حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش فرمود: «غصه حجاب من را نخوری باباجان؛ چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز. از همه مردان امت رسولالله میخواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی بن ابیطالب امیرالمومنین(ع) را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهدا درس بگیرید... از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسولالله (ص) میخواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید. همیشه الگوی خود را حضرت زهرا (س) و زنان اهل بیت قرار دهید.»
متنی که ملاحظه کردید، بخشی از وصیتنامه شهید
«محسن حججی» است. این شهید بزرگوار از نیروهای جان برکف مدافع حرم بود که در 16 مرداد 1396 در منطقهای مرزی بین سوریه و عراق به اسارت نیروهای تکفیری-تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز شکنجه و اسارت، در روز 18 مرداد به درجه رفیع شهادت رسید.
رهبر معظم انقلاب - 30 مرداد 1396- فرمودند: «شهید حججی
یک جوان از همین جوانهای امروز است، او هم یک جوانی است در سنّ 25 سالگی؛ یعنی همین اینترنت و همین کانالهای اجتماعی و همین روزنههای اغواگر صوتی و تصویری و همهجوری، این جوان را هم احاطه کرده، مثل هزاران جوان دیگری که احاطه کرده، امّا او اینجوری از آب درمیآید. البتّه شهید حُجَجی را خدای متعال مثل یک حجّتی امروز در مقابل چشم همه گرفت امّا زیادند کسانی که این احساس، این انگیزه، این ایمان در آنها وجود دارد.»
رهبر حکیم انقلاب همچنین - 11 مهر 1396- در دیدار خانواده شهید حججی با اشاره به شخصیت محسن حججی و تشییع باشکوه و حماسی پیکر این شهید در شهرهای مختلف،
فرمودند: «در چنین شرایطی، مجذوب بودن دلهای بخش زیادی از جوانان به مفاهیم انقلابی، حیرتانگیز است و اگر کمیت و کیفیت جوانان انقلابی از دهه 60 بیشتر نباشد، کمتر نیست.»
حالا کمی جلوتر میآییم. در اغتشاشات سال گذشته، دشمنان «زن، زندگی، آزادی» نقاب بر چهره زده و با شامورتیبازی و نمایشهای سخیف، تقلا کردند تا خود را مدعی آزادی و حامی حقوق زنان جا بزنند. اما طولی نکشید که بهرغم تبلیغات گسترده و اغواکننده، این نقاب را از چهره کنار زدند و شمایل کریه و مشمئزکننده این جماعت بر مردم آشکار شد.
شهید محسن حججی در گرمای داغ تابستان با لبی ترک خورده توسط داعشیهای تکفیری در آن سوی مرزها به شهادت رسید و حدود 5 سال بعد، «آرمان علیوردی» طلبه جوان بسیجی در 8 آبان 1401 توسط داعشیهای به ظاهر ایرانی در وسط خیابانهای تهران شکنجه شده و به شهادت رسید. آرمان علیوردی 21 سال داشت و متولد دهه هشتاد بود.
4 روز بعد، داعشیهای وحشی با نقاب «زن، زندگی، آزادی»
«سید روحالله عجمیان» از نیروهای بسیج را مظلومانه به شهادت رساندند. روحالله هم متولد 1374 بوده و یک دهه هفتادی بود. لبهای ترک خورده محسن حججی، بدن خونین آرمان علیوردی و صورت کبود و بدن به خون غلتیده روحالله عجمیان، مصداق بارز این بیت شعر زیبا بود که گفت: «یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است؛
ای روضه مجسّمِ گودال قتلگاه.» (قطعه شعری از شاعر محترم جناب آقای مرتضی امیری اسفندقه»
بله، اگر کمیت و کیفیت جوانان انقلابی از دهه 60 بیشتر نباشد، کمتر نیست. مثال روشن آن، محسن حججیها، آرمان علیوردیها و روحالله عجمیانها است. محسن و آرمان و روحالله برای اسلام به خون غلتیدند، برای وطن، برای حفظ کرامت زنان و دختران ایران.
