بسمه تعالی کاروان پیاده حضرت ربنب سلام الله علیها برای کربلا درایام اربعین ثبت نام میکند(هزینه زیارت کربلا در اربعین 350,000 تومان) الإمام العسکری -علیه السلام-: (علامات المؤمن خمس: صلاة إحدى وخمسین، وزیارة الأربعین، والتختّم بالیمین، وتعفیر الجبین، والجهر بـ?بسم الله الرَّحمن الرَّحیم?) علامت های مومن (شیعه ) پنج چیز است : خواندن پنجاه ویک رکعت نماز در شبانه روز وریارت اربعین در کربلا انگشتر به دست راست کردن وپیشانی را در سجده بر خاک نهادن وبلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز
|
||
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به اطلاع میرساند کاروان حضرت زینب سلام الله علیها به فضل الهی و با عنایات حضرت حجت (عجل الله فرجه) مانند سال گذشته اقدام به ثبت نام برای پیاده روی کربلا در ایام اربعین حسینی می نماید. لذا از تمامی علاقه مندان خواهر و برادر در خواست داریم پس از مطالعه دقیق شرایط اقدام به ثبت نام نمایند.
همچنین درخواست می شود جهت شراکت در ثواب زیارت به دیگر دوستان وعلاقه مندان اطلاع رسانی نمایید.
شرایط و ضوابط سفر: 1)طبق برنامه، مسیر نجف تا کربلا که در حدود 90 کیلومتر میباشد طی مدت 4 روز پیاده طی میشود. البته پیاده روی الزامی نیست لذا زائرین میتوانند از هر نقطه از مسیر خودرا با ماشین به کربلا برسانند 2)بازه زمانی برگزاری سفر حدودا از 20 آبان تا 5 آذرماه میباشد، لذا متقاضیان محترم بایستی برای این تاریخ آمادگی داشته باشند. 3)کاروان صلواتی است و زائرین صرفا155000تومان بابت ویزا وحدود200000هرار تومان هزینه ایاب وذهاب از شهر زائر تا مرز عراق و از مرزتا نجف و بلعکس راپرداخت میکنند 4) محل اسکان در نجف مسجد امام علی علیه السلام مرقد السید محمد باقر حکیم تقاطع شارع الکوفه وطریق نجف کربلا-ومحل اسکان درکربلا باب بغداد خروجی کربلا به طرف بغداد طریق خی العباس بعد از هتل قصر الحیات سمت راست خسینیه اصحاب الکساءمی باشد. 5)به جهت شلوغی و صفهای طویل اخذ ویزا نزدیک اربعین ،لازم است زائرین در همین ماه ابان در تهران با همراه داشتن پاسپورت و2 قطعه عکس رنگی 3*4 و 155000 تومان به ادرس میدان ولی عصر؛ ضلع جنوب شرقی، مسجد ولیعصر مراجعه و ویزای انفرادی خود را دریافت کنند. 6)جهت اطلاعات بیشتر می توانید باشماره تلفن 09123264298 برادر ارباب تماس حاصل فرمایید. |
دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی طی نامهای به اظهارات محسن هاشمی رفسنجانی پاسخ داد و گفت: محاکمه نکردن مهدی هاشمی رفسنجانی و همدستانشان بابت رشوهستانی در پروندههای کرسنت و استات اویل، جیببری دهها میلیاردی از 80 میلیون ایرانی است.
به گزارش فارس، علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس نهم طی نامهای سرگشاده به اظهارات محسن هاشمی پاسخ داد.
در بخشی از این نامه آمده است: در کنفرانس خبری 17 مهرماه 95 برای چندمین بار، بزرگترین فساد تاریخ ایران را که دهها میلیارد دلار تاکنون به مردم میهنم خسارت زده است، در عرصه عمومی مطرح کرده و خواهان محاکمه عوامل این فساد از جمله آقای مهدی هاشمی رفسنجانی شدم. پس از این نشست خبری جنابعالی در مقام دفاع از برادر خود برآمده و سخنانی بیارتباط با موضوع بیان کردهاید.
در ادامه این نامه آمده است: درست است که کیفرخواست منتشر شده، مربوط به فسادهای متعدد برادر شماست، اما همانطور که گفتهاید در این کیفرخواست جای فسادهای نفتی مهدی هاشمی خالی است و همین است که مورد اعتراض ماست. ادامه مطلب...
مذاکرات نیم روزه لوزان به پایان رسید و مواضع کشورهای شرکتکننده در آن نشان داد که «رسیدن به توافق سیاسی» از به نتیجه رساندن روند نظامی دشوارتر است! و این در حالی است که آمریکاییها با شعار «راه حل سیاسی» به لوزان آمدند. دست خالی آمریکا پس از مذاکرات کوتاه روز شنبه به خوبی از ناتوانی این کشور نه تنها در صحنه نظامی امنیتی سوریه بلکه حتی در اداره سیاسی پرونده سوریه خبر میدهد. اما برخلاف آمریکا، جبهه مقاومت از آنچه در لوزان گذشت ناخشنود نیست. جبهه مقاومت میز سیاسی و مذاکرات را به گونهای مدیریت کرد تا طرف مقابل دریابد واقعیت سیاسی از واقعیت میدانی فاصله ندارد و پشتیبانان بینالمللی تروریزم و تکفیر هم مانند تکفیریها در شرق و مرکز حلب به محاصره افتادهاند و باید به اراده جبهه مقاومت تمکین نمایند. در این خصوص نکات قابل توجهی وجود دارد:
1- آمریکا درصدد بود مذاکرات لوزان را با هدف اعمال فشار بر جبهه مقاومت تنظیم کند و بر این اساس مدل 5+2 و داوری «دمیستورا» نماینده دبیرکل سازمان ملل، یعنی شکلدهی به اکثریت آرا حول محور خود، کار را به نفع تروریستها تمام کند. در این میان چند هدف محوری وجود داشت؛ هدف اول شکستن حلقه محاصره تروریستهایی که در شرق حلب به دام ارتش سوریه افتادهاند، هدف دوم توقف عملیات نظامی روسیه، ایران و حزبالله و به عبارتی حذف پشتیبانان عملیاتی کشور سوریه به منظور تغییر موازنه نظامی به نفع تروریستها و هدف سوم ایجاد یک همگرایی جدید عملیاتی میان ترکیه، عربستان، اردن و قطر به نفع تروریستها بود.
