دادند که از یک طرف نشان از اهمیت انتخابات دارد و از سوی دیگر اهمیت حضور مردم در نگاه ایشان را نشان میدهد.
1-رهبرمعظم انقلاب یکی از راههای افزایش مشارکت مردم را حضور مسئولان در میان مردم برشمردند و معتقدند که احزاب و شخصیتهای سیاسی پرطمطراق نمیتوانند تامینکننده مشارکت مردم در انتخابات باشند. ایشان «پوپولیسم» خواندنِ «با مردم بودن» و «با مردم حرف زدن» و «با مردم کار کردن» و «رفتن در میان مردم» را «توهین و اهانت به مردم» میشمارند و تاکید دارند، همین با مردم بودن موجب شناخت مشکلات و مطالبات واقعی مردم و همین کار کردن برای حل مشکلات مردم موجب افزایش مشارکت و انتخابات پرشور و رقابت واقعی میشود. رهبرمعظم انقلاب یکی از عللی که حضرت امام نیز توانست پایههای انقلاب را محکم کند، همین با مردم بودن دانستند و تاکید کردند«امام به جای نشست و برخاست کردن با احزاب و گروهها و جریانهای سیاسی و شخصیّتهای سیاسی معروف پُرمدّعا، آمد با مردم نشست... حرف دلش را به جای اینکه با فلان جریان سیاسی یا فلان شخصیّت سیاسی بزند، با مردم زد و مردم را عملاً وارد میدان کرد و مردم هم وارد میدان شدند».ایشان با اشاره به خاطرهای از حضرت امام (ره) که فرموده بودند به فلان ملّای بزرگ در یک شهری بگویید«بلند شوند بیایند قم؛ منتها شرطش این است که با فلان جریان سیاسی رابطهشان را قطع کنند»، تاکید میکنند«منطق امام این بود که باید بیایید بین مردم»، به جای اینکه وابسته به یک جریان و حزب سیاسی شوید.
2-برخلاف برخی افراد که میخواهند خود را و یا اینکه برخی احزاب سیاسی میخواهند شخصی را ستون انقلاب بنامند، و حتی حضور و یا عدم حضور شخصیتی را ملاک انتخابات پرشور القا کنند، رهبرمعظم انقلاب با اشاره به نامه امام علی (ع) به مالک اشتر، «اَلعامَّةُ مِنَ الاُمَّهًْ» و «جِماعُ المُسلِمین» یعنی بدنه مردم و ملت را «عِمادُ الدّین» یعنی قوام و ستون اصلی انقلاب و تکیهگاه دین معرفی میکنند که «العُدَّةُ لِلاَعداء» یعنی ذخیره در مقابل دشمن برای روز مبادا هستند. رهبر معظم انقلاب با تبعیت از امام علی (ع) «عامه مردم» را در مقابل «خاصّه» یعنی نورچشمیها قرار میدهند و با اشاره به بیانات عجیب آن حضرت درباره عامّه و خاصّه، از نگاه امیرالمؤمنین نتیجه میگیرند که«به توده مردم تکیه کنید، توده مردم همهکارهاند، نه خواص»!. حضرت امام (ره) نیز در اوایل انقلاب با همین منطق در پاسخ به کسانی که میخواستند خود را مستظهر به رای مردم و همه کاره کشور القا کنند، فرمودند«ملت شخص نمیخواهد، ملت ایران شخصپرست نیستند...این ملت میلیونی را محاسبه نمیکنند...هی نگویید که ملت با من است... ملت از مجلس و دولت و رئیسجمهوری، مادامی که در طریق اسلام باشد، طرفداری میکنند.هر کدامتان بلغزید، مردم دیگر از شما طرفداری نمیکنند... مغرور نشوید به اینکه من آن هستم که رستم یلی بود در کذا!...». حضرت امام مثل رهبر معظم انقلاب معتقد بودند مردم به واسطه اینکه اسلام و انقلاب را میخواهند و به واسطه اینکه میخواهند مشکلاتشان حل شود پای صندوقهای رای حاضر میشوند، نه به خاطر اشخاص و جریانات سیاسی! لذا احزاب محوری و شخصپرستی و شهرتپرستی و بتسازی از اشخاص و نادیده گرفتن مردم، ضد مشارکت است، هرچند برخلاف عقایدشان در ظاهر نیز ادعای مردم و انتخابات را هم داشته باشند!