خون شهید برکت دارد و میجوشد، نشان به آن نشان که بهار امسال، یک دختر ایرانی مقیم انگلیس وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان علیوردی را میبیند، همه چیز را رها میکند. با بیتابی به ملاقات مادر آرمان در ایران میآید و تصمیم میگیرد در مقتل شهید علیوردی پوشش چادر را انتخاب کند. این فقط یک نمونه از برکات خون شهید است.
مادر بزرگوار شهید روحالله عجمیان چندی پیش گفت:
«من فقط برای اینکه روحالله در لحظه شهادت اذیت شده بود، ناراحت شدم. ولی از شهادت او ناراحت نیستم، چون همین را میخواست. عاشق وطنش بود. عاشق چادر ما بود و مانند تمام شهدا به خاطر چادر ما رفت.»
بله، ما وقتی از خونِ حججیها و علیوردیها و عجمیانها صحبت میکنیم، از احترام به انسان و از جمله، احترام به زن حرف میزنیم. حجاب، یکی از کلیدواژههای اصلی و پرتکرار در وصیتنامههای شهداست. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، انس با قرآن، توسل به ائمه اطهار(ع)، حفظ بیتالمال، دنبالهروی از نهضت عاشورا، ولایتمداری، حفظ انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر، تولّی و تبری و نیز حفظ حجاب و عفاف، از جمله مواردی است که شهدا در وصایا و دستنوشتههای خود به آن اشاره داشتهاند.
به عنوان نمونه، شهید بزرگوار «علیرضا ملازاده» در فرازی از وصیتنامه خود تاکید میکند: شهید وقتی که غرق در خون میشود فریاد برمیآورد «خواهرانم حجاب شما از خون من رنگینتر است»، من اکنون نیز فریاد برمیآورم «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. تنپوش و لباست را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شئ رفتار کنند. این فریاد از اعماق قلبم است.»
دشمن در سال گذشته همانند 45 سال اخیر، یکبار دیگر تمام ظرفیت خود را به میدان آورد تا به خیال خام خود، با محوریت حجاب زنان، براندازی جمهوری اسلامی ایران را رقم بزند. دولت تروریست آمریکا فقط در سال گذشته ظرف چند ماه حدود 400 میلیون دلار برای جنگ ترکیبی علیه ایران هزینه کرد. اما آمریکا و دنبالههای داخلی آن دست از پا درازتر به عقب رفته و سرخورده و مستاصل شدند؛ چرا؟! چون زنان و دختران کشورمان در صف مقدم این جنگ ترکیبی ایستاده و نقشه شوم دشمن را نقش برآب کردند.
دشمن و دنبالههای داخلی آن و از جمله افراطیون مدعی اصلاحات و برخی سلبریتیهای بیسواد تصور میکردند که زنان و دختران ایران تحت تاثیر تبلیغات گسترده، حجاب را کنار گذاشته و دیگر بهندرت میتوان، حجاب بر سر دختران و زنان کشورمان دید. اما زهی تصور باطل، زهی خیال محال.
مردم در این آزمون سربلند بیرون آمده و حتی شاهد بودیم که در چند نوبت، زنان غیور کشورمان به دلیل امر به معروف و نهی از منکر خطاب به اقلیت هنجارشکن و پر سر و صدا، مورد حمله قرار گرفتند.
مردم عزیز ایران در مقایسه با دهههای گذشته، به مراتب دینمدارتر شدهاند. کافی است تصاویر جمعیت انبوه عزاداران حسینی در دهه اول محرم امسال را مرور کنید. همه اینها حجت را بر مسئولین و دستگاههای ذیربط تمام میکند. اینکه با قاطعیت و صلابت با اقلیت هنجارشکن در مسئله حجاب برخورد شود. اینکه اگر فردی با گردنکلفتی، به زنان و دختران عفیف ایران جسارت کرد، در کمترین زمان اقدامی بازدارنده و عبرتآموز به این هتک حرمت داده شده تا حساب دست این اقلیت بیمنطق بیاید و اینگونه جسارت نکنند.
