سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی نقطه کور یا رادار خاموش؟(یادداشت روز) کجاهای اقتصاد


کجاهای اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور در «نقطه کور رادار» قرار دارد؟ در کدام حوزه‌ها نفوذ و خرابکاری و خیانت و شبیخون انجام می‌شود؟ آیا اشکال فقط به نقاط کور دید رادار منحصر است یا به غفلت‌ها- و خدای نکرده آلودگی- برخی مدیران رصدکننده هم مربوط می‌شود؟
1- وزیر دادگستری در گفت‌وگو با ویژه‌نامه روزنامه ایران، درباره دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی اعتراف مهمی دارد. «آنها در نقطه کور رادار دولت بودند... مردم به شدت ناراحتند، گله مردم جدی است که البته بر حق هم هست... نظرسنجی‌ها خیلی منفی بوده است». رنج‌بارتر این است که چند مقام دولتی اذعان کرده‌اند از 9 ماه بلکه یک سال پیش، از این پرداخت‌های نجومی باخبر بوده‌اند. اما تا مطبوعات روشنگری نکردند، ادامه مطلب...
+ نوشته شـــده در سه شنبه 95/6/9ساعــت 8:11 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی بین الملل شناسه خبر : 252991 پایگاه آمریکایی در گزار

 

شناسه خبر : 252991

 

پایگاه آمریکایی در گزارشی به آسیب‌پذیر بودن ناوهای این کشور مقابل حمله قایق‌های تندرو ایران اشاره کرد و نوشت: تهران واشنگتن را در خلیج فارس تحقیر کرده است.
پایگاه آمریکایی در گزارشی به آسیب‌پذیر بودن ناوهای این کشور مقابل حمله قایق‌های تندرو ایران اشاره کرد و نوشت: تهران واشنگتن را در خلیج فارس تحقیر کرده است.

به گزارش فارس، یک پایگاه آمریکایی روز پنجشنبه با اشاره به چندین مورد تقابل شناورهای ایرانی و آمریکایی در روزهای گذشته، نوشته «ایران، آمریکا را در آبهای آزاد، تحقیر کرده است.»

 

پایگاه «یو‌اس‌نیوز» با اشاره به نزدیک شدن چهار فروند قایق‌ تندرو ایرانی به ناوشکن «یو‌اس‌اس نیتس» در روز سه‌شنبه در مجاورت تنگه هرمز نوشته واشنگتن بنا به دلایل عملی و سیاسی از اعتراف به تهدیدهای ایران خودداری می‌کند.

 

این پایگاه خبری می‌نویسد: «دلیل سیاسی، این است که واشنگتن هنوز سرگرم این تصور است که ایران، می‌تواند دوست آمریکا تلقی شود. این دیدگاه، که کاخ سفید، وزارت خارجه، پنتاگون و سیا عمیقاً به ان باور دارند، خیالبافی صرف است.»

 

«یو‌اس‌نیوز» درباره دلیل عملی، هم می‌نویسد: «حمله به ناوشکن نیتس، در واقع آزمون یک تاکتیک ایران موسوم به نام «هجوم انبوه قایق‌ها» برای نابود کردن ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس است.

 

در ادامه، در توضیح درباره تاکتیک یاد شده در بالا آمده است: «هجوم انبوه قایق، دقیقاً همان چیزی است که از نامش برمی‌آید: تعدادی از قایق‌های تندرو مجهز به موشک و اژدر برای نابود کردن یا آسیب زدن به کشتی‌های دشمن، از زاویه‌های متعدد به آن هجوم می‌آورند.»

 

این گزارش می‌افزاید: «اخیراً ایرانی‌ها یک بعد دیگر به هجوم انبوه قایق‌ها اضافه کردند: شناوری به نام یا مهدی که یک قایق گشتی با قابلیت هدایت از راه دور است و می‌تواند راکت شلیک کند یا با مواد منفجره مجهز شود.»

 

«یو‌اس‌نیوز» نوشته قدرت مانور این قایق‌های گشتی بالا است و هدف گرفتن آنها کار دشواری است، به ویژه آنکه این قایق‌ها عمدتاً از فایبرگلاس ساخته شده‌اند و مکان‌یابی آنها با رادار کار دشواری است.»

 

  رسانه آمریکایی تصریح می‌کند پنتاگون از مدتها پیش از این تهدید آگاه بوده اما تقریباً هیچ اقدامی برای مقابله با آن انجام نداده است. 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 95/6/7ساعــت 8:29 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی استقلالطلبی یا موشدوانی آمریکایی!!(یادداشت میهمان)
ان
 