3- یکی از نقاط روشن و مشترک در سخنان رهبر معظم انقلاب روشنگری و تبیین مسائل است و بر همین اساس «جهاد تبیین» به یکی از کلیدواژههای ایشان تبدیل شده است و اکنون نیز با توجه به شرایط کنونی تاکید دارند«یکی از کارهای امروز نسبت به انتخابات، جهاد تبیین است» و تصریح دارند«یک عدّهای نمیخواهند این انتخابات آنچنان که شایسته این ملّت است انجام بگیرد.این حرکت خصمانه است.در مقابل اینها جهاد تبیین باید سینه سپر و باید حقیقت را بیان کند». بر این اساس رقابت واقعی زمانی شکل میگیرد که طرفهای حاضر در صحنه انتخابات برای حل مشکلات مردم طرح و برنامه داشته باشند و عملکرد گذشته آنها زمانی که در قدرت بودند برای مردم به طور شفاف و به دور از محذورات سیاسی و غیرسیاسی تبیین شود.یکی از راههای افزایش مشارکت مردم در انتخابات، تبیین و بیان علل مشکلات کنونی و معرفی بانیان وضع موجود به مردم است که
رهبر معظم انقلاب تاکید دارند«کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند... بلکه باید پاسخگو باشند!». لذا کسانی که در این کشور خود مسئول و رئیسجمهور و وزیر و وکیل بودند و در مسائل و مشکلات کشور نقش داشتند، نمیتوانند بدون توجه به عملکرد و نقش خود به دولت مستقر که در حال حل مشکلات مردم است، حمله کنند و نقاط قوت را به نقاط ضعف تبدیل کنند. قطعا با سانسور کردن گذشته خود، و با عِلم به ناتوانی خود در میدان رقابت انتخاباتی، حمله به شورای نگهبان، ضد مشارکت است. رهبرمعظم انقلاب تاکید میکنند«در مقابل اینها باید ایستاد. امام بزرگوار هیچ ملاحظهای نمیکرد؛ صریح و روشن حقّ مطلب را اداء میکرد، آنچه را باید بیان کند، بیان میکرد؛ اسم میآورد از افراد، اسم میآورد از جریانها و گروهها، برای اینکه مردم روشن بشوند؛ و به همین ترتیب توانست پایههای نظام را پایههای محکمی قرار بدهد».
4-مشکلات اقتصادی و کنار زدن مردم از مسائل اقتصادی مهمترین علت کنار زدن مردم از حضور در پای صندوقهای رای است که رهبرمعظم انقلاب
از آن به عنوان یکی از راهبردهای دشمن برای خارج کردن مردم از صحنه برشمردند و تاکید کردند:«بیشترِ این ضعفهای اقتصادی به خاطر عدم حضور مردم است...آنجایی که توانستند مانع از حضور مردم در صحنه بشوند، دشمن پیروز شده؛ در خیلی از بخشهای اقتصادی همینجور است».ایشان با اشاره به اجرای غلط سیاستهای خصوصیسازی به عنوان یکی از مصداقهای این راهبرد فرمودند«اجرای سیاستهای اصل44 را به فلان دولت مدام سفارش کردیم، گفتند بله، میکنیم، نمیکنیم، میکنیم، نمیکنیم؛ چند مورد کردند که از چند مورد، نصفش فاسد از آب درآمد!».رهبر معظم انقلاب نه «فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت»، بلکه «مشکلات اقتصادی و معیشت طبقات ضعیف جامعه و مافیای واردات و سیاستهای غلط اقتصادی» را مسئله اصلی مردم برمیشمرند و تاکید میکنند«مشکل اقتصادی کشور با نسخههای غربی درست نخواهد شد...تاکنون هم هر وقت نسخههای غربی را به کار گرفتیم، ضرر کردیم... با قضیّه تعدیل، عدالت اجتماعی در کشور به معنای واقعی کلمه ضربه خورد،شکاف طبقاتی به وجود آمد،ضررهای عمده تحمّل کردیم».ایشان با همان نگاه تبیین گرایانه و روشنگرایانه در انتخابات معتقدند
«ای کاش اقتصاددانهای مؤمن ما بیایند برای مردم تشریح کنند تدابیری را که دشمنان در آن سوی مرزها بهکار میبرند تا ما نتوانیم در داخل، اقتصاد محکم و مستقل و قوی داشته باشیم»!. لذا اکنون هر شخص و گروه و جریان سیاسی که ادعای واقعی مشارکت مردم در انتخابات را دارد، باید صادقانه به مردم اولا بگوید که برای حل مشکلات اقتصادی و وارد کردن مردم در اقتصاد چه برنامهای دارد؟. رهبر معظم انقلاب تاکید دارند«نداشتن برنامه خوب اقتصادی درهر کشوری، به اعتبار آن کشور لطمه میزند؛ لذا واقعاً باید به مسئله اقتصاد به طور جدّی پرداخت». ثانیا نقش خود و دولتهایی که از آنها حمایت کردند، را برای مردم بیان کنند و عملکرد گذشته خود در مشکلات کنونی را بپذیرند و نخواهند با فرافکنی و فضاسازی خود را تبرئه کنند؟ ثالثا نسبت عملکرد دولتهای گذشته با سیاستهای دیکتهشده نهادهای بینالمللی تحت نفوذ آمریکا از جمله سیاستهای تعدیل و صندوق بینالمللی پول و FATF و سند 2030 و...و نهایتا با برجام برای مردم بیان شود و برای مردم روشن شود کسانی که مدعی حضور در قدرت و در مجلس آینده هستند آیا باز همین سیاستهای غلط که علتالعلل مشکلات کشور و مکمل تحریمها و زمینهساز اثرگذاری تحریمهای آمریکا هستند، را میخواهند ادامه دهند و یا میخواهند این سیاستها را از قوانین کشور احصا و حذف و با قوانین خنثیکننده تحریمها جایگزین کنند؟ به فرمایش رهبری «کشاندن مردم به صحنه باید با توانبخشی معرفتی و با جهتدهی دقیق باشد.همانند موشکهای نقطهزن!...هدفتان باید مشخّص و دقیق باشد.هدفهای دست دوّم و فرعی مورد توجّه نیست».لذا ترساندن مردم از قدرتها و القای کاذب ضرورت پیروی از سیاستهای آمریکا و نهادهای بینالمللی یک سیاست نخ نما و ضد مشارکت و یکی از راههای بیرون بردن مردم از صحنه است،چون به فرمایش رهبری«ملّت ایران از دنبالهروی و پیروی از قدرتها بیزارند؛ننگشان میکند که آمریکاییها و دیگر قدرتمندان بخواهند بر این ملّت امر و نهی کنند؛ ملّت ایران تحمّل نمیکند!»