امروز روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم است و به همین بهانه، این وجیزه را با فرازی از وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به پایان میرسانیم: «جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و دشمنان چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را
دچار تفرقه نکند.
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید... امروز قرارگاه حسین بن علی(ع)، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.»
مسعود اکبری
فرانسه کودتای نیجر را محکوم کرد
تحولاتی که 4 مرداد/ 26 ژوئیه در «جمهوری نیجر» روی داد و «کودتا» خوانده شد، در دنباله تحولات عدهای از کشورهای آفریقایی بود. فارغ از اینکه رهبر جدید - حسومی مسعودو - و رهبر سابق - محمد بازوم - چه خصوصیاتی داشتهاند و از سوی چه کشور یا کشورهایی حمایت میشده و میشوند، حرکت ضدفرانسوی و ضدغربی نظامیان و تودههای مردمی که از برکناری محمد بازوم حمایت کردند، اهمیت ویژه دارد. بر این اساس بسیاری از ناظران، تحولات نیجر که پیش از این در کشورهای آفریقایی مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری و آفریقای مرکزی روی داده بود را اخراج غرب و بهخصوص فرانسه از آفریقا تعبیر کردند. این روند که بیارتباط با تغییر قدرت در عرصه بینالملل نیست، نشان میدهد فضای جهان هر روز بر دولتهای غربی دارای سابقه استعمارگری تنگتر میشود. در این خصوص گفتنی است:
تظاهرات آفریقاییها یا آفریقاییتبارها علیه اروپا و به طور خاص علیه فرانسه به یک پدیده تبدیل شده است. آفریقاییتبارها در همین هفتههای اخیر علیه سیاستهای دولت فرانسه در پاریس، مارسی و... به میدان آمدند و بعضی جریانات اجتماعی فرانسه را هم جذب کردند. در همان حال در «نیجر» شاهد تظاهرات چندصدهزار نفره به خصوص در «ینامی» پایتخت بودیم. این تظاهرات که غربیها از آن با عنوان حمایت از کودتاگران پوشش دادند، در واقع ضدفرانسه و علیه سالها استیلای آن بر این مردم بود. این تظاهرات و تظاهرات پاریس یک منطق داشتند و در آن یک جریان سیاسی را در سطح بینالمللی هدف گرفته بودند.
آفریقا یک قاره بزرگ با منابع متنوع و از نظر فرهنگی بسیار غنی است و در چرخش نظام جهانی از غرب به شرق میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. نهضتهای مردمی علیه فرانسه، ایتالیا، بلژیک، انگلیس، آلمان و... در آفریقا در واقع غرب و نقشآفرینی غرب در نظام آینده جهانی نشانه گرفته است. خود این که آفریقا در بحبوحه شکلگیری نظام جهانی جدید، تضعیفکننده نقشآفرینی اروپا در نظامآینده باشد، یک نقش ویژه و اثرگذار است. قارهای که در مقدمه شکلگیری نظام جهانی ایفاگر نقش اساسی است، در زمان شکل یافتن نمیتواند و نباید در حاشیه و تحتالشعاع قرار بگیرد.
نهضت اجتماعی قاره اروپا در اصلاح روند شکلگیری نظم جدید بینالمللی از یک حیث مکمل نهضت سیاسی قاره آسیا است. از این رو به موازات جنبه ضداروپایی خیزشهای مردی در نیجر و جمعی دیگر از کشورهای آفریقایی، شاهد گرایش دولتها و نهضتهای آفریقایی به سمت قدرتهای آسیایی هستیم. در این میان غرب با تمرکز بر روی نفوذ امنیتی روسیه در بعضی کشورهای آفریقایی سعی در انحراف موضوع دارد. غرب با این ادعا که منشأ رخدادهای یک سال اخیر مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری، نیجر و... سرویس امنیتی روسیه بوده میخواهد وانمود کند خیزش ضدغربی در واقع یک کالای غیراصیل و وارداتی است و حال آنکه آنچه در کشورهای نیمه شمالی آفریقا یا آفریقای مسلمان روی داده و فراگیر هم هست، از نظر سابقه و جنبه ایدئولوژیک بر سابقه خود آفریقا تکیه دارد. کشورهایی که در آنها تظاهرات ضداروپایی و بهطور خاص ضد فرانسه رخ داده هیچگاه در مدار اتحاد جماهیر شوروی و یا فدراسیون روسیه نبودهاند. آنان حتی همین الان در زیر سلطه سرویسهای امنیتی غرب قرار دارند و اگر سرویس روسیه نقش ویژهای در این کشورها داشت در گزارشها غربیها و اظهارات مقامات ارشد آن آمده بود.
