سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی:رابطه فتنه «زن، زندگی، آزادی» با جنایت شاهچراغ(یادداش
«مرگ مردم اجتناب‌ناپذیره (حتی کسانی‌ که با جمهوری اسلامی مخالف هستند)؛ سلامت خودتون برای ما مهمه؛ کشته شدن مردم مشکلی نداره و در مسیر انقلاب هست...بمب‌هایی که بهت دادم، پرت کن داخل اماکن شلوغ»!؛ این بخشی از پیامی است که از طرف مسئول گروهک تروریستی به اصطلاح «ارتش مردمی»! به یکی از اعضای گروهک ارسال شده است. 
در هفته‌های گذشته، این گروهک تروریستی- صهیونیستی قبل از هرگونه اقدام جنایتکارانه توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) شناسایی و اعضای آن بازداشت شده و شاکله گروهک نیز منهدم شد. نکته قابل تأمل اینجاست که 43 بمب آماده انفجار، 55 چاشنی انفجاری، 20 بمب پرتابی و بیش از 100 کیلوگرم مواد پیش‌ساز انفجاری از مخفیگاه‌های اعضای این باند تروریستی ـ صهیونیستی کشف شده است. 
بنابر اسناد منتشر شده، اعضای این باند تروریستی - صهیونیستی با جریان معاند در خارج از کشور ارتباط نزدیکی داشته است. همان جریانی که در یک‌سال اخیر با نقاب «زن، زندگی، آزادی» تقلا کرد تا چهره زشت و مشمئزکننده خود را پنهان کند. 
در ماه‌های اخیر دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورمان حداقل 6 شبکه تروریستی را شناسایی و منهدم کرده‌اند. تروریست‌هایی که هدفشان از بین بردن امنیت در ایران بوده و اصلا برایشان فرقی نمی‌کند که افرادی که کشته می‌شوند، حامی نظام هستند، یا منتقد نظام و یا مخالف نظام؛ اینها قاتل زنان و زندگی‌ها و آزادی‌ها هستند که نقاب «زن، زندگی، آزادی» به چهره خود زده‌اند!
این جماعت رذل و خبیث اسامی مختلفی دارند؛ آمریکا، انگلیس، اسرائیل، داعش، بی‌بی‌سی، اینترنشنال، رژیم پهلوی، کومله، پژاک، جیش‌الظلم، جریان غربگرا در ایران و...؛ در میان قاتلان زن و زندگی و آزادی، آمریکا جایگاه کارفرما و دیگر اسامی ذکر شده، جایگاه پیمانکار را دارند.
در جدیدترین نمونه از جنایات این قاتلان مزدور و آدمکشان اجاره‌ای آمریکا، شامگاه یک‌شنبه -22 تیر 1402- یک تروریست داعشی وارد حرم حضرت شاهچراغ(ع) شد تا زن و کودک و پیر و جوان را به رگبار ببندد. اما حافظان امنیت در همان دقایق اولیه، این تروریست را زمینگیر کرده و از وقوع یک جنایت بزرگ جلوگیری کردند. 
در سال گذشته کارفرمای پروژه فریبکارانه «زن، زندگی، آزادی»، در میانه اغتشاشات به جنایت در حرم شاهچراغ(ع) اقدام کرد. اما امسال، همین کارفرما با دستپاچگی، خیلی زود دست خود را رو کرد و با عجله به سراغ تکرار جنایت رفت. 
شواهد حاکی از آن است که دشمن در پی آن بود تا با کشتار تعداد زیادی از مردم در حرم شاهچراغ(ع) نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را دچار شوک کرده و با تعمیم ترس و وحشت به سراسر کشور، از حافظان امنیت اعتبارزدایی کرده و ابتکار عمل را از دست آنان بگیرد. 
اما دشمن احمق‌تر از آن است که بفهمد در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنت‌های الهی است. نشان به آن نشان که تروریست حرم شاهچراغ(ع) توسط یکی از خادمان عزیز در بخش خدمات حرم، زمینگیر شد. این عزیز در وصف آن لحظه می‌گوید: «بنده از شرکت خدماتی هستم و مشغول جارو در صحن بودم که تروریست را با اسلحه دیدم. ترسی بر من غلبه نکرد و حضرت کمک کرد تا به سمت تروریست بروم و مانع او شوم.» ناگفته نماند که نیروهای امنیتی مستقر در حرم به فاصله چند ثانیه پس از اقدام شجاعانه و ایثارگرانه این خادم عزیز، به بالای سر تروریست رسیده و وی را بازداشت می‌کنند. 
حالا چرا می‌گوییم آمریکا به عنوان کارفرمای پروژه، با دستپاچگی و با عجله به سراغ تکرار جنایت رفت؟! پاسخ را باید در رویدادهایی ببینیم که در حدود یک‌سال گذشته رخ داد. در سال گذشته پروژه «جنگ ترکیبی علیه مردم ایران» با وجود هزینه‌های هنگفت، به صورت مفتضحانه‌ای شکست خورد. 
آمریکا با بحران‌های داخلی مختلفی دست به‌گریبان است. در ماه‌های گذشته مجله انجمن پزشکی آمریکا گزارش تکان‌دهنده‌ای را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، فقر پس از بیماری‌های قلبی، سرطان و بیماری‌های ناشی از مصرف دخانیات، چهارمین علت اصلی مرگ‌ومیر در آمریکاست. بر اساس این تحقیقات از سال 2019 تاکنون، مرگ حدود 183 هزار نفر در آمریکا به صورت مستقیم به فقر مرتبط بوده است. به بیان دیگر، به صورت میانگین هر روز 500 نفر در آمریکا به علت فقر جان می‌دهند. 
دولت آمریکا به‌رغم بحران‌های متعدد داخلی، به این دلیل که به خوی استکباری اعتیاد دارد، در سال گذشته فقط در عرض چند ماه حدود 400 میلیون دلار هزینه کرد اما نتوانست از شکست خفت‌بار پروژه جنگ ترکیبی در ایران که با «تابلوی زن، زندگی، آزادی» طراحی کرده بود، جلوگیری کند.
عقب‌نشینی دولت‌های اروپایی در مسئله گروهک منافقین، عقب‌نشینی کاخ سفید در مسئله اموال بلوکه شده ایران، تار و مار شدن گروهک‌های تروریستی در داخل ایران توسط وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، ضربات هولناک سپاه به تروریست‌های تکفیری در کشورهای همسایه، تحقیر آمریکا توسط ناوگروه 86 ارتش در آب‌های بین‌المللی و حتی بیخ گوش ایالات متحده (البته بخوانید ایالات غیرمتحده)، ضرب شست نیروی انتظامی به عناصر تکفیری تروریستی در جنوب و جنوب شرق کشور، بازداشت عناصر آموزش‌دیده سازمان جاسوسی آمریکا در پوشش خبرنگار و... از جمله عواملی است که منجر به این واکنش عصبی و ناشیانه آمریکا شد.
اما این واکنش عصبی آمریکا، یک دلیل بسیار مهم دیگر هم دارد و آن مجموعه اقداماتی است که مردم عزیز ایران - با گرایش‌های مختلف سیاسی و تیپ‌های مختلف - در یک‌سال گذشته در بزنگاه‌ها انجام داده‌اند.
حضور عظیم مردم در راهپیمایی 13 آبان و 22 بهمن سال گذشته، حضور تماشایی مردم در جشن 10 کیلومتری غدیر، حضور حماسی مردم در مراسم‌های عزاداری سید و سالار شهیدان، حضور باشکوه مردم در مراسم‌های شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان، حضور انبوه مردم در مراسم نماز عید سعید فطر، بی‌اعتنایی قاطبه زنان و دختران عفیف و باکرامت ایران به فراخوان‌های ترویج بی‌حجابی، هوشمندی و بصیرت مردم غیور خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان و... در مقابل نقشه‌های شوم دشمن و ناکام گذاشتن آن، حرکت مستمر و پرسرعت جوانان عزیز کشورمان به سمت پیشرفت روزافزون و... تنها بخشی از مصادیق عصبانیت و خشم دشمن و در رأس آن آمریکا از ملت عزیز ایران است.
دشمن به خیال خام خود تصور می‌کرد که مردم ایران به واسطه تبلیغات انبوه و فریبنده، از مذهب و باورهای دینی خود فاصله گرفته و قطعات پازل پروژه فریبنده «زن، زندگی، آزادی» یکی پس از دیگری اجرا خواهد شد. اما این پروژه در همان قدم اول زمینگیر شد. 
در حال حاضر پروژه آمریکایی «زن، زندگی، آزادی» به طور کامل شکست خورده و به هیچ عنوان از بدنه اجتماعی برخوردار نبوده و نیست. به همین خاطر در آستانه اغتشاشات سال گذشته شاهدیم که یکبار دیگر نقاب از چهره مدعیان دروغین شعار «زن، زندگی، آزادی» کنار رفت و اتاق فکر این پروژه، چهره اصلی خود را در قالب ترور و جنایت و کشتار زنان و کودکان نشان داد. 
اما جریان غربگرا در داخل ایران یکبار دیگر رفوزه شد. این طیف در واکنش به حادثه تروریستی شاهچراغ با القای ناتوانی دستگاه امنیتی کشور، مدعی شد که حاکمیت به‌ جای تمرکز بر حجاب زنان، باید به سراغ مقابله با گروهک‌های تروریستی برود. اما این جهت‌گیری و این واکنش به حادثه شاهچراغ، در حقیقت عملیات روانی اتاق فرمان دشمن را لو داد. 
این استدلال مضحک جریان غربگرا، یکبار دیگر ثابت کرد که پروژه ترویج هنجارشکنی و بی‌حجابی و اقدامات تروریستی همچون اقدام جنایتکارانه در حرم شاهچراغ(ع) دو لبه یک قیچی است. یعنی هر وقت اتاق فکر دشمن در ترویج هنجارشکنی کم می‌آورد و از مردم سیلی می‌خورد، با ترور کور و جنایت، دست و پا می‌زند تا مسیر را برای ترویج و عادی‌‌سازی هنجارشکنی هموار کند. 
همان‌طور که گفتیم، دشمن احمق‌تر از آن است که بفهمد در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنت‌های الهی است. خدای بهمن 1357 همان خدای مرداد 1402 است. 
 
