سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن از مردم به شما نمیآید

بسمه تعالی

سخن از مردم به شما نمی‌آید

روزهای قشنگی شده است. خیلی وقت است قشنگ شده است. شاید از آن موقع که تاریخ را خیلی زود فراموش کرده‌اند. زود یعنی همین 5 سال و 10 سال و 20 سال را! از آن موقع که انقلاب و امام برایمان خاطره‌ای شدند که فقط باید به عکس یادگاری‌ش نازید. این روزها که دوم خردادی‌ها به التماس و کاسه‌لیسی افتاده‌اند تا شاید با هر دست و پازدنی، به قدرتی اندک دست پیدا کنند، این روزها که برخی از سنتی‌ها و مدرنیست‌ها که دوران فتنه را در خواب زمستانی سر کرده بودند، اینک تمام قد جنگ‌های زرگری راه‌ انداخته‌اند، این روزها که آقای رئیس‌جمهور حرف‌های خودش را هم فراموش کرده است، این روزها اما آن پیر زیرک سیاست و قدرت، در اوج فعالیت و تلاش به سر می‌برد. روزگار قشنگی شده است. سال 84 همین دیروز بود انگار. روزگاری که همه ضدانقلاب وطنی و خارجی، تمام منورالفکران غرب‌زده، تمام رسانه‌های داخلی و خارجی، آمده بودند تا او را که زمانی بزرگ‌ترین دیکتاتور تاریخ ایران لقب می‌دادند و عالیجناب سرخ پوش می‌نامیدند، دوباره بر مسند بنشانند. چرا که از جوانکی کاپشن پوش بی‌رسانه ترسیدند که نکند تمام نظامات لیبرالیستی و سکولاریستی 16 سال گذشته در صدر و ذیل نظام از ساحت اقتصاد تا عمق حجره‌های فرهنگ، را بر هم زند. البته بیشتر از حرف‌هایش و بیانی دیگر از آرمان‌های انقلاب، بیشتر از شجاعت و اراده‌اش در پیگیری این راه درخشان انقلاب، ترسیده بودند. ماجرا فقط یک فرد نبود. ماجرا مردم بودند. ماجرا مردمی بودند که نگاه‌شان به انقلاب و رهبرشان بود و مطالبه‌شان عدالت؛ عدالت و آرمان‌هایی که زیر چنگال تفکرات لیبرالیستی دوران سازندگی و افسادات، رنجور شده بود. روزهای قشنگی شده است. هر روز ده‌ها روزنامه و نشریه و هزاران سایت ایرانی و خارجی، و تلویزیون‌های دولتی انگلیسی، آمریکایی، عربی، اروپایی، از سخنرانی‌ها و دیدارهای هر روزه رئیس مجمع تشخیص، تیتر یک و دو و سه می‌زنند و هزاران تحلیل می‌نویسند و اگر ذهن ساده‌اندیش و بی‌خبر باشد، خیال می‌کند یکه قهرمان سپهر سیاست ایران همین ایشان است که اگر احساس وظیفه کند، با همه بی‌پولی و فقر، برای انتخابات یازدهم و دوازدهم و... ریاست جمهوری هم وارد صحنه خواهد شد که از آن برجی که ایشان نظاره‌گر است، مملکت قحط‌الرجال و همیشه در بحران است!

