سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی:بازگشت به صفحه نسخه قابل چاپ الفالفاندازه متن مدیریت

 و تلاش می‌کنند با خلق آثار هنری نقش خود را به عنوان هنرمند متعهد و مسئول در جامعه ایفا کنند.

مدیریت غزه پس از

یحیی سنوار (یادداشت روز)

 
 
«یحیی سنوار» پس از عملیات شگفت‌انگیز «طوفان‌الاقصی»، توانایی خود در جنگ با رژیم و فایق آمدن بر آن را نشان داد و از این‌رو او را «کابوس اسرائیل» هم لقب داده‌اند. انتقال حماس از شیخ احمد یاسین به عبدالعزیز الرنتیسی و از او به مشعل، هنیه و سنوار، همواره یک «انتقال ضروری» بوده است و روند متوقف نشده حماس از شیخ احمد یاسین تا یحیی سنوار و نیز افکار تغییرنیافته حماس در طول نزدیک به چهار دهه، علی‌رغم تغییر در رهبری آن نشان می‌دهد نقشه راه حماس، جبهه‌ای و متکی به تأمین هدف سازمان است، نه خانوادگی و متکی به اشخاص. حماس در بزنگاه‌های «انتقال ضروری»، مورد انواعی از گمانه‌زنی‌ها قرار گرفته و یکی از مهم‌ترین این گمانه‌زنی‌ها «تغییر مسیر» حماس به دلیل مواجه شدن با فقدان دبیرکل بوده است. در این مواقع از آنجا که دشمن دوست دارد حماس را این‌گونه ببیند، این‌گونه هم به تصویر درمی‌آورد. 
این همان کاری است که با جمهوری اسلامی ایران هم انجام داده و می‌دهند. در یک دوره‌ای تبلیغ می‌شد که حیات جمهوری اسلامی وابسته به حیات حضرت امام است و پس از امام به سرعت به سمت فروپاشی محتوایی و در نهایت به طرف فروپاشی فیزیکی می‌رود. همین خط غلط درباره دولت‌های ایران هم مطرح شده است. حتماً شما این عبارت را شنیده‌اید که «فلانی آخرین تیر ترکش جمهوری اسلامی است و اگر اصابت نکند، جمهوری اسلامی فرو می‌پاشد.» 
شاید اولین بار این حرف را در سال 1368 و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری پنجم شنیده‌ایم. در آن زمان یکی از افراد موجه در جلسه‌ای گفت «آقای‌ هاشمی آخرین تیر ترکش جمهوری اسلامی است و اگر او نتواند سروسامانی به وضعیت کشور بدهد، هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند و لذا تداوم نظام وابسته به موفقیت آقای ‌هاشمی در سیاست‌های خود می‌باشد!» ما اخیراً انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم را هم پشت سر گذاشتیم و جالب این است که امروز هم همان‌ها که 35 سال پیش مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی را آخرین تیر ترکش می‌خواندند اینک دکتر پزشکیان را آخرین تیر ترکش می‌خوانند! چرا این‌گونه تحلیل می‌شود و به چه علت این سطح از خطا در تحلیل پیش می‌آید؟ پاسخ این است خط‌دهی مرموزانه ‌دشمنان. اولا؛ً دشمن این‌طور دوست دارد و همین تمنای خود را به عنوان تحلیل شرایط مطرح می‌کند. ثانیاً؛ دشمن براساس شاکله خود که یک «نظام کلاسیک» می‌باشد به تجزیه و تحلیل وضعیت جمهوری اسلامی دست می‌زند و از درک شاکله، منطق و تفاوت‌های یک «نظام دینی و انقلابی» با غیر آن عاجز است. قرآن کریم در آیه 54 سوره مبارکه زخرف اشاره می‌کند که فرعون درباره جامعه ایمانی همان گمانی دارد که درباره جامعه شرک‌آلود دارد! نتیجه چه می‌شود؟ خطای در محاسبه، خطای در عمل و سپس شکست. قرآن کریم می‌فرماید علت پیروزی فرعون در مصر بر نیروهای اجتماعی دور و بر خود این بود که مردم زمانه‌اش ـ عمدتاً ـ فاسد بودند و این فساد آنان را به اطاعت وامی‌داشت. بعد فرعون می‌آمد همین فرمول را درباره جامعه ایمانی هم به کار می‌بست و شکست می‌خورد. یک روز سحره‌ای که قلباً به موسی بن عمران ایمان آورده بودند، را به شدت تهدید کرد و گفت با چه اجازه‌ای دم از ایمان به خدای موسی می‌زنید؟ من دست و پای شما را به گونه‌ای که معکوس هم باشد، قطع می‌کنم و تن شما را به صلیب می‌‌کشم. آنان خندیدند و گفتند در این صورت ما را به هدف خود که لقاء رب‌مان است رسانده‌ای. خب این دو منطق و دو شرح حال و دو نتیجه است. 
کاری که اسرائیل روز چهارشنبه، در باریکه غزه انجام داد در نهایت این بود که عنصر «خون‌خواهی» را به عناصر مقاومتی در غزه اضافه کرد. یعنی از این پس نیروهای جهادی فلسطین مطالبه تازه‌ای از رژیم پیدا کرده و برای استیفای آن وارد صحنه می‌شوند. 
یک اتفاق مهم که در این سال‌ها افتاده و خلأ فرماندهانی مثل سنوار و هنیه و عاروری پر می‌کند، «اتحاد میدان‌ها» و در نتیجه اتصال فرماندهی خارج و داخل است. بنابراین اسرائیل حداکثر کاری که می‌کند حذف افراد و فرو‌ریختن دیوارهاست اما نمی‌تواند رشته‌ای که عمان و مدیترانه را به‌هم وصل کرده را از هم بگسلد. 
رژیم غاصب با به شهادت رساندن سنوار، در واقع کینه‌های کرانه باختری را آبیاری کرد و این به‌آن معناست که شهادت هنیه، عاروری و سنوار ممکن است به «حماس اداری» آسیب زده باشد ولی «حماس جهادی» را برافروخته‌تر و پرهیبت‌تر نموده است. این موضوع مهمی است و لذا بسیاری از تحلیلگران غربی گفته‌اند ترور سنوار، جنبش حماس را فعال‌تر و صف داخلی آن را منسجم‌تر می‌نماید. 
رژیم صهیونی که به دلیل ناکام ماندن در اهدافی که در آغاز جنگ ترسیم کرد، نیاز به دستاوردسازی دارد، با اشاره به تصاویر جمعی از مقامات و فرماندهان حماس و حزب‌الله، وانمود می‌کند به تحقق اهداف جنگ نزدیک شده است اما واقعیتی که بعضی از مقامات رژیم غاصب هم به آن اشاره‌ کرده‌اند، این است که شهید نصرالله و شهید سنوار آغاز یک راه نبودند تا شهادت‌شان پایان راه را رقم بزند. شهدای عظیم‌الشأنی که در برهه اخیر ـ از سیدرضی در دمشق تا سنوار در غزه ـ به شهادت رسیدند، همه «ادامه‌دهنده» بودند، نه آغازکننده و لذا پس از شهادت‌شان وقفه و سکونی در کار نیست. بعضی‌ها بازی کلمات راه انداخته‌اند و از افقی سخن می‌گویند که گویا مقاومت با از دست دادن بعضی رهبران و جمعی از فرماندهان، تغییر مسیر می‌دهد و یا از قدرت و سرعت آن کاسته می‌شود. این در حالی است که حتی اگر چنین تجویزی به‌طور موقت مجاز باشد که به هیچ وجه نیست، در زمانه‌ای که جبهه و جریانات مقاومت با افزایش سطح عملیاتی دشمن مواجه می‌باشند، حفظ قدرت و شدت حرکت مقاومت ضرورتی بیش از پیش دارد، حتی افزایش آن نیز لازم است. بنابراین دشمن گمان نکند با شهادت رهبران، بدنه سازمان‌های انقلابی در درک وضعیت و موقعیت، گرفتار حیرت یا خطا می‌شود. 
آیا امکان جایگزینی سنوار وجود دارد و آیا اصلاً جایگزینی برای آن هست؟ این سؤال مکرر این روزهاست. باید دید یحیی سنوار چگونه مسیر یک عضو عادی تا مقام اول حماس ـ که به عبارت بعضی رسانه‌ها «کابوس صهیونیست‌ها» شده ـ را طی کرده است. یحیی سنوار متولد 1341 در «اردوگاه آوارگان خان‌یونس» است. در زمان پیروزی انقلاب اسلامی 16 سال داشته، در زمان انتفاضه اول فلسطین در سال 1366 ـ که متأثر از انقلاب اسلامی بود ـ 25 ساله بود. در زمان تأسیس حماس او 26 سال داشت و زمانی که از سوی رئیس دفتر سیاسی مسئولیت اداره غزه را برعهده گرفت،
50 ساله بود. او شاگرد شیفته شیخ احمد یاسین بود. 23 سال از عمر خود را در زندان‌های مخوف رژیم اسرائیل سپری کرده و در یک دوره 12 ساله مسئولیت اداره غزه را برعهده داشته و با شهادت اسماعیل هنیه، به ریاست دفتر سیاسی و در واقع رهبری حماس رسیده است. مطالعه این مسیر به ما می‌گوید هر چند شهادت او برای جنبش انقلابی حماس خسارت زیادی محسوب می‌شود اما دست‌کم 10 ـ 12 نفر با این خصوصیات یا نزدیک به این خصوصیات در «حماس فعلی» وجود دارد. علاوه‌ بر آن حماس فرصت دارد از نیروهای دیگر نیز «سنوارهای آینده» بسازد. پس حماس در وضعیت بن‌بست قرار ندارد. 
نکته دیگر این است که جنبش انقلابی حماس، اینک سخت‌ترین و سنگین‌ترین دوره خود را تجربه کرده است. دوره بیش از یکساله پس از عملیات طوفان‌الاقصی، سخت‌ترین دوره حماس در این 36 سال است. چرا که هیچ‌گاه به این اندازه در معرض محاصره، فشار، بمباران و انواع حوادث نبوده است. وضع امروز مقاومت از حیث توان تنظیم اداره مردم و اداره مقاومت در «شرایط بسیار سخت» و مدیریت غذا و موشک آسان‌تر از یک‌سال گذشته است. وقتی یک رهبری شرایط سخت و پرخطر را طی می‌کند، شاگردان او در اداره وضعیتی به مراتب آسان‌تر در نمی‌مانند. اداره یکساله حماس در «زیرزمین» و مدیریت جنگ با رژیم در «روی زمین» و همزمان، خلق فرصت‌هایی در جهت گسترش توانمندی‌های دفاعی با دشواری انجام شده است. دستاوردهای معنوی و مدیریتی که از این سختی‌ها به دست آمده، امروز به سرمایه رهبری جدید حماس تبدیل شده است. 
ما در ایران اثر بزرگ شهادت شهیدان در ادامه پرقدرت راه را با همین چشم‌ مادی دیده‌ایم. فاصله انتخابات ریاست‌جمهوری تا شهادت شهید رجایی 33 روز است! فاصله شهادت شهید بهشتی، «رئیس قوه قضائیه» تا شهادت رجایی و باهنر، «رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر» تنها دو ماه است! در جنگ 8 ساله
 هم فاصله زمانی بر خاک افتادن و در خون غلتیدن فرماندهان نامدار، گاهی یک روز بود! خداوند بر عظمت حاج قاسم بیفزاید که می‌گفت «در یک عملیات، تقریباً همه فرماندهان گردان‌ها و گروهان‌های لشکر 41 ثارالله شهید شدند اما به توانمندی عملیاتی و اقتدار و اداره آن آسیبی وارد نشد.» این تجربه ما از تأثیر خون شهید در دوام و قوام کارهاست. سِرّ آن هم این است که وقتی یک نفر در جبهه حق به شهادت می‌رسد، خداوند خود جای او را پر می‌کند و جبهه‌ای که در آن حضور عملیاتی خداوند متعال باشد، دچار پژمردگی یا عقب‌گرد نمی‌شود. پس از شهادت‌ها حاکم شدن عنصر معنوی بر عنصر مادی در واقع اثر میدانی برتری تسلیحاتی جبهه باطل بر جبهه حق را از آن می‌گیرد و این راه را برای حرکت شتابان‌تر جبهه حق هموار می‌نماید. 
 سعدالله زارعی