مسعود اکبری

+ نوشته شـــده در سه شنبه 102/5/24ساعــت 11:57 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:حجاب شما از خون من رنگینتر است (یادداشت روز) حضرت

 

حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش فرمود: «غصه حجاب من را نخوری باباجان؛ چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز. از همه مردان امت رسول‌الله می‌خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی بن ابی‌طالب امیرالمومنین‌(ع) را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهدا درس بگیرید... از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول‌الله (ص) می‌خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید. همیشه الگوی خود را حضرت زهرا (س) و زنان اهل بیت قرار دهید.»
متنی که ملاحظه کردید، بخشی از وصیت‌نامه شهید
«محسن حججی» است. این شهید بزرگوار از نیروهای جان برکف مدافع حرم بود که در 16 مرداد 1396 در منطقه‌ای مرزی بین سوریه و عراق به اسارت نیروهای تکفیری-تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز شکنجه و اسارت، در روز 18 مرداد به درجه رفیع شهادت رسید.
رهبر معظم انقلاب - 30 مرداد 1396- فرمودند: «شهید حججی
یک جوان از همین جوان‌های امروز است، او هم یک جوانی است در سنّ 25 سالگی؛ یعنی همین اینترنت و همین کانال‌های اجتماعی و همین روزنه‌های اغواگر صوتی و تصویری و همه‌جوری، این جوان را هم احاطه کرده، مثل هزاران جوان دیگری که احاطه کرده، امّا او این‌جوری از آب درمی‌آید. البتّه شهید حُجَجی را خدای متعال مثل یک حجّتی امروز در مقابل چشم همه گرفت امّا زیادند کسانی که این احساس، این انگیزه، این ایمان در آنها وجود دارد.»
رهبر حکیم انقلاب همچنین - 11 مهر 1396- در دیدار خانواده شهید حججی با‌ اشاره به شخصیت محسن حججی و تشییع باشکوه و حماسی پیکر این شهید در شهرهای مختلف،
فرمودند: «در چنین شرایطی، مجذوب بودن دل‌های بخش زیادی از جوانان به مفاهیم انقلابی، حیرت‌انگیز است و اگر کمیت و کیفیت جوانان انقلابی از دهه‌ 60 بیشتر نباشد، کمتر نیست.»
حالا کمی جلوتر می‌آییم. در اغتشاشات سال گذشته، دشمنان «زن، زندگی، آزادی» نقاب بر چهره زده و با شامورتی‌بازی و نمایش‌های سخیف، تقلا کردند تا خود را مدعی آزادی و حامی حقوق زنان جا بزنند. اما طولی نکشید که به‌رغم تبلیغات گسترده و اغواکننده، این نقاب را از چهره کنار زدند و شمایل کریه و مشمئزکننده این جماعت بر مردم آشکار شد.
شهید محسن حججی در گرمای داغ تابستان با لبی ترک خورده توسط داعشی‌های تکفیری در آن سوی مرزها به شهادت رسید و حدود 5 سال بعد، «آرمان علی‌وردی» طلبه جوان بسیجی در 8 آبان 1401 توسط داعشی‌های به ظاهر ایرانی در وسط خیابان‌های تهران شکنجه شده و به شهادت رسید. آرمان علی‌وردی 21 سال داشت و متولد دهه هشتاد بود.
4 روز بعد، داعشی‌های وحشی با نقاب «زن، زندگی، آزادی»
«سید روح‌الله عجمیان» از نیروهای بسیج را مظلومانه به شهادت رساندند. روح‌الله هم متولد 1374 بوده و یک دهه هفتادی بود. لب‌های ترک خورده محسن حججی، بدن خونین آرمان علی‌وردی و صورت کبود و بدن به خون غلتیده روح‌الله عجمیان، مصداق بارز این بیت شعر زیبا بود که گفت: «یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است؛ ‌
ای روضه مجسّمِ گودال قتلگاه.» (قطعه شعری از شاعر محترم جناب آقای مرتضی امیری اسفندقه»
بله، اگر کمیت و کیفیت جوانان انقلابی از دهه‌ 60 بیشتر نباشد، کمتر نیست. مثال روشن آن، محسن حججی‌ها، آرمان علی‌وردی‌ها و روح‌الله عجمیان‌ها است. محسن و آرمان و روح‌الله برای اسلام به خون غلتیدند، برای وطن، برای حفظ کرامت زنان و دختران ایران.
خون شهید برکت دارد و می‌جوشد، نشان به آن نشان که بهار امسال، یک دختر ایرانی مقیم انگلیس وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان علی‌وردی را می‌بیند، همه چیز را رها می‌کند. با بی‌تابی به ملاقات مادر آرمان در ایران می‌آید و تصمیم می‌گیرد در مقتل شهید علی‌وردی پوشش چادر را انتخاب کند. این فقط یک نمونه از برکات خون شهید است.
مادر بزرگوار شهید روح‌الله عجمیان چندی پیش گفت:
«من فقط برای اینکه روح‌الله در لحظه شهادت اذیت شده بود، ناراحت شدم. ولی از شهادت او ناراحت نیستم، چون همین را می‌خواست. عاشق وطنش بود. عاشق چادر ما بود و مانند تمام شهدا به خاطر چادر ما رفت.»
بله، ما وقتی از خونِ حججی‌ها و علی‌وردی‌ها و عجمیان‌ها صحبت می‌کنیم، از احترام به انسان و از جمله، احترام به زن حرف می‌زنیم. حجاب، یکی از کلیدواژه‌های اصلی و پرتکرار در وصیت‌نامه‌های شهداست. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، انس با قرآن، توسل به ائمه اطهار‌(ع)، حفظ بیت‌المال، دنباله‌روی از نهضت عاشورا، ولایت‌مداری، حفظ انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر، تولّی و تبری و نیز حفظ حجاب و عفاف، از جمله مواردی است که شهدا در وصایا و دست‌نوشته‌­های خود به آن ‌اشاره داشته‌­اند.
به عنوان نمونه، شهید بزرگوار «علیرضا ملازاده» در فرازی از وصیت‌نامه خود تاکید می‌کند: شهید وقتی که غرق در خون می‌شود فریاد برمی‌آورد «خواهرانم حجاب شما از خون من رنگین‌تر است»، من اکنون نیز فریاد برمی‌آورم «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. تن‌پوش و لباست را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شئ رفتار کنند. این فریاد از اعماق قلبم است.»
دشمن در سال گذشته همانند 45 سال اخیر، یکبار دیگر تمام ظرفیت خود را به میدان آورد تا به خیال خام خود، با محوریت حجاب زنان، براندازی جمهوری اسلامی ایران را رقم بزند. دولت تروریست آمریکا فقط در سال گذشته ظرف چند ماه حدود 400 میلیون دلار برای جنگ ترکیبی علیه ایران هزینه کرد. اما آمریکا و دنباله‌های داخلی آن دست از پا درازتر به عقب رفته و سرخورده و مستاصل شدند؛ چرا؟! چون زنان و دختران کشورمان در صف مقدم این جنگ ترکیبی ایستاده و نقشه شوم دشمن را نقش برآب کردند.
دشمن و دنباله‌های داخلی آن و از جمله افراطیون مدعی اصلاحات و برخی سلبریتی‌های بی‌سواد تصور می‌کردند که زنان و دختران ایران تحت تاثیر تبلیغات گسترده، حجاب را کنار گذاشته و دیگر به‌ندرت می‌توان، حجاب بر سر دختران و زنان کشورمان دید. اما زهی تصور باطل، زهی خیال محال.
مردم در این آزمون سربلند بیرون آمده و حتی شاهد بودیم که در چند نوبت، زنان غیور کشورمان به دلیل امر به معروف و نهی از منکر خطاب به اقلیت هنجارشکن و پر سر و صدا، مورد حمله قرار گرفتند.
مردم عزیز ایران در مقایسه با دهه‌های گذشته، به مراتب دینمدارتر شده‌اند. کافی است تصاویر جمعیت انبوه عزاداران حسینی در دهه اول محرم امسال را مرور کنید. همه اینها حجت را بر مسئولین و دستگاه‌های ذی‌ربط تمام می‌کند. اینکه با قاطعیت و صلابت با اقلیت هنجارشکن در مسئله حجاب برخورد شود. اینکه اگر فردی با گردن‌کلفتی، به زنان و دختران عفیف ایران جسارت کرد، در کمترین زمان اقدامی بازدارنده و عبرت‌آموز به این هتک حرمت داده شده تا حساب دست این اقلیت بی‌منطق بیاید و این‌گونه جسارت نکنند.
امروز روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم است و به همین بهانه، این وجیزه را با فرازی از وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به پایان می‌رسانیم: «جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و دشمنان‌ چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را
دچار تفرقه نکند.
بدانید که می‌دانید مهم‌ترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا چون سگ‌ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگ‌ترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید... امروز قرارگاه حسین ‌بن علی(ع)، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند.»
مسعود اکبری


