.
1- دولت بیسر (HEADLESS GOVERMENT)نام پروژهای است که آمریکا و متحدانش با هدف تنشآفرینی و ایجاد ناامنی و بیثباتی برای سه کشور ایران، لبنان و عراق تهیه کرده و اجرای آن را از چند ماه قبل کلید زدهاند. بخش اصلی این پروژه (بخوانید طرح توطئه) حذف رئیس دولت در کشور هدف است. با این تفسیر که وقتی رئیس یک دولت کناره میگیرد و یا کنار گذاشته میشود، زمینه لازم برای تنشآفرینی و برهمزدن ثبات و امنیت در آن کشور فراهم میشود. در این حالت انتخاب رئیس دولت جدید به آسانی ممکن نیست و معمولاً با اختلافنظرها و برخورد سلیقهها همراه خواهد بود و این دقیقاً همان بیثباتی ایدهآل و شرایط مطلوبی است که دشمن برای تنشآفرینی و ایجاد ناامنی به آن نیاز دارد. از امیر مؤمنان حضرت علی علیهالسلام است که خطر دولت بیامیر (همان دولت بیسر در فرهنگ امروز) را گوشزد کرده و میفرمایند «إِنَّهُ لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ؛ از داشتن امیر (رئیسدولت) چارهای نیست، خواه نیکوکار و خواه بدکار باشد». این کلام حضرت امام (ره) را هم ببینید: «به نظر من اینطور مىرسد که نقشه این است که در داخل، این ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پیدا کنیم. یک انتظامى در کار نباشد. اختلافات باشد و یک هرجومرجى باشد» و حالا در این گفته «مایکل لدین»، کارشناس برجسته و بلندآوازه اندیشکده آمریکن اینترپرایز دقت کنید. میگوید «ما خواهان ثبات در ایران، عراق، سوریه، لبنان نیستیم؛ سؤال اصلی نه لزوم یا عدم لزوم بیثباتی در این کشورها است، بلکه چگونگی ایجاد بیثباتی مورد نظر است»! ادامه مطلب...
««عقلانیت» به معنای محاسبه درست است. بعضی اسم عقلانیت را میآورند اما معنایش ترسیدن است. ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند. ترسیدن و میدان خالی کردن عقلانیت نیست، همان ترس است. اینکه میبینید علیه امکانات موشکی ما تبلیغات میشود و علیه تواناییهای منطقهای ما تبلیغات میکنند و این اراذل یاوهگوی آمریکا که علیه ایران حرف میزنند، برای این است که این امکانات نظامی ما با محاسبه دقیق به وجود آمده است. مهم این است که دستگاه محاسباتی را حفظ کنیم و نگذاریم دچار اخلال شود که اگر دچار اخلال شود، شرایط ما بد خواهد شد».
این فرازی از سخنان حکیمانه امام خامنهای -دامتبرکاته- بود که بیست و یکم مهرماه جاری در ارتباط تصویری با چند آموزشگاه نظامی کشور بیان شد. این سخنان آنچنان شفاف و در عین حال محکم است که نیازی به شرح و تفسیر ندارد و این قلم نیز نمیخواهد به شرح آن بپردازد. در این خصوص ذکر چند نکته، خالی از فایده نیست: ادامه مطلب...
1- بیستم ماه صفر سال 61 هجری قمری است. چهل روز بعد از شهادت اباعبداللهالحسین(ع) و 72 تن از یارانش. جابربن عبدالله انصاری صحابه بزرگوار رسول خدا (ص) که در کهنسالی بینایی از دست داده است، همراه با عطیه عوفی که از تابعین و یکی از شیعیان پاکباخته امیرالمومنین(ع) و از رجال علم حدیث و مفسران قرآن است، در کربلا به زیارت تربت پاک سیدالشهداء و یاران شهیدش آمدهاند. ساعاتی بعد کاروان کربلاییان که به اسارت رفته بودند از شام باز میگردند و با جابر و عطیه در سوگ شهیدان کربلا همنوا میشوند... غریبانه میگریند و از ستمی که بر آلالله رفته است به رسول خدا(ص) شکایت میبرند. سقف زمان تاریک و ظلمانی است. فرزندان هند جگرخوار، همان که در اُحد از شدت خشم و کینه بر اسلام، سینه حمزه عموی پیامبر خدا را شکافت و جگر او را به دندان کشید، بر منبر رسول خدا(ص) نشستهاند و داعیه خلافت الهی دارند! حرامیان بر کرسی خلافت تکیه زدهاند و به قول امیرمومنانعلیهالسلام، بر اسلام پوستین وارونه پوشاندهاند. حال و هوا چنان است که این آیه از سوره روم وصف آن است «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» و... هیچکس، حتی در دورترین افق ذهن خویش هم نمیتواند باور کند که این سقف ظلمانی شکافتنی است و سحر در راه است. ادامه مطلب...