دخالت روسیه در سوریه/کاریکاتور

دکتر حسین کچویان*
این روزها پس از آنکه در چارچوب توافق‌های راهبردی ایران و سوریه، هواپیماهای روسی با استفاده از پایگاه هوایی نوژه در همدان، اقدام به عملیات نظامی علیه تکفیری‌ها در سوریه نمودند، شاهد دامن زدن به موجی از روسیه‌هراسی از واشنگتن تا قلب تهران هستیم. در این میان درک اینکه چرا غربی‌ها به ویژه سردمدار آنها یعنی آمریکا، از این همکاری به خشم و هراس افتاده و در چارچوب راهبرد تخریب یا تضعیف تعاملات راهبردی ایران با روسیه، هیزم به آتش روسیه‌هراسی می‌نهند، نیاز چندانی به فراست یا تأمل ندارد. درک این نیز دشوار نیست که در این راه، آمریکایی‌ها چشم به همراهی دوستان خوب ایرانی خود به ویژه داخلی‌ها دارند. در چارچوب این همکاری راهبردی، دور نیست که این دوستان کدخداباور مطابق پیشنهاد آنها، به منظور شعله‌ور کردن این آتش، ضمن ترجمه عهدنامه‌های قاجاری ترکمنچای و گلستان، موجی از مقالات، مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها در باب تاریخ روابط روسیه و ایران راه بیندازند و بعضی اظهارات کلیشه‌ای نظیر تمایل روس‌ها در مورد دستیابی به آب‌های گرم از زمان پطر کبیر را مجددا یادآور شوند.
آنچه که عجیب و جالب است اظهارات بعضی از ضد آمریکایی‌های سابق و دوستداران لاحق آن و توصیه‌های به اصطلاح عالمانه آنها به آقای روحانی در پیگیری این راهبرد است. اینکه ایشان در قالب این توصیه‌های به اصطلاح عالمانه، اصول‌گرایان را شیفته قدرت‌یابی روسیه بخوانند و درک آنها را از منافع ملی به درکی «ساده‌اندیشانه» تعبیر کنند چندان عجیب نیست. اما اینکه قبول کنیم بعضی بدون هیچ‌گونه شیفتگی نسبت به قدرت‌یابی غرب و آمریکا در ایران، در مسیر دعوت به بازی فتنه‌آمیز حاکمیت دوگانه به شکل مشکوکی تا حد توصیه به ایجاد انشقاق و تضاد در سیاست خارجی به رئیس جمهور پیش‌روی کنند، عجیب به نظر می‌رسد. جالب‌تر آنجاست که چنین پیشنهادی در بحبوحه تعیین تکلیف نبرد با تکفیری‌ها و اعزام روزمره تیم‌های ترور از سوی آنها به مرزهای غربی و شرقی به عنوان درکی بالا از مسئله ارائه می‌شود.
اما از اینها گذشته لازم است نگاهی به اصل و اساس استدلال‌هایی که با هدف دفاع از منافع ملی و یا استقلال کشور، پایه و مایه موج جدید روسیه‌هراسی قرار گرفته‌اند بیندازیم. چون صرف نظر از بعضی افراد، قطعاً بسیاری ممکن است از باب دغدغه‌های درست و خالصانه نسبت به کشور، درگیر این امواج یا گرفتار آن شوند. اولین نکته‌ای که به یک معنا بنیان یا اصل بدیهی هر نوع بحثی در مورد مسئله ارتباط یا پیوند و تعامل با روسیه و غرب، به ویژه آمریکا، می‌باشد، تفاوت ریشه‌ای روسیه با مجموعه کشورهای غربی از جهات مختلف، به ویژه ماهیت قدرت آن است. روسیه از جهتی صرف نظر از قدرت اتمی و تا حدی نظامی، در کلیت آن، به لحاظ ساختاری و مادی، به نوعی قابل قیاس و در مرتبه کشور ما محسوب می‌شود. به علاوه، قدرت آن به ویژه از حیث خارجی، تک‌بعدی و متکی بر نیروی نظامی بوده و ظرفیت‌های لازم برای ایجاد یک نظم جهانی جامع یا واجد ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را ندارد. در حالی که در مواجهه با غرب خاصه آمریکا، ما با قدرت‌هایی رویاروییم که ماهیت قدرت آنها، اندام‌وار، جامع و کامل است. این مجموعه در عین اینکه به طور بالفعل بازیگران اصلی یا سردمدار نظم جهانیِ ذوابعاد با ریشه‌ها و شاخه‌های گسترده و راسخ در جهان می‌باشند، در صحنه بین‌الملل و مطابق اقتضائات نظم کنونی، با کشورها در رابطه‌ای جز رابطه تابع و متبوع قرار نمی‌گیرند. حتی کشورهایی مثل روسیه و چین نیز در حال حاضر، به شکلی در این چارچوب جایابی و موقعیت‌دهی شده‌اند. گرچه این کشورها نافی این نوع ارتباط بوده یا تلاش می‌کنند به سطح رابطه‌ای برابر انتقال یافته یا پذیرفته شوند.
این چارچوب در معنای سلسله‌مراتب قدرت حتی بین مجموعه کشورهای غربی با آمریکا نیز حاکم است. در نتیجه برای هیچ کشوری نظیر ما با توجه به ماهیت کمی و کیفی قدرت آن، امکانی جز قبول این چارچوب برای رابطه با آمریکا وجود ندارد. در حالی که بر عکس حالت پیش‌گفته، پیوند ما با روسیه چارچوبی برابر و متوازن دارد که حتی با قبول تمایزهای کمی و کیفی در قدرت، تنها در صورت­‌های خاص می‌تواند شکلی سلطه‌آمیز پیدا کند. اما یکی از اساسی‌ترین وجوه تمایز ارتباط و پیوند دیگر کشورها با روسیه نسبت به غرب، خاصه آمریکا، از ماهیت قدرت مکانیکی و تک‌بعدی روسیه در برابر قدرت ارگانیکی و چند‌بعدی طرف مقابل ریشه می‌گیرد. به دلیل این تمایز ماهوی، حتی شکل سلطه‌آمیز ارتباط با روسیه نیز بسیار شکننده، ضعیف و تک ­بعدی است. در حالی که ارتباط با آمریکا، سریعاً تمامی ابعاد نظام سیاسی و حیات اجتماعی کشور مرتبط را در‌برگرفته و عمیقاً رشد ریشه‌های راسخ و گسترش‌یابنده آن، جایی بیرون از سلطه و نفوذ خود باقی نمی‌گذارد.
بر این اساس در بحث از هر نوع رابطه حتی هم‌پیمانی و یا اتحاد راهبردی با آمریکا و روسیه، هیچ وجه مقایسه و تشابه معقول و عینی وجود ندارد که ایجاد ترس از نزدیکی به روسیه را نظیر هراس یا احتیاط از نزدیکی به آمریکا موجه سازد. اما فارغ از این مسئله، تمام آنچه که در مورد احتمال بازی روسیه با کارت ایران برای امتیازگیری از غرب، تغییر جهت ناگهانی آن از مسیرهای قبلی ارتباط، محوریت منافع ملی آن کشور در پیوند و تعامل با ما و حساسیت در مورد تحولات کمی و کیفی قدرت جمهوری اسلامی ایران گفته می‌شود، در کلیت آن درست و منطقی می‌باشد. با این حال، در شیوه بکارگیری این اصول و تحلیل روش­‌های سیاست‌­ورزی روسیه و فهم نوع ارتباطات و تعاملات آن با ما خاصه در شرایط کنونی، خطاهای فاحش و غیرقابل قبولی رخ می‌دهد. مهم‌ترین نکته این است که بر خلاف تمامی تحلیل‌های روس‌هراسانه در وضعیت کنونی، بر فرض هم که یکی از این دو کشور در حال بازی با کارت دیگری باشد، آن بازیگر جمهوری اسلامی ایران است. در واقع این همان حقیقتی است که آمریکایی‌ها با درک آن تا بدین میزان از تحول اخیر در روابط ما با روسیه هراسان و خشمگین شده‌اند. البته این به معنای نفی حساسیت و نگرانی آمریکا نسبت به دست‌یابی روسیه به چنین سطحی از ارتباط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران نیست. اما تحول عمده و اساسی، قابلیت و توانایی جمهوری اسلامی ایران در درگیر کردن هر چه بیشتر روسیه در تحولات منطقه آن هم در مسیر و جهت اهداف و منافع کشور می‌باشد که قاعدتاً با منافع روس‌ها به میزان زیادی وحدت و یکسانی یافته است. این تحول علاوه بر اینکه ظرفیت و توان ما برای ایجاد ائتلاف و اتحادهای راهبردی در پیگیری منافع و اهداف کشور را به آمریکایی‌ها نشان می‌دهد، به میزان جدیت و آمادگی ما برای خروج از چارچوب‌های تعریف شده بعد از جنگ دوم جهانی نیز اشاره دارد. به این معنا، با فروریزی تقسیمات امنیتی - راهبردی توافق شده بین قدرت‌ها یا به بیان یونایتد پرس اینترنشنال «از دست رفتن حق وتوی آمریکایی‌ها در مورد تعاملات سایر قدرت‌ها با ایران»، احتمال برگشت‌پذیری این چارچوب تقسیم جهان و انحصار سلطه بر ایران توسط آمریکا را به صفر نزدیک می‌کنند.