تحولات در کشورهای آفریقایی به دلیل سلطه شدید دولتهای استیلاگر اروپا روی میدهد و پیوستگی اقدامات نظامی و حمایتهای اجتماعی از اقدامات ضدفرانسوی، دقیقاً از این موضوع نشأت میگیرد. یعنی دلیل حمایت مردمی از اقدامات نظامی، ماهیت ضدفرانسوی اقدامات نظامیان است. همین مردم آنجا که کودتا علیه یک جریان داخلی روی میدهد، تماشاچی صحنه باقی میمانند و هرگز به حمایت از یک طرف برنمیخیزند. اینکه پیش از آنکه «حسومی مسعودو» قدرت را در «ینامی» به دست گیرد، مردم علیه «محمد بازوم» به خیابان میریزند، به دلیل عملکرد بازوم و وابستگی او به فرانسه و سایر دولتهای اروپای مرکزی است.
بله این نهضت مردمی آفریقا، به صحنه بینالملل هم توجه دارد و براساس این توجه، به سمت قدرتهای نوظهور یا قدرتهای بازسازی شده آسیا نگاه میکند. چرا صحنه بینالملل برای آفریقا مهم است؟
آفریقا در حدود 200 سال تحت سیطره قدرتهای اروپایی بوده است. کشورهای مسلمان در این قاره که بعضی از آنها صدها سال بخشی از قدرت امپراتوری مسلمانان عثمانی بودهاند، در طول قرنهای 19 و 20 بدترین شکل استعمار غربی، ازاشغال سرزمین و قیمومیت تا تجزیه و تکهتکه شدن و تا غارت اموال و بیگاری و قتل و تبعید دست جمعی را تجربه کرده و از نیمه قرن بیستم شاهد سیطره استعمار «فرانو» در شکل تحمیل دولتهای غیرمردمی وابسته به غرب بوده است.
در طول حدود 60 سال گذشته همه دولتهای مسلمان آفریقایی مزه تلخ دولتهای خشن وابسته به غرب را در کام خود چشیدهاند. بنابراین از نظر مردم آفریقای سالهای 1960 / 1340 تا 2020 / 1400 سلطه غربیها علیرغم استقلال ظاهری دولتهای آفریقایی نه تنها کاسته نشده بلکه افزایش یافته و متنوع شده و عمق بیشتری هم پیدا کرده است. بنابراین مردم آفریقا نه تنها الان به صحنه بینالملل بهعنوان یک موقعیت اساسی تعیین سرنوشت خویش مینگرند، بلکه در این 200 سال، صحنه بینالملل را مهم دیده و تحولات آن را به طور جدی رصد کرده و البته داغ آن را بر استخوانهای خویش احساس کردهاند. بنابراین ضدغربی بودن، طبیعیترین وجه خیزشهای آفریقایی است و آنان برای این موضوع به آموزگار و آموزه خارجی احتیاج ندارند.
آفریقا در عرصه تحولات بینالمللی، آسیا را همزاد و همدرد خود میداند و لذا حس بدی نسبت به محوریت شدن آن در عرصه بینالملل ندارد. دولتهای قدرتمند آسیا اعم از روسیه، چین، ایران، هند و... هیچ سابقه استعماری در آفریقا نداشتهاند. بنابراین توجه آفریقا به آسیا و قدرتهای آن هم خیلی طبیعی است. آفریقا در صحنه تحولات بینالملل اگر به آسیا گرایش نداشته باشد به کجا میتواند گرایش پیدا کند؟ وقتی نخواهد با آسیا کار کند باید با اروپا یا آمریکا کار کند و حال آنکه علیه این دو به یک انبار انفجاری تبدیل شده است.