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 102/5/18ساعــت 5:34 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:نیجر؛ ردپای روسیه در آفریقا : تحولاتی که 4 مرداد/ 26

 

فرانسه کودتای نیجر را محکوم کرد

فرانسه کودتای نیجر را محکوم کرد - اسپوتنیک ایران  , 1920, 31.07.2023
 
Telegram
معترضان در نیجر از کودتا حمایت کرده‌اند، پرچم‌های فرانسه را آتش زده و فریاد مرگ بر فرانسه سر می‌دهند.

تحولاتی که 4 مرداد/ 26 ژوئیه در «جمهوری نیجر» روی داد و «کودتا» خوانده شد، در دنباله تحولات عده‌ای از کشورهای آفریقایی بود. فارغ از اینکه رهبر جدید - حسومی مسعودو - و رهبر سابق - محمد بازوم - چه خصوصیاتی داشته‌اند و از سوی چه کشور یا کشورهایی حمایت می‌شده و می‌شوند، حرکت ضدفرانسوی و ضدغربی نظامیان و توده‌های مردمی که از برکناری محمد بازوم حمایت کردند، اهمیت ویژه دارد. بر این اساس بسیاری از ناظران، تحولات نیجر که پیش از این در کشورهای آفریقایی مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری و آفریقای مرکزی روی داده بود را اخراج غرب و به‌خصوص فرانسه از آفریقا تعبیر کردند. این روند که بی‌ارتباط با تغییر قدرت در عرصه بین‌الملل نیست، نشان می‌دهد فضای جهان هر روز بر دولت‌های غربی دارای سابقه استعمارگری تنگ‌تر می‌شود. در این خصوص گفتنی است:
تظاهرات آفریقایی‌ها یا آفریقایی‌تبارها علیه اروپا و به طور خاص علیه فرانسه به یک پدیده تبدیل شده است. آفریقایی‌تبارها در همین هفته‌های اخیر علیه سیاست‌های دولت فرانسه در پاریس، مارسی و... به میدان آمدند و بعضی جریانات اجتماعی فرانسه را هم جذب کردند. در همان حال در «نیجر» شاهد تظاهرات چندصدهزار نفره به خصوص در «ینامی» پایتخت بودیم. این تظاهرات که غربی‌ها از آن با عنوان حمایت از کودتاگران پوشش دادند، در واقع ضدفرانسه و علیه سال‌ها استیلای آن بر این مردم بود. این تظاهرات و تظاهرات‌ پاریس یک منطق داشتند و در آن یک جریان سیاسی را در سطح بین‌المللی هدف گرفته بودند.
آفریقا یک قاره بزرگ با منابع متنوع و از نظر فرهنگی بسیار غنی است و در چرخش نظام جهانی از غرب به شرق می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد. نهضت‌های مردمی علیه فرانسه، ایتالیا، بلژیک، انگلیس، آلمان و... در آفریقا در واقع غرب و نقش‌آفرینی غرب در نظام‌ آینده جهانی نشانه گرفته است. خود این که آفریقا در بحبوحه شکل‌گیری نظام جهانی جدید، تضعیف‌کننده نقش‌آفرینی اروپا در نظام‌آینده ‌باشد، یک نقش ویژه و اثرگذار است. قاره‌ای که در مقدمه شکل‌گیری نظام جهانی ایفاگر نقش اساسی است، در زمان شکل‌ یافتن نمی‌تواند و نباید در حاشیه و تحت‌الشعاع قرار بگیرد.
نهضت اجتماعی قاره اروپا در اصلاح روند شکل‌گیری نظم جدید بین‌المللی از یک حیث مکمل نهضت سیاسی قاره آسیا است. از این رو به موازات جنبه ضداروپایی خیزش‌های مردی در نیجر و جمعی دیگر از کشورهای آفریقایی، شاهد گرایش دولت‌ها و نهضت‌های آفریقایی به سمت قدرت‌های آسیایی هستیم. در این میان غرب با تمرکز بر روی نفوذ امنیتی روسیه در بعضی کشورهای آفریقایی سعی در انحراف موضوع دارد. غرب با این ادعا که منشأ رخدادهای یک سال اخیر مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری، نیجر و... سرویس‌ امنیتی روسیه بوده می‌خواهد وانمود کند خیزش ضدغربی در واقع یک کالای غیراصیل و وارداتی است و حال آنکه آنچه در کشورهای نیمه شمالی آفریقا یا آفریقای مسلمان روی داده و فراگیر هم هست، از نظر سابقه و جنبه ایدئولوژیک بر سابقه خود آفریقا تکیه دارد. کشورهایی که در آنها تظاهرات ضداروپایی و به‌طور خاص ضد فرانسه رخ داده هیچ‌گاه در مدار اتحاد جماهیر شوروی و یا فدراسیون روسیه نبوده‌اند. آنان حتی همین الان در زیر سلطه سرویس‌های امنیتی غرب قرار دارند و اگر سرویس روسیه نقش ویژه‌ای در این کشورها داشت در گزارش‌ها غربی‌ها و اظهارات مقامات ارشد آن آمده بود.
تحولات در کشورهای آفریقایی به دلیل سلطه شدید دولت‌های استیلاگر اروپا روی می‌دهد و پیوستگی اقدامات نظامی و حمایت‌های اجتماعی از اقدامات ضدفرانسوی‌، دقیقاً از این موضوع نشأت می‌گیرد. یعنی دلیل حمایت مردمی از اقدامات نظامی، ماهیت ضدفرانسوی اقدامات نظامیان است. همین مردم آنجا که کودتا علیه یک جریان داخلی روی می‌دهد، تماشاچی صحنه باقی می‌مانند و هرگز به حمایت از یک طرف برنمی‌خیزند. اینکه پیش از آنکه «حسومی مسعودو» قدرت را در «ینامی» به دست گیرد، مردم علیه «محمد بازوم» به خیابان می‌ریزند، به دلیل عملکرد بازوم و وابستگی او به فرانسه و سایر دولت‌های اروپای مرکزی است.