ادعای بازیگری ما به عنوان یک قدرت مستقل و محوری در تحولات کنونی ادعای صرف نیست. تنها کافی است به تفاوت نوع پیوندها و منافع طرف‌های بازیگر در تحولات منطقه اندکی توجه شود. هیچ کس نمی‌تواند در اینکه مصالح و منافع ایران از هر جهت به ویژه حیاتی‌ترین آن یعنی شکست تکفیری‌ها و آمریکا در منطقه، خاصه سوریه، عراق یا لبنان، با هر مقیاسی به مراتب بیشتر از روسیه است، تردید کند. تهدید روسیه از جانب تکفیری‌ها، از دست دادن یک پایگاه یا یک رابطه ویژه با سوریه به ضمیمه خطرات آتی و احتمالی حرکت آنها به سمت مرزهای آن کشور در جنوب می‌باشد. اما برای درک معنا و مفهوم تبعات پیروزی تکفیری‌ها در منطقه برای ما، تنها یک یادآوری و مرور ساده بر طرح­‌های متعدد غرب به سرکردگی آمریکا از دهه هفتاد شمسی کفایت می‌کند. تمامی طرح‌­های مختلف اعم از نظم نوین، خاورمیانه جدید، خاور‌میانه بزرگ به علاوه تمامی تهاجمات رژیم صهیونیستی به لبنان و فلسطین و نهایتاً لشکرکشی‌های پرهزینه و خسران‌بار بوش پدر و پسر در دفعات مکرر به عراق و افغانستان، چه هدف دیگری جز غلبه بر جمهوری اسلامی ایران و سرنگونی آن را مدنظر داشته است؟! نتیجه پیروزی تکفیری‌ها برای ما، صرفاً از دست دادن یک امتیاز یا یک متحد نیست بلکه غوطه‌ور شدن کشور در خون و ناامنی و نهایتاً پایان کشور است.
به علاوه، اساساً آیا این روسیه بوده است که ما را درگیر جنگ با تکفیری‌ها در سوریه کرده است یا برعکس؟! حداقل در این نیز تردیدی نیست که ارتقای سطح درگیری روسیه در جنگ سوریه از یک سال گذشته، محصول مغز متفکر و استراتژیست شجاع سپاه قدس و سفر وی به مسکو و دیدار با پوتین بوده است. طی این یک‌سال نیز ما دائماً مترصد اقدامات روسیه و تلاش برای تثبیت راهبردی آن کشور در جنگ با تکفیری‌ها بوده­‌ایم. به نحوی که صریحاً بعضی عقب­گردها در عملکرد روسیه در این جنگ را متذکر شده و در جهت تصحیح یا جبران آن اقدام نموده‌­ایم. البته همان­‌طور­که این عملکرد ما، بازی به معنای همسوسازی روسیه با راهبردها و سیاست‌های کشور در سوریه و منطقه بوده است، متقابلاً در مورد روسیه نیز قطعاً می‌توان سخن از بازی با کارت ما به­ میان آورد. علاوه بر این و  به دلیل تفاوت کیفی اهمیت منافع ما با روسیه، همان­‌طور­که در مواردی تاکنون شاهد بوده­‌ایم، بایستی حتی احتمال رها کردن جنگ سوریه از سوی این کشور را هم داد. در واقع نه تنها تفاوت منافع ما و روسیه بلکه تمایز ماهوی قدرت روسیه نسبت به آمریکا، احتمال این اتفاق و معامله کلان این کشور با آمریکا را بسیار قوت می‌بخشد. چون بر خلاف آمریکا برای این کشور، سلطه بر جهان و حفظ نظم بین‌المللی موضوعیت ندارد و در نتیجه عقب‌نشینی روسیه از یک منطقه یا یک کشور کاملاً عادی و معقول است. در حالی که این موضوع برای آمریکا بی‌معناست چراکه به اعتبار ماهیت قدرت و منافعش، تمام جهان برای آمریکا مثل کشور آمریکاست. با این حال، اگرچه بنا به ماهیت سیاست مدرن خاصه در حوزه روابط بین‌الملل و هم‌چنین با توجه به ماهیت قدرت و منافع روسیه در منطقه و سوریه، احتمال تغییر جهت روسیه یا معامله آن بعید نیست، بلکه مسبوق به سابقه نیز هست، شرایط و مقتضیات کنونی منطقه و جهان احتمال کمی به آن می‌دهد. در واقع همان طور که ایران با جواز استفاده از پایگاه نشان داد تا چه حد منافع خویش را مستقل از تقسیم‌بندی‌های جهانی قدرت و تعاملات با آمریکا و غرب لحاظ می‌کند، روسیه نیز با این اقدام عدم اقبال خود را برای قربانی کردن روابط راهبردی‌اش با ایران و در منطقه به هدف حفظ تعاملات با واشنگتن منعکس می‌کند. اما حتی بر فرض چنین اتفاقی نمی‌توان آن را به مثابه خنجر از پشت تفسیر یا تلقی کرد. اینکه گفته شود «روسیه وجود ایران قدرتمند در همسایگی خود را با منافع ملی‌اش ناسازگار می‌بیند» یا «‌موافق تضعیف تدریجی اقتصاد ایران و جلوگیری از تبدیل شدن ایران به بازیگر درجه یک منطقه‌ای است» بعضاً یا تکرار قاعده‌ای همگانی و کلی است یا اینکه تکرار کلیشه‌های نامنطبق بر شرایط فعلی و رفتار روس‌ها در قبال ماست.
اما سخن فوق سخنی عام است چون هیچ کشوری علی‌الاصل کشور قدرتمند در همسایگی خود را خواهان نیست. کما اینکه در صورت تمایز ماهوی کشورهای همسایه با ما، سیاست ما نیز عقلاً مصداق این نظر است. اما مسئله قدرتمندی حد و حدود دارد و بایستی به طور عینی و مشخص از میزان تمایل یا عدم تمایل روسیه به قدرتمندی ما سخن گفت. روشن است که روسیه خواهان تبدیل ما به یک قدرت اتمی نبوده و نیست کما اینکه در همین چارچوب در موضوع هسته‌ای با ما تعامل کرد. اما فراتر از این ادعایی چنین خصوصاً ادعای «تمایل روسیه به تضعیف تدریجی اقتصاد ایران» یا «جلوگیری از تبدیل ایران به یک بازیگر درجه یک منطقه‌ای» خلاف شواهد و ادله عینی است. در واقع وقتی وزیر نفت کشور در اقدامی به غایت عجیب بر خلاف عقلانیت لازم، در کوران مذاکرات هسته‌ای با بالا گرفتن چالش روسیه با غرب در آمادگی ایران برای تأمین گاز و نفت اروپا سخن می‌گوید، این ما هستیم که خواهان سوق دادن روسیه به این سمت و سو می­‌باشیم. غیر از همکاری و تعامل با ایران در جنگ سوریه که عملاً در جهت تقویت موقعیت ایران به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای است، نوع معاملات هسته‌ای و نظامی نیز قطعاً اگر در این جهت نباشد بر خلاف آن و در جهت تضعیف قدرت ایران نیست. آیا تلاش روسیه برای عضویت ایران در پیمان شانگهای به معنای عدم تمایل روسیه به ایران قدرتمند است؟ عجیب‌تر از همه، ادعای تلاش روسیه برای تضعیف تدریجی اقتصاد کشور است. ظاهراً کسانی‌که چنین ادعاهایی می‌کنند هیچ آگاهی معناداری از درخواست‌های روسیه برای همکاری خاصه در حوزه اقتصادی ندارند. در این زمینه مانعیت را نه در سمت روس­‌ها بلکه در سمت دولت آقای روحانی باید جستجو کرد که در مواردی نیز به اعتراض روس‌­ها منجر شده است. ایجاد خط ارتباطی خاص با رهبری نظام از سوی روس‌ها دقیقاً برای رفع چنین موانعی است که ناشی از شدت شیفتگی به کدخدا، هرگونه تحرک در جهت بسط ارتباط با روس­‌ها را حتی‌الامکان با ممانعت مواجه می‌کند. لازم نیست چندان دور برویم. روس‌­ها در جریان تحریم ترک­‌ها پس از سقوط جنگنده‌­شان توسط آنها، کاری نبود که برای بسط روابط اقتصادی با ما انجام نداده باشند!! در واقع باید این‌گونه گفت که مسئله اساساً روابط متقابل نبود، بلکه روس­‌ها به هزار طریق بازار خود را به ما هدیه کردند و ما را تشویق به پر کردن خلأ ترک‌ها می‌نمودند گرچه طبق معمول با تعلل هشت ماهه نهایتاً بار دیگر ترک‌­ها به سر خوان بازار 100 میلیار‌د دلاری روس‌ها بازگشتند.
اما به عنوان سخن آخر لازم است به سفر پوتین به ایران و دیدار با رهبری با آن شکل خاص و هدیه ویژه اشاره کرد. تفصیل اینکه در آن دیدار چه گذشت، بیرون از مجال این نوشتار است. تنها به این نکته بسنده می‌کنیم که پوتین صراحتاً در این دیدار به ادعاهای مربوط به شیوه خنجرزنی از پشت اشاره کرد و با نفی آن، حد و محدوده‌­ای را بیرون از تمایل راهبردی و ثابت روسیه برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشت.
بر این اساس تلاش برای تخریب چنین رابطه‌ای با ادله کلی و ذهنی غیرمنطبق بر واقعیات یا به بیان بهتر اعطای جواز استفاده از پایگاه نظامی در کشور، عامدانه یا جاهلانه خیانتی آشکار به کشور است. در بحبوحه نبرد سرنوشت­‌ساز حلب، تبدیل موضوع جواز فرود و صعود هواپیماهای روسی که مشابه آن هر روزه از فرودگاه‌های کشور صدها بار اتفاق می‌افتد اگر عامدانه باشد فراتر از خیانت بلکه همکاری آشکار با دشمن است. وقتی این اقدام بر مبنای توافق کشوری مستقل و در واقع در پاسخ و جهت خواست و تمایل ما به درگیری بیشتر و گسترده‌تر روس‌ها در جنگ با تکفیری‌ها انجام می‌شود، این جنجال‌آفرینی‌ها که علناً در پی دعوت و درخواست آمریکا انجام می‌گردد چه معنای دیگری جز این می‌تواند داشته باشد.
* استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی

 


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 95/6/3ساعــت 7:22 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی تحولات منطقه به سود محور مقاومت است بسیج پرس - یک تحل

تحولات منطقه به سود محور مقاومت است

بسیج پرس - یک تحلیلگر مسایل خاورمیانه در گفتاری به بررسی تحولات چند ماه اخیر در منطقه به خصوص رویکرد تازه ترکیه در قبال سوریه، زیان عربستان در تحولات یمن، همکاری نظامی ایران و روسیه و تفاهم همکاری سه کشور آذربایجان، ایران و روسیه پرداخته است.


تحولات منطقه به سود محور مقاومت است

 

به گزارش بسیج پرس ؛ محمد علی مهتدی تحلیلگر مسایل خاورمیانه در گفتاری به بررسی تحولات چند ماه اخیر در منطقه به خصوص رویکرد تازه ترکیه در قبال سوریه، زیان عربستان در تحولات یمن، همکاری نظامی ایران و روسیه و تفاهم همکاری سه کشور آذربایجان، ایران و روسیه پرداخته است.

طی چند ماه اخیر شاهد تحولات بسیار مهمی در همه کانون های بحران، چه در سوریه، چه در یمن، چه در عراق و چه در ترکیه بودیم. به طور کلی وضعیت جدیدی در منطقه پدید آمده است. وضعیتی که به طور کلی به سود محور مقاومت است.

حمله به سوریه و جنگ جهانی علیه این کشور که از سوی آمریکا، انگلستان، اسرائیل، عربستان و حتی ترکیه برای سرنگونی رژیم اسد صورت گرفت و به دنبال آن ده ها هزار نفر تروریست تکفیری از سراسر جهان وارد منطقه شدند، به این دلیل که حکومت بشار اسد، یک حکومت دیکتاتوری یا پلیسی است، نبود. بلکه هدف اصلی بر اساس نتیجه شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه در سال 2006 بود که چون اسرائیل نمی توانست حزب الله را نابود کند، بنابراین تصمیم به حمله به عمق استراتژیک مقاومت و حمله اتصال این محور بین ایران، لبنان و فلسطین کرد. تصور بر این بود که حداکثر تا 3 ماه، محور مقاومت شکست خورده، ارتش سوریه تجزیه شده و در نهایت رژیم اسد سرنگون می شود. در نهایت رژیمی سر کار خواهد آمد که مخالف محور مقاومت باشد و در محور دوستان آمریکا در منطقه عمل کند. اما مقاومت نزدیک به شش سال ادامه یافت و هنوز نیز ادامه دارد. آمریکایی ها نیز سعی داشتند بر اساس یک جنگ فرسایشی، نیروهای مقاومت در منطقه را به فرسایش کشانده که به طور حتم این به نفع اسرائیل است.
از طرف دیگر شاهد حضور جدی روس ها در منطقه و مبارزه با تروریسم هستیم. طی توافق صورت گرفته میان جمهوری اسلامی ایران و روسیه، روس ها توانستند از تسهیلات نظامی ایران _ استقرار بمب افکن ها و جنگنده های نظامی در پایگاه نوژه همدان_ برای مورد هدف قرار دادن مواضع داعش استفاده کنند. این اتفاق تحول بسیار مهم و استراتژیک در سطح منطقه بوده و حاوی پیامی برای آمریکایی ها، سعودی ها و دیگر کشورهای منطقه است.

در آن سو، ترکیه بعد از کودتای نافرجام، متوجه شد این مساله از غرب نشات گرفته است. بنابراظهارات آقای اردوغان، ترکیه از کشورهایی که مانند عربستان و امارات که همپیمان محسوب می شدند، از پشت خنجر خورد. از طرفی گرچه ترکیه عضو مهم پیمان آتلانتیک شمالی _ ناتو _ است اما به نظر می رسد اعضای آن توجهی به ترکیه نداشتند و ترکیه فقط به عنوان یک کشوری که باید به ناتو خدماتی  ارایه دهد، شناخته شده است. و در مقابل هیچ پشتیبانی از ترکیه نمی شود. مجموعه تحولات پیش آمده برای ترکیه، مقامات این کشور را سر دوراهی قرار داد که یا به سمت صفر کردن مشکلات با همسایگان رفته و مواضع خود در سوریه را تغییر دهند یا همچنین همپیمان غرب باقی مانده و به سیاست های آنها عمل کنند. البته طی دیدار آقای اردوغان با آقای پوتین در سنپترزبورگ، مذاکراتی صورت گرفته و بر اساس آن روس ها اعلام کردند، ترکیه به زودی مرزهای خود با سوریه را خواهد بست. چنین اتفاقی موجب می شود 80 درصد مساله حل شود و پایان دادن به حضور تروریست ها در سوریه آسان شود. زیرا مشکل اصلی کمک های بین المللی است که از طریق مرز ترکیه به تروریست ها می رسد. اظهارنظر مسئولان ترکیه اعم از نخست وزیر و وزیر امور خارجه، گویای آن است که ترکیه در نظر دارد مواضع خود در قبال سوریه را تغییر داده و به سمت صفر کردن مشکلات با همسایگان پیش برود و بیش از این خدمات رایگان به ناتو و غرب ندهد. زیرا ادامه سیاست کنونی برای ترکیه بسیار خطرناک است. نمونه آن انفجار انتحاری در شرق ترکیه _ غازی عینتاب _ که بیش از 30 نفر در یک مراسم عروسی کشته شدند و همچنین حملات و انفجارهای دیگر در استانبول که موجب وارد شدن ضربه شدید به اقتصاد و تروریسم ترکیه شد. از این رو باید مسئولان ترکیه ای به این نتیجه رسیده باشند که ادامه سیاست های پیشین به سود آنها نبوده و باید تغییر در این سیاست های داده شود. همچنین قرار است اردوغان سفری به ایران و ملاقات با مقامات ایرانی داشته باشد که احتمال می رود، بعد از آن تغییراتی را اعلام کند.

طی برگزاری کنفرانس سران سه کشور ایران، آذربایجان و روسیه در باکو، و امضای تفاهم صورت گرفته، منطقه قفقاز به خلیج فارس از طریق راه آهن و خط آسفالت متصل می شود که این تحول بزرگی در ژئواکونومیک منطقه خواهد بود. تصور بر این است که دیگر کشورهای منطقه قفقاز مانند ارمنستان و گرجستان هم به این تفاهم نامه بپیوندند که در نهایت تحول بزرگی در زمینه اقتصاد و تجارت منطقه ای به وجود خواهد آورد و منطقه قفقاز به شبه قاره و شرق اتصال می یابد. ترکیه نیز نمی تواند خود را از این مساله کنار بکشد و باید به طور حتم به آن بپیوندد.

از طرفی کار زیادی از دست آمریکایی ها ساخته نیست. زیرا آمریکا در منطقه ضعیف شده و تا 4 ماه دیگر درگیر انتخابات خود هستند. از این رو نمی توانند دست به ابتکار عمل جدی و موثری در منطقه بزنند.

نقطه بحرانی دیگر پرونده یمن بوده که تحولات ژرفی روی داده است. عربستان سعی داشت مجموعه اهدافی که نتوانست از طریق نظامی در یمن دنبال کند را از طریق مذاکرات در کویت به ملت یمن تحمیل کند. اما یمنی ها نپذیرفتند و مذاکرات کویت پس از سه ماه به شکست انجامید. رشته تحولات سیاسی و نظامی روی داده در یمن به شدت به زیان عربستان بود. تشکیل شورای ده نفره برای اداره کشور، تشکیل جلسه پارلمان و تایید این شورا از سوی پارلمان و همچنین عزل منصور هادی به عنوان کسی که به کشور خیانت کرده و تظاهرات میلیونی مردم در صنعا در حمایت کامل از انصارالله و شورای ده نفره، از جمله تحولات سیاسی در یمن است. باید گفت پس از این تحولات عملا راه در برابر هر ادعایی از سوی عربستان مبنی بر مشروعیت منصورهادی  و طرفدارانش بسته شده و ماموریت اسماعیل ولد الشیخ احمد نماینده سازمان ملل در امور یمن نیز پایان یافته فرض کرد. به خصوص آن که تمامی تلاش های ولد شیخ احمد در راستای مواضع عربستان سعودی و نه ملت یمن بود. همچنین پس از شکست مذاکرات، عربستان حملات نظامی خود را از سر گرفته و به دلیل ویرانی های بسیار و نبود هدف نظامی، با خشم اقدام به بمباران مدارس، بیمارستان ها، بازار و جاده ها کردند. اقدامی که جز افزایش جنایات جنگی هیچ چیز دیگری ندارد. در مقابل ارتش یمن و کمیته های مردیم انصارالله با استفاده از موشک های بالستیک اقدام به مورد هدف قرار دادن پایگاه ها و تانک های عربستانی کرده و در داخل خاک عربستان به سمت شهرهای جیزان _ که در آستانه بازپس گرفتن است _ و سپس عسیر و نجران حرکت کرده اند. سه شهر جیزان، عسیر و نجران استان های یمن است که در سال 1936 از سوی عربستان اشغال شدند. بنابراین عربستان با وضعیت بسیار سختی به خصوص بحران اقتصادی مواجه است. مقامات سعودی قادر به پرداخت حقوق کارمندان نبوده و شرکت های عربی به تدریج در حال ورشکست شدن هستند. در عین حال رشد اقتصادی عربستان تنزل کرده است. مجموعه فشارهای اقتصادی در داخل عربستان و شکست در سوریه و یمن، باید مسئولان عربستانی را وادار به بازگشت به عقلانیت در سیاست کند. اما آنچه همچنان روی می دهد، خشم، کینه توزی و یک دندگی نه بر اساس منافع ملی است. در نهایت آن که تحولات منطقه، تحولاتی مثبت و به سود محور مقاومت و به زیان آمریکا، اسرائیل و عربستان است.


