کا
اولمرت: نتانیاهو تمام شده از سر استیصال حرف میزند
نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی گفت: ما از عملیات حماس خبر نداشتیم و ممکن است این عملیات بسیار بزرگ، عواقب گسترده و بسیار فراتر از منطقه غزه داشته باشد.
ایهود اولمرت در پاسخ این سوال رادیو فردا که « شما، پیشتر، حماس و حزبالله لبنان را، به عنوان بازوهای کشیده ایران در جنوب و شمال اسرائیل توصیف کرده بودید. آیا فکر میکنید حمله اخیر حماس، بعد از چراغ سبز تهران اجرا شد؟»، گفت: میدانید که قبل از حمله حماس، ما خبر نداشتیم که چنین برنامهای دارند. بنابراین اگه بخواهم متکبرانه ادعا کنم که نهتنها میدانم چطور این کار را کردند، بلکه حتی میدانم که دقیقاً چه کسی به آنها چراغ سبز نشان داد و حمله چطور اجرا شد، مقداری زیادهروی خواهد بود. آنچه میتوانم بگویم این است که کسی که حماس را هدایت میکند و به آن پول و تجهیزات و تسلیحات میدهد، ایران است. این حمله،عملیات بسیار بزرگی بود که میتواند عواقب گسترده و بسیار فراتر از منطقه غزه داشته باشد. بنابراین، فکر میکنم که این احتمال وجود دارد که ایران، درگیر برنامهریزی آن بوده باشد. حالا اینکه آیا ایران مجوز اجرای حمله، در این زمان مشخص را صادر کرده یا نه، نمیدانم. اما هیچ تردیدی ندارم که بدون حمایت ایران، حماس نمیتوانست دست به عملیات بزند. نه پولش را داشت؛ نه سلاح کافی، و نه امکانات لجستیکی، که برای اجرای چنین عملیاتی، ضروری است.
وی افزود: من فکر میکنم آمریکا، از نقطه نظر دیگری -که البته متوجهش هستم و درکش میکنم- به موضوع نگاه میکند و میخواهد این وضعیت را، به همین منطقه محدود نگه دارد و جلوی گسترش احتمالیاش را بگیرد؛ چیزی که ممکن است عواقب بیشتر و جدیتری را برای کل منطقه رقم بزند.
اولمرت همچنین گفت: فکر نمیکنم نیاز باشد که اسرائیل مستقیماً با ایران درگیر شود. فکر نمیکنم در حال حاضر، چنین کاری به نفع اسرائیل باشد. فقط میتوانم بگویم که آمریکاییها دارند با ما همکاری میکنند که بتوانیم بحران را از نظر فیزیکی به منطقه کوچکتری محدود کنیم؛ یعنی اسرائیل و غزه، و نه فراتر از آن. از طرف دیگر، نمیشود این واقعیت را نادیده گرفت که بدون حمایت ایران، حزبالله و حماس، حداقل توان، تجهیزات، تسلیحات و حداقل پول مورد نیاز برای فعالیت عملیاتی در این ابعاد را نداشتند.
رادیو فردا میگوید: سال 2006، وقتی نخستوزیر بودید، باید با تبعات جنگ دوم حزبالله دست و پنجه نرم میکردید. جنگی که به عنوان اولین نبرد نیابتی ایران و اسرائیل شناخته میشود. گرچه ابعاد آن جنگ، از درگیری فعلی به مراتب کوچکتر بود، اما باعث شد شما به سوءمدیریت جنگی متهم شوید... الان وقوع حمله اخیر حماس، خیلیها را در گوشه و کنار جهان -و از جمله خود اسرائیل- شوکه کرده است. باور اینکه چنین اتفاقی، درست زیر بینی ارتش و سرویسهای اطلاعاتیاش افتاده، آسان نیست. به نظر شما، مشکل کار، چه بود؟
اولمرت:ای کاش میدانستم. مطمئن نیستم که جواب را بدانم. به نظرم هنوز خیلی زود است. اما یک چیز، کاملاً روشن است؛ اینکه شکست خوردیم. منظورم از نظر نظامی است. این باورنکردنی است و بدون بروز یکاشتباه و شکست اساسی نظامی، نمیتوانست اتفاق بیفتد. اما در مورد خود ایناشتباه، اینکه چطور خبردار نشده بودیم، یا چطور نتوانستیم نشانههایی را که از تحرکات حماس دریافت کرده بودیم به درستی تفسیر کنیم، چیزی است که باید بررسی شود. به نظرم تواناییهای حماس را دست کم گرفته بودیم. فکر میکردیم که مثلاً چه کار میتوانند بکنند؟ اصلاً چه دارند؟ مگر جرئت میکنند حتی بهاشغال جنوب اسرائیل فکر کنند؟ آن هم در مقابل اسرائیل قدرتمند. به نظرم اینها یک جور قضاوتاشتباه، ناشی از تکبر و غرور بیجا بود که تاوانش را هم دادیم. آن هم به دردناکترین و تلخترین شکل ممکن.