بله این نهضت مردمی آفریقا، به صحنه بین‌الملل هم توجه دارد و براساس این توجه، به سمت قدرت‌های نوظهور یا قدرت‌های باز‌سازی شده آسیا نگاه می‌کند. چرا صحنه بین‌الملل برای آفریقا مهم است؟
آفریقا در حدود 200 سال تحت سیطره قدرت‌‌های اروپایی بوده است. کشورهای مسلمان در این قاره که بعضی از آنها صدها سال بخشی از قدرت امپراتوری مسلمانان عثمانی بوده‌اند، در طول قرن‌های 19 و 20 بدترین شکل استعمار غربی، از‌اشغال سرزمین و قیمومیت تا تجزیه و تکه‌تکه شدن و تا غارت اموال و بیگاری و قتل و تبعید دست جمعی را تجربه کرده و از نیمه قرن بیستم شاهد سیطره استعمار «فرانو» در شکل تحمیل دولت‌های غیرمردمی وابسته به غرب بوده است.
در طول حدود 60 سال گذشته همه دولت‌های مسلمان آفریقایی مزه تلخ دولت‌های خشن وابسته به غرب را در کام خود چشیده‌اند. بنابراین از نظر مردم آفریقای سال‌های 1960 / 1340 تا 2020 / 1400 سلطه غربی‌ها علی‌رغم استقلال ظاهری دولت‌های آفریقایی نه تنها کاسته نشده بلکه افزایش یافته و متنوع شده و عمق بیشتری هم پیدا کرده است. بنابراین مردم آفریقا نه تنها الان به صحنه بین‌الملل به‌عنوان یک موقعیت اساسی تعیین سرنوشت خویش می‌نگرند، بلکه در این 200 سال، صحنه بین‌الملل را مهم دیده و تحولات آن را به طور جدی رصد کرده و البته داغ آن را بر استخوان‌های خویش احساس کرده‌اند. بنابراین ضدغربی بودن، طبیعی‌ترین وجه خیزش‌های آفریقایی است و آنان برای این موضوع به آموزگار و آموزه خارجی احتیاج ندارند.
آفریقا در عرصه تحولات بین‌المللی، آسیا را همزاد و همدرد خود می‌داند و لذا حس بدی نسبت به محوریت شدن آن در عرصه بین‌الملل ندارد. دولت‌های قدرتمند آسیا اعم از روسیه، چین، ایران، هند و... هیچ سابقه استعماری در آفریقا نداشته‌اند. بنابراین توجه آفریقا به آسیا و قدرت‌های آن هم خیلی طبیعی است. آفریقا در صحنه تحولات بین‌الملل اگر به آسیا گرایش نداشته باشد به کجا می‌تواند گرایش پیدا کند؟ وقتی نخواهد با آسیا کار کند باید با اروپا یا آمریکا کار کند و حال آنکه علیه این دو به یک انبار انفجاری تبدیل شده است.
آفریقا همیشه مهم بوده و ایران همواره باید به این قاره توجه می‌کرده است و امروز به دلیل تحولات عرصه بین‌الملل و فرجه‌ای که پدید آمده است، این توجه باید افزایش پیدا کند.
تحولات نیجر و پاره‌ای دیگر از کشورهای اسلامی از سوی غرب، «نظامی» خوانده می‌شود و با واژه‌هایی نظیر «کودتا و نظامیان» تعبیر می‌گردد و ما هم ‌چون معمولاً به عمق ماجرا توجه نداریم، همین ادبیات را به کار می‌گیریم! اما واقعیت این است که امروز، تغییرات جهان اسلام با ترکیبی از گرایشات سیاسی، نظامی و فرهنگی توأم گردیده است. در این بین غرب هر کجا که بتواند علیه آنها بدل می‌زند که یک نمونه از آن را در سودان - و به صحنه کشاندن حمیدتی - دیدیم، آنجا که نتواند لجن‌پراکنی می‌کند. ما در ماجرای شورش شبه‌نظامیان حمیدتی در سودان شاهد حمایت غربی‌ها از او با عنوان «جنبش عدالت‌خواه» بودیم. حال غرب در صحنه نیجر، حرکت نظامیان که یکپارچه هم بود و به دلیل یکپارچه بودن نمی‌توان به آن «کودتا» اطلاق کرد را با عنوان کودتای نظامی علیه دولت قانونی یاد می‌کند و جالب‌تر این است که رئیس‌جمهور قانونی از آمریکا می‌خواهد با مداخله نظامی - و طبعاً کشتار مردم - قدرت را از نظامیان پس بگیرد! بنابراین آنچه در روز 4 مرداد ماه جاری در نیجر اتفاق افتاد و از سوی ارتش حمایت شد و سپس با استقبال شدید مردم در «ینامی» پایتخت و سایر شهرها مواجه گردید، تلفیقی از جمع‌بندی نخبگان نظامی، نخبگان سیاسی و عناصر نامدار فرهنگی نیجر بوده و مورد حمایت آحاد مردم است. همین نوع تحولات را در هر جای آفریقا می‌توان مشاهده کرد. این وضعیت مسلماً در کشورهایی که تاکنون کمتر خبری از آن شنیده‌ایم، تکرار خواهد شد. این می‌تواند یک موج جدید باشد و چهره آفریقا را تغییر دهد.
سعدالله زارعی


+ نوشته شـــده در دوشنبه 102/5/16ساعــت 5:3 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی :سکه لایحه عفاف روی دیگری هم دارد! (یادداشت روز)
 