+ نوشته شـــده در یکشنبه 103/7/29ساعــت 2:26 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی : خجالت نکشید شما هم به شکست اعتراف کنید (یادداشت روز
 

.

کاریکاتور/ کابوس نتانیاهو، ورود حزب‌الله لبنان به جنگ با اسرائیل
 
«کاندولیزا رایس» وزیر خارجه دولت بوش در بحبوحه جنگ 33 روزه حزب‌الله لبنان با رژیم صهیونیستی در تابستان  2006(مرداد 1385) در حالی که هواپیماهای رژیم اشغالگر‌، تحت حمایت‌های آمریکا بمب‌های چند تنی خود را بر سر مردم مظلوم لبنان می‌ریختند، به منطقه سفر کرد و سرمست از تصور پیروزی صهیونیست‌ها‌، با هرگونه پیشنهاد آتش‌بس مخالفت کرد و جمله‌ای گفت که اکنون پس از 18 سال از آن تاریخ‌، حالا که به سن کهنسالی 70 سالگی رسیده‌، برای ناپختگی و توهّم خود در آن مقطع زمانی از بیان این جمله شاذ‌، باید خود را سرزنش کند. در آن شرایط که تصور می‌شد رژیم صهیونیستی دست برتر را در جنگ 33 روزه دارد‌، رایس برقراری آتش‌بس در جنگ 33 روزه را منوط به خلع سلاح حزب‌الله دانسته و گفته بود: «بحران اخیر و جنگ اسرائیل و حزب‌الله‌، درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است.» البته بسیاری در همان زمان که رایس این جمله را گفت به او گفتند؛ از آنجا که رایس هیچ‌وقت تجربه درد زایمان را در طول عمرش نداشته‌، یا درد زایمان نمی‌داند چیست یا خاورمیانه- بخوانید غرب آسیا- را نمی‌شناسد! 
تحولات منطقه در طول این 18 سال نشان داد آن زایمانی که رایس به‌دنبال آن بود و رژیم کودک‌کش صهیونیستی برای رسیدن به چنین مولود نامبارکی انتظار می‌کشید‌، اتفاق نیفتاده که اگر اتفاق می‌افتاد و این فرزند ناقص‌الخلقه آمریکایی- صهیونیستی به دنیا می‌آمد بزرگ کردن آن تا ابد بر دوش کشورهای منطقه از جمله متحدان عرب واشنگتن بود! اما در رابطه با اتفاقاتی که در طول این دو دهه پس از جنگ 33 روزه در منطقه افتاد و نتوانست خواسته مثلث شوم آمریکایی- صهیونیستی- مرتجعین عربی را تحقق بخشد، نکات گفتنی زیادی است که بازخوانی آن دلیل شکست بزرگ خاورمیانه جدیدی که مقامات آمریکایی و صهیونیستی به‌دنبال آن بودند. 
1- پس از شکست صهیونیست‌ها در جنگ 33 روزه با ضرب شست سیدالشهدای مقاومت سید حسن نصرالله و مستشاری سردار مقاومت‌، شهید حاج قاسم سلیمانی در سال 2006‌، صهیونیست‌ها در لاک انزوا فرو رفتند و پس از آن‌، همه تلاش‌شان این بود تا بتوانند روحیه داخلی خود را با چنگ و دندان نشان دادن به جریان مقاومت با حمله به غزه در جنگ 22 روزه در سال 2009 و به‌دنبال آن جنگ 51 روزه درسال 2014 که تروریست‌های داعش به نیابت از آمریکا و اسرائیل بخشی از مقاومت را در عراق و سوریه درگیر کرده بودند‌، نشان دهند. با این امید که هنوز راهبرد خاورمیانه جدید از دستور کار خارج نشده است. اما همه می‌دانستند که با جنگ 33 روزه حزب‌الله‌، ناقوس مرگ صهیونیست‌ها به صدا درآمده است و کسی را یارای کمک به این موجود در حال احتضار نیست. 
2- اعلام پایان سیطره داعش توسط شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی در 30 آبان 1396 و پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی - صهیونیستی در «ابوکمال»‌، آمریکایی‌ها را برآن داشت تا برگ دیگری از سیاست نخ نمای خود را رو کنند و نشان دهند آنها چندان هم دستشان خالی نیست و می‌توانند این بار با برگ توافقنامه «ابراهیم» و «معامله بزرگ قرن» همان هدفی را که در جنگ 33 روزه لبنان و جنگ‌های پس از آن در غزه نتوانسته بودند به دست آورند را حاصل کرده و از این رهگذر‌، شاید بار دیگر خاورمیانه جدید با مختصات مورد انتظار «رایس» را محقق کنند. در این مسیر‌، از کشورهای «پونسی» منطقه همچون بحرین‌، امارات شروع کردند و در همان ابتدای کار برای کشورهای بزرگ منطقه مثل عربستان‌، مصر و... با دیوار بلندی از بی‌اعتمادی و یا ترس از واکنش ملت‌های خود مواجه شدند که طوفان‌الاقصی و جنایات رژیم صهیونیستی در یک سال اخیر‌، خط بطلانی بر همه آن توافقات نیم‌بند کشید.
3- امروز منطقه در شرایطی است که رژیم صهیونیستی فقط دست و پا 
می‌زند تا خود را نجات دهد. نه از توافق ابراهیم خبری است، نه از عقب‌نشینی حماس و دیگر گروه‌های مقاومت با وجود از دست دادن بخشی از رهبران خود و 70 درصد تخریب منازل و زیر ساخت‌های باریکه 365 کیلومتری غزه. ماشین کشتار رژیم صهیونیستی هرچه بیشتر می‌کشد‌، مردم بر خواسته خود پایدارترند. اسرائیلی که روزگاری برای آزادی یک سرباز اسیر خود از دست نیروهای مقاومت ده‌ها میلیون دلار خرج می‌کرد تا فلان سرباز را آزاد کند یا کوچک‌ترین خبری از «ران آراد» آن خلبان مفقود شده خود به دست آورد‌، امروز در شرایطی قرار گرفته که براساس آمار شرکت بیمه رژیم که در روزنامه «یدیعوت آحارنوت» منتشر شده است، دست کم بیش از 1200 کشته و 12 هزار 728 نفر قطع عضو را داشته است به گونه‌ای که ناچار به ترک ارتش شده‌اند. رژیمی که برای آزادی یک سرباز‌، خود را به آب و آتش می‌زد امروز باید ذلت اسارت حداقل 200 اسیر در دست حماس را به جان بخرد. اخیرا نتایج یک نظرسنجی از شهرک‌نشینان ساکن در سرزمین‌های اشغالی نشان می‌دهد که 86 درصد آنها که در یک سال اخیر خانه‌های خود در اطراف غزه و در شمال فلسطین را ترک کرده اند‌، گفته‌اند حتی پس از توقف جنگ به دلیل بیم از حملات دوباره مقاومت غزه و لبنان‌، هرگز به خانه‌های قبلی خود در این مناطق باز نمی‌گردند. 62 درصد از آنها گفته‌اند دیگر هرگز در اسرائیل احساس امنیت نمی‌کنند و 42 درصد گفته‌اند هیچ اعتمادی به وعده‌های ارتش مبنی بر غلبه اسرائیل بر مقاومت غزه و لبنان ندارند و 35 درصد گفته‌اند حماس را در جنگ کنونی غزه‌، پیروز نهائی میدان می‌دانند. 
آیا با این شرایط‌، امیدی بر ادامه حیات رژیم صهیونیستی می‌رود و آیا این خاورمیانه همانی است که «رایس» نوید آن را داده بود یا خاورمیانه‌ای در حال ظهور و بروز است که هر روز باعث تبلور جریان مقاومت در منطقه و در نقطه مقابل آن‌، تنگنای امنیتی برای رژیم صهیونیستی و فروپاشی این رژیم و پایان سیاست‌های آمریکا در منطقه است.
4- امروز که به پرونده منطقه از کشور‌های سواحل دریای مدیترانه یعنی فلسطین، لبنان و سوریه گرفته تا کشور‌های متصل به این جبهه همچون عراق و آن‌سوتر، یمن سرافراز در گذرگاه استراتژیک باب‌المندب رجوع و میوه‌های به بار نشسته آن را نظاره می‌کنیم، تازه می‌فهمیم که «میدان» شهید حاج قاسم و شهید سید حسن نصرالله‌، چه بلایی را سر جبهه کفر آورده که در یک سال گذشته از هیچ جنایتی فروگذار نکرده‌اند. اگر می‌خواهیم جایگاه ایران را در این جبهه بهتر درک کنیم کافی است به این جمله «رابرت فیسک» سرمقاله نویس روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» که از قضا یک یهودی بود و در اوج حملات داعش در سوریه و عراق گفته بود «ایران قدرتمند‌ترین کشور منطقه خواهد بود» و در تشریح وضعیت کشور‌های منطقه تأکید کرده بود «در شرایطی که عربستان سعودی در منطقه به دنبال قلدری کردن و وزرای اسرائیلی رفتار‌های دیوانه‌وار و داعش به کشتار در منطقه مشغول است، ایران همچون یک صوفی نجیب رفتار می‌کند و از دریای مدیترانه، منطقه خلیج‌فارس را مدیریت می‌کند». آن روز برای خیلی افراد این جمله رابرت فیسک به عنوان یک تحلیلگر رسانه‌ای در غرب، نه یک تحلیلگر داخلی‌، باورپذیر نبود، اما امروز که رژیم صهیونیستی را در شرایطی می‌بینیم که با وجود خالی کردن بیش از یکصد تن بمب بر سر مردم مظلوم جنوب لبنان و هزاران تن بمب بر سر مردم بی‌پناه غزه هنوز نتوانسته به اهداف خود از یک سال جنگ برسد‌، تازه متوجه می‌شویم چگونه مستشاران نظامی جمهوری اسلامی از کنار دریای مدیترانه توانسته‌اند هزاران کیلومتر آن‌سوتر امنیت را در خلیج‌فارس برای ما به ارمغان آورند و موشک‌های سپاه در وعده صادق 1 و 2 چگونه توانسته از خلیج‌فارس و خاک ایران پشتوانه‌ای برای جبهه مقاومت در فلسطین‌، لبنان و مردم مظلوم این منطقه باشد.
5- امروز وقت اعتراف به قدرتمندی ایران و جبهه مقاومت است. صحبت‌های فاش شده اخیر نتانیاهو در جلسه خصوصی با اعضای نظامی و اطلاعاتی رژیم که صوت آن به بیرون درز پیدا کرده‌، گویای این واقعیت است که دشمن صهیونیستی به از دست رفتن ابهت پوشالی خود معترف است. او در این جلسه گفته؛ حملات ایران باعث شده که ابهت و بازدارندگی‌ ما از بین برود. اگر نتوانیم به حمله ایران پاسخ بدهیم، حجم ترس در داخل اسرائیل بیشتر می‌شود و این خطرناک است. اما برای پاسخ به ایران دو مسئله را باید در نظر بگیریم: اول اینکه پاسخ باید در سطحی باشد تا ایران حمله مجدد نکند. فقط باید حمله اتفاق بیفتد، حالا این حمله می‌تواند یک جایی به صورت سطحی باشد. دوم اینکه این حمله باید در رسانه بزرگنمایی شود و بزرگ جلوه داده شود تا تاثیر رسانه‌ای بگذارد. اکنون که دشمن صهیونیستی بر اقتدار و توان ایران و کلی‌تر از آن جبهه مقاومت اعتراف می‌کند‌، خوب است دیگرانی هم که خجالت می‌کشند اعتراف کنند‌، خجالت را کنار گذاشته و اعتراف کنند که از جبهه مقاومت شکست خورده‌اند.
حسن رشوند

