بسمه تعالی این بمب هوشمند چگونه خنثی میشود؟(یادداشت روز) صفر تا
امروز در پنجمین سالگرد انعقاد توافق موسوم به برجام، اگر گفته شود که کشور در حال خنثیسازی یک بمب بسیار پیچیده است، شاید کسانی متعجب شوند. ماجرا از این قرار است که دشمن یک دهه قبل، با مشاهده سرعت پیشرفتهای معجزهآسا، به این نتیجه رسید که باید حرکت ایران برای قدرتمند شدن را از داخل متوقف کند. این پروژه که با فتنه و آشوب سال 88 استارت خورده بود، در قدم اول ناکام ماند. اما در عین حال به واسطه مشورت برخی همراهان سران فتنه درباره ضرورت «تحریمهای فلجکننده»، در همان دوره اوباما وارد فاز تازهای شد. انتخابات سالهای 92 و 94 و 96 (ریاستجمهوری و مجلس) تا حدودی متاثر از این فشار اقتصادی بود. آنچه از سوی برخی طیفها به عنوان «راهحل عبور از فشار اقتصادی» ارائه شد، مذاکره و توافق با غرب بود. البته انگیزه حامیان این راهحل بسیار متنوع بود؛ از خیانت محض تا انگیزه خدمت. اما آن طرف در اتاق عملیات دشمن، هیچ تردیدی درباره هدف فشار و مذاکره وجود نداشت. تلقی آنها از نقشه تهدید و تطمیع توأمان، اختلال در محاسبات مردم و مدیران ایرانی بود؛ چنانکه فرآیند تضعیف قدرت ملی، تامین امنیت و آسایش و رونق اقتصادی انگاشته شود.
رئیس سرویس جاسوسی انگلیس همان زمان، هدف اصلی توافق را «انقلابزدایی» عنوان کرد که مفهوم دیگر آن، ناتوانسازی و آسیبپذیر کردن ایران بود. جان ساورز - که عضو تیم مذاکرات اروپایی در مذاکرات هستهای سال 82 هم بود- مهر 94 به شبکه CNN گفت «توافق هستهای ظرف 15 سال، ایران را به کشوری نُرمال تبدیل میکند. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از مبانی انقلابی به کشوری نُرمالتر قرار دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم». شاید کسانی که به اهمیت انقلاب واقف نیستند، عمق سخنان یک مقام اطلاعاتی اروپایی را درک نکنند. این جملات در واقع ناظر به یک بمبگذاری هوشمند برای انهدام توانمندیهای درونی «ایران قدرتمند» بود که تمام پروژههای صهیونیسم مسیحی را به ویژه در دو دهه اخیر در غرب آسیا نابود کرد.
ناتوی اطلاعاتی از این فرآیند 10-15 ساله چه انتظاری داشت؟ کانال تلگرامی آمد نیوز، یکی از شبکههای وابسته به ناتوی اطلاعاتی است که با کمک شبکه آلوده داخلی فعالیت میکرد. وقتی نوبت تدارک اغتشاش دی 96 (شش ماه پس از انتخابات) رسید، مدیر این کانال، در گفتوگو با یکی از عناصر ضدانقلاب، از نقشه کارفرمایان اطلاعاتی خود رونمایی کرد. او گفته بود؛ «ما تحلیل داشتیم. آن حمایت در انتخابات، برای افزایش ناکارآمدی و رساندن کشور به نقطه جوش بود». برجام از نگاه دشمن، فرصت تقویت اقتصاد ایران نبود، بلکه بنا داشت با تشدید سوءمدیریت و ایجاد شرایط تعلیق و انتظار، اقتصاد را در وضعیت انباشت مشکلات قرار دهد و میوه آن را در قالب انفجار نارضایتی و بیثباتی بچیند.
در مقابل این بمبگذاری پیچیده چه باید کرد؟ برخی حامیان برجام میگویند ما هم میدانیم کار کردن با آمریکا و اروپا خیلی سخت است، اما اگر مسیر فعلی نه، راهحل شما چیست؟ میگویند شعار ندهید و راهکار بدهید. میگویند پوپولیستی و هیجانی حرف نزنید و بگویید حالا که درآمدهای نفتی کم شده و درآمدهای ارزی برنمیگردد، چه کنیم؟ میگویند سال 95 با همین برجام، شاهکار کردیم و رشد اقتصادی بینظیر را در دنیا ]به واسطه فروش نفت[ به ثبت رساندیم.