1- نزدیک به 10 ماه از پیدایش پدیده پلشت کشف حجاب می‌گذرد و متاسفانه در این مدت شاهد مقابله چندانی با آن نبوده‌ایم! انفعال مسئولان محترم در قبال پدیده کشف حجاب در حالی است که به وضوح می‌دانند‌، کشف حجاب علاوه‌بر آنکه حرام شرعی و حرام قانونی است، پدیده‌ای عفت‌سوز و خانواده‌برانداز نیز هست از این روی، مقابله جدی با این هنجار‌شکنی از یکسو برای نجات فریب‌خوردگان و از سوی دیگر برای پاک‌سازی جامعه از توطئه بدخواهان، ضروری‌تر از آن است که تساهل و انفعال در آن جایی داشته باشد. اکنون سؤال این است که ا‌نفعال ده ماهه با چه توجیه قانونی و منطقی صورت پذیرفته است؟! و آیا این ا‌نفعال در اجرای نص صریح قانون، مصداق روشنی از «‌ترک فعل‌» نیست و مرتکبان مشمول بازخواست نمی‌باشند؟! 
2- ا‌نفعال در اجرای قانون و مقابله با کشف حجاب، اولاً؛ این پدیده عفت‌سوز را در نگاه افراد فریب‌خورده (یعنی اکثریت کشف حجاب‌کنندگان‌) کم اهمیت جلوه می‌دهد و  ادامه آن را بی‌مانع دانسته و تنها در حد و ‌اندازه یک تخلف جزئی تلقی می‌کنند (که کرده‌اند‌). ثانیاً؛ سرویس‌های اطلاعاتی دشمن را که صحنه‌گردان اصلی هستند با احساس موفقیت! رو‌به‌رو می‌سازد (که ساخته است‌) و ثالثاً؛ به این توهم دامن می‌زند که اگر مقابله با کشف حجاب ضرورت حیاتی داشت، چرا بیش از ده ماه در مقابل آن سکوت کرده و اقدام قابل توجهی انجام نداده‌اند و تازه بعد از گذشت ده ماه به فکر مقابله افتاده‌اند؟!
و رابعاً؛ این پرسش را پیش می‌کشد که مگر برای مقابله با کشف حجاب قانون نداشته و نداریم؟! و اگر این هنجار‌شکنی در قوانین جاری پیش‌بینی و جرم تلقی شده، چرا به اجرا در نیامده است؟! 
3- کجای این توجیه را می‌توان قابل قبول و منطقی دانست که اجرای قوانین موجود را متوقف کنیم تا لایحه جدید به تصویب مجلس برسد؟! اگر قوانین موجود را ناکافی و یا ناقص می‌دانیم، این نقیصه احتمالی با افزودن یک یا چند تبصره قابل حل بوده و هست. بنا‌بر‌این تهیه و تدوین لایحه‌ای بلند بالا با 70 ماده و 8836 کلمه چه ضرورتی داشته است؟! بحث و بررسی لایحه‌ای با این متن طولانی، چه میزان وقت می‌برد؟! و در این فاصله طولانی تکلیف مقابله با کشف حجاب چه می‌شود؟! گفتنی است که بررسی برجام در کمیسیون ویژه مجلس شورای اسلامی بیش از 40 روز به درازا کشید اگرچه در نهایت نیز نتیجه بررسی‌ها و زحمات هوشمندانه دکتر زاکانی (نماینده وقت مجلس و ریاست کمیسیون ویژه که از همه سلیقه‌ها برای اظهار نظر دعوت کرده بود‌)، کنار گذارده شد و برجام را در فاصله 20 دقیقه‌ای تصویب کردند!...و شد آنچه نباید می‌شد! گفتنی است متن برجام شامل 5442 کلمه بود -تقریباً نصف متن لایحه 70 ماده‌ای حجاب و عفاف- و برخی از نمایندگان آن دوره مجلس به اعتراف خودشان، متن برجام را نخوانده بودند! البته این احتمال در مجلس کنونی دور از انتظار است. 
4- اسناد و شواهد فراوانی حکایت از آن دارند که کشف حجاب، یک حرکت خزنده علیه باورهای اسلامی و نهایتاً انقلاب اسلامی و مردم مسلمان این مرز و بوم است که از آن سوی مرزها طراحی شده و با بهره‌گیری از افراد فریب‌خورده و بی‌اطلاع و شماری از عوامل وابسته و اجاره شده به میدان آورده‌اند‌. از این روی این حرکت خزنده را نمی‌توان و نباید بدون توجه به شناسنامه بیرونی آن به ارزیابی نشست.
چرا که در این حالت، صورت واقعی مسئله از نگاه مسئولان محترم پنهان می‌ماند و خدای نخواسته به انگاره‌ای روی می‌آورند که تصویری غیر واقعی از واقعیت است و صد البته آسیب‌رسان و پر هزینه!... 
5- برای آن که نگاه واقع‌بینانه‌تری به ماجرا داشته باشیم ‌اشاره‌ای هرچند کوتاه و گذرا به سه نکته را ضروری می‌دانیم؛ 
اول، این که دشمنان بیرونی برای پیشبرد اهداف خود در این طرح خزنده به چه اهرم‌ها و بسترهایی نیاز دارند؟!
دوم آن که، کدام مانع یا موانع را اصلی‌ترین مشکل پیش‌روی خود می‌دانند؟! 
و سوم، لایحه عفاف و حجاب که از امروز در دستور کار رسیدگی و بررسی نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرار خواهد گرفت، با موانع پیش‌روی دشمن و بسترهای مورد نیاز آنها چه نسبتی دارد؟! بخوانید!
6- موانع پیش‌ روی دشمن: 
الف- یکی از اصلی‌ترین موانع پیش روی دشمن (و اصلی‌ترین آنها‌) در مسیر اجرای پروژه یاد شده، باورهای اسلامی توده‌های عظیم مردم این مرز و بوم است که بارها نشان داده‌اند برای دفاع از اسلام و انقلاب و احکام الهی آن تا پای جان ایستاده‌اند. مردم کشف حجاب را حرام شرعی و حرام سیاسی می‌دانند و بدیهی است که بی‌حجابی را برنمی‌تابند. کما این که طی ده ماه گذشته شاهد اعتراض‌های گسترده مردم به این پدیده پلشت و ابراز نارضایتی شدید از تساهل و انفعال مسئولان در برخورد با آن بوده‌ایم. 
ب- نیروهای بسیج، سپاه و پلیس از دیگر موانع اصلی پیش روی دشمن تلقی می‌شوند. نیروهای جان برکف و پاکباخته‌ای که بارها ثابت کرده‌اند، مرد میدان‌های سخت هستند و برای دفاع از جان و مال و نوامیس مردم و کیان جمهوری اسلامی هیچ مانعی را غیر قابل عبور نمی‌دانند. 
7- بسترهای مورد نیاز دشمن؛ 
الف- اصلی‌ترین نیاز دشمن «‌بی‌هزینه» و یا «کم هزینه‌» کردن کشف حجاب برای کسانی است که به این هنجارشکنی روی می‌آورند. اعم از نا‌آگاهان و فریب‌خوردگان و یا عوامل ماموریت گرفته دشمن.
ب- حساسیت‌زدایی از پدیده عفت‌سوز کشف حجاب و عادی جلوه داده آن و...
8- حالا به لایحه عفاف و حجاب و نیز، تساهل غیر‌قابل توجیهی که تاکنون در عرصه مقابله با پدیده پلشت کشف حجاب با آن رو‌به‌رو بوده‌ایم نگاهی بیندازید.
 در لایحه عفاف و حجاب، نقش مردم برای مقابله با کشف حجاب یعنی فریضه امر به معروف و نهی از منکر، حذف شده و دست‌کم آن که بسیار کم‌رنگ و در حد و ‌اندازه نزدیک به صفر رسیده است! به بیان دیگر اصلی‌ترین مانع پیش روی دشمن را که ترس از واکنش مردم بوده و هست، برطرف کرده است!
 وظیفه مقابله با جرم مشهود کشف حجاب از نهادهای ضابط قضایی مانند بسیج و سپاه گرفته شده است در همان حال سپردن این ماموریت خطیر به نیروی انتظامی، افکندن بار سنگینی بر دوش این نیروی خدوم و فداکار است. در صورتی که مجموعه سپاه و بسیج و فراجا مانند همیشه می‌توانند پشت و پشتوانه یکدیگر باشند. به بیان دیگر لایحه عفاف و حجاب دومین نگرانی دشمن را هم از میان برداشته است!
 با تساهل و انفعال ده ماهه در مقابله با کشف حجاب، این هنجارشکنی و عبور از قانون برای کشف حجاب‌کنندگان بی‌هزینه و یا کم‌هزینه قلمداد شده است! تأمین دیگر نیاز دشمن.
 بیش از ده ماه انفعال در مقابل پدیده کشف حجاب، اگرچه اصرار توام با اعتراض مردم را نسبت به این پدیده کاهش نداده است ولی برای کشف حجاب‌کنندگان (مخصوصاً طیف نا‌آگاه و فریب‌خورده‌) به این توهم دامن زده که اقدام پلشت آنها چندان هم غیر‌عادی نیست! یعنی تامین یکی دیگر از نیازهای دشمن!
9- و بالاخره در صداقت و دلسوزی تهیه‌کنندگان لایحه عفاف و حجاب و نیز نمایندگان محترم مجلس تردیدی نیست و دقیقاً به همین علت، از آن عزیزان انتظار می‌رود از روی دیگر این سکه نیز غافل نباشند و خدای نخواسته به جای مقابله با کشف حجاب، دشمن را در اجرای این طرح خزنده و خسارت‌بار، یاری نکرده باشند!
حسین شریعتمداری