روزگار قشنگی شده است.هم او که درزمان امام (ره)وعلیرغم میل امام(ره) به کرسی قائم مقامی نشاند وان فجایع را بوجود اورد، هم او که کوچک‌ترین انتقاد از پسرخاله‌ی نوه‌ی یکی از آشنایان یکی از هم حزبی‌هاشان، متهم به ضد روحانیت بودن می‌شود و البته فلان متهم به جاسوسی که اتفاقا دادگاه ایشان را محکوم دانست (نه به اسم جاسوس البته!) با تک عکس یادگاری در کنارشان، شامل مرحمت و رافت اسلامی شد، هم او که اگر در دستگاه عریض و طویل مجمع (چون خواهر رکسانا!) یافت شود هیچ نهاد امنیتی را توان پرسش از حدود ثغور آنجا نیست، هم او که فرزندانش اسناد محرمانه را در دست داشته و بنا به دعواهای خود تهدید به افشایشان می‌کنند، دقیقا هم او این روزها به یاد "مردم" افتاده است. و هر روز به کوچک‌ترین بهانه‌ای همه صحبت‌هایش توسط رسانه‌های دوم خردادی و کارگزاری تیتر می‌شود که مردم چه خوبند و همه نظام باید برای مردم کار کنند. که اتفاقا و متعجبا حرف‌های درستی است! اما سوال از ایشان می‌رود که کلام امروزتان را با کارنامه‌تان کمی تطبیق بدهید لطفا! حتی همین کارنامه‌ی دو ساله‌ی اخیر! اگر به خاطر این دو جمله ما را بنی صدر پنجم و ششم و هفتم مشبه نسازید! آن هنگام که همه سرمایه‌های سیاسی، فرهنگی و مالی، فرزندان و هم حزبی‌هایتان، صرف شد تا آقای م. رای بیاورد، آن هنگام که نامه‌ی تهدید به آشوب نوشته شد، آن هنگام که شورش‌ها عملی شد، آن هنگام که علیا مخدره فائزه همیشه حاضر در درگیری مشغول ساندویچ خوردن بودند، آن هنگام که مهدی بر اسب اعتراض سوار و آشوب‌های خیابانی را هدایت می‌کرد، آن هنگام که آشوب موعود حضرتعالی، بانک‌ها را ویران، امنیت را از مردم سلب، مغازه‌ها را مورد تعرض، و جان‌های پاک را به خطر انداخته بود، آن هنگام‌ها آیا در ذهن‌تان چیزی از "مردم" شنیدید؟ در 9 دی، در 22 بهمن، خیل عظیم مردم و شعارهایشان را می‌شنیدید؟ آن هنگام که در تمام این دو سال، یک کلمه و فقط یک کلمه علیه فتنه و آشوب‌گران نگفتید، به فکر مردم بودن است؟ بلی! البته نیک می‌دانم نه ما و نه آنها را مردم نمی‌دانید. هیچ وقت خاطرم نمی‌رود که که پس از سه تیر در کلامی، تنها از آنهایی تشکر کرده بودید که به شما رای دادند. و تمام دستگاه‌ها و رسانه‌های تبلیغاتی‌تان به همراه همه دوم‌خردادی‌ها، شروع به فحاشی و تحقیر مردم کردند. به چه جرمی؟ همین تحقیر را از 84 ادامه داده و تا 88 به انکار محض‌شان رسانیدید. اما آیا به واقع شما که تیزهوشی‌تان شهره است، از نظر مردم نسبت به خود مطلع نیستید؟ ماجرای ایشان و مردم خیلی قدیمی‌تر از این روزهاست. آن هنگام که سوار بر شتر توسعه ناقص، غیرعلمی، غرب‌زده و غیرعاقلانه، می‌راندند، و تمام لیبرال‌ها و سکولارها از شدت شوق دامن از کف داده و جیب‌های برخی آقازاده‌ها و هم‌حزبی‌ها توسعه شدید می‌یافت، این مردم بودند که باید زیر چرخ‌های توسعه له می‌شدند. و کاش توسعه بیشتر نصیب ایران می‌شد نه...؛ همین بود که بزرگ‌ترین انحراف را برای جمهوری اسلامی رقم زد. انحرافی که می‌رفت تا تمام سیرت و حقیقت جمهوری اسلامی را متلاشی کرده و تنها ظاهری از آن باقی بگذارد. جسدی بی‌روح، بی‌عدالت! آری! این روزها خیلی قشنگ شده است. و اگر تا دیروز حرف‌های امام را تحریف می‌کردند، این روزها به دنبال تحریف همین شش سال هستند! گویی باید در کنار گوش‌های دراز مستضعفین، شاخ‌هایی نیز روییده شود، که امروز کسانی از "مردم" سخن می‌رانند که هیچ وقت به ابتدایی‌ترین مسائل مردم نیندیشیده و همیشه در حال تحقیر و انکار آنها بودند! آری! باور کردن این حرف‌ها خیلی سخت است! مگر اینکه بدانی انتخابات نزدیک است و آقایان حسابی در تلاش! علی اللهیاری


+ نوشته شـــده در شنبه 90/5/8ساعــت 10:30 صبح تــوسط عباس | نظر