آفریقا همیشه مهم بوده و ایران همواره باید به این قاره توجه میکرده است و امروز به دلیل تحولات عرصه بینالملل و فرجهای که پدید آمده است، این توجه باید افزایش پیدا کند.
تحولات نیجر و پارهای دیگر از کشورهای اسلامی از سوی غرب، «نظامی» خوانده میشود و با واژههایی نظیر «کودتا و نظامیان» تعبیر میگردد و ما هم چون معمولاً به عمق ماجرا توجه نداریم، همین ادبیات را به کار میگیریم! اما واقعیت این است که امروز، تغییرات جهان اسلام با ترکیبی از گرایشات سیاسی، نظامی و فرهنگی توأم گردیده است. در این بین غرب هر کجا که بتواند علیه آنها بدل میزند که یک نمونه از آن را در سودان - و به صحنه کشاندن حمیدتی - دیدیم، آنجا که نتواند لجنپراکنی میکند. ما در ماجرای شورش شبهنظامیان حمیدتی در سودان شاهد حمایت غربیها از او با عنوان «جنبش عدالتخواه» بودیم. حال غرب در صحنه نیجر، حرکت نظامیان که یکپارچه هم بود و به دلیل یکپارچه بودن نمیتوان به آن «کودتا» اطلاق کرد را با عنوان کودتای نظامی علیه دولت قانونی یاد میکند و جالبتر این است که رئیسجمهور قانونی از آمریکا میخواهد با مداخله نظامی - و طبعاً کشتار مردم - قدرت را از نظامیان پس بگیرد! بنابراین آنچه در روز 4 مرداد ماه جاری در نیجر اتفاق افتاد و از سوی ارتش حمایت شد و سپس با استقبال شدید مردم در «ینامی» پایتخت و سایر شهرها مواجه گردید، تلفیقی از جمعبندی نخبگان نظامی، نخبگان سیاسی و عناصر نامدار فرهنگی نیجر بوده و مورد حمایت آحاد مردم است. همین نوع تحولات را در هر جای آفریقا میتوان مشاهده کرد. این وضعیت مسلماً در کشورهایی که تاکنون کمتر خبری از آن شنیدهایم، تکرار خواهد شد. این میتواند یک موج جدید باشد و چهره آفریقا را تغییر دهد.
سعدالله زارعی
1) امسال با وجود پرحجمترین حملات، سراسر شهرها و روستاهای کشورمان، شاهد پررونقترین محافل قرآنی در ماه مبارک رمضان، و پرشورترین سوگواریها برای سالار شهیدان(ع) در دهه اول محرّم بود. آنها که در این مصاف از ملت ایران سیلی خوردند، نه سفلگان پروژه بگیر سیاسی و رسانهای، بلکه کارفرمایانشان در ناتوی فرهنگی- اطلاعاتی بودند. هر چند «آرایش جنگی» دشمن غلیظتر شده، اما منحصر به امروز نیست و هرقدر شدت یابد، سند محکمتری است بر این مدعا که تمدن وحشی غرب به عنوان امتداد حرکت شیطان، قافیه را باخته است.
