دکتر محمدحسین محترم
ماجرای درگذشت مهسا امینی تمام تناقضات و استانداردهای دوگانه دنیای غرب را دوباره جلو دیدگان جهانیان زنده کرد و یک بار دیگر نشان داد «جهانی چنین رسوا کجا شایسته رویاست»! البته این موضوعِ مورد بحث نیست. موضوع بحث، روسیاهی جریان نفاق داخلی است که پشت این تناقضات و استانداردهای دوگانه در پی خشم عمومی و موج سواری بر آن و فراهم کردن زمینه فتنههاست. با تحلیل جامع رهبرمعظم انقلاب، «عناصر ضربتخورده چهل سال گذشته»،
بیش از همه به «ملّت ایران» ظلم کردند و حقد و کینه خود را از انقلاب و امام و شهدا به ویژه شهید سلیمانی و در یک کلام از «ایران مقتدر و مستقل»، بروز دادند. در این سناریوی آمریکایی- صهیونیستی دو دسته به ملت ایران ظلم کردند، یک عده«عَمَله و مزدوران و حقوقبگیران آنها و بعضی از ایرانیهای خائن مثل منافقین، تجزیهطلبها، بقایای رژیم منحوس پهلوی و خانوادههای ساواکیهای مطرود» بودند
و یک عدهای هم برخی «خواص» بودند که «در همان اوّل کار بدون تحقیق اطّلاعیّه و بیانیّه دادند و حرف زدند و سازمان انتظامی کشور و مجموعه نظام را متّهم کردند»! در این خصوص چند نکته مهم: اولا نکته اصلی که باید پایه هرگونه تحلیلی قرار گیرد این است که همواره اقدامات و اغتشاشاتِ«عَمَله و مزدوران و حقوقبگیر» آمریکا و اسرائیل بر بستر «اطلاعیهها و بیانیهها و مواضعِ جناحی و سیاسی بدون تحقیقِ خواصِ دسته دوم» صورت میگیرد و بدون این بستر، عده قلیل اول، توان و جرات به آشوب کشاندن و ناامن کردن جامعه را ندارند. لذا نمیشود از خواص و سیاسیونی که سالها در مناصب گوناگون کشور تصمیم گیر بودند، پذیرفت که «شمّ سیاسی» ندارند و «دست دشمن را در پشت حوادث نمیبینند!» و برای ملت قابل هضم نیست که چرا این خواصّ و سیاسیون «روی کلمه دشمن خارجی حسّاسیّت دارند» و «فوراً سینه سپر میکنند برای دفاع از سازمان جاسوسی آمریکا یا صهیونیستها!، انواع تحلیل و لفّاظی های مغالطهآمیز را وسط میکشند برای اینکه اثبات کنند که نه، پای خارجیها، دست خارجیها در این قضیّه وجود نداشته!» ثانیا خشم عمومی که جریان نفاق به دنبال آن است یک خشم کاذب عدهای قلیل میباشد که ساخته و القا شده اتاقهای فکر خارجی و فضای رسانهای و مجازی بیدر و پیکر داخلی و به قول افلاطون، تابع شهوت قدرت و شهرت بوده و یک خشم واقعی برآمده از باورها و اعتقادات درونی مردم و ناشی از عملکرد عده قلیل اول و تابع خرد و قانون است. لذا آنچه تاکنون باعث ناکامی فتنهگران شده این است که هم مطالبات و هم احساساتی که القا میکنند کاذب و دروغین بوده اما انقلاب اسلامی و ادامه این شجره طیبه برپایه مطالبات و احساسات واقعی مردم بنا شده است.