بسمه تعالی
مقایسه میان هزینه ساخت مختارنامه با لیگ برتر
خبرگزاری دانشجو نوشت: اما شهرت افراد می تواند بر چند نوع باشد افرادی که مشهورند ولی منفعتی به مردم نمی رسانند، افرادی که به دلیل خدماتی که به مردم کرده اند علاوه بر شهرت در میان مردم محبوبیت هم دارند و افرادی هم که اگر چه مشهورند ولی به دلیل ضررهایی که رسانده اند منفورند! از قدیمی ها مثال بزنیم، امیرکبیر و کمال الملک در این دیار مشهوراند و محبوب و البته به حق و ناصرالدین شاه و رضاخان هم مشهورند ولی منفور و آن هم به حق! افرادی هم که در یک دوره مشهور باشند ولی منفعتی نداشته باشند پس از گذشت دوره آنها کم کم به فراموشی سپرده می شوند و از خاطره ها پاک می شوند؛ شاهدش ورزشکاران هم دوره جهان پهلوان تختی که دیگر از خیلی از آنها نامی نمانده است و البته نه به این معنا که انسان های بدی بودند، نه! بلکه خدمتی که افرادی همچون تختی به کشورشان کردند ارزشش بسیار بسیار بیشتر از آوردن مدالی فلزی بوده و آن تشویق و ترغیب مردم به خدمت به هم نوعان و جوانمردی و ایستادگی در مقابل ظلم بوده است! مقدمه بالا باید ذکر می شد تا بتوان ارزش ساخت سریالی همچون مختارنامه قابل لمس و درک باشد. داوود میرباقری 8 سال از عمرش را گذاشته است برای ساخت 40 قسمت سریالی تاریخی که بدون شک یک سر و گردن از دیگر تولیدات صداوسیما بالاتر بوده است. مختارنامه نه تنها یک سریال سرگرم کننده بود که خیلی از سریال های سخیف حال حاضر صداوسیما حتی این ویژگی نازل را هم ندارند بلکه سریالی تاریخی و دینی و پر از پند و اندرزهای بصیرتی برای مردم بود. بسیاری از آنچه از روحانیون و خطبا در بالای منابر در مورد لزوم بصیرت داشتن در فتنه ها می گویند با هنرمندی هر چه تمام تر و با اثرگذاری بیشتر بر مخاطب و البته با تعداد مخاطب بسیار بیشتر از طریق تصاویر منتقل شد و این خود جای بسی قدردانی از میرباقری دارد که عمرش را صرف این امر ارزشمند کرده است. اما بد نیست کمی هم حساب و کتاب کنیم که آیا هزینه ای که صرف مختارنامه شده است در مقابل دیگر هزینه های فرهنگی و هنری و ورزشی که در کشور می شود چگونه است؟ 20 میلیارد تومان هزینه ساخت مختارنامه شده است، یعنی هر قسمت 500 میلیون تومان و اگر فرض کنیم که هر قسمت سریال نیمی از جمعیت کشور را به پای خود نشانده است یعنی حدود 40 میلیون نفر، می شود برای هر مخاطب 12.5 تومان، یعنی 125 ریال هزینه فرهنگی شده است تا سطح آگاهی و بصیرتش بالا برود، که برای مثال چاپ کتاب و بروشور و ... نه می توانست چنین سطح مخاطبی را جمع کند نه چنین اثرگذاری داشته باشد و هزینه اش چه بسا بیشتر هم می شده است. البته غرض مقایسه با دیگر ابزار فرهنگی نیست که مسلما در عرصه فرهنگی کشور ما نیاز به یک بسته فرهنگی متشکل از ابزارهای متفاوت فرهنگی داریم؛ اما بیشتر غرض مقایسه با هزینه هایی است که نظام برای ورزشی مانند فوتبال کرده است، نگاهی به این رقم ها بیاندازید: هزینه لیگ برتر در سال گذشته حدود 200 میلیارد تومان شده است و این هزینه فقط هزینه یک سال است؛ یعنی 10 برابر مختارنامه که البته در واقع باید گفت 80 برابر مختار نامه چرا که هزینه یک سال مختارنامه حدود 2.5 میلیارد شده است! و اما خروجی فوتبال ما یک عده ورزشکار است که بسیاری از آنها ظاهرشان ضد فرهنگی است و متاسفانه تبدیل به الگو برای عده ای از جوانان شده اند و فضای ورزشگاه های ما پر از دعوا و توهین و فحاشی و بد تر از آن فضای رختکن های ما! جالب آن است که یکی از مسئولین فوتبال کشور با این حیف و میلی که در فوتبال می شود تازه نسبت به هزینه ناچیز مختارنامه اعتراض دارد که باید آن هم خرج فوتبال ضد فرهنگی کشور بشود! متاسفانه باید گفت که بیش از 60 درصد هزینه فوتبال کشور، یعنی 120 میلیارد تومان آن را دولت مستقیما پرداخت می کند، به عبارت روشن تر سالی 120 میلیارد پول بیت المال صرف آن می شود که عده ای به هم فحاشی کنند و وسط زمین یقه یکدیگر را بدرند و مدل های عجیب و غریب مو را به نمایش بگذارند و در پارتی های شبانه دستگیر شوند تا تیتر یک مجلات زرد تامین شود! فرهنگی که فوتبال تربیت می کند جز این نیست که جوان شهرستانی را 24 ساعت قبل از بازی به پشت درب های ورزشگاه پایتخت می رساند تا بازی بازیکنی را نگاه کند که با ماشین آخرین مدل روزش از شمال تهران آمده تا فوتبال بازی کند! و این یعنی فاجعه ای برای فرهنگ کشور!