2) این معارضه، در دو قالب متفاوت انجام میشود. نخست، تهاجم و هتاکی آشکار از سوی صهیونیسم مسیحی و بازوهای بهائی و تکفیری آن. دوم، نفوذ و تحریف و مصادره به مطلوب، در قالب جعل «اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی». هرگاه مجال یافتند، ارادت ملت ایران به امام حسین(ع) را هدف گرفتند؛ مانند حرمتشکنی عاشورای سال 1388 و اغتشاشات سال گذشته، و نیز، دوره موسوم به اصلاحات که با وقاحت نوشتند: «اگر حسین در کربلا کشته شد، نتیجه خشونت پدر و جدّش بود»! ریشه ستیزهجویی غرب و غربگرایان را باید در گسترش روزافزون اسلام جُست. عبدالکریم سروش که در فتنه نیابتی سال 1388، عضو «اتاق فکر جنبش سبز در خارج کشور» (لندن) بود، دو بار به سراسیمگی غرب اذعان کرد. او 4 اسفند 1388 در دانشگاه دلفت هلند گفت: «تز سکولارها درباره جدایی حکومت از دین، در جهان واژگونه شده؛ و وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین میتوانیم ببینیم. آنچه گمان میرفت رو به احتضار میرود یا مُرده، تجدید حیات کرده، برخاسته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود بیطرف باشد، اکنون ستیزهگر شده و با برخی ادیان میستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمیکند». سروش 11 مرداد 1386 هم، در جمع عناصر ضد انقلاب در پاریس گفته بود: «رفته رفته سکولاریسم، وارد دورهستیزهگر و میلیتانت میشود و مدارا و هاضمه قوی پیشین را از دست داده. پیش بینی ضعیف شدن ادیان باطل از آب درآمده و در این 20، 30 سال از جامعه شناسان بزرگ میشنوید که در حال قوت گرفتن هستند. لیبرالیسم، هاضمهاش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه از گلویش پایین نمیرود و لذا ستیزهگر میشود».
3) هرجا هجوم به اسلام و امام حسین(ع) نتیجه معکوس داشت، مستخدمان فرهنگی غرب دست به تحریف شدند. تا چند وقت قبل، در فضای مجازی به مردم میگفتند برای اعیاد ملی و مذهبی و حتی پیروزیهای ورزشی کشور شادمانی نکنید و سیاه بپوشید! وسط بساطهای هرزگی میلولیدند، اما شادی حلال را برای مردم حرام میشمردند؛ تا این که ماه عزای سالار شهیدان فرارسید، ماهی که شیعه و سنی و مسیحی و زرتشتی، به ابراز محبت نسبت به امام حسین(ع) میپردازند. معاندین بخت برگشته، با تغییر ریل «تحریم شادی»، خواستار شادی کردن، و تحریم محرّم و لباس مشکی شدند. گویا نسبشان به یزید و ابن زیاد و شمز میرسد. «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه».
4) آنها پس از آن که هزینههای هنگفت و کمپینهای مزخرفشان به دیوار خورد، و جوشش بیشتر شور و شعور ملت ایران را در دهه اول محرم دیدند، رنگ عوض کردند و ضمن تظاهر به همراهی با حرکت عمومی، درصدد مصادره حماسه مردمی برآمدند: «روزنامه شرق: از هشتگهای صورتی تا رواداریهای مردمی در عزاداری امسال محرم»؛ «رادیو فردا: محرم در سایه اعتراضها؛ نافرمانیهای مدنی همزمان با اوج تبلیغات حکومتی برای عزاداری های محرم ادامه دارد»؛
«دویچه وله: برخورد با نوحههای اعتراضی»؛ «اینترنشنال: همراهی عزاداران محرم با خیزش مردم و ادای احترام به معترضان کشته شده»؛ «هم میهن: اجتماع و انتقاد؛ مراسـم دهه اول محرم در حالی در نقاط مختلف برگزار شد که نوحهها، سخنرانیهـا و عزاداریهای انتقادی، پژواکی گستردهتر از قبل داشت».