+ نوشته شـــده در سه شنبه 95/6/2ساعــت 6:51 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی سخنگوی دولت همه مدیران نجومی را سرمایه کشور دانست! رو
روند حمایت دولت یازدهم از صاحبان فیش‌های نجومی همچنان ادامه دارد و در همین راستا سخنگوی دولت در برنامه نگاه یک ضمن توجیه گفته‌هایش در حمایت از یکی از نجومی‌بگیران، آنها را نیز ذخایر نظام نامیده است.


سرویس سیاسی-

وقتی خطایی صورت می‌گیرد بهترین کار عذرخواهی است. عذرخواهی به معنای پذیرش آن خطاست و البته در ادامه روندی که در جهت اصلاح آن خطا باشد. اما به واقع در موضوع فیش‌های نجومی شاهد تناقضاتی در عملکرد دولتی‌ها بودیم که در نوع خود مثال‌زدنی است.
عذرخواهی از خطا 
و حمایت از خطاکار! 
در ابتدای افشای فیش‌های نجومی برخی از دولتمردان به سرعت مسیر فرافکنی را در پیش گرفتند و پس از آنکه تعداد فیش‌های افشا شده افزایش یافت شاهد عذرخواهی سخنگوی دولت در 24 خرداد ماه بودیم. محمدباقر نوبخت با حضور در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو سیما از مردم بابت حقوق‌های نجومی برخی مدیران در دولت تدبیر و امید عذرخواهی کرد و گفت: «با اصلاح قانون، اجازه این‌گونه سوءاستفاده‌ها را در آینده نخواهیم داد.» 
وقتی عذرخواهی صورت می‌گیرد یعنی خطایی رخ داده و وقتی خطایی رخ دهد یعنی خطاکاری هست. با این حال حمایت از خطاکار توسط دولت از جمله آن تناقضاتی است که به آن اشاره کردیم. نمونه آشکار این تناقض در مراسم معارفه مدیر جدید صندوق توسعه ملی، دیده شد. در آن مراسم سخنگوی دولت، صفدر حسینی را که پیش از آن فیش‌های نجومی او منتشر شده بود، از ذخایر نظام یاد کرد و گفت: «گذشته از ارادت شخصی بنده به دکتر حسینی، سایر اعضای هیئت عامل سابق صندوق توسعه ملی نیز از بزرگان اقتصاد کشور هستند و الحق در دوران مسئولیت خود امانتداران! بزرگی برای کشور بودند.»
سوءاستفاده‌کنندگان از منافذ قانونی ذخایر نظام!
در تازه‌ترین اظهارات، سخنگوی دولت در برنامه نگاه یک «همه مدیرانی که استعفا کردند را (مدیران نجومی‌بگیر) از ذخایر کشور» نامیده است و همچنین وی با اشاره به برخی ادعاها مبنی بر شناسایی 1000 نفر که حقوق غیرمتعارف دریافت می‌کردند، گفته است: «این ادعا غلط است و از این تعداد فقط 3 درصد حقوق نامتعارف داشتند همچنین هیچ کسی در این‌باره به قوه قضائیه نرفت زیرا حقوق‌ها غیرمتعارف بود اما غیرقانونی نبود.» 
تناقض در گفته‌های اخیر سخنگوی دولت نیز به وضوح دیده می‌شود. وی در این برنامه ضمن آنکه همچنان نجومی‌بگیران را ذخایر نظام می‌داند در توجیه دریافت‌های آنان گفته است: «دریافتی آنان اگرچه غیرمتعارف بوده اما غیرقانونی نبوده است که این افراد با استفاده از خلأ قانونی از مصوبات خاصی استفاده (بخوانید سوءاستفاده) می‌کردند بنابراین متأسفانه قانون ما ایراد دارد.» به همین علت وقتی این اتفاق رخ داد. یعنی سخنگوی دولت از طرفی به این نکته اذعان دارد که این افراد از منافذ قانونی برای این دریافت‌ها سوءاستفاده می‌کرده‌اند و از طرفی دیگر آنها را نیز در کنار مدیران متعهد نظام قرار می‌دهد و از ذخایر نظام می‌نامد!
دولت خبر داشت یا نداشت؟!
در ادامه نوبخت اضافه کرده است: «در بررسی‌ها مشخص شد که آنان یک سری مصوبات خاص در اختیارشان بوده است که می‌توانستند از آن استفاده کنند و دولت قطعاً تا موقعی که این اتفاق نیفتاده بود از آن آگاهی نداشت در غیر این صورت زودتر از این، اقدامات قانونی صورت می‌گرفت.» 
این گفته سخنگوی دولت منتفی است که دولت اگر خبر داشت زودتر اقدام می‌کرد چرا که به اقرار دولتمردان و همچنین رئیس سازمان بازرسی کل کشور که به دولت در این زمینه هشدار داده بود، دولت یازدهم در جریان این پرداخت‌ها بوده است و تا زمانی که این فیش‌ها رسانه‌ای نشده بود برخوردی با آنها صورت نگرفت. قاضی سراج، طی نامه شماره 236050 مورخ 10 اسفند 93 به وزیر امور اقتصاد و دارایی در مورد مدیر بانک رفاه که از جمله نجومی‌بگیران بوده است هشدار داده بود و تا زمانی که فیش‌های وی رسانه‌ای نشد از برخورد و عزل خبری نبود. 
سخنگوی دولت: چرا به نقطه ضعف‌ها انتقاد می‌کنید؟!
باز هم در این فقره شاهد حمله دولتمردان به منتقدین فیش‌های نجومی هستیم. سخنگوی دولت به صراحت صاحب فیش نجومی را «ذخیره نظام» و «امانتدار» می‌نامد، یعنی همان کسی که به قول نوبخت از منافذ قانونی استفاده (بخوانید سوءاستفاده) کرده، آنگاه هر کسی که به این گفته او انتقاد کرده را این گونه خطاب قرار می‌دهد: «در یک روز تودیع و معارفه که نیم ساعت صحبت می‌شود شما یک کلمه از یک صحبت نیم ساعته و آن منتقدی که کارش فقط این است بگردد ببیند کجا یک ضعفی وجود دارد و فردا در روزنامه‌اش بزند، در آنجا توضیح داده شد که منابع ما در کشور شامل دو بخش منابع ارزی و ذخایر انسانی است.» البته جالب است که او این گفته خود را به عنوان نقطه ضعف قبول دارد.

