بسمه تعالی
ژاندارمری چگونه شلوغ شد ؟ (یادداشت روز)
1- پاسبان گذاشته بودند و رصد اطلاعاتی می کردند. پاسبان ها مأموریت داشتند زنان باردار را تا زمان وضع حمل بپایند و نوزاد را اگر پسر بود، سر به نیست کنند. ا شراف و جباریت از این بیشتر؟! «گرا» دست طاغوت آمده بود. کار خدا را ببینید! خواب فرعون را به کابوسی آشفته ساخته بود و خوابگزاران که از این کابوس آشفته «رمزگشایی» کردند، کاشف به عمل آمد، کودکی در راه است و طومار حاکمیت او را درهم می پیچد. بازی خدا با فرعون مدعی «اناربکم الاعلی»یی را ببینید که به واسطه کابوس، حتی گوشی را هم دست این جبار مستکبر داد! پاسبان ها- بخوانید رکن 2 و ساواک و موساد و سیای آن روز فرعون!- در فریب و مراقبت و قساوت هیچ کم نگذاشتند. فرعون آنجا که تفرقه افکنی میان مستضعفان لازم بود «وجعل اهلها شیعا»، مردم را گروه گروه و در مقابل هم قرار داد و هرجا که ترسید «یذبّح ابنائهم» پسرانشان را سر برید.
اما با این همه استیلا و تغلب فرعون، خدا اراده دیگری داشت. «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض... و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ماکانوا یحذرون». مشیت الهی بر آن بود که بر ستم کشیدگان منت گذارد و... به فرعون و هامان وزیر او و سپاهیانشان نشان دهد همان کابوس را که «پیوسته از آن می ترسیدند». تدبیر مقدر آن بود که موسی بماند و در کاخ فرعون ببالد. و خدا می خواست خاورمیانه و خلیج فارسی که به توبره استکبار آمریکا و اسرائیل کشیده شده بود، از عمق «جزیره ثبات»(ایران)، آتشفشانی شود. بازی خدا را با آمریکا و اسرائیل و انگلیس ببینید که خاورمیانه تحت استیلا، درست از «پاسبان خانه» شلوغ شد؛ جایی که استراتژیست ها به عنوان «ژاندارم منطقه» می شناختند! نه، حق مطلب ادا نمی شود اگر ننویسیم خداوند سی و دو سال بعد اراده کرد در جزیره ثبات و ژاندارم خانه دوم آمریکا در خاورمیانه- مصر- و از تنور به ظاهر خشک، توفان و سیل تازه ای به راه اندازد در حالی که عصب حسگرهای دقیق و دیجیتال ایستگاه سیا در قاهره از کار افتاده بود. الله اکبر کبیراً و لله الحمد.
2- «در زمستان بهاران آمد»؛ در نهایت شدت و تنگنا. زمستان 1357 (1979 میلادی) همان گونه بهاری شد که زمستان 1389 (2011). آنها که در واشنگتن و تل آویو برای پوشاندن «بیداری اسلامی»، از واژه «بهار عربی» استفاده می کردند، حالا از زمستان و خزان برای رژیم صهیونیستی سخن می گویند و از عبارت «بهار عربی» ابا دارند. اگر امروز می گویند در مصر و تونس و لبنان و بحرین و یمن زلزله آمده، تکرار سخنان مایکل برانت (معاون سازمان سیا در سال های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی) است که گفته بود «پیروزی انقلاب 1979 ایران، مانند زمین لرزه در مسیر تلاش های بلندمدت سازمان سیا بود و طرح تسلط بر کشورهای خاورمیانه را از هم پاشید... ما سال 1389 در سازمان سیا بخش شیعه شناسی را راه انداختیم و به کمک سرویس MI6 انگلستان بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که روحانیت و مرجعیت و خون حسین ]علیه السلام[ باعث پیروزی این انقلاب بوده است. تصمیم گرفتیم سیاست تفرقه بینداز و نابود کن را در پیش بگیریم... برای مقابله باید افرادی مادیگراتر که عقایدشان ضعیف تر اما مشهور هم باشند و بتوان از آنها به عنوان محل رجوع استفاده کرد، شناسایی می شدند». اما با این همه ترفند و تدبیر، انقلاب ایران که به تعبیر مئیر داگان رئیس پیشین موساد «پایه گذار انقلاب های فعلی خاورمیانه است»، استوار ماند و سی و سه ساله شد؛ با این شهادت از سر خشم جبابره عالم که: خامنه ای پا جای پای خمینی گذاشته و پرچم بیداری و پایداری را در غرب و جنوب خاورمیانه و شمال آفریقا برافراشته است.