اولا جامعه فاقد شعار (آرمان) محکوم به فناست. اما اگر وجه منفی شعار دادن
-به مفهوم بیعملی و عوامفریبی- مد نظر باشد، کنایهزنهای مدعی اعتدال و اصلاحات، رکورددار شعارهای پوپولیستی هستند و خروجی خسارتبار شعارهایشان روشن است. ثانیا با این تلقی و تلقین که راهحل فوری و بیزحمت (فست فودی) سراغ دارند، مدل خطرناک «امتیاز بده و رونق اقتصادی(!؟) بخر» را به اجرا گذاشتند. نتیجه این قمار از ابتدا معلوم بود. آسانطلبی، زحمت نکشیدن و سرمایهفروشی به سودای آسایش، به دور از سنتهای الهی است و اگر هم در کوتاهمدت موجب سرخوشی افیونی شود، در میانمدت خسارتهای هنگفت آن ظاهر میشود. مانند کاری که قاجاریه و پهلویها با کشور کردند و اکنون رژیم سعودی انجام میدهد. پیشرفت پایدار نمیتواند متکی بر بیگانه متخاصم باشد. برخی مدیران در حالی امیدوار به کاهش تحریمها با برجام بودند که دولت اوباما در حالت ارعاب شرکتها و تدارک تحریمهای ویزایی، کاتسا و آیسا بود. 36 پله سقوط رشد اقتصادی طی هفت سال، در حالی اتفاق افتاد که برخی مدیران، به افزایش موقت فروش نفت مباهات میکردند. اقتصاد، بدون استقلال و درونزایی، قدرتمند نمیشود. رشد بادکنکی متوقف به اراده دشمن، صرفا شیرینی آدامسی است که بلافاصله، با باجخواهی جدید جابهجا میشود.
رونق اقتصادی، راهحل جادویی ندارد. معجون جادویی نیست که با سر کشیدن آن، اقتصاد ناگهان شکوفا شود. تلویزیون و گوشی و رایانه نیست که پول بدهید و از بازار جهانی بخرید. تازه برای هر خریدی هم باید ارزش افزوده و قدرت مبادله خلق کرد، نه گدایی. رونق اقتصادی را باید تدارک کرد؛ تا بتوان میوهاش را چید. با هیجان نفتفروشی و گشودن دروازه واردات (به قیمت نابودی تولید ملی) معلوم بود به رکود تورمی دامن زده میشود. در عین حال، با اهتمام و اراده ملی میتوان فاصلهها تا رونق اقتصاد را کوتاهتر کرد؛ چرا که کشور دارای ظرفیتهای کمنظیر انسانی، طبیعی و جغرافیایی است. هر جا کشور موفقی را رصد میکنیم، بیتردید به نسخه اقتصاد مقاومتی (صیانت و تقویت داشتههای خود در مقابل رقبای خارجی، و تامین امنیت اقتصادی درونزا) عمل کرده است.
راهحلها را باید در دو بُعد اقتصادی و غیراقتصادی فهرست کرد. شرط اول، خانهتکانی راهبردی و دور ریختن برخی تصورات نادرست است که موجب هفت سال تعلیق و انتظار و امید به غرب شد. ضرورت بعدی، شجاعت مسئولیتپذیری است. برخی مدیران و حامیان آنها در طول این سالها چنان حرف زدهاند که انگار دولت، هیچ مسئولیتی برای ریلگذاری و نظارت اقتصادی ندارد. خروجی این رویکرد، افتخار به نساختن حتی یک خانه، حراج 18 میلیارد دلار ارز کمیاب، و بیپناه گذاشتن معیشت مردم در مقابل مفسدان و اخلالگران است. دولت حتی در اقتصاد کاپیتالیستی هم، تماشاچی محض نیست. عجیب اینکه برخی مدیران تخطئهکننده اقتصاد کمونیستی و مدعی مدل اقتصاد آزاد، بیشترین نقش را ایفا کردهاند؛ چنانکه امروز 75 درصد اقتصاد، دولتی است و در کنار مفاسد واگذاری بیضابطه، حجم و بودجه شرکتهای دولتی افزوده شده است. ضرورت سوم، توقف روند قدرتسوزی است که «اجرای یکطرفه برجام» فقط یک نمونه از آن است. ضرورت چهارم، ساماندهی فضای رسانهای آنارشیستی است که جولانگاه سودجویان و تروریستهای اقتصادی شده است. ضرورت پنجم، پایان دادن به خودتحریمی نسبت به ظرفیتهای حاکمیتی و اجتماعی است. ما چند ماه قبل در ماجرای مبارزه با کرونا، نتایج مثبت استفاده از این ظرفیت را دیدیم. همچنین ظرفیتهایی که در مواجهه با پیامدهای سیل و زلزله و نیز، موضوع خودکفایی بنزین یا برخی تولیدات دانشبنیان شاهد بودیم. لازمه این کار، مرزبندی با جریان آلودهای است که از سال 76 به این سو، بر دوگانه کردن و چندپاره نشان دادن حاکمیت اصرار دارد و فرصتها را صرف اصطکاک نیروها میکند
اما فهرست برخی راهحلهای اقتصادی:
-اصلاح ساختار بودجه که ضد هدفمندی عمل میکند؛ ساماندهی واگذاری ارز برای واردات و نحوه بازگشت ارزهای صادراتی؛ و همچنین توقف واردات بیرویه (و قاچاق) که منابع ارزی را نابود میکند و راه تنفس تولید ملی را میبندد. «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن».
