بسمه تعالی
به گزارش مشرق ، 18 ماه است که صهیونیسم جهانی با تمام توان مبتنی بر دکترین حملات پیش دستانه، در یک حرکت معکوس و برگشتی، بر بازگرداندن ضربات سنگین وارد شده بر صهیونیسم توسط انقلاب های اسلامی، بر پیکر منشأ آنها یعنی اسلام انقلابی و جبهه مقاومت اسلامی ضد صهیونی، متمرکز شده است. شاه بیت استراتژی دشمن در این دکترین، تغییر پارادایم( Paradigm Shift ) و میدان منازعه و انقلاب ها از اسلامی- صهیونی به اسلام انقلابی –اسلام سلفی است. نقطه کانونی این تلاش ها برای تغییر میدان و طرح فریب استراتژیک، آتشفشان دمشق است. اما آتشفشانی که با تسلط ارتش بر تقریبا تمامی مناطق کشور و شکستن معدود مقاومت های صورت گرفته در مواضع تروریست ها بیشتر به آتشفشانی خاموش مانده است.
به گزارش مشرق ، 18 ماه است که صهیونیسم جهانی با تمام توان مبتنی بر دکترین حملات پیش دستانه، در یک حرکت معکوس و برگشتی، بر بازگرداندن ضربات سنگین وارد شده بر صهیونیسم توسط انقلاب های اسلامی، بر پیکر منشأ آنها یعنی اسلام انقلابی و جبهه مقاومت اسلامی ضد صهیونی، متمرکز شده است. شاه بیت استراتژی دشمن در این دکترین، تغییر پارادایم( Paradigm Shift ) و میدان منازعه و انقلاب ها از اسلامی- صهیونی به اسلام انقلابی –اسلام سلفی است. نقطه کانونی این تلاش ها برای تغییر میدان و طرح فریب استراتژیک، آتشفشان دمشق است. اما آتشفشانی که با تسلط ارتش بر تقریبا تمامی مناطق کشور و شکستن معدود مقاومت های صورت گرفته در مواضع تروریست ها بیشتر به آتشفشانی خاموش مانده است.
کدام تحلیلگر است که منکر تک شلیک صهیونیزم جهانی و زدن اهداف چندگانه ای، همچون 1. تغییر اولویت ذهنی مسلمانان از نابودی اسرائیل به تصفیه حساب و تفرقه مذهبی 2. انحراف انقلاب های منطقه 3. تخلیه انرژی های ضد صهیونی انباشته شده در منطقه 4. تغییر ژئوپلتیک منطقه به نفع اسرائیل و .... در فتنه شام باشد. این نمایش خونین در سطوح تاکتیکی- تکنیکی از عوامل دسته سوم همچون ارتش به اصطلاح آزاد سوریه، القاعده و تروریستهای مزدور سلفی بین المللی(کرد، لیبیایی، افغانی،کویتی،...) به عنوان بازیگران و در سطوح عملیاتی از عوامل دسته دومی همچون ترکیه، عربستان، اردن و قطر را برای بازی در نقش مدیریت میدانی و پشتیبانی صحنه و در سطوح استراتژیک از عوامل دسته اول اروپایی-آمریکایی به عنوان بازیگردانان صحنه بهره می گیرد.
اما کارگردان همیشگی اینگونه نمایش های خونین، همراه همیشگی مشکلات اسلام از بدو بعثت، اسرائیل است. کارگردانی که تمامی بازیگران و بردگان شیطان، جلب رضایت و لبخند شیطانی وی را آرزو دارند. اما به قول ایرانی ها جوجه را آخر پاییز می شمارند. چرا که مطابق با قواعد علوم استراتژیک اگر تمامی تلاشهای تاکتیکی و عملیاتی مجموعه بازیگران جبهه صهیونیسم جهانی، وارد آوردن قویترین ضربه و بدست آوردن دستاورد فوق استراتژیکی سقوط سوریه به عنوان حساس ترین حلقه از زنجیره پشتیبانی جبهه مقاومت جهانی- اسلامی باشد باید گفت:به کجا چنین شتابان، مسیر بن بست و خطر مرگ جمعی در کمین است.