 


+ نوشته شـــده در یکشنبه 103/7/22ساعــت 7:36 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی: چرا متوجه نیستید؟! (یادداشت روز) 1- درباره نقش و
 

کاریکاتور| قدرت رسانه در جنگ غزه

کاریکاتور| قدرت رسانه در جنگ غزه

وحشت رژیم صهیونیستی از گزارش های رسانه ها در بیان جنایات جنگی غزه.

 
1- درباره نقش و اهمیت «رسانه» و «عملیات روانی»، به‌ویژه در بحبوحه جنگ‌های سخت، بسیار گفته و شنیده‌ایم. اینکه می‌گویند، گاهی تاثیر آن بیش از موشک‌های سنگر‌شکن و ‌هایپرسونیک است، پُر بیراه نیست. به نماز جمعه تاریخی هفته گذشته رهبر معظم انقلاب نگاه کنید! تاثیرات روانی و روحی و حتی سیاسی و نظامی آن را، هم ما دیدیم و هم دنیا دید. آن خطبه فارسی و عربی چقدر در تغییر برخی معادلات جنگ مؤثر بود؟ فضای سیاسی این روزها را چقدر دگرگون کرد؟ چقدر تاثیرات شیطانی عملیات‌های سنگین رسانه‌ای، تروریستی و نظامی صهیونیست‌ها را شُست و بُرد؟ تردید نداشته باشید، اهمیت چنین اموری، کم از اهمیت وعده‌های صادق 1 و 2 و حتی 3 - که در پیش است - نیست!
2- دیروز اولین سالگرد عملیات تاریخی 7 اکتبر 2023 بود. در جریان این عملیات، سَوای ضربات بی‌سابقه حیثیتی، امنیتی، اطلاعاتی و اقتصادی که رژیم صهیونیستی خورد، چیزی بالغ بر 1400 صهیونیست به هلاکت رسیدند. بعدها معلوم شد، اکثر این صهیونیست‌ها به دست نظامیان همین رژیم کشته شده‌اند! (برای مشاهده جزئیات و مستندات رجوع شود به گزارش مبسوط کیهان به تاریخ 16 مهر با عنوان «عملیات طوفان الاقصی چگونه نقشه اسرائیل را نقش بر آب کرد؟») ماجرا از این قرار است که صهیونیست‌ها بر اساس یک پروتکل قدیمی با عنوان «پروتکل‌ هانیبال»، دست به کشتار همقطاران خود هم می‌زنند. «پروتکل ‌هانیبال» یکی از اصول ارتش رژیم صهیونیستی است که از سال 1986 و بعد از اینکه چند نظامی صهیونیست توسط حزب‌الله اسیر شدند، با هدف جلوگیری از اسارت صهیونیست‌ها، تهیه و عملیاتی شد. هدف اصلی این پروتکل، جلوگیری از اسارت خودی‌ها به هر قیمت ممکن حتی قتل آنهاست. دیروز رسانه‌ها و مقامات این رژیم، در سالگرد عملیات طوفان الاقصی، «مظلوم‌نمایی» را در دستور کار قرار دادند! می‌خواهیم اهمیت و جایگاه رسانه در جنگ‌های سخت را بیان کنیم. صهیونیست‌ها پس از عملیات طوفان الاقصی، علاوه‌ بر کشتار بسیاری از همقطاران خود، 42 هزار غیرنظامی را در غزه و 2 هزار غیر نظامی را در لبنان به وحشیانه‌ترین شکل قتل‌عام کردند تا بتوانند مثلا 2 هزار مبارز فلسطینی یا لبنانی را هدف قرار دهند! 90 درصد ساکنان غزه و یک میلیون لبنانی را هم کنار قتل عام این 2 هزار نفر آواره کرده‌اند تا بتوانند مثلا یکی از سران حزب‌الله را بزنند. صدها هزار معلول و بیوه و زخمی را هم در نظر بگیرید. این رژیم اما در سالگرد همه این جنایاتش، با کمک رسانه و تکنیک‌های عملیات روانی، همچنان در حال مظلوم‌نمایی و ساختن یک قربانی از خود است. دیروز رسانه‌های این رژیم مملو از تصاویر قربانیان صهیونیست در جریان عملیات طوفان الاقصی بود. می‌خواستند با حداکثر 
4 الی 5 هزار تلفاتی که طی یک سال گذشته داده‌اند - و نیمی از آنها را هم خود کشته‌اند - روی قتل عام 44 هزار غیرنظامی لبنانی و فلسطینی از جمله 17 هزار کودک و نوزاد را بپوشانند. این یعنی، واقف بودن بر جایگاه رسانه در بحبوحه جنگ و در اوج جنایتکار بودن! حقیقتا در رسانه چه قدرت و ظرفیتی هست که صهیونیست‌ها را به طمع انداخته، تا از خود یک «قربانی» و «مظلوم» به نمایش بگذارد؟!
3- یکی از مهم‌ترین اهدافی که در آغاز هر جنگی دنبال می‌شود تا جنگ از کنترل خارج نشود، مبحث مهم «بازدارندگی» است. توان بازدارندگی موجب مهار حریف و جلوگیری از جنگ‌های «افسارگسیخته» و «تمام‌عیار» می‌شود. هم «رسانه» و «عملیات نرم»، و هم «موشک» و «جنگِ سخت» در ابتدای امر به کمک یکدیگر می‌توانند ایجاد بازدارندگی کنند. پیش از باز کردن این مبحث مهم، ابتدا به نتایج یک نظرسنجی معتبر که به‌تازگی در کشورمان انجام شده است دقت کنید. طبق این نظرسنجی، حدود 58 درصد از پرسش‌شوندگان در کشورمان گفته‌اند، عملیات وعده صادق 2 پاسخ مناسبی بود. 23 درصد هم گفته‌اند، پاسخ مناسبی بود ولی باید قوی‌تر از اینها می‌بود. همان‌طور که می‌بینید درصد قابل توجهی، پاسخ به حماقت‌های دشمن را «لازم» می‌دانند. اینجا روی صحبت ما با آن 20 الی 25 درصدی است که، معتقدند نباید به حماقت‌های رژیم صهیونیستی مثل ترور اسماعیل هنیه در تهران یا ترور سید حسن نصرالله و برخی مقامات ارشد نظامی‌مان که در کنار این سید عزیز بودند، و یا به موشکباران ساختمان کنسولی کشورمان در سوریه، پاسخ داد. یکی از دلایلی که این عده قلیل در توضیح چرایی بی‌عملی مقابل گستاخی دشمن می‌دهند این است که، با این اقدامات بازدارندگی ایجاد نمی‌شود که اگر شده بود، این ترورها ادامه نمی‌یافت! حالا - فقط به عنوان یک نمونه از خروارها - به این جملات که در گزارش 6 اکتبر 
(15 مهر) روزنامه عبری «هاآرتص» آمده است دقت کنید: «شکی نیست که اسرائیل به تلافی حمله موشکی بی‌سابقه تهران در هفته گذشته به ایران پاسخ خواهد داد. اما دلایل خوبی وجود دارد که چرا اسرائیل باید از حمله به اهداف استراتژیک مانند تاسیسات نفت و گاز اجتناب کند - چه رسد به تاسیسات هسته‌ای ایران.» این «احتیاط» و «ترس»ی که در لابه‌لای این خطوط دیده می‌شود، همان قدرت بازدارندگیِ حاصل از عملیات‌های وعده صادق و... است! 
4- حالا درست وسط بزرگ‌ترین نبرد بین حق و باطل - که به اعتقاد بسیاری قرار است سرنوشت خیلی چیزها از جمله سرنوشت منطقه را تعیین کند - عده‌ای مجددا بحث FATF (گروه ویژه اقدام مالی) را به میان کشیده‌اند و این موضوع چند روزی است، از دهان و قلمشان نمی‌افتد. برخی حتی نوشته‌اند، بدون آن، «وفاق ملی» شکل نخواهد گرفت! آنها مدام می‌گویند، باید این «مسئله» را حل کرد تا بسیاری از مشکلات اقتصادی - و حتی غیر اقتصادی - کشور مرتفع گردد. از آن‌سو یکی از مهم‌ترین دلایل مخالفان FATF این است که تعریفی که «گروه ویژه اقدام مالی» از تروریسم دارد، با تعریفی که ما از تروریسم داریم، تفاوت دارد. طبق تعریف آنها، سپاه پاسداران خودمان، حزب‌الله لبنان و مبارزان فلسطینی تروریست هستند! ضمن اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز نفوذ شدیدی در این گروه ویژه دارند. در حالی که «مارشال بیلینگزلی»، رئیس‌ وقت FATF در جلسه استماع کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا صراحتا اعتراف کرده است که «برای مقابله با ایران همکاری نزدیکی با اسرائیل و عربستان داریم.» و «ماتیو لویت» مدیر برنامه مقابله با‌ تروریسم و جاسوسی در «مؤسسه واشنگتن در امور خاور نزدیک» نیز چندی پیش تاکید کرد: «نظارت‌های FATF بر فعالیت‌های بین‌المللی ایران باید افزایش یابد. یکی از روش‌های تضعیف گروه‌های نیابتی ایران [محور‌های مقاومت] و قدرت‌افزائی جنگ‌های نیابتی، گسترش نظارت بر فعالیت‌های بانکی ایران است.» حالا کمی به این چند خط و موضوع این یادداشت فکر کنید. آیا به میان کشیدن مبحث منسوخ و خطرناکِ FATF که در دولت آقای روحانی 39 خواسته از 41 خواسته آن به اجرا گذاشته شده و تبعات خسارت‌بار آن هنوز حس می‌شود، وسط یک جنگ بزرگ، ترکیبی و سرنوشت‌ساز، اتفاقی است؟! عده‌ای در ایران - یا از سر بی‌خبری یا هر دلیل دیگری - تلاش‌های مشکوکی را برای احیای این مسئله مُرده آغاز کرده‌اند که هدف اول و آخر آن - چه بدانند و چه ندانند -
تضعیف محور مقاومت وسط جنگ است. خدمت به رژیم صهیونیستی، از این واضح‌تر؟!
جعفر بلوری