اما آنچه اتفاق افتاد عملاً وضع جدیدی را حاکم کرد. وقتی مشخص شد که یک طرف میز آمریکا، ترکیه، عربستان، اردن و قطر و طرف دیگر میز روسیه و ایران است، جمهوری اسلامی اعلام کرد که در این مذاکرات شرکت نمیکند. کاملاً واضح بود که عدم شرکت ایران، عدم شرکت روسیه را هم در پی داشت و این عملاً مذاکرات لوزان را به دید و بازدید فامیلی تبدیل میکرد. آمریکا ناچار شد به تغییر ترکیب تن دهد. ایران اعلام کرد به شرطی در مذاکرات شرکت میکند که عراق و مصر هم در آن شرکت داشته باشند این پیغام توسط نماینده روسیه به طرف آمریکایی منتقل شد و مورد پذیرش قرار گرفت. در واقع ایران در همین گام اول نشان داد که تعیین کننده شرایط و شیوه مذاکره است. جان کری لحظاتی پس از پایان گفتوگوهای لوزان با اشاره به سرسختی ایران و روسیه در مذاکرات گفت «این دیداری! برای تبادل نظر و شنیدن گفتوگوهای صریح بود» و روزنامه لبنانی النهار که به رژیم سعودی وابسته است، در یادداشت روز شنبه خود نوشت: «نشست روز شنبه لوزان مقدمهای برای در جریان قراردادن کشورهای منطقه از جمله عربستان، ترکیه و قطر در فضای جدید است». در واقع طرف آمریکایی و عوامل منطقهای آن میفهمند که فضای بحث درباره سوریه بسیار تغییر کرده و حالا دیگر طرحهای سیاسی که از سوی غرب برای «مدیریت تغییر» در سوریه مطرح میشوند، به آسانی به جمعبندی و نتیجه نمیرسند. دقیقاً به همین دلیل بود که صدراعظم و وزیر خارجه آلمان از عملیات نظامی روسیه در سوریه با عباراتی نظیر «نمیدانیم آنچه در حلب از سوی روسیه انجام شده، مصداق جنایت جنگی است یا نه» سخن گفتند و به جای تأکید به رفتن اسد گفتند: «باید طرفهای درگیر را پای میز مذاکره بکشانیم». وزیر خارجه ترکیه نیز به جای تکرار مواضع پیشین درباره حذف بشار اسد اذعان کرد که شرط رسیدن کمکهای غذایی و دارویی به حلب، ترک این شهر توسط جبهه النصره است. در واقع دولت ترکیه خود را برای آزادی کامل حلب از سوی ارتش سوریه آماده میکند!
2- تن دادن آمریکاییها به مذاکراتی که نتیجه آن از پیش معلوم بود، نشان از دستهای خالی آمریکا دارد. تن دادن آمریکا به شرط ایران مبنی بر شرکت مصر و عراق در مذاکرات یک شکست بزرگ برای آمریکا و عربستان به حساب میآید در واقع در مذاکرات لوزان، آمریکا تغییر اساسی در میز سوریه را پذیرفت. حضور مصر و عراق مانع شکل یافتن اکثریت و اقلیت بینالمللی و منطقهای گردید با توجه به موضع خنثای اردن در مورد سوریه، 4-4 لوزان نشان داد که نه آمریکا میتواند از موضع جامعه جهانی حرف بزند و نه عربستان قادر است از جانب اعراب و اتحادیه عرب درباره سوریه سخن بگوید. چرخش ملموس مواضع ترکیه هم به خوبی نشان داد که مانور آمریکا و دو بچه شرور آن- رژیمهای سعودی و قطر- روی مرزهای ترکیه و اردن تا چه حد غیر ممکن است.
آمریکاییها در مذاکرات شش ساعته لوزان نتوانستند هیچ متنی را به تصویب برسانند و این در حالی است که پیش از این نیز به دلیل مخالفت روسیه و چین نتوانسته بودند در شورای امنیت سازمان ملل مصوبهای علیه سوریه به تصویب برسانند. در واقع لوزان نشان داد که آمریکا و عوامل آن در یک بنبست عجیب قرار دارند و این برای اوباما که میخواهد در پایان دوره ریاستجمهوری خود، یک موفقیت را به نام خود ثبت نماید، بسیار دشوار و تلخ است.
3- پذیرش شرط ایران از سوی آمریکا که ابتکار مهم رهبر معظم انقلاب به حساب میآید، تجربه و درس خوبی برای دستگاه سیاست خارجی ایران است. پیش از این بعضی از مقامات کشور میگفتند آمریکا و روسیه مشغول مدیریت پرونده سیاسی سوریه هستند و آنچه از این مذاکرات پدید میآید جا ماندن ایران است. منع رهبر معظم از شرکت در مذاکراتی که توازن در آن برقرار نیست، بعضیها را دلخور کرد ولی پذیرش بعدی آمریکا و تغییر چینش مذاکرات مطابق نظر ایران باید به این مقامات یادآوری کرده باشد که اگر ما روی مواضع خود بایستیم قدرتهای بزرگ قادر به تصمیمگیری برای جبهه مقاومت نخواهند بود.