وی درباره تشکیل دولت اتحاد ملی و کابینه اضطراری گفت: به نظرم ترکیب این دو دولت و عضویت گانتز و آیزنکوت، دو تن از فرماندهان پیشین ارتش، پاسخی به یک خواسته پوپولیستی است. اسرائیلیها و در واقع مردم همهجا نه فقط اسرائیل، یک جور تمرکز قدرت را دوست دارند؛ چون به آنها حس بهتری میدهد. من، هیچ فایده خاصی در تشکیل این دولت نمیبینم. فکر میکنم آنها از خارج از دولت هم میتوانند در صورت نیاز به نخستوزیر مشاوره بدهند. و به نظرم تشکیل این دولت ممکن است باعث به وجود آمدن انتظارات غیرواقعی از عملیات نظامی اسرائیل بشود. و آن وقت، اگر انتظاراتی که از قبل به وجود آمده پاسخ داده نشد، ممکن است منجر به ضربه به مراتب بزرگتری به فضای جامعه و روحیه مردم شود.
او درباره ادعای دولت نتانیاهو درباره نابودی کامل حماس و کشتن همه سرانش، و شکل دادن یک خاورمیانه جدید و اینکه آیا با نتانیاهو همنظر است، گفت: من هیچوقت نگفتم که همه اعضای حماس را میکشیم و کل این سازمان را نابود میکنیم. من این را نگفتم. هیچوقت چنین ایدهای نداشتم و تصور نکردم و نمیکنم که چنین کاری، شدنی و واقعبینانه باشد. نتانیاهو این حرف را میزند، که ناشی از استیصال خود اوست. آن هم به دلیل شوک و فشاری که نه تنها از طرف افکار عمومی اسرائیل، بلکه بخصوص از طرف گروهی از حامیان خودش، به او وارد شده معتقدم که بعضی از این دست صحبتها، ادعاهایی هستند که باعث ایجاد انتظارات غیرواقعبینانه، برای دستیابی به نتایجی به شدت دور از دسترس میشوند. اولمرت افزود: نتانیاهو تمام شده است و دیگه بخشی از تاریخ شده. فعلاً به صورت رسمی به عنوان نخستوزیر کار میکند، اما تا رفتنش، فرصت خیلی کوتاهی مانده است.
آقای نتانیاهو یک دهه قبل، کلید درایت و تدبیر در رژیم صهیونیستی بود، اما از 9 ماه قبل که مجددا به نخست وزیری برگشت، حال نزار رژیم صهیونیستی را دو چندان بدتر کرده است. او به مثابه شتابدهندهای قوی در فرآیند از همگسیختگی رژیم صهیونیستی عمل میکند. سیاستی که او و موتلفانش پیشه کردند، اسرائیل را تا آستانه انفجار سیاسی- اجتماعی در کف خیابانهای تل آویو پیش برد. نتانیاهو با بحرانی که پدید آورد و موجب غافلگیری در شنبه بزرگ شد، آبروی ایهود اولمرت و شکستی را که او در جنگ 33 روزه رقم زد، خرید. سرشکستگی اخیر نتانیاهو در عملیات مقاومت فلسطین، قابل مقایسه با شکست سال 1385 نیست.
2- کمیته وینوگراد، کمیته تحقیق اطلاعاتی و قضایی اسرائیل بود
که 26 شهریور 1385 آغاز به کار کرد تا گزارشی از جنگ 33 روزه با حزبالله تهیه کند. این کمیته پس از 8 ماه فعالیت و مصاحبه با 70 مقام سیاسی و نظامی، تصویری بسیار نگرانکننده از زوال رهبری در اسرائیل ارائه کرد: «رهبری سیاسی در جنگ 33 روزه، دچار بحران و سردرگمی بود. [ضمن مسکوت گذاشتن نقش شیمون پرز رئیس رژیم،] نخست وزیر اولمرت، مسئول اصلی شکست است. با وجود اعلام طراحی 4 ماهه، این جنگ فاقد طرح مشخص و راهکارهای جایگزین بوده است. تناسبی میان سناریوها و آنچه در عمل در جریان بود، وجود نداشت. ارتش بدون برنامه و با سردرگمی رفتار کرد و در برابر حملات موشکی حزبالله ناتوان بود. تصمیم استراتژیک و دکترینی برای خروج از جنگ وجود نداشت. این، اشتباهی وحشتناک و ناکامی خطرناک بود. ما شکافهای خطرناکی را در بالاترین سطوح هرم سیاسی و نظامی مشاهده کردیم».