5) در همین حال و هوا، مجری شبکه «اینترنشنال» (بازوی رسانهای موساد) از دو کارشناس خود میپرسد: «آیا ممکن است بشود مناسک محرم را از دست آخوندها در آورد؟». در پاسخ، مهدی خلجی میگوید: «اتفاقی که باید بیفتد، همین سکولاریزاسیون است. حتی فرد شیعه میتواند خودش تعیین کند که مذهب چیست و چگونه عمل کند. الان در پاریس، مسجدی داریم که امام جماعتش یک همجنسگراست»؛ و نفر دوم، (مهدی مهدوی آزاد) ادامه میدهد: «شما ممکن است دین جدیدی بسازید و روایت خود را داشته باشید. دنیای مدرن به شما این اجازه را میدهد. اصلا هرجور دوست دارید. ممکن است شما بروید بالای بام پشتک بزنید، به اسم نماز خواندن». خود این افراد کمترین اهمیتی ندارند. نکته مهم این است که اینترنشنال، به سردبیری معاون متواری وزیر ارشاد در دولت خاتمی اداره میشود. همچنین، مهدی خلجی، قبل از فرار از ایران و همکاری با موسسه واشنگتن، در نشریاتی مانند اطلاعات، کیان و انتخاب، مطلب منتشر میکرده و همسر مرجان
شیخالاسلامی (متهم فراری پرونده فساد 7 میلیارد یورویی در پتروشیمی) بوده است. مهدوی نیز، با حیات نو، آقتاب یزد، صدای عدالت و ایران و همشهری همکاری داشته و سردبیر سایت آفتابنیوز و مسئول مرکز مطالعات رسانه بوده است. او قبل از فرار از کشور، عضو ستاد انتخاباتی موسوی بود.
6) نگونبختهای سیاسی، وقتی که عایدیشان از معارضه مستقیم، دریافت تودهنی از مردم میشود، مرتکب نفاق و تحریف میشوند. این، نسخهای است که ارگان حلقه لندن در فتنه سبز پیچید. «جرس» (با مدیریت کدیور)، 5 خرداد 1392، در مقاله «آیت الله خمینی در برابر آیتالله خمینی»، خواستار انتقام از امام و رهبری، به واسطه تحریف مکتب امام(ره)توسط امثال خاتمی و موسوی و برخی منسوبان به امام شد: «ما محتاج نظریهای مناسب با فضای سیاسی برای گذار هستیم که باید بر گسل شکاف میان اطرافیان آیت الله خمینی رخ دهد. در این دید، نباید با آیت الله خمینی همان معاملهای را کرد که با آقای خامنهای میکنیم. آقای خمینی، همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملا متضاد از آن میشود کرد. البته که یحتمل، دموکراسی دینی بیمعناست. با این حال آقای خمینی و سخنان او در وضعیت کنونی سیاست ایران، حکم متن مقدس قرآن یا انجیل را دارد و باید آن را به نفع خود تأویل کرد. چرا از لاک تا مارتین لوتر و سروش و مجتهد شبستری، کوشیدهاند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، به جای اینکه بر تضاد این دو به نحو ذات گرایانه انگشت نهند؟ دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسانها مهم است، و بر این اساس بهتر است به جای آنکه خود را در برابر قرار دهیم، از نیروی آن استفاده کنیم. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج
کنونی ما».
7) مشابه همین اعتراف به نفوذ اجتماعی اسلام را «مجید محمدی» از اعضای حلقه کیان (یکی از چند حلقه سازمان آشوب در سال 78 و 88، با حضور برخی سران حزب مشارکت و گروهک ملی-مذهبی) عنوان کرد. او اواخر مهر ماه 1388در وبسایت رادیو فردا نوشت: «اعضای جنبش سبز میخواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند، سینه بزنند و اگر هوس کردند، لیوان شرابی بنوشند... آنها روزه خواری میکنند و نصرمن الله و فتح قریب سر میدهند. در نماز جمعه با کفش و به صورتی مختلط پشت سر هاشمی نماز میخوانند و جای صلوات، سوت و کف می زنند»، اما 4 آبان 1388 اعتراف کرد: «اسلامگرایی، جدیترین مانع و مخاطرهبرانگیزترین مشکل در برابر جنبش سبز است. ریشههای فرهنگی و اجتماعی که به تأسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند هنوز در جامعه ایران زندهاند. آنچه خطر جدی است، نام جمهوری اسلامی نیست بلکه اسلامگرایی است که در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن و اهمیت آن همین بس که بیش از
سه دهه، حکومت را سر پا نگه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده
و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن، کاری است بس دشوار. نقطه حساس و بنیادین جمهوری اسلامی نه مقام ولی فقیه یا شخص خامنهای، بلکه اسلامگرایی است».