ایران در این میان مصر را به دلیل مواضع اصولی که درباره سوریه گرفته بود، شریک مذاکرات کرد و در واقع باب جدیدی از تحولات دیپلماتیک را به نفع سوریه گشود. مواضع دولت مصر و نظامیان آن درباره سوریه و مواجهه دولت آن با تکفیریها خواهناخواه مصر را از یک سو به جبهه مقاومت و از سویی دیگر به روسیه نزدیک میکند و به همین اندازه مصر را از آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان دور میکند. این تحول البته عمده نخواهد بود ولی آغاز یک زاویه مهم به حساب میآید. پیش از این ژنرال السیسی با رکب زدن به رژیم سعودی- درباره دو جزیره صنافیر و تیران - نشان داد که اعتمادی به عربستان ندارد. حالا حضور مصر در پرونده سوریه که در پی یک طرح ایرانی صورت میگیرد، زنگ خطر را نه فقط برای اینکه مصر به آرامی تغییر جهت میدهد بلکه برای آنکه عمق بازی ایران به گونهای است که لااقل شش کشور عمده عربی شامل مصر، عراق، سوریه، لبنان، یمن و عمان را در خود جای داده برای غرب به صدا درآورده است. این موضوع به معنای پایان بازی مشترک آمریکا، عربستان و ترکیه در منطقه است از این رو «النهار» روز شنبه در یادداشت خود به تلخی نوشت: «از آنجا که حرف آخر را در حلب، میدان خواهد زد، بنابراین حرف آخر در لوزان نیز توسط وزرای خارجه ایران و روسیه زده خواهد شد و هرگونه آتشبس منوط به در نظر گرفتن شروط آنان خواهد بود که یکی از مهمترین آنها باقی ماندن بشار اسد در مسند قدرت و هموار کردن حضور وی در انتخابات آتی ریاستجمهوری است.»
4- البته از قبل هم معلوم بود که ماجرای سوریه با «لوزانها» حل و فصل نمیشود. آنچه مسلم است این است که سوریه راهحل سیاسی به معنایی که دیپلماتها بطور دائم تکرار میکنند، ندارد. راهحل سیاسی مورد نظر آنان این است که طرفهایی که هیچ حق و توانمندی برای تغییر در کشوری نظیر سوریه را ندارند، حقوق و دست توانای مردم سوریه را کنار زده و درباره آینده آنها تصمیم بگیرند. خب معلوم است مردمی که حدود شش سال در برابر مداخلات خارجی مقاومت کردهاند، تن به تصمیمات خارجی نمیدهند. اگر آنچه در سوریه با برنامهریزی خارجی روی داده است در هر کشور غربی روی داده بود آنان به هیچکس اجازه نمیدادند از راهحل سیاسی حرف بزند اما به منطقه ما که میرسد راهحل سیاسی از راهحل نظامی بهتر خوانده میشود. واقعیت این است که سوریه فقط راهحل نظامی دارد و هرگونه کنش سیاسی باید در بستر سوریه و توسط مدافعان استقلال و تمامیت ارضی این کشور صورت گیرد و در این میان هر کس دلش برای این مردم و امثال این مردم در یمن و عراق میسوزد، باید ظرفیتهای خود را برای غلبه حافظان امنیت و اقتدار کشوری مثل سوریه بر تروریزم و مداخله خارجی به میدان آورد.
سعدالله زارعی
ت
برآورده نشدن وعدهها راز کمپیدایی روحانی میان مردم
«چرا روحانی کمپیداست؟» وبسایت فرارو با طرح این سؤال نوشت: از آخرین نشست خبری حسن روحانی با رسانهها در ایران بیش از هفتماه میگذرد. آخرین حضور رئیسجمهور در تلویزیون نیز مربوط به دو ماه پیش است. رئیسجمهور نه در سالگرد برجام و نه در سالگرد روی کارآمدن دولت یازدهم به ایراد سخنرانی یا برگزاری نشست خبری با رسانهها اقدام نکرد. اگرچه روحانی در سه سال گذشته هم خیلی ارتباطی با رسانهها نداشته است اما این ارتباط در شش ماه نخست امسال کمتر شده است.
عبدالله ناصری از اعضای بنیاد باران میگوید: این سؤال برای بنده هم مطرح است که چرا آقای روحانی کمتر در رسانهها حضور پیدا میکنند. یک دلیل این است که بعد از برجام، قطعا آقای روحانی این انتظار را داشت که تعهدات آمریکا در برجام زودتر اجرایی شود یا تعللی در آن صورت نگیرد، اما اظهارات مسئولین دولت حاکی از وجود برخی دستاندازها در این زمینه است. البته برجام از پیچیدگیهای خاص خود برخوردار است.
وی افزود: «دلیل دیگر حواشی است که در ماههای اخیر برای آقای روحانی ایجاد کردند؛ همچون مسئله فیشهای نجومی یا مسائل مربوط به اخوی ایشان که باعث شد آقای روحانی تا حدودی انفعال را پیشه کرده و کمتر در رسانهها حضور پیدا کنند.»
ناصری اظهار کرد: «اما دلیل بعدی که اتفاقا باید باعث شود آقای روحانی با افکار عمومی بیشتر صحبت کند این است که انتظار افکار عمومی از بهبود شرایط اقتصادی برآورده نشده است و شاید این موضوع باعث شده آقای روحانی کمتر در رسانهها حضور یابند.»