3- نتانیاهو چنان در زمینه ایجاد منازعات عمیق در نظام سیاسی اسرائیل نقشآفرینی کرد که گویا یکی از نفوذیهای ایران و جبهه مقاومت است. بازی بینظیر نتانیاهو، شیرازه سیاست و حکومت و سپس جامعه را در اسرائیل از هم گسیخت. او نقش مهمی در به جان هم انداختن صهیونیستها، از دولت و پارلمان تا کف خیابان داشت. نتانیاهو به همان اندازه که صهیونیستها را در این تنازع پایانناپذیر سرگرم کرد، مجال برنامهریزی برای عملیات غافلگیرانه مقاومت را فراهم آورد. او احتمالا به آخر خط رسیده؛ اما از یادها نخواهد رفت که چگونه با جاهطلبیهایش، مرده و زنده هزاران صهیونیست را تقدیم رزمندگان مقاومت کرد.
4- صحنه فرار دستهجمعی صهیونیستها در مقابل هجوم رزمندگان مقاومت، یادآور توصیف لطیف قرآن درباره صحنه مواجهه کافران با مرگ و نابودی است: «کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَه ، فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَه. گویا گورخران گریزانى هستند که از شیر درنده مىگریزند». مقامات تل آویو، آمار کشتهها و مجروحان و اسرا و مفقودان را قطرهچکانی و به تدریج اعلام میکنند تا این بحران بیسابقه را مدیریت کنند. در عین حال قطعی است که چند فرمانده ارشد از جمله سرهنگ «سهار مخلوف» فرمانده گردان مخابرات 481 ارتش، سرهنگ «یوناتان استاینبرگ» فرماند? گردان پیاده نظام ناحال، «روعی لیوی» فرمانده یگان ماموریتهای چندگانه ارتش، و «عیدو یهوشواع» فرمانده لشکر آموزشی در نیروی ویژه هوایی، در عملیات «طوفان الاقصی» و در کنار صدها افسر و نیروی نظامی به هلاکت رسیدهاند. همچنین حداقل سه فرمانده بلند پایه با لباس خواب اسیر شدند؛ از جمله ژنرال «نمرود آلونی» فرمانده سابق واحد جنوب و رئیس فعلی دانشکدههای نظامی اسرائیل.
5- آمار تلفات اسرائیل، ابتدا 350 تا 400 نفر و 1864 نفر مجروح اعلام شد. اما دیروز روزنامه «معاریو» خبر داد که آمار کشتهها به یکهزار نفر نزدیک شده است. کانال 13 اسرائیل هم خبر داده که شمار مجروحان از 2000 نفر گذشته و حال بخش بزرگی از آنها وخیم است. برخی منابع شمار اسرای صهیونیست را بالای 1000 نفر عنوان کردهاند. منابعی مانند جروزالم پست، 750 صهیونیست را جزو مفقودان اعلام کردهاند که مرگ یا اسارت آنها معلوم نیست. به اینها علاوه کنید صدها تانک مرکاوا و خودروی نظامی و سایر ادوات که به غنیمت گرفته یا منهدم شده است؛ و همچنین فرار صهیونیستها از مناطقی که مساحت آن با مساحت کل غزه برابری میکند. ادامه روند فعلی ممکن است موضوع الحاق جبهه غزه با جبهه کرانه باختری را هم تسریع کند. گزارشها از پیشروی های چند ده کیلومتری در برخی مناطق حکایت میکند. همه این موفقیتها، نه ظرف چند ماه بلکه طی چند ساعت اتفاق افتاده است. این در تاریخ ارتشهای جهان، کمنظیر است. اسرائیل اکنون در وضعت شوک و سنکوپ ( Syncope) به سر میبرد.