- اصلاح نظام پولی و مالی تورمساز و تبدیل نقدینگی 2700 هزار میلیارد تومانی به فرصت سرمایهگذاری مولد و اشتغال.
- اهتمام به رونق تولید در حوزه پیشرانها از جمله مسکن، شرکتهای دانشبنیان، کشاورزی، خودرو، لوازم خانگی و نظایر آن. بخش مسکن به تنهایی میتواند در کوتاهمدت، میلیونها شغل ایجاد کند، چرخ 250 صنعت و شغل دیگر را به حرکت درآورد، نیاز میلیونها خانوار را برطرف و رکود تورمی را مهار کند.
- برنامهریزی برای توزیع عادلانهتر درآمدها و ثروتهای ملی. همچنین شفاف و عادلانهتر کردن روند واگذاری فرصتهای اقتصادی که به جای تقویت تولید، رانت و تورم میآفریند. ماجرای واگذاری 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی فقط یک نمونه است.
- شفافسازی معاملات، قراردادها، تسهیلات، گردش مالی و مالیاتهای پرداختی از طریق راهاندازی سامانههای شفافیت که قابل دسترسی عمومی باشد.
- اخذ مالیات کمرشکن از همه کسانی که بدون تولید و ارزش افزوده اقتصادی، گردشهای مالی هنگفت دارند و به قیمت نابودی کاهش ارزش پول ملی و تنگ کردن معیشت مردم، در بازار مسکن، ارز، سکه، خودرو و... میتازند. طبق آمارها حداقل 30 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی در کشور وجود دارد. اما سفتهبازان و اخلالگران، دهها برابر این رقم، خسارت میزنند. این مغالطه که «به حساب مردم سرک نمیکشیم»، فقط به سود مفسدان، اخلالگران و پولشویان تمام شده است.
- اهتمام به مبارزه با فساد و جمع کردن بسترهای تولید انبوه آن در دستگاههای دولتی میتواند دهها هزار میلیارد تومان را به بیتالمال برگرداند و مسیر هدررفت دهها هزار میلیارد تومان دیگر را ببندد.
- حمایت میدانی و عملیاتی از تولید و برداشتن موانع کسب و کار مولد، به موازات هزینهدار کردن فعالیتهای مخرّب.
- فعال کردن معاونت نیمهتعطیل «اقتصادی» در وزارت خارجه و برخی دستگاههای دیگر، بلکه تشکیل کارگروه میان وزارتخانهها در جهت تعدد بخشیدن به شرکای تجاری، توسعه صادرات و تسهیل بازگشت درآمدهای ارزی.
آنچه مهم است، ضرورت صدور پیام جدید از دولت، همافق با تحولات مثبت قوه قضائیه و مجلس است؛ اینکه اراده مواجهه قدرتمندانه و مدبرانه با مشکلات پدید آمده و قرار نیست بیتدبیری یا سوءمدیریت ادامه پیدا کند. هیچ چیز مانند نمایش این اراده انقلابی و خدمتگزارانه، نمیتواند مردم را امیدوار و نقشه دشمن را خنثی کند.
محمد ایمانی