همچنین داریوش قنبری از نمایندگان اصلاحطلب و سابق مجلس میگوید: واقعیت این است که با حرف زدن، مشکلات حل نمیشود و نیاز به برنامه و عزم عملیاتی دارد و آقای روحانی در این مسیر عمل میکنند.
وی ادامه داد: «البته ارتباط رئیسجمهور با افکار عمومی از طریق رسانهها یک نیاز است و آقای روحانی نیز سعی کردند به وقتش گزارشهایی به مردم ارائه کنند. منتهی ایشان به دنبال حرفهای عالمانه و نه تبلیغاتی هستند و شاید تکرار حرفهای عالمانه نیز خیلی مناسب نباشد.»
قیف وارونه دولت: شفافیت با غرب و حذف شفافیت در داخل!
با خیز وزارت نفت برای حذف کارت سوخت، باید امضای FATF به اسم شفافیت اقتصادی را باور کنیم یا نابود کردن بزرگترین مانع قاچاق سوخت را؟
به گزارش رجانیوز، هنوز چند ماهی از رونمایی یکی از آخرین دستاوردهای پسابرجامی دولت تحت عنوان FATF نگذشته بود که روز گذشته خبری مبنی بر حذف کارت سوخت به دستور رئیس جمهور خبرساز شد. شاید آنچه بیش از هر چیز در حالی که براساس FATF بانکها و نهادهای اقتصادی داخلی با قبول مشروعیت تحریمهای خارجی دست به خود تحریمی بخشهای متعددی از نهادهای داخلی ایران از جمله برخی از نیروهای نظامی و تعدادی از مجامع علمی و دانشگاهی کشور میزدند رسانههای دولتی با مطرح کردن این مسئله که FATF صرفاً موجبات شفافیت اقتصادی را فراهم میکند سعی در لاپوشانی خودتحریمیها و مشکلات امنیتی حاصل از این قرارداد داشتند. با این حال خبر حذف کارت سوخت که به دستور شخص ریاست جمهوری صورت گرفت عملاً راهی برخلاف جهت شفافیت اقتصادی برای مبارزه با قاچاق سوخت محسوب میشود، به گونهای که پس از هزینههای چند صد میلیاردی صرف شده برای این طرح که از تیرماه سال 86 کار خود را آغاز کرده بود فرصت بسیار مناسبی برای قاچاقچیان سوختی فراهم میکند که در سایه عدم شفافیت حاصل از حذف کارت سوخت بر دامنه قاچاق خود بیافزایند.
برخورد تبلیغاتی دولت تدبیر و امید پیرامون مسئله شفافیت اقتصادی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی مسبوق به سابقه در سایر تصمیمگیریهای دولت نیز بوده است. در مهر ماه سال 93 روحانی در حالی در جریان گفتوگوی تلویزیونی با مردم از عدم حذف یارانه متمولین سخن گفت که علت آن را چنین ذکر کرد: «راهی بود که همه را شناسایی کنیم که من تاکنون موافقت نکردم و آن سرک کشیدن به حسابهای مردم است. این ضررش بیشتر از نفعش است. اعتماد مردم به دولت را خدشه وارد میکند.» البته کمتر از دو سال بعد از این سخن تبلیغاتی که مخالفت علنی دولت را نسبت به شفافیت اقتصادی میرساند دولت و رسانههای خبری آن با مطرح کردن اهمیت و اولویت شفافیت اقتصادی سعی در توجیه خودتحریمیهای حاصله از FATF داشت.
دولت زمانی برای از دست ندادن رضایت متمولین در جریان حذف یارانه و مشخص شدن جریان مالیشان سخن از «مذموم بودن سرک کشیدن به حساب مردم» میزند و زمانی برای از دست ندادن اعتماد غرب در چارچوب تعهدهای صورت گرفته، سخن از «لزوم شفافیت اقتصادی حتی به شرط اشراف غرب نسبت به جریانات مالی نیروهای نظامی کشور میگوید.
تجربه چند ماهه اخیر دولت و تلاش بیسابقه اعضای هیئت دولت که برخوردشان با گیرندگان حقوقهای نجومی از «ذخیره نظام» خواندن آنها تا «غیرتخلف» تفسیر کردن این حقوقها متغیر بوده است به خوبی نشان از آن داشته است که دولت اساساً اعتقادی به شفافیت اقتصادیای که خود آن را «سرک کشیدن به حساب مردم!» مینامد ندارد مگر آنکه این شفافیت بخواهد زیرنظر سیستمهای اطلاعاتی غرب در جریان FATF صورت بگیرد!
کارنامه دولت روحانی انتخاب دوباره او را مشکل میکند
ضعفهای دولت یازدهم که ناکارآمدی را تداعی میکند، میتواند ریاستجمهوری روحانی را یکدورهای کند.
روزنامه صبح نو در تحلیلی نوشت: نخستین صفت جدی روحانی در انتخابات آینده، دستهای خالی اوست! مروری بر وعدههای وی در رقابتهای انتخاباتی سال 92 در عرصههای گوناگون، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و از سیاست خارجی تا سیاست داخلی، این دستهای خالی را به وضوح نمایان میکند. این نقطه ضعف آن چنان جدی است که حامیان اصلی وی برای توجیه آن به این حربه متوسل شدهاند که برای مشاهده نتیجه اقدامات دولت روحانی، باید یک دور دیگر به او مهلت داد! اگر عرصه اقتصاد را مهمترین میدانی بدانیم که بیشترین توقعات و مطالبات نه فقط توده مردم بلکه خواص هم در آن رقم میخورد، روحانی و دولتش ضعیفترین کارنامه را دارند.