 


+ نوشته شـــده در سه شنبه 103/7/17ساعــت 7:37 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:«طوفان الاقصی»، نقطه عطفی بزرگ در مبارزات ملت فلسطین
 
کاریکاتور/ صهیونیست ها گرفتار در تله طوفان الاقصی

ف

 
 «ناصر أبوشریف» 
عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی و نماینده جنبش در ایران
در سالگرد عملیات «طوفان الاقصی»، با افتخار و عزت در برابر این دستاورد تاریخی می‌ایستیم که نقطه عطفی در مسیر مبارزه با دشمن صهیونیستی بود. این عملیات فقط یک رویداد گذرا در چارچوب مقاومت فلسطین نبود، بلکه تجلی حقی مشروع برای مردم مظلوم فلسطین در دفاع از خود و سرزمین‌شان بود. این عملیات پاسخی قاطع به دشمنی بود که از هیچ‌گونه جنایتی در حق ملت فلسطین‌، از جمله جنایات جنگی، نسل‌کشی و تروریسم سازمان‌یافته، دریغ نمی‌کند، و تمامی این اقدامات با حمایت و تبانی آشکار بین‌المللی انجام می‌شود.
* دلایل عملیات
عملیات «طوفان الاقصی» در لحظه‌ای حساس از تاریخ ملت ما انجام شد؛ هنگامی که دشمن با حمایت بی‌حد و مرز آمریکا به دنبال اجرای نقشه‌ای استعماری بود که هدف آن نابودی نهائی مسئله فلسطین و تبدیل اسرائیل به تنها رهبر منطقه تحت حمایت آمریکاست. این طرح تنها به دنبال هدف قرار دادن مردم فلسطین نبود، بلکه قصد داشت تمامی نیروهای مقاوم و مخالف هژمونی آمریکا و صهیونیسم در منطقه را مهار کند و کل امت اسلامی را تحت سلطه رژیم صهیونیستی درآورد.
این عملیات برای شکستن این توطئه صورت گرفت و پیامی قوی به همه کسانی که پشت این نقشه هستند ارسال کرد که مقاومت فلسطین و همه نیروهای آزاد منطقه، اجازه اجرای این طرح را نخواهند داد. «طوفان الاقصی» ضربه‌ای استراتژیک به دشمن و ائتلاف آمریکایی - صهیونیستی بود؛ آنها در تلاش بودند تا واقعیتی استعماری جدید را تثبیت کنند، اما این عملیات محاسباتشان را به هم ریخت و بسیاری از توهماتشان را فروپاشید.
* آثار عملیات
 عملیات «طوفان الاقصی» نه‌تنها یک ضربه نظامی بود، بلکه لرزشی عمیق در تصویر رژیم صهیونیستی ایجاد کرد؛ رژیمی که همواره سعی در ارائه خود به عنوان یک قدرت شکست‌ناپذیر داشت. این تصویر دروغین به‌گونه‌ای غیرقابل اصلاح تخریب شد و ضعف این رژیم در برابر ایستادگی مقاومت فلسطین آشکار شد. در پی این عملیات، اسرائیل به ارتکاب جنایات بیشتر علیه بشریت دست زد تا انتقام بگیرد و از حمایت مطلق غرب، به‌ویژه ایالات متحده، بهره‌مند شد که همچنان به ارائه حمایت‌های سیاسی، نظامی و دیپلماتیک به این رژیم ادامه می‌دهد.
اما همان‌طور که شاهد بودیم، این جنایات نتوانست جهان را ساکت کند، بلکه برعکس، حقیقت جنایتکارانه این رژیم را به جهانیان نشان داد. کشتارهایی که اسرائیل علیه کودکان، زنان و سالمندان بی‌دفاع مرتکب شد و تخریب سیستماتیک زیرساخت‌ها دیگر بر کسی پوشیده نیست. گزارش‌های بین‌المللی شروع به افشای این جنایات در برابر ملت‌های جهان کرده‌اند. ما شاهد تغییرات گسترده‌ای در افکار عمومی جهانی به نفع مسئله فلسطین بوده‌ایم و صداهایی که به اشغالگری اعتراض می‌کنند و از حقوق ملت فلسطین دفاع می‌کنند روز به روز افزایش می‌یابند.
* پس از عملیات
امروز، ما در آستانه مرحله‌ای جدید و خطرناک در مبارزه با این رژیم قرار داریم. ما در برابر یک مسئولیت تاریخی قرار داریم که باید با همه توان به مقاومت در برابر این پروژه صهیونیستی - آمریکایی در همه جبهه‌ها ادامه دهیم. ما باید ضربات خود را به دشمن تقویت کنیم، نه‌تنها در جبهه نظامی، بلکه در حوزه‌های رسانه‌ای، سیاسی و دیپلماتیک نیز باید فعال باشیم تا چهره دروغین این رژیم را برای جهان افشا کنیم. ما باید به جهانیان تأکید کنیم که اسرائیل یک رژیم بیگانه با این منطقه است، که نه به آن تعلق دارد و نه می‌تواند بخشی از آن باشد. باید امت را بیدار کنیم و حقیقت این رژیم غاصب و نقش مخربی که در بی‌ثباتی منطقه‌ ایفا می‌کند را به آنها نشان دهیم.
قبل از هفتم اکتبر، ما مردمی بودیم که تحت اشغال، محاصره و سرکوب قرار داشتیم، اما پس از هفتم اکتبر و با وجود افزایش جنایات علیه ما، مبارزه ما برای جهان روشن‌تر شد. صلح واقعی در این منطقه محقق نخواهد شد و ملت فلسطین به آرامش نخواهند رسید تا زمانی که این اشغالگری ناپسند از هر وجب از سرزمین فلسطین پایان یابد. همان‌طور که خداوند متعال فرمود: « فأما الزبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض.» اشغالگری به‌زودی نابود خواهد شد و مقاومت با یاری خدا به پیروزی خواهد رسید.
این مرحله نیازمند وحدت صفوف ما و ایستادگی در برابر تمامی توطئه‌هاست و تمرکز ما باید بر ادامه مبارزه باشد. ما باید امت را از خواب بیدار کنیم، و تلاش‌ها را برای مقابله با این رژیم و حامیانش و همدستانش یکپارچه کنیم. هیچ آرامشی برای ما، ملت ما و منطقه ما وجود نخواهد داشت تا زمانی که فلسطین آزاد شود؛ همه فلسطین.
* نصرالله نمادی برای مقاومت
از سوی دیگر امروز با اندوه فراوان، شهادت فرمانده مجاهد، سید حسن نصرالله را گرامی می‌داریم؛ شخصیتی که به نقطه عطفی در تاریخ مقاومت اسلامی تبدیل شد و یکی از تاثیرگذارترین و موفق‌ترین رهبران پروژه اسلامی بود. سید حسن نصرالله با دستاوردهای خود، فراتر از مرزها عمل کرد و به نمادی برای مقاومت در برابر سلطه صهیونیستی و آمریکایی تبدیل شد، نه‌تنها در لبنان بلکه در سراسر جهان عربی و اسلامی.
شهادت سید حسن نصرالله ضایعه بزرگی است، اما در عین حال تأکیدی بر استمرار پروژه مقاومت اسلامی است که وی به تثبیت آن کمک شایانی کرد. سید حسن نصرالله به عنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در جهان عربی‌، مقاومت را به پیروزی‌های تاریخی رساند و قدرت رژیم صهیونیستی را تضعیف کرد. وی ثابت کرد که اراده مقاومت پیروز خواهد شد. دستاوردهای سید حسن نصرالله او را به فرمانده‌ای بی‌نظیر و نمادی برای مقاومت در برابر استکبار جهانی تبدیل کرد.
میراث سید حسن نصرالله، روح و کلمات او در ذهن و قلب تمامی طرفداران و دوستدارانش و تمامی آزادگان جهان جاودانه خواهد ماند. سخنرانی‌ها و کلمات او همواره منبع الهام بوده و در حافظه ملت‌هایی که از او درس پایداری و مقاومت گرفتند، حک شده است. این میراث عظیم به عنوان چراغی روشن، مسیر آزادی و مقاومت را برای همگان روشن خواهد کرد.
امروز، در آستانه مرحله‌ای جدید و حساس از نبرد با رژیم صهیونیستی قرار داریم. تأکید می‌کنیم که این پروژه مقاومت اسلامی که سید حسن نصرالله نماینده آن بود، همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهدا، به‌ویژه سید حسن نصرالله، هرگز بی‌ثمر نخواهد ماند. میراث روحانی و جهادی او به عنوان نوری روشن بر مسیر مقاومت خواهد درخشید. در پایان تأکید می‌کنیم که پروژه‌ای که سید حسن نصرالله رهبری کرد، هرگز متوقف نخواهد شد و پیروزی نزدیک است، به اذن خداوند. خداوند رحمت کند فرمانده شهید، سید حسن نصرالله را و ما را از کسانی قرار دهد که بر راه او ثابت‌قدم هستند تا زمانی که این رژیم صهیونیستی غاصب نابود شود.

