سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من دوستت دارم .مدتهاست برایم پیام می گذارد: \من دوستت دارم\
من دوستت دارم

بسمه تعالی

مدتهاست برایم پیام می گذارد: "من دوستت دارم"

به او توجهی نمی کنم، گاهی بدون دلیل برایم هدیه ای، چیزی می آورد و می گوید: "این برای توست، آخر من عاشقت هستم"


اهمیتی نمی دهم، گاهی با کسی که حرف می زنم، می آید آرام در گوشم می گوید : "نمی خواهی کمی هم با من درد و دل کن"


نگاهش نمی کنم، خودم را به کاری، مشکلی، مشغول می کنم. می آید دستم را می گیرد و می گوید : "بگذار خودم برایت درستش می کنم"


یا رفیق من لا رفیق له


پینوشت :


فکر کن، چه لذتی دارد کسی که در هفت آسمان همه ی ستاره ها از آن او ست، رفیق تو باشد که در هفت آسمان یک ستاره هم نداری .... یا رفیق من لا رفیق له .


فهمیده ام ، آدمهایی که به دنبال نیمه ی گمشده ی خـــــــــود هستند هیچ وقت عاشق نمی شوند، عاشق ها دنبال خــــــــود گمشده ی خود می گردند.


فهمیده ام، با امکانات قلبی محدود باید در زمین خودی با دشمن جنگید ... به درود گفته ام همه ی مجازها را ... از این پس همه ی دست نوشته هایم فقط اینجا خواهند بود.


من دوستت دارم

مدتهاست برایم پیام می گذارد: "من دوستت دارم"


به او توجهی نمی کنم، گاهی بدون دلیل برایم هدیه ای، چیزی می آورد و می گوید: "این برای توست، آخر من عاشقت هستم"


اهمیتی نمی دهم، گاهی با کسی که حرف می زنم، می آید آرام در گوشم می گوید : "نمی خواهی کمی هم با من درد و دل کن"


نگاهش نمی کنم، خودم را به کاری، مشکلی، مشغول می کنم. می آید دستم را می گیرد و می گوید : "بگذار خودم برایت درستش می کنم"


خسته شده ام نمی دانم با او چه کنم، می گویم :من که به تو نگاهی، توجهی نمی کنم ، چرا باز هم ادامه می دهی؟


لبخند می زند، آرام می گوید : "لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا"


اگر پشت کننده گان به من می دانستند من چه اشتیاقی به آنها دارم از شدت شوق می مردند


چشم هایم هم لبخند زمینی می زنند و می گویند : "یا حبیبـــ من لاحبیبـــ له"


یا رفیق من لا رفیق له


پینوشت :


فکر کن، چه لذتی دارد کسی که در هفت آسمان همه ی ستاره ها از آن او ست، رفیق تو باشد که در هفت آسمان یک ستاره هم نداری .... یا رفیق من لا رفیق له .


فهمیده ام ، آدمهایی که به دنبال نیمه ی گمشده ی خـــــــــود هستند هیچ وقت عاشق نمی شوند، عاشق ها دنبال خــــــــود گمشده ی خود می گردند.


فهمیده ام، با امکانات قلبی محدود باید در زمین خودی با دشمن جنگید ... به درود گفته ام همه ی مجازها را ... از این پس همه ی دست نوشته هایم فقط اینجا خواهند بود.


+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/6/7ساعــت 7:45 صبح تــوسط عباس | نظر