این ضعف مفرط موجب شده دولتمردان پی در پی فقط به یک رقمی شدن نرخ تورم متوسل شوند که آن هم برای مردم چندان محسوس نیست.
رکود بیسابقه، بیشترین حجم نقدینگی تاریخ ایران، موج فزاینده بیکاری، وضعیت نگرانکننده بانکها و دهها مشکل ریز و درشت دیگر فقط در همین حوزه اقتصاد کافی است تا اوضاع نابسامان دولت و انبوه وعدههای عمل نشده و در یک کلام، ناکارآمدی دولت یازدهم را آشکار سازد. این روزنامه مینویسد: دومین ضعف جدی و مهم روحانی، فقدان پایگاه اجتماعی اوست.
وی رئیسجمهوری است که در بین همه روسایجمهور 10 دوره قبل خود، با پایینترین رأی در مرحله اول به پاستور راه پیدا کرده است. روحانی طی بیش از سه سال از دولت اول خود به دلیل ویژگیهای شخصیتیاش، نتوانست جذابیتی برای خود در افکار عمومی دست و پا کند که استقبالهای سرد و دولتی از وی در سفرهای استانی یکی از گویاترین نمودهای آن است. موقعیت ضعیفی که نظرسنجیهای گوناگون هم همگی آن را تأیید میکند و بیانگر افت موقعیت او خصوصا پس از دوره اجرای برجام است.
مسئول ناامیدی مردم از برجام خود دولت است
یک روزنامه اصلاحطلب، دولت را به دلیل ایجاد توقعات نادرست، مسئول اصلی ناامیدی مردم از برجام توصیف کرد.
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: از ابتدای اجرایی شدن برجام انتظارات مردم از تأثیر زودهنگام این اتفاق بر اقتصاد و وضعیت معیشتشان بیشتر شد در واقع، به دلیل تبلیغاتی که تیم رسانهای دولت یازدهم در همان روزهای اول درباره حل و فصل شدن همه مشکلات اقتصادی بعد از برجام انجام داد، این انتظارات هم به وجود آمد. به همین علت، هرجا دولت در تحقق یکی از وعدههای خود با بنبست مواجه میشود، عدهای کل داستان توافق هستهای و تأثیری را که بر اقتصاد ایران دارد، زیر سؤال میبرند.
این روزنامه میافزاید: بنابراین دولت بیش از هر زمان دیگری باید با اطلاعرسانی درست و شفاف درباره روند فعالیتهای اقتصادی از به وجود آمدن انتظارات غیرمنطقی جلوگیری کند که در غیر این صورت خسارات جبرانناپذیر آن حتی از ضربه تحریمها بر اقتصاد هم بیشتر خواهد بود. همین اتفاقها در چند ماه گذشته، بازار سرمایه در ایران را با نوسانات بسیاری مواجه کرده است. از زمانی که خبر لغو محدودیت تجارت کشورهای خارجی با ایران بر پایه دلار مطرح شده است، بسیاری منتظر تغییر چشمگیر قیمت دلار در بازار یا رونق بیسابقه در بازار سرمایه هستند. این درحالی است که حتی اگر در روزهای آینده به دلیل این تصمیم نوسانی در بازار سرمایه به وجود آید، منطقی نیست و براساس جو روانی حاکم بر اقتصاد به وجود آمده است.
شرق: در جلسات دولت تیر خلاص به تصمیمات کارشناسی میزنند
روزنامه شرق نسبت به بیکارکرد و ناکارآمد شدن جلسات دولت ابراز نگرانی کرد.
این روزنامه در سرمقاله خود نوشت: هیئت دولت باید درباره کار ویژه جلسههای خود بازبینی کند و صرفا موضوعات استراتژیک اجرایی اداره کشور را در دستور کار خود قرار دهد و از «روتین» اداری بپرهیزد.
آنچه از مطالعه دستور جلسههای هیئت دولت در ادوار گوناگون برمیآید آن است که اغلب «روتین» اداری و گاه حل منازعه و ایجاد هماهنگی در دستور اصلی است.
شرق میافزاید: طبیعت کار اجرایی، منازعاتی را بین دستگاهها پدید میآورد؛ نمونه واضح آن در دولت یازدهم کشمکش بین وزارت بهداشت و وزارت تعاون بر سر جایگاه ساختاری بیمههاست. اگر کارکرد اصلی دولت حل منازعه باشد این خطر وجود دارد که هیئت دولت در مهلکه منازعه دائمی افتد و جلسههای پرتنش، شیرازه دولت را از هم بگسلد. از آنجا که منازعات بسیاری از خرد و کلان بین دستگاهها وجود دارد، پرداختن به این منازعات ناگزیر است. اما هیئت دولت صرفا باید بر منازعات ساختاری و کلان متمرکز شود و از پرهیز در منازعات جزئی بپرهیزد. نمونه این منازعات جزئی دعواهای حقوقی دستگاهها با یکدیگر است که میتواند دولت را با فرسایش مواجه کند. هیئت دولت نباید جایی برای زدن تیر خلاص هر یک از وزرا بر تمهیداتی باشد که مدتها در فرایند کارشناسی به آن اندیشیده شده باشد. در چنین فضایی این امکان وجود دارد که یک وزیر در جلسه هیئت دولت یک طرح یا برنامه یا آییننامه را که از سوی بدنه کارشناسی دیگر وزارتخانهها تهیه شده با چالشی در حد «وتو» مواجه کند و همه زحمات کارشناسی را به باد فنا دهد.