ثالثا سخنان اخیر رهبری را باید از جنس سخنان امام راحل دانست که افشاکننده چهره نفاقِ بسترساز آشوبها و فتنههای اوایل انقلاب بود. رهبرمعظم انقلاب یک جمله مهمِّ روشنگر برای ملت ایران داشتند که نباید به سادگی از آن عبور کرد، چراکه تعیینکننده مرز «خواص دلسوز» و «خواص دارای نفاق» و افشاکننده چهره جریان نفاق است. ایشان خطاب به خواصّی که بدون تحقیق موضع گرفتند، تاکید کردند «بعداز آن که فهمیدند در نتیجه حرفهای آنها همراه با برنامهریزی دشمن چه اتّفاقی در خیابان و در مسیر عمومی مردم میافتد، بایستی آن کار خودشان را جبران میکردند؛ باید موضع بگیرند و صریحاً اعلام کنند که با آنچه اتّفاق افتاده مخالفند، بایستی تفهیم کنند که با برنامه دشمنان خارجی مخالفند». لذا اکنون وقت روشن شدن مرز خواصّ و پاسخ به این سؤال است که کدام یک از خواصّی که در ابتدای کار بدون تحقیق با دشمن همنوا شدند، بعد از حوادث و به خصوص بعداز بیانات رهبری بیانیه دادند و مرز خود را با دشمنان ملت ایران شفاف و روشن و از ملت ایران به خاطر«اتخاذ مواضع بدون تحقیقِ خود» که منجر به این همه خسارت به جان و مال و ارزشهای مردم شد،عذرخواهی کردند؟! رابعا سخنان حکیمانه و مدبرانه رهبری همچون گذشته نشان داد در فتنهها، حاکمیت و نظام هیچ گاه بر بستر آشوبهای ناشی از غافلگیری برخی، دچار
«خطای محاسباتی و اختلال در تصمیمگیری» نمیشود. اما غافلگیری به دلیل نفاق عدهای از شخصیتها و جریانات سیاسی و اجتماعی داخلی است که مردم و بعضا نظام و حاکمیت از باطن آنها آگاه نبوده، همان گونه که امام راحل در اول انقلاب راجع به مخالفان و معترضان به لایحه قصاص که قصد فتنه انگیزی داشتند فرمودند«من باید بسیار متأسف باشم از اینکه غیب نمیدانم!، نمیدانستم در چنته اینها چه هست...نمی دانستم که اینها
بر ضد قرآن هم قیام میکنند»!. لذا در این حوادث، نفاق برخی شخصیتها و جریانات سیاسی و اجتماعی بیش از گذشته، خود را نشان داد که چگونه برای منافع شخصی و حزبی، در مقابله با یک اصل ضروری دین به میدان میآیند و زمینه هدف قرار دادن اصل اسلام و نظام را فراهم میکنند.هرچند اکنون قاطبه مردم با تکیه بر افرایش آگاهی و تجارب فتنههای گذشته
به خصوص فتنه 88، از این که بانیان منزوی شده وضع موجود، بدون اینکه اجازه دهند ابعاد حادثه بررسی و زوایای آن روشن شود، ناشیانه از سوراخهای خود بیرون آمدند و شتابزده در بیست و چهارساعت اول، با صدور بیانیه
و توئیت و اعلام مواضع منافقانه بسترساز و آتشبیار معرکه شدند، متعجب و غافلگیر نشدند و نشان دادند نظام برآمده از اراده ملت ایران ساقط شدنی نیست. چون جریان نفاق داخلی نمیتواند مطالبات کاذب و دیکته شده بنیاد سوروس و سرویسهای جاسوسی را به باورهای مردم تبدیل کند و این بار نیز همچون گذشته اغتشاشات تمام شد و برای چندمین بار، بازهم روسیاهی در پیشگاه ملت ایران به چهره آنها ماند و عَدو سبب خیر، و سناریوی مهسا امینی، خود افشاکننده چهره نفاق داخلی شد!.خامسا اگر بخواهیم به ریشه نفاق پشت اعتراضات اخیر به مسئله حجاب بپردازیم لاجرم باید به جریان نفاق اول انقلاب و به حوادث
صدر اسلام که بنی امیه در پی خلافت نامشروع خود بودند،
اشاره کنیم:
1- نمود بارز در اول انقلاب، اعلام تظاهرات 25 خرداد 1360 از سوی جریان نفاق در اعتراض به لایحه قصاص بود. آن زمان جریان نفاق و در راس آن جبهه ملی در اعلامیهای جمهوری اسلامی برآمده از آرای مردم مسلمان را متهم به «استبداد» و مردم را به راهپیمایی«ضد اصول اسلامی و شرع مقدس» دعوت نمود و حضرت امام با نطق تاریخی خود به نفاق این جریان سیاسی وابسته به لانه جاسوسی آمریکا پایان دادند. بنیانگذار جمهوری اسلامی در صبح همان روز با افشای چهره نفاق برخی از جریانات سیاسی فرمودند«ملت مسلمان را دعوت میکنند که در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی و قیام کنند! تمام تکلیف شما از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبههها و نهضتها و سایرین فقط منحصر به این شده که این جمهوری اسلامی را به هم بزنید و در خارج از کشور طور دیگری نمایش بدهید و مردم را دعوت کنید به شورش؟!». ایشان پس از اظهار تاسف از نفاق در باطن این جریانِ به ظاهر ملی تصریح کردند:«اینها مرتدّند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است مگر اینکه بیایند امروز بعدازظهر در رادیو اعلام کنند این اعلامیهای که حکم ضروری مسلمین را غیرانسانی خوانده، از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها ما میپذیریم»،که البته چنین نکردند.
2-نمونههای بارز نفاق پشت فتنههای صدر اسلام در مناظره معاویه و اصحابش با امام حسن(ع) تجلی یافت که به شکست و رسوایی آنان انجامید و به گفته مورخان «هنوز در اسلام جلسهای مهمتر و پرآشوبتر از این جلسه اتفاق نیفتاده است». سران و اصحاب فتنه آن روز از معاویه و برادرش تا عمرو بن عثمان و عمرو بن العاص و...با نقشهای
از پیش تعیین شده و ادعای خونخواهی خلفای گذشته و کشته شدههای بدر و حنین جلسه مناظره و مبارزهای تشکیل دادند تا خلافت علی(ع) را با
سبّ و مذمّت ایشان و جرم تراشی برای امیرالمومنین، غیرشرعی القا و حکم قتل امام حسن(ع)و بنیهاشم را صادر کنند و مردم را از رهبری جامعه اسلامی برگردانند. امام حسن(ع) با این دعا وارد جلسه شدند که «اَلّلهْم انّی اَعوذُ بِکُ مِن شُرُورِهِم!» و همان ابتدا که معاویه با او مصافحه کرد، نفاق آنها را برملا نمودند و فرمودند «ای معاویه دست دادن نشانه دوستی است، اما فضای جلسه تو دشمنی است»!. معاویه منافقانه گفت جلسهای است برای «شفافسازی و پاسخ دادن به شبهات و سؤالات بزرگان آل امیه»!
که امام حسن(ع)در پاسخ تاکید کردند«تو و اصحابت زمینه فتنهها را فراهم کردید، حالا ادعای شفاف سازی دارید؟ تمام پیامدها به حساب خود شماهاست. زیرا اگر تو اجازه نمیدادی یا راضی نبودی، کسی جرات نمی کرد پدرم علی(ع) را دشنام گوید»!
این جلسه، حکایت امروز جماعت منافق داخلی و فراهمکننده زمینه آشوبهاست که از صدر تا ذیل همنوا با آمریکا و بنیاد سوروس و کمک امپراطوری رسانهای صهیونیستها ابتدا زمینه اغتشاش را فراهم کردند و بعد مزورانه حاکمیت و نظام را متهم و خطاب میکنند که «شفاف سازی کنید و به سؤالات مردم پاسخ دهید»!.