+ نوشته شـــده در دوشنبه 95/6/1ساعــت 10:15 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی اتوبان «آکبند» فروشی نداریم!(یادداشت روز) 1- جنگی

د

 



1- جنگی را که آمریکا و اسرائیل و انگلیس 16 سال پیش در منطقه استارت زدند، با شدت بیشتر و در ابعادی جدید ادامه دارد. آنها صراحتاً از «جنگ تمدن‌ها» و ضرورت تجزیه برخی کشورهای قدرتمند و تغییر نقشه غرب آسیا (خاورمیانه جدید) سخن گفتند. ناکامی در جنگ‌های افغانستان و عراق و لبنان و غزه، آنها را به جنگ نیابتی در ابعادی گسترده‌تر کشاند. شبکه موازی این جنگ نیابتی در داخل ایران، سازمان فتنه‌ای بود که در سال‌های 78 و 88 از پرده پنهانکاری درآمد و  رد پا و سند خیانت را  بر جای گذاشت. بقایای این شبکه همچنان فعالند، چون اتاق فرماندهی و عملیات جنگ تمدن‌ها و جنگ نیابتی در واشنگتن و تل‌آویو و لندن فعال است. تقویت امواج عملیات روانی دشمن، اخلال و اختلال در اعمال امور حاکمیتی، بزرگ‌نمایی حریف و تحقیر جبهه خودی با القای «ما نمی‌توانیم»، نفوذ در دولت و کمک به ریل‌گذاری‌های انحرافی مطلوب دشمن که دست کشور و نظام را در برابر نظام سلطه ببندد، و ایجاد دو قطبی‌های منحرف کننده اذهان از «جنگ بزرگ تمدن‌ها»، از جمله کار ویژه‌های این طیف است. بنابراین هم به اعتبار تداوم جنگ تمدن‌ها و هم از آن جهت که پیاده نظام و بازوهای جنگ نیابتی دشمن فعالند، جبهه نیروهای انقلابی نیز باید در پویایی و تحرک مضاعف باشد؛ بماند که حتی اگر این تهدیدها نبود؛ تکلیف بزرگ «تمدن‌سازی» و ایجاد الگوی نمونه پیشرفت تمدنی در تراز انقلاب اسلامی، بر دوش جریان حزب‌اللهی سنگینی می‌کرد. رحمت و رضوان الهی نثار امام خمینی باد که فرمود «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم».
2- منطقه راهبردی حلب در سوریه، خط مقدم نبرد تمدن‌هاست. محاصره و شکست جبهه تروریست‌ها در حلب برای آمریکا و صهیونیست‌ها آن قدر حیثیتی و حیاتی بود که وقتی اردوغان تجدید نظر درباره سیاست ترکیه  را زمزمه می‌کرد، با کودتا گوشمالی داده شد. مقامات رژیم صهیونیستی ابا نداشته‌اند که بگویند جنگ در سوریه موجب ایجاد حاشیه امنیت برای آنها شده، همچنان که برخی مقامات آمریکایی و صهیونیستی  بارها از ضرورت تجزیه عراق و سوریه و ترکیه و ایران سخن ‌گفتند. هم اکنون برخی قرائن از تقلا برای ایجاد دولتی کردنشین در حد فاصل ترکیه و سوریه و عراق و ایران حکایت می‌کند. در این مسیر، برخی گروه‌های تروریستی منحله مجدداً احیا شده‌اند، همچنان که  دو سال پیش در شمال عراق و شرق سوریه از داعش رونمایی کردند و این بازوی جنگ نیابتی تا جلولا در مرزهای غربی ایران پیش آمد. اگر  هوشیاری و ابتکار عمل نظام در منکوب کردن این جنگ ذاتاً «آمریکایی- صهیونیستی- انگلیسی- سعودی» نبود، بی‌تردید شهرهای مرزی ما در معرض تهدید و ناامنی قرار می‌گرفت و  همان وحشی‌گری و ویرانی حرث و نسل  که تروریست‌ها در حلب سوریه بر جای گذاشتند، در همدان و کرمانشاه انجام می‌دادند.
3- در چنین شرایطی ناگهان می‌بینید جماعتی با استارت‌های «مجازی» از تل‌آویو و لندن و ریاض و پاریس، غیرتی شده‌اند که چرا به جنگنده‌های روسیه اجازه داده‌اید از طریق پایگاه نوژه همدان، مواضع تروریست‌ها را در حلب بمباران کنند؟ سند برای تداوم همکاری جریان فتنه با آمریکا و انگلیس و اسرائیل، از این واضح‌تر؟! یادمان نرفته که همین طیف 7 سال پیش درست زمانی که از اوباما به شکل رسمی گدایی حمایت می‌کردند و آمریکا صراحتاً می‌گفت پشت آنهاست، برای رد گم کنی شعار «مرگ بر روسیه» سر دادند. و باز یادمان نرفته همین جماعت آمریکایی، 30 سال پیش هم «مرگ بر شوروی» می‌گفتند. چرا؟ پاسخ امام(ره) بسیار حکیمانه است: «نباید فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا هستیم. ما در جنگ با آمریکا و تفاله‌های آمریکا (هستیم)، این تفاله‌هایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الان هم هستند. باید هر یک از اینها را شناسایی کنید و به دادگاهها معرفی کنید، ننشینید که باز یک جایی را آتش بزنند. اینها می‌خواهند خرابی کنند. کار ندارند به این که کی کشته بشود و کی از بین برود... خط این بود که اصلاً آمریکا منسی ]فراموش[ بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته «الله اکبر» را کنار می‌گذاشتند، سوت می‌زدند و کف می‌زدند آن هم روز عاشورا. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود».
4- بدفهمی‌ها و بی‌خبری‌ها را استثنا کنیم. اما خط دهندگان اصلی «اعتراض به همراه کردن روسیه علیه تروریست‌ها»، در حقیقت با زبان بی‌زبانی می‌گویند چرا تروریست‌های بدتر از مغول را در عراق و سوریه و حلب سرکوب می‌کنید و نمی‌گذارید آن قدر جلو بیایند که مجبور شوید در همدان و کرمانشاه و ایلام و خوزستان تلفات سنگین بدهید و با آنها بجنگید؟! آنها بهتر از هر کس می‌دانند که اگر ایران مقاومت نکرده بود، روس‌ها نه تنها در سوریه که حتی در ماجرای اوکراین بند را به آب داده بودند و می‌دانند که جنگنده‌های روسیه صرفاً بر اساس چهارچوب تعیین شده از سوی ایران علیه تروریست‌ها عملیات می‌کنند. و باز می‌دانند که اگر آمریکا و انگلیس نیز -به فرض محال- می‌پذیرفتند تروریست‌ها را سرکوب کنند، آنها را نیز در همین چهارچوب تعریف شده به خدمت می‌گرفتیم. اما ناف این جماعت را با نوکری بریده‌اند. اگر قرار به بازی در زمین و نقشه مستکبران علیه منافع ملی و نظام اسلامی باشد، چشم بسته حاضرند پیشمرگ شوند (چنان که برخی دست‌اندرکاران مفلوک فتنه شدند). و درست به دلیل همین نوکری، نمی‌بینند این ایران است که توانمندی روسیه را در راستای منافع ملی به خدمت گرفته است. سربسته باید گفت این هیاهوها که در رسانه‌های غربی نیز به چشم می‌خورد، برای غفلت افکار عمومی ایران از برخی