+ نوشته شـــده در یکشنبه 103/7/15ساعــت 10:55 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی : حماسه دیروز معجزه بود (یادداشت روز) به گواه حاف

حماسه دیروز معجزه بود (یادداشت روز)

 
به گواه حافظه‌ها، تصاویر و آرشیوها و به تأیید پیشکسوتان مو سپید کرده در مسیر انقلاب اسلامی، نماز جمعه دیروز تهران را می‌توان یکی از تاریخی‌ترین و چه‌بسا تاریخی‌ترین نماز جمعه برگزار شده در سال‌های پس از انقلاب و یکی دیگر از معجزات در طول انقلاب اسلامی دانست.
از یک‌سو می‌توان به انبوه جمعیتی که علاوه‌بر تهران از استان‌های دور و نزدیک، گاه با تحمل ساعت‌ها سختی راه، راهی مصلی امام خمینی(ره) شده بودند اشاره کرد که به جرأت می‌توان این حجم از جمعیت را بی‌نظیر دانست و از سوی دیگر شرایط خاص برگزاری این نماز تاریخی را مورد تأکید قرار داد که چند روز بعد از سیلی محکم نیروهای نظامی کشورمان به صورت کریه رژیم جنایتکار صهیونیستی و در شرایطی که برخی نسبت به برگزاری این نماز سیاسی-عبادی در این برهه ابراز نگرانی می‌کردند برگزار شد و مردم این چنین سینه سپر کرده و شجاعانه و بیش از 
هر زمان دیگری به همراه خانواده و فرزندان خود در نماز 
«جمعه نصر» حاضر شدند.
در عین حال باید راز این شجاعت و نمایش اقتدار مردمِ سوار بر کشتی انقلاب در طوفان و تلاطم سهمگین منطقه را در وجود سکاندار این کشتی جست و جو کرد. رهبر حکیمی که برپایی این نماز جمعه تاریخی و دشمن‌شکن تصمیم او بود و صلابت و شجاعت متبلور شده در مردم حاضر در این نماز هم از شجاعت و اقتدار او نشأت گرفته بود. 
شجاعت و صلابت این رهبر حکیم در برابر ظالمان و مستکبران عالم در کنار حمایت و عطوفت ایشان نسبت به مظلومان و ستمدیدگان، او را به شخصیت محبوب مردم منطقه که بسیاری از آنها از وادادگی و ترس و تزلزل رهبران و مسئولانشان در برابر مستکبران و بی‌تفاوتی نسبت به مظلومان شرمنده و عصبانی و ناامید هستند تبدیل کرده است.
اما این نماز پرصلابت و حضور دشمن‌شکن مردم کشورمان در پشت رهبرشان، تنها نمونه از این دست نیست. این مردم همان‌هایی هستند که در مواقع مختلف با شجاعت و فداکاری پای کار آرمان بلند خود ایستاده‌اند؛ از ایستادگی پای آرمان شجاعانه مبارزه با طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی تا کنار زدن گروهک‌های منحرف و جیره‌خوار دشمن که تا پای کشتار و ترور مردم این سرزمین پیش رفتند؛ از حضور پرافتخار و داوطلبانه در 8 سال جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی در برابر یکی از مجهزترین ارتش‌های آن روز دنیا که مورد حمایت آمریکا و بسیاری از کشورها بود تا حضور همراه با بصیرت در خنثی‌کردن فتنه‌های سهمگین مورد حمایت دشمن در سال‌ها و دهه‌های مختلف و... نمونه‌هایی از شجاعت و صلابت مردم ولایتمدار این سرزمین مقدس است.
این مردم شجاع و حاضر در صحنه و این رهبر حکیم و مقتدر که امروز این چنین تحسین دوستان و ترس و لرزه دشمنان را رقم زده‌اند، این صلابت و شجاعت و اثرگذاری را در مکتب 
پیر و مقتدایی آموخته‌اند که خود پدیده بی‌نظیر قرن اخیر بود. 
امام خمینی(ره) که در ظلمانی‌ترین مقطع تاریخ معاصر این سرزمین با شجاعت متکی به قدرت اراده الهی در برابر ظلم و ستم طاغوت داخلی و استبداد خارجی قد علم کرد و مسیر تاریخ را در این کشور و منطقه و حتی جهان تغییر داد.
معجزه خمینی(ره) بود که تنها با اتکای به قدرت لایزال الهی و بیدار کردن مردم تحت ستم، در برابر رژیم پهلوی با انبوه امکانات نظامی و امنیتی و ساواک و... و برخورداری آن رژیم از حمایت ابرقدرت‌ها پیروز شد و در این راه نه از دستگیری و تبعید ترسید و نه از تهدیدات و بذل جان.
آن مرد بزرگ و آن رهبر الهی بود که از یک‌سو با شجاعت و صلابت در برابر ظلم ایستادگی کرد و از سوی دیگر با معجزه‌ای مسیح‌گونه، انسان‌های بی‌تفاوت و خود ضعیف‌پندار و جامعه‌ای به ظاهر زنده اما رنگ مرده گرفته در پس ظلم تاریخی هزاران ساله را احیا کرد.
او نه در جریان مبارزات انقلابی و نه در جریان جنگ تحمیلی و نه در برابر زورگویی مستکبران عالم هرگز نهراسید.
شجاعتی که بی‌کم و کاست پس از او در خلف صالح و یکی از برجسته‌ترین شاگردان مکتبش، رهبر معظم انقلاب نیز تجلی پیدا کرد و همگان به وضوح دیدند که «خامنه‌ای خمینی دیگر است» و راه و مکتب امام پس از او با اقتداری روزافزون ادامه دارد.
در همین مکتب انسان‌ساز است که علاوه‌بر ایجاد جامعه شجاع و الگو، چهره‌های مختلف و بی‌نظیری تربیت شدند که جز در این مسیر، راه به چنین تربیت عظیمی پیدا نمی‌کردند.
در این مکتب است که یک گروه کوچک از جوانان لبنانی به مجموعه بزرگ و پرصلابت حزب‌الله تبدیل شدند و در تحت رهبری ولی فقیه است که طلبه‌ای جوان و ناشناس، به خودباوری و ایمانی می‌رسد که او را تبدیل به بزرگ‌ترین و شجاع‌ترین رهبر جهان عرب و خار چشم رژیم صهیونیستی و آمریکا و الهام‌بخش جوانان تشنه مقابله با ظلم می‌کند. شهید عزیز سید حسن نصرالله بیش از سه دهه آرامش را از دشمن سلب کرد و تحقیر‌آمیزترین شکست‌ها را به جبهه ظلم با محوریت اسرائیل و آمریکای جنایتکار تحمیل کرد. یل دلاوری که خود را سرباز مکتب خمینی(ره) و شاگرد خامنه‌ای می‌دانست و همچون آنها در دفاع از مظلوم در برابر دشمن سینه ستبر می‌کرد. او آن چنان عرصه را بر دشمن تنگ کرد که برای حذف ظاهری او به صدها تُن بمب سنگرشکن متوسل شدند، غافل از اینکه این مکتب با بمب خاموش نمی‌شود و این راه انسان‌ساز ادامه دارد.
این مکتب انسان‌ساز بود که نوجوان کارگر و ناشناس اهل کرمان را تبدیل به قهرمان مبارزه با تروریست و نابودگر سفاک‌ترین گروه‌های تکفیری و سد راه زیاده‌خواهی رژیم صهیونیستی و آمریکا کرد. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که خود را سرباز رهبرش می‌دانست، یکی دیگر از جلوه‌های معجزه این مکتب انسان‌ساز است. سردارِ شجاعی که یار مظلومان بود و خصم دشمنان. سرداری که تحت هدایت رهبر خود آنچنان نقشه دشمن برای منطقه را نقش بر آب کرد که دشمن تلاش کرد کینه او را با شهادتش تسکین دهد؛ حال آنکه به گفته خود آنها، شهید سلیمانی از سردار سلیمانی قوی‌تر است و این مردان و قهرمانان نمی‌میرند. 
در این مکتب انسان‌ساز است که جوانی گمنام با کمترین امکانات کشور را از وابسته‌ترین حالت در صنایع نظامی به سازنده پیشرفته‌ترین و کارآمدترین موشک‌ها تبدیل کرد. او شهید 
حاج حسن طهرانی‌مقدم بود که تحت رهبری خلف صالح امام، حلقه‌های تحقیر علمی و خود کم‌بینی نظامی را شکست و امروز سهم او در اقتدار و امنیت این سرزمین و شکست و حقارت دشمن غیرقابل کتمان است.
در همین مکتب است که این کشور از آلت دست استعمار آمریکا و انگلیس و کشوری که جرأت مخالفت با اوامر خارجی را نداشت به کشوری تبدیل شد که تحت هدایت رهبری شجاع، در دفاع از مظلومین و دفاع از این سرزمین، با صلابت قلب سرزمین‌های اشغالی را موشکباران می‌کند.
این اقتدار و صلابت ایران اسلامی که امروز افتخار و تحسین دوستان و اعتراف دشمنان را در پی داشته، از معجزات الهی جاری شده در وجود رهبر کبیری است که در راه روشن پیش روی خود جز به خدای خود اتکا نکرد و به پشتوانه این توکل از هیچ قدرتی نهراسید. این مکتب پس از خمینی کبیر با اقتدار با رهبریِ خلف صالحش ادامه یافت و ان‌شاءالله ادامه دارد؛ همان‌طور که 
راه شاگردان مکتب سازش همچون شهید سلیمانی و شهید 
سید حسن نصرالله پس از شهادت آنها ادامه دارد و کوتاه سخن آنکه «این شهدا رفته‌اند نفس تازه کنند برگردند.»
عباس شمسعلی

 


+ نوشته شـــده در شنبه 103/7/14ساعــت 11:35 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:همزمان با موج رسانهای شبکههای وابسته به رژیم صهیونسیت
همزمان با موج رسانه‌ای شبکه‌های وابسته به رژیم صهیونسیتی، اکانت‌هایی حقیقی متعلق به جریانی خاص با ادامه دادن خط رسانه‌ای شبکه‌های اسرائیلی و با لجن پراکنی در فضای توییتر فارسی، مشغول تکمیل پازل پروپاگاندای صهیونیستی هستند.