برای رسیدن به این منظور جبهه مقاومت جهانی- اسلامی دستور کار خود را شناسایی دشمن، شناسایی استراتژی آن و حمله به استراتژی قرار می دهد.
پایکوبی در خانه عنکبوت: برآورد وضعیت
از زمان شکل گیری بحران در سوریه تا اوج گیری و تداوم آن تا کنون، سیر منازعه از تقابل : 1. نظام- مردم به 2. نظام و بخشی از مردم با بخشی از مردم و از آن به 3. تقابل نظام- تروریستهای داخلی، تحت نظارت منفعلانه ی مردم رسیده است و در ادامه در حال تبدیل به 4. تقابل نظام و بخشی از توده مردم با تروریسم بین المللی به پشتیبانی اسلام سلفی و رهبری آمریکا و اسرائیل می باشد.
فعال شدن آتشفشان: گام ها در روند تغییرات و وضعیت صحنه
1. بررسی وضعیت بحران نشان می دهد که صهیونیسم جهانی ابتدا در رویکردی امنیتی و مشابه سناریوهای پیاده شده در ایران و با استفاده از عناصر و ابزار نرم و نیمه سخت، با عملیات روانی گسترده و بمباران پر حجم رسانه ای، در پی ایجاد شکاف و تقابل بین نظام حاکم و مردم و پیاده سازی مشابه انقلاب-کودتاهای نرم بود تا از این رهگذر با کمترین هزینه بیشترین بهره را ببرد اما انتقال تجربیات فتنه 88 به رهبری سوریه، نظام و ملت سوریه را از در غلتیدن در این دام خطرناک یعنی تقابل و جدایی دولت و ملت نجات دهد. در همین بازه است که تغییر فاحشی در رفتار نیروهای امنیتی و ارتش با تظاهرات مسالمت آمیز مردم دیده می شود و استفاده از الگوهای دفاعی نرم ایران اسلامی باعث شد تا کار به جایی برسد که تظاهرات های پی در پی و گسترده ای در حمایت از بشار اسد در برابر فشار خارجی برگزار شود که رسما شکست خطرناک ترین مهمترین مرحله از توطئه های دشمن بر علیه سوریه را به همه اعلام نمود.
2. اما هرچند دشمنان در مرحله قبل، در دسترسی به اهداف خود ناکام مانده بودند اما تنها معجونی از فشارهای دیپلماتیک و رسانه ای و ساماندهی گروههای مسلح لازم بود که تا با ایجاد زمینه بوسیله دستاوردهای اندک بدست آمده از مرحله قبل، دشمن منازعه را از یک بحران با دُز قدرت نرم بالا به منازعه ای با دز قدرت نیمه سخت بالا و در حال ترکیب با قدرت سخت تبدیل کند. نتیجه این تلاش های دشمن، ظهور عملیات تروریستی- انفجاری و گروههای مسلح شورشی و گسترش آن به مناطق مختلف کشور بود که هرچند خبر از نیت صهیونیسم در به راه انداختن حمام خون می داد اما نکته ی دلگرم کننده، شناخت صحیح از واقعیات صحنه و چهره واقعی تروریست ها و رهبران این فتنه و فاصله گرفتن مردم از آنها بود که در نتیجه هر چند در ابتدا به یاری نظام سوریه نپرداختند اما دست به اقداماتی بر خلاف منافع آن نیز نزدند. در ادامه این روند با گسترش وحشی گریهای تروریست ها حتی منجر به مشارکت و حمایت بخشی از مردم در دفاع از کشور در برابر تروریست ها در روزهای اخیر نیز شد که می توان آنرا بزرگ ترین و مهمترین دستاورد قابل دستیابی بشار اسد قلمداد کرد.