6- شکست اخیر اسرائیل، از جهاتی مهمتر و تلختر از جنگ 33 روزه است. آنجا دست حزبالله بازتر بود و اینجا غزه در محاصره مطلق. اگرچه حزبالله چند نفر را گروگان گرفت و جنگ آغاز شد، اما اسرائیل از ماهها قبل برای حمله تدارک کرده و منتظر بهانه بود. اما این بار، ارتش و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل کاملا غافلگیر شدهاند. موساد و شاباک، در برابر یگان اطلاعاتی مقاومت فلسطین، شکت تحقیرآمیزی را متحمل شدند که در طول تاریخ سرویسهای اطلاعاتی کمسابقه است. اسرائیل در حالی که جاسوسان زیادی در غزه دارد، نتوانست از برنامهریزی چندماهه برای این حمله ترکیبی مطلع شود و حال آنکه تدارکات این عملیات پیچیده، چند ماه زمان برده است. شبکه سی ان ان از قول مقامات آمریکایی خبر داده: «هیچ اخطاری مبنی بر آمادگی حماس برای حمله به اسرائیل دریافت نکرده بودیم». نیروهای مقاومت، پیش از شروع عملیات، ایستگاههای راداری و مخابراتی ارتش اسرائیل را منهدم کرده بودند.
7- از سوی دیگر، ارتش پر طمطراق اسرائیل و یگانهای پدافندی مانند «گنبد آهنین، فلاخن داود و پیکان» در مقابل حملات رعدآسا و مرگبار جا ماندند. نیروهای مقاومت در منطقه محاصره شده غزه، از هفت محور عملیات کردند و ظرف 20 دقیقه بالغ بر 5 هزار موشک و راکت را بر سر صهیونیستها - حتی در تل آویو- آوار کردند. معنای این حجم از موشکباران روشن است. حماس و جهاد اسلامی حتما به اندازه شلیک دستکم یک ماهه از انواع موشک و راکت در اختیار دارند که فقط پنج هزار فروند آن را همان ساعت اول عملیات، به شکل رگبار فلجکننده شلیک کردهاند. درباره شمار موشکهای مقاومت فلسطین، آمار مشخصی در دست نیست. اما منابع صهیونیستی تعداد موشکهای حزبالله لبنان را دستکم 150 هزار فروند تخمین زدهاند. مقاومت فلسطین در عملیات اخیر، از یگانهای پهپادی و چتربازی و برخی تسلیحات و تجهیزات جدید هم رونمایی کرد.
8- بازتابهای طوفان الاقصی در رسانههای عبری و غربی خواندنی است: «معاریو: دهها اسرائیلی در جنوب در اطراف نوار غزه مفقود شدهاند. این حمله، فراتر از فروپاشی سامانه اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل بود». «هاآرتص: حماس، این عملیات را در طول ماهها طراحی کرد و به موفقیت چشمگیری دست یافت، در حالی که ارتش اسرائیل، با شکستی توصیفناپذیر مواجه شد».
«یدیعوت آحارونوت: شکست امروز بزرگتر از شکست جنگ 1973 است، زیرا هیچ کس از این حمله دیوانهکننده اخبر نداشت. (سامانه) اطلاعات از بین رفته است». «سخنگوی ارتش اسرائیل: روز سختی را تجربه می کنیم. تعداد کشتهها بیسابقه است». «شبکه فرانس 24: اسرائیل برای کشورهای عربی تصویری از خود ترسیم کرده بود که قدرتی نظامی و اطلاعاتی است، اما با اتفاقی که افتاد، این تصویر فرو ریخت». «یوسی میلمان تحلیلگر صهیونیست: آنها کلی جسد و اسیر در اختیار دارند و خواستار آزادی
7 هزار فلسطینی خواهند شد». «یورونیوز: چون حماس 5 هزار راکت را تنها ظرف 20 دقیقه شلیک کرد، گنبد آهنین مقابل این تاکتیک کاملا تسلیم شده و امکان مقابله را از دست داد». «گزارشگر ان بیسی نیوز: اسرائیل غافلگیر شده و در شوک فرو رفته است؛ گنبد آهنین قادر به توقف حملات بزرگ نیست. هیچکس نمیتواند آنچه را اتفاق افتاده، باور کند».