5-انتخابات اسفند گلوگاه تحول است و نمایندگان آینده باید برنامه اقتصادی خود را بر این مبنا برای مردم تبیین کنند و مردم نیز در انتخابات براساس این فرمایش حضرت امام (ره) که فرمودند«نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد»، باید با رای خود موجب کنار گذاشتن جریان غربگرای مجری سیاستهای آمریکا و نهادهای بینالمللی تحت سلطه آمریکا شوند.
دکتر محمدحسین محترم
مجموعه کاریکاتورهای کارلوس لاتوف با موضوع فلسطین
1- اگر باور داریم جنگ جاری در منطقه، جنگ ترکیبی است، بنابراین کنش و واکنش ما هم باید در همین تراز باشد. ترکیب جنگ نرم و سخت، برای افزودن بر دردناکی و تاثیرگذاری روی دستگاه محاسباتی «افکار عمومی» و «سیاستگذاران» است. اگر باور داریم روند جنگ، یک ماراتن نفسگیر برای طرفین است، همواره باید برای جنگی که نه نقطهای و مقطعی، بلکه روند است، قدرت تولید کنیم، بازدارندگی را افزایش دهیم، پیشدستی کنیم. در کنار کنش و واکنشهای موردی، نگاه ما نباید هرگز از کلیت جنگ ترکیبی، منحرف شود.
2- درست است که جنگ، در دهه اخیر پیچیدهتر شده، اما منحصر به این دهه نیست. دشمن در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب، ترکیبی از عملیات نفوذ، کودتا، آشوب، تجزیهطلبی، ترور، تحریم، و بمباران افکار عمومی را به اجرا گذاشت. جنگ، حتما پیچیدهتر شده، اما متقابلا، ما هم توانمندتر شدهایم. از انفعال به وضعیت کنشگری مؤثر رسیده و ضرباتی به دشمن زدهایم که در تاریخ چند دهه گذشته بیسابقه است.
3- ترور جنایتکارانه اخیر را نمیتوان خارج از مختصات کلی جنگ ترکیبی و صرفا در حد فلان گروهک مزدور دید. همانگونه که واقعیت میدان، ترکیب جنگ سخت و نرم است، «ترور ترکیبی» هم واقعیت است. جنگ و ترور سخت، اگر یک آسیب میزند و حتی میتواند روحیه سلحشوری عمومی را به حرکت درآورد، «جنگ و ترور نرم» قرار است به ضربه دشمن، هزار برابر ضریب بدهد، بهانه مجادله و دلسردی شود و در بنیان مقاومت شکاف بیندازد. در چنین جنگی باید، پیچیدگیها و اولویتها را تشخیص داد، و همانگونه که به آفند و پدافند در حوزه «سخت» پرداخته میشود، ده برابر بیشتر در مقابل «جنگ و ترور نرم» اهتمام شود. همانگونه که در «جنگ سخت» اقدام میکنیم، به طریق اولی باید در مقابل «جنگ و ترور نرم» که بیصدا قتل عام میکند و کمتر به برافروختگی/ برانگیختگی میانجامد، فعال باشیم.
4- به فرموده امیر مؤمنان(ع)، سنگ را باید به همانجا که از آن پرتاب شده، بازگرداند؛ چرا که شرارت را جز شرّ باز نمیدارد. گروههای مزدور تروریست باید به کیفر جنایت خود برسند. میوه و ساقه درخت ترور را باید زد، اما نباید لحظهای، از کندن ریشه آن غافل ماند؛ چنانکه شهید سلیمانی 25 بهمن 1396 در همایش دهمین سالگرد شهادت همرزمش عنوان کرد. حاج قاسم در توصیف شخصیت عماد مغنیه گفت: «عماد، قبل از تاسیس حزبالله، در بدترین شرایط که دشمن غالب بود، تولید فرصت میکرد. با یک ابتکار عمل، طومار رژیم صهیونیستی را در اوج ناامیدی درهم پیچید. انهدام پایگاه افسران صهیونیستی، بیروت را نجات داد. اسرائیل آمده بود حکومت ایجاد کند، اما او این سیطره را نقش بر آب کرد و دشمن را به فرار واداشت.... همه سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیستی، او را 25 سال تعقیب میکردند. تا نقطه مرکزی دشمن میرفت تا تمام تجهیزات آنها را نابود کند. لقبی که دشمنان به او دادند، دقیق است: مثل شمشیر فرود میآمد و مثل یک شبح ناپدید میشد... شهادت او، عالم اسلام را در اندوه فرو برد و دشمن را خوشحال کرد».