داعش برای ایران تشکیل شده است نه سوریه/ در سوریه از اسلام و جمهوری اسلامی ایران دفاع میکنیم/ ولیعهد دوم عجول عربستان شاید شاه خود را هم بکشد/ داعش از خوارج زمان امام علی (ع) بدتر است
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شامگاه چهارشنبه در مراسم سالگرد شهادت سردار همدانی اظهارداشت: قطعاً ایام محرم اگرچه ایام حزن و اندوه است اما معنویت آن برای جامعه ما اگر بیش از رمضان نباشد، کمتر نیست.
وی افزود: همان دگرگونی که در شبهای قدر شکل میگیرد در شبهای محرم نیز صورت میگیرد، افتخار میکنیم که مذهبی (شیعه) هستیم که قلل آن بر فراز همه قلل مذاهب قرار دارد.
سرلشکر سلیمانی تصریح کرد: سردار همدانی به عشق اهل بیت و حرم حضرت زینب (س) در این راه به شهادت رسید.
فرمانده نیروی قدس سپاه خاطرنشان کرد: امام حسین (ع) با عروج خودش که قرآن ناطق بود اسلام را تضمین کرد. حادثه کربلا از ابتدا تا انتها با دقت چیده شده و همه جزئیات آن نوش دارویی است برای درمان بشریت در این دنیای فانی و زودگذر.
وی افزود: داعش زمان ما از خوارج زمان امام علی بدتر هستند و برخورد آنها را با اسرا میبینیم.
فرمانده نیروی قدس سپاه ادامه داد: داعش شمشیرهای براق برنده و مخصوص سر بریدن را روی گلوی اسرا گذاشت، اما این افراد از مذهب خود برنگشتند و اینها تاثیرات کربلاست.
سرلشکر سلیمانی با تأکید بر اینکه شعار و حرکت امام حسین (ع) از ابتدا تا آخر یکی بود و هیچگاه تغییر نکرد، گفت: کربلا و عاشورا تاثیرات بسزایی در جبهههای عراق و سوریه دارد.
وی در ادامه اظهار داشت: جوانهای ما امروز لباس عزای امام حسین (ع) برتن میکنند که رسم بسیار خوبی است. فرهنگ امام حسین (ع) همواره ما را پیروز کرده است. این فرهنگ دیروز فقط یک شعبه ایران را داشت و امروز شعبات دیگری دارد و انصارالله یمن و همین طور حشدالشعبی به امام حسین (ع) تاسی میکنند.
فرمانده نیروی قدس سپاه پیرامون شهید سردار همدانی نیز گفت: آخرین لحظهای که شهید همدانی را دیدم، چند ساعت قبل از شهادتش بود، یک حالت جوانی در او دیدم، او انسان صبوری بود و اهل شلوغ کاری به تعبیر ما نبود.
سرلشکر سلیمانی تصریح کرد: در حادثه سوریه توفیق شد از نزدیک با این چهره آشنا شوم. بعدا متوجه شدم سردار همدانی از چند روز قبل از شهادتش مطمئن بود. در لحظه آخر خیلی بشاش بود و با خنده به من گفت بیا یک عکس بگیریم شاید آخرین عکس من باشد.
وی اضافه کرد: وقتی این حرف را زد یک شعر به ذهنم آمد این بود «رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند/ چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند».
فرمانده نیروی قدس سپاه افزود: وقتی شهدا را از دست میدهیم، آن وقت به ارزش آنها پی میبریم. شهدایی چون همدانی، باقری، کاظمی، علی هاشمی و بسیاری دیگر شاید هر صد سال مثلشان بیاید، وقتی این شهدا را از دست میدهیم یک خلا است، مثل مالک اشتر برای امیرالمومنین.
سرلشکر سلیمانی خاطرنشان کرد: سردار همدانی فقط یک شهید نبود؛ همدانی یک لشکر و استان بود مثل شهید بهشتی که امام (ره) فرمود یک ملت بود.
وی با بیان اینکه همدانی سه کارکرد مهم در دفاع مقدس داشت، گفت: یکی از آنان تأسیس شمشیر برنده لشکر انصار الحسین بود که هرجا نظام تهدیدی داشته باشد آن را اعزام میکند. اقدام دیگر او نقش ارزنده از ابتدای دفاع مقدس تا انتهای آن در همه عملیاتها و پیروزیهای مهم در سمت فرماندهی بود. کار سوم از دو کار اول مهمتر بود و آن همان چیزی بود که دفاع مقدس را در دلها و مغزها جا انداخت و آن تأسیس مدرسه فکری حسین همدانی بود. ده ها هزار جوان دنبال این مرد راه افتادند و او مثل مادری از این فرزندان حمایت کرد و آنها را تربیت کرد.
فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه بخش دوم زندگی شهید همدانی هم برای ما پر عبرت است، گفت: جنگ تمام شد و او به همین جامعه آمد. در ظاهر سردار و سرتیپ بود و خانواده و نوه آمد و اینها قفل هایی بود که انسان را بر زمین میخکوب میکند. این عاطفه را خدا قرار داده اما آنچه که مهم است این است که این عاطفه ها هدف انسان نشود.
سرلشکر سلیمانی با تأکید بر اینکه همدانی نگذاشت این تعلقات برای او هدف شود، گفت: به جای اسم سردار حسین همدانی شد «ابو وهب» و به جای لشکر انصارالحسین نام شیرین مدافعین حرم را تأسیس کرد.