 
همزمان با موج رسانه‌ای شبکه‌های وابسته به رژیم صهیونسیتی، اکانت‌هایی حقیقی متعلق به جریانی خاص با ادامه دادن خط رسانه‌ای شبکه‌های اسرائیلی و با لجن پراکنی در فضای توییتر فارسی، مشغول تکمیل پازل پروپاگاندای صهیونیستی هستند.

گروه سیاست-رجانیوز: در این روزها با نزدیک شدن به سالگرد عملیات طوفان الاقصی و درحالی که افکار عمومی جامعه ایران،  از تعویق عملیات انتقام شهید اسماعیل هنیه، خبر شهادت سید مقاومت و سردار نیلفروشان نگران است و در شرایطی که به فرموده رهبر انقلاب، زمان مرگ و زندگی برای هردو جبهه مقاومت و جبهه استکبار است؛ ارتش سایبری دشمن و رسانه‌های صهیونیستی-آمریکایی دست به کار شده‌اند تا با انتشار دروغ، اذهان مردم را مشوش کرده و به تضعیف باورهای آنها و ایجاد تفرقه بپردازند تا پشتوانه جبهه مقاومت را دچار خلل و آسیب کنند.

 


مجریان این عملیات سنگین رسانه‌ای بلافاصله پس از ترور سید مقاومت در تلاش‌اند تا خط تفرقه در درون جبهه مقاومت را پررنگ سازند. این حقه رسانه‌ای که به وسیله شبکه‌های عربی-عبری آغاز شد توسط شبکه‌های فارسی زبان اسرائیلی نیز ادامه پیدا کرد اما این پایان کار نبود.


همزمان با موج رسانه‌ای شبکه‌های وابسته به رژیم صهیونسیتی، اکانت‌هایی حقیقی متعلق به جریانی خاص با ادامه دادن خط رسانه‌ای شبکه‌های اسرائیلی و با لجن پراکنی در فضای توییتر فارسی، مشغول تکمیل پازل پروپاگاندای صهیونیستی هستند.

 


برخی از این اشخاص که اتفاقا رابطه حسنه‌ای با دولتمردان از جمله آقای ظریف دارند، به راحتی در حال بازی در زمین رژیم صهیونیستی برای دوقطبی سازی میان جبهه مقاومت هستند. حالا در چنین شرایطی که جامعه و افکار عمومی بیش از هر چیز نیازمند روشنگری با انتشار اخبار صحیح است، قوه قضاییه در برابر جریان نفوذ که در نقش پیاده نظام نیروهای رسانه‌ای رژیم صهیونسیتی عمل می‌کنند، اقدامی نکرده و مقابل حملات و ضربه‌های جنگ نرم دشمن، واکنشی نشان نمی‌دهد.

 

این درحالی است که بارها رهبر انقلاب در دیدار با سران قوه قضاییه بر امنیت روانی جامعه تاکید کرده‌اند و حالا چشمان نگران جامعه منتظر مقابله قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران با پیاده نظام‌های رژیم صهیونیستی در ایران است.


+ نوشته شـــده در سه شنبه 103/7/10ساعــت 8:26 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:رساله عملیّه شهید نصرالله کابوس اسرائیل و آمریکا (یاد

کاریکاتور/ الوعده وفا!

رساله عملیّه شهید نصرالله کابوس اسرائیل و آمریکا (یادداشت روز)

 
 