5- سردار سلیمانی سپس، نقشه انتقام را ترسیم کرد: «نکتهای که دشمن میداند و اما باید با جدیت بداند، آن چیزی که قصاص خون عماد است، شلیک یک موشک یا کشتن یک نفر نیست. قصاص خون عماد و همه عمادهایی که در دیگر جاها به شهادت رسیدهاند، برچیدن و بنیان کندن این رژیم کودککش صهیونیستی است. دشمن میداند این امر حتمی است و در کنار همه شهادتها، روزانه دهها کودک با همین مدرسه و همین نشانی متولد میشوند و جای خالی آنها را پر میکنند. ما وعده الهی را صادق میدانیم و در عرصههای گوناگون دیدهایم و در قصاص خون این شهدای ارزشمند خواهیم دید. ما هیچ شبی نمیخوابیم مگر اینکه به دشمنان فکر میکنیم و جلوی چشم ماست. این رژیم، ماندنی نخواهد بود. اعمال این رژیم نشان میدهد که پایدار نیست و هیچ آثار پایداری در آن دیده نمیشود. ما این وحشت و دست و پا زدنهای دیوانه وار را میبینیم».
6- به گروههای تروریستی تراز نزد سیا و موساد نگاه کنید که
با چه اهدافی فربه شدند، اما به چه نکبتی افتادند! دربهدری بقایای داعش و سازمان منافقین را با روزگار قدرت آنها مقایسه کنید! داعش، بر بخش بزرگی از عراق و سوریه حکومت کرد و سودای تسخیر لبنان و ایران را داشت. اما تارومار شدگان، حالا کدام گوری هستند؟! سران سازمان مجاهدین خلق (پیشکسوت داعش)، اختیاردار اولین رئیسجمهور ایران و دفتر او بودند و خیال میکردند چند ماه بعد، کار جمهوری اسلامی را تمام میکنند. چه کلاهبرداریها و فاکتورسازیهایی که در قبال سرویسهای جاسوسی انجام دادند! مانند فواحش، هر چند وقت
یک بار، یک سرویس جاسوسی را در عراق (رژیم صدام)، فرانسه، آمریکا و اسرائیل تیغ زدند، و حالا در حالی که راس سازمان گم و گور شده، نمیدانند برای ادامه زندگی نکبت، دلالی محبت کدام مافیا و خیانت مطلوب او را بکنند که نکردهاند. این، «وضعیتِ مضمحل» برخی سرمایههای آمریکا و اسرائیل است.
7- از همه بدتر، وضعیت خود اسرائیل است که سه ماه پس از جنگ غزه، نه توانسته اسیری را آزاد، یا شلیک موشکی را متوقف کند. تلفات اسرائیل در جبهه جنوب رو به افزایش گذاشته و در جبهه شمال با کابوس بزرگتری دست و پنجه نرم میکند، چنان که روز شنبه، شلیک بیش از 60 موشک حزبالله و انهدام پایگاه فوقالعاده راهبردی «مرون» را به جان خرید. صهیونیستها اعتراف میکنند که در سربالایی جنگ گیر افتادهاند. روزنامه یدیعوت آحارونوت نوشته: «گردانهای قسام میتوانند تا سه سال، به شلیک گسترده موشکها ادامه دهند... عملیات حماس، 300 هزار بیمار روانی، روی دست اسرائیل گذاشته است» و
«اسحاق بریک، ژنرال ذخیره ارتش میگوید: ما در باتلاق غزه، هر روز عمیقتر فرو میرویم و از دستیابی به اهداف جنگ دورتر میشویم». اسرائیل، 5 تیپ را به بهانه «ترمیم اقتصاد» از غزه بیرون کشید، اما تایمز اسرائیل نوشت: «عقبنشینی به خاطر بازگرداندن نیروها به چرخه کار و بازسازی اقتصاد است». به گزارش پایگاه عبری واللا، سه عضو کابینه اعلام کردند در اعتراض به حمله وزیر جنگ به رئیس ستاد ارتش، در نشست کابینه شرکت نمیکنند. اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی برای چندمین بار گفته: «هیچ راه فراری وجود ندارد. بیایید اختلافات و مشاجرات را به خاطر این جنگ سخت، تمام کنیم». این در حالی است که تامیر پاردو رئیس موساد در دولت قبلی نتانیاهو، 12 خردادماه امسال هشدار داده بود: «اسرائیل در سایه چنددستگی بیسابقه، وارد مرحله خود ویرانگری شده و در لبه پرتگاه قرار دارد. نفرت متقابل، حاکم است. در شرایطی که دشمنان، منتظر ساعت صفر نابودی ما هستند، به کشوری تکهپاره تبدیل شدهایم... بزرگترین تهدید، خودمان هستیم، نه ایران و فلسطینیها. سیستم خود ویرانگری، بزرگترین تهدید است. اسرائیل در حال از هم پاشیدن است».