وی ادامه داد: او در قریب 60 سال عمر، زیباترین ثمره را دریافت کرد. او تاثیر اساسی در صحنه مقاومت سوریه گذاشت. چرا اینقدر دنیا حول جغرافیایی سوریه بسیج شده؟ موضوع پیرامون یک شخص و بحث دیکتاتوری است؟ موضوع چیز دیگری است.
فرمانده نیروی قدس سپاه در ادامه گفت: در این عالم عربی کشورهای گوناگونی هستند که ثروت فراوانی دارند و جز یک مقطع کوتاهی شاهد قرارداد ننگین کمپ دیوید بودیم که انور سادات شمشیر را از پشت به کمر مسلمانان فرو کرد.
سرلشکر سلیمانی خاطرنشان کرد: همه این کشورها یا سری یا علنی با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند جز یک کشور که حاضر شد امنیت و تمامیت ارضی خودش را فدای مسلمانان کند. در زمان کلینتون قرار بود صلح سوریه و رژیم صهیونیستی در پاریس تمام شود، حافظ اسد به پاریس رفت اما صبح حاضر نشد به آن جلسه برود چون میدانست اثر سازش سوریه بر پایداری جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی چیست و همه آن را به هم زد.
وی خاطرنشان کرد: در زمان بشار اسد، ملک عبدالله به سوریه آمد و دست بشار اسد را گرفت و به لبنان برد که ارتش سوریه را بیرون کرده بود و مجسمه حافظ اسد را پایین آورده بود. گفت پسرم این لبنان برای تو. اما چه می خواست؟ میخواست که اسد از ایران دست بکشد، اما او نپذیرفت همان چیزی که برخی آن را آورده مهم و بزرگ و منافع ملی مینامند.
فرمانده نیروی سپاه قدس ادامه داد: ولیعهد دوم عربستان که خیلی هم عجول هست و شاید شاه خود را هم بکشد، به روسیه رفت تا در مورد سوریه وساطت کنند که جلسه با حضور روسها و فردی از سوریه بود، گذاشتند. این ولیعهد عربستان از حال اسد پرسید و این فرد سوری گفت مشکل داعش است و ولیعهد گفت داعش که خطر ندارد و همه اینها تمام میشود اما مشکل ارتباط شما با ایران است شما ارتباط نداشته باشید همه تمام میشود.
سرلشکر سلیمانی با تاکید بر اینکه مشکل دشمنان، محوریت سوریه در جبهه مقاومت و ارتباط با جمهوری اسلامی است، گفت: ما در آنجا فقط از سوریه دفاع نمیکنیم از اسلام و جمهوری اسلامی دفاع میکنیم. داعش و گروهای تکفیری برای سوریه تأسیس نشدند، اینها برای ایران درست شدند.
وی افزود: اگر این ایستادگی صورت نمیگرفت و برخی که این توهم را داشتند که نماز را در مسجد اموی میخوانیم و امپراطوری راه میاندازیم موفق میشدند و داعش حکومت تشکیل میداد با وجود جنایاتی که از آنها دیدیم، نتیجه چه میشد؟ فکر گستردهای که از همه دنیا سرباز گیری میکند و در همه دنیا حاکم مشخص کرده اگر موفق به تأسیس حکومت میشد، خدا میداند چه فاجعهای در جهان اسلام رخ میداد. جمهوری اسلامی با افتخار در مقابل این فاجعه ایستاد.
سرلشکر سلیمانی خاطرنشان کرد: نظام سوریه با کمک ایران امروز توانسته پس از 5 سال فشار و محاصره را تحمل کند تا دنیا اعتراف کند که این گروهها، تروریستی هستند. ما رزمنده نبردیم بلکه به نظام سوریه کمک کردیم. اگر در سوریه جلوی این گروها گرفته نمیشد امروز همه این مناطق درگیر داعش بود.
وی تصریح کرد: تکفیریها امروز در همه جبههها یا شکست خوردند یا در حال شکست خوردن هستند. من معتقدم مردم سوریه با پشتیبانی از دولت خود شکست ناپذیر هستند. امروز اروپا هزینه سنگین امنیتی میدهد و دلیلش حمایت از همین گروههای تروریستی است. شهید همدانی تأثیر ارزندهای در این پیروزیها داشت.
فرمانده نیروی قدس سپاه در پایان گفت: باید به درایت و حکمت رهبر خودمان اطمینان داشته باشیم و قدر آن را بدانیم. امروز اگر انقلاب اسلامی دشمنان را متحیر کرده است بدلیل درایت رهبری است.
سرویس سیاسی-
«زیگمار گابریل» وزیر اقتصاد آلمان پیش از سفر به ایران، پیش شرط های گستاخانه ای را درباره برقراری روابط تجاری با تهران اعلام کرد. وی تاکید کرد که درباره موضوع به رسمیت شناختن رژیم کودک کش صهیونیستی و موضوعات حقوق بشری با مقامات ایران گفت و گو خواهد کرد.
گابریل در گفتگو با مجله خبری «اشپیگل» مدعی شد: آلمان تنها درصورتی روابط عادی و دوستانه با ایران خواهد داشت که دولت ایران وجود اسرائیل را به رسمیت بشناسد.
وی افزود: این سفر در راستای منافع آلمان و اروپا صورت میگیرد.ما باید یک بار گفتوگویی درباره روابط اقتصادی را پیگیری کنیم اما همزمان به مسایل اخلاقی، حقوقبشر، تسلیحات نظامی و مسایلی مانند این هم بپردازیم.