+ نوشته شـــده در یکشنبه 102/5/15ساعــت 7:34 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:رزمایش محرم؛ شکست آرایش جنگی دشمن (یادداشت روز) 1) ام

1) امسال با وجود پرحجم‌ترین حملات، سراسر شهر‌ها و روستا‌های کشورمان، شاهد پر‌رونق‌ترین محافل قرآنی در ماه مبارک رمضان، و پرشورترین سوگواری‌ها برای سالار شهیدان‌(ع) در دهه اول محرّم بود. آنها که در این مصاف از ملت ایران سیلی خوردند، نه سفلگان پروژه بگیر سیاسی و رسانه‌ای، بلکه کارفرمایان‌شان در ناتوی فرهنگی- اطلاعاتی بودند. هر چند «آرایش جنگی» دشمن غلیظ‌تر شده، اما منحصر به امروز نیست و هر‌قدر شدت یابد، سند محکم‌تری است بر این مدعا که تمدن وحشی غرب به عنوان امتداد حرکت شیطان، قافیه را باخته است.
2) این معارضه، در دو قالب متفاوت انجام می‌شود. نخست، تهاجم و هتاکی آشکار از سوی صهیونیسم مسیحی و بازوهای بهائی و تکفیری آن. دوم، نفوذ و تحریف و مصادره به مطلوب، در قالب جعل «اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی». هرگاه مجال یافتند، ارادت ملت ایران به امام حسین‌(ع) را هدف گرفتند؛ مانند حرمت‌شکنی عاشورای سال 1388 و اغتشاشات سال گذشته، و نیز، دوره موسوم به اصلاحات که با وقاحت نوشتند: «اگر حسین در کربلا کشته شد، نتیجه خشونت پدر و جدّش بود»! ریشه ‌ستیزه‌جویی غرب و غربگرایان را باید در گسترش روزافزون اسلام جُست. عبدالکریم سروش که در فتنه نیابتی سال 1388، عضو «اتاق فکر جنبش سبز در خارج کشور» (لندن) بود، دو بار به سراسیمگی غرب اذعان کرد. او 4 اسفند 1388 در دانشگاه دلفت هلند گفت: «تز سکولارها درباره جدایی حکومت از دین، در جهان واژگونه شده؛ و وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین می‌‌توانیم ببینیم. آنچه گمان می‌‌رفت رو به احتضار می‌‌رود یا مُرده، تجدید حیات کرده، برخاسته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود بی‌طرف باشد، اکنون ‌‌‌ستیزه‌گر شده و با برخی ادیان می‌‌‌‌ستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمی‌‌کند». سروش 11 مرداد 1386 هم، در جمع عناصر ضد انقلاب در پاریس گفته بود: «رفته رفته سکولاریسم، وارد دوره‌‌‌ستیزه‌گر و میلیتانت ‌می‌‌شود و مدارا و ‌‌‌هاضمه قوی پیشین را از دست داده. پیش ‌‌بینی ضعیف شدن ادیان باطل از آب درآمده و در این 20، 30 سال از جامعه‌ شناسان بزرگ می‌‌‌شنوید که در حال قوت گرفتن هستند. لیبرالیسم،‌‌ هاضمه‌‌‌اش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه از گلویش پایین نمی‌‌‌رود و لذا ‌ستیزه‌گر می‌‌شود».
3) هرجا هجوم به اسلام و امام حسین‌(ع) نتیجه معکوس داشت، مستخدمان فرهنگی غرب دست به تحریف شدند. تا چند وقت قبل، در فضای مجازی به مردم می‌گفتند برای اعیاد ملی و مذهبی و حتی پیروزی‌های ورزشی کشور شادمانی نکنید و سیاه بپوشید! وسط بساط‌های هرزگی می‌لولیدند، اما شادی حلال را برای مردم حرام می‌شمردند؛ تا این که ماه عزای سالار شهیدان فرارسید، ماهی که شیعه و سنی و مسیحی و زرتشتی، به ابراز محبت نسبت به امام حسین‌(ع) می‌پردازند. معاندین بخت برگشته، با تغییر ریل «تحریم شادی»، خواستار شادی کردن، و تحریم محرّم و لباس مشکی شدند. گویا نسب‌شان به یزید و ابن زیاد و شمز می‌رسد. «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه».
4) آنها پس از آن که هزینه‌های هنگفت و کمپین‌های مزخرف‌شان به دیوار خورد، و جوشش بیشتر شور و شعور ملت ایران را در دهه اول محرم دیدند، رنگ عوض کردند و ضمن تظاهر به همراهی با حرکت عمومی، درصدد مصادره حماسه مردمی برآمدند: «روزنامه شرق: از هشتگ‌‌های صورتی تا رواداری‌‌های مردمی در عزاداری امسال محرم»؛ «رادیو فردا: محرم در سایه اعتراض‌ها؛ نافرمانی‌‌های مدنی همزمان با اوج تبلیغات حکومتی برای عزاداری ‌های محرم ادامه دارد»؛
«دویچه وله: برخورد با نوحه‌های اعتراضی»؛ «اینترنشنال: همراهی عزاداران محرم با خیزش مردم و ادای احترام به معترضان کشته شده»؛ «هم میهن: اجتماع و انتقاد؛ مراسـم دهه اول محرم در حالی در نقاط مختلف برگزار شد که نوحه‌‌ها، سخنرانی‌هـا و عزاداری‌های انتقادی، پژواکی گسترده‌تر از قبل داشت».
5) در همین حال و هوا، مجری شبکه «اینترنشنال» (بازوی رسانه‌ای موساد) از دو کارشناس خود می‌پرسد: «آیا ممکن است بشود مناسک محرم را از دست آخوند‌ها در آورد؟». در پاسخ، مهدی خلجی می‌گوید: «اتفاقی که باید بیفتد، همین سکولاریزاسیون است. حتی فرد شیعه می‌تواند خودش تعیین کند که مذهب چیست و چگونه عمل کند. الان در پاریس، مسجدی داریم که امام جماعتش یک همجنس‌گراست»؛ و نفر دوم، (مهدی مهدوی آزاد) ادامه می‌دهد: «شما ممکن است دین جدیدی بسازید و روایت خود را داشته باشید. دنیای مدرن به شما این اجازه را می‌دهد. اصلا هرجور دوست دارید. ممکن است شما بروید بالای بام پشتک بزنید، به اسم نماز خواندن». خود این افراد کمترین اهمیتی ندارند. نکته مهم این است که اینترنشنال، به سردبیری معاون متواری وزیر ارشاد در دولت خاتمی اداره می‌شود. همچنین، مهدی خلجی، قبل از فرار از ایران و همکاری با موسسه واشنگتن، در نشریاتی مانند اطلاعات، کیان و انتخاب، مطلب منتشر می‌کرده و همسر مرجان
شیخ‌‌الاسلامی (متهم فراری پرونده فساد 7 میلیارد یورویی در پتروشیمی) بوده است. مهدوی نیز، با حیات نو، آقتاب یزد، صدای عدالت و ایران و همشهری همکاری داشته و سردبیر سایت آفتاب‌نیوز و مسئول مرکز مطالعات رسانه بوده است. او قبل از فرار از کشور، عضو ستاد انتخاباتی موسوی بود.