8- یادداشت نخستوزیر سابق اسرائیل در وال استریت ژورنال، واکنشهای تند، و توضیح دوباره او، وضعیت مستاصل رژیم در مقابل ایران را روشنتر کرد. «نفتالی بنت» 10 روز قبل، مسئولیت ترور شهید صیاد خدایی و حمله به یک مرکز پهپادی در ایران در سال 1400 را برعهده گرفت، اما با اعتراض گسترده مواجه شد، مبنی بر اینکه با زیادهگویی، امنیت اسرائیل را به خطر انداخته است. او مجبور توضیح شد و ضمنا اذعان کرد: «اسرائیل 30 سال است در دام اختاپوس افتاده. استراتژی ایران، هوشمندانه و ساده است: تسلیحاتی را که اسرائیل را از همه طرف محاصره میکند، مستقر کند. ما را خسته میکند، در حالی که تقریبا هیچ بهائی نمیپردازد. مسئله، انتشار اقداماتی نیست که علیه ایران انجام دادهایم، بلکه ایران از طریق حماس و حزبالله و حتی حوثیها، ما را اسیر خود کرده. من در جنگ دوم لبنان با بازوهای ایران، جنگیدم و دوستانم را از دست دادم. دولتهای ما طی چند دهه فقط حرف زده، اما کاری نکردهاند. ایران، در حال جنگ همهجانبه علیه اسرائیل است و از همه جهت ضربه میزند. هم خود میجنگد و هم از هر طرف ضربه میزند. علاوه بر این، چون احساس مصونیت میکند، بدون ترمز در حال پیشرفت است و غنیسازی60 درصد میکند».
9- کسانی در گوشه و کنار اصرار دارند فقط نقش داعش و دیگر گروههای تروریست را برجسته کنند، اما نقش آمریکا و اسرائیل را انکار نمایند. نقش همپوشان سیا و موساد، نه در ترور شهیدان سلیمانی، فخریزاده، صیاد خدایی و سید رضی موسوی قابل انکار است و نه در برخی خرابکاریهای هستهای و سایبری (مثل سامانه پمپ بنزینها).
انجام این اقدامات، غالبا بدون نقشآفرینی عناصر واسطه، تدارکاتچی و یا نفوذی دشوار است. به عنوان نمونه، «یاهو نیوز» شهریور 1398 نوشت: «ویروس استاکس نت، به منظور خرابکاری در برنامه هستهای ایران راهاندازی شد و به طور مؤثر آغازگر جنگ سایبری و دیجیتالی در قرن 21 بود. شخصی که این بدافزار را به تاسیسات نطنز انتقال داد، از سوی سیا و موساد اجیر شده بود. یک مهندس استخدام شده از سوی سرویس جاسوسی هلند، به آمریکاییها گفت که کدهای مورد نظر را از طریق یک فلش USB، به سیستمهای سایت نطنز منتقل کنند. سیا و موساد از طریق این مهندس مکانیک، سلاح دیجیتالی را به داخل سایت منتقل کردند. کار او، شامل نصب سانتریفیوژ نمیشد، اما در موقعیتی مناسب برای جمعآوری اطلاعات قرار داشت و طی چند ماه، چند بار به نطنز بازگشت. اطلاعات او به مهاجمان کمک کرد بدافزار خود را روزآمد کنند و دقت لازم برای حمله را بالا ببرند. آمریکا و اسرائیل در این عملیات از کمک هلند، آلمان، فرانسه و انگلیس برخوردار بودند».
10- تروریستهای رذل، بیش از 90 هموطن مظلوم ما را در کرمان به خاک و خون کشیدند و همه ما را متاثر کردند. جای تاثر هم دارد. آمران و مباشران را هر جا که باشند، باید مجازات کرد. در عین حال از خود بپرسیم هنگامی که تروریستهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای، با زندگی دهها میلیون نفر بازی میکنند و خسارتهای سنگین بر جا میگذارند، آیا باز هم دستخوش برافروختگی و برانگیختگی برای پاسخ بازدارنده میشویم؟ برخی محافل که به تبرئه آمریکا و اسرائیل از جنایت اخیر پرداختند، همانهایی هستند که در اغتشاشات سال گذشته، با وجود معرکه گرفتن گروهکهای تجزیهطلب و تروریست، پای آشوبافکنی ایستادند و خط تحریف و تحمیق را طبق نقشه سیا و موساد پیش بردند. یکی از نقاط پیوند سران اغتشاشات، شبکه رسانهای در لندن بود که به اذعان تحلیلگران صهیونیستی مثل باراک راوید و یوسی میلمان، زیر نظر مستقیم موساد عمل میکند. سردبیر این تلویزیون تروریستی کسی است که قبلا در اوایل دهه هشتاد، سردبیر سابق روزنامه زنجیرهای آفتاب و معاون وزیر ارشاد بود! همچنین به یاد بیاوریم وقتی با کمک روزنامه سلام و برخی مدیران دولت خاتمی، آشوب یک هفتهای در تیرماه 1378 ترتیب داده شد، ایهود باراک
نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت: «گزارش جزء به جزء بحران در ایران را از موساد دریافت میکنم. آشوب در تهران، کل معادلات صلح خاورمیانه را به نفع اسرائیل تغییر خواهد داد».