سرویس سیاسی ـ
مجلس یازدهم هنوز تشکیل نشده بود که هدف هجمه و عقدهگشایی مدعیان اصلاحات قرار گرفت. همزمان و در عین حال، منتخبان ملت با عزمی راسخ و همتی والا مشغول برنامهریزی، همافزایی و همفکری برای شروع فعالانه و قدرتمند کار خود بودند. طیف مدعی اصلاحات که در انتخابات مجلس با رویگردانی مردم مواجه شده بود، بهصورت هماهنگ و زنجیرهای تردیدافکنی در کارآمدی مجلس یازدهم را در دستور کار قرار داد. این رویه ناپسند را میتوان در ادامه ترفندهای به کار بسته شده و سناریوسازیهای آنها پیش از برگزاری انتخابات دوم اسفند دید. اصلاحطلبان، پیش از انتخابات با اطمینان از شکست انتخاباتی، سناریوهای متعددی نظیر تحریم انتخابات و مشارکت مشروط را به کار گرفتند و حتی به دلسرد کردن مردم از صندوق رأی نیز اقدام کردند. عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی نوشته بود؛ «بخشی از اصلاحطلبان به اندازهای بر طبل ناامیدی کوبیدند که مردم را از حضور در انتخابات مایوس کنند.» ادامه مطلب...
1- «به خدا قسم عقیل را دیدم. آنقدر فقر بر او فشار آورده بود که از من تقاضای صاعی (پیمانهای) از گندمتان میکرد... و بچههایش را دیدم با موهای ژولیده و غبار فقر و تنگدستی بر چهرههایشان نشسته... خیال میکرد با این حرفها دینم را به او میفروشم؛ درست است که او برادر من است. اما مال، مال کیست؟! مال چه کسی را به او بدهم؟!... (عقیل نابینا بود)، آهنی را داغ کردم و نزدیک بدنش بردم، فریاد عقیل بلند شد، همچون شتری بیمار، فریادی گوشخراش برآورد... گفتم زنهای نوحهگر بر تو بگریند، تو برای آهنی که انسانی به بازی و شوخی داغش کرده است، این چنین فریاد میکشی... تو از آزار اندکی ناله بر میآوری آن وقت من از زبانه دردناک آتش دوزخ ننالم؟...»!
این یکی از معروفترین روایات تاریخی و از شناختهشدهترین فرازهای نهجالبلاغه علی(ع)است که از دیرباز تا امروز ورد زبان (بیاغراق) همه محبان و پیروان مولا بوده است. از آن فرازهای حرکتآفرین، تحولزا و انقلاب به پا کن، که ملتی را در آرزوی تحقق و عینیت یافتن نظامی بر مبنای آن علیه رژیمی وابسته و طاغوتی برآشفت و بنیانش را زیر و زبر کرد. البته هیچ یک از این ملت توقع آن را ندارد که مسئولی در برابر تقاضای یک پیمانه گندم به دستان او آهن آتشین نزدیک کند و... چرا که میدانند و میفهمند او که چنین کرده است، علی(ع) است، خداباور بیهمتا! اما توقع دارند که در حکومت علوی مسئولان پاسدار حرمت آنان و نگهبان امین بیتالمال آنان باشند و اجازه دستدرازی و برداشت بیحساب و خیانت به امانت مردم را به دیارالبشری به ویژه خویشان، برادران و... خود ندهند! ادامه مطلب...