1) شهادت دبیرکل حزب‌الله، مصیبت بزرگی است؛ از آن جنس که به تعبیر امیر مؤمنان‌(ع) درباره جناب مالک، جهانی را خوشحال و جهانی را سوگوار می‌کند. شهادت آیت‌الله سید حسن نصرالله(ره) در عملیات تروریستی آمریکا و اسرائیل، رویداد بزرگی است و می‌تواند تاثیرات بزرگی بر منطقه و جهان بگذارد. صهیونیست‌ها نام این عملیات را «نظم جدید» (New Order) گذاشته‌اند، اما نمی‌فهمند که نظم تازه، برخلاف آرزوهای آنها در حال پدید آمدن است. صهیونیست‌ها پیش از این، دست‌‌کم دو بار تصمیم گرفتند با جنگ و جنایت و کشتار، نظمی تازه در نسبت با لبنان و منطقه برقرار بکنند. یک بار، در سال 1982 که به اشغال جنوب لبنان پرداختند در حالی که آن روز، حزب‌الله اصلا وجود نداشت. و نوبت دوم، با جنگ‌های 2005 علیه غزه و 2006 علیه لبنان. نوبت اول، با خبط خود موجب شدند حزب‌الله سر برآورد، نماد مقاومت شود و ارتش اسرائیل را مجبور به فرار تحقیر‌آمیز در سال 2000 کند. بار دوم، سال 2006 میلادی که اسرائیل با حمایت مطلق نومحافظه‌کاران آمریکایی (و ارتجاع عربی) و با توهم زایمان خاورمیانه جدید، به لبنان حمله کرد، اما تحقیر‌آمیزترین شکست را متحمل شد. 18 سال بعد، قطعا آن نظم مطلوب آمریکا و اسرائیل، آسیب‌های اساسی و جبران ناپذیر دیده است.
2) آیت‌الله شهید مقاومت، به تنهائی احتجاج با همه سیاستمداران و روشنفکران و عالمان در منطقه و جهان است. او در حالی مقاومت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی را در مرزهای فلسطین اشغالی مدیریت کرد و جان گرامی خود را بر سر این گذاشت، که بسیاری از مدعیان سیاست و روشنفکری در منطقه جرئت نکردند ولو در کلام، زبان به اعتراض علیه نسل‌کشی اسرائیل بگشایند. سید مقاومت در آخرین سخنرانی‌اش گفته بود به حزب‌الله پیغام می‌دهند که از حمایت از غزه کوتاه بیاید اما ما تا زمانی که جنگ در غزه تمام نشود کوتاه نخواهیم آمد. خون مبارک او و دیگر فرماندهان شهید حزب‌الله، با خون فرماندهان شهید ایرانی و فلسطینی و یمنی و عراقی در‌هم آمیخت تا بشارت بیداری اسلامی در منطقه باشد. هنوز هم طنین صدای او در روز قدس سال 1392 تازه است که خطاب به دشمنان گفت: «هرچه می‌‌خواهید به ما بگویید بگویید رافضی، تروریست، جنایتکار، و ما را هر جا که یافتید و در همه‌ جبهه‌‌ها و بر در هر حسینیه و مسجد بکشید؛ اما ما شیعیان علی بن ابی طالب‌(ع)، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت.». 
3) طنین صدای سید شهید مقاومت همچنان در گوش‌ها طنین‌انداز است که خطابه علی بن الحسین‌(ع) به ابن زیاد را بازخوانی کرد: «أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَکَرامَتَنَا الشَّهادَةُ. آیا ما را با قتل تهدید مىکنى؟ مگر نمى‌دانى که کشته شدن، عادت ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟». اکنون عالِمی دیگر از علمای مجاهد اسلام، در مسیر دفاع از مظلومان در خون خود تپیده و حقانیت آرمان الهی و انسانی خود را با خون امضا کرده است. آیت‌الله شهید نصرالله، از سرآمدان روحانیت مجاهدی است که امام خمینی(ره) در طلیعه منشور روحانیت (3 اسفند 1367) درباره ایشان نوشت: «سلام بر حماسه‌سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته‌‌اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته‌اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد، رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبک‌بالان به میهمانی عرشیان رفتند». این شهادت با همه تلخی و سنگینی‌اش، از جنس شهادت علامه مطهری است که حضرت امام(ره) درباره شهادت او نوشت: «... در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان، ثُلمه‌ای وارد شد که‌‎ ‌‏هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیت‌های فداکار که در زندگی و‌‎ ‌‏پس از آن با جلو? خود نورافشانی کرده و می‌کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با‌‎ ‌‏شعاع فروزان خود، مردگان را حیات می‌بخشند و به ظلمت‌ها نور می‌افشانند، به اسلام‌‎ ‌‏بزرگ، مربی انسان‌ها و به امت اسلامی تبریک می‌گویم. من گرچه فرزند عزیزی را که‌‎ ‌‏پار? تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود‌‎ ‌‏داشت و دارد.» 
4) رژیم صهیونیستی، نام جنایت تروریستی اخیر را که با هواپیماها و بمب‌ها و اطلاعات و هدایت دولت آمریکا انجام شد، «نظم جدید» گذاشته است. صهیونیست‌های نگون بخت می‌توانند برای مدتی بسیار کوتاه، شادی کنند اما حقیقت همان است که جناب سید فرمود: 
«باید کم بخندید و بسیار‌ گریه کنید». سید شهید مقاومت، آینه دقّ رژیم صهیونیستی بود و همچنان خواهد ماند. تزیپی لیونی، دارای سابقه عضویت در موساد که مجله تایم در سال 2007 وی را در فهرست «یکصد شخصیت پرنفوذ جهان» قرار داد، از سال 2006 تا 2009 وزیر خارجه اسرائیل بود و شکست سخت در جنگ 33 روزه با حزب‌الله را از جایگاه وزارت چشید. او اواخر مرداد 1395 در مصاحبه با شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی، سخنی گفت که عمق ضربه سید مقاومت بر پیکر رژیم را نشان می‌داد: « حزب ‌الله و نصرالله، دشمنان اسرائیل هستند و موشک‌‌های بسیاری در اختیار دارند. هرگاه نصرالله سخنرانی می‌کند، ما در اسرائیل خود را می‌‌بازیم».
5) نباید دچار خطای تحلیل شد. حزب‌الله نه در یک سال اخیر 
و نه چهار دهه گذشته، فقط با اسرائیل نجنگیده، بلکه با آمریکا می‌جنگد. بمب‌ها و موشک‌هایی که به سمت لبنان شلیک می‌شود، همه آمریکایی هستند؛ هدایای منحصر به فرد دموکرات‌های جنایتکاری که کسانی در ایران ماموریت داشتند آنها را متفاوت از جمهوریخواهان جا بزنند. اگر جنگ 33 روزه و 22 روزه (سال‌های 2006 و 2005) را جمهوریخواهان و نومحافظه‌کاران آمریکا در متن طرح خاورمیانه جدید اداره کردند، جنگ جاری در غزه و لبنان و منطقه را دموکرات‌ها مدیریت می‌کنند؛ در حالی که به دروغ از صلح و آتش‌بس هم دم می‌زنند. با این همه، لبنان، داغی بزرگ بر دل آمریکاست: مستعمره‌ای که به چشم عروس منطقه دیده می‌شد و کاملا در قبضه بود، ناگهان خار چشم آمریکا شد، پرچم مقاومت را برافراشت، آن بلای فراموش ناشدنی را بر سر تفنگداران آمریکایی درآورد، سیلی‌های آبدار بر گوش اسرائیلی نواخت که بنا بود نوک پیکان قدرت آمریکا در منطقه دیده شود، الگو‌سازی کرد و الگو شد، و در فلسطین و یمن و عراق و... ریشه دواند و نقش الهام‌بخش را برای دیگر گروه‌های مقاومت ایفا کرد؛ یازده ماه هم هست که اسرائیل (مینیاتور آمریکا در منطقه) را تحقیر می‌کند و توان رزمی ارتش صهیونیستی را دوپاره و مستهلک کرده است.
6) جناب سید حسن(ره) نه فقط برای ملت ما، بلکه برای ملت‌های مظلوم منطقه، پشتوانه بود. و پیداست که ترور چنین فرمانده خدمتگزاری، بسیار گران آید. اما اراده هیچ شیطان و طاغوت مستکبری، از اراده پروردگار متعال سبقت نگرفته است. «اَم یُریدونَ کَیدا. فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون. آیا می‌خواهند مکر بورزند؟ پس کافران، مورد مکر الهی هستند». آیا منطقه پس از ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی، برای آمریکا و اسرائیل امن‌تر شد که پس از جنایت اخیر امن شود؟ یا اینکه بر وسعت و شدت ضربات ضد‌صهیونیستی مقاومت افزوده شده است؟ سخن کریس مورفی سناتور آمریکایی درباره شهید سلیمانی، نسبت به شهید نصرالله هم صادق است که گفت: «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، می‌‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک‌‌تر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناک‌‌تر بود یا الان که کشته شده است؟». دوره تازه، آغاز دوران الهام‌بخشی شهید نصرالله است.
7) نباید سرسوزنی درباره برنامه نابودی رژیم صهیونیستی یا اخراج آمریکا از منطقه سست شد. این، همان آرمان بلند شهید نصرالله است که پس از شهادت حاج قاسم و درباره کیفیت انتقام شایسته خون او گفت: «قصاص عادلانه، ایجاب می‌کند شخصیتی همتراز قاسم سلیمانی باشد! چه کسی هست؟! رئیس ستاد ارتش آمریکا؟ وزیر دفاع آمریکا؟ فرمانده‌ نیروهای آمریکا در خاورمیانه؟ چه شخصیتی همتراز سلیمانی و ابومهدی است؟ کفش‌‌های قاسم سلیمانی، می‌‌ارزد به سر ترامپ و کل فرماندهانش. سر دونالد ترامپ در حد کفش قاسم سلیمانی هم نیست؛  قصاص عادلانه، کل موجودیت آمریکا در منطقه است. پایگاه‌‌های نظامی و کشتی‌‌های جنگی و کل سربازهای آمریکا در منطقه، معادل قصاص عادلانه است. پاسخ به خون قاسم سلیمانی و ابومهدی، اخراج کل نیروهای آمریکایی از منطقه باید باشد؛ این هدف ان شاء ‌الله محقق خواهد شد و قدس و فلسطین نیز آزاد خواهد شد».
8) حزب‌الله، یک روند است و نه یک نقطه یا شخص. حزب‌الله با شهادت سید عباس موسوی، ضربه بسیار سختی خورد اما نه تنها تمام نشد، بلکه تازه آغاز و شکوفا شد. باید این حقیقت را درست درک کرد که اگر مؤمنان همت کنند، حرکت تاریخ، رو به جلو و متعالی است. تاریخ نه در ناکامی اُحُد متوقف ماند و نه در صفین و نه در کربلا و عاشورا، که اگر متوقف مانده بود به پیروزی‌های بزرگ جبهه اسلام در روزگار معاصر نمی‌انجامید. ما به تحلیل عمیق ولی امر مسلمین و بشارت‌ها و مطالبات نهفته در دو پیام دیروز ایشان یقین داریم که فرمودند: «ضربات جبهه‌ مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوه‌ الهی کوبنده‌تر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند». و «جنایتکاران صهیونیست بدانند بسیار کوچک‌تر از آنند که به ساخت مستحکم حزب ‌الله صدمه‌ مهمی وارد کنند. همه‌ نیروی مقاومت منطقه در کنار حزب‌‌الله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب ‌الله سرافراز رقم خواهد زد... بر همه‌ مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث، آن را یاری کنند».
9) جنگ جاری در منطقه، جنگ اراده‌هاست. بنابراین باید با تحلیل‌های مسموم و فلج‌کننده‌ای که به نیابت از آمریکا و اسرائیل، دعوت به نرمش و مماشات و انفعال و بی‌عملی در برابر تجاوزات این دو در منطقه می‌کنند و جنایت‌های دشمن را تله تنش و جنگ می‌خوانند، به عنوان سرانگشتان نفوذ به شدت برخورد کرد. مجازات قاطع و مؤثر جنایتکاران صهیونیست و آمریکایی، از بستن مجرای نفوذ تحلیل‌های مسموم آغاز می‌شود. همچنین نباید در روزگار جنایتگری صهیونیسم مسیحی، در توهم مذاکره و تعامل و توافق با جنایتکاران فرصت‌سوزی کرد و پالس‌های اشتباه (تشویق‌کننده/ جرئت دهنده) فرستاد. این بشارت قاطع و البته مشروط خداوند است که فرمود: « وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ». و همچنین: «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ. إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا یَرْجُونَ. و در تعقیب دشمن سستی نورزید؛ اگر شما رنج و دردی می‌بینید، آنان نیز مانند شما در رنج و درد می‌افتند، و شما امیدی را به خداوند دارید که آنان ندارند». نخبگان و مدیران و تحلیلگران و سیاستمداران باید این پیام امام خمینی(ره) در تاریخ 2 فروردین 1368 را به عنوان یک راهبرد همیشگی نصب‌العین قرار دهند که فرمود: «امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است... غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‌تان- به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست... همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌ای آرامتان نمی‌گذارند». (جلد 21 صحیفه نور- صفحه 329)
محمد ایمانی

+ نوشته شـــده در یکشنبه 103/7/8ساعــت 7:36 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:یدیعوت آحارونوت: حماس در غزه همچنان نظامیان ما را میک
یدیعوت آحارونوت:
 
 