6) نگون‌بخت‌های سیاسی، وقتی که عایدی‌شان از معارضه مستقیم، دریافت تو‌دهنی از مردم می‌شود، مرتکب نفاق و تحریف می‌شوند. این، نسخه‌ای است که ارگان حلقه لندن در فتنه سبز پیچید. «جرس» (با مدیریت کدیور)، 5 خرداد 1392، در مقاله «آیت ‌الله خمینی در برابر آیت‌‌الله خمینی»، خواستار انتقام از امام و رهبری، به واسطه تحریف مکتب امام(ره)توسط امثال خاتمی و موسوی و برخی منسوبان به امام شد: «ما محتاج نظریه‌‌ای مناسب با فضای سیاسی برای گذار هستیم که باید بر گسل شکاف میان اطرافیان آیت ‌الله خمینی رخ دهد. در این دید، نباید با آیت ‌الله خمینی همان معامله‌‌ای را کرد که با آقای خامنه‌ای می‌‌کنیم. آقای خمینی، همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملا متضاد از آن می‌شود کرد. البته که یحتمل، دموکراسی دینی بی‌معناست. با این حال آقای خمینی و سخنان او در وضعیت کنونی سیاست ایران، حکم متن مقدس قرآن یا انجیل را دارد و باید آن را به نفع خود تأویل کرد. چرا از لاک تا مارتین لوتر و سروش و مجتهد شبستری، کوشیده‌‌اند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، به جای اینکه بر تضاد این دو به نحو ذات گرایانه انگشت نهند؟ دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسان‌ها مهم است، و بر این اساس بهتر است به‌ جای آنکه خود را در برابر قرار دهیم، از نیروی آن استفاده کنیم. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج
کنونی ما».
7) مشابه همین اعتراف به نفوذ اجتماعی اسلام را «مجید محمدی» از اعضای حلقه کیان (یکی از چند حلقه سازمان آشوب‌ در سال 78 و 88، با حضور برخی سران حزب مشارکت و گروهک ملی-مذهبی) عنوان کرد. او اواخر مهر ماه 1388در وبسایت رادیو فردا نوشت: «اعضای جنبش سبز می‌خواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند، سینه بزنند و اگر هوس کردند، لیوان شرابی بنوشند... آنها روزه خواری می‌‌کنند و نصرمن الله و فتح قریب سر می‌‌دهند. در نماز جمعه با کفش و به صورتی مختلط پشت سر ‌هاشمی نماز می‌‌خوانند و جای صلوات، سوت و کف می‌ زنند»، اما 4 آبان 1388 اعتراف کرد: «اسلامگرایی، جدی‌ترین مانع و مخاطره‌برانگیزترین مشکل در برابر جنبش سبز است. ریشه‌‌های فرهنگی و اجتماعی که به تأسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند هنوز در جامعه ایران زنده‌اند. آنچه خطر جدی است، نام جمهوری اسلامی نیست بلکه اسلامگرایی است که در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن و اهمیت آن همین بس که بیش از
سه دهه، حکومت را سر پا نگه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده
و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن، کاری است بس دشوار. نقطه حساس و بنیادین جمهوری اسلامی نه مقام ولی فقیه یا شخص خامنه‌ای، بلکه اسلامگرایی است».
8) مکتب حسینی، عیارمند‌تر از این حرف‌هاست که پیاده نظام سیا و موساد و MI6 در ناتوی فرهنگی، بتوانند آن را مخدوش یا مصادره کنند. آنها، روزگاری طولانی لاف زدند که دوره دین تمام شده، اما از سر بیچارگی، لاف خود را باطل کردند. مدعی بودند دین از چشم مردم افتاده، اما نسخه‌های قلابی ساختند. اگر اسلام رو به افول بود، نیاز نداشتند نسخه بدلی بسازند. اساسا برای چیز بی‌ارزش که نسخه قلابی نمی‌سازند. اسلام و مکتب امام حسین‌(ع) چون مطلوب مردم است، معاندین برایش بدل می‌سازند. در عین حال باید پرسید کدام گفتار و رفتار امام حسین‌(ع)، کمترین شباهتی با اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی دارد؟ آنجا که بیعت با طاغوت مستکبر را رد کرد و فرمود: «أَلا وَ إِن الدعِی بْنَ الدعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السلهًْ وَالذلهًْ، وَ هَیهاتَ مِنا الذلهًْ، یأْبَی الله‏ُ لَنا ذلِک وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیهًْ وَ نُفُوسٌ أَبِیهًْ»؛ یا آنجا که در آغاز محاصره، به حرّ بن یزید فرمود: «لَیْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ یَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبیلِ نَیْلِ الْعِزِّ وَاِحْیاءِ الْحَقِّ، لَیْسَ الْمَوْتُ فی سَبیلِ الْعِزِّ اِلاّ حَیاهًْ خالِدَهًْ وَلَیْسَتِ الْحَیاهًْ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّالْمَوْتَ الَّذى لاحَیاهًْ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَکْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فی سَبیلِ الله‌، وَلکِنَّکُمْ لاتَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَ مَحْوِ عِزّى وَشَرَفى». دعوت غرب‌پرستان به تسلیم و بیعت با آمریکا کجا، و منطق نورانی سرور آزادگان‌(ع) کجا که در پاسخ والى مدینه برای بیعت با یزید فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِکَةِ... وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ». آیا از مسلمان نما‌های تنظیم شده با موج آمریکا و انگلیس و اسرائیل، ولو یک بار شنیده اید که امر به معروف و نهی از منکر یا ناموس و عفاف و حجاب را محترم بشمارند و با تاسی از حضرت اباعبدالله ‌(ع) بگویند: «لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَهًْ تَرَى اللهَ یُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَیِّرَهُ.
بر چشم هیچ مؤمنى روا نیست که ببیند خدا نافرمانى مى‌‌شود و چشم خود را فرو بندد، مگر آن که آن وضع را تغییر دهد».
9) فرزندان شیطان، بیهوده دست و پا می‌زنند. پروردگار متعال محبت امام حسین‌(ع) را مغناطیس جذب دل‌‌های مومنان قرار داده؛ چنان که پیامبر اعظم (ص) فرمود «إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَهًْ فی‌ قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً». ملت ما هر سال پرشور‌تر از قبل، در مسیر محبت سالار شهیدان و انزجار از دشمنان مکتب او قدم برمی‌دارد و این را مصداق بشارت آیه شریفه قرآن می‌شمارد: «لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لَا نَصَبٌ وَ لَا مَخْمَصَهًْ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ لَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. هیچ تشنگى و گرسنگی و رنجى در راه خدا به آنان نمى‌‏رسد و در هیچ مکانى که کافران را به خشم ‏آورد، قدم نمىگذارند، و از دشمن غنیمتى به دست نمى‌آورند، مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان نوشته مى‌‏شود؛ زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمىکند». پیام ملت امام حسین‌(ع) با رزمایش محرم و صفر امسال، خطاب به اردوگاه کفر و نفاق، یک جمله بیشتر نیست و آن این که: «موتوا بغیظکم».
محمد ایمانی