3- نکته دیگر جلسه مناظره با امام حسن که ضرورت به روزرسانی ذهن جامعه امروز ماست، این است که امام حسن(ع) با برشمردن فضایل امیرالمومنین(ع) از جمله حضور ایشان در کنار و زیر پرچم ولایت رسولالله از اول تا آخر و با اشاره به این که شماها مسلمان ثانویه هستید که زیر پرچم کفر بودید و شعار «اُعلُ هُبَل-بر پا باد هُبَل!» میدادید، تاکید کردند مگر یادتان رفته وقتی شما از ترس به خود میلرزیدید، پیغمبر فرمودند «پرچم اسلام را به دست کسی خواهم داد که اسلامی که او پرچمدارش باشد، همه وقت عزیز است... او جانشین پس از من است و هر که علی را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است»؟.حال جریان نفاق و غربگرای داخلی زیر پرچم استکبار و با کمک چند گروهگ روسیاه لندن نشین و لسآنجلس نشین میخواهند کسی را هدف قرار دهند که مقتدرانه با سیاستهای مدبّرانه و هوشمندانه، تمام اربابان آنها را نه در منطقه که در جهان مستاصل و ناتوان کرده و فضایلش حتی دشمنانش را هم وادار به اعتراف و تحسین واداشته است. عمق کینه نظام استکبار نسبت به رهبرمعظم انقلاب را از این فراز از سخنان امام حسن(ع) میتوان درک کرد که بعداز این که فرمودند همه شما میدانید که پیغمبر درباره چه کسانی گفت «اللّهُمّ الْعَن الرّاکِبَ و السائِقَ و القائِد»، تاکید کردند پیامبر گفت: «ای علی میدانم که این جماعت با دلهای پر از بغض و عداوت منتظرند پس از من با تو دشمنی و مخالفت نمایند» و علی در پاسخ گفت «من در مقابل هر چه در راه دین خدا بر سرم آید، برای حفظ کیان اسلام صبر خواهم کرد»!. لذا نظام استکبار و جریان نفاق داخلی تمام تلاششان را میکنند تا حقد و کینه خود را منافقانه با ادعای دروغین خط امامی و مردم خواهی و اصلاحطلبی و... نسبت به جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی بروز دهند، همان گونه که نسبت به علی و حسنین علیهمالسلام با ادعای جانشین برحق پیغمبر بودن بروز دادند. البته ملت ایران گرچه «مظلوم» واقع شدند اما «مقتدرانه» با حضور خود در صحنه پاسخ آنها را دادند که «اِنَّ مِعَی رَبّی سَیَهدِین... این راه را با قدرت ادامه خواهیم داد!»
4- نکته دیگری که امام حسن(ع) در پاسخ به سران فتنه آن روز فرمودند و سران فتنه امروز باید پاسخ دهند،این بود «آیا تا به حال کسی شنیده که در عوض یک نفر، چند نفر قصاص شوند؟! پس بهتر آن است که لب فروبندید و بیش از این مردم را به جهل و نادانی خود متوجه نسازید»! حال باید از افراد ریز و درشتی که فریبکارانه و هماهنگ برای درگذشت یک بانوی هموطن اشک تمساح ریختند و اطلاعیه دادند و توئیت کردند، بخصوص از برخی خواصّ پرسید اگر شما صداقت دارید چرا برای بیش از 30 هموطن بیگناهی که در اغتشاشات چند روز اخیر به شهادت رسیدند،30 بیانیه پیشکش، حداقل یک بیانیه ندادید و توئیت نکردید؟!
5- اما نکته مهم پایانی این جلسه مناظره که خطاب به سران جریان نفاق داخلی و دشمنان نظام جمهوری اسلامی باید گفت، این است که امام حسن(ع) وقتی معاویه به رسوایی و شکست خود اذعان نمود، رو به آنها کردند و فرمودند «عجب است از شماها که در بلاهت و کودنی و حماقت معروف و ضربالمثل میباشید، برای مبارزه و مباحثه با من حاضر شدید، مَثَل شما مَثَل پشهای است که بر روی درخت خرما نشسته بود»! و بعد در حال ترک جلسه تاکید کردند به خدا قسم آیه شریفه «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ» درباره تو و اصحاب تو میباشد و آیه شریفه «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» درباره پدرم علی(علیهالسّلام) و شیعیان او نازل گردیده است.