3. در ادامه در حالی که با گسترش پشتیبانی های خارجی از تروریست ها و فشارها به بشار اسد کار به جایی رسید که علاناً برای جنگ بر ضد نظام سوریه، از کشورهای درجه دوم در سناریو، نیرو جذب و اعزام می شد. سوریه به عنوان کانون فشارهای صهیونیسم جهانی برای تغییر سرنوشت انقلاب های منطقه، از همه سو آماج حملات تروریستی بوسیله ی نیروهای داخلی و خارجی قرار گرفت. ترکیب آنها با انواع فشارها در حوزه های دیگر امنیت ملی (اقتصاد، سیاست) باید سوریه را در محدوده ای محصور ساخته و با افزایش دمای محیطی میدان تا فراتر از آستانه بقاء ملیسوریه، کشور را به مرحله فروپاشی سیستمی می کشاند. بشار باید در آتش کوره ای که اسرائیل بواسطه بردگان سیاسی خود در آن می دمید ذوب و نابود می شد. کوره، آتشفشان دمشق[1] نام داشت. از اینرو همانطور که استراتژیست های ایرانی پیش بینی نموده بودند پس از آنکه از بهره برداری از مدل لیبی (تصرف یک شهر اصلی به عنوان پایتخت مخالفان) موفقیتی حاصل نشد، حملات بصورت لکه های جوهر در تمامی نقاط کشور با تمرکز ویژه در دمشق انجام گرفت و از آنجا که سیستم دفاعی سوریه از مدل جنگ نا متقارن و دفاع موزائیکی بواسطه ساختار کلاسیک ارتش خود بی بهره بود، نتوانست در مراحل انتقال، استقرار و آماده سازی تروریست ها به عملیات پدافندی بپردازد. البته پیش دستی ارتش در قلع و قمع و دستگیری تروریست ها در مراحل پیش از آغاز عملیات تروریستی فراگیر و گسترده در زمان طراحی شده در ابتدای ماه رمضان، آنرا به موفقیتی برای جبهه مقاومت ضد صهیونی مبدل ساخت. اما همزمانی حملات گسترده ی تروریستی، قطع شبکه های ملی سوریه، انفجار دفتر امنیت ملی، عملیات روانی گسترده مبنی بر کشته شدن بشار و سقوط پایتخت همه و همه حاکی از کودتای بزرگی بود که بدلیل هوشیاری ارتش در آخرین لحظات، و نارس چیده شدن آن، عقیم ماند.
4. در گامی دیگر علارغم ضربات سنگین این کودتای نا موفق به جبهه مقاومت، دستاوردهای بسیاری را نیز به ارمغان آورد که کشته و اسیر شدن هزاران تروریست؛ انهدام بسیاری از منابع و زیر ساخت ها و برگ های برنده ی جبهه صهیونیستی؛ هوشیار شدن، ارتقاء حساسیت، عملکرد و روحیه ارتش؛ روشن تر شدن خطوط حق و باطل برای امت اسلامی به علت خاصیت همیشگی خون شهدا، و از همه مهم تر ارتقاء آستانه مقاومت و بقاء ملی؛ از جمله آنهاست. اهمیت مولفه اخیر در مقاومت در بازه های کوتاه، اما سنگین و شوک آور تهدید بقاء یک ملت همچون روزهای آغاز یک جنگ است که در صورت مقاومت ملت و عدم فروپاشی سیستمی در مراحل اولیه ی ورود تهدید، تمدن هدف قرار گرفته شده به مرور تجربه و مهارت تطبیق خود با شرایط جدید را کسب نموده و تهدیدات در آن سطح را کنترل می نماید. در اینصورت سوال این است، حال که سوریه آستانه ی بقاء خود را با ضربات سنگینی همچون تهاجم اخیر آزموده آیا جبهه صهیونیستی توان وارد آوردن ضربه ای سهمگین تر را دارد یا خیر؟
5. در نهایت توجه به شکست تروریست های داخلی و تحرکات نیروهای خارجی همچون گسترش استقرار نیروهای نظامی ترکیه با افزایش تنش های سیاسی، در منطقه و استقرار نیروهای آمریکایی در کنار صهیونیستها در بلندی های جولان و در مرزهای ترکیه و اردن در کنار نیروهای نظامی عربستان و قطر و امارات و حضور نیروهای فرانسوی در مرزهای لبنان در نزدیکی مناطق الزبدانی و سرگایا[2] ما را به این جمع بندی می رساند که عقب نشینی در جبهه نظامی داخلی و افزایش حجم و سرعت تحرکات و فشارهای دیپلماتیک و رسانه ای دشمن در کنار افزایش حجم و تحرکات نیروهای متحد صهیونیستی منطقه ای و فرامنطقه ای در مرزهای سوریه بگونه ای است که نشان دهنده ناامیدی صهیونیسم جهانی از کسب نتیجه از مجموعه عملیات تروریستی ضد سوری در داخل مرزها می باشد به دنبال فرصتی خواهد بود که مجموعه نیروهای دپو شده را بصورت مستقیم یا نیابتی وارد معادلات سازد.