+ نوشته شـــده در سه شنبه 102/5/10ساعــت 9:23 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:حسین ما این روزها را دیده بود (یادداشت روز) 1 ـ آن
 

لبیک یا حسین ما روی میز است

 

(بسم الله الرحمن الرحیم)

1 ـ آن روز یکی از روزهای خیلی دور بود ـ دو هزار سال قبل از میلاد مسیح ـ نمرودیان از مراسم مذهبی خود به شهر بازگشته بودند... اتفاق عجیبی افتاده بود. بت‌های خود را شکسته و فروریخته یافتند... «چه کسی با خدایان ما چنین کرده است»؟!... از این و آن پرسیدند... کسانی در پاسخ گفتند
«جوانی را شنیدیم که [به زشتی] از آنها یاد می‌کرد. نامش ابراهیم بود...
«او را به مقابل دیدگان مردم بیاورید تا گواهی دهند... ابراهیم را که فرا خواندند، پرسیدند: آیا تو با خدایان ما چنین کرده‌ای؟ گفت؛ بت بزرگ چنین کرده است (ابراهیم بت بزرگ را نشکسته و تبر را به گردن آن آویخته بود)... از او بپرسید، اگر سخن می‌گوید!... جمعی از آن جماعت به خود آمدند و سر به تفکر فرود آوردند.. می‌دانستند که از خدایانشان کاری ساخته نیست و...
نمرود، حاکم ستمگر آن روزها (در بین‌النهرین) که در مقابل استدلال ابراهیم به عجز آمده و فرومانده بود و در دیگر سو، جماعتی از پیروانش را می‌دید که به ابراهیم و آئین توحید او گرویده‌اند، چاره کار را در به آتش کشیدن ابراهیم دید!...
«حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ... او را بسوزانید تا خدایان خود را یاری کرده باشید»... همان حرکتی که نمرودیان مستکبر غرب امروزه با احساس ناتوانی و استیصال در مقابل موج فراگیر و پرشتاب گرایش مردمان به اسلام عزیز، به آن روی آورده‌اند... آتش زدن قرآن!... و خدای مهربان به آتش فرمان داد که «یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ... ‌ای آتش برای ایراهیم سرد و بی‌آسیب باش‌»‌. و چنان شد که خدا فرموده بود.
2 ـ  آن شب که سر مبارک امام مظلوم و شهیدمان را به کاخ سبز شام بردند، یزید، سرمست از پیروزی خیالی و در حالی که کار اسلام را تمام شده می‌دید، با چوب خیزران بر لب‌های مطهر و مبارک امام شهید می‌کوبید، و به صراحت از مقصود واقعی خود خبر می‌داد «لَعِبَتْ‌ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ... خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ»!... فرزندان‌ هاشم (رسول خدا (ص)) با سلطنت بازی کردند وگرنه، نه خبری آمده بود و نه وحیی نازل شده بود. ما فرزندان ابوسفیان برای بازگرداندن حاکمیت به خاندان خود در بدر و احد و حنین با محمد(ص) جنگیدیم، اسلام را به مصلحت پذیرفتیم و اکنون کاش پدرانم که در صدر اسلام کشته شدند، زنده بودند و می‌دیدند که حاکمیت از دست‌رفته آنان بار دیگر به خاندانشان بازگشته است!...» !... و شیطان از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید! 
3 ـ چند سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم؛
«بعدازظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا(ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند!
پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار، کدام لبیک را انتظار می‌کشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح ‌اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، اینجا اما، اسماعیل‌ها به خون غلتیده‌اند و از
«ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا، در کربلا، سخن از «ان‌الله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای
«هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند‌ زهرا (س) با که سخن می‌گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ اینجا که کسی نیست!... شیطان نمی‌دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند.
حسین ما می‌دانست که عاشورای دیگری در پیش است که این‌بار در کربلای ایران به تکرار خواهد نشست. عصر آن روز غم‌گرفته، مولای ما عاشورائیان عصر خمینی را به یاری می‌طلبید...».
4 ـ این روزها، بار دیگر عاشوراست. عاشورایی که به درازای همه روزهاست اگرچه عاشورای آن روز، فقط یک نیمه روز بود. و بار دیگر کربلاست، کربلایی که به پهنای همه سرزمین‌هاست، هر چند کربلای آن روز، قطعه زمینی کم‌عرض و طول بود. باز‌هم حرامیان در برابر یاران امروزی حسین بن علی(ع)  به‌صف ایستاده‌اند اما، دیگر مانند آن روز غمزده، مولای مظلوم ما تنها نیست. در عاشورای امروز یاران امروزی مولای مظلوم و شهیدمان دیگر اجازه نمی‌دهند که از گلوی ناپاک یزید و شمر و ابن‌زیاد و عمرسعد و حرمله و... آب خوشی فرو رود. عاشورای امروز ما چند دهه و چند سال به درازا کشیده است و هر روز آن، با پیروزی تازه‌ای همراه بوده است و سنگر جدیدی فتح شده است و... 
5 ـ ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی و اضطراب می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما برای استقرار نظم جهانی(بخوانید کدخدایی آمریکا) دکترین ولایت ‌فقیه
امام خمینی است... همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی
هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند».
 آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر می‌نویسد؛ «در گذشته، سه غول فکری جامعه‌شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس ‌وبر با ‌اندکی اختلاف‌نظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم
و در جهت حاشیه‌نشینی دین ارزیابی می‌کردند ولی از سال 1979 و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان
با شتاب به سمت دینی ‌شدن پیش می‌رود.». 
 نیوت گنگریچ، رئیس‌ اسبق مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به اظهارات چند تن از سناتورها که ادعای رهبری آمریکا بر جهان را داشتند، به انقلاب اسلامی در ایران و رهبری هوشمندانه امام
و رهبر معظم انقلاب ‌اشاره کرده و با تمسخر می‌گوید؛ «ایالات متحده چگونه ادعای رهبری جهان را دارد؟ با کشوری که در آن، دختران 12 ساله ‌باردار می‌شوند، 15 ساله‌ها همدیگر را می‌کشند، 17 ساله‌ها به ایدز مبتلا می‌شوند و 18ساله‌ها در حالی دیپلم می‌گیرند که به خوبی قادر به خواندن و نوشتن نیستند».
اینگونه است که «توماس جفرسون» نویسنده اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا اگر زنده بود، از خجالت آب می‌شد و «ژان ژاک روسو» کتاب معروف قراردادهای اجتماعی خود را از شرمندگی به آتش می‌کشید. اراذل و اوباشی مثل بایدن و ترامپ و مکرون و شولتز و چارلز و ... که جای خود دارند!
6 ـ قدرت‌های استکباری طی دو چند قرن گذشته و مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در شیپور فریب می‌دمیدند که
«ما با اسلام مخالفتی نداریم»! و اصرار داشتند که مخالفت آنها با قرائتی از اسلام است که در ایران اسلامی به صحنه آمده است. اکنون اما، با گسترش پر شتاب اسلام و رویکرد پر دامنه ملت‌های مسلمان به اسلام ناب محمدی (ص)، پرده تزویر دریده و با آتش زدن قرآن نشان داده‌اند که اولاً؛ با اساس اسلام سر دشمنی دارند و ثانیاً؛ قرائت انقلاب اسلامی از«اسلام» را برهم زننده نظام سلطه جهانی می‌دانند... اما نمی‌دانند و یا نمی‌خواهند بدانند که آتش ابراهیم را نمی‌سوزاند و قرآن را از میدان بیرون نمی‌راند.
حسین شریعتمداری

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 102/5/4ساعــت 5:17 عصر تــوسط عباس | نظر