آقایان اصولگرا؛ این بود نتیجه فریاد های وحدت وحدتتان
بدون شک می توان پیروز واقعی در ایام پرالتهاب انتخابات گذشته را جبهه پایداری انقلاب اسلامی دانست که از مواضع انقلابی و آرمانهای انقلابی خویش به هیچ وجه کوتاه نیامد و فریب برخی افراد معلوم الحال را نخورد و با چراغ هدایتی که ولی امر مسلمین جهان به دست مطهری زمان داده بود، مسیرش را تنظیم نمود.
سرویس سیاسی بی باک؛ مهدی صاحبی: در ماههای گذشته بحث "وحدت اصولگرایان" تبدیل به چماقی در دست مخالفان جبهه پایداری انقلاب اسلامی گردیده بود تا از سویی این جبهه انقلابی و مردمی را به وحدت شکنی و بازی در زمین دشمنان نظام و انقلاب متهم نمایند و از سویی دیگر به دروغ پشت پرده جبهه پایداری را جریان انحرافی توصیف نمایند اما از آنجا که به اصطلاح خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند، به مرور دم خروس مخالفان جبهه پایداری انقلاب اسلامی بیرون زد و نهایتا تک تک پیش بینی های جبهه پایداری درست از آب در آمد.
خطر حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم اگرچه از همان ابتدا از سوی جبهه پایداری بی اساس اعلام شده بود اما عده ای آنرا بهترین وسیله برای متقاعد کردن جبهه پایداری به منظور وحدت با برخی مردودین می دیدند.
اگرچه هیچ نشانه ای از حضور پررنگ اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم نبود زیرا این جریان آنچنان ورشکسته و مطرود ملت گردیده که سالها فرصت نیاز دارد تا قدری قد راست کند اما برخی همچنان اصرار به وحدت با برخی ساکتین فتنه و نفوذیان در جریان اصولگرایی را داشتند و تنها این اعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامی بودند که بر عهدی که با خدای خویش بسته بود؛ پایدار ماند و فریب جنجالها را نخوردند.
کم کم پوچی ادعای خطر حضور اصلاح طلبان بر همگان آشکار شد اما عده ای همچنان اصرار داشتند تا جبهه پایداری بر سر سفره ای بنشیند که برخی ساکتین فتنه و نفوذیان باند هاشمی رفسنجانی نان آور آن بودند لذا اینبار از سرمایه گذاری جریان انحرافی بر روی کاندیداهای مستقل خبر دادند.
برای اعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامی از همان ابتدا پر واضح بود که در کنار نیت مقدس برخی دلسوزان، متاسفانه امروزه وحدت لباسی بر تن برخی باندهای قدرت و ثروت بود که تنها هدفشان رسیدن به صندلی های رنگین مجلس نهم می باشد.
اوایل سال جدید بود که بار دیگر دم خروس نفوذیان هاشمی رفسنجانی در جبهه متحد بیرون زد. اقای باهنر در ارگ جدید بم دیدار محرمانه ای را با آقای هاشمی رفسنجانی برگزار کرد. " بی باک" خبر این دیدار را فاش کرد و دو طرف نیز بعد از یک هفته مجبور به اعتراف نسبت به این دیدار شدند.
اما عده ای همچنان اصرار داشتند که جبهه پایداری انقلاب اسلامی تسامح نماید و راهی را در پیش بگیرد که نهایتا سرانجام خوشی برای جریان اصولگرایی ندارد.
آنان که منطق تخریبی خود علیه جبهه پایداری انقلاب اسلامی را عدم پیوستن به جبهه متحد اصولگرایان معرفی می کردند، بعد از رسیدن به مجلس با استفاده از قطار وحدت، به یکباره تاریخ مصرف وحدت را تمام شده دیدند و سازکار جدیدی را در پیش گرفتند.
کاندیداهای مستقلی که روزی از سوی همان جریان داعیه دار وحدت به جریان انحرافی نسبت داده می شد؛ و عامل پیروزی و راهیابی آنها به مجلس نهم را عدم وحدت جبهه پایداری عنوان می کردند؛ به یکباره در نزد این گروه مطهر شدند و با آغوش باز از سبدهای رای شان استقبال شد.
نه تنها کاندیداهای مستقل بلکه اصلاح طلبان و حتی اقلیتهای دینی نیز اصولگراتر از اصولگرایان و رهروان حقیقی ولایت خطاب شدند و لباس وحدت به همین راحتی به دور انداخته شد.
مهم این بود که باهنرها با پوشیدن لباس وحدت به مجلس بروند که رفتند و حال دیگر وحدت ادعایی برای برخی پشیزی ارزش ندارد که بخواهند برایش وقت هدر دهند و حتی برای فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم نیز ارزشی قائل نبودند تا در مراسم این جمع حضور پیدا کنند زیرا باهنرها کارهایشان را هرچند دیر اما خیلی سریع انجام داده بودند و دیگر حضور در چنین مراسم هایی تنها اتلاف وقت بود!
به هر حال مجلس نهم عملا آغاز بکار کرد و عموم نمایندگانش نیز آنگونه که به نظر می رسد قرار است رهروان ولایت باشند اما امیدواریم رهروان ولایت نیز همچون ضرورت وحدت اصولگرایی برای عده ای تاریخ مصرف نداشته باشد و در ایام حساس انتخابات آتی ریاست جمهوری بار دیگر صدای "این عمار" ولی امر مسلمین جهان به گوش نرسد تا عده ای با سکوتشان فتنه های جدیدتری را رقم زنند.
از سوی دیگر باید متذکر شد که قطعا این انتخابات نیز درسهای زیادی برای اصولگرایان داشت. درسی که باید اصولگرایان از راز دیدار اخیر حضرت امام خامنه ای با حضرت علامه مصباح یزدی می گرفتند.
آنگاه که ولی امر مسلمین صریحا از بصیرت به معنای حقیقی کلمه در وصف علامه مصباح یزدی سخن به میان می آورد، برخی باید به حقیقت این امر واقف می شدند و به تائیدات امام شان اعتماد می کردند و مسیر خود را از عمار حقیقی انقلاب جدا نمی کردند و به جای پذیرش توصیه های ایشان، از وحدت با برخی ساکتین و منحرفین دم نمی زدند.
البته از آنجا که آقای باهنر از میان سیاستمدارانی که نویسنده از منتقدین آنهاست، در سعه صدر و آزادی دادن به منتقدان از باجنبه ترین هاست، راحتر می توان پیرامون وی اظهار نظر کرد و صریحا اعلام کرد که برای ادامه نفوذ برخی جریانات و باندها در مجلس نهم یک باهنر کافی بود که آنهم به برکت اشتباهات مکرر اعضای جبهه متحد و گوش ندادن به سخنان روشنگرانه حضرت علامه مصباح یزدی این امر محقق شد و امروز جز افسوس چیزی برای اصولگرایان حقیقی باقی نخواهد ماند.
به هر حال امروز رئیس و هئیت رئیسه مجلس نهم مشخص شدند و بازیچه بودن ابزار وحدت در دست برخی سیاستمداران نیز به روشنی مشخص شد اما اصولگرایان حقیقی باید درس بگیرند و از عمار پنداری خود فاصله گرفته و بدانند که در انتخابهای بعدی خود پشت سر کسی راه بیفتند که امام امت مکرر مهر تائید بر بصیرت، علم و تقوای والای وی زده باشد نه اینکه تمام هم و غم خویش را نوشتن شبنامه علیه مطهری زمان و شانتاژ به راه انداختن علیه شاگردان وی قرار دهند تا عده ای را خواسته ناخواسته با مرکب وحدت به مجلس برسانند که تنها به وحدتی معتقدند که برایشان نان آوری داشته باشد.
بدون شک می توان پیروز واقعی در ایام پرالتهاب انتخابات گذشته را جبهه پایداری انقلاب اسلامی دانست که از مواضع انقلابی و آرمانهای انقلابی خویش به هیچ وجه کوتاه نیامد و فریب برخی را نخورد و با چراغ هدایتی که ولی امر مسلمین جهان به دست مطهری زمان داده بود، مسیرش را تنظیم نمود.