11- مسیر جنایت تروریستی را باید آسیبشناسی و مسدود کرد. هیچ اقدامی مؤثرتر از زدن ضربات دردناک به کارفرمایان تروریستها نیست. دشمنان، قدرت نظامی بازدارنده ایران را میشناسند؛ چنانکه «یوزی رابین» (مدیر سابق برنامه موشکی اسرائیل) گفت؛ «به احترام آن، کلاه از سر بر میدارم» و ژنرال مک کنزی فرمانده سابق سنتکام اذعان کرد: «دقت موشکهای ایرانی، نگرانکننده است. استفاده گسترده از پهپادها، بدین معناست که برای اولین بار از زمان جنگ کُره، برتری هوائی ما از بین رفته است». بنابراین، جنگ جای دیگری است؛ هر جا که از تعرض به حریم افکار عمومی، و اقتصاد و سیاست کشور در قالب جنگ نرم غفلت شود.
محمد ایمانی
طرح آمریکایی برای نجات اسرائیل/ چرا لبنان با ایده هوکشتاین برای حل تنش در شمال همراهی نخواهد کرد؟/ پاسخ اولیه حزباللّه به ترور العاروری با حمله موشکی به پایگاه راهبردی اسرائیل
ؤ
ه
سرویس خارجی-
طبق گزارشهایی که از جلسه محرمانه اخیر کابینه نتانیاهو «درز» کرده و رئیسپیشین موساد آن را «شرمآور» خوانده، اعضای کابینه چنان به جان هم افتادهاند که نتانیاهو برای جلوگیری از بروز زد و خورد فیزیکی، فورا دستور تعطیلی جلسه را صادر کرده است!
«کابوس عملیات 7 اکتبر»، با وجود گذشت بیش از 3 ماه، هنوز صهیونیستها را رها نکرده و نَشت گاه و بیگاهِ خبرهای پشت پرده کمی از «شرایط جهنمی» را که اسرائیل امروز در آن گرفتار شده است را نشان میدهد. این که چند جوان فلسطینی چگونه توانستند در تاریخ 7 اکتبر به 40 کیلومتری عمق اسرائیل نفوذ کرده و چند هزار صهیونیست را به هلاکت رسانده یا زخمی کنند، و در این میان چندین فرمانده ارشد نظامی- از سرگُرد و سرهنگ گرفته تا سرتیپ -را در حالی که فقط شورت به پا داشتهاند، از رختخواب بیرون بکشند و با خود ببرند، برای صهیونیستهای پُرمدعا آنقدر تحقیرآمیر و دردناک است که، نمیدانند چگونه باید از این شرایط خود را خارج کنند. چه بسا، کشتار جنونآمیز زنان و کودکان غزه، واکنشی هیستریک به همین «تحقیر شدگی» باشد.
اما ورود آنها به غزه آن هم با کمک نامحدود آمریکا، آلمان، انگلیس و یکی دو جین از این کشورهای مرتجع عربی و آسیایی و بمباران وحشیانه این باریکه نیز تاکنون، نه تنها نتوانسته آنها را لااقل «تسکین» دهد بلکه، هزاران کشته و زخمی و معلول روی دستشان گذاشته است. ورود بیسابقه تمام جبهههای مقاومت و محاصره این رژیم نیز اوضاع را برای صهیونیستها پیچیدهتر و سختتر کرده است. حالا تصور کنید، رهبران رژیمی که در چنین شرایطی گرفتار شدهاند، میخواهند افکار عمومی خود و جهان را «مُجاب» و از فروپاشی خود نیز جلوگیری کنند. اختلافات در همین جاهاست که به اوج میرسد تا جایی که رسانههای این رژیم متوجه میشوند، در جلسات کابینه نتانیاهو، این اختلافات تا مرز زد و خورد فیزیکی و فحاشی هم جلو رفته است. در چنین فضائی یکی به دنبال آتشبس است، یکی به دنبال جلوگیری از گسترش جنگ و آن دیگری اتفاقا، طرفدار باز شدن چند جبهه دیگر جنگ برای کشاندن آمریکا به معرکه است. اما در جلسه اخیر نتانیاهو با اعضای خشمگین و خسته کابینه چه گذشته است؟
شبکه 12 اسرائیل: دعوای سختی در گرفته است
شبکه 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرده که در پی ممانعت یواو گالانت وزیر جنگ این رژیم از دیدار با رؤسای موساد و شاباک در رابطه با توافق احتمالی در مورد جنگ در غزه، «گفت وگوی سختی بین دو طرف انجام شده است.» این شبکه میگوید گالانت در جریان این گفت وگو تاکید کرده که نتانیاهو به امنیت «اسرائیل» ضربه خواهد زد. در گزارشی دیگر از این جلسه به نقل از رسانههای عبری زبان آمده است: «جلسه کابینه نتانیاهو به محل فریاد بین وزرا و فرماندهان ارتش تبدیل شد... جلسه پنجشنبه شب کابینه اسرائیل پس از حمله چند وزیر به نمایندگان ارتش این کشور از جمله هرزیهالوی، رئیسستاد کل ارتش که در جلسه حضور داشتند، پر تنش شد...»