خیانت‌ها در ماجرای برجام، FATF و قراردادهای خسارت‌بار نفتی است. به یک معنا و برخلاف تصور اولیه برخی سیاسیون، برجام نقطه پایان بخشی از چالش‌ها با آمریکا و غرب (چیزی شبیه پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ) نبود بلکه آغاز زنجیره‌ای از چالش‌های طراحی شده توسط دشمن در قبال نفوذ منطقه‌ای و قدرت نظامی و اقتدار ایران  بود. در حقیقت امروز معلوم شده آن نگرشی که می‌گفت «یک حالی به آمریکا بدهیم، تا فشارهای اقتصادی برطرف شود»! کاملاً هپروتی و خلاف واقعیت‌ها بوده است. به موازات آشکار شدن این حقیقت‌ که آرزواندیشی نسبت به آمریکا توهم محض بوده، حامیان فتنه ابایی ندارند از اینکه بگویند به خانه رئیس جمهور رفته و به او هشدار داده‌اند «تو دارای سازمان رأی مستقل نیستی و اگر بخواهی مسیری مستقل از ما طی کنی، بازنده انتخابات خواهی بود». فشار خارجی و داخلی بر آن است تا دولت را به «بیماری خودایمنی» (Autoimmune disease - بیماری‌ای که در آن دستگاه ایمنی بدن به اشتباه، به خود بدن حمله می‌کند) آلوده سازد.
5- حتی اگر تهدیدها و چالش‌های مهم در حوزه اقتصاد و سیاست و فرهنگ نبود، مسئولیت اقدام و عمل در تراز گفتمان انقلاب اسلامی و تمدن‌سازی اسلامی- ایرانی بر دوش انبوه نیروهای حزب‌اللهی سنگینی می‌کرد. این نقصان بزرگی است که ظرفیت حزب‌الله به موضوعاتی نظیر انتخابات یامقابله با فتنه و آشوب محدود شود و در غیر این موضوعات، آن ظرفیت بزرگ معطل بماند. و باز، ضعف مهمی است که این جریان سربلند و امتحان پس داده در جبهه‌های مختلف سیاسی و نظامی و علمی و فنی و سازندگی، در مواقف انتخابات از موضع عدم تدارک و اضطرار رفتار کند. نگاه حاضری‌خوری و فست‌فودی به عرصه سیاست و اجتماعیات- که انتخابات تنها یکی از فروع آن می‌باشد- نقض غرض و وهن جریان انقلابی است. اندیشه و تدبیر و تدارک برای جایگزین تمدنی- فرهنگی و آلترناتیوسازی در این زمینه، آن نگاه متعالی و دوراندیشانه‌ای است که اگر غالب شد، به خودی خود نیازها یا چالش‌های محدودتر (مانند انتخابات، بسیج افکار عمومی، تحرکات فتنه‌گران و...) را نیز مدیریت خواهد کرد. از باب مثال اگر همت کردیم و از تهران تا مشهد بزرگراه کشیدیم، به واسطه این بزرگراه می‌توانیم به شهرهای واقع در مسیر هم تردد کنیم اما اگر همت ما محدود به کشیدن جاده تا ورامین بود، نه به مشهد و نیشابور و دامغان و شاهرود، که حتی به گرمسار و سمنان هم نمی‌توانیم برویم. اگر باغی را با انواع درختان میوه آباد کردیم، در حاشیه آن می‌توان سبزی خوردن هم کاشت. اما با این روحیه که بی‌زحمت به محصول برسیم، نه تنها به گردو و خرما که حتی به سبزی خوردن هم نمی‌شود رسید. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، باید زحمت کشید و راه ناهموار را هموار و صاف کرد، وگرنه هیچ راه آسفالته‌ای پیش‌روی هیچ ملتی وجود ندارد.
6- تلویزیون و یخچال را می‌شود «آکبند» خرید و آورد و استفاده کرد. اما هیچ جاده‌ای را نمی‌توان خرید و نصب کرد! جاده و اتوبان را باید «ساخت». تلویزیون، مصرفی است و چند سال یک بار نو می‌شود اما اتوبان می‌ماند و باید طوری ساخته شود که دهه‌ها بماند. در اتوبان، «ظاهر» آن دیده می‌شود اما مهم «باطن» و زیرساخت آن است. ماه‌ها و چه بسا سالها طول می‌کشد تا یک جاده کوبیده و زیرسازی شود اما ظرف چند هفته آسفالت آن ریخته می‌شود. حاضری خوری، یعنی آن نوع کار ظاهرسازانه که بعضاً در آستانه سفر مقامات به شهرها از سوی بعضی مدیران محلی انجام می‌شود؛ یک شبه جاده می‌کشند یا باغ و بوستان می‌سازند. چند روز بعد هم که بازدید کننده رفت، جاده کذایی، شرحه شرحه می‌شود و بوستان سفارشی! به بیابان سوخته بدل می‌گردد. کار ماندگار یعنی مجاهدت «تبیینی» شهیدان مطهری و بهشتی، و مجاهدت «تشکیلاتی» شهید چمران و امام موسی صدر در جنوب لبنان که 30 سال بعد تبدیل به درختی تنومند و خار چشم اسرائیل شده است. سرهم بندی و باری به هر جهت عمل کردن، دون شأن مؤمن است، همچنان که قبول زحمت و تدارک نکردن و همواره خود را در موضع اضطرار و اکل میته یافتن. می‌توان تیمی ساخت که هر چند به یک فصل مسابقات نرسد اما در میان مدت و در فصل‌های طولانی به اعتبار تیم بودن و کار هماهنگ و جمعی کردن، خوش بدرخشد. و می‌توان هم تیمی چهل تکه از این طرف و آن طرف جمع کرد که در یک فصل حتی اصطلاحاً بترکاند(!) اما در فصل بعدی، اسباب سرشکستگی و آبروریزی شود؛ چون تیم، در واقع تیم همدلی و همکاری اعضا نبوده است.
7- گرفتاری‌های لاینحل دولت فعلی و برخی تجارب منفی دولت سابق به ما دیکته می‌کند که دولت‌داری، فرع بر گفتمان‌سازی و تدوین مدل عملیاتی و برنامه و کادرسازی و «تربیت تیمی» (و نه ستاره‌پرستی و ستاره‌سالاری) است. این تجربه که کسانی از طیف‌های سیاسی مختلف با اعتماد ملت، در مجلس یا دولت سر کار می‌آیند اما سپس خودرأیی و خودکامگی یا کم‌فروشی پیشه می‌کنند و پاسخگو هم نیستند، فقدان تشکیلات اجتماعی قدرتمند و مطالبه‌گر را خاطرنشان می‌شود. در چنین خلأ حمایتی- مطالبه‌ای، طبیعی است که اغلب صاحب‌منصبان و دستگاه‌ها، در قبال فشار و فریب قدرت‌های بیگانه یا محافل متنفذ قانون‌شکن منفعل می‌شوند، چون زیرسازی «قوام‌بخش» و مشوق و مؤاخذه کننده انجام نگرفته است. بدین ترتیب می‌توان گفت دو موضوع مهم «تبیین و روشنگری در جهت بسیج سالم مطالبه اجتماعی» و «تشکیلات‌سازی انسجام بخش ظرفیت‌ها»، بر هر تکلیف دیگری اولویت دارد. از متن این اقدام «گفتمان محور»، می‌توان در انتخابات هم به نامزد (در واقع تیم مطلوب نامزدساز) رسید وگرنه با رفتار معطوف به «فرصت‌سوزی و اکل میته» یا «نگاه کیش شخصیتی» و از موضع پایین به نامزدها، نمی‌توان حتی برای فردای انتخابات تدارک کرد، چه رسد به تمدن‌سازی یا مواجهه به قاعده با جنگ تمدن‌ها.
محمد ایمانی