"ضربه ای که مرا (سوریه) نکشد مرا قوی تر خواهد ساخت"
خانه عنکبوت و آتشفشان: حمله به استراتژی دشمن
اگر تمامی آنچه گفته شد را تلاشهای دفاعی جبهه مقاومت در جهت برچیدن کشتارگاه ایجاد شده توسط صهیونیست ها و اجتناب از شکست بدانیم حال باید بدنبال راه های پیروزی گشت .
در بررسی تمامی صحنه ها رازی فراموش شده مشاهده می شود. تمامی این مهمانی به سفارش کسی برپا شده است که از پرداخت هزینه آن فرار می کند. گزارشات حاکی از آن است که از ابتدای بحران در سوریه به مقامات اسرائیلی مؤکدا از سوی مقامات آمریکایی اعلام شده است که از هر گونه اظهار نظر در این باره پرهیز نمایند و هرگونه ردپایی از خود را در این بحران از بین ببرند. و باید گفت تمامی تلاشها توسط بازیگران صحنه به دلیل در امان و سایه نگاه داشتن اینگروگان جبهه مقاومت، عمق استراتژیک، قلب و یگانه چشم صهیونیزم جهانی یعنی اسرائیل از تبعات و حرارت انفجار این آتشفشان می باشد.
از سویی دیگر با جمع بندی تمامی تحلیلها و تجربیات گذشته در جبهه مقاومت همچون:
دفاع تهاجمی جبهه شمالی اسرائیل در جنگ یوم کیپور 1973 در بستن دهانه ورودی تنگه بقاع به روی نیروهای پشتیبان سوریه [3]
نظرات و تجربیات تأکید شده ژنرالهایی همچون حاج احمد متوسلیان در هدف قرار دادن عمق استراتژیک دشمن به جای لبه جلویی منطقه نبرد و یا نظریات تهاجمی ژنرالهایی مانند حاج قاسم سلیمانی در زمان های مشابهی مانند محاصره لشگر 41 ثارالله پس از عملیات نصر 4 و بسیاری از تجربیات دیگر[4]
مد نظر قرار دادن نتایج اجرای استراتژی دفاع متحرک در طی جنگ ایران- عراق و پس از آن توسط نیروهای فرا منطقه ای و صهیونیستی[5]
نیاز به شفاف شدن صحنه سوریه برای امت اسلامی و رسوا شدن تروریست های وهابی- صهیونی و جلوگیری از تفرقه و اجرای دکترین کیسینجر: بگذار آسیایی با آسیایی و (مسلمان با مسلمان) بجنگد.
