انتخابات 90؛ \پایدار ماندن بر اصول\ یا \تسلیم مصلحت اندیشان شدن\

انتخابات مجلس

انتخابات 90؛ "پایدار ماندن بر اصول" یا "تسلیم مصلحت اندیشان شدن"؟

انتخابات نهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی جدای از حساسیت های برون مرزی اش مثل تقویت مدل مردم سالاری دینی در جهان، تاثیر در فرآیند بیداری اسلامی، تأثیر در موج عدالتخواهی در سطح جهان و ...در داخل کشور نیز حساسیت ها و وی‍ژگی های منحصر به فردی دارد. ویژگی های منحصر به فرد این انتخابات نسبت به انتخابات قبلی ایجاب می کند که با نگاه دقیق تر و بصیرتری به تحلیل وقایع برای تصمیم گیری درست بپردازیم. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این انتخابات، رشد سطح بصیرت ملتی است که قرار است به امید خدا در این انتخابات حماسه ی دیگری خلق کنند.

در این شکی نیست که فتنه ی 88، باعث ایجاد رشد جهش گونه ی سیاسی-اجتماعی غاطبه ی مردم شد و خیلی اغراق آمیز به نظر نمی رسد که بگوییم بینش سیاسی مردم به اندازه ی کل سال های انقلاب، رشد کرد. همچنین موضع گیری خواص در فتنه ی 88 که حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) از آن به عنوان "معیار" یاد می کنند، یک بازخوانی سریع و زنده ی تاریخ صدر اسلام بود.

علی ای حال رشد جهشی مردم که گفتیم یکی از ویژگی های منحصر به فرد این انتخابات است، باعث به وجود آمدن فضای جدیدی شده است که این فضای جدید نیاز به تحلیل ها و در نتیجه تصمیم گیری های متناسب با خودش را دارد.

اینکه ما بخواهیم مسائل و کش مکش ها و آرایش بندی های گروه های مختلف سیاسی را در عرصه ی بزرگی مثل انتخابات مجلس نهم، همانطور تحلیل کنیم که قبل از فتنه ی 88 تحلیل می کردیم، نوعی ظلم به استقامت و بصیرت مردم در 8 ماه نبرد نرم، رویش های انقلاب و در نهایت به حماسه ی بی نظیر 9 دی است. اگر بصیرت توده های مردم آنقدر رشد کرده که توانستند از یکی از پیچ های بزرگ تاریخ انقلاب عبور کنند و حماسه ی 9 دی را بیافرینند، پس خواص باید در تحلیل هایشان رشد بصیرت توده های مردم، بعد از فتنه ی 88 را به رسمیت بشناسند!

با نگاه به فضای سیاسی کشور، با 3 نوع تحلیل عمده از سوی خواص روبرو می شویم:

دسته ی اول تحلیل گران در واقع معتقدند، مردم نه تنها از معترضین- بخوانید فتنه گرها- بیزاری نمی جویند! بلکه پایگاه مردمی معترضین -فتنه گرها- یا همان تجدید نظر طلبان، کم نیست تا جایی که مدتی پیش از سهم خواهی و تهدید نظام به شرکت نکردن در انتخابات بحث می کردند و برای نظام شرط و شروط می گذاشتند!

دسته ی دوم تحلیل گران با اینکه از فتنه گرها تبری می جویند اما خیلی وزنی برای اتفاقات دوران فتنه، چه اتفاقات منفی مثل شناخته شدن افرادی به عنوان ساکتین فتنه و چه اتفاقات مثبت مثل حماسه ی 9 دی و رویش های جدید انقلاب، قائل نیستند. این دسته با تفسیر خاصی از عبارت "جذب حداکثری"، کسانی را که کارنامه ی ضعیفی در دوران فتنه داشته اند را به دلایل مصلحت اندیشانه ای، به عنوان لیدر اصولگرایی معرفی می کنند.

اما دسته ی سوم تحلیل گران معتقدند اصرار حضرت آقا بر فتنه و مسائل اتفاق افتاده پیرامون آن حتی با گذشت چند سال، خود یک "معیار" است که باید دقت بیشتری بر آن داشته باشیم. این قابل قبول نیست که افرادی که کارنامه ی ضعیفی در یکی از بزرگترین امتحان های تاریخ انقلاب-فتنه 88- داشته اند، بخواهند از پرچم داران و لیدرهای اصولگرایی و ولایت مداری باشند و برای مردم از بصیرت بگویند!

دسته ی اول تحلیل گران چون تحلیلشان خیلی متوهمانه است، در اینجا محلی برایشان قائل نیستیم. اما در مورد دسته ی دوم و سوم باید گفت که: در فضای انتخاباتی کشور، دسته ی دوم به نام "جبهه ی متحد اصولگرایان" فعالیت می کنند و دسته ی سوم به "جبهه ی پایداری انقلاب اسلامی" معروفند.