«گاردین: حملات مرگبار حماس، مانند فیلمهای اکشن و غیرقابل باور بود و به عنوان شکست اطلاعاتی اسرائیل، برای اعصار در یادها خواهد ماند». «گیدئون لوی خبرنگار هاآرتص: امروز اسرائیلیها از این عملیات، احساس حقارت میکنند». «هاآرتص: ما شکست خوردهایم، آنچه اتفاق افتاد نشاندهنده شکستی بزرگتر از یوم کیپور است». «واشنگتن پست: تحقیر شده و شکست خورده؛ ترس و شوک پس از حمله حماس، اسرائیل را فرا گرفته است». «صدای آمریکا: نتانیاهو، بازی را به ایران باخت؛ آیتالله خامنهای گفته بود که رژیم صهیونیستی به زانو درخواهد آمد. برنامهریزی انجام شده، خوب بود. فلسطینیها همین طوری نمیتوانستند پنج هزار موشک به دست بیاورند و شلیک کنند. اسرائیل هرگز نخست وزیری به ضعف و ناتوانی نتانیاهو نداشته. عربستان به اسرائیل نزدیک میشد تا از قدرت بازدارندگی آن استفاده کند، اما ضربه غافلگیرانهای که وارد شد، موجب فرسایش قدرت اسرائیل و تردید عربستان میشود».
9- این جنگ، جنگ ارادهها و بازی بزرگان است. تا چند هفته قبل در رسانهها چنین تصویرسازی میشد که اسرائیل به مرزهای ایران در شمال و جنوب و غرب رسیده، در حال عادیسازی با برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس است و برای بیثباتسازی ایران به کمک آمریکا تدارک میکند. نتانیاهو در سازمان ملل، با نقاشی و گرافیک و ماژیک، برای امنیت و ثبات اسرائیل از طریق «گسترش متحدان در منطقه» تصویرسازی کرد. اکنون اما کسی نیست که او را از باتلاق نجات دهد؛ بسیاری از آن نقشهها نقش بر آب شده و دشمنان اسرائیل، دست در دست هم و هماهنگ، از چند جبهه، آماده هستند تا اسرائیل جعلی را پاک کنند و نام فلسطین را به نقشه منطقه برگردانند. این رویداد در متن خود، هشدار به کسانی است که گرفتار توهم و فریب شده و در معرض بازیچه شدن و هزینه پرداختن برای رژیم صهیونیستی قرار داشتند.
10- جبهه غزه، فقط یک جبهه از چند جبهه مقاومت است که از سمت جنوب به روی صهیونیستها گشوده شده و در صورت ضرورت، جبهههای دیگر هم از شرق و شمال و کرانه باختری گشوده خواهد شد. حماس، جهاد اسلامی، حزبالله، سوریه، ایران و مقاومت عراق و یمن، اکنون در هماهنگی کامل هستند. ضرب شستی که حزبالله با حمله به 3 مرکز شنود و راداری ارتش صهیونیست در مزارع شبعا نشان داد، تمرکز صهیونیستها را بیش از گذشته به هم زد. رئیس شورای اجرایی حزبالله گفته: «در نبردی که در حال حاضر با اشغالگری اسرائیل در جریان است، بیطرف نیستیم و رزمندگان مقاومت در مزارع شبعا به شیوه خود به غزه سلام کردند». اسرائیل توان شروع جنگ زمینی و حمله گسترده به غزه را ندارد، که اگر داشت در دوره شارون مجبور نمیشد پس از حمله و اشغالگری، تابستان 2005 از غزه فرار کند. این در حالی است که آن زمان، مقاومت غزه، یک صدم امروز سازماندهی و توانمندی و اشراف نداشت.
11- مردان الهی، اهل اغراق نیستند. وعده امام خمینی (ره)، امام خامنهای و سید حسن نصرالله درباره زوال شتابان اسرائیل، در یکی دو سال اخیر از زبان مقامات صهیونیست با عنوان «گرفتاری اسرائیل در کابوس ندیدن 80 سالگی»، تکرار میشود. نشانههای بالینی متعدد تایید میکنند که «رژیم صهیونیستی در حال مرگ است». گویا روایت پروردگار درباره شکست یهودیان از پشت حصارها و قلعهها، در حال تکرار است: «... ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ الله فَأَتَاهُمُ الله مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ... یهودیان گمان میکردند دژهایشان ، مانع آنها در برابر خدا خواهد بود، پس خداوند از جایى که گمان نمیکردند، بر آنان درآمد و وحشت را در دلهایشان افکند [به طورى که] به دست خود و دست مؤمنان، خانههاى خود را خراب میکردند؛ پس اى صاحبان بینایی، عبرت گیرید».
محمد ایمانی