+ نوشته شـــده در دوشنبه 95/6/1ساعــت 9:19 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی رهبر انقلاب، در تبیین نکتهای مهم، «فرهنگ و بصیرت فرهن
رهبر انقلاب در جمع ائمه جماعات استان تهران:

.



حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (یکشنبه) در دیدار ائمه‌ جماعات مساجد استان تهران، مساجد را پایگاه «اجتماع، مشورت، مقاومت، برنامه‌ریزی و حرکت اجتماعی و فرهنگی» خواندند و با اشاره به ضرورت تقویت ایمان دینی مردم به‌عنوان تکیه‌گاه اصلی انقلاب و نظام افزودند: برای تشخیص تکلیف در قبال مسائل جاری باید با نگاهی کلان و فرهنگی، روند کلی حرکت جامعه را تحلیل و جریان‌شناسی کرد.
رهبر انقلاب با یادآوری فلسفه‌ تعیین روز جهانی مسجد افزودند: این روزِ اساساً انقلابی، با پافشاری و مطالبه‌ جمهوری اسلامی و به علت آتش زدن مسجدالاقصی به‌دست صهیونیست‌ها و با هدف مقابله‌ امت اسلام با رژیم صهیونیستی، در سازمان کنفرانس اسلامی تصویب شد و باید با همین نگاه، آن را مورد توجه قرار داد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تشکیل مسجد را از ابتکارات اسلام برای شکل دادن به اجتماعات و ارتباطات مردم بر محور «ذکر، نماز و توجه به خداوند» خواندند و افزودند: در تاریخ اسلام، مسجد مرکزی برای مشورت، همکاری و تصمیم‌گیری در مسائل مهم اجتماعی، سیاسی و نظامی بوده است.
رهبر انقلاب از همین زاویه بر اهمیت مسئله‌ نماز تأکید و خاطرنشان کردند: نماز باید با کیفیت و توجه عمیق به خداوند متعال، و به‌دور از آفاتی همچون غفلت و ریا باشد و نقش ائمه‌ جماعات در تبیین و ترویج عملی و زبانی مسئله‌ نماز به عنوان حقیقتی جذاب و شوق‌انگیز بسیار مهم است.
ایشان، مسجد را پایگاهی برای همه کارهای نیک دانستند و گفتند: مسجد باید پایگاه «انسان‌سازی، عمران دل و دنیا، مقابله با دشمن، بصیرت‌افزایی و زمینه‌سازی برای ایجاد تمدن اسلامی» باشد، بنابراین وظیفه امام جماعت علاوه بر اقامه نماز، «اقامه حق و عدل، تبیین دین و ابلاغ احکام دینی» است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امام جماعت را «محور مسجد» خواندند و افزودند: امامت مسجد شغلی مهم و اساسی است و نباید با نگاهی حاشیه‌ای به این مأموریت مهم، در حق مسجد کم گذاشت، بلکه باید با «حضور منظم و با طمأنینه، ادای با کیفیتِ نماز، گفت‌وگو با مردم و تشکیل حلقه‌های معرفتی و پاسخ به سؤالات جوانان»، حق مسجد را ادا کرد.
ایشان، محوریت بخشیدن به مساجد را از جمله هنرهای بزرگ امام عظیم‌الشأن از همان روزهای اول انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: مسجد «پایگاه انواع فعالیت‌های اجتماعی» است و در تقویت فکری و ترغیب مردم به فعالیتهای گوناگون اجتماعی نقش اساسی دارد.
رهبر انقلاب مساجد را «هسته مقاومت» به‌ویژه مقاومت فرهنگی برشمردند و خاطرنشان کردند: اگر حصار و خاکریز فرهنگی نباشد، همه چیز از دست می رود.
ایشان، تلاش پیچیده و متنوع دشمنان برای نفوذ فرهنگی را گسترده تر از اوایل انقلاب دانستند و افزودند: آماج این حرکت مستمر و چند لایه، ایمان دینی مردم است، یعنی همان عاملی که عامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی بوده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انقلاب اسلامی را زلزله‌ای شدید در ارکان نظام سلطه خواندند و افزودند: به برکت «اسلام انقلابی» و «انقلاب اسلامی» هدف اصلی زورگویان جهانی یعنی فرمانروایی بر منطقه ناکام مانده و آمریکا در منطقه غرب آسیا عملاً زمین‌گیر شده است.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: اگر ایمان و پایبندی ملت به اسلام نبود، ایران نیز همچون دیگران زیر چتر آمریکا و غیرآمریکا می‌رفت و به همین علت است که آنها با ایمان مردم، خصومتی عمیق و پایان‌ناپذیر دارند.
ایشان، جوانان را در هدف‌گذاری‌های دشمنان برای نفوذ فرهنگی و تضعیف ایمان و اعتقادات مردم، یک هدف اصلی دانستند اما افزودند: با وجود همه طرح‌های فریبنده، خیلِ عظیم جوانان مؤمن به عنوان یکی از معجزات بزرگ انقلاب، نسل جوان امروز را پیشتازتر از جوانان اول انقلاب قرار داده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقش مساجد را در افزایش مقاومت و تحکیم هنرمندانه حصار فرهنگی، مهم ارزیابی کردند و افزودند: مسجد پایگاه بزرگ بسیج و حرکت فرهنگی است.
ایشان، ائمه جماعات را به استفاده هر چه بیشتر از شیوه‌های صحیح کار در مساجد توصیه و به عنوان یک مثال خاطرنشان کردند: جلسات رو در رو با مردم، از دیگر شیوه‌های تبلیغاتی در رسانه‌های مختلف، مؤثرتر است.
رهبر انقلاب، در تبیین نکته‌ای مهم، «فرهنگ و بصیرت فرهنگی» را مبنای کار حقیقی سیاسی خواندند و تأکید کردند: سیاست در معنای واقعی، طرفداری از این یا آن شخص نیست بلکه به معنای برخورداری از نگاه کلان و توان تحلیل حرکت عمومی جامعه است.
رهبر انقلاب افزودند: در نگاه سیاسیِ حقیقی، باید با بررسی حرکت عمومی جامعه، پاسخ چند سؤال اساسی روشن شود: سبک زندگی جاری ما را به کدام سمت و سو می‌کشاند و آیا در حال حرکت به سمت عدالت اجتماعی، استقلال واقعی و شکل‌دهی تمدن اسلامی هستیم یا به سمت وابستگی به آمریکا و تأثیرپذیری از بافته‌ها و یافته های غربی حرکت می‌کنیم؟
ایشان افزودند: البته در خلال این نگاه کلان و جریان‌شناسی واقعی، تکلیف مسائل جاری و موضع‌گیری انسان در قبال اشخاص، احزاب و گروه‌ها نیز مشخص می‌شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ذکر مثالی در تبیین اهمیت داشتن نگاه و تحلیل کلان گفتند: در اوایل فتنه به یکی از سران فتنه گفتم شما در ظاهر با نظام هستید، و به گفته خودتان در حال اعتراض انتخاباتی هستید اما بدانید که مدیریت این جریان به دست بیگانگان می‌افتد و آنها با استفاده از کار شما، اصل نظام را هدف می‌گیرند.
رهبر انقلاب افزودند: آنها‌- البته اگر با نگاه خوشبینانه به ماجرا بنگریم- حرف اینجانب را نفهمیدند و وارد شدند و همه دیدند که چگونه انتخابات، بهانه‌ای برای حمله و نفی اصل نظام شد.
ایشان خاطرنشان کردند: برخی می‌گویند یک حرفی آن موقع زده شده، بگذریم؛ اما باید توجه داشت که اگر در طرفداری از کسی حرفی زده می‌شود که مخالف سخنان و مواضع اوست، آن شخص باید اعلام مخالفت کند اگرنه به حساب او گذاشته می‌شود.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان خود را در جمع ائمه‌ جماعات‌ استان تهران با بیان چند نکته دیگر ادامه دادند.
«اقامه نماز جماعت در هر سه وقت نماز» و «باز بودن مساجد برای مراجعه مردم و خواندن نماز در طول روز» از جمله این نکات بود.
ایشان با انتقاد از دیدگاهی که پیشنمازی مساجد را فقط در خواندن نماز خلاصه می‌کند، افزودند: این نگاه جفاآمیز در واقع همان نگاه سکولار است که دین را در عمل شخصی منحصر می‌کند و از ورود به مسائل اجتماعی- سیاسی باز می‌دارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه خاطرنشان کردند: «اسلام سکولار و محصور در عبادات چه فردی و چه دسته‌جمعی» حتی اگر طرفداران فراوانی داشته باشد، مورد خصومت سلطه‌گران نیست، آنچه زورگویان جهانی با آن دشمنی دارند، «اسلام مقتدر» است که نظام سیاسی- اجتماعی تشکیل می‌دهد و ملت‌ها را به سمت سعادت حقیقی دنیا و آخرت هدایت می کند.
«توجه خاص به جوانان و قائل بودن جایگاهی خاص برای نسل جوان» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب به ائمه جماعات توصیه کردند.
ایشان افزودند: دل جوانان را با ایجاد جاذبه صحیح یعنی «سخن و اقدام آمیخته با معنویت و عرفان واقعی» جذب مساجد کنید تا کشور و جامعه از برکات فراوان حضور نسل جوان در مساجد بهره‌مند شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین تدوین سرگذشت مساجد را در قالب‌های گوناگون نظیر کتاب، عکس و یا نماهنگ، برای آگاهی جوانان امروز و فردا مهم خواندند. رهبر انقلاب در پایان سخنان‌شان تأکید کردند: با وجود همه دشمنی‌های گسترده، آشکار، پنهان و پیچیده قدرت‌های ظالم و زورگو، کلمه طیبه جمهوری اسلامی روز به روز در حال استحکام و اقتدار بیشتر است و به برکت ایمان و اتحاد مردم این توطئه‌ها همچنان بی‌نتیجه خواهد ماند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌ علی اکبری رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد در گزارشی با گرامی‌داشت روز جهانی مسجد، گفت: مسجد زمینه‌ساز ارتقای بصیرت مردم و مرکز تربیت مجاهدان و مومنانی در تراز انقلاب اسلامی است. آقای حاج علی اکبری با بیان اینکه بیش از 97 درصد شهدای کشور از پرورش‌یافتگان مساجد هستند، خاطرنشان کرد: «تعیین چشم‌انداز»، «فرهنگ‌سازی»، «همکاری ائمه جماعات»، «تشکیل جبهه مشترک و متحد برای گفتمان‌سازی»، «استفاده از ظرفیت نخبگان و جوانان»، «اداره مسجد با مشارکت مردم» و «استفاده از ظرفیت مسجد برای ساخت جامعه مؤمن»، از مهم‌ترین اهداف و برنامه‌های مساجد است.

+ نوشته شـــده در دوشنبه 95/6/1ساعــت 8:47 صبح تــوسط عباس | نظر
<      1   2