پیامهای انتخابات 12 اسفند
بسمه تعالی
این انتخابات این پیام را به گروه ها و جریان های سیاسی هم داد که گروهبندیهای سیاسی تا زمانی برای مردم ارزش دارند که سلیقه جدیدی برای مدیریت کشور از آنها بیرون بیاید نه اختلاف و جند دستگی در اصول و امهات انقلاب.
|
|
|
|
|
بصیرت:با ترسیم برخی از شرایطی که انتخابات12 اسفند در آن برگزار شد و در حالی که نظام سلطه فشارهای همه جانبه نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی خود را برای کاستن از مشارکت سیاسی ملت به کار برده و ایادی آن نیز انتخابات را تحریم کرده بودند، حضور ملت ایران با بیش از 30 میلیون واجدین شرایط رای در پای صندوقها حماسهای بود که حیرت بسیاری از تحلیلگران دنیا را برانگیخت. به گونه ای که آنها در صدد واکاوی معنای رفتار انتخاباتی مردم ایران برآمدند و همه متفقا این انتخابات را دارای پیام های راهبردی چند وجهی برای تمام بازیگران انتخابات نهم مجلس در داخل و خارج تحلیل کردند. در نگاهی بیطرفانه به رفتار سیاسی ملت ایران در این دوره از انتخابات میتوان این رفتار معنادار سیاسی را حاوی این پیامها دانست:
1- مقبولیت و مشروعیت مردمی نظام؛ حضور گسترده و قابلتوجه واجدین شرایط رای در این انتخابات نشان داد نظام جمهوری اسلامی همچنان از حمایت اکثریت ملت برخوردار و شالوده محکمی داشته و به شجره طیبه ای مبدل گردیده که ریشه در قلوب ملت ایران زمین دارد. به واقع مردم کلیت نظام سیاسی را پذیرفته و خواهان رشد و پیشرفت کشور در این چارچوب هستند.
2- هدفگذاریهای غلط غرب؛ این انتخابات نشان داد هرچه فشار دشمنان نظام اسلامی بیشتر شود، حضور آحاد ملت هم بیشتر خواهد شد. این انتخابات نشان داد ضدانقلاب خارجنشین درک درستی از شرایط داخلی نداشته و حربه تحریم آنها نهتنها کارساز نیست، بلکه سبب مشارکت بیشتر آنها نسبت به دو دوره قبلی مجلس هم گردیده است. در حالی که آمار ثبت شده میزان مشارکت را در انتخابات دور هفتم و هشتم مجلس حدود 52 درصد نشان میداد، افزایش تقریبا 12 درصدی آرا در این دوره حکایت از آن دارد که تحریم انتخابات و تحریم اقتصادی انگیزه ملت برای حضور در پای صندوقهای رای را بیشتر کرده است. این مطلب به معنای این است که هدفگذاریهای غرب دربارهی ایران، نادرست و روش اعمال فشار مستقیم که به خصوص در چهار ماه گذشته برای رسیدن به این اهداف در پیش گرفته شده نیز از آن نادرستتر بوده است. چرا که نه تنها به نتیجهی مطلوب منتهی نشده بلکه افزایش توان و انگیزهی مقاومت مردم ایران را نیز در مقابل غرب به همراه داشته است.
3- تقویت وحدت ملی؛ این انتخابات نشان داد که الگوی سنتی در خصوص ایران که نشان میدهد فشار خارجی به این کشور منجر به تقویت وحدت ملی در داخل میشود کماکان صادق است. در این ارتباط پیغامی که آمریکا باید دریافت کند این است که افزایش فشارها ممکن است وحدت ملی در ایران را به جایی برساند که حتی گروههای غربگرا نیز در همسویی با فضای عمومی کشور در مقابل غرب قرار بگیرند. به بیان دقیقتر آمریکاییها باید بدانند تأثیری که افزایش فشار بر محیط داخلی ایران میگذارد، ضد غربی شدن رادیکال جامعه است. به گونهای که حتی طیفهای غربگرا نیز هم اینک در غربگرایی خود دچار مشکل شدهاند. البته این اتفاق بدون آن که پروژهای در داخل برای آن تدبیر شده باشد، نتیجهی طبیعی فشارها به شمار میآید.
4- تسویه حساب با جریان فتنه؛ نکتهی قابل توجه دیگر آن که از حدود یک سال قبل، جریان ضد انقلاب این گونه وانمود میکرد که مردم در سال 90 انتقام برخوردهای سال 88 را از نظام خواهند گرفت. چرا که پس از فتنه، دوباره نظام به رأی آنها نیاز پیدا کرده و بر این اساس مردم با تحریم انتخابات دست به انتقام گیری خواهند زد. در واقع علت انتخاب استراتژی تحریم از جانب ضد انقلاب و ائتلاف نسبی به وجود آمده میان عوامل داخلی و خارجی این جریان دقیقاً بیانگر همین موضوع بود. با این وصف مشارکت 52 درصدی در شهر تهران در این انتخابات نشان داد که جریان فتنه همان اندک سرمایهی اجتماعی خود را نیز که طبقهی متوسط شهری بود - طبقهی محروم را که مدتها پیش از دست داده- و آنها گمان میکردند که این طبقه را کماکان به همراه دارند، از دست داده است. به بیان دقیقتر مردم با یک شیب ملایم و در عین حال صعودی از سال 88 به این سو به طور دایم در حال نزدیکتر شدن به نظام هستند. این در حالی است که طرف خارجی و ضد انقلاب همواره در این مدت مدعی بودند که مردم از نظام فاصله گرفتهاند؛ اما امکان ابراز این موضوع را ندارند. در این ارتباط باید گفت حال که مردم قدرت ابراز پیدا کردند به خوبی مشخص شد که این تحلیل تا چه اندازه نادرست است.