برخی رسانههای عبری زبان نیز با جزئیات، گفتوگوهای رد و بدل شده بین اعضای کابینه را منتشر کردهاند. طبق این گزارشها، اختلافات بیشتر حول محور چگونگی اداره جنگ، مذاکره برای آتشبس و بررسی دلایل شکست از عملیات 7 اکتبر میچرخید و برخی اعضای فوق افراطی همه این امور را رد کرده و میگفتند «اکنون زمان جنگ است و نباید این امور به میان کشیده شود.» تندترین حملات کلامی نیز گویا علیه رئیسستاد ارتش رژیم صهیونیستی صورت گرفته است. چند روز پیش نیز اعلام شده بود، در پی ادامه اختلافات، یواو گالانت و بنی گانتز دو عضو کابینه وزارت جنگ این رژیم حاضر به شرکت در کنفرانس خبری مشترک با نتانیاهو نشدند.
واکنشها
آن طور که کانال تلگرامی مرکز مطالعات فلسطین اعلام کرده، «یائیر لاپید»، رهبر اپوزیسیون رژیم صهیونیستی پس از درز این «افتضاح» به بیرون و رسانهها، گفت «نشت جزئیات از جلسه دیشب کابینه مایه ننگ و گواه خطر دولت نتانیاهو است که باید رهبر آن عوض شود، چرا که نمیتواند تصمیم راهبردی به نفع اسرائیل بگیرد.» رئیسسابق موساد یعنی «یوسی کوهن» هم درباره حمله به رئیسستاد در کابینه این طور موضع گرفت: «در تمام سالهایم- چنین حادثهای را به خاطر ندارم. من انتظار دارم که همه رفتار متفاوتی داشته باشند.»
گانتز مجبور به توضیح شد
وزیر جنگ رژیم صهیونیستی پس از درز خبر دعوای اعضای کابینه، مجبور شد برای آرام کردن فضای اجتماعی صهیونیستها، توضیحاتی ارائه دهد: «ما در سختترین جنگ تاریخ خود هستیم که در چندین جبهه در حال انجام است و در مقابل آنها باید مثل متحد عمل کنیم... آنچه دیروز اتفاق افتاد یک حمله با انگیزه سیاسی در میانه جنگ بود. من در بسیاری از جلسات کابینه شرکت کردهام- چنین رفتاری هرگز رخ نداده است و نباید رخ دهد. کابینه باید دیروز درباره فرآیندهای راهبردی که بر ادامه مبارزات
و امنیت ما در آینده تأثیر میگذارد، بحث میکرد. این اتفاق نیفتاد و نخستوزیر مسئول آن است. او مسئولیت اصلاح دارد و باید بین وحدت و امنیت و بین سیاست یکی را انتخاب کند...»
تشکیل ستاد «چرا شکست خوردیم»!
همزمان خبر رسیده که ارتش رژیم صهیونیستی با گذشت بیش از 3 ماه فرصت یافته است با تشکیل یک ستاد ویژه، دلایل شکست این رژیم در 7 اکتبر را پیدا کند. بر اساس گزارشهای منتشر شده «هرزیهالوی»، رئیسستاد ارتش رژیم صهیونیستی تیمی از مقامات نظامی سابق این رژیم را برای بررسی ناکامیهای ارتش در حمله حماس در 15 مهر تشکیل داده است. «شائول موفاز»، رئیسسابق ستاد ارتش رژیم، آهارون زیوی فرکش، رئیسسابق اداره اطلاعات نظامی، سامی تورگمن، رئیسسابق فرماندهی جنوب و یوآوهار اوون، رئیسسابق اداره عملیات، از جمله اعضای تیم تحقیقاتی خواهند بود. ارتش رژیم صهیونیستی نیز در بیانیهای کوتاه اعلام کرده که ستاد کل در حال انتخاب رؤسای تیمهای مختلف برای بررسی حوادث مربوط به طوفانالاقصى است.
ترورِ بیفایده
پس از ترور ناجوانمردانه، صالح العاروری در خاک لبنان، بسیاری از صهیونیستها اعلام کردند، این ترورها بیفایده است و کمکی به نتانیاهو نخواهدکرد. از جمله رئیسسابق شهرک کریات شمونا، پروسپر ازران که روز چهارشنبه گذشته ترور یکی از رهبران جنبش حماس را بیفایده خواند و تاکید کرد: «این عملیات، خطرات را از ما دور نکرد؛ از هر جا که بخواهند میتوانند ما را هدف بگیرند.» ایهود باراک، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی نیز در این باره این طور موضع گرفت: «اگر فکر میکنید العاروری جانشینی ندارد یا جانشینش مهارت کمتری از او دارد، اشتباه میکنید! نتانیاهو بهتر است به جای این کارها، روی آزادی گروگانها (بخوانید اُسرا) اسرا کار کند.»
12هزار معلول دائم!