... قلم در روزی متبرک به عنوان «امام آمد»، می خواهد به احترام بایستد و به نام امام و شهیدان، ترنم کند آمدن بهاران در زمستان را. «آمده موسم فتح ایمان/ شعله زد بر افق نور قرآن/ در دل بهمن سرد تاریخ/ لاله سر زد ز خون شهیدان... بهمن خونین جاویدان/ تا ابد زنده بادا قرآن... مقدمت را اماما! شهیدان/ با نثار تن خود گشودند/ خونشان فرش راه تو بادا/ عاشق پاک راه تو بودند/ ...آن که بر ظلم شب حمله ور شد/ ای خمینی تو بودی، تو بودی/ ... در دل تار شهر شهیدان/ دست غمخوار خلق خدایی/ از تبار حسین شهیدی/ از دیار عروج و خدایی/... در زمستان بهاران آمد/ آدم از قعر دوران آمد/ بوی نسل شقایق پیچید/ بوی عطر شهیدان آمد».
3- چه چیزی از امام خمینی(ره) و جانشین شایسته او، رهبرانی استوار و راه گشا ساخت، رهبرانی که در مدل قابل محاسبه و هضم اتاق فکرها و استراتژیست های غربی، نه می گنجند و نه هضم می شوند؟ کفر به طاغوت به موازات ایمان به پروردگار! «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لانفصام لها». محبت و تأیید الهی با مردمانی است که «اعزّه علی الکافرین» هستند. در برابر کفار، اهل عزتند، نفوذناپذیرند، نه گارد ترس می گیرند و نه به فریب و طمع می افتند؛ نرمش در برابر مستکبران به هیچ وجه در گروه خونی شان نیست. متن گزارش سفارت آمریکا در تاریخ 12 مهر 1358 است که «اگر ]امام خمینی[مطلبی می خواهد بگوید به روش معمول خود قاطعانه بیان می دارد. مذاکره به روش معمول با خمینی مفهومی ندارد. در او جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد. احتمال اینکه کسی بتواند عقاید خمینی را به مقدار قابل توجهی تعدیل کند، بسیار کم است زیرا او به این گونه افراد با دید تحقیر و سوءظن می نگرد.» (صفحه 159، جلد ششم اسناد لانه جاسوسی) و به تصریح ریچارد کاتم از اعضای سفارت آمریکا «نیرو و نفوذ خمینی آن چنان زیاد است که سیاست دولت ایران باید در چارچوب حدومرزهایی باشد که او تعیین می کند. به علاوه، نهضت آن چنان قوی است که حتی با درگذشت خمینی نیز، امر تعیین حدومرزها ادامه خواهد یافت.» (ناسیونالیسم در ایران، صفحه 450)
4- رمز پیروزی انقلاب ما و ماندگاری آن تا همیشه در همان نظم سیاسی است که امام(ره) پی افکنده است. ایشان در پاسخ خبرنگار مجله تایم که مدعی بود «شما منزوی بوده اید و در حقوق و سیاست و روابط بین الملل مطالعه نکرده اید»، می فرمایند «ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی را که تا به حال به واسطه آن تمام مسایل جهان سنجیده می شده است، شکسته ایم. ما خود چهارچوب جدیدی ساخته ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته ایم. از هر عادلی دفاع می کنیم و به هر ظالمی می تازیم حالا اسمش را هر چه می خواهید، بگذارید. ما این سنگ بنا را خواهیم گذاشت، امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمان ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی خواستند، هر کسی را محکوم کنند. آری با ضوابط شما من هیچ نمی دانم و بهتر است که ندانم.» بر مبنای همین مهندسی دقیق بود که ایران انقلابی، در برابر تندبادهای تحریم و جنگ و آشوب و ترور ایستاد و در همان بحبوحه مقاومت، پیش رفت و پیشرفت های معجزه آسا، گفتمان انقلاب شد. البته معلوم بود به مرور زمان هر قدر که شتاب پیشرفت و سرعت «تیک آف» ایران بیشتر شود، آن مقاومت ها و فشارها و دشمنی ها نیز شدت می یابد. این فشارها- درست برخلاف قضاوت «کج فهمان» و «عقده داران» و «دیلماج های رسانه ای دشمن- نشانه اتقان و صحت راه انقلاب است و نه بهانه تخطئه و زبان درازی.