ما معتقدیم باید فرزند زمانه بود و بر همین اساس می گوییم تحلیل دسته ی سوم دقیق ترین و واقعی ترین نوع نگاه به مسائل اجتماعی-سیاسی کشور است. برای این ادعا دلایلی وجود دارد که مهمترین آن ایمان به رشد جهش گونه ی بصیرت ملت بعد از فتنه ی 88 است. دلیل دیگر افول شدید پایگاه مردمی اصلاح طلبان-تجدید نظر طلبان- است که در این چند سال گذشته همیشه یکی از دغدغه های حزب الله بوده اند. اما بعد از فتنه و رو شدن دست لیدرهای این جریان کودتاگر، تقریباً فاتحه ی اصلاح طلبی خوانده شده است؛ شاهد مثالش هم این است که خود آنها اعتراف می کنند که برای رأی آوردن در مجلس نهم نباید با تابلوی اصلاح طلبی وارد عرصه ی رقابت شد. جالب اینجاست که این عناصر برانداز، خودشان قبول دارند که دیگر حنایشان برای مردم رنگی ندارد اما بعضی از به اصطلاح اصولگرایان، برای مصلحت اندیشی ها و مقاصد سیاسی-قبیله ی خودشان، دائم خطر اینها را در تریبون هایشان گوشزد می کنند!

یکی از خط قرمزهای مشترک هر دو جبهه متحد و پایداری، مقابله و مخالفت با گروه انحرافی است. اما در مورد این گروه باید به این نکته اشاره کرد که بعضی از دوستان جبهه ی متحد باز هم به همان دلایل بالا، یعنی مصلحت اندیشی های غیر واقعی و مقاصد قبیله ای در عرصه ی سیاست، تصویری کاریکاتوری و وحشتناک از این گروه به مردم ارائه می دهند که در نهایت نتیجه می گیرند به دلیل خطر بسیار زیاد آنها! ما باید با هر ساز و کاری شده با هم متحد شویم؛ حالا این ساز و کار می خواهد سهم خواهی باشد یا متحد شدن با ساکتین فتنه یا...

برخی می گویند گروه انحرافی قرار است با عناصر ظاهرالصلاح و ظاهراً ولایی در شهرهای کوچک و نیز با هزینه های هنگفت برای هر کدام، وارد انتخابات شوند. اولاً این در حد یک گمانه زنی است. ثانیاً در همان ابتدای امر به تناقض "ولایی بودن" و "صرف هزینه های هنگفت" می رسیم. ولایی بودن و صرف هزینه های میلیاردی از منابع نامعلوم یک استراتژی ضعیف و بچه گانه است که هر کسی را در همان ابتدای امر متوجه بودار بودن کاندید مورد نظر می کند. ضمن اینکه در حالت کلی این نوع نگاه به مردم ، نگاهی غیر اخلاقی و توهین آمیز است. اینکه ما فکر کنیم کاندیدایی بتواند تنها با ابزار پول، رأی مردم را جمع کند، هم نوعی توهین به مردم و هم خلاف تجربه است.

انتخابات 84 را که یادمان نرفته است، کسی که با دست خالی و فقط با کمک های مردمی آمده بود به میدان، بر قطب کانون ثروت و قدرت با تبلیغات آنچنانی اش پیروز شد. عبرت گرفتن از تاریخ برای همین جاهاست. ضمن اینکه مطهری زمان، حضرت علامه مصباح یزدی(حفظه الله) فرمودند: "حضرت امام(ره) به ما آموخت که خدا قبل از هر جا در میدان سیاست است" و "خدای سیاست همان خدای جبهه هاست". این فرمایش حضرت علامه مصباح یزدی معنای عمیقی دارد. چیزی که ما فهمیدیم این است که چطور فرزندان حضرت روح الله در جنگ تحمیلی با دستان خالی ولی با ایمان توانستند در برابر بیش از 20 کشور جهان بایستند و پیروز شوند، حال در عالم سیاست هم همان خدا، ربوبیت و حاکمیت می کند. اگر با خدا بستیم پیروزیم و گرنه اگر به بهانه ی رأی آوردن، اصول اصولگرایی را زیر پا گذاشتیم، در حقیقت با چیز دیگری غیر از خدا بسته ایم.

والعاقبة للمتقین

+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم بهمن 1390ساعت 11:38 توسط محمد روزبهانی | 6 نظر



+ نوشته شـــده در دوشنبه 90/12/1ساعــت 8:25 صبح تــوسط عباس | نظر