8) مکتب حسینی، عیارمندتر از این حرفهاست که پیاده نظام سیا و موساد و MI6 در ناتوی فرهنگی، بتوانند آن را مخدوش یا مصادره کنند. آنها، روزگاری طولانی لاف زدند که دوره دین تمام شده، اما از سر بیچارگی، لاف خود را باطل کردند. مدعی بودند دین از چشم مردم افتاده، اما نسخههای قلابی ساختند. اگر اسلام رو به افول بود، نیاز نداشتند نسخه بدلی بسازند. اساسا برای چیز بیارزش که نسخه قلابی نمیسازند. اسلام و مکتب امام حسین(ع) چون مطلوب مردم است، معاندین برایش بدل میسازند. در عین حال باید پرسید کدام گفتار و رفتار امام حسین(ع)، کمترین شباهتی با اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی دارد؟ آنجا که بیعت با طاغوت مستکبر را رد کرد و فرمود: «أَلا وَ إِن الدعِی بْنَ الدعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السلهًْ وَالذلهًْ، وَ هَیهاتَ مِنا الذلهًْ، یأْبَی اللهُ لَنا ذلِک وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیهًْ وَ نُفُوسٌ أَبِیهًْ»؛ یا آنجا که در آغاز محاصره، به حرّ بن یزید فرمود: «لَیْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ یَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبیلِ نَیْلِ الْعِزِّ وَاِحْیاءِ الْحَقِّ، لَیْسَ الْمَوْتُ فی سَبیلِ الْعِزِّ اِلاّ حَیاهًْ خالِدَهًْ وَلَیْسَتِ الْحَیاهًْ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّالْمَوْتَ الَّذى لاحَیاهًْ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَکْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فی سَبیلِ الله، وَلکِنَّکُمْ لاتَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَ مَحْوِ عِزّى وَشَرَفى». دعوت غربپرستان به تسلیم و بیعت با آمریکا کجا، و منطق نورانی سرور آزادگان(ع) کجا که در پاسخ والى مدینه برای بیعت با یزید فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِکَةِ... وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ». آیا از مسلمان نماهای تنظیم شده با موج آمریکا و انگلیس و اسرائیل، ولو یک بار شنیده اید که امر به معروف و نهی از منکر یا ناموس و عفاف و حجاب را محترم بشمارند و با تاسی از حضرت اباعبدالله (ع) بگویند: «لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَهًْ تَرَى اللهَ یُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَیِّرَهُ.
بر چشم هیچ مؤمنى روا نیست که ببیند خدا نافرمانى مىشود و چشم خود را فرو بندد، مگر آن که آن وضع را تغییر دهد».
9) فرزندان شیطان، بیهوده دست و پا میزنند. پروردگار متعال محبت امام حسین(ع) را مغناطیس جذب دلهای مومنان قرار داده؛ چنان که پیامبر اعظم (ص) فرمود «إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَهًْ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً». ملت ما هر سال پرشورتر از قبل، در مسیر محبت سالار شهیدان و انزجار از دشمنان مکتب او قدم برمیدارد و این را مصداق بشارت آیه شریفه قرآن میشمارد: «لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لَا نَصَبٌ وَ لَا مَخْمَصَهًْ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ لَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. هیچ تشنگى و گرسنگی و رنجى در راه خدا به آنان نمىرسد و در هیچ مکانى که کافران را به خشم آورد، قدم نمىگذارند، و از دشمن غنیمتى به دست نمىآورند، مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان نوشته مىشود؛ زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند». پیام ملت امام حسین(ع) با رزمایش محرم و صفر امسال، خطاب به اردوگاه کفر و نفاق، یک جمله بیشتر نیست و آن این که: «موتوا بغیظکم».
محمد ایمانی