5- مشخص شدن وزن اجتماعی باند انحرافی؛ این انتخابات عیار حلقه انحراف و وزن آن را نیز به خوبی به تصویر کشید. چرا که مشخص شد بدنهی اجتماعی آن بسیار ناچیز است. در واقع باید گفت همان گونه که از دست رفتن سرمایهی اجتماعی جریان فتنه آشکار گردید، عدم حضور جدی حلقه انحرافی نیز همان پیام را به همراه داشت. در واقع نتیجهی انتخابات نشان میدهد که عدم حضور جریان فتنه و انحراف تأثیری در میزان مشارکت نگذاشته و حتی مشارکت را به سمت گزینههای رادیکال موجود نیز سوق نداده است. به گونهای که فردی چون آقای «علی مطهری» نیز نتوانست رتبهای بهتر از نهم برای ورود به مجلس کسب نماید.
6- مرجع بسیج اجتماعی؛ در این دوره مشخص گردید که توان بسیج گری و متقاعد کنندگی دو جریان فتنه و انحراف از دست رفته و تنها مرجعی که در ایران توان بسیج اجتماعی دارد، رهبری است. اهمیت این نکته از آن روست که جریان فتنه از سال 88 به این سو همواره بر این ادعا بوده که توان بسیج عمومی را داشته اما امکان این مسأله از آنها سلب شده است. جریان انحراف نیز مدعی است که اساساً کل سرمایهی اجتماعی پای کار نظام ریشه در عملکرد دولتهای نهم و دهم داشته و نظام به طور خالص سرمایهی اجتماعی چندانی ندارد. این انتخابات مشخص کرد که هر دو جریان در تخمین میزان سرمایهی اجتماعی خود دچار خطایی فاحش بوده و در حالی که به واقع، هر دو طرف از صحنهی انتخابات کناره گرفته بودند، تنها کسی که توانست مردم را برای حضور در پای صندوقهای رأی بسیج نماید، رهبری انقلاب بود.
7- پیام به گروه ها و جریان های سیاسی؛ این انتخابات این پیام را به گروه ها و جریان های سیاسی هم داد که مردم با هیچ گروهی عقد اخوت نبسته اند و تنها پیروی از اسلام، حرکت در خط امام و اطاعت از ولایت و توجه به منافع کشور است که سبب رویکرد و عدم رویکرد مردم به گروه و جریان خاص می شود. گروهبندیهای سیاسی تا زمانی برای مردم ارزش دارند که سلیقه جدیدی برای مدیریت کشور از آنها بیرون بیاید نه اختلاف و جند دستگی در اصول و امهات انقلاب. البته می توان از پیام اخصاصی این انتخابات برای جریانهای سیاسی نیز یاد کرد. مثلا جریانهای اصلاح طلب و دوم خردادی اگر خود را ملزم به قانون دانسته و بر خط اعتدال و مصالح کشور حرکت کنند، هم فضای سیاسی برای فعالیت آنان باز است و هم مردم از آنها متناسب با شایستگی و کارامدی استقبال خواهند کرد. اما اگر در مسیر ساختارشکنی و هم پیمانی با بیگانگان قدم برداشته و منافع جناحی را بر منافع ملی مقدم بدانند و حاضر به تمکین به قانون نباشند، راهی جز انزوا و انفعال نداشته و ملت آنان را به سادگی طرد کرده و به فراموشی خواهد سپرد. یا در خصوص پیام ملت به جریانهای اصولگرا می توان گفت که به رغم این که اکثریت نمایندگان انتخابی مردم از اصولگرایان هستند، اما نوع و ترکیب لیست ها، ترجمان این است که آنچه ملت از اصولگرایان خواهانند، نه افراطیگری و شعارزدگی، که کارآمدی و اعتدال و تلاش برای همگرایی و پرهیز از اختلاف است.
8- پیام به کشور های غربی و اپوزیسیون؛ مهمترین پیام انتخابات نهم مجلس برای کشور های غربی و اپوزیسیون آن بود که اولا هر جریانی که از مسیر خاص مردم کنار برود اثر گذاری خود را از دست می دهد؛ این جریان ها با این توهم که تصور می کردند جامعه از اقدامات و برنامه های آن ها تبعیت خواهد کرد حداکثر تلاش خود را برای تحریم انتخابات ارائه کردند اما پیام این انتخابات شکست استراتژی آنها بود. اپوزسیون خارجی و کشور های غربی در طول زمان منتهی به انتخابات تلاش می کردند که شکافی که میان مردم و مسئولان بوجود آمده است را با تبلیغات گسترده با فضاسازی به نفع خود مصادره به مطلوب کنند تا با این شرایط ضمن ارائه این تحلیل که نظام جمهوی اسلامی پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است ، گفتمان دو گانه سازی بین رهبری انقلاب و دیگر جریان های نظام را القا کنند.
9- ولایت پذیری؛ مهمترین پیام ملت برای رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که ای رهبر بزرگوار! تا آخرین قطره خون خود در دفاع از راهی که با تو آغاز کرده ایم و بر سر پیمانی که با تو بسته ایم استوار خواهیم ماند و نخواهیم گذاشت که تاریخ تکرار شده و امام عدالتخواه زمانه مظلوم و تنها بماند.
|
|
+ نوشته شـــده در چهارشنبه 91/1/16ساعــت 11:16 صبح تــوسط عباس |
نظر