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» اما درباره تحولات میدان جنگ در غزه و شمار نظامیان صهیونیستی معلول شده در جنگ آمار تازهای را منتشر کرده است که با وجود این که قطعا با عدد واقعی فاصله زیادی دارد، قابل تامل است. طبق گزارش این روزنامه عبری زبان، وزارت جنگ رژیم صهیونیستی احتمال میدهد بیش از 12 هزار نظامی این رژیم در جنگ غزه دچار معلولیت دائم شدهاند. المیادین هم به نقل از رسانههای صهیونیستی این گزارش را تکمیل کرده و نوشته است، سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی نیز تعداد نقصعضوهای ارتش طی نبرد غزه را بیش از 12 هزار سرباز پیشبینی کرده و بهنظر میرسد این رقم 20 درصد دیگر افزایش خواهد یافت. همزمان تصاویری از انتقال تعداد زیادی مجروح و جسد نظامیان صهیونیست با بالگرد منتشر شده که نشان از میزان بالای تلفات و خسارات صهیونیستهاست. همین دیروز به نقل از ارتش رژیم صهیونیستی اعلام شد طی 24 ساعت گذشته 14 نظامی این رژیم در نبرد با مقاومت در مناطق مختلف نوار غزه زخمی شدهاند. گردانهای شهید عزالدین قسام و گردانهای قدس نیز دیروز اعلام کردند در عملیاتی مشترک توانستهاند 3 دستگاه تانک مرکاوای رژیم صهیونیستی را با گلولههای«یاسین105»و «تاندوم» در منطقه معن در شهر خان یونس در جنوب نوار غزه هدف قرار دهند. گردانهای قسام این را هم گفتند که یک میدان مین شامل سه بمب ضدنفر را پس از حضور گروهی 7 نفره از نیروهای پیاده ارتش رژیم صهیونیستی در منطقه خزاعه در شرق خان یونس در جنوب نوار غزه منفجر کردهاند که در پی آن این نیروها کشته یا زخمی شدند. روزنامه عبری زبان «معاریو» با اشاره به برخی از تحولات و اخباری که به گوشهای از آنها اشاره کردیم نتیجه گرفته که اهداف تعیین شده توسط نتانیاهو برای جنگ در غزه، نسخه شکست است و قابل تحقق نیست.
استعفای 2 مقام آمریکایی
اما در اعتراض به حمایتهای عجیب و غریب کاخ سفید از جنایات هولناک رژیم صهیونیستی در غزه که تاکنون به شهادت بیش از 22 هزار غیر نظامی فلسطینی و خشم و نفرت جهانی از صهیونیستها منجر شده است، 2 مقام ارشد آمریکایی استعفا کردهاند. طبق گزارشهای منتشر شده این دو، طی یک ماه گذشته و با فاصله استعفای خود را تقدیم بایدن کردهاند. به اعتقاد این دو مقام، نباید از صهیونیستها به هر قیمتی حمایت کرد و این حمایتها میتواند شکست دموکراتها در انتخابات سال جاری را قطعی کند. وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه دیروز اعلام کرد که ارتش رژیم صهیونیستی طی فقط 24 ساعت 15 جنایت و کشتار جدید را در این باریکه مرتکب شده که طی آن 162 نفر شهید و 296 نفر دیگر هم زخمی شدهاند. همچنین وزارت بهداشت غزه بیان کرده که شمار کلی شهدای غزه از آغاز جنگ در هفتم اکتبر تا این لحظه به 22 هزار و 600 نفر و شمار مجروحان نیز به 57 هزار و 910 نفر رسیده است. در اعتراض به این حجم از جنایت تظاهرات بسیار گستردهای در شهر امان در کشور اردن برگزار شد.
حمله به «بلینکن» با خون!
حامیان مردم فلسطین و مخالفان جنایتهای رژیم صهیونیستی در آمریکا هم با حضور در نزدیکی منزل «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در اعتراض به حمایتهای تمام قد دولت بایدن از جنایتهای رژیم صهیونیستی در نوار غزه در حالیکه شعار میدادند «شرم بر تو باد» به ماشین او رنگ سرخ پرتاب کردند. طبق اعلام وزارت خارجه آمریکا آنتونی بلینکن بامداد جمعه(دیروز) برای بار چهارم پس از عملیات «طوفانالاقصی»، برای دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی، واشنگتن را به مقصد تلآویو ترک کرده است. آن گونه که «متیو میلر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته بلینکن پس از تلآویو به کرانه باختری، ترکیه، یونان، اردن، قطر، امارات، مصر، و عربستان سعودی سفر خواهد کرد.
موشکباران شهرکهای صهیونیستنشین اطراف غزه
دیروز سرایا القدس شاخه نظامی جهاد اسلامی فلسطین اما از حملات جدید موشکی به «ناحل عوز» و «عالومیم» در اطراف غزه خبر داد. گزارشهای بعدی نیز نشان میداد حملات علیه شهر «عسقلان» نیز با حجمی گستردهتر تکرار شده است تا عیار این ادعاها که میگویند، «حماس ضعیف شده» سنجیده شود! منابع خبری از شنیده شدن صدای آژیر خطر در عسقلان به دنبال حمله موشکی سنگین مقاومت فلسطین خبر دادند.