پیامبر اعظم(ص) اگر با اشرافیت و جباریت و برده داری سران قریش کاری نداشت که محترم بود و «امین» خوانده می شد، حتی حاضر بودند او را به پادشاهی خود بگمارند مشروط بر آن که «رسالت» را تعطیل کند. موسی علیه السلام اگر رسالت الهی و غم مستضعفان را بر دوش حس نمی کرد که عزیز کرده کاخ فرعون بود و رنج مبارزه و تعقیب و گریز را به جان نمی خرید. عیسی علیه السلام اگر همان گونه بود که صهیونیسم مسیحی و ناتوی فرهنگی می نمایانند، چرا باید دشمنان یهودی پیدا می کرد آن قدر که قصد کنند او را به صلابه بکشند. آری ذخیره و شرف و فضیلت برای خمینی و خامنه ای عزیز ماست، مغضوب مستکبرانی قرار گرفتن که امثال محمدرضا پهلوی و انورسادات و حسنی مبارک و صدام حسین و ملک فهد و ملک عبدالله ها و معمر قذافی را به عنوان دوستان و متحدان در آغوش کشیده اند. هر تیر تهمتی که از چنان اردوگاهی به سوی امامت و ولایت فقیه- به عنوان مرکز ثقل انقلاب اسلامی- پرتاب می شود، فضیلتی دیگر و صیقلی تازه برای تابندگی جمهوری اسلامی است. آنها که می دانند می دانند- و گزارشگران غربی هم زمانی نه چندان دور که ناچار قلمشان روان شود خواهند نوشت- که خمینی و خامنه ای چه به روزگار فراعنه قرن 20 و 21 آوردند.
5- مسیر مجاهدت انقلابی، بسیار هموار شده اما هرگز به سادگی و بدون هزینه، «اتوبان» نخواهد شد. هنوز هم پاسبان ها و قداره به دست ها و تروریست ها و تفرقه افکن ها و ضعیف الایمان ها و کارشکن ها و عقده دارها هستند. التهاب جنگ همه جانبه مانند همیشه تاریخ انقلاب پدیدار است. پیروزی های بزرگ هست، غفلت ها و قصور و تقصیرها هم هست. مهم آن است که به فرموده حضرت زهرا سلام الله علیهما بدانیم خداوند امامت و ولایت را «امان از تفرقه» قرار داده است. خداوند، هم بشارت داده «ولاتهنوا ولاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» و هم علت ناکامی ها را نمایانده، آنجا که درباره ماجرای جنگ احد می فرماید: «وعده (نصرت) خداوند واقع شد آن هنگام که با دشمنان می جنگیدید تا آن هنگام که فشل شدید و به نزاع در کار پرداختید و نافرمانی کردید به خاطر آنچه از غنیمت دوست داشتید و... خداوند شما را از آنها منصرف ساخت تا شما را بیازماید... کسانی از شما که روز ملاقات دشمن گریختند، جز این نبود که شیطان، آنها را به واسطه برخی از رفتارهای گذشته شان به لغزش انداخت.»(سوره آل عمران)
مسیر تاریخ و سنت الهی چنین است؛ راه های سخت و صعب بر مجاهدانی که استقامت بورزند، هموار می شود. و ائمه طاغوت و اصحاب فتنه درست در همان جاهایی که ظاهرا به توطئه و غلبه دلالت می شوند، پای در کمینی می نهند که خود به خیانت چیده اند. در این میان آن گروه از همراهان جبهه حق نیز که بلغزند و جبران نکنند، به سرنوشت طایفه دوم گرفتار خواهند شد.
فرعون باخبر شد موسی و قوم او شبانه گریخته اند. باخبر شد تا ظاهرا تعقیب شان کند و کار را یکسره سازد اما در باطن، او به «میانه نیل» هل داده می شد. ابرهه دلالت شد تا به دست خود در کمین ابابیل افتد. پنتاگون و سیا دلالت شدند به صحرای طبس. صدام و سازمان منافقین، کار جمهوری اسلامی را پایان شده می دانستند که سال 59 و 67 چنان بی محابا تاختند و گور خویش کندند. و اصحاب آشوب و فتنه 88 ظاهرا همه چیز را در داخل و خارج هماهنگ کرده بودند که از 22 خرداد تا 6 دی (عاشورا) به مدت 8 ماه، قبری بی سابقه برای خویش حفر کردند. آنها نیز مثل فرعون و نمرود و ابرهه و کارتر و ریگان و بوش و اوباما، نقشه و گرا و کالک داشتند اما... با خدا که نمی توان خدعه کرد. داستان، داستان راستان و ناراستان است و این فرمان لایتخلف حق که «ان ینصرکم الله فلاغالب لکم و ان یخذلکم فمن ذاالذی ینصرکم من بعده و علی الله فلیتوکل المؤمنون» (آل عمران- 160).
محمد ایمانی