کاریکاتور| قدرت رسانه در جنگ غزه

کاریکاتور| قدرت رسانه در جنگ غزه
 
سرویس خارجی-
روزنامه عبری‌زبان «یدیعوت آحارونوت» نوشته است که با وجود گذشت نزدیک به یک سال از جنگ غزه، هنوز حماس در تمام نقاط این باریکه حضور دارد و «به نظامیان ما ضربه وارد می‌کند.»
درحالی که مقامات و بسیاری از رسانه‌های رژیم صهیونیستی تلاش می‌کنند، ورود گسترده به جنگ با حزب‌الله لبنان را به دلیل پیروزی‌شان در غزه «جا» بزنند، گزارش‌هایی که از سرزمین‌های اشغالی و همین باریکه غزه مخابره می‌شود نشان می‌دهد آنها هیچ دستاوردی در غزه -جز کشتار زنان و کودکان بی‌گناه- نداشته‌اند و به هیچ یک از اهداف اعلامی‌شان هم نرسیده‌اند. وقتی ژنرال «اسحاق بریکِ» صهیونیست می‌گوید: «همان‌طور که حماس را نتوانستیم از بین ببریم، مقابل حزب‌الله لبنان هم کاری از پیش نخواهیم بُرد» یعنی، کار در غزه تمام نشده و حماس همچنان مشغول جنگ با صهیونیست‌هاست. منتهی این رسانه است که تصمیم می‌گیرد چه خبری به گوش مردم برسد و چه خبری نرسد. طی چند روز گذشته، رسانه‌های دنیا تصمیم گرفتند، ضمن تمرکز روی جنگ حزب‌الله و رژیم صهیونیستی، این طور وانمود کنند که، رژیم صهیونیستی بعد از پایان کار حماس، وارد جنگ جدی با حزب‌الله لبنان شده است. گزارشی که دیروز به نقل از روزنامه عبری زبان «یدیعوت آحارونوت» درباره وضعیت غزه منتشر شد نیز نشان می‌دهد، صهیونیست‌ها در غزه به‌رغم یک‌سال «کودک‌کُشی» به اهداف خود نرسیده‌اند و «حماس در تمام نقاط غزه حضور دارد.» آن طور که «یدیعوت آحارونوت» نوشته است «حماس در تمام مناطق نوار غزه حضور دارد، و مقاومت آن همچنان نظامیان اسرائیلی را روی زمین و زیر آن درهم می‌کوبد.» 
یکی دیگر از کارویژه‌های رژیم صهیونیستی در غزه، ایجاد شکاف بین ساکنان این باریکه و مبارزان حماس بوده است بدین شکل که مردم، حماس را عامل وضعیت جنگی حاکم بر غزه بدانند. اما این روزنامه عبری به شکست این هدف راهبردی صهیونیست‌ها نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «هم هیچ یک از ساکنان نوار غزه مخالف حماس نیستند.»
کانال تلگرامی «مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین» نیز دیروز اعلام کرد قسام نیروهای اشغالگر را در خان یونس هدف قرار داد. گردان‌های قسام شاخه نظامی حماس در عملیاتی در منطقه صوفا در شرق خان یونس در جنوب نوار غزه، یک خودروی زرهی صهیونیست‌ها را که گروهی از نظامیان یگان مهندسی هم در کنار آن حضور داشتند، با دو راکت ضد زره یاسین 105 هدف قرار داد که در این عملیات تلفاتی قطعی به دشمن وارد شد.
شهدایی که همیشه گمنام می‌مانند!
اما آمارهای رسمی و اعلامی درباره شمار شهدای غزه، بر اساس مشاهده اجساد است. یعنی وقتی وزارت بهداشت غزه اعلام می‌کند، در طول یک سال گذشته، 42 هزار فلسطینی ساکن این باریکه به شهادت رسیده‌اند یعنی، این 42 هزار نفر، شناسایی و سپس دفن شده‌اند. اما در همان ماه‌های اولیه شروع جنگ غزه، بودند گزارش‌هایی که می‌گفتند، شمار شهدا بسیار بیشتر از آمارهای اعلامی است و چیزی بین 7 تا 10 هزار نفر هم یا زیر آوارها مدفون شده‌اند یا در دستان صهیونیست‌ها هستند. دیروز وقتی خبر تحویل اجساد 88 شهید فلسطینی منتشر شد، عمق جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، بیش از پیش معلوم گردید. به گزارش العالم، رژیم صهیونیستی پیکر 88 شهید ربوده شده فلسطینی را که با متلاشی کردن چهره‌هایشان! اطلاعات شناسایی آن‌ها را از بین برده بود تحویل داد. پیکر این شهدا در خان یونسِ غزه به خاک سپرده شد.
همزمان، حماس خواستار مشخص شدن سرنوشت هزاران فلسطینی ربوده شده توسط اشغالگران صهیونیست شد. این جنبش در بیانیه‌ای تأکید کرد که تحویل اجساد 88 شهید فلسطینی ساکن نوار غزه به شیوه‌ای اهانت‌آمیز و در حالی که همه متلاشی شده و هویت آنان مشخص نیست، نقض صریح قوانین بین‌الملل و حقوق بشر و تضییع حق خانواده‌های شهدا در شناسایی فرزندان خود و دفن شایسته آنان است. این جنبش از جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری و در رأس آنها کمیته بین‌المللی صلیب سرخ خواست این اقدام جنایتکارانه تکراری دولت اشغالگر صهیونیستی و تجاوزات این رژیم در حق ملت فلسطین در نوار غزه را محکوم کرده و برای کشف سرنوشت هزاران فلسطینی ربوده شده توسط صهیونیست‌ها که در معرض وحشیانه‌ترین جنایات و شکنجه‌ها قرار دارند، اقدام کنند.
سخنرانی نتانیاهو برای صندلی‌های خالی
دیروز نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با تأخیر وارد نیویورک شد تا در میان فضای سنگین داخل و خارج سازمان ملل، سخنرانی کند. بیرون محوطه سازمان ملل، شمار زیادی از مردم جمع شده بودند تا علیه نسل‌کشی این جنایتکار پیر، شعار دهند. آنها ضمن حمل پرچم‌های فلسطین، دست نوشته‌هایی را حمل می‌کردند که روی آنها نوشته بود «نسل‌کشی در غزه را متوقف کنید.» پلیس نیویورک با حمله به تجمع معترضانِ به نسل‌کشی، شماری از آنها را با دستبندهای پلاستیکی به بازداشتگاه منتقل کرد.
نتانیاهو در محوطه داخلی سازمان ملل نیز با اعتراض‌های بی‌سابقه مواجه شد. وقتی وارد سالن شد، نمایندگان گروهی از کشورها سالن را ترک کردند، وقتی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «برای جلوگیری از نسل‌کشی است که می‌جنگند»! یا اعلام کرد، «راه رسیدن به صلح این است که به فلسطینی‌ها گرسنگی بدهیم» و... نمایندگان گروهی دیگر از کشورها سالن را ترک و نتانیاهو را سنگ روی یخ کردند. نتانیاهو سپس رو به صندلی‌های خالی به سخنرانی خود ادامه داد و تا توانست ایران را تهدید کرد. او برای جدی تلقی شدن تهدیداتش هم، این بار نقشه ایران را بلند کرد و گفت می‌تواند به هر نقطه این کشور حمله کند! وقتی نتانیاهو مشغول سخنرانی برای صندلی‌های خالی بود و به «تهدید علیه ایران» رسید، متحدان ایران از 6 جهت مشغول حمله به هرنقطه‌ای از این سرزمین اشغال شده بودند. یعنی از شمال اسرائیل تا حیفا و تل‌آویو زیر آتش محورهای مقاومت بود.

+ نوشته شـــده در شنبه 103/7/7ساعــت 7:42 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:آقای پزشکیان، مراقب این توطئه باشید! (یادداشت روز)
 

کاریکاتور: دست دوستی آمریکا

روزنامه الاتحاد امارات امروز به طور معناداری به ارتباط عمیق رژیم صهیونیستی و آمریکا اشاره دارد که اعراب حسرت داشتن آن را می برند.
 
1- « احمد خان ملک ساسانی»، از دیپلمات‌های عصر قاجار و پهلوی، صد سال قبل درباره فضای تربیتی در آغاز دوره رضا خان می‌‌نویسد: «خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفت‌وگو از مستعمره‌‌های انگلیس بود که آیا خود اهالی، قادر به اداره ممالک خود هستند یا نه؟ ذکاء‌الملک گفت آقایان شما هیچ وقت سرداری (لباس مردانه بلند که در میان مردان مرسوم بود‌) برای دوختن به خیاط داده‌‌اید؟ همه گفتند آری. گفت خیاط برای سرداری شما آستین گذارده؟ همه گفتند البته. گفت وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به خانه آوردید، آستینش تکان می‌‌خورد؟ گفتند نه. گفت پس چه چیزی لازم بود که آستین‌‌ها را به حرکت در آورد؟ گفتند لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند مقصود من هم همین بود که بدانید ایران مثل آستین بی‌‌حرکت است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد‌». 
2- جای احمد خان ملک ساسانی خالی! کاش بود و می‌دید و انگشت حیرت به دندان می‌گزید که 45 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که آمریکا از هیچ جنایتی علیه ایران و ایرانیان دریغ نکرده است، هنوز یک جریان سیاسی در ایران اسلامی حضور دارد که دیدگاه محمد‌علی فروغی معروف به «‌ذکاءالملک‌»! عضو نشاندار فراماسونی و نوکر سرسپرده انگلیس را دنبال می‌کند و از آنجا که دوران امپراطوری انگلیس به سر آمده و آمریکا جای آن را گرفته است، این جماعت هم به روال شناخته شده همه سرسپردگان، آمریکا را صاحب همان «‌دست‌» می‌دانند که ذکاءالملک از آن یاد می‌کرد و اصرار داشت که آستین ایران بدون آن دست (آن روز انگلیس و امروز آمریکا‌)، قدرت و توان حرکت ندارد! باور نمی‌کنید؟! بخوانید!
3- همزمان با سفر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به نیویورک برای حضور در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برخی از مدعیان اصلاحات در سایت‌ها و روزنامه‌های تحت مدیریت خود، نظیر روزنامه‌های سازندگی و اعتماد، به ایشان توصیه کردند که در این سفر با ترامپ و هریس و سایر مقامات آمریکایی ملاقات کند! و از این دیدارها با عنوان «‌گره‌گشایی در نیویورک‌»! یاد کرده‌اند! توصیه حقارت‌بار مدعیان اصلاحات به آقای پزشکیان در حالی است که؛
الف: آمریکا تاکنون از هیچ جنایتی علیه ایران اسلامی دریغ نکرده است.
ب: آمریکا به هیچیک از تعهدات بین‌المللی خود نسبت به ایران عمل نکرده است که برجام تازه‌ترین نمونه آن است
تا آنجا که دست‌اندرکاران اصلی مذاکرات منجر به برجام، نظیر آقایان ظریف، صالحی، سیف و‌... نیز به آن اذعان و اعتراف دارند. طرفه آن که قرار بود با مذاکرات، تحریم‌ها لغو شود که نشد و دو برابر شد!
ج: ترامپ قاتل شهید سلیمانی عزیز است و مقامات دیگر آمریکا نظیر بایدن و‌... نیز از این ترور حمایت کرده‌اند.
د: همین چند روز قبل آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران تصویب کرد.
هـ : آمریکا و تروئیکای اروپا (انگلیس و فرانسه و آلمان‌) حاضر نشده‌اند انتخاب آقای پزشکیان به‌ریاست جمهوری ایران را تبریک بگویند (روالی که در میان کشورهای متخاصم نیز یک رسم متعارف و شناخته شده است‌).
و: دولت آمریکا رسماً اعلام کرده است که انتخابات منجر به انتخاب آقای پزشکیان به ریاست جمهوری را مشروع و عادلانه نمی‌داند!
ز: هنگامی که آقای پزشکیان در یک سهو بیان، از آمریکا با عنوان برادر یاد کرد، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با کمال وقاحت اعلام کرد که برادری به زبان و بیان نیست، ایران برای اثبات برادری خود با آمریکا باید سیاست‌هایش را در مسائل و موضوعات مختلف نظیر هسته‌ای و منطقه‌ای تغییر بدهد‌، از حمایت حماس و حزب‌الله دست بکشد و‌...!
4- این روزها در خود آمریکا و اروپا نیز موج گسترده محکومیت آمریکا و اروپا در حمایت از جنایات وحشیانه و بی‌سابقه رژیم صهیونیستی جریان دارد و همه روزه نیز بر گستره آن افزوده می‌شود و‌لی در این سو طیف بدنامی از مدعیان اصلاحات هنوز سنگ آمریکا را به سینه می‌زنند و عزت می‌دهند و حقارت می‌خرند! 
با توجه به سوابق برخی از مدعیان اصلاحات (و نه همه آنها‌) در دشمنی با شهید رئیسی و عصبانیت از مواضع اسلامی و انقلابی ایشان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، مخصوصاً روی دست گرفتن شجاعانه و غیرتمندانه تصویر شهید سلیمانی و تاکید بر مجازات ترامپ و سایر قاتلان آن شهید، بعید نیست که پیشنهاد حقیرانه این طیف به رئیس‌جمهور محترم، انتقام آنها از مواضع انقلابی شهید رئیسی باشد.
 5- مواضع رسماً اعلام شده رئیس‌جمهور محترم در محکومیت آمریکا و حمایت جانانه از مظلومان قتل عام شده غزه کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که جناب پزشکیان به حقارتی که طیف یاد شده از مدعیان اصلاحات به ایشان توصیه می‌کنند، تن نخواهد داد.
 و اما، در این ماجرا یک پرسش جدی نیز در میان است و آن، این که طیف بدنام و بد‌سابقه مورد اشاره چه توطئه‌ای علیه دکتر پزشکیان در آستین دارند که ایشان را به دشمنی با ایران و اسلام و تن دادن به حقارت در مقابل آمریکا دعوت می‌کنند؟!
 حسین شریعتمداری

+ نوشته شـــده در دوشنبه 103/7/2ساعــت 7:30 صبح تــوسط عباس | نظر