وزیر اقتصاد آلمان در ادامه مدعی شد: در ایران حقوقبشر به شدت نقض میشود و یکی از مصادیق آن اعدام افرادی است که هنوز به سن قانونی نرسیدهاند. وی قول داد که مسایلی مانند موجودیت اسرائیل و انتقادها از نقش ایران در همپیمانی با دولت «بشار اسد»رئیسجمهور سوریه را مطرح کند! گفتنی است گابریل در تابستان سال گذشته نیز در اظهارنظری گستاخانه گفت: «اگر ایران خواهان برقراری روابط اقتصادی نزدیکتر با آلمان و کشورهای غربی دیگر است، باید روابطش را با رژیم صهیونیستی بهبود بخشد!».
هرچند سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان به این اظهارات گستاخانه پاسخی منفعلانه داد اما انتظار افکار عمومی آن بود که به دلیل تکرار مواضع گستاخانه علیه جمهوری اسلامی ایران، از سفر این مقام آلمانی به کشورمان جلوگیری شود.
سخنی با آقای ظریف
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در نشست علنی روز یکشنبه مجلس شورای اسلامی با عصبانیت و تندی با نمایندگان برخورد کرد. این در حالی است که ظریف در تمامی دیدارهای خارجی و علیالخصوص دیدار با مقامات 1+5 همواره با چهرهای خندان حاضر میشود. این اقدام تامل برانگیز وزیر امور خارجه موجب شد تا برخی از نمایندگان با صدای بلند خطاب به وی اعلام کنند: «شما به نمایندگان توهین کردید».این مساله باعث عذرخواهی وزیر شد.
وزیر اقتصاد آلمان با وقاحت تمام از حقوق بشر در ایران گلایه می کند. این در حالی است که شراکت در کشتار مظلومانه هموطنانمان توسط صدام، تنها یک برگ از کارنامه حقوق بشری آلمان است.
در چنین شرایطی از دستگاه دیپلماسی کشور و در راس آنها آقای ظریف انتظار میرود به جای پرخاش به خودیها، دیپلماسی تهاجمی در برابرگستاخی این مقام آلمانی را در پیش بگیرد.
تکرار گستاخی، نتیجه انفعال دستگاه دیپلماسی
انفعال دستگاه دیپلماسی و واکنش غیرقاطعانه به وزیر اقتصاد آلمان موجب شد تا وی در تهران، اظهارات گستاخانه خود را تکرار کند.
به گزارش دوویچه وله، «زیگمار گابریل» معاون صدراعظم و وزیر اقتصاد آلمان در نشست مشترک تجاری ایران و آلمان در محل اتاق بازرگانی ایران، با دخالت در امور داخلی کشورمان گفت: موضوعهای دشواری چون سوریه، اسرائیل و حاکمیت قانون در کانون گفتوگوهایش با مقامات ایرانی خواهد بود!
گابریل در ادامه در اظهارنظری گستاخانه گفت: تمامی نیروهای درگیر در جنگ سوریه باید نقطه پایانی بر اعمال وحشیانه بگذارند که این امر در مورد ایران و روسیه نیز صادق است که از رژیم بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، حمایت میکنند.
این اظهارنظر در حالی است که ایران و محور مقاومت در حال مبارزه با گروهک های تروریستی تکفیری هستند که توسط آمریکا، رژیم صهیونیستی، آل سعود و برخی از کشورهای اروپایی تجهیز و حمایت مالی می شوند.
علاوه بر این، اعمال وحشیانه، مصداق روشنی از جنایات آمریکا در سوریه، عراق و یمن است که هر روز با استمرار آن بر آمار زنان و کودکان قربانی شده افزوده می شود.
وی با اشاره به اینکه گفتوگوهایی میان بانکهای ایرانی و آلمانی انجام شده است، گفت: ایران در شرایط فعلی میتواند از فاینانسهای بینالمللی استفاده کند اما باید زمینههای روشنسازی مالی در این کشور فراهم شود .
گابریل: از اجرای اصلاحات در ایران حمایت می کنم!
وزیر اقتصاد آلمان در اظهارنظری مداخله جویانه اعلام کرد با سفر به ایران قصد دارد از اجرای اصلاحات در این کشور حمایت کند. متاسفانه وزارت امور خارجه کشورمان هیچ واکنشی به این اظهارات نشان نداد.
ولایتی: این آرزو را
به گور خواهند برد
لازم به ذکر است که پیش از این، علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از دیدار با رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان بلژیک در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه مقامات آلمانی روابط خود با جمهوری اسلامی را مشروط به ارتباط ما با رژیم صهیونیستی کردهاند نظرتان در این خصوص چیست گفت:این آرزو را هر کسی که دارد به گور خواهد برد جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه این رژیم غاصب را به رسمیت نخواهد شناخت آلمان اگر با ایران رابطه نداشته باشد منافع خودش را از دست میدهد وگرنه ما دستمان کوتاه نیست که بتوانیم با هر کشوری که منافعمان اقتضا میکند رابطه داشته باشیم.
آقای گابریل،درباره تسلیح صدام به سلاح شیمیایی توضیح دهید
گفتنی است دولت آلمان در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی منفعل است و پس از شکست جنگ جهانی دوم نتوانسته از موضع مستقل در عرصه سیاست جهانی رفتار کند. آلمانیها یکی از تجهیزکنندگان رژیم جنایتکار صدام به تسلیحات شیمیایی بودند که علیه ملت ایران و کردهای عراق استفاده شد.
لازم است که وزیر اقتصاد آلمان بجای دخالت در امور ایران به این پرسش پاسخ دهد که چرا دولت متبوعش رژیم صدام را به تسلیحات شیمیایی مجهز کرد.