نگاه استراتژیک به محدوده محصور آتشفشان و نقطه کانونی کوره ایجاد شده در سوریه و لزوم تخلیه ی انرژی و حرارت انباشته شده آرام سازی جو حیاتی سرزمین شام و نابودسازی توأمان منشاء این خرابی ها با خراب کردن آوار خرابی های ایجاد شده بر سر مسببین آن در سرزمین های اشغالی این نتیجه کلیدی حاصل می شود که تنها راه شکست دشمن و وادار نمودن آن به عقب نشینی حمله به استراتژی دشمن یعنی شکست زنجیره طرح های تأمین امنیت اسرائیل و"حمله به تل آویو" است.
تل آویو و دمشق
"آتشفشان دمشق تا زمانی روشن خواهد بود که دود آن به خانه عنکبوت (تل آویو) نرسد"
ساعت صفر به وقت تل آویو: استراتژی اقدام
مطابق با دکترین تاریخی امام خمینی (ره) که فرمودند: اگر در برابر دین ما بایستند در برابر دنیای آنان خواهیم ایستاد.
"اگر تمام این خون ها برای تأمین دنیایی بهتر برای اسرائیل است ما نیز دنیای آنان را نابود خواهیم کرد."
مبتنی بر همین دکترین، جبهه مقاومت جهانی- اسلامی همواره در پی فرصتی بوده تا با کمترین هزینه و تبعات ، ضربه کاری و نهایی خود را بر پیکر پوسیده و منحوس این شیطان(اسرائیل) فرود آورد.
از اینرو در بررسی امکان سنجی این اقدام در لایه فوق استراتژیکی، توازنی از قدرت، میان نیروهای موجود در این سطح از قدرت در منطقه، بصورت محور شرقی: ایران، روسیه، چین و محور غربی: ناتو و متحدین آن مشاهده می شود که هرگونه دخالت طرف مقابل بسته به نوع، میزان و نحوه اِعمال تهدید، منجر به دفاع اجتناب ناپذیر پاسخ محور شرقی خواهد شد و از آنجا که تمدن غرب به دلیل بحران های گوناگون اقتصادی، اجتماعی توان پاسخگویی و کنترل چالشهای بزرگ و فرامنطقه ای را از دست داده است[6] و در بهترین شرایط نیز فاقد توانایی رویارویی با چندین چالش و درگیری در چندین جبهه می باشد، فعلاً از دست زدن به این قمار بزرگ تا قرار گرفتن در شرایط اجبار، اجتناب خواهد کرد. در اینصورت می توان برایند نیروهای فوق استراتژیک را صفر دانست و حالتهای مختلف سناریوی منازعه را در نتایج حاصل از توازن قدرت بازیگران در لایه پایین تر یعنی استراتژیک جستجو کرد در این صورت نیز حالتهای مختلف سناریو چارچوب خود را حفظ می نمود و تنها محاسبات به دلیل وجود مولفه های لایه بالاتر پیچیده تر می شد.
اما در حالتی ساده با صفر شدن برایند نیروها در لایه فوق استراتژیک، درجه آزادی در بررسی سناریوها تنها به رفتارهای بازیگران در لایه استراتژیک محدود خواهد شد که در اینصورت دو سناریو اصلی را می توان مد نظر قرار داد:
الف. ارتش سوریه با توان 220 هزار نفر نیروی رزمی و 240 هزار نیروی ذخیره، در قالب 3 سپاه، 8 لشگر زرهی و یک تیپ مستقل زرهی، 3 لشگر مکانیزه و 10 الی 14 تیپ عملیات ویژه هوابرد که حاصل رویکرد توجه به جنگ های نوین و نامتقارن است می تواند در توازن با نیروهای مهاجم پیرامونی براورد شده که بصورت موج حملات همزمان و غیر همزمان داخلی-تروریستی و خارجی ترکی- عربی که به احتمال بسیار به علت ریسک خارج از کنترل شدن بحران، محدود یا نیابتی خواهد بود، مقاومت نماید و بتواند کشور را هر چند شکننده و با درصدهای متفاوت یکپارچه و تحت کنترل نگاه دارد که در اینصورت با توجه به تجربیات جنگ 33 روزه اگر تنها بیش از حداکثر 44 روز به موشکباران اسرائیل و حملات زمینی منظم و نامنظم به جبهه اسرائیلی و جولان اشغالی پرداخته شود، وضعیت اسرائیل به مراتب بدتر از شرایط پذیرش شکست در جنگ 33 روزه 2006 خواهد بود. البته به این محاسبات
· تخمین حداقلی قدرت ارتش مجهز سوریه و زمان و شدت حملات آن در قیاس با حزب ا...
· احتمال حمله حزب ا... لبنان و ترس اسرائیل از ورود به جنگ زمینی با 2 دشمن در جبهه شمالی با وجود نا آرامی در جبهه جنوبی
· عدم توانایی و تمایل اسرائیل در گذر از مرز سوریه و ورود به کوره خود ساخته دمشق و کشیده شدن پای آن در یک جنگ تمام عیار و هزینه های آن بر خلاف استراتژی اتخاذ شده تا کنون را نیز اضافه کنید. نتیجه یک شکست کامل برای صهیونیست ها خواهد بود.
ب: ارتش سوریه در مقاومت در برابر نیروهای صهیونیستی(تروریسم ترکی، عربی، اسرائیلی) شکست می خورد و یکپارچگی و کنترل کشور را فارغ از مدت زمان به طول انجامیده، به مرور از دست می دهد، نتیجه آن از بین رفتن کنترل یک حکومت مشروع و مسئولیت پذیر از نظر حقوق بین الملل و پیمان های جهانی بر مناطق مختلف کشور می باشد که در پی آن در هرج و مرج حاصل از آن فضایی بدون کنترل برای 2 دسته از عناصر ایجاد خواهد شد.
1. گروههای مسلح مجهز به سلاح های کشتار جمعی(شیمیایی، میکروبی و هسته ای) که توانسته اند از طریق بازار سیاه تسلیحات به آنها دست پیدا کنند و مسلماً هدف آنها تل آویو خواهد بود.
2. کشورهایی که با انگیزه های مختلف از جمله انتقام و یا تغییر آرایش قوا در خاورمیانه و جهان به دنبال محو اسرائیل از جهان هستند بدون هزینه و پذیرش مسئولیتی به استفاده از هرج و مرج ایجاد شده بپردازند.
به هر حالت همانطور که از ابتدا گفته شد تمام تلاشهای عملیاتی و تاکتیکی انجام گرفته توسط بردگان صهیونیسم، در جهت بدست آوردن پیروزی استراتژیکی سقوط سوریه به بن بست و شکست منجر خواهد شد و در هر حالت نتیجه چیزی جز براورده شدن آرزوی دیرینه مسلمانان یعنی نابودی اسرائیل حتی به قیمت سقوط سوریه نخواهد بود.
به هر حال هرچند طبق اهداف اعلام شده اتحاد صهیونیستی، نیروهای متحد به سرعت در پی تسلط بر زرادخانه های ادعایی شیمیایی سوریه خواهند رفت. اما چه کسی می تواند تضمین کند که این گروهها و عوامل کشورهای پیشتر ذکر شده هم اکنون نیز به این سلاح ها مجهز نشده باشند. و یا تسلیحات کشتار جمعی معامله شده پس از فروپاشی شوروی سر از تل آویو در نیاورد که در آن صورت اسرائیل راهی جز این نخواهد داشت که تمامی تلاش خود را برای حفظ حکومت مشروع، مسئولیت پذیر و وفادار به پیمان های بین المللی بشار اسد بنماید و از هر گونه آشوب در سرزمین شام جلوگیری نماید. چرا که در غیر اینصورت فرمان: حمله به تل آویو خواهد بود.
دمشق مانند گذشته در طی سالیان بعد دوباره جایگاه و شکوه خود را باز خواهد یافت اما آنچه مسلم خواهند گفت